مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
اوستا
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
1 - 29
حوزههای تخصصی:
مضامین اخلاقی و اجتماعی از مباحث اصلی در ادبیّات فارسی است و از گذشته تاکنون جلوه گاه نغزترین و ناب ترین معانی و مضامین اخلاقی و تعلیمی بوده است؛ به گونه ای که در هر دوره، بخش انبوهی از شعر فارسی به حکمت و موعظه اختصاص داشته است. ادبیّات تعلیمی از رایج ترین و کهن ترین گونه های ادبی در جهان است که آموزه های عقلانی و اخلاقی را به مخاطبان ارائه می کند تا با کاربست آن ها در زندگی به نیکبختی و سعادت برسد. در شاهنامه که اثری حماسی است، سخن از انسان هایی آرمانی به میان می آید که آراسته به صفات نیکوی انسانی هستند و پای بندی به اخلاق، بارزترین ویژگی زندگی آنان است. فردوسی که صاحب گفتاری پاک و آراسته به راستی و درستی است، خود، به فضایل اخلاقی پای بند است و در داستان های شاهنامه به بیان این ارزش ها در زندگی آدمی می پردازد. اوستا نیز که اثری تعلیمی و اخلاقی است، پر از خوبی ها و اندیشه های انسان دوستانه است؛ که در آن مضامین اخلاقی به انحای مختلف بیان شده است. این مقاله سعی دارد با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانه ای خصوصیات اخلاقی مشترک در این دو اثر را بررسی کند؛ از بررسی و مقایسه این دو منبع، این نتیجه حاصل شد که شاهنامه ضمن تأثیرپذیری و جذب مؤلفه های فرهنگی دین مبین اسلام، تأثیرات فراوانی نیز از فرهنگ ایران پیش از اسلام گرفته، بسیاری از مؤلفه های فرهنگی آن را حفظ و ضبط کرده است.
خشنودی و خرسندی در متن های باستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خرسندی و خشنودی از اساسی ترین مفاهیم، در جهان بینی باستانی ایران هستند. نوعی نگاه به جهان که در آن همه ی درجات احساس شادمانی از جایگاه و اهمیت فراوانی برخوردار است و یکی از راستین ترین این شادی ها از احساس خرسندی و خشنودی برمی خیزد. پژوهش در راستای معنای این واژه ها و مفاهیم پیرامون آن ها از اوستا تا فارسی نو، در فهم جهان بینی کهن ایران و نیز بسیاری از پیچیدگی های معنایی اندیشگان زبان پارسی دری راهگشاست. پرسش اصلی ما در این پژوهش تعیین اهمیت و جایگاه این مفاهیم و بررسی سویه های متفاوت معانی آن ها در متن های باستانی ایران است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و داده بنیاد است و کوشش می کنیم ضمن ریشه یابی این دو واژه به پیگیری اندیشگان پیرامون این موضوعات در اوستا و متن های پهلوی بپردازیم. پس از بررسی شاهد مثال های متعدد نتیجه می گیریم که خشنودی و خرسندی هر دو در معنای شادی و رضایت در متن های باستانی ایران نمود فراوان دارند. در اوستا و متن های پهلوی بارها بر تلاش برای کسب خشنودی اهورامزدا و ایزدان تأکید شده است و خشنودی در این جایگاه ها به معنای شادمانی و رضایت است. همچنین برای واژه ی خرسندی معانی مشابهی در اوستا و متن های پهلوی می یابیم که با رضایت، شادمانی، کار و تلاش، خویشکاری و از همه مهم تر خردمندی پیوند دارد. در این شیوه ی نگرش که بین مینو و گیتی تعادل برقرار می شود ضمن اینکه تلاش برای آبادانی گیتی تحسین می شود، بر عدم وابستگی به آن تأکید می گردد. همچنین خرسندی از سویی به جهت وجود جهان بینی های تقدیرگرایانه گاه در ارتباط با معانی اشراقی چون نهش چیز گیتی، دوری از آز و بی اعتباری دنیا به کاررفته است.
معرفی دست نویس یشت ویسپرد از مجموعه اهدایی موبد رشید رستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناسک ها و آیین ها همواره نقش مهمی در حوزه عملی دین داشته اند که در مورد دین زرتشتی نیزصادق است . متون اوستا را بر مبنای کاربرد آیینی که دارند میتوان به دو دسته تقسیم کرد متونی که در مراسم آیینی توسط موبدان ودرداخل آدریان قرائت می شود مانند یسنا ویسپرد و وندیداد و دسته دوم متون اوستا مانند یشتها وخرده اوستا است که شامل دعاها و سرودهایی است که می توانددربیرون از آدریان و توسط دیگر افراد جامعه نیز قرائت شود. متونی که نقش آیینی داشته اگر چه شکل کهن آن بر اساس دست نویس ها تغییر یافته وبه شکل ساده تردر آمده اما باقی مانده و از بین نرفته است. یکی از مراسمها یی که کهن ترین شالوده مراسم آیینی عبادی زرتشتی را تشکیل می دهد مراسم یزشن خوانی یا یسنا خوانی است . منبع اصلی ما برای مراسم یسنا خوانی دست نویس های اوستا است که درطول تاریخ بوسیله موبدان نوشته و یا گردآوری شده است که این دست نویس ها در حکم ابزارکار برای موبدان در هنگام برگزاری مراسم یسنا خوانی بوده و یکی از بهترین منابعی هستند که از طریق آنها می توان شکل کهن یسناخوانی وروند تاریخی وتحولات آن را دنبال کرد. هدف ازاین مقاله معرفی دست نویس کرمان است که دست نویس آیینی است وبرای خواندن در مراسم یزشن به کار می رفته است و متعلق به مجموعه خانوادگی موبد رشید رستمی است که در موزه زرتشتیان در آدریان کرمان نگهداری می شود.
مفهوم شناسی اصطلاحات «زیبا» و «زیبایی» در متون اوستایی و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهشی با عنوان «مفهوم شناسی کلمه هنر در متون اوستایی و پهلوی» کلمه هنر در متون اوستایی و پهلوی و به ویژه گاثاها ، توسط نگارنده مورد تحقیق و تأمل قرار گرفته است. در ادامه آن پژوهش و از این رو که هنر نسبتی ذاتی با زیبایی در فرهنگ اسلامی- ایرانی دارد، مقاله پیش رو، دو اصطلاح زیبا و زیبایی را مورد بحث و تحقیق قرار می دهد. بر بنیاد رویکرد ریشه شناسی لغات یا علم مطالعه تاریخی واژه ها و نیز بررسی تحول شکل و مفهوم واژه ها، این مقاله قصد درک مفهوم زیبایی در متون اوستایی (شامل یسنه ها، یشت ها، وندیداد، ویسپرد وخرده اوستا و به ویژه گاثاها که بخشی از یسنه ها محسوب می شود) و نیز پهلوی (به ویژه در دینکردهای اول تا دهم، و بندهش) را دارد. علاوه بر آن هدف مقاله، تحقیق کامل در باب واژه هایی است که مترادف مفهوم زیبایی و دربردارنده آن، در متون زرتشتی بوده اند. روش تحقیق تاریخی-تحلیلی با تاکید بر تبارشناسی واژه ها است و پژوهش نشان می دهد همچنانکه کلمه هنر بیان مطلق جمع فضائل در فرهنگ ایران باستان است و این معنا به واسطه هو (در ابتدای هونر) حاصل شده است اصطلاحات مرتبط با زیبایی (من جمله هوچیهر) نیز نسبتی تام با خیر و نیکی دارند. بنابراین زیبایی مساوقتی تمام با خیر و خوبی در فرهنگ ایرانی دارد.
بررسی آیین های قربانی منسوب به اهریمن و دیوان در متن های دینی ایرانی (اوستا و متون پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
در ادیان باستان، قربانی بیش از آنکه بخشی از مناسک مذهبی باشد، جهانبینی و یزدان شناسی مردم یک جامعه را نمایان می سازد. در عمل، قربانی پلی است میان جهان ایزدان و دنیای مادی و مردمانش، از این رو همواره نقشی بنیادین در اساطیر و باورهای مذهبی فرهنگ ها داشته است. در میان متون اوستایی و پهلوی که به چگونگی آداب قربانی می-پردازند، ابیاتی در نکوهش کسانی است که دروغوند، دیوپرست و جادودین خوانده می-شوند. این ابیات، نمود کردار دگراندیشانی است که به دلایل متفاوت مورد تایید سنت مزدیسنی نبوده اند. این در حالی است که به دلیل سال ها سلطه سیاسی مذهب زرتشتی در ایران، متون به جا مانده، عمدتا بیان کننده عقاید طبقه حاکم روحانیون به شمار می آیند. این مقاله سعی بر واکاوی مناسک قربانی دارد که به دلایل متفاوت به اهریمن و دیوان منسوب گشته اند. بدین منظور بخش های مرتبط با این نوع نثار، در اوستا و متون پهلوی انتخاب و با رویکردی زبانشناسانه سعی در تحلیل و تفسیر آنها گردیده و گاه در فقدان شواهد مکتوب در متون کهن، با استناد به آثار مورخین بررسی می شوند. هر چند ماهیت و ریشه بسیاری از این آداب همچنان ناشناخته باقی می ماند.
الگوهای مینویِ شخصیت های گیتی؛ مطالعه موردی: زردشت، جم و اژی دهاک(مقاله علمی وزارت علوم)
در اوستا دو دنیای مینوی و مادی قابل تشخیص است. دنیای مینوی شامل هستندگان مقدسی است که اهوره مزدا، امشاسپندان و ایزدان را شامل می شوند و از میان آنها اهوره مزدا در رأس و آشکارا تواناتر از سایرین است. درست پس از اهوره مزدا سپندمینو بسیار نزدیک به اهوره مزدا ظاهر می شود. انگره مینو نیز به صورت همزاد اما در تقابل با سپندمینو است. دنیای مادی نیز شامل شخصیت هایی است که زردشت در رأس آنها قرار می گیرد. زردشت والاترین شخصیت زمینی است و جم و اژی دهاک در مقابل یکدیگر در دنیای زمینی جزو شخصیت های شناخته شده اوستایی اند. به نظر می رسد که در شخصیت زردشت الگویی آسمانی دیده می شود که بر پایه الگوی شخصیت اهوره مزدا ساخته شده و همین موضوع در مورد سپندمینو و انگره مینو با جم و اژی دهاک دیده می شود. هدف از این مقاله بررسی این شخصیت ها و یافتن شباهت های آنها برای اثبات وجود الگویی مینوی در شخصیت های مادی اوستاست. بدین منظور ابتدا ویژگی های اهوره مزدا، زردشت، سپند مینو و انگره مینو، جم و اژی دهاک بررسی شده، سپس شباهت های آنها استخراج می شود. در پایان خواهیم دید که این شخصیت های زمینی در اوستا از الگویی آسمانی و مینوی پیروی می کنند. داده های این پژوهش به صورت کتابخانه ای گردآوری و از روش توصیفی-تحلیلی برای تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری استفاده شده و اساس پژوهش بر شواهد اوستایی قرار گرفته اما در مورد جم و اژی دهاک از شاهنامه نیز کمک گرفته شده است.
مفهوم دعا و نیایش در ادبیات حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دعاپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
83 - 100
حوزههای تخصصی:
دعا و ارتباط با خدا، مسئله ای بسیار مهم در متون حماسی است که از زبان شاعر یا شخصیت های داستان جاری می شود. در جنگ های حماسی ارتباط و گفتگوی خالصانه با خداوند از ویژگی های جدایی ناپذیر درونی پهلوانی بوده و از طرف آنان به نحو اکمل و احسن انجام شده است. در این آثار به وسیله دعا در نتیجه به واسطه دعا و نیایش بسیاری از مسائل سخت و پیچیده که لاینحل به نظر می رسد، به آسانی حل شده است. با وجود این که دعا و نیایش رکن اصلی حماسه و بخش عظیمی از آن را در برگرفته است، تاکنون تحقیق مبسوطی در این باره انجام نشده است. بنابراین، در پژوهش حاضر پس از بیان مفهوم آن نظر واژه و آموزه های دینی، در اوستا، شاهنامه و منظومه های حماسی مهم دینی بررسی کرده ایم. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش روش توصیفی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده گردیده است. پژوهش نشان می دهد که دعا از پیش از اسلام وجود داشته و پس از اسلام در متون حماسی در مفهوم های متفاوتی چون سرآغاز سخن، سپاس گزاری، یاری طلبیدن، ابراز گناه و توبه، سلام و خداحافظی شخص و همچنین، در قالب دعاهای مشهور دینی آمده است.
بررسی سیر تطوّر و کارکیایی های سیمرغ در گستره ادب حماسی، طومارهای نقّالی و ادب عامّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۴
43 - 86
حوزههای تخصصی:
سیمرغ یکی از موجودات رازآمیز شاهنامه، ادب حماسی و طومارهای نقالی است که در بسیاری از موارد با کارکیایی های خود، سرنوشت جنگ یا قهرمان را دگرگون می کند؛ اما با وجود جایگاه برجسته این پرنده شگرف در گستره ادب حماسی و طومارهای نقالی، تاکنون سیر تطوّر و کارکیایی های او به شکلی متمرکز بررسی نشده است. از این رو در این جستار کوشش شده که به شکلی جامع، سیر تطور و کارکیایی های سیمرغ در سه حوزه ادبیات پیش از اسلام، ادب حماسی وطومارهای نقالی بررسی گردد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بر خلاف شاهنامه که تنها سیمرغ در دو مورد به وسیله زال فراخوانده می شود، در گستره منظومه های پهلوانی و حماسه های منثور پس از شاهنامه، طومارهای نقالی و ادب عامه، کارکیایی های بسیار گسترده تری به این پرنده منسوب است که برخی از آن ها به شرح زیر است: کمک به دست یابی فرامرز به جزیره مرنج، یاری خواستن از سام برای رهایی از چنگ ارقم دیو، طلسم کردن شهر ارم، یاری رستم در شکست سرخاب دیو و رهایی رخش، یاری رستم در شکست جبّارشاه، یاری رستم در بازپس ستاندن انگشتری حضرت سلیمان (ع) از صخره دیو، فراخواندن زال و سپاهیانش به گروش به دین اسلام، پیشگویی شکست ضحاک، حمایت از فریدون، پی افکندن درفش کاویانی و جنگ افزارهای فریدون، پروراندن زال، رهایی کیکاووس از چاه مازندران، یافتن رخش و آگاه کردن زال از زنده ماندن فرامرز، کشتن اسفندیار، خدمت گرشاسپ به سیمرغ، درمان رستم و زایش فرامرز، رهایی کیخسرو، به پادشاهی رسیدن کیقباد، کشتن دیو سپید، گزینش رخش، پیروزی بر سهراب، چاره جویی در زنده ماندن سهراب، یاری زال در رویارویی با برزو، ساختن ببر بیان و رهاندن رستم و سیاوش از مرگ. از دیگرسو، با توجه به دو سویه اهورایی و اهریمنی سیمرغ و دیگر قراین موجود، پیوند او با زروان نیز دور از ذهن نیست.
گرشاسب و هراکلس (بحثی در اسطوره شناسی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
35 - 55
حوزههای تخصصی:
اساطیر ملی هر کشوری، روایتگر سرگذشت قدسی ابر انسانها و پهلوانان آن کشور است که در طی روزگاران در اذهان اسطوره پرداز مردمان شکل گرفته و به تدریج بنیانهای حماسی فرهنگ و ادبیات آن سرزمین را پدید آورده است.در این نوشتار، ضمن تأکید بر ضرورت مقایسه اساطیر یونانی با اساطیر ایرانی مندرج در اوستا و متون ادبی پهلوی، به بیان برخی همسانی های میان گرشاسب آریایی و هراکلس یونانی پرداخته ایم و برخی کردارهای پهلوانی آنان نظیر جدال با پرندگان اهریمنی، جاودانگی و بی مرگی را برشمرده ایم.
مظاهر و کارکردهای آناهیتا، الهه زن در ایران باستان (مطالعه نقش مایه های ظروف زرین و سیمین ساسانی حاوی نقش این الهه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
237 - 262
حوزههای تخصصی:
آثار هنری ایران، همچون هنر فلزکاری، در طول ادوار تاریخی، انعکاس دهنده اندیشه ها و دیدگاه های مختلفی از جمله مسائل سیاسی، اقتصادی، آیینی و مذهبی بوده و در این میان آثار فلزی دوره ساسانی، که از نظر تعدد و تنوع نقوش در نوع خود بی نظیرند، بهترین نماینده انتقال باورها و تفکرات جامعه عصر خود محسوب می شوند. یکی از عناصر پرتکرار تزیین، از لحاظ نقوش به تصویر کشیده شده روی ظروف زرین و سیمین دوره ساسانی ، نقش زنان یا اگر تیزبینانه اشاره شود، نقش ایزدبانوی آناهیتاست. در ظروف این دوره، آناهیتا به صورت زنی نیمه برهنه و خوش اندام، به همراه نقوشی فرعی همچون نیلوفر، سگ، ماهی، عقاب، انار، نوزاد، انگور، سبوی آب و... به تصویر درآمده است. مطالعات و بررسی های انجام گرفته اثبات می کند اشیای موجود در دستان این الهه و نقوش گیاهی، انسانی و حیوانی قرارگرفته در صحنه نمایش او به نوعی اوصاف، مظاهر و کارکردهای وی را نمایانگر می کند که در اوستا به طور کامل در مورد آن سخن به میان آمده و بر همین اساس می توان گفت که هنرمندان دوره ساسانی با آگاهی کامل از باورهای اسطوره ای و مذهبی زمان خود به انتخاب این نقوش پرداخته اند.
بررسی تطبیقی توبه در قرآن و اوستا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال دوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۸
129 - 144
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در عرفان عملی و مقامات العارفین توبه است. توبه یکی از ابواب بهشت است و نبودن آن مساوی هلاک عامه اهل معصیت است. توبه، تنها راه نجات گنهکاران، وسیله تقرب به خدا، تبدیل کننده سیئات به حسنات، امید ناامیدان، نخستین مقام عارفان و اوّلین منزل سالکان کوی دوست است. توبه، موضوع مشترک دین های زرتشتی و اسلام است. در این مقاله بیش از هر چیز توبه از حیث لغت و اصطلاح در قرآن مورد توجه قرار گرفت؛ پس از آن حقیقت توبه، اقسام توبه، اقسام تائبین، وجوب توبه و مراتب توبه و توبه پذیری در قرآن و اوستا بررسی شد. سپس وجه اشتراک و افتراق توبه در این دو ادیان مورد بررسی قرار گرفت و در پایان نتیجه گرفته شد که توبه یکی از مهم ترین مقام های سالک راه حقّ است که هم در قرآن کریم و هم در اوستا مطرح شده است.
بررسی ریشه شناختی واژه "نماز" با تکیه بر متون ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال هفتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
115 - 125
حوزههای تخصصی:
با بررسی ریشه شناختی واژه نماز در ایران و تاریخ کاربرد آن می توان به اهمیت این فریضه به عنوان فعلی عبادی در میان ایرانیان پی برد. واژه نماز در اصل از ریشه هندو اروپایی nem به معنای تعظیم کردن آمده است. نماز در اوستا به صورت اسم خنثی از ماده nəmah که در اصل از اسم خنثی námas در سنسکریت به معنای تعظیم، کرنش گرفته شده که همراه با ریشه kṛi فعل نماز کردن در مفهوم سر تعظیم فرودآوردن، احترام کردن است. این فعل در اوستا از صورت ماده اسمی مذکور در وجوه مختلف ساخته شده است. در زبان های ایرانی میانه شرقی و غربی واژه نماز در متون بجامانده از این دوران به کار رفته است. واژه نماز در این متون گاه نشانگر ادای احترام فرودستان به مقامات فرادستی و گاه به عنوان فعل عبادی بیانگر رکوع و خضوع بندگی در برابر پرودگار بوده است.
تدوین نظام کردارشناسی لهراسب در شاهنامه و سایر متون منظوم پهلوانی با تأکید بر شاهنامه سال 844 تیموری محفوظ در کتابخانه ملی پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
402 - 415
حوزههای تخصصی:
لهراسب، یکی از شخصیت های اسطوره ای است که در اوستا، شاهنامه و متون منظوم پهلوانی از سیمایی کاملاً متمایز برخوردار است. در فرازوفرودهای دوران او، رخدادهایی است که به ظاهر ناشی از انحطاط در خاندان وی بوده است، در اوستا از لهراسب و پسر او، گشتاسب، سخن رفته است؛ اما از میان این دو شخصیت، تنها گشتاسب صاحب تاج کیانی می شود و به پادشاهی می رسد و لهراسب جز این که پدر گشتاسب باشد، نقشی در سلسله پادشاهی ندارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی عللت تفاوت در قرائت های موجود در متون پهلوی و اوستا درباره لهراسب است. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی به دنبال پاسخ این سؤال است که چرا لهراسب در اوستا و سایر متون حماسی فارسی، شخصیتی دوگانه دارد. یافته های پژوهش حاکی از این است که هنگام تدوین یشت های اصلی اوستا، داستان مربوط به لهراسب شکل منسجمی نداشته و همین امر باعث شده که لهراسب اوستایی، شخصیتی کاملاً متفاوت از لهراسب شاه در متون حماسی پیدا کند. همچنین ارتباط تنگاتنگ میان لهراسب و گشتاسب در این داستان و درهم تنیدگی شخصیت این دو نفر، شاید نتیجه اختلاط شخصیت های اساطیری و ادغام خویشکاری آنان باشد که به سنت پویای نواحی شرقی ایران به گونه ای متفاوت از اوستا، به شاهنامه و سایر منظوم پهلوانی فارسی منتقل شده است.اهداف پژوهش:شناخت لهراسب در اوستا و متون حماسی.بررسی علل تفاوتهای در شخصیت لهراسب در اوستا، شاهنامه و متون پهلوانی.سؤلات پژوهش:علت تفاوت شخصیتی لهراسب شاه در متون حماسی و اوستا چیست؟شخصت لهراسب چه بازتابی در شاهنامه تیموری محفوظ در کتابخانه ملی پاریس دارد؟
اندیشه سیاسی در متون ساسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۰
101 - 122
حوزههای تخصصی:
دوره ی ساسانی را می توان نقطه ی عطفی در تاریخ ایران دانست که برای نخستین بار یک نظام مقتدر سیاسی بر پایه ی وحدت دین و حکومت شکل گرفته و به نوعی، دو عنصر ملیّت و مذهب، سامان سیاسی و نظام دانایی خاصی را تعیّن می بخشد. هدف پژوهش پیش رو، شناخت و فهم ویژگی های سرشت نمای اندیشه ی سیاسی زردشتی- ساسانی است. تأکید این پژوهش بر متون و رساله های دارای بن مایه ی سیاسی و شهریاری است که در دوره ی ساسانی تألیف شده یا در قرون اولیه ی اسلامی، تحت تأثیر سنّت زردشتی- ساسانی تدوین شده است. شاخصه های پایه ی اندیشه ی سیاسی در متون این دوره، با به کارگیری روش توصیفی – تحلیلی و رویکرد متن محور، ذیل سه محورِ پیوند دیانت و سیاست، سلسله مراتب اجتماعی و نظام کیهانی و فرّه کیانی و تخمه ی شاهی، مورد بررسی قرار گرفته است. متون اصلی مورد مطالعه عبارت اند از: کارنامه ی اردشیر بابکان، عهد اردشیر، نامه ی تنسر و کارنامه ی انوشیروان. نتایج نشان داد که اندیشه ی سیاسی زردشتی-ساسانی، برآمده از سامان معرفتی ای است که انسان و جامعه ی انسانی را در پیوند ناگسستنی با کیهان و نظم کیهانی می داند و از همین روی، نظم سیاسی را موظّف به تحقّق بخشیدن به دیانت و احکام آن، به عنوان تجلّی والای نظم و قوانین کیهانی می کند. در جامعه ی انسانی، به پیروی از نظام کیهانی، وجود سلسله مراتب و خویش کاری ناگزیر است. سمبل این جامعه پادشاه است؛ او چه از جنبه ی نژادگی و نَسَبی و چه از جنبه ی کرداری و منشی، باید نماینده و پاسدار باورها و ارزش های دیانت مزدَیَسنا باشد.
بررسی «فره کیانی» اصطلاحی در فرهنگ ایران باستان و شرحی بر سلسله کیانیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
«فره» یکی از نمادهای قدرت ایزدی و همانند فروغ و هدیه ای الهی است که در وجود هر انسانی و موجودی به امانت گذاشته شده است و برای صاحبش، زندگی طولانی، قدرت و دارایی به همراه می آورد. فر کیانی وجه شاهی فره است و به بخش متأخر گاه شمار افسانه ای زرتشت تعلق دارد. در مفهومی انتزاعی تر، به مثابه یک تفکر، فره می تواند نیرویی وابسته به هستی یا نیروی الهی باشد که از جهان نامحسوس برخاسته و در این گیتی، جاری شده است که از طریق آن، کارهای خوب انجام و بخت خوب نیز تضمین می شود. آنچه در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی می شود، مفهوم واژه «فره» در فارسی و اوستا، دلایل اهمیت فر کیانی، مختصری درباره سلسله کیانیان، اسطوره های ایرانی که فره قهرمان آن است و داستان های ملی مرتبط با آن، چهره های مادی و معنوی فر کیانی و بازیافته های باستان شناسی درخصوص فره است تا درنتیجه به این پرسش ها پاسخ داده شود که به چه دلیل فر کیانی دارای چنین جایگاه ویژه ای است و آیا می توان داستان های ملی ایران و فر کیانی را با یکدیگر مرتبط دانست یا خیر. برآیند تحقیق نشان دهنده آن است که با تأمل در متن اوستایی زامیادیشت به نیکی می توان دریافت که بنابه دلایل اسمی، تاریخی و جغرافیایی، دینی و مذهبی، ملی و اسطوره ای، فر کیانی دارای چنین جایگاه مهمی است. همچنین، قهرمانان اصلی برخی از داستان های دلنشین ملی ایران از فر کیانی بهره جسته اند و برخی از مطالبی که فردوسی بزرگ در شاهنامه بیان کرده است، ریشه در زامیادیشت اوستا دارند.
تجلی عرفانی خدایان ودایی در اوستا و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
359 - 386
حوزههای تخصصی:
دست یابی به معرفت، مهم ترین هدفِ تلاش های فلسفی، هنری و عرفانی دنیای دیروز و امروز بشر است که آگاهی از این حقیقت و رسیدن به آن، اگرچه متفاوت و دارای جلوه های گوناگون است، و هرچند گاه به مدد عقل، گاه به نیروی وحی و گاه با خیال انگیزی و تخیل انجام می پذیرد؛ اما می توان همسانی ها و اشتراکات فراوانی بین آن ها یافت. در این پژوهش، هدف بررسی اندیشه های عرفانی در دو اثری است که، ظاهراً با عرفان در تناقض اند اما تحقیقات درباره آن ها نشان داده است که، علی رغم تناقضات ظاهری، مشابهات و اشتراکات بسیاری در رسیدن به معرفت دارند. شاهنامه یک اثر عرفانی نیست اما، خاستگاه عرفان، فطرت خداجوی انسان است و هیچ دلی پیدا نمی شود که در آن نشانی از تمایلات و تفکرات عرفانی نباشد. تعدادی از شخصیت های اساطیری و حماسی شاهنامه ،خدایان نغمه های مذهبی ریگ ودا هستند؛ که پس از ظهور اشوزردشت و رواج یکتاپرستی، به صورت ایزدان و شاهان، در نخستین اثر حماسی یعنی اوستا جلوه گر شدند و پس از اسلام، به صورت شاهان و پهلوانان بزرگ شاهنامه درآمدند؛ در سرگذشت این مردان و نیز در برخی دیگر از داستان های شاهنامه به مباحثی برمی خوریم که در اثنای آن، شعر فردوسی بیشتر شبیه یک منظومه تمثیلی عرفانی می شود. در این تحقیق سعی بر آن است که ضمن معرفی این شخصیت ها به پیشینه اسطوره ها و تحول ایشان از وداها تا اوستا و شاهنامه و تحلیل عرفانی هریک اشاره شود.
تصحیح عباراتی از دینکرد نهم بر اساس زند یسن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا به محتوای نسک های گاهانی موجود در دینکرد نهم و ارتباط آن ها با زند موجود یسن ها و نحوه مواجهه هر یک از این نسک ها با زند یسن ها اشاراتی شده است. نقل قول های گاهانی از زند یسن ها در خلاصه نسک ها، در مواردی ترجمه پهلوی یسن ها و گاهی تفسیر آن ها هستند، یعنی شرحی که بر ترجمه پهلوی نوشته شده است. این نقل قول ها گاهی عین عبارات زند هستند و گاهی با آن ها تفاوت دارند. آمدن این نقل قول ها ممکن است نشانه آن باشد که یسن های پهلوی پیش از تدوین نهایی نسک ها، که خلاصه آن ها در دینکرد آمده، موجود بوده اند. بخش اصلی این مقاله تصحیح و تجدید نظر در خوانش برخی از لغات و عبارات موجود در ورشتمانسر نسک از دینکرد نهم، ترجمه احمد تفضلی، با استفاده از زند موجود یسن ها است. تفضلی خود نیز در پیشگفتار به این مطلب اشاره می کند که در ورشتمانسر نسک عباراتی از گاهان به پهلوی ترجمه شده اند. با بررسی چند عبارت در این مقاله، مشخص می شود که زند یسن ها ابزاری مهم در مطالعه متون پهلوی و خصوصاً متون پهلوی برگرفته از زند یسن ها است و کمک گرفتن از آن فهم این متون و مطالبی را آسان می کند که سعی در انتقال آن داشته اند. در هر مورد ابتدا متن اوستایی و سپس متن نسک از دینکرد نهم که دربردارنده خوانش تفضلی است ارائه، بعد از آن متن زند، که تصحیح به واسطه آن است، نقل و در پایان متن و ترجمه اصلاح شده عرضه می شود.
پیشنهادی دربارۀ معنی و اشتقاق دو واژه از فرگرد دوم وندیداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه در مقاله حاضر می آید بررسی مجدد دو واژه از فرگرد دوم وندیداد است که آرای محققان درباره معنی و اشتقاق آنها رضایت بخش نیست. یکی از این دو، واژه vīuuīse است که بارتلمه آن را مصدر دانسته و «آماده شدن برای کاری» معنی کرده است، اما ساخت واژه و ارتباط نحوی آن با سایر اجزای کلام مصدر بودن آن را تأیید نمی کند؛ براساس قراین موجود این واژه فقط می تواند فعل ماضی نقلی دوم شخص مفرد ناگذر از ماده نقلی vīuuīs- از ریشه vaēs- «آماده شدن» باشد. دیگری واژه ای است که بارتلمه آن را به صورت astǝm (حالت مفعولی مفرد از asta- «خانه، اقامتگاه») تصحیح کرده و در عبارت astǝm iθra fracarǝṇta pasuuasca مفعول فعل fracarǝṇta به شمار آورده است. این واژه در اوستای ویراسته گلدنر به صورت دو واژه مستقل as tǝm ضبط شده و ظاهرا همین قرائت مورد توجه مترجمان پهلوی وندیداد بوده است. علاوه براین دلایل استوار زبان شناختی در دست است که نشان می دهد fracarǝṇta نمی تواند صیغه ای مشتق از fra + car- در معنی «ساختن، بنا کردن» باشد و ضرورتا احتمال تصحیح as tǝm به صورت astǝm و تصور آن به عنوان مفعول فعل fracarṇta منتفی است.
ضمیر ناخودآگاه زرتشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ بهار و تابستان ۱۳۸۷ شماره ۹
58 - 66
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استناد به بندهای مختلف گاهان، کوشش می شود به درک هر چه بیشتر زبان آهنگین زردشت و این که آیا این زبان نمادین است یا خیر، بپردازیم. اگر این زبان، رمزی است، به واقع رمزگرایی، کوشش برای رخنه در فراسوی جهان تصورات درونی و بیرونی انسان است و پی بردن به مفاهیم این نمادها، ما را به شناخت هر چه بیشتر اندیشه های زردشت و ضمیر ناخود آگاه مردمان روزگار او رهنمون می سازد. نمادهای زرتشت نشان دهنده خلاقیت او در تبدیل جوانب حیات انسانی به رمزی شاعرانه است که در واقع بیان تظاهر مستقیم ناخودآگاه قومی-زبانی اوست. نمادهای فرهنگی برای توضیح حقایق جاودانگی بکار می روند. حرکت از ذهن خودآگاه که در ذهنیت خیالی خود، تمثیلی و جان بخش به مفاهیم انتزاعی و ایجاد اسعاره های نوین نه تنها سبب رشد زبان، که سبب بسط آگاهی و درک عمیق تر از جهان پیرامون می نماید.
جایگاه ایزد مهر در متون آیینی کهن و سلسله های باستانی ایران و انعکاس آن بر نگاره های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
138 - 152
حوزههای تخصصی:
از زمان های بسیار کهن ایزد مهر مورد پرستش اقوام آریایی بود. صفات منحصربه فردی که برای این ایزد برشمرده اند؛ مانند، دوستی، نور، فروغ، خورشید، عهد و میثاق، وی را خدایی خاص و محبوب برای پرستش قرار داده است. در تاریخ اسطوره های ایرانی نیز نقش آفرینی در پیروزی فریدون بر ضحاک در هفتمین ماه سال و یا آغاز پادشاهی وی را در ماه مهر می توان پیدا کرد. مهر خدایی آرام بخش، نیکخواه و پشتیبان اعمال و مناسبات شرافتمندانه بوده و برخلاف خدای ورونه که دهشتناک و خشن معرفی شده است، دشمن خشونت و تندی است. مهر ایرانی نیز همان مفاهیم لطف و مهربانی مهر هندی را دربردارد. نام او همواره با مظاهر آسمانی چون خورشید و ستارگان و ماه پیوند خورده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که ایزد مهر در میان قوم آریایی های باستان به عنوان خدای بزرگ عهد و پیمان و فروغ روشنایی خورشید از منزلت و مقام سترگی برخوردار بود؛ به طوری که جایگاه والای این ایزد پس از مهاجرت آنان به هند و ایران در کنار سایر خدایان حفظ گردید. در منابع ودایی ایزد مهر دارای صفات و کارکردهای منحصربه فردی است که این ویژگی های در مراتب و اشکال دیگری در منابع زرتشتی نمود یافته است و جایگاه ویژه ای را برای وی در سلسله های هخامنشی تا ساسانیان ترسیم کرده است. نماد مهر در هنر اسلامی به خصوص در نگارگری اسلامی نیز تداوم یافته است.اهداف پژوهش:بررسی نقش ایزد مهر در ایران باستان.بررسی جایگاه ایزد مهر نگاره های دوره اسلامی.سؤالات پژوهش:جایگاه ایزدمهر در سلسله های هخامنشی تا ساسانیان چگونه بوده است؟انعکاس جایگاه ایزدمهر بر نگاره های اسلامی چگونه است؟