مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
حرکت
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۵۰
۲۰۷-۱۷۵
حوزه های تخصصی:
در ساخت های ارگاتیو در کوهمره سرخی انضمام مشاهده می شود که دستور زایشی اخیراً در قالب نظریه فاز و ساخت سازه بی برچسب به توجیه آن ها می پردازد. کوهمره سرخی دارای صورت هایی مانند «ام گفت» است که واژه بست تنها در صورت گذشته متعدی به قبل از فعل می چسبد. تولید این صورت و صورت های مشابه در قالب حرکت V به T و انضمام قابل توجیه شده است. در این گویش V فاز تشکیل می دهد و T هم دارای مشخصه T است هم مشخصه فعلی. مشخصه فعلی عامل اصلی حرکت است. در مرحله بعد انضمام در مرحله پسانحوی و حذف مشخصه ها صورت می گیرد. واژه بست ها به صورت مشخصه قابل تعبیر هستند و V به عنوان هسته فاز می تواند با آن انضمام حاصل کند. انضمام از طریق افزوده گری انجام می گیرد و برچسب چیزی که انضمام می شود نباید متفاوت از میزبان باشد. به موضوع در قالب ساخت سازه بی برچسب نگاه شده است. حرکت به T در بخش نحو صورت می گیرد و انضمام در بخش منطقی صورت می گیرد. این پدیده در سایر زبان های دنیا نیز مشاهده شده است. فاز بودن vP در ساخت های ارگاتیو می تواند دلیل تقابل ساختی آن ها با سایر ساخت ها باشد.
تعامل تصویر، حرکت و زمان در معماری و سینما با توجه به نظریات ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور مقارن سینما و معماری مدرن در اواخر قرن نوزدهم باعث تغییرات مهمی در تفکر و سبک زندگی انسان شد. امروز، در عصر اطلاعات، زندگی روزمره با تصاویر متحرک و فضاهای مجازی درهم آمیخته است. این تصاویر، فضا و زمان را تصرف کرده و بر فضاهای ذهنی و فیزیکی انسان ها تأثیر می گذارند. در این میان، فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز، جهان بینی متفاوتی بر اساس هستی شناسی تصویر ارائه می کند که در آن همه ی اجزاء و اتفاقات جهان، مجموعه ای از تصاویراند که بر یکدیگر اثر می گذارند و واکنش نشان می دهند. هنگامی که هستی به مثابه تصویر تعریف می گردد، تصاویر در ترکیب با حرکت و زمان، احساسات، کنش ها و مفاهیم پیچیده انسانی را به وجود می آورند. بنابراین، در عصری که بیش از پیش به تصاویر وابسته است، جایگاه هنر، بخصوص سینما و معماری، از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. این پژوهش از نوع کیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی-نظری است و از نظریات دلوز و رابطه دو سویه سینما و معماری استفاده می کند تا اهمیت بازخوانی مفاهیم تصویر، حرکت و زمان را جهت حضور موثر و مولد در عصر اطلاعات بیان نماید. امید است بتوان با اینچنین رویکردهای فکری و مفاهیم نوین به خلق آثار و فضاهای موثرتری در رابطه با نیازهای انسان در عصر اطلاعات دست یافت.
رستاخیز عرفانی انواع نادر صوت در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۵
289 - 314
حوزه های تخصصی:
غزلیات شمس پیوندخروش ناخودآگاه درونی شاعر و آواهای طبیعی نظام هستی است، این دو در تطبیق با فضای عرفانی ومعناییمتن شاعرانه به سبکی موسیقیایی احضار می شوند،مولانا بی هیچ انتخاب گزینشی یا تحمیلی برمتن، مفاهیم عرفانی را در بستر جویباری غزل می نشاند و در این راستا به جلوه های طبیعی و شاعرانه صوت روی می آورد،رویکرد درونی و جوششی مولانا به اصوات، مجموعه ای از حرف آهنگ ها، واژه آهنگ ها، متن آهنگ ها و صدامعناهارا در حریم غزلیات شمس فراهم آورده است،این اصوات دارای مصادیق متعددی است و در این جستار با عناوین:اصوات شاعرانه، اصوات قرردادی، اصوات موکد، اصوات ممتد، اصوات وابسته و اصوات نواختی نامگذاری شده وکیفیت دیگر انواع شناخته شده صوت و صوت آفرینی در غزلیات شمس، ازجمله:نام آوا، صدامعنا، نغمه حروف، تکرار، تجنیس و،،،تحلیل شده است،در غزلیات شمس منشااصوات، حرکت است و این دو، کفه ها یک ترازو هستند،دراین جستار مهمترین عناصرایجاد حرکت که به خلق ابزارهای صوت آفرینی منجر می شود، برشمرده شده است،رابطه صدا و حرکت و مقاصد ثانویه اصوات در غزلیات شمس، دیگر محورهای این پژوهش هستند
بازخوانی انتقادی دیدگاه قیصری درباره ماهیت زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اختلافی در باب زمان، حقیقت و ماهیت آن است. مشهور فلاسفه مسلمان به تبع ارسطو، زمان را از مقوله کمّ می دانند و عدمِ قرار را به عنوان ذاتی زمان برمی شمارند. قیصری در رساله ای با عنوان نهایه البیان فی درایه الزمان با این رأی مخالفت می کند و بعد از نقل اقوال مختلف در این باب و نقد آنها، به تبیین دیدگاه خود می پردازد. قیصری زمان را به «بقای وجود» یا «مقدار بقای وجود» تفسیر می کند و آن را حقیقتی عرضی که لازمه ذات حق تعالی و متأخر از وجود اوست، معرفی می نماید که در عینِ معیتِ وجودی با حقایق عالم، بر همه آنها، تقدم ذاتی دارد. در این نوشتار که به شیوه کتابخانه ای در جمع آوری مطالب و با روش توصیف و تحلیل عقلانی داده ها به نگارش درآمده، ضمن تبیین دیدگاه قیصری و تأیید آن، نظر مشهور ارسطوییان مبنی بر اینکه زمان کم متصل غیرقارّ است، پذیرفته می شود و براساس مبانی قویم فلسفی و عرفانی، عدم تنافی این دو نظریه با یکدیگر تبیین می گردد و در تأیید این ادعا، به کلماتی از بیانات صدرالمتألهین استناد می شود.
بررسی پارادایمی مناسبات جامعه، اندیشه و هنر مکتب اصفهان (با تکیه بر مفهوم حرکت در فلسفه، شعر، معماری و نقاشی)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
65 - 84
حوزه های تخصصی:
تغییرات اجتماعی – سیاسی ای که به واسطه تأسیس حکومت صفوی در ایران روی داده بود، با به قدرت رسیدن شاه عباس اول و انتخاب شهر اصفهان به عنوان پایتخت حکومت، سرعت بیشتری گرفت. در پی این تحولات، اندیشه و هنر این عصر، دستخوش دگرگونی هایی شد و مکتبی در این زمان شکل گرفت که بعدها مکتب اصفهان و یا سبک اصفهانی نامیده شد؛ مکتبی که برخلاف اندیشه ی آن جهانی و کل گرای عرفانی، دیدی زمینی و جزئی نگر داشت. جستار حاضر، در پی آن است تا با استفاده از نظریه ی تامس کوهن و تمرکز بر پارادایم حاکم بر این عصر، به بررسی این موضوع بپردازد که چگونه رویدادهایی که در عصر صفوی به وقوع پیوست، سبب شد حرکت، به عنوانی پیش فرضی مشترک، در اندیشه و هنر مکتب اصفهان نمود یابد. بر اساس یافته های این پژوهش، دگرگونی هایی که در جامعه عصر صفوی و شهر اصفهان در زمان شاه عباس اول روی داد، باعث گرایش به زمین و روی گردانی از عوالم دیگر شد و همین امر باعث شد، حرکت و متعلقات آن، که از جمله مؤلفه های گرایش به زمین هستند، نقشی اساسی در خلق شعر، نقاشی و معماری این دوره داشته باشند و همچنین فیلسوفان نیز با بهره گیری از این پیش فرض و تأکید بر آن به تبیین و حل مسائل فلسفی بپردازند.
تقارن زمان با معنای زندگی در وجه عمر اخلاقی در فلسفه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
215 - 240
حوزه های تخصصی:
مسئله محوری مقاله بررسی رابطه سه مفهوم زمان، زندگی و عمر اخلاقی است و هدف پاسخ به این سوال است که بین این سه مفهوم چه رابطه ای فلسفی وجود دارد؟ در این جستار سعی شده تا با شیوه توصیفی، تحلیلی، اثبات شود که رابطه بین زمان و معنای زندگی تنها در زوایه سوم یعنی عمر اخلاقی قابل تحلیل و تبیین است. زیرا حقیقت انسان چیزی جز وجود نیست و تمام صفات کمالی، نحوه ای از وجود، بلکه عین وجود است، هرچه وجود اقوی و اشرف تر باشد، صفات کمالی نیز بالاتر خواهد بود، همچنین زندگی اخلاقی دارای رویکرد وجود شناسی است و انسان موجودی سیال و متغیری است که با حرکت جوهری اش یک مرتبه وجودی به مرتبه کامل تر برای نیل به غایت الغایت یعنی رسیدن به سعادت یا فناء فی الله شدن، در حرکت است. کسب فضایل اخلاقی و در طی زمان و متناسب با حرکت جوهری نفس انسان در طول زمان، نمود بخش عمر اخلاقی است و عمر اخلاقی همان مدت زمانی است که در طول زندگی؛ گاه کوتاه و گاه طولانی؛ برای کسب غایت و کسب فضایل اخلاقی برای آراسته شدن به آن و رسیدن به هدف صرف می شود؛ در نتیجه، زمان لازمه کسب هدف زندگی یا معنای زندگی است.
بررسی نقش ادراکات در حقیقت تغییر، حرکت و زمان و تأثیر آن در عوالم وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
65 - 89
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان اصل وجود تغییر حرکت و زمان را در خارج پذیرفته و تلاش کرده اند تحلیل مقبولی از آن ارائه دهند. یکی از سؤالات اساسی در باب تغییر، حرکت و زمان آن است که آیا اتصال و پیوستگی که در خارج مشاهده می شود وصف امور واقع یا ادراکات انسان است؟ در تحقیق پیشرو به این امر پرداخته می شود که اتصال تنها وصف خارج نیست بلکه ادراکات نیز نقشی بسزا دارد و بر این اساس نظریات فلاسفه چه مثبتان تغییر و چه منکران آن به چالش کشیده می شود. آنچه در باب تغییرات عالم یقینی و بدیهی است اینکه ادراکاتی پیوسته دریافت می گردد اما اینکه این اتصال وصف خارج از ذهن نیز باشد بدیهی نیست و نیاز به اثبات دارد. چنانکه در بحث زمان نیز آنچه بدیهی است، احساس تدریجی است که ادراک می شود و برای افراد زمان می سازد اما اینکه سیلان و تدریج وصف خارج از ذهن نیز باشد نیاز به اثبات دارد. چنین تفسیری از تغییر، حرکت و زمان در تبیین مسائل کلامی و فلسفی همچون وجود زمان در عوالم مافوق ماده همچون عالم مثال و عالم عقول، قبض و بسط زمان و تحلیل ادله نقلی در باب نحوه زمان در عوالم دیگر و همچنین نسبیت زمان نقشی راهگشا دارد.
تبیین حکیم مصلح الدین لاری از حرکت شناسی ابن سینا (مقدّمه، تصحیح و تحقیق رسالة فی بحث الحرکة)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
59 - 82
حوزه های تخصصی:
مصلح الدین لاری، فیلسوف و تاریخ نگار قرن دهم هجری/ شانزدهم میلادی است که زندگی خود را در سه قلمرو تاریخی و جغرافیایی صفوی در ایران، گورکانی در هند، و عثمانی در آسیای صغیر سپری کرد. این تجربۀ زیسته، رهاورد فرهنگی و اجتماعی به همراه داشت که می توان پیامدهای آن را در نگارش های لاری دنبال کرد. یکی از آثار مهم حکیم لاری اثری است با عنوان أنموذج العلوم که به صورت مستقل دو نسخه از آن در کتابخانه های ترکیه شناسایی شده است. نیز سه نسخه برگرفته از این اثر با عنوان رسالة فی بحث الحرکة در کتابخانه های ایران، آلمان و ترکیه نگهداری می شود. رسالة فی بحث الحرکة لاری دوازدهمین بخش از رساله أنموذج العلوم است که لاری آن را در بیست و یک بحث تنظیم کرده است و مسائلی از علوم نقلی و علوم عقلی را در آن گنجانده است. رهیافت انتقادی لاری در این اثر به گونه ای است که ارزش فلسفی این اثر هنوز پس از چهار قرن در روزگار ما از اهمیّت برخوردار است. ارسطو، فارابی، ابن سینا، سهروردی، قوشچی و دوانی در زمرۀ اندیشمندانی هستند که لاری در نگارش خود به بررسی آراء آنها پرداخته است. لاری در این اثر با دوانی هماوردی کرده است و در پرتو انتقاد از دوانی، نگرش فلسفی خود را بیان می کند. در این اثر این مباحث بررسی شده است: تعریف حرکت، اجزاء حرکت، حرکت و زمان، آن سیّال، امور غیر متناهی و امور متعدّد، حرکت به دو معنی توسّط و قطع، توارد افراد مقوله، حرکت در کمّ، تکاثف و نموّ، متّصل واحد، واحد طبیعی، وحدت جسم، طبیعت جسم، فرد به مثابه امر معیّن، و شخص.
مسئله "شهود" از دیدگاه سهروردی و برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
117 - 139
حوزه های تخصصی:
سهرورودی و برگسون،دو فیلسوف متعلق به حوزه تفکرات فلسفه اشراقی، مساله"کشف" و "شهود" را بگونه ای در فلسفه خود مطرح نموده اند که جهان شناسی آنها تحت تاثیر نوع نگاهشان به این مساله شکل گرفته است. شیخ اشراق انسانی است که علاوه بر اینکه در حوزه نظر و استدلال فردی برجسته است ، در مراتب عرفانی نیز گام نهاده است و بسیاری از نظرات و یافته های خود را رهاورد مقام شهود علمی خود می داند .شیخ اشراق مهمترین اثر خود یعنی حکمت الاشراق را که نماینده تفکر اشراقی اوست، محصول یک کشف می داند و فلسفه برگسون بر دو مساله اساسی زمان حقیقی یا "دیرند" و "شهود"(Intuition ) استوار گشته است و پیوند عمیقی میان مفاهیم سه گانه "زمان"، "حرکت" و"شهود" برقرارنموده است. وی معتقد بودکه فلسفه حقیقی مبتنی بر شهود است نه "هوش"، و متعلق این شهود، "حرکت"، "شدن" و "استمرار" است؛ یعنی چیزی که فقط می توان از راه آگاهی بی واسطه یا شهودی شناخت نه از طریق هوش که تداوم را از بین می برد.شهود برگسون علاوه بر جنبه درون نگری بیشتر جنبه « برون شد » دارد . در این اتحاد شهودی محض ، انسان در خود محبوس و اسیر نمی شود ، بلکه با هستی و واقعیت سیلانی نوعی همدلی و همرازی (sympathies) پیدا می کند . در اینجا « برون شد » رهایی از محدودیت ها و انجماد است.
استعاره مفهومی ادراک به مثابه حرکت در معرفت شناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
199 - 216
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه معاصر، استعاره انتقال الگوی استنباطی حوزه مبدأ به حوزه مقصد است و براساسِ آن می توان بسیاری از مفاهیم فلسفی را بازخوانی نمود. چگونگی ادراک و مراحل مختلف آن در فلسفه سینوی به شیوه استعاری و برمبنای استعاره ساختار رویداد لیکاف و جانسون قابلِ فهم و تبیین است. طرح واره حرکت اساس استعاره ساختار رویداد است که به صورتِ کلان استعاره «ادراک حرکت است» از ترکیب استعاره های اولیه «معرفت حرکت است» و «علم حرکت است» تشکیل یافته و قادر است تمام اقسام ادراک اعم از ادراک جزئی و کلی را بازسازی نماید و، در آن، حرکت کلی شامل ریزحرکت هایی می شود که خرده استعاره های کلان استعاره حرکت را تشکیل می دهند و هر کدام از این خرده استعاره ها بر جنبه ای از فرآیند ادراک تمرکز و آن را برجسته می کند. این مقاله با رویکرد استعاره مفهومی، ازطریقِ بیان حوزه ادراک (حوزه مقصد) توسط حرکت (حوزه مبدأ)، در پی ارائه خوانشی جدید از معرفت شناسی سینوی است.
حرکت در مجردات از منظر روایات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
25 - 42
حوزه های تخصصی:
Despite the philosophers' definition of "motion" (the gradual departure of an object from potentiality to actuality and mobility or gradation in existence) and "incorporeal being" (an entity that is not an elemental or natural body, it can still remain there without an elemental body and material belongings), one can find some traditions suggesting the possibility of motion in incorporeal beings. There, prima facia, however, seems a contradiction in those traditions. A small number of traditions indicate the absence of motion in incorporeal beings. But those traditions are weak, ambiguous, conflicting with definite narrations that do not signify the absolute stability of incorporeal beings. In contrast, there are a lot of traditions indicating the possibility of motion in incorporeal beings; traditions that suggest motion in all contingent beings, that all creatures have time or appointed term or death, or the increase in the knowledge of the angels, or their getting closer to God, etc. From the overall implication of these narrations, the possibility of motion in incorporeal beings can be inferred.
نقد دیدگاه فلوطین در باب حقیقت زمان بر اساس مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
105 - 112
حوزه های تخصصی:
فلوطین بزرگترین فیلسوف نوافلاطونی و از شاخص ترین متفکران دوران باستان است که اندیشه های او تأثیر بسیاری بر فلاسفه بعدی گذارده است. مسئله زمان، نزد فیلسوفان و مکتب های فلسفی بعد از ارسطو به ویژه در تفکّر فلوطین، اهمیّت زیادی دارد. یکی از وجوه اهمیت مباحث مربوط به زمان، چگونگی ارتباط داشتن موجودات سیّال زمانی با موجودات ثابت و مجرد است .در مورد مسأله زمان، فلوطین نخست به نقادی تعریف ارسطو از زمان پرداخته و سپس به تبیین ازلی، أبدی و ثابت بودن مرتبه دهر می پردازد. فلوطین در نهایت دیدگاه ابداعی خویش را در مورد این که زمان تصویر یا ظهور روح در عالم ماده است، برهانی می کند. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی - تطبیقی بیان شده است که اشکالات فلوطین به تعریف زمان از دیدگاه ملاصدرا صحیح نیست. مدعای فلوطین در مورد اینکه زمان تصویر روح می باشد نیز با اشکالات چندی طبق مبانی ملاصدرا در حکمت متعالیه مواجه می باشد.
وضعیت سنجی فلسفی شرور در عصر ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
116 - 136
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اساسی در حوزه دین پژوهی و فلسفه دین، جایگاه شرور در عالم دنیا و ارتباط آن با خالق است که همواره در طول تاریخ، نگاه فلاسفه اسلامی و غربی را به خود معطوف کرده است. پیوند این مسئله با خداباوری، ابهامی است که حل آن می تواند سطح گسترده ای از باورمندی به حکمت خداوند را در میان جوامع به دنبال داشته باشد؛ زیرا بشر همواره در طول حیات خود، با ناملایمت ها درگیر است و در عرصه زندگی دنیوی، انتظار دستیابی به خیر مطلق و رهایی از شرور را با خود دارد. بنا بر اعتقاد قطعی اسلامی، بشر در همین حیات دنیوی، به آرمان شهری الهی دست پیدا خواهد کرد که «عصر ظهور» نامیده می شود. با این همه، تحلیل فلسفی چندانی درباره این عصر وجود ندارد و از حیث فلسفی، به تحلیل مسئله شرور در این دوران نیز توجه نشده است. ازاین رو نگارنده در این اثر، با روشی توصیفی- تحلیلی به تبیین این مسئله پرداخته است. درنهایت نتیجه تحقیق این است که در عصر ظهور، رذایل اخلاقی که ریشه در سوء اختیار و اراده انسان و شرور نفسانی دارد، وجود نخواهد داشت و به سبب استکمال هستی و انسان، محدودیت های متافیزیکی برداشته خواهد شد و آلام بشر که به دلیل محدودیت های ماده بوده است، با اشتداد وجودی عالم، به پایان خواهد رسید. این تکامل در ظرف وجودی عالم ماده شکل خواهد گرفت و به معنی سلب ماده از عالم طبیعت نیست.
بازخوانی تطبیقی محرک نخستین و ویژگی های آن از دید ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
95 - 122
حوزه های تخصصی:
یکی از محوری ترین موضوعات فلسفه، حرکت می باشد که تأثیرات شگرفی در دیگر علوم داشته است. در کنار تبیین حرکت از سوی فلاسفه، نیاز آن به محرک، مهم ترین بخش این موضوع است. فیلسوفان همواره دو نگاه به این امر داشته اند. برخی حرکت را در جهان هستی رد می کنند و به ثبات و سکون معتقدند و برخی دیگر، جهان هستی و پدیده های آن را پیوسته در حال حرکت می دانند. ارسطو و ابن سینا با روش برهانی و عقلانی، به تبیین حرکت در جهان هستی و پدیده های آن پرداخته و محرک حرکت را عاملی بیرونی در نظر می گیرند که خود دچار دگرگونی نیست و علت حرکت دیگر پدیده هاست و آن را محرک نخستین می نامند. در دیدگاه هر دو، شوق و اشتیاق پیوند میان متحرک و محرک می باشد که ارسطو بر پایه ی آن تنها به محرک نخستین باور دارد و برای اثبات آن، برهان حرکت را می آورد؛ ولی ابن سینا افزون بر اینکه به محرک نخستین باور دارد و عامل حرکت بودن برای دیگر پدیده ها را برای آن تبیین می نماید، از محرک نخستین به عنوان خالق و علت موجِده یاد می کند و در این زمینه از ارسطو فاصله می گیرد. هر دو فیلسوف، محرک نخستین را سرمدی و جاودانه، واحد، بسیط، ضروری الوجود، زنده، سرچشمه ی خیر، نیکی، لذت و ابتهاج می دانند و این ویژگی ها را با دلیل و برهان برای آن اثبات می نمایند.