مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
تأثیر و تأثّر
حوزه های تخصصی:
تأثیر و تأثر فرهنگ ها امری واقعی و پذیرفته شده است . تمامی تأثیرها از ناحیه فرهنگ غالب ‘ صورت می پذیرد.فرهنگی غالب است که با طبع و فطرت انسان سازگاری بیشتری داشته باشد و از سویی نسبت به زمان انعطاف پذیر و پویا باشد. ادب عربی به معنای اخص که در فرهنگ عربی از جایگاه مهمی برخوردار بوده در راستای این تأثیر و تأثر دارای سیر صعودی و نزولی جدی است . در بین همه عوامل مؤثر‘ ظهور اسلام تأثیری عمیق در اندیشه و لفظ شعر عربی داشته است . این تأثیر در دوره عباسی بیشتر در عرصه تفکر و اندیشه ظاهر است و در دوره پس از سقوط بغداد بیشتر در عرصه قالب های لفظی مورد کاوش قرار گرفته است . با توجه به اینکه ابن نباته در تاریخ ادبیات در زمره شعرای دوره سقوط قرار گرفته است ‘ بررسی تأثیر قرآن در شعر او می تواند درهم تنیدگی قرآن و شعر عربی را بازگو نماید.
بازآفرینی نیما از حکایت «کرم شبتاب» کلیله و دمنه در شعر «مهتاب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بازآفرینی، هنرمند با الهام گرفتن از اثری کهن و به مدد تخیّل خویش، دست به آفرینش اثری مستقل، تازه و بدیع می زند و بنا به سلایق، خواسته ها و اهداف خویش، موضوعی را از ژانری به ژانر دیگر تبدیل می کند؛ ولی این باز آفرینی ها همیشه آشکار نیست. این مقاله با مقایسه تطبیقی میان دو اثرکاملاً متفاوت ادبی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا شعر مهتاب نیمایوشیج، باز آفرینی حکایت تمثیلی شبتاب کلیله و دمنه است؟ بی گمان یکی از آبشخورهای اندیشه نیما، توجه او به ادبیات گذشته ایران بوده است. او بسیاری از مضامین اولیه اشعارش را از آثار کهن ادب فارسی اخذ می کرد؛ ولی همان اندیشه های کهن، در بیرون آمدن از کارگاه اندیشه آفرینش گر نیما، شمایل درونی و بیرونی کاملاً تازه، ابتکاری، متفاوت و امروزی به خود می گرفت. با توجه به همانندی های فراوانی که از حیث شخصیت ها، گفت و گوها، کردارهای اشخاص، حوادث، زمان، فضا و سایر ویژگی ها بین شعر مهتاب نیما و حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه به چشم می خورد، به این نتیجه می رسیم که نیمایوشیج در سرودن شعر مهتاب، تحت تأثیر حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه بوده است. به عبارت دیگر می توان گفت شعر مهتاب نیما، بازآفرینی حکایت ""شبتاب"" است.
تاثیر و تاثر نفس و بدن در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل نفس و بدن از مباحثی است که همواره مورد توجه دانشمندان و فلاسفه قرار داشته است. ملاصدرا در جلد هشتم و نهم اسفار بطور مستقل و در مباحث دیگری همچون علم، جوهر و عرض و ... در جلدهای سوم، چهارم و ششم بطور ضمنی، مباحث مربوط به نفس و بدن را طرح نموده است. نوشتار حاضر ابتدا اصول و مبانی ملاصدرا را در این مسئله بطور مجمل ذکر نموده، آنگاه تعامل نفس و بدن را از سه منظر مورد بررسی قرار داده است. ابتدا تعامل نفس و بدن بر تکون یکدیگر طرح شده و نتیجه گرفته که نفس، عامل ترکیب عناصر و تشکیل بدن، و بدن با کیفیت خاص و مزاج معتدل عامل افاضه نفس است. در مرحله بعد تأثیر نفس و بدن از راه قوای نفس گیاهی، حیوانی و انسانی طرح میشود. نفس گیاهی با سه قوه غاذیه، مولده و نامیه عهده دار تغذیه، رشد و تولید گیاهان است و نفس حیوانی با دو قوه مدرکه و محرکه نقش ادراک و تحریک را ایفا مینماید؛ و سرانجام نفس انسانی با دو قوه نظری و عملی تعقل در امور کلی و جزئی میکند و گزاره های اخلاقی و غیره را تبیین مینماید. در مرحله آخر تعامل نفس و بدن از طریق حالاتشان بررسی میشود، صفات و حالات بدنی، همچون صحت و سلامتی، مرض و درد، سبب رخدادهایی در نفس میگردد. و صفاتی همچون غضب و حزن سبب تغییراتی در بدن میشود.
تعریف و عملکرد ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: هنری رماک (1916-2009)، استاد زبان آلمانی و نظریه پرداز ادبیات تطبیقی، در برلین به دنیا آمد. رماک سال ها در کمیته اجرایی انجمن ادبیات تطبیقی امریکا خدمت کرد و از بنیان گذاران طرح «تاریخ تطبیقی ادبیات ها در زبان های اروپایی» بود. در حوزه ادبیات تطبیقی اغلب به انتشار مقالاتی در زمینه نظری می پرداخت و دو مقاله بنیادین و مهم منتشر کرد: «ادبیات تطبیقی بر سر دو راهی» (1960) و «تعریف و عملکرد ادبیات تطبیقی» (1961) که به زبان های مختلف ترجمه شده و بسیار مورد استناد قرار گرفته اند. مقاله «ادبیات تطبیقی: تعریف و کارکرد» تثبیت کننده دیدگاه های مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی است. رماک با ارائه تعریفی نوین از ادبیات تطبیقی که مورد پذیرش بیشتر تطبیقگران امریکایی قرار گرفته است، میان ادبیات تطبیقی، به دلیل ماهیت بینارشته ای آن، با سایر دانش های بشری ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد. تعریف رماک از ادبیات تطبیقی دو حوزه اصلی را در بر می گیرد: مطالعه ادبیات در فراسوی مرزهای یک کشور خاص، و مطالعه روابط میان ادبیات و سایر قلمروهای دانش و معرفت. بخش دوم تعریف او نمایانگر تمایز بنیادینی است که میان ادبیات تطبیقی از دیدگاه مکتب فرانسه و مکتب امریکایی وجود دارد. رماک در این مقاله به دنبال آن بود تا چشم انداز گسترده تری از پژوهش های تطبیقی به دست دهد. او همچنین به نقد مفهوم تأثیر و تأثر از دیدگاه مکتب فرانسه پرداخت و شرایطی برای آن قائل شد تا این دسته از پژوهش ها به درک ما از فرایند خلاق تولید اثر هنری و دریافت ما از تاریخ ادبیات کمک کند. مقاله رماک زمینه پیدایش افق های نوین در حوزه ادبیات تطبیقی را فراهم آورد.
مؤلفه های نوجویانة آثار بهرام صادقی و «رمان نو»؛تأثیر و تأثّر یا توارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عموم مطالعاتِ تطبیقی، آن چنان بر تقلید و اقتباس ادبیات داستانی معاصر ایران از ادبیات غرب تأکید شده که سهم عمدة تحولات تاریخی و اجتماعیِ این سرزمین در پیدایش نوجویی ها و نوآوری های صورت پذیرفته در ساحت ادبیات داستانی نادیده گرفته شده است، اما با توجه به آن که ادبیات هر جامعه در هر دورة تاریخی تا حدودی تحت تأثیر جریانات موجود در همان عصر و محیط است، می توان زمینه های بروز مؤلفه های مدرنیته در ادبیات داستانیِ فارسی را در زیرساخت های فرهنگی اجتماعی ایران جست وجو کرد. از این رو، بر این باوریم که ادبیات داستانیِ معاصر فارسی و تحولات نوجویانة آن، صرفاً با تأثیرپذیرفتن از ادبیات غرب شکل نگرفته و همواره مستعد شکوفایی و نوزایی بوده است. برای اثبات این فرض آثار بهرام صادقی را مطالعه و بررسی کرده ایم که به اذعان خودِ او، قبل از برخاستنِ بانگِ شهرتِ «رمان نو» نوشته شده اند و به باور همگان از نمونه های مهم و بارز مدرنیته در ادبیات داستانی فارسی به شمار می روند؛ بنابراین، نوشتارِ حاضر دو هدف کارکردیِ عمده دارد: اولاً درصددِ اثباتِ وجود مؤلفه های مدرن و نوجویانه در آثار صادقی برآمده است و ثانیاً با رویکردی درون سرزمینی، به جست وجوی ادلّه ای که می تواند پیدایشِ این مؤلفه ها را در ادبیات داستانی معاصر فارسی توجیه کند، پرداخته است.
تأثیر وزن شعر فارسی بر اشعار عربی میرداماد
حوزه های تخصصی:
با روی کار آمدن شاه عباس صفوی و مهاجرت گسترده ی عالمان شیعه از لبنان (جبل عامل و بقاع) و بحرین به ایران نهضت ادبی زبان عربی در کشور احیا شد که پیشگامان آن همین مهاجران تازه وارد بودند. رکن دیگر این نهضت ایرانیانی بودند که زبان عربی را از این فقیهان فراگرفتند. از جمله ی این افراد میرداماد فیلسوف و فقیه معروف است. او علاوه بر آثار فلسفی، اشعاری به فارسی و عربی از خود بر جای گذاشته است. وی با آنکه نوه ی دختری محقّق کَرَکی، عالم لبنانی مقیم ایران، است، ولی در ساختارِ موسیقاییِ اشعارِ عربیِ خود به شدت متأثر از شعر فارسی بوده است، به گونه ای که هم در انتخاب وزن ها و هم در دیگر ویژگی های وزنی از وزن شعر فارسی بهره ی فراوان برده است. این موضوع به موسیقی اشعار عربی او رنگ و بوی فارسی بخشیده است. میرداماد در اشعار عربی خود از یک سو از پرکاربردترین بحرهای عربی اعراض کرده و از سوی دیگر از وزن های فارسی مانند وزن های دوری استفاده کرده است. با توجّه به نمونه های موجود می توان نتیجه گرفت که میرداماد به هنگام سُرودن اشعار عربی اش تحت تأثیر اشعار فارسی مولوی و حافظ بوده است. برای بررسی این موارد از شیوه ی نقد تطبیقی استفاده شده است.
خوانش هرمنوتیکی «نام داستان» در سه قطره خون صادق هدایت و ربیع فی الرماد زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نام داستان، کلیدی است که نویسنده به صورت خودآگاه در اختیار خواننده قرار می دهد تا با استفاده از آن، خود بتواند به زوایای پنهان جهان ذهنی نویسنده و نیز دنیای پر رمز و راز متن راه یابد. با توجّه به عنوان، مخاطب می تواند به توانایی، باریک اندیشی و هنرمندی نویسنده در انتقال مفاهیم متن به صورت فشرده و نیز دیدگاه او دربارة عناصر و مفاهیم داستان پی ببرد. از آن جا که رویکرد هرمنوتیکی در تحلیل چرایی نام گزینی داستان، از جامعیتی نسبی برخوردار است، در این پژوهش از طریق خوانش هرمنوتیکی به تبیین و تحلیل تطبیقی عنوان داستان پرداخته شده است و مهم ترین مؤلّفه هایی که بر گزینش عنوان داستان در مجموعة سه قطره خون اثر صادق هدایت و مجموعة ربیع فی الرّماد اثر زکریا تامر مؤثّر بوده، مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. به طور کلّی می توان گفت که دو نویسنده زبانی شاعرانه دارند و جایگاه عنوان و ارتباط آن با متن در دو مجموعه تا جایی است که گاه بدون فهم آن نمی توان به معنای متن پی برد.
بررسی محتوایی و سرچشمه های فکری علی صفی در لطائف الطّوائف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا فخرالدّین علی صفی، از نویسندگان قرن دهم هجری و دارای تألیفات متعددی، از جمله کتاب ارزشمند و ماندگار «لطائف الطّوائف» است. این کتاب، مجموعه ای از حکایات طنزآمیز مربوط به گروه ها و طبقات مختلف اجتماعی است که با آیات قرآن کریم، احادیث پیامبر (ص)، ائمّة اطهار (ع) و ضرب المثل های عربی آراسته شده است. صفی در این کتاب، به شدت از منابع عربی و فارسی پیش از خود متأثّر شده است. در این پژوهش، از مجموع 867 روایت، حکایت و ضرب المثل عربی که در این کتاب به کاررفته، منبع 399 مورد را در منابع عربی و منبع 222 مورد را در منابع فارسی پیش از او یافته ایم. صفی در کتاب «لطائف الطّوائف»، از منابع عربی چون «ربیع الأبرار»، «تذکرة حمدونیة»، «محاضرات الادبا» بهره برده است. او از روش هایی، چون دخل و تصرف در حکایات، ذکر حکایت های متوالی و ترجمة حکایت ها استفاده کرده است. همچنین، از منابع فارسی، چون «رسالة دلگشا»، «جوامع الحکایات و لوامع الرّوایات»، «بهارستان» و... به فراوانی استفاده کرده است. صفی این حکایت ها را به روش های مختلفی، چون دخل بی کم و کاست مطلب، نقل داستان با اندکی دخل و تصرف و نقل حکایات متوالی در لطائف الطوائف ذکر کرده است.
تأثیر حافظ بر ذهن و زبان شفیعی کدکنی
منبع:
علوم ادبی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
315 - 345
حوزه های تخصصی:
سنّت، اساس بنای استوار شعر است و هر شاعری متأثر از سنّت ادبی و اشعار پیشینیان است. این تأثیرپذیری در شعر برخی شاعران کم و در شعر برخی، پُر رنگ است. شفیعی از شاعرانی است که سنّت و اشعار پیشینیان و جلوه های آن در شعر او پر رنگ تر از اغلب شاعران معاصر است. او به سبب دلبستگی به میراث کهن ادب فارسی، از شاعران پیشین متأثر شده است. در این میان، حافظ نقشی برجسته در ذهن و زبان شفیعی کدکنی دارد. شفیعی، شیفته حافظ است و این علاقه سبب شده تا حافظ در شعر او تأثیر بسزایی داشته باشد. این تأثیر، گاه در قالب تضمین ابیات، مصراع ها و نیم مصراع ها، وگاه در قالب تکرار واژگان شعری دیده می شود. در کنار این، تفکّر غالب شعر حافظ که ریاستیزی و انتقاد از شخصیّت های دینی و حکومتی ریاکار است، در شعر او دیده می شود و شفیعی برخی از واژگان مرتبط با این تفکّر از جمله: رند، محتسب، شحنه، عسس و... را از حافظ گرفته و با انطباق آن با تفکّر سیاسی اجتماعی خود و چون حافظ در قالب شخصیّت هایی مثبت و منفی، بکار می گیرد. برخی از ابیات و مصراع های حافظ نیز منبعِ الهامی برای سرودن شعر و پرداخت مضمونی در شعر شفیعی می شود. علاوه بر این در بُعد تصویرسازی نیز نشان تأثیرپذیری از حافظ، دیده می شود. مطالعه و تطبیق زبان شعری، موضوعات و تصاویر شعری دو شاعر، این تأثیرپذیری را آشکار می سازد و مقاله حاضر با ذکر نمونه ها و به شیوه تحلیلی توصیفی، این تأثیر را مورد بررسی قرار داده است. بررسی شعر شفیعی کدکنی از این لحاظ، ما را به این نتیجه می رساند که حافظ یکی از شاعران بسیار اثرگذار سنّتی بر ذهن و زبان شفیعی کدکنی است.
منزوی در «زمین» حافظ زمینه های تأثیرپذیری منزوی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۲۵۳-۲۷۷
حوزه های تخصصی:
منزوی در غزل پردازی و سخن پیرایی، به منظور آفرینش صور خیال و گسترش دایره معنا و مضامین سروده هایش، از میراث ادب غنایی، حماسی و تصاویر شاعرانه، داستان واره ها، تلمیحات و اشارات دینی بهره برده است. دیوان حافظ یکی از سرچشمه های آشکار شعر منزوی در صورت، معنا و انسجام موسیقایی است. منزوی از وام گرفتن ترکیبات، وزن غزل های حافظ و تضمین مصراع ها و ابیات حافظ دریغ نکرده است. مفهوم عشق و دشواری های طریق عشق، عهد امانت، شادخواری و مسائل اجتماعی از مفاهیم غزل های منزوی است که تأثیر حافظ در آفرینش آنها آشکار است. شیوه تصویرآفرینی منزوی در زمینه عشق و اطوار آن همانندی هایی با شعر حافظ دارد. در این جستار، تأثیرپذیری منزوی را از حافظ، به شیوه توصیفی و تحلیلی، در صورت شعر، وزن، معانی، عشق، سیمای معشوق و صور خیال بررسی کرده ایم. یافته ها نشان داد که منزوی در حدود دویست بار از مفردات، اوزان و مفاهیم اشعار حافظ بهره برده است.
بررسی تطبیقی داستان کوتاه «گل خاص» از منصور یاقوتی و «دلتنگی» از چخوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
87 - 102
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد کتاب سعدی و جانسون؛ دو ناهم زبان هم دل(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب سعدی و جانسون؛ دو ناهمزبان همدل اثر هلن اولیایی نیا اثری است در قلمرو ادبیات تطبیقی (فارسی انگلیسی) که به تأثیرپذیری کتاب سرگذشت راسلاس شاهزاده حبشی (1759) ساموئل جانسون از گلستان سعدی می پردازد. کتاب حاضر در چهارچوب ادبیات تطبیقی، خاصه مکتب فرانسوی، قرار می گیرد، زیرا اولیایی نیا بر اساس منابع معتبر و درجه اول یک یک این موارد تأثیرپذیری را برشمرده است. یکی از مهم ترین حوزه های پژوهشی مکتب تطبیقیِ فرانسوی بررسی روابط ادبی، خاصه تأثیر و تأثرات بین نویسندگان و شاعران ادبیات کشورهای مختلف است. مقاله حاضر به بررسی این کتاب در قلمرو ادبیات تطبیقی، به ویژه مطالعات تأثیر و تأثر، می پردازد. این مقاله داری سه بخش اصلی است: بخش اول به معرفی اثر و نویسنده آن می پردازد و نقاط قوت و ضعف آن را مشخص می کند. بخش دوم درباره تحلیل صوری کتاب است و نقائص آن را بر می شمرد. و بخش سوم به تحلیل محتوایی اثر می پردازد. در پایان این بخش نکاتی عرضه شده که به غنای این اثر کمک می کند. نتیجه تحقیق این که نمی توان مدعای نویسنده که جانسون از طریق ترجمه های لاتین و فرانسوی از آثار فارسی با سعدی و اثرش آشنا شده و از آن در نگارش راسلاس به ویژه از لحاظ ساختار، مضمون و شیوه روایی تأثیر پذیرفته را قبول کرد.
مقایسه دیدگاه اشاعره و ملاصدرا در قاعده: «لامؤثِّر فی الوجود الا الله»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷)
223-236
حوزه های تخصصی:
قاعده «لامؤثر فی الوجود الا الله» مورد تأکید اشاعره و ملاصدرا است. لکن هر کدام، تفسیری متفاوت از این قاعده ارائه کرده اند؛ اشاعره بر اساس این قاعده، هرگونه علیت و تأثیر و تأثُّر را در میان ممکنات انکار کرده اند و همه افعال را به طور انحصاری و مستقیم به خداوند متعال نسبت می دهند. اما ملاصدرا بر اساس مبانی فلسفی خود در حکمت متعالیه، ضمن اثبات فاعلیَّت قریب خداوند برای تمامی افعال، نقشی را نیز برای سایر ممکنات در افعال می پذیرد و گونه ای از تأثیر و تأثُّر در میان مادون واجب تعالی را اثبات می کند. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی – انتقادی، هر دو دیدگاه در این باره مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، هیچ یک از این دو دیدگاه خالی از اشکال نیستند. البته دیدگاه ملاصدرا با تبیینی که ملا علی مدرس از آن ارائه می کند، تا حد زیادی پیراسته از اشکالات می گردد.
بررسی مقایسه ای شعر حافظ وهوشنگ ابتهاج (ه-ا-سایه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به شعر هوشنگ ابتهاج می توان به آسانی اثر شعر حافظ را در آن مشاهده کرد. یافتن چگونگی این اثرپذیری مسأله اصلی این تحقیق است. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است. با مطالعه متون مورد بحث (شعر هوشنگ ابتهاج و حافظ)، نگارنده سعی کرده است به هدف تحقیق دست یابد. ابتدا خلاصه ای از زندگی هوشنگ ابتهاج و مسأله اثرپذیری از نگاه منتقدان آورده شده است. سپس در تقسیم بندی ای ساختاری موارد اشتراک میان شعر سایه و حافظ، در پنج بخش ذکر شده است. ترکیبات، تعبیرات، تضمین و اقتباس، وزن و قافیه و ردیف و در نهایت مضمون. این تقسیم بندی ناظر بر سه جنبه الفاظ، کاربردهای آوایی و مضامین مشترک دو شاعر است. وام گیری واژگانی، در حوزه های ترکیبات، تعبیرات و تضمین و اقتباس، بررسی شده است. کاربرد موسیقایی در حوزه وزن و قافیه و ردیف، و مضامین مشترک را در حوزه مضمون بررسی کرده ایم. حاصل آنکه سایه در کنار استفاده گسترده از الفاظ شعر حافظ، به شیوه انتخاب و ترکیب آنها و نیز به جمال شناسی وی نظر داشته است.
مقایسه داستان «رستم و سهراب» با نمایشنامه «کوهولین»
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
33 - 43
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تحلیل و مقایسه داستان غم انگیز «رستم و سهراب» از حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر قرن چهارم هجری و نمایشنامه «کوهولین» از ویلیام باتلر ییتز، شاعر و نمایشنامه نویس شهیر ایرلندی در قرن نوزدهم میلادی دست زده ایم و هدف از مقایسه این دو اثر، تبیین بده بستان های ادبیات کشورها است که در دو برهه مختلف تاریخی به رشته تحریر درآمده است. فردوسی در داستان غم انگیز «رستم و سهراب»، ماجرای پهلوانی را که به دست خود، ندانسته، فرزند خویش را می کشد، بیان کرده است. فردوسی این گزاره را با توجه به مقدمه چینی و براساس تعداد اتفاقاتی که با هم رابطه علّی و معلولی دارند، شکلداده است و در اصل، طرح اصلی داستان غم انگیز او است. «نمایشنامه کوهلین» نیز نبرد تن به تن میان پدر و پسر است که هیچ یک از آن دو از خویشاوندی که با حریف خود دارد، آگاه نیست.
تأثیر حج بر عرفان با تکیه بر اندیشه عرفای بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
169 - 206
حوزه های تخصصی:
حج از نخستین فرائض الهی است که قدمتی به درازای آفرینش دارد و طبق روایات و احادیث، نه تنها انسان، بلکه جنّ و انس و پرندگان نیز آن را به جای می آورند و آثار و برکات مادی و معنوی آن شامل همه است. حج پس از اسلام از فروعات مهّم آن واقع شد که به شرط استطاعت بر مسلمان واجب می شود و همواره مورد توجه خاصّ مسلمانان بوده است. از سوی دیگر، عرفان نیز به عنوان یک جریان مهّم فکری در حیات بشر-که صبغه ای طولانی به قدمت فطرت بشر داشته و از آغاز اسلام در کنار سایر فرقه های آن به رشد و بالندگی خود ادامه داد و از آن تأثیر گرفت- یکی از احکام مؤثر حج بود. اغلب عرفا، مکرر حج گزارده و همیشه به آن به عنوان فرصتی برای تهذیب، تزکیه ی نفس و خودسازی بیشتر و معبری جهت رسیدن به مقام قرب و فنا نگریسته اند. حج به دو دلیل واضح تقدم زمانی و وسعت بر وجوه مختلف زندگی بشر تأثیرگذار بوده و عرفان نیز از این اثرپذیری مستثنی نبوده است. اما سئوال اینجاست که کمیّت و کیفیت این تأثیرگذاری چگونه است؟ مقاله حاضر، در پی این سؤال، با نگاهی به حج از دید عرفای نامی قرون 1 تا 13 ه ق و بهره گیری از آثار و گفتار ایشان در این مقوله، کوشیده میزان و چگونگی تأثیر حج بر عرفان در دوره مذکور را بررسی نماید. یافته ها نشان می دهد عرفان از دو جهت مشخص؛ بیداری عرفا و شگل گیری مراحل سلوک از حج تأثیر عمده گرفته است و در سایر ابعاد، به سبب ویژگی های منحصر به فرد خود، یا کاملاً از اثرپذیری برکنار بوده یا مثل بُعد اجتماعی، تأثیری ضعیف و یکسویه گرفته است
بازآفرینی مضامین محوری شعر حافظ در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
55 - 80
حوزه های تخصصی:
تأثیرپذیری ادبی، کشف و بررسیِ روابطِ بینامتنی، در آثار ادبی و تجزیه وتحلیل تأثیرپذیری از متون پیشین است. در عرصۀ شعر و ادب، بدون بهره گیری از اشعار شاعران پیشین، آفرینش شعری نو امکان پذیر نیست. قرن هاست که فرهنگ و ادبیات سرزمین ما، تأثیرپذیر از غزلیاتِ حافظ است. بهره گیری از تعابیر و مضامین خاص غزلیات او و کاربرد مکرر نقل قول های شاعرانه ، در ساختار شعر معاصر، چه در محور فرم و محتوا و چه تضمین، از جلوه های این تأثیر و تأثّر است. در این مقاله، شواهد آشکارتر و مضامین پرکاربردتر غزلیات خواجه در شعر معاصر، کشف و بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد، پیوند شعر معاصر با غزلیات حافظ در تمام انواع شعر، از سنتی، نیمایی، سپید و گفتار دیده می شود. شاعران معاصر ضمن تأثیرپذیری از مضامین خاص اشعار حافظ، با حسن تعلیل های بدیع و تغییر در صنایع بیانی و بدیعی چون ایهام، ایجاز، تشبیه و استعاره می کوشد تا تصاویری نو بیافرینند؛ با وام گیری از گسترۀ واژگان و اوزان غزلیات او، به بیان احوال خویش، توصیف معشوق یا انتقاد از اجتماع بپردازند و در مواردی چند، با تضمین بیت یا مصراعی، پیامی مشابه یا متفاوت را به مخاطب انتقال دهند.