مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
واگرایی
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
453 - 478
بروز گاه و بیگاه رفتارهای ضدملی و واگرایانه به ویژه در میان جوانان در حوزه عمومی و اماکنی مثل ورزشگاه ها، فهم چگونگی و چراییِ این گونه کنش های اجتماعی و سیاسی را برای رفع نابسامانی ها در مسیر همگرایی اقوام در کشور ضروری می سازد. در جوامعی مانند ایران که اقوام گوناگون در کنار هم زندگی می کنند، قومیت و موضوعات مربوط به آن از مسائلی است که کنشگری اجتماعی- سیاسی شهروندان را به اشکال متفاوت متأثر می سازد و به ویژه می تواند به همگرایی یا واگرایی ملی و بین قومی منجر گردد. در این چارچوب، مسئله اصلی ما بررسی عوامل قومی موثر بر واگرایی بین قومی یا ملی است.
سوال اصلی پژوهش این است که کدام عوامل درون قومی، رفتارهای واگرایانه و ضدملی را از سوی جوانان قومیت های مختلف بیشتر تقویت می کنند؟ برای بررسی موضوع، از روش کمی پیمایش و ابزار پرسش نامه در شهر اهواز استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد هویت انحصاری درون گروهی، جهت گیری هویتی ناامن، فاصله هویتی بین قومی، نابرابری نهادی و قدرت نسبی درون گروهی بر واگرایی و رفتارهای واگرایانه در مورد هویت ملی اثرگذار هستند.
ایالات متحده و تیرگی رابطه ایران و مصر (1357-1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۴
46 - 64
حوزههای تخصصی:
همگرایی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از مؤلفه های داخلی و بین المللی متأثر است. روابط دو کشور مهم ایران و مصر در این منطقه در 4 دهه اخیر متأثر از این عوامل در وضعیت واگرایی قرار گرفته است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که ایالات متحده به عنوان نیروی سوم و مداخله گر فرامنطقه ای چگونه در تیرگی روابط دو کشور ایفای نقش می کند. به نظر می رسد ایالات متحده به عنوان بازیگری جهانی از طرق مستقیم و غیرمستقیم بر تصمیم سازی های سیاسی مصر موثر بوده و تداوم تیرگی رابطه دو کشور را موجب شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ایالات متحده باهدف کنترل گسترش انقلاب اسلامی در جهان عرب (به علت ماهیت ضداستکباری انقلاب اسلامی و دشمنی آشکار با اسرائیل یا همان قدرت نرم ایران) تلاش کرد تا از با تهدید مصر و قطع کمک های اقتصادی و ایجاد فشار بر مصر برای پیوستن به ائتلاف ناتوی عربی و یا ترساندن از برنامه هسته ای ایران و دامن زدن به ایران هراسی و از طریق کنش گفتاری در راستای ایجاد امنیت برای اسراییل، رابطه میان دو کشور در وضعیت واگرایی باقی مانده و به تبع آن نظم منطقه ای درونزا تحقق نیابد.
ارزیابی دیدگاه رشید رضا درباره مبحث توسل و شفاعت بر پایه اخبار و سیره رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
229 - 261
حوزههای تخصصی:
شفاعت و توسل از مباحث اعتقادی مهمی است که بی تردید خاستگاه آن، قرآن و سنت قطعی است. رشیدرضا با تلاش های عقلی، تفسیر و تأویل برخی مفاهیم قرآنی، سیره نبوی و صحابه، توسلات مسلمانان را بدعت آمیز، شفاعت را تسلط اراده شفیع بر اراده الهی، خالقیت و عبادت مشفوع و توسل را نفی ولایت خداوند می داند. نظر به جایگاه رشیدرضا و آرای او در میان اهل سنت، ارزیابی مبانی فکری و تحلیل رویکرد وی به خصوص در تفسیر المنار ضروری به نظر می رسد. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی، کارکرد اخبار رضوی را از سه جهت، مورد تدقیق واقع قرار داده است؛ اول آنکه با توجه به جایگاه و مرجعیت امام رضا (ع) در تبیین باورهای امامیه، بسیاری از اخبار رضوی می تواند در مقام دفع شبهه و نه رفع شبهه به کار آیند. به عبارت دیگر، تبیین صحیح باورها بر پایه نصوص مرجع معصوم دینی، جایی برای بسیاری از شبهات باقی نمی گذارد. دوم آنکه بسیاری از اخبار رضوی، ناظر به قواعد محکم عقلی یا تفسیر آیات قرآنی است که فارغ از معصوم دانستن یا ندانستن ایشان، مقبول جمیع مذاهب خواهد بود. سوم آنکه امام رضا (ع) در بسیاری از اخبار خویش، نقش راوی را ایفا کرده اند که به نقل خبر از پیامبر (ص) می پردازند؛ بنابراین برای اهل سنت نیز بنا بر عدم قائلیت عصمت برای امام (ع) نظر به صادق دانستن ایشان، معتبر خواهد بود. در این راستا، نتایج حاصله، عقل گرایی افراطی رشیدرضا، تحمیل ذهنیات وی بر آیات و روایات و و در پی آن تناقض گویی ها و ... موجب واگرایی وی از کتاب و سنت و سبک وی بر خلاف اعتقاد بر بازگشت به باورهای مسلمانان متقدم و ملاک های ضروری تفسیر از منظر المنار است.
رویکردهای دیپلماسی رسانه ای ایران برای همگرایی با افغانستان پس از بازگشت طالبان (آگوست 2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲
123 - 151
حوزههای تخصصی:
پپس از استقرار طالبان در افغانستان (آگوست 2021)، برقراری امنیت و ثبات در این کشور به دلیل همجواری با ایران، اهمیت ویژه ای یافته است. رسانه ها، نقش مهمی در حفظ اتحاد و همگرایی دو همسایه بر عهده دارند. گرایش های خلافت گرایانه طالبان، محدودیت رسانه ای بیشتری در مقایسه با گذشته ایجاد کرده است. لذا، رسانه های برون مرزی ایران، باید به دنبال راهی برای حفظ و افزایش تفوق و همگرایی مردم دو کشور باشند. از این رو سؤال اصلی این است که «دیپلماسی رسانه ای چطور می تواند همگرایی دو کشور را پس از بازگشت طالبان افزایش دهد»؟ این پژوهش با تکیه بر نظریات همگرایی و دیپلماسی رسانه ای و با استفاده از روش داده بنیاد انجام شده است. بر این اساس با کاربست مصاحبه نیمه ساختاریافته، دیدگاه های 16 صاحب نظر حوزه افغانستان تحلیل و برای تسهیل فرآیند کدگذاری و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که عوامل تأثیرگذار بر دیپلماسی رسانه ای عبارت هستند از: الف) عوامل زمینه ای: شامل نگرانی های امنیتی، آمادگی نظامی، فرهنگ راهبردی و پویایی مذهبی؛ ب) عوامل علی: شامل پیوندهای تاریخی و فرهنگی عمیق، آداب و رسوم، عوامل سیاسی داخلی و خارجی؛ ج) عوامل میانجی: شامل پناهجویان افغانستانی، قومیت گرایی و اقلیت ها، عوامل اقتصادی، اکوسیستم و زنان. همچنین اتخاذ موضعِ برابر در مقابل حکومت سرپرستی طالبان توسط ایران نقش مؤثری در دیپلماسی رسانه ای داشته و استفاده از ظرفیت های فرهنگ و تمدن فارسی مهمترین و مؤثرترین راه همگرایی بین دو کشور است.
بایسته های مطالعات کودکی به عنوان حوزه ای میان رشته ای: تعریف کودک
و کودکی دارای ابعاد متکثر و چندلایه است؛ ازاین رو مطالعه این حوزه ماهیتاً میان رشته ای تلقی می شود. مطالعات میان رشته ای در معنایی عام، همراهی دیدگاه های مختلف رشته ای در راستای رسیدن به نقاط اشتراک فهم از پدیده ها تعریف می شود. یکی از مصادیق نقاط مشترک، وجود تعریف واحد یا نزدیک از موضوع است که در اینجا همانا تعریف «کودک» است. در بررسی مطالعات موجود در حوزه مطالعات کودکی مشاهده می شود که پرداختن به این مهم به نوعی غفلت شده است. این فقدان، سیاست گذاری در این حوزه را نیز با مسائلی مواجه می کند. با عنایت به این وضعیت این مقاله رسالت خویش را پاسخگویی به این فقدان تعریف کرده است. بدین نحو که با به کارگیری روش کتابخانه ای و اسنادی در متون حقوقی، فرهنگ لغت، متون دینی، جامعه شناسی و روان شناسی در پی پاسخ دادن به این سؤالات است: 1. هریک از حوزه ها چه تعریفی از کودک ارائه کرده اند؟ 2. حدود و ثغور و ویژگی های این تعاریف کدامند؟ 3. اینکه آیا امکان رسیدن به تعریفی واحد وجود دارد؟ یافته های تحقیق حکایت از وجود همگرایی ها و واگرایی هایی در میان تعاریف داشتند به این شرح، برخی حوزه ها معیارهایی کمی را برای تعریف و برخی معیارهایی کیفی را برای تعریف کودک و کودکی برگزیده اند. تنها رویکرد نظری موجود در حوزه جامعه شناسی کودکی که می توانست این سطح از تنوع مناظر و چشم اندازها را در فهم کودک تببین نماید، نظریه برساخت گرایی اجتماعی است. بدین صورت، کودکی مفهومی اساساً تاریخی و فرهنگی است؛ ازاین رو در این نظریه نه یک تعریف مشخص از کودک، بلکه تعاریف متنوعی از کودک براساس گفتمان های مختلف فرهنگی و اجتماعی قابل درک است. در وضعیت تنوع چشم اندازهای مختلفی که تعریف کودک را متأثر کرده است، طبیعتاً توقع ارائه تعریفی واحد از یک مقاله علمی که جامع و مانع لازم را داشته باشد، امری بلندپروازانه و غیر علمی می نماید؛ بنابراین نگارندگان این مقاله به ارائه چهارچوبی مفهومی که خصلتی تلفیقی داشت، برای این منظور پرداختند.
تبیین رابطه میان مسئله گشایی طراحی معماری با یادگیری مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
203 - 222
حوزههای تخصصی:
در دهه ی اخیر یادگیری مشارکتی به یکی از شیوه های پرکاربرد در آموزش طراحی معماری تبدیل شده است. علی رغم مزایای بسیار این شیوه، برخی گزارش ها حاکی از پدید آمدن نزاع هایی درون گروه هاست که منجر به اختلال در آموزش یا انحلال گروه ها می گردد. در پژوهش حاضر با بهره گیری مطالعات کتابخانه ای، مبانی نظری دو حوزه ی «مسئله گشایی طراحی معماری» و «یادگیری مشارکتی» و مدل های ارائه شده برای مسئله گشایی و یادگیری مشارکتی مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس با استفاده از روشی تطبیقی-تفسیری ویژگی های کلیدیِ دو حوزه ی مذکور با هم مقایسه شده و با تطبیق وجوه اشتراک و افتراق آن ها ریشه های ظرفیت ها و چالش های کاربست یادگیری مشارکتی در آموزش طراحی معماری شناسایی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد مسئله گشایی از دو نوع فعالیت ذهنی «همگرا» (شامل قاب بندی، گزینش داده ها، تولید راه حل و تأیید و پیاده سازی) و «واگرا» (شامل بیان مسئله، مطالعات، تجزیه و تحلیل و ارزیابی) تشکیل شده است. مراحل همگرا به تحدید و کنترل پذیر کردن فضای مسئله/راه حل، و مراحل واگرا به بسط و ایجاد تنوع در فضای مسئله/راه حل کمک می کنند. ظرفیت اصلی کاربست یادگیری مشارکتی در آموزش طراحی معماری به مراحل واگرا باز می گردد که به سبب بهره گیری از توانایی های چند نفر، گروه می تواند به شکل همه جانبه تری ابعاد مختلف فضای مسئله/راه حل را بررسی کند. چالش اصلی نیز به مراحل همگرا مربوط می شود آنجاکه افراد به سبب لزوم تصمیم گیری یا اجماع در فضای مسئله/راه حل، دچار اختلاف می گردند. برای ارائه ی شیوه های مشارکتیِ متناسب با ماهیت طراحی، باید تمهیداتی برای همگرایی اعضای گروه در نظر گرفت تا ضمن بهره گیری از ظرفیت های واگرایی، چالش های احتمالی نیز مدیریت گردد. تعیین فردی برای رهبری و مدیریت گروه برای تصمیم گیری در مواقع اختلاف و چنددستگی، داشتن ساز و کاری برای تصمیم گیری ها و انتخاب ها، افزایش مهارت های اجتماعی و ارتباطی و استفاده از ترکیب گروه های سازگار و متوازن از نظر همگرایی و واگرایی می تواند ضمن ایجاد همگرایی در گروه، فرصتی را برای استفاده از ظرفیت های واگرایی فراهم آورد.
همگرایی و واگرایی در روابط ایران و چین با تاکید بر منطقه ی خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
61 - 86
حوزههای تخصصی:
رشد اقتصادی چین در چند دهه ی اخیر و ظهور این قدرت در صحنه ی بین المللی باعث شده است تا این کشور برای دسترسی به منابع متعدد انرژی نفت و گاز، بر منطقه ی خلیج فارس متمرکز شده و تلاش کند تا روابط خود با کشورهای این منطقه را تقویت نماید. در این میان، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای با موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاص و داشتن منابع غنی انرژی، در دیپلماسی چینی از اهمیت زیادی برخوردار است. با وجود این، روابط این دو کشور همیشه دارای روندی ثابت نبوده است و متغیرهای زیادی در شکل دادن به آن نقش داشته اند. پرسش اصلی مقاله ی حاضر این است: چرا با وجود همگرایی عمیق بین سیاست های چین و ایران، بین این دو کشور در ارتباط با خلیج فارس واگرایی نیز دیده می شود؟ فرضیه ای که متعاقب سئوال مذکور مطرح می شود این است که تلاش چین در خلیج فارس برای برقراری توازن نرم از طریق پوشش راهبردی ایالات متحده و نیز تمایل این کشور به ارتقای روابط با کشورهای این منطقه به منظور تنوع بخشیدن به نیازهای خود به انرژی، باعث شده تا چین در قبال ایران که با غرب و نظام بین الملل و نیز کشورهای منطقه در تنش به سر می برد، سیاست محتاطانه ای در پیش بگیرد. بر طبق یافته های تحقیق، این سیاست محتاطانه زمینه ساز واگرایی بین چین و ایران شده است. روش تحقیقی در این مقاله، جمع آوری منابع و اسناد به شیوه ی کتابخانه ای و سپس تجزیه و تحلیل داده هاست.
بررسی علل ظهور گرایش های واگرایانه در اتحادیه اروپا، مطالعه موردی بریتانیا و یونان
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی علل ظهور گرایش های واگرایانه در اتحادیه اروپا، به ویژه بریتانیا و یونان است. تحولات اروپا موجی از بی ثباتی را در آن قاره به وجود آورده است. کشورهایی با بدهی خارجی مثل ایتالیا و یونان هنوز با چالش هایی دست و پنجه نرم می کنند. این چالش ها و مشکلات منجر به بروز شکاکیت شهروندان و با واگرایی بریتانیا از این اتحادیه، مشکلات اتحادیه را صدچندان کرده است. روش تحقیق در این پژوهش کیفی است. روش گردآوری مطالب در این تحقیق از طریق مطالعه اسناد و منابع کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی می باشد. یافته های این پژوهش فرضیه های تحقیق را تایید می کند و مبین این مطلب است که مولفه اقتصادی مهم ترین دلیل همگرایی در اتحادیه اروپا بوده و اکنون همین مولفه منجر به ایجاد واگرایی در کشورهای عضو شده است. در این تحقیق به این نتیجه می رسیم که؛ در بریتانیا علاوه بر دلایل اقتصادی، عواملی مانند غرور ملی، عدم استقلال در حوزه های تصمیم گیری، عدم تفاهم در بسیاری زمینه ها با اتحادیه و... از دلایل واگرایی بوده و در یونان توسعه سیاسی و اقتصادی ناهمگون، ساختار نهادی و ظرفیت مدیریت و رهبری یونان از دلایل واگرایی می باشد.
بازکاوی کنشگری های ایران و پاکستان بر پایه ی کُدهای ژئوایدئولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1 - 12
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر کدها و گزاره های ایدئولوژیک بر واقعیت های ژئوپولیتیکی ایران و پاکستان است مناسبات جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان یکی از انگشت شمار روابطی است که تاکنون تهدید امنیتی استراتژیک در آن مشاهد نشده است. ایران از نظر تاریخی از جمله نخستین کنشگران ژئوپولیتیکی در جهان اسلام محسوب می شود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت. با رخداد انقلاب اسلامی، اما مجموعه فضاهایی بازتولید شد که کدهای ایدئولوژیک را در دو کشور فعال تر ساخت. گرچه پاکستان به عنوان یکی از میدان های بارز ژئوپولیتیکی در زمینه ی اسلام بنیادگرا به شمار می رود، اما تاکنون این میدان به تقابل ژئوپولیتیکی ارتقا نیافته است. با این حال، در آینده بسته به اینکه مناسبات تهران-اسلام آباد چه سطحی از قلمروگستری ایدئولوژیک را پوشش دهد، می توان انتظار داشت که سطوح مختلفی از همگرایی (تعامل ژئوپولیتیک) و یا واگرایی (رقابت ژئوپولیتیک) در کنشگری این دو کشور نمایان شود. تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف بررسی تاثیر قلمروگستری ایدئولوژیک بر کنش های ژئوپولیتیکی پاکستان و ایران انجام شده است. بنابر یافته های این تحقیق، با توجه فضای بی ثبات سیاسی پاکستان و وزن ژئوپولیتیکی نسبتاً بالای گروه ها و احزاب بنیادگرا، منابع تنش و تهدید میان دو کشور همواره فعال خواهد ماند. اما با توجه به جهت نامتقارن تهدیدها که کدهای امنیتی پاکستان را در جبهه غربی (هندوستان) و شمالی (افغانستان) خود فعال کرده است و در مقابل، تمرکز امنیتی ایران بر محور مرزهای حوزه خلیج فارس و عمق استراتژیک در غرب (عراق و سوریه)، سبب می شود تا کنش های دو کشور به سوی تعامل ژئوپولیتیک سوق یابد. هرچند که وجود میزانی خفیف و پایداری از تنش در مناسبات تهران-اسلام آباد به دلیل فعالیت گروه های بنیادگرای مذهبی در پاکستان به ویژه پس از تثبیت طالبان بر سرزمین افغانستان در تابستان 2021، اجتناب ناپذیر است.
تبیین عوامل واگرای ژئوکالچر بر روابط ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عراق مهم ترین بخش از سیاست خارجی ایران محسوب می گردد. برای سیاست گذاران ایرانی، عراق نسبت به سایر کشورهایی که ایران در آن ها از گروه های شبه نظامی محلی حمایت می کند، صحنه عملیاتی حیاتی تر و در نتیجه حساس تری است. تاریخ نشان داده است که حوادث عراق می تواند پیامدهای مهمی برای ثبات ایران داشته باشد. عراق همچنان تهدیدی برای امنیت ملی ایران است و به همین دلیل است که ایران به دنبال شکل دادن به سیاست داخلی و جهت گیری استراتژیک عراق است. از سال 2003، ایران با بهره گیری از مرزهای مشترک طولانی و روابط فرهنگی، مذهبی و اقتصادی عراق به طرز ماهرانه ای در میان جمعیت شیعه عراق نفوذ کرده است. نفوذ ایران چندوجهی است و شامل دسترسی به طیف وسیعی از بازیگران سیاسی و اجتماعی می باشد. ازاین رو این تحقیق به دنبال بررسی عوامل واگرای ژئوکالچر در روابط ایران و عراق است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و نرم افزار ویزارد بهره گرفته شد. یافته های تحقیق نشان داد عوامل واگرا در روابط ژئوکالچر بین ایران و عراق در شرایط بحرانی و نیمه بحرانی قرار داد. تابلوی سناریوهای قوی از 8 وضعیت احتمالی مختلف تشکیل شده است. از این 8 وضعیت احتمالی، 3 وضعیت بحرانی، 1 وضعیت نیمه بحرانی، 1 وضعیت ایستا، 2 نیمه مطلوب، 1 حالت نیز وضعیت مطلوب دارند. ازآنجاکه اکثریت شهروندان ایرانی و عراقی مذهب مشترکی دارند و آن اسلام شیعه است. حوزه ها یا حوزه های علمیه در شهرهای مذهبی قم در ایران و نجف در عراق، مراکز آموزش شیعیان هستند؛ بنابراین می توان از این عامل برای بهبود شرایط استفاده نمود.
تحلیل عوامل همگرایی و واگرایی سیاست خارجی ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (مورد: امارات متحده عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
131 - 154
حوزههای تخصصی:
امارات متحده عربی یکی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است که در سیاست های منطقه ای و بین المللی با جمهوری اسلامی ایران تضاد منافع دارد. در نتیجه با ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی در انجام اقدامات مختلف علیه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران متحد شده است. از سوی دیگر، ایران در راستای روابط حسن همجواری و همچنین به دلیل مزیت های تجاری و اقتصادی متعددی که دبی برای ایران دارد و در راستای حفظ منافع تجار ایرانی و سایر اتباع، سعی کرده از هرگونه اقدام متقابل علیه امارات پرهیز کند. از این رو هدف اصلی این مقاله تحلیل عوامل همگرایی و واگرایی سیاست خارجی ایران در قبال امارات متحده عربی است. این پژوهش در صدد پاسخگویی به این پرسش است که عوامل موثر بر همگرایی و واگرایی سیاست خارجی ایران در قبال امارات متحده عربی کدامند؟ روش پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد، با مبنا قرار دادن تکنیک دیمتل بر این فرض استوار است که سیاست خارجی ایران در قبال امارات متحده عربی شامل عوامل واگرا و همگرا می باشد. یافته های تحقیق نشان داد متغیرهایی مانند دیدگاه های متفاوت در سیاست بین الملل، نیروهای مسلح امارات، پیمان های نظامی، اختلاف بر سر موضوع یمن، اتخاذ راهبرد تهاجمی انصارالله، شیعیان امارات، اختلافات عربستان و امارات و همگرایی با عربستان سعودی و ... در منطقه نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. و عواملی مانند ترس از افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران، کمبود نیروی انسانی کارامد، عدم واکنش نظامی آمریکا، نوع حکومت، اختلافات داخلی بین امیرنشین ها و ... به عنوان معلول نمایش داده شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توجه به عوامل اقتصادی در ارتباط با امارات متحده عربی می تواند همگرایی با این کشور را افزایش دهد.
عرفان و صوفیگری ابزار تحکیم حاکمیت و جلوگیری از واگرایی در ایران (با تکیه بر متون منظوم ادبی از قرن ششم تا قرن نهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
187 - 210
حوزههای تخصصی:
پیدایش عرفان و تصوف در فرهنگ ایرانی و به تبع آن در ادب فارسی، از زمره مهمترین اتفاقاتی است که در عرصه ادبیات و فرهنگ ایران زمین رخ داده است؛ به همین خاطر بررسی علل پیدایش و رواج آن همواره مورد توجه ادب پژوهان و تاریخ نگاران بوده است؛ به گونه ای که هر کدام از اندیشمندان، از نظرگاه عقیدتی و علمی خود به این مقوله نگریسته و به مطالعه آن پرداخته اند. از جمله برخی منتقدان ادبی بر این عقیده اند که از قرن پنجم به بعد، با توجه به شروع هجوم اقوام همسایه و سرخوردگی و یأس حاصل از انفعال مردم، پس از هجوم مغولان، صوفی گری و عرفان در این سرزمین رواج و گسترش یافته است که دلایل این گرایشِ خودجوشِ مردمی با توجه به صدمات روحی و روانی حاصل از هجوم همسایگان شرقی و حمله مغولان قابل توجیه است، اما دلیل اینکه چرا جریان فرهنگی مذکور از سوی اقوام مهاجم نه تنها سرکوب نشده بلکه مورد تشویق و حمایت قرار گرفت را باید در اندیشه های عرفانیی چون: جهان وطن گرایی، انسان مداری، همدلی به جای همز بانی، دنیاگریزی، اندیشه جبر، رضا، تسلیم، صبر و مفاهیم دیگری از این قبیل دانست که نه تنها حکومت ایشان را تضعیف و تهدید نمی کرد بلکه باعث پذیرش مسالمت آمیز ایشان با وجود عدم سنخیت فرهنگی و ملی در جامعه ایرانی گردیده بود. به همین منظور حُکام غالب، به انحاء مختلف باعث گسترش اندیشه های جبرگرایانه و صلح مدارانه عرفانی در جامعه شده، از این طریق مانع واگرایی مردم این سرزمین گریدند و زمینه های همانندسازی فرهنگی و اجتماعی مدنظرِ خویش را در جامعه فراهم آورده، نزدیک به 400 سال حکمرانی کردند. بر همین اساس، هدف نگارنده در این پژوهش بررسی نحوه تعاملات متقابل عرفان و حاکمیت در ادب منظوم فارسی، با ذکر شواهدی از متون برجسته ادبی بوده است که در سه بخش، به ترتیبِ تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت بسامد فراوانی اندیشه های مورد مطالعه در هر کدام از ادوار موردِ بررسی به صورت نموداری نشان داده شده است.
نقش ورزش در جلوگیری از واگرایی دینی، مذهبی و فرقه ای در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش ورزش در واگرایی دینی، فرقه ای و مذهبی مردم استان خوزستان بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی بود. در بخش کیفی، مصاحبه های کیفی نیمه ساختارمند با خبرگان انجام شد و با استفاده از نمونه گیری نظری، مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. بر اساس نتایج بدست آمده در این مرحله، پرسشنامه ای برای نقش ورزش و واگرایی تهیه شد. روایی ابزار تحقیق، توسط 8 تن از متخصصین بررسی و تائید شد. پایایی نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ محاسبه و تائید شد (7/0< α). در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه افراد رده سنی 14 تا 65 سال ساکن در استان خوزستان بود (4853000=N). با توجه به جدول مورگان اندازه نمونه 384 نفر تعیین شد و برای انتخاب این افراد از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد ورزش حرفه ای بر هویت دینی و قومی تاثیر معناداری دارد و از طریق تاثیر بر هویت دینی می تواند در کاهش واگرایی دینی و همچنین واگرایی فرقه ای و مذهبی تاثیرگذار باشد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود تا با اتخاذ تدابیر لازم جهت توسعه ورزش (بخصوص ورزش حرفه ای) در استان خوزستان به کاهش واگرایی دینی و مذهبی در این استان کمک شود.