مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
واگرایی
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
51 - 72
شناسائی بسترها و عوامل همگرایی و چالش های پیش روی آن یکی از ضرورت های مهم امر سیاستگذاری درباره همبمستگی ملی در هر کشوری است. در این خصوص با توجه به این که ایران به عنوان کشوری که دارای تنوع ناحیه ای و فرهنگی در درون خود می باشد و این امر هر از چندگاهی به عنوان ابزار ژئوپلیتیک در دست بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای درآمده و برخی از نخبگان نیز در عرصه های مختلف رقابت به ویژه رقابت های سیاسی از آن سود می جویند. از جمله مناطق مهم ایران که تحت تأثیر تحولات تاریخی، دارای برخی تفاوت های فرهنگی در حوزه زبان با ملت ایران شده است، منطقه آذربایجان است. با توجه به وزن ژئوپلیتیک بالای آذربایجان در ایران همگرایی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به چنین امری است که این پژوهش با هدف بررسی عوامل همگرایی و واگرایی در آذربایجان آغاز شد. روش تحقیق در این مقاله از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای است. برای این منظور پرسشنامه ای در میان افراد صاحب نظر درباره آذربایجان پخش شد. داده های مورد نظر با استفاده ازآزمون ناپارامتری مورد ارزیابی قرار گرفت؛ نتایج آزمون گویای تأیید فرضیات تحقیق بود. به عبارت دیگر نتایج نشان داد، همگرایی ملی در آذربایجان امری ذاتی و کهن بوده که ریشه در پیوندهای متعدد این منطقه در ابعاد مختلف مذهبی، تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و موارد دیگر با ایران دارد، اما واگریی امری عارضی است که در قالب نظریه های مدرن و حوزه ژئوپلیتیک اقوام قابل تحلیل است.
گروه های مهاجر شهر بندر عباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
133 - 144
تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی در چند دهه ی گذشته، موجب جذب مهاجران زیادی به شهر بندرعباس شده است. لکن در خصوص وضعیت همگرایی یا انسجام اجتماعی و تعاملات بین گروهی اطلاعات اندکی وجود دارد. این مقاله درصدد بررسی وضعیت همگرایی یا انسجام گروه های مهاجر در شهر بندرعباس برآمده است. داده های مورد نیاز این مطالعه با روش کیفی و از طریق مصاحبه با 26 نفر از اعضای گروه های فرهنگی اجتماعی که به صورت هدفمند انتخاب شده اند، گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد، با وجود تفاوت های موجود بین گروه های مهاجر در رفتار و نگرش، مشاغل، محل سکونت در شهر و غیره، این تفاوت ها تاکنون چالشی را در تعاملات اجتماعی شهروندان ایجاد نکرده است. برقراری تعاملات اجتماعی بین گروه های مهاجر، ازدواج های بین گروهی و فعالیت های اقتصادی مشترک از جمله نشانه های بارز انسجام اجتماعی و همگرایی گروه های مهاجر ساکن در شهر بندرعباس هستند.
بررسی اثر فرهنگ و هنر اسلامی در همگرایی و واگرایی ایران و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
7 - 17
حوزه های تخصصی:
ایران و پاکستان به عنوان دو کشور همسایه از دیرباز دارای راوبط گسترده سیاسی و فرهنگی بوده اند. بدون شک یکی از مهمترین عواملی که نقشی مهم در روابط دوستانه و همگرایی این دو کشور داشته اشتراک در فرهنگ مذهبی بوده است. با این حال در قرن اخیر رابطه بین دو کشور همواره به شکل همگرایی نبوده است و گاه به شکل واگرایی درآمده است. نیروهای همگرا و واگرا که در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمده ای دارند، مفاهیمی منفک از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و متأثر از هم می باشند. نیروهای همگرا و واگرا در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمده ای دارند، مفاهیمی منفک از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و متأثر از هم می باشند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی سعی دارد موضوع فرهنگ و هنر اسلامی را از بُعد تأثیرگذاری بر روند همگرایی و واگرایی میان ایران و پاکستان مورد تحلیل قرار دهد. در نهایت به این نتیجه دست یافته که فرهنگ و هنر اسلامی افراطی در اثر مسائل داخلی، ملی و بین المللی از جمله وجود مدارس مذهبی، دخالت عربستان و یا حضور ایالات متحده در پاکستان باعث شده تا همگرایی با ایران دچار اختلال شده و مسیری چالش برانگیز را در پیش رو داشته باشد، به ویژه این که روابط ایران و هند شرایط مساعدتر و مفیدتری برای ایران از جنبه ی اقتصادی دارد. اهداف پژوهش: 1.بررسی نقش فرهنگ و هنر اسلامی در همگرایی و واگرایی روابط بین ایران و پاکستان. 2.بررسی چالش هایی فرهنگ و هنر مذهبی در زمینه ی رسیدن ایران و پاکستان به همگرایی. سوالات پژوهش: 1.آیا فرهنگ و هنر اسلامی در همگرایی و واگرایی روابط بین ایران و پاکستان تأثیر دارد؟ 2.همگرایی و واگرایی فرهنگی و هنری ایران و پاکستان تا چه میزان بر روابط ایران و پاکستان تأثیر داشته است؟
پویش نه دوره انتخابات ریاست جمهوری با تأکید بر دوره نهم مطالعه موردی: خراسان جنوبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دوم زمستان ۱۳۸۴ شماره ۴ (پیاپی ۸)
51 - 68
حوزه های تخصصی:
مشارکت مردم در انتخابات نشانه ای از علاقه ملت به حفظ و تداوم سرزمین، تحکیم حاکمیت موجود وباور آن ها به اثر رأی و اندیشه خود بر تصمیمات ملی است. کشورهای دموکراتیک انتخابات را عالی ترین جلوه مشارکت مردمی دانسته و متناسب با میزان مشارکت مردم در سرنوشت خود، میزان استحکام پایه های دموکراسی را در آن کشور اعلام می کنند. نظام جمهوری اسلامی ایران که مبانی آن آمیزه ای از قوانین حکومت های دموکراتیک و قوانین متقن دراندیشه های دینی- اسلامی است، بر هر نوع مشارکت مردم در سرنوشت ملی از جمله انتخابات تأکید داشته و آن را جلوه ای از اعتماد مردم نسبت به کارگزاران کشور عنوان می کند. انتخابات ریاست جمهوری در ایران به عنوان یکی از چهار دسته انتخابات دوره ای کشور، پر جلوه ترین چشم انداز از مشارکت سیاسی مردم است که بیشترین تعداد و درصد مشارکت کننده را نسبت به سایر انتخابا ت داشته است . آنچه به این انتخابات در عرصه سرزمین ملی معنا می دهد، وجوه تمایزها وتشابهاتی است که از پشت عینک جغرافیای انتخابات قابل رؤیت است. مقاله حاضر مستخرج از تحقیقی است که حاصل پویش نه دوره انتخابات ریاست جمهوری در استان خراسان جنوبی می باشد که با هدف بررسی و تشریح وجوه تمایز و تشابه میزان مشارکت و نحوه آن و چگونگی و چرایی رفتار انتخاباتی مردم در حوزه های مختلف این استان صورت گرفته است.
تبیین مؤلفه های جغرافیایی تاثیرگذار برحوزه ژئوکالچر ایران و آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان ها و فضاهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی دارای ویژگی های و ارزش های خاصی هستند و منابع و مزیت ها نیز در سطح جهان به طور متعادل پخش نمی باشند. به عبارتی الگوی پخش عرضه مزیت ها و نیز تقاضای مزیت های جغرافیایی نامتعادل است. ازاین رو مکان ها و فضاهای جغرافیایی و به دنبال آن گروه های انسانی ساکن در آن ها، ملت ها و حکومت ها به یکدیگر نیازمند و وابسته می شوند. وابستگی ژئوپلیتیکی منعکس کننده این واقعیت است. توسعه حوزه نفوذ فرهنگی و بهره برداری مطلوب از تمامی مؤلفه های جغرافیایی برای ایجاد همگرایی با سایر کشورها، صرفاً از طریق انجام تحقیقات علمی و شناسایی دقیق عناصر جغرافیایی ممکن است در این راستا و به منظور انجام مطالعه موردی حوزه ژئوکالچر ایران و جمهوری آذربایجان که به دلیل تنوع مؤلفه های جغرافیایی از ویژگی و اهمیت خاصی برخوردار است برای مطالعه انتخاب شد و به عنوان الگویی قابل تعمیم به سایر مناطق مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، این مقاله با رویکردی توصیفی و تحلیلی به بیان اینکه مؤلفه های جغرافیای انسانی و طبیعی بر روابط دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان تأثیرگذار بوده اند مورد بررسی قرار گرفت. از آنجایی که وجود فرهنگ یکی از مؤلفه های جغرافیایی است که به سرعت بار و معنای سیاسی یافته و بازیگران سیاسی از آن به عنوان ابزار اعمال قدرت و فشار بر رقبای خود استفاده می نمایند به خوبی گویای این حقیقت است که مؤلفه های جغرافیایی هرگاه بار سیاسی پیدا نمایند واکنش های مثبت و منفی مختلفی را در پی خواهند داشت که منجر به ایجاد همگرایی و یا واگرایی در نواحی جغرافیایی شده و زمینه مناسبی برای اعمال قدرت قلمرو جغرافیایی فراهم می آورد.
تبیین الگوی عوامل تنش و منازعه میان قلمروهای سیاسی – اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند رو به گسترش منازعات محلی در داخل فضای ملی کشورها و میان قلمروهای سیاسی– اداری آنها این مسئله را مطرح می سازد که اساسا این گونه منازعات و تنش ها مبتنی بر چه عوامل و بنیادهایی هستند و از چه سازو کاری تبعیت می کنند. اگرچه تفاوت ها و تعارضات بنیادی در زمینه های مختلف فضایی- جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و قومی،تاریخی، سیاسی و... زیر بنای بسیاری از تنش ها و منازعات داخلی کشورها است، اما یکی از مهمترین عوامل تشدید کننده و یا کاهش دهنده این منازعات، چگونگی فرایند مدیریت و سازماندهی سیاسی فضا در قالب تقسیمات کشوری است. از همین رو در این تحقیق با استفاده از روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای مهمترین عوامل و منابع تنش و منازعه میان قلمروهای سیاسی- اداری در درون کشورها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که عواملی مانند چگونگی الگوی مدیریت سیاسی فضای ملی، تغییرات مرزها و محدوده های تقسیمات کشوری، عدم همگنی و تجانس طبیعی و فرهنگی واحدهای تقسیماتی، توسعه نامتوازن واحدهای سیاسی- اداری، نقش آفرینی پدیده جغرافیای قدرت و حمایت، رقابت های محلی، حوزه بندی های انتخاباتی، حس مکانی واحدها و تاثیرات هویتی ناشی از آن، اشکال و اندازه نامتوازن واحدهای تقسیماتی، اختلافات مرزی و مسائل زیست محیطی از مهمترین عوامل ایجاد تنش و منازعه میان قلمروهای سیاسی- اداری است. همه این عوامل در یک رابطه سیستماتیک با هم قرار دارند و عملکرد متقابل آنها با یکدیگر سبب تشدید منافع متعارض، واگرایی و در نهایت ایجاد تنش ها و منازعات میان قلمروهای سیاسی– اداری خواهد شد.
واگرایی قوم بلوچ و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران کشوری متنوع از نظر قومی است . ویژگی های متمایز کننده اقوام از دیک دیگر در ایران بیشتر بر مولفه های زبانی و مذهبی متمرکز می شود . سکونت قومیتهای ایرانی عمدتا در مناطق مرزی و هم جوار با کشور هم زبان خود ، زمینه مناسبی را برای وقوع بحرانهای قومی و متاثر ساختن امنیت ملی کشور فراهم می آورد ؛ از طرفی در مطالعات بین الملل استفاده تاکتیکی از قومیت ها بسیار اهمیت یافته است . بر این اساس ، نتیجه پژوهش حاضر که بر اساس مطالعات اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته ، بر این فرض مبتنی است که برخورد سخت ، امنیتی و سیاسی با گروههای قومی سبب افزایش احساس محرومیت سیاسی و اقتصادی در آنها می شود . این مساله احساس رضایت ، حساسیت ، اعتماد و مشارکت سیاسی قومیتها ، توان سیاست سازی دولت در زمینه حفظ یکپارچگی ، انسجام و هویت ملی را کاهش داده ، زمینه بهره برداری فرصت طلبانه کشورهای بیگانه فراهم می آورد . آگاهی به شرایط و عواملی که سبب تنش در روابط قومی در ایران می شوند ، می تواند به اتخاذ راه کارهای اجرایی بهتر و موثرتر بیانجامد . دولت مرکزی باید با اتخاذ سیاستهای موثر و اجرایی قومیت ها را به سوی مشارکت ملی سوق دهد .
تأثیر همگرایی و واگرایی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بر سیاست خارجی دولت آمریکا در قبال ایران (با تأکید بر راهکارهای رسانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان سعودی به مثابه دو قطب مهم در غرب آسیا، روندی از همگرایی و واگرایی را در مناسبات خود طی کرده اند. وزن ژئوپلیتیکی دو کشور در این منطقه و نقش بالقوه آن ها در حل تعارضات تا حدی است که هر یک از دو کشور، همواره به عنوان بازیگری راهبردی در پروژه های کلان بازیگران جهانی، انتخاب شده اند. بر این اساس، هدف<strong> </strong>مقاله حاضر تحلیل عوامل همگراساز و واگراساز در روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و تأثیر این عوامل بر سیاست خارجی دولت امریکا در قبال ایران است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که روابط ایران و عربستان سعودی مبتنی بر تقابل و همکاری بوده است. رابطه ای که مکانیزم های آن با درگیری های ژئوپلیتیک، جنگ های نیابتی، نفتی و ائتلاف سازی منطقه ای پیوند خورده است؛ بر این اساس، با داشتن تهدیدهای مشترک و توانمندی ها و قابلیت های دو کشور و راهبرد «منفعت محور» و«دخالت گرایانه » دولت امریکا در امور داخلی کشورهای غرب آسیا، قرار گرفتن ایران و عربستان بر مدار واقعیت ها و اشتراکات جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی با تقویت «سیاست همسایگی» از طریق دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسانه ای، همگرایی دو کشور ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
تأثیر واگرایی اقتصادی کشورهای اسلامی بر همگرایی جهان اسلام
منبع:
پژوهش ملل اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۷۵
35-56
یکی از مناطق مستعد برپایی همگرایی، جهان اسلام است که از جنوب شرق آسیا تا غرب آفریقا امتداد یافته است و بیش از پنجاه کشور را در برمی گیرد که در صورت تحقق، نقشی اساسی در قدرت یابی مسلمانان می تواند داشته باشد. یکی از عوامل ایجاد همگرایی بین کشورهای اسلامی اقتصاد است که هم ناشی از پتانسیل غنی و متنوع اقتصادی جهان اسلام است و هم یک ضرورت برای توسعه داخلی این کشورها می باشد. اما علیرغم پتانسیل و ضرورت مذکور، شاهد واگرایی اقتصادی کشورهای اسلامی و در نتیجه ناکام ماندن همگرایی جهان اسلام هستیم که ضرورت شناسایی علل و عوامل اصلی واگرایی اقتصادی کشورهای اسلامی را ایجاب می کند. بنابراین، هدف اصلی این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس چارچوب نظری همگرایی، پاسخگویی به این سوال است که اقتصاد بعنوان یک عامل بنیادین در روابط کشورها، چه تأثیری بر همگرایی جهان اسلام دارد؟ یافته های مقاله نشان می دهد که واگرایی اقتصادی کشورهای اسلامی، یکی از عوامل پایه ای در جلوگیری از شکل گیری همگرایی در جهان اسلام است.
بررسی عوامل همگرایی و واگرایی روابط جمهوری اسلامی ایران و پاکستان (2021- 1979)
حوزه های تخصصی:
بررسی سیاست خارجی ایران و پاکستان نشان میدهد که عوامل متعددی در شکل گیری، تقویت یا تضعیف روابط دو کشور موثر بوده است. از همین رو، می توان بیان داشت که بعد از استقلال پاکستان از هند در 1947 تاکنون روابط دو کشور دارای فراز و نشیب های متعددی داشته که در این پژوهش تلاش می گردد تا این روابط بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 1979 مورد واکاوی قرار بگیرد. پرسشی که این پژوهش در صدد پاسخگویی به آن برآمده عبارت است از مهم ترین عوامل همگرایی و واگرایی دو کشور ایران و پاکستان از ۱۹۷۹ تا ۲۰۲۱ کدامند؟ فرضیه مقاله این است که همکارى در حوزه امنیتی، انرژی و اقتصادی در کنار حضور در سازمان های منطقه ای چون اکو، دی-8 منجر به همگرایی شده و در مقابل به غیر از رقابت دو کشور از جمله احداث بندرها متغیرهای افغانستان، عربستان، سیاست های ایالات متحده به کاهش همکاری های دو کشور شده است. یافته ها نشان می دهد که تأثیر واگرایی نسبت به همگرایی بر روابط ایران و پاکستان بیشتر بوده است.
تاثیر ساختار نظام بین الملل پساجنگ سرد بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2173 - 2187
حوزه های تخصصی:
ساختار نظام بین الملل متغیر مهمی است که استراتژیها، جهت گیریها و تصمیمات کشورها را در دو سطح داخلی و خارجی تحت تأثیر قرار میدهد؛ به گونه ای که این ساختار در کنار امکاناتی که پیش روی دولتها می گذارد، محدودیتهایی نیز بر رفتار آنها تحمیل می کند. ایران به مثابه کشوری با امتیازات ویژه ژئوپولتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک در منطقه خاورمیانه، همواره مورد توجه قدرت های بزرگ بوده و نقش کلیدی در تأمین منافع این قدرت ها و پایداری و ناپایداری سیاست های منطقه ای داشته است. با توجه به این امر، سوال اصلی مقاله ی حاضر این است که ساختار نظام بین الملل پساجنگ سرد چه تاثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با آن داشته است؟ فرضیه ی مقاله نیز این گونه مطرح شده است که ماهیت ایدئولوژیک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با نقد ساختار نظام بین الملل و پیگیری سیاست تغییر وضع موجود، زمینه ساز ایجاد شکاف و واگرایی در روابط با ساختار نظام بین الملل پساجنگ سرد شده است. نتایج مقاله بیانگر این مهم است که از زمان شکل گیری انقلاب اسلامی، به واسطه تاثیر مولفه های ایدئولوژیک در سیاست خارجی، جمهوری اسلامی ایران ساختار نظام بین الملل را در تعارض با اصول و اهداف خود دیده است. در نتیجه، تا امروز سیاست خارجی خود را در مقابله با ساختار نظام بین الملل طرح ریزی کرده است. نوع روش تحقیق در این مقاله توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای بوده است.
بررسی تحلیلی ادله همگرایانه و واگریانه در تقریب بین ادیان با تأکید بر مبانی ارزش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
121-136
حوزه های تخصصی:
شباهت ها و تفاوت های ادیان دو رویکرد «همگرایانه» و «واگرایانه» در گفت وگو و تقریب میان پیروان ادیان به وجود آورده است. هر دو رویکرد برای خود دلایلی دارند. این نوشتار بعد از مباحث مقدماتی، به معرفی دو رویکرد اصلی در تقریب ادیان پرداخته و دلایل رویکرد «واگرایانه»، از قبیل طبیعت انسان ها، تفاوت در مبانی ادیان، تفاوت در خاستگاه تقریب میان ادیان و دلایل نقلی را بررسی کرده است. در ادامه مبانی ارزش شناختی تقریب با مباحث ذاتی یا غیری بودن ارزش تقریب، مطلوبیت عمل و انگیزه در رویکرد «همگرایانه» مطرح و این رویکرد تقویت می شود. این تحقیق با رویکرد توصیفی تحلیلی، کوشیده تا کارکرد رویکرد همگرایانه را فراتر از رفع سوءتفاهم ها، به مثابه عامل مهم بسیج فرصت ها و توانایی ها ببیند و این ظرفیت در جهت کمال انسانی و جامعه دین داران، با سرمایه فطرت توحیدی ملاحظه شود.
بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران و چین از دریچۀ فرهنگ راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارندگان اثر حاضر درصدد برآمده اند تا از رهگذر مطالعه و سنجش معیارها، منابع و اسناد چینیِ مرتبط با مقوله فرهنگ راهبردی به این پرسش بنیادین پاسخ گویند که پیوست های فرهنگ راهبردیِ چین چگونه بر ساخت سیاست های همگرایانه و واگرایانه این کشور شرق آسیایی در قبال ج.ا.ایران تأثیر گذاشته است؟ فرضیه اصلی پژوهش آن است که چین با تأسی از عناصر و مؤلفه های مستتر در فرهنگ راهبردی و متغیرهای کلان تأثیرگذار بر دیپلماسی عمومی خود مبادرت به اتخاذ سیاست های نوینی از قبیل چندجانبه گرایی، پرهیز از جنگ طلبی و تأکید بر صلح و امنیت در حوزه راهبردی غرب آسیا کرده است. ردگیریِ راهبردهای مورد اشاره به نوبه خود موجب شده تا روابط تهران و پکن طی سالیان اخیر خط سیر سینوسی را در پرتو اقدامات واگرایانه و همگرایانه تجربه نمایند.
ایران- اوکراین در دوران بحران و تأثیر آن بر روابط با روسیه
حوزه های تخصصی:
جنگ 2022 (روسیه – اوکراین) و تعاملات جمهوری اسلامی ایران با اوکراین، می تواند روابط ایران و روسیه را تحت تأثیر قرار دهد. مقاله حاضر با پیش فرض قرار دادن گسترش و تمایل به ارتقاء مناسبات دو جانبه ایران - اوکراین و همچنین حساسیت های روسیه، در تلاش است به دو پرسش : «1 گسترش روابط ایران و اوکراین چه تأثیری بر روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه دارد؟»؛ «2 هدف اوکراین از گسترش ارتباطات با جمهوری اسلامی ایران چیست؟» و «3 آیا اوکراین به دنبال تعامل با ایران فارغ از نحوه تعاملات ایران با روسیه است؟» پاسخ دهد. رویکرد پاسخگویی تحلیلی- تبیینی است. روش جمع آوری اطلاعات و داده ها کتابخانه ای، اسنادی و اینترنتی است. نتایج کلی نشان می دهد که ایران باید ضمن تکیه بر واقعیت های موجود سیاسی - اجتماعی در اوکراین سعی کند از فرصت پدید آمده، بیشترین استفاده را در نزدیکی به اتحادیه اروپا و فرصت سازی در حوزه امنیت انرژی ازجمله انتقال گاز به اروپا را انجام دهد و همچنین ایران سیاست خود را در قبال اوکراین به گونه ای تنظیم کند که خود درگیر چالش های طرف های درگیر (روسیه – اوکراین) نشود؛ چرا که استمرار روابط با روسیه «امتیاز ویژه» در مقابل با غرب است.
رویکرد استراتژیک امریکا و هند به منطقه ایندو-پاسیفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایندو-پاسیفیک پویاترین و متنوع ترین منطقه جهان است. این منطقه به کانون اصلی سیاست و اقتصاد جهان تبدیل شده است. طی یک دهه اخیر توجه جهانی به منطقه ازنظر استراتژیک و اقتصادی افزایش یافته است. ظهور و نفوذ چین به عنوان یک قدرت بزرگ تهدیدی برای هژمونی امریکا در سطح نظام بین الملل و هند در سطح منطقه ای بوده است. امریکا جامع ترین شریک استراتژیک هند است. هر دو کشور منافع استراتژیک مکملی دارند؛ امریکا خواهان حفظ هژمونی اقتصادی و نظامی در جهان است و هند به نوبه خود در پی گسترش روابط امنیتی با امریکا است تا در آینده شرایط تبدیل شدن این کشور به یک قدرت منطقه ای را تسهیل کند. سؤال اصلی مقاله این است که امریکا و هند چه رویکردی نسبت به منطقه ایندو-پاسیفیک دارند؟ فرضیه مقاله این است که هند در استراتژی ایندو-پاسیفیک امریکا نقش «پیشرو» یا محوری دارد، اما این به معنای اتحاد نظامی و امنیتی دو کشور نیست، هند تلاش دارد تا استقلال استراتژیک خود را در موضوعات منطقه ای ایندو-پاسیفیک حفظ کند. دو کشور در تعریف جغرافیایی منطقه، نوع مواجهه با ظهور چین و محوریت آسه آن در منطقه رویکرد متفاوت دارند. این پژوهش با رویکرد تحلیلی و بهره گیری از استراتژی های امنیتی دو کشور تهیه شده است.
ارائه الگوی راهبردی سیاست همسایگی برای ج.ا.ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران، پس از چین، پرهمسایه ترین کشوردنیا است، امادرسال های اخیر با کمترین تعامل اقتصادی با این کشورها، از مزایای آن، در سایه سنگین و میراث گفتمان واگرایی با بیشتر کشورهای همسایه محروم مانده است. ماهیت سیاست خارجی تک بعدی ایران پساانقلابی در بعد سیاست همسایگی از آن جهت مورد انتقاد است که به ناکامیها و نومیدی ها در مناسبات فرامرزی کشور افزوده است؛ به ویژه آنکه، توسعه را از دسترس دور کرده است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که در شرایط حساس کنونی، کدام راهبرد جامع را برای سیاست همسایگی ایران می توان تدوین نمود. این پژوهش با این فرض که در سطوح جغرافیای سیاست خارجی لازم است با انتخاب سطح همسایگی از میان سطوح چهارگانه جغرافیایی(همسایه، منطقه، فرامنطقه، بین الملل) سیاست خارجی را از نو بنیان نهاد، به بازآفرینی مفاهیم سیاست همسایگی اقدام نموده است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس مفاهیم سیاست همسایگی شامل مفاهیم جغرافیایی و سیاسی توسط خود پژوهشگر تدوین شده است. این پژوهش بر مبنای روش تحلیل راهبردی مرحله ای با اتکا بر مدیریت راهبردی دیوید استوار است. الگوی راهبردی سیاست همسایگی برای ج.ا ایران از عوامل زیر تاثیر می گیرد: منابع و راهنمای استخراج راهبرد، تلفیق منابع در طراحی الگویی برای سیاست همسایگی، تبیین شاخص های راهبردی سیاست همسایگی
تحلیل ژئوپلیتیکی مولفه های همگرایی و واگرایی در جهان اسلام
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
333-355
حوزه های تخصصی:
مناطق جغرافیایی بر اساس انگاره های ذهنی مشترک و با توجه به ساختارها و کارکردهای مشترک به سمت همگرایی و همکاری سوق پیدا کرده اند و توانسته اند منطقه خود را به سمت توسعه و امنیت پایدار سوق دهند. یکی از مناطق حساس و استراتژیک در معادلات ساختار هرم قدرت جهان اسلام است. به رغم وجود تشابهات ذهنی و عینی در جهان اسلام برای ایجاد یک سازمان منطقه ای منسجم مبتنی بر ساخت قدرت اما این منطقه یکی از مناطق پرتنش جهان محسوب می شود. هدف این این تحقیق بررسی این مسئله است که تحت تاثیر شرایط داخلی و بین المللی در دهه آینده جهان اسلام چگونه قابل تصور است. در این تحقیق از رویکرد آینده پژوهی و روش سناریو نویسی پیتر شوارتز استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داده است که با شناخت پیشران های متعدد در ابعاد عینی و ذهنی در مقیاس منطقه ای و جهانی دو عدم قطعیت در خصوص آینده ساخت قدرت در جهان اسلام در دهه آینده شناسایی شد که عبارت اند از افزایش یا کاهش دخالت قدرت های فرامنطقه ای در جهان اسلام و همچنین افزایش یا کاهش چالش های قومی مذهبی در جهان اسلام. سه سناریو بر اساس این عدم قطعیت ها طراحی شده است که عبارت اند از همگرایی ساخت قدرت در دهه آینده در جهان اسلام، واگرایی بیشتر و همچنین حفظ وضع موجود. نتایج تحقیق نشان می دهد که با کاهش دخالت قدرت های فرامنطقه ای و کاهش چالش های قومی مذهبی در جهان اسلام به سمت همگرایی خواهد رفت. در صورت افزایش دخالت قدرت های فرامنطقه ای و افزایش چالش های قومی مذهبی جهان اسلام به سمت واگرایی بیشتر خواهد رفت. همچنین در صورت کاهش دخالت قدرت های فرامنطقه ای و افزایش چالش های قومی مذهبی شاهد امتداد وضع موجود خواهیم بود.
بررسی میزان واگرایی سرفصل دروس و سوال های آزمون با استفاده از آزمون نیکویی برازش و شاخص جِفری (نمونه موردی: سوال های درس آمار آزمون تحصیلات تکمیلی 1397- 1393)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
65 - 83
هدف از این پژوهش بررسی میزان واگرایی سوال های آزمون کارشناسی ارشد و دکتری تعدادی از دروس اصلی آمار طی سال های 1397-1393 از سرفصل های مصوب شورای عالی برنامه ریزی است. برای این منظور ابتدا براساس سرفصل های دروس مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، که آزمون های ورودی کارشناسی ارشد و دکتری بر اساس آنها طراحی می شوند، موضوع ها و زیر موضوع های اصلی (با عنوان خوشه اصلی، زیرخوشه و مباحث) مشخص شد. در مرحله بعد توزیع فراوانی سوالات دفترچه آزمون های مذکور در بازه های زمانی مشخص در هر مبحث استخراج شد و فاصله این توزیع سوالات در خوشه ها با توزیع ایده آل و مورد انتظار خبرگان رشته تخصصی محاسبه و آزمون شده است. برای بررسی واگرایی، از آزمون "خی دو" و برای بررسی نیکویی برازش دو توزیع و همچنین فاصله اطلاعاتی از "شاخص جِفری" استفاده شده است. نمونه مورد بررسی در این تحقیق یک نمونه موردی شامل مجموعا هشت درس، دو درس "آمار و طرح آزمایشها" در آزمون کارشناسی ارشد رشته های مهندسی کشاورزی و همچنین چهار درس تخصصی کارشناسی ارشد رشته آمار (آمار ریاضی، رگرسیون، نمونه گیری و مبانی احتمال) و دو درس تخصصی دکتری این رشته (احتمال و استنباط آماری) است. نتایج نشان می دهد که از میان هشت درس غیرتخصصی تنها در یکی از دروس (طرح آزمایشها در رشته مهندسی کشاورزی) و البته در سال 1395 میزان واگرایی معنی دار بوده است (0.28= P-Value <0.05, Chi-square= 8.88, Jeffrey). همچنین در بین دروس تخصصی رشته آمار نیز میزان واگرایی از وضعیت ایده آل برای یکی از دروس (درس احتمال آزمون دکتری آمار سال 1396) معنی دار است (0.46P-Value <0.01, Chi-square= 12.50, Jeffrey=). در نتیجه می توان گفت در میان دروس آمار در آزمون ورودی رشته های مهندسی کشاورزی و همچنین دروس تخصصی رشته آمار، بین سرفصل و سوال های آزمون با وجود تغییرات، نسبتا هماهنگی و تناسب رعایت شده است، بجز در دو ماده که میزان واگرایی و عدم تناسب معنی دارشده که این می تواند به دلیل عدم اطلاع طراحان سوال از سرفصل های دروس مذکور باشد.
تأثیر بحران های اقتصادی بر واگرایی در اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
بحران های اقتصادی اغلب به مثابه کاتالیزر و تسریع کننده عمل می کنند. روند توسعه فاشیسم، جنگها، واگراییها و همگراییها در پرتو بحران اقتصادی شتاب می گیرند. امروزه اروپا درگیر یک بحران عظیم پولی و مالی است که دارد فرایند واگرایی را که از قبل وجود داشت شتاب می بخشد.شکاف بین فقیر وغنی، بین کوچک و بزرگ، بین وام دهنده و وام گیرنده، بین شرق و غرب اروپا و بین اروپاگرایان و طرفداران آمریکا یا روسیه از قبل وجود داشت و آنچه این بحران انجام داد تسریع و تشدید آنها بود. اینک نهادهای اروپایی به بی کفایتی متهم شده اند و آینده یورو در ابهام فرو رفته است و اروپا چاره ای جز این ندارد که از اهداف دور و دراز خود چشم پوشیده و توصیه دوگل را مبنی بر حفظ محوریت دولتها و پرهیز از گرایش به ایالات متحده اروپا چشم پوشی کند.
نقش واگرایانه آمریکا در منطقه خلیج فارس، پس از 11 سپتامبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
183 - 218
منطقه خلیج فارس به لحاظ ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی، یکی از مهم ترین مناطق دنیاست که به دلیل وجود منابع سرشار انرژی و موقعیت حساس جغرافیایی وسیاسی نقش و جایگاه مهمی در ساختار امنیت بین الملل داشته و فضای مناسبی را برای ایفای نقش بازیگران فراهم میکند. این موقعیت برجسته خلیج فارس سبب شده است که در طول تاریخ مورد توجه قدرتهای فرامنطقه ای قرار بگیرد. آمریکا نیز بخصوص پس از یازده سپتامبر سعی نموده است تا جایگاه قوی و با ثباتی را در ترتیبات امنیتی و سیاسی منطقه خلیج فارس پیدا کند. باتوجه به این امر سؤال اصلی پژوهش این است که علل ایفای نقش واگرایانه آمریکا در منطقه خلیج فارس پس از یازده سپتامبر تا کنون چه بوده است؟برای روشن شدن ابعاد مسأله، مقاله حاضر با کاربرد رویکرد رئالیسم تهاجمی این فرضیه را مطرح می نماید که باتوجه به موقعیت مهم ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خلیج فارس و منافع آمریکا در این منطقه، یکی از اهداف مهم ایالات متحده، تسلط و نفوذ بر این منطقه است (برتری بر رقبا) و از آنجا که یکی از راههای افزایش قدرت و نفوذ طبق نظریه واقع گرایی، تضعیف اتحادها و ائتلاف ها در بیرون می باشد، آمریکا در پی این است که با ایجاد واگرایی در بین کشور های منطقه موازنه را در خلیج فارس حفظ نماید و مانع تسلط دولت های رقبیب بر خلیج فارس شود.