مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حرکت
حوزه های تخصصی:
از جمله مناقشات موجود در باب مفاهیم حرکت توسّطی و حرکت قطعی آن است که کدامیک از این دو مطابق با حرکت واقع در عالم جسمانی است. در این نوشتار قصد بر آن است که با بهره گیری از زبان ریاضیّات، به ارائه مدلی برای هریک از مفاهیم مذکور پرداخته و بدین ترتیب مسئله فوق بررسی و بازنگری شود. در نتیجه، حرکت توسّطی راسم تابعی پوشا و حرکت قطعی راسم تابعی پیوسته از زمان حرکت به مسافت خواهد بود که با توجّه به دو تعبیر مختلف از تعریف، یا یک بهیک اند و یا در هیچ زیربازه ای از دامنه ثابت نیستند. بدین ترتیب، حرکت توسّطی مانع تغییرات دفعی نبوده و حرکت قطعی به دلیل اتّصالی که حرکت توسّطی فاقد آن است، ضامن تدریجی بودن تغییرات جسم مفروض خواهد بود. لذا آن معنایی از حرکت که در خارج موجود است میباید حرکت به معنای قطع آن باشد.
بررسی و تحقیق هنر نویسندگی آنتون پاولویچ چخوف براساس نامه های نویسنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه سبکهای مختلف (داستان ‘ نمایشنامه ‘ نامه ) یک نویسنده ‘ جایگاه ویژه ای را در ادبیات تطبیقی به خود اختصاص داده است . در مقاله حاضر نامه های آنتون پاولویچ چخوف ‘ نویسنده برجسته روسیه با نمایشنامه ها و داستانهایش مقایسه و بررسی شده است . با بررسی ویژگیهای سبکهای مختلف آثار ادبی نویسنده و همچنین مکاتباتش ‘ سعی شده نشان داده شود که چخوف یک انسان تئاتری بود و فرم خاص نمایشنامه که دارای نثری پرانرژی و پرتحرک است ‘ همیشه توجه او را به خود جلب می کرد . با توجه به این مطلب یعنی علاقه زیاد چخوف به نمایشنامه نویسی ‘ تلاش شده است ضمن نقد و بررسی در داستانها و مکاتباتش عناصری را که مخصوص سبک نمایشنامه است ‘ نشان بدهیم .
ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی «ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی» بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ (1970 - 1895م.) است. تعیین ساختار حکایت های کلیله و دمنه، شناخت بهتر ساختار حکایت های هندی، درک بهتر ساختار کلیله و دمنه و تشخیص ساختار حکایت های هندی از ایرانی، از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. اهمیت نثر کلیله و دمنه ی نصرالله منشی، نقش آن در پیدایش و روند نثر فنی، تقلیدهای فراوان از این اثر و مواردی از این دست، از دلایل انتخاب این اثر به شمار می رود.روش پژوهش، توصیفی است و نتایج بر اساس تکنیک تحلیل محتوا، به شیوه ی کتابخانه ای و بر اساس روش پراپ، تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه ، بیان گر این است که پنجاه و هفت حکایت این اثر، دارای سی و چهار خویشکاری و صد حرکت است و سادگی یا پیچیده بودن حکایت ها به ترکیب حرکت ها بستگی دارد. همچنین بررسی ها نشان می دهد که ساختار دو حکایت اصلی باب «بازجست کار دمنه» و «زاهد و مهمان او» با حکایت های دیگر متفاوت است. با توجه به نبودن این حکایت ها در پنچه تنتره و تفاوت ساختاری آن ها با کلیله و دمنه، به نظر می رسد این داستان ها در ایران، به ترجمهی کتاب افزوده شده اند.
مضامین حرکت در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت از اساسی ترین مولفه های شعر حماسی است. فردوسی در شاهنامه با استفاده بجا از کلمات، وزن، عناصر حرکتی و تصاویر گوناگون مرتبط با حرکت مهارت خود را در توصیف حالات و عواطف شخصیت های شاهنامه در موقعیت ها و صحنه های مختلف رزمی- حماسی و بزمی- غنایی به نمایش گذاشته است. زمان و مکان در شاهنامه اغلب ذهنی و درونی است تا واقعی و کمی و طبعاً حرکت نیز تابع این شرایط است. واژگان و افعالی که در بیان حرکات؛ بخصوص در صحنه های نبرد به کار رفته است، اغلب پویا و متحرک هستند. در ساختمان این نوع کلمات از واج هایی که شدت و صلابت را القا می کند، استفاده شده است تا جنبش و حرکت را بیشتر به مخاطب منتقل کند. برعکس، واژه هایی که در صحنه های بزمی و عاطفی به کار رفته انتقال دهنده حالات نرم و لطیف روحی است. صور خیال و عناصر داستانی همچون طرح، نقشه، توصیف و... نیز در ایجاد پویایی یا ایستایی حرکات و اعمال شخصیت ها در موقعیت های مختلف دخیل اند. هرچند قسمت عمده ای از تحرک کلام در شاهنامه مدیون لحن حماسی آن است که حتی در موقعیت های عاطفی نیز تغییری نمی پذیرد.گاهی معانی درونی کلمات نیز حرکات بیرونی را تفسیر و توجیه می کنند، مانند کلمه « اژدها» که حالت جنبش و پیچ و تاب آن بیانگر حرکت پر پیچ و خم نیزه و شمشیر است
معنی و وجود حرکت در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث مفهوم حرکت و نحوه وجود آن از مباحث جدی در حوزه طبیعیات و متافیزیک است. ابن سینا به سه تعریف اصلی در آثار خود از حرکت اشاره می کند و بر اساس تعاریف، حرکت را امری وجودی دانسته و معنی مقابل آن یعنی سکون را معنی عدمی می داند، اما نه عدم محض بلکه عدم ملکه است. در مورد نحوه وجود حرکت، ابن سینا بر حرکت توسطیه تاکید می کند و حرکت قطعیه را امری ذهنی می داند که در قوه خیال ارتسام می یابد. در این مقاله دیدگاه ابن سینا تحلیل و نقد شده است.
«مکان» و «خلاء» از دیدگاه ابوعلی سینا و ابوالبرکات بغدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان فضایی است که جسم در آن قرار می گیرد و خلاء حالتی است که این فضا از هر گونه ماده فیزیکی خالی می شود. امروزه این دو مفهوم تقریبا بدیهی انگاشته می شوند، اگرچه در دانش جدید نیز این همانی قطعی میان دو مفهوم مکان و فضا وجود ندارد، اولی به جسم برمی گردد و دومی به محیط آن. به طور کلی دو تلقی از مکان وجود داشته است مکان به عنوان سطح خارجی جسم و مکان به عنوان ابعاد سه گانه فضایی که جسم در آن واقع می شود. ارسطو مکان را سطح داخلی جسم حاوی و یا سطح خارجی جسم محوی دانسته است. ابن سینا درصدد اثبات این نظر است که مکان هیولا، صورت بعد یا خلاء نیست، بنابراین نهایت سطح یاد شده است. او برای تثبیت این مفهوم، با انواع دلایل به رد خلاء اقدام می کند.
ابوالبرکات بغدادی می گوید که به همان دلایلی که مکان می تواند سطح باشد حجم نیز می تواند باشد، بنابراین مکان همه حجمی است که جسم در آن واقع می شود. به نظر می رسد در این میان ابن سینا و ابوالبرکات هر یک نماینده یکی از دو تلقی از مکان هستند در مورد خلاء نیز که ابن سینا آن را ناممکن می شمارد ابوالبرکات به تفصیل نظر او را رد می کند و درصدد اثبات امکان خلاء است.
ایهام تعارض در تعریف ارسطو از زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تبیین و تعریفی که ارسطو از زمان عرضه می کند، دو جنبه را می توان یافت که علی الظاهر متعارض به نظر می رسند. وی، از طرفی، زمان را به «عدد حرکت از حیث پیش و پس» تعریف می کند و «عدد» در هیچ کدام از آثار او متصل دانسته نشده است. از طرف دیگر، به دلیل ارتباط زمان با حرکت، آن را متصل می داند، چون حرکت متصل است. بدین ترتیب، به نظر می آید که او زمان را هم منفصل دانسته است و هم متصل. در نوشتار حاضر سعی شده است که، ضمن بررسی راه حل های پیشنهادی شارحان، با الهام گرفتن از خود ارسطو، راه حل کامل تری برای این تعارض ارائه گردد و از تعریف او رفع ابهام شود.
حاصل آنچه از این بررسی به دست می آید این است که اولا، عدد مورد نظر در تعریف ارسطو نه، به اصطلاح، عدد عاد (مثلا 2 و 3) بلکه عدد معدود (مثلا 2 متر، 3 ساعت) است و ثانیا، با دخالت نفس به عنوان فاعل شناسا در تشخیص پیش و پس حرکت است که زمان حالت مقداری و عددی پیدا می کند. تاکید بر نقش عنصر فاعل شناسا را می توان پیام جدید این مقاله در رفع ایهام تعارض در تعریف ارسطو از زمان دانست.
مبداء و منتهای تربیت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این تحقیق، بررسی نقطه آغاز و فرجام تربیت انسان به عنوان موضوع اصلی تربیت و پرورش است؛ زیرا دانشگاه اسلامی، به عنوان یکی از اصلی ترین جایگاهها برای پرورش نسلهای آینده، نیازمند الگویی جامع و مبتنی بر پیش فرضها، نظریه ها و گزاره های دینی در تربیت انسان است تا خروجی آن، دانش آموخته ای مطابق با معیارهای دین باشد.
روش: روش تحلیلی ـ توصیفی با تکیه بر متون فلسفی ـ تربیتی اسلامی و نیز منابع دینی (کتاب و سنت) است.
یافته ها: تربیت انسان یک مصداق روشن از «حرکت» است؛ یعنی سیر تدریجی از قوه به فعل. این حرکت، واجد لوازمی است که آغاز و انجام حرکت، از جمله آنهاست. توجه به این ابتدا و انتها؛ یعنی نحوه ورود و خروج در امر تربیت، از مهم ترین ارکان تربیت انسان است که علاوه بر انگیزش بخشی، راه را می نمایاند و لازمه های مسیر را بیان می کند.
نتیجه گیری: نقطه شروع این حرکت، شناخت انسان از راههای سه گانه شناخت علت، شناخت عناصر و شناخت آثار اوست که با چهار ابزار وحی، فطرت، حس و عقل به دست می آید. نهایت حرکت تربیتی نیز در دو دسته اهداف متوسط (نظری و عملی) و غایی (قرب) خلاصه می شود.
مطالعه تطبیقی بُعد چهارم در نگارگری، نقاشی کوبیسم و طراحی نشانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مفهوم مشترک و کاربرد بُعد چهارم در هنر نگارگری ایران، نقاشی سبک کوبیسم و هنر گرافیک در بخش طراحی نشانه پرداخته، همچنین اشارهای به پیشینه بعد زمان در هنر پیش از تاریخ و عهد باستان دارد. این پژوهش با روش تحلیلی و تطبیقی انجام شده است. بدین منظور در نخستین گام، بُعد چهارم را از دیدگاههای مختلف توصیف کرده، جنبههای هنری و علمی آن را در حد امکان مورد بررسی قرار داده؛ مفهوم بُعد چهارم به مثابه زمان را در نگارگری، نقاشی سبک کوبیسم و در طراحی گرافیک بخش نشانه به صورت تطبیقی تحلیل کرده است.
با توجه به یافتههای تحقیق و جنبههای نظری و کاربردی بُعد چهارم در هنرهای تجسمی؛ عبور از فضای دوبُعدی به فضای مجازی بُعد چهارم با نمونههای موردی بررسی شده است. بعد زمان از کهنترین دوران در هنر ایران وجود داشته همانگونه که هنر تجریدی هندسی آن عصر در نهایت زیبایی و قدرت بر سفالینهها نقش بسته است، اما پس از قرنها با عناوین هنر پیشرو غربی به ارمغان آورده شده است. از بررسی نمونههای شاخص در هنر نگارگری، نقاشی کوبیسم و طراحی نشانه مفهوم مشترکی از بُعد چهارم در هنرهای یادشده حاصل میشود.
فرضیه؛ بعد چهارم به مثابه زمان، از دیرباز در هنر ایران وجود داشته است. بر این اساس بعد چهارم به گونهها و اشکال گوناگون در هنر ایران و غرب به ظهور رسیده است. با بکارگیری تمهیدات تجسمی از جمله استفاده موجز از فضاهای مثبت و منفی؛ ترکیب نماها یا صحنههای مختلف یک یا چند موضوع به طور هم زمان و ارائه آن در قالب یک اثر هنری؛ و اجتماع همه آنها در یک سطح دو بُعدی یا تصویری واحد ارایه میشود. اگر چنین تمهیداتی در نقاشی سبک کوبیسم، حضور بُعد چهارم را به اثبات میرساند؛ با استناد بر همان شواهد، میتوان حضور بُعد چهارم را در برخی نمونههای شاخص نگارگری و طراحی نشانه نیز مشاهده کرد، زیرا شیوههای مذکور از دیرباز در آثار شاخص هنرهای نگارگری معمول بوده و اکنون هم در طراحی نشانه کاربرد دارد.
حرکت و زمان در مجرّدات (بر اساس مبانى حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقریبا همه حکما در اینکه حرکت و زمان از ویژگى هاى موجودات مادّى بوده و عالم تجرّد و موجودات مجرّد کاملاً منزّه و برتر از آنها هستند، اتفاق نظر دارند. اما مى توان با کمک مبانى حکمت متعالیه و دقت نظر در مفاهیم «مجرّد»، «مادّى»، «حرکت»، و «زمان» ثابت کرد که تنها مراتب عالى تجرّد فارغ از حرکت و زمان اند و در مراتب نازل «تجرّد»، نه تنها دلیل قاطعى بر استحاله «حرکت» و «زمان» نیست، بلکه چه بسا با الهام از پاره اى از آموزه هاى نقلى، بتوان ادلّه اى هم بر امکان و وقوع «حرکت» اقامه کرد.
تکامل برزخى در حکمت متعالیه و کتاب و سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس بسیارى از آموزه هاى شریعت مقدس اسلام، حرکت جوهرى انسان پس از مرگ نیز ادامه دارد. ملّاصدرا نیز در پاره اى موارد چنان سخن گفته که گویى حرکت روح در عوالم غیرمادى را پذیرفته است. با این وجود، وى غالبا ترک بدن را رهایى از تحول دانسته و مرگ را پایان حرکت نفس اعلام کرده است. به هر حال، جدا از رأى نهایى و عقیده شخصى ملّاصدرا، از بسیارى عبارات و مبانى حکمت متعالیه مى توان استفاده کرد و تصویرى عقلى از تداوم حرکت نفس پس از بدن ارائه داد. مقاله حاضر، تلاشى است براى تبیین خردپسند حرکت مزبور در چارچوب مبانى حکمت صدرایى.
تحلیلی بر فرایند و مراحل هویتیابی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل و مباحث مهم در حوزه علوم انسانی هویت و هویتیابی است. از اینرو، هدف این مقاله بررسی فرایند و مراحل هویتیابی از دیدگاه ملاصدرا است. ملاصدرا با بهره گیری از اصل حرکت جوهری و اصل اتحاد عاقل و معقول، مسئله ارتباط نفس و بدن را که سالها مورد بحث اندیشمندان بسیاری بوده وارد حیطه جدیدی کرده و در این زمینه به نتایج مهمی دست یافته و بسیاری از کاستیهای دیدگاه های پیشین را جبران کرده است. او نفس را «جسمانیة الحدوث» و «روحانیة البقاء» و تعلق نفس به بدن را بحسب استکمال فضائل وجودی دانسته است؛ اوکمال نفس هر انسان را در وصول به تجرد عقلی او میداند که پس از گذشتن از مراحل سه گانه نفس (نباتی، حیوانی، انسانی) حاصل میگردد. تصویری که ملاصدرا از هویت انسان و فرایند شکلگیری آن ارائه میکند، بر بعد باطنی و آخرتی انسان بسیار تأکید دارد. وی معتقد است ارائه هرگونه شناخت از هویت انسانی بدون توجه به این بعد از انسان که مربوط به آخرت است ناقص و ناتمام خواهد بود. هدف از انجام این پژوهش بررسی رویکرد ملاصدرا در خصوص تکوین نفس و در نتیجه فرایند و مراحل هـویتیابی میبـاشـد که بـا اسـتـفـاده از روش تحلیلی ـ توصیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانهیی صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که بر اساس دیدگاه ملاصدرا درخصوص تکوین نفس، مراحل هویتیابی انسان سه مرحلهیی است که برای افراد مختلف با توجه به وضعیت نفس آنان و در سنین و مراحل مختلف متفاوت خواهد بود.
نفس انسان متغیری ثابت و مجردی سیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس انسان مجرد است، ولی سیّال و حرکت نیز در ذات نفس راه دارد و عمده دلیل نفی حرکت در مجردات، برهان قوّه و فعل است که مخدوش است؛ زیرا در این برهان قوه و فعل در موجود بسیط نفی شده، به دلیل تناقض فقدان (قوه) و وجدان (فعل) که همان عدم و وجدان است، در حالی که جمع فقدان و وجدان نسبت به یک شیء محال است، نه دو شیء و با نفی این برهان، محال نیست که موجود بسیط نیز دارای وجدان و فقدان باشد، به خصوص اگر توجه شود که فقدان و وجدان، معقول ثانی فلسفیاند. ولی حرکت در ذات نفس مجرد ایجاد و اعدام تدریجی نیست، بلکه ایجاد تدریجی است.
تاثیر و تاثر نفس و بدن در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل نفس و بدن از مباحثی است که همواره مورد توجه دانشمندان و فلاسفه قرار داشته است. ملاصدرا در جلد هشتم و نهم اسفار بطور مستقل و در مباحث دیگری همچون علم، جوهر و عرض و ... در جلدهای سوم، چهارم و ششم بطور ضمنی، مباحث مربوط به نفس و بدن را طرح نموده است. نوشتار حاضر ابتدا اصول و مبانی ملاصدرا را در این مسئله بطور مجمل ذکر نموده، آنگاه تعامل نفس و بدن را از سه منظر مورد بررسی قرار داده است. ابتدا تعامل نفس و بدن بر تکون یکدیگر طرح شده و نتیجه گرفته که نفس، عامل ترکیب عناصر و تشکیل بدن، و بدن با کیفیت خاص و مزاج معتدل عامل افاضه نفس است. در مرحله بعد تأثیر نفس و بدن از راه قوای نفس گیاهی، حیوانی و انسانی طرح میشود. نفس گیاهی با سه قوه غاذیه، مولده و نامیه عهده دار تغذیه، رشد و تولید گیاهان است و نفس حیوانی با دو قوه مدرکه و محرکه نقش ادراک و تحریک را ایفا مینماید؛ و سرانجام نفس انسانی با دو قوه نظری و عملی تعقل در امور کلی و جزئی میکند و گزاره های اخلاقی و غیره را تبیین مینماید. در مرحله آخر تعامل نفس و بدن از طریق حالاتشان بررسی میشود، صفات و حالات بدنی، همچون صحت و سلامتی، مرض و درد، سبب رخدادهایی در نفس میگردد. و صفاتی همچون غضب و حزن سبب تغییراتی در بدن میشود.
بررسی دعوی تاثیرپذیری حکمت صدرایی در بحث حرکت جوهری از آراء هراکلیتوس وزنون الیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح نظریه پیشینیان و پرسش از وضعیت نهایی آنان، در تفکر ملاصدرا و شاگردان و شارحان وی، نقش مهمی در شکل گیری و طرح نظریه حرکت ایفا می کند. ذکر اسامی و طرح نظریات فلاسفه یونان باستان، به عنوان شواهد صدقی در بحث حرکت جوهری و حدوث عالم، نمایانگر آشنایی و یا تأثیر پذیری احتمالی وی از آراء ایشان است. به باور این تحقیق، عدم دسترسی ملاصدرا به آثار یونانیان باستان و بهره برداری از منابع تاریخی محدود، باعث بروز اشکالاتی در نقل بیانات تاریخی در بحث حرکت جوهری شده است. ذکر مطالبی از هرقل حکیم و زنون اکبر در مباحث حرکت، گواهی بر این مدعاست. ملاصدرا به ذکر اندکی از آراء هرقل حکیم می پردازد و هیچ داعیه ای در آشنایی با آراء هراکلیتوس ندارد. به دلیل وجود تشابه ظاهری در اسامی هرقل حکیم (معرب هیروکلس، فیلسوف قرن 5 میلادی) و هرقلیطوس (معرب هراکلیتوس، فیلسوف معاصر سقراط)، برخی از معاصرین گمان کرده اند که هرقل حکیم همان هراکلیتوس (فیلسوف معاصر سقراط) است. ملاصدرا به طرح نظریه زنون الیایی در ضمن مباحث حرکت جوهری می پردازد. وی در صدد توجیه بیانات زنون الیایی (منکر حرکت) است. به باور این تحقیق، آراء طرح شده توسط ملاصدرا و فیض کاشانی، منتسب به زنون الیایی نیست. این مقاله ضمن بازشناسی تاریخی این دو حکیم (هراکلیتوس و زنون اکبر)، به بطلان هر دو گمان فوق می پردازد.
تکامل و پویایى انسان اخروى در چشم انداز صدرائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه از نظر فلسفى عوالم اخروى خالى از هرگونه ماده و قوه انفعالى است، حرکت و تغییر که به معناى از قوه به فعل شدن است، در آن عوالم بى معناست. تکامل نیز چون قرین با حرکت است، همین حکم را خواهد داشت؛ اما ملّاصدرا در عباراتى از تبدلات و استکمالات اخروى سخن مى گوید. این مقاله به دنبال یافتن منظور ملّاصدرا از چنین عباراتى است. پاسخ به این پرسش، چشم انداز کلى ملّاصدرا به عالم آخرت و نظام آن را روشن مى سازد. بنابراین در این نوشتار سخنان وى را در این زمینه بررسى کرده و روشن ساخته ایم که از نظر وى لزوما در معناى تکامل و تغییر، حرکت لحاظ نمى شود، بلکه او از آنها معنایى اعم از حرکت دارد. سرانجام بنابر این مبانى، امکان تکامل و تغییرات دفعى و نیز استکمالات علمى و وقوع آنها در آخرت روشن شده است. بر اساس این دیدگاه باید گفت فلسفه زندگى انسان با بى حدى گره خورده است، تا آنجاکه حتى در بهشت اخروى، سیر به سوى حضرت حق و بى نهایت مطلق با شتابى بیشتر خواهد بود.
تمایز نفس و بدن و تبعات آن در مکاتبات میان دکارت و الیزابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن هفدهم در کنار ظهور متفکران دوران سازی که تأثیر مهمی در جهت دهی به جریان تفکر در عصر خود و اعصار بعدی داشتند، امکان رشد فکری زنان بزرگی نیز فراهم شد که به لحاظ استعداد و توانایی عقلانی، از زنان هم دوره جامعه خود به مراتب برتر بودند. این امکان در شرایطی به وجود آمد که زن در آن روزگار به هیچ وجه جایگاه قابل توجهی نداشت اما کسانی مثل شاهزاده الیزابت، ملکه بوهمیا، توانستند با استفاده از اعتبار خانوادگی و استعداد فردی به مباحثه با بزرگترین و نامی ترین متفکر و فیلسوف زمان خود، رنه دکارت بپردازند. الیزابت در مواجهه با یکی از مهمترین مسایل فلسفی مطرح برای دکارت یعنی مسأله تمایز میان نفس و بدن، به کندوکاو فلسفی پرداخت و ماحصل تلاش فکری خویش را در این باره در قالب نامه هایی برای دکارت فرستاد و پرسش هایی از او پرسید. در مکاتبات میان الیزابت و دکارت آنچه بیش از هر چیزی توجه خواننده را به خود جلب می کند، تقابل سنت ارسطویی/ دکارتی است این تقابل را در خصوص تعریف حرکت، جوهر، نفس و حیات می توان به خوبی مشاهده کرد. ما وقتی به اهمیت مکاتبات الیزابت و دکارت به درستی پی می بریم که بدانیم جوهره پرسش های الیزابت از دکارت، یعنی نحوه تعامل نفس و بدن، همان چیزی است که توجه فیلسوفان مطرح و بزرگ بعد از دکارت را مانند لایب نیتس، مالبرانش، اسپینوزا، بارکلی و هیوم به خود جلب کرد و سبب شد هر کدام از آنان به نوعی برای یافتن راه حل این معضل بزرگ در نظام دکارتی، نظام های فلسفی تازه ای را پی بیفکنند.
زمان و مکان از منظر اوسپنسکی با تکیه بر نظرگاه ارغنون سوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوسپنسکی در راستای ادامه و تعمیق نظرگاه کانت در باب زمان و مکان، ضمن پذیرش ماهیت ذهنی و توهمی زمان و مکان و ادراک ناقص انسان ها از تمامیت مکان، احساس زمان را ناشی از محدودیت قوای ذهنی انسان در ادراک بعد چهارم مکان می داند. بر این اساس، زمان، مرز احساس مکان در موجودی با ساختارهای روانی و فیزیولوژیکی معین خواهد بود. به موازات توسعه شعور و آگاهی ادراکی موجودات، ویژگی ها و ابعاد مکان آنها و نیز درک آنها از پدیدارهای زمانی تغییر مییابد. از این منظر، حرکت و ماده به مثابه مفاهیمی منطقی، چیزی جز فرا فکنی های حالت انفعالی و فعال ذهن ما در چارچوب محدود جهان سه بعدی نیست. این نظرگاه تازه و تأمل برانگیز در عین حال که با برخی از دریافت های شهودی و یافته های استنتاجی ما سازگار می افتد اما از آنجا که تضمینی خدشه ناپذیر برای صحت تلقی خود از جهان واقعی ارائه نمی کند و دلیلی برای پایان یافتن ابعاد مکان در مرزی مشخص به دست نمی دهد، به نوعی تسلسل وجودشناختی در تعیین محدوده مکان گرفتار می آید.
تحلیل معنایی علیت در فلسفه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
ارسطو برای نخستین بار در تاریخ فلسفه، نظریه علل اربعه را مطرح کرد و از آن برای بررسی ساختار رویدادهای طبیعت و توجیه تغییرات عالم بهره گرفت. علل در فلسفه ارسطو هم باعث تحقق شیء در خارج میشوند و هم سبب شناخت آن. ابن سینا با استفاده از منابع فکری متعدد، از نوافلاطونی گرفته تا اندیشه های دینی در اسلام، علیت را به گونه ای دیگر تفسیر کرد و توانست با آن نظام خلقت را تبیین فلسفی نماید. علیت در نظام فلسفی ابنسینا بر مدار وجود است، نه حرکت؛ و علیت، هستی موجودات را تبیین می کند، نه فقط حرکت آن ها را. از این رو با وجود آن که علیت و توابع آن هم در فلسفه ارسطو و هم در فلسفه ابن سینا نقش محوری دارد، اما نگرش این دو فیلسوف به این نظریه متفاوت بوده است. به نظر می رسد این تفاوت در تعاملی دوسویه با تطور معنایی علت از فلسفه ارسطو به فلسفه ابن سینا شکل گرفته است. برای روشن شدن علت این تفاوت لازم است تا معنای علیت نزد این دو فیلسوف به خوبی تبیین گردد تا واضح شود که هر یک از این دو فیلسوف برای علیت و علت چه واژه ای را به کار می بردند و از آن چه معنا و کاربردی انتظار داشتند.
سیمای جهانگردی در فرهنگ اسلامی
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه اسلامی چه با رویکردی فلسفی و چه با رویکردی عرفانی سفر و جهانگردی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. این نگرش سبب شده است تا مقوله سفر به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم مطرح در فرهنگ برخاسته از این نوع نگاه در میان مسلمانان به شمار آید و به دنبال آن به ادبیات و فرهنگ عامه نیز وارد شود. در کنار این تجلیات در جریان شکل گیری تمدنها و از جمله تمدن اسلامی و گسترش آن نیز با جایگاه بی بدیل سفر و جهانگردی روبرو می شویم.
از سویی دیگر می دانیم که همه این توجهات به مقوله سفر و ورود آن به فرهنگ اسلامی از رهگذر شیفتگی غیرقابل وصف مسلمانان به قرآن کریم و به تبع آن روایات معصومین سلام الله علیهم اجمعین بوده است. بر این اساس تلاش شده است تا در این مختصر ضمن ارائه یک واژه شناسی از واژه های مربوط به سفر در این کتاب مقدس، و همچنین دسته بندی آیات مربوط، اهداف و منافع سفر و گردش در جهان یا به تعبیر قرآنی «سیر فی الارض» از دیدگاه قرآن کریم تبیین گردد.