مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نظام بین الملل
حوزه های تخصصی:
ابونصر محمد فارابی (339 259 هـ)، معلم ثانی و به نظر برخی صاحب نظران بنیانگذار فلسفه اسلامی برای نخستین بار در جهان اسلام اصطلاح فلسفه سیاسی را مورد استفاده قرار داد. وى در حقیقت نخستین اندیشمند بزرگ دوره اسلامى است که از دیدگاه تاریخ تحول اندیشه سیاسى و حکمت عملى و با تاثیرپذیری از فیلسوفان یونانى، مذهب تشیع و اندیشه ایرانشهرى، به تاملى ژرف در سرشت سیاست و ارتباط انسان با آن پرداخته است.
او در هر دو کتاب آرا اهل المدینه الفاضله و السیاسه المدنیه، متاثر از هستی شناسی فلسفی خود که نظام مدنی را در ذیل نظام عمومی عالم توضیح می دهد، ابتدا نظام خلقت و پیدایش اجسام آسمانی و شکل گیری افلاک را توضیح می دهد و سپس، پیدایش انسان و در نهایت شکل گیری جامعه و مدینه را به بحث می گذارد.
در نوشتار حاضر و در راستای پاسخ به چیستی و ماهیت فلسفه سیاسی فارابی تلاش می شود جایگاه مفاهیم بنیادین سیاست همچون عدالت، مدینه فاضله، فرد مدنی، سلسله مراتب اجتماعى، نظام اجتماعى و سیاسى، قانون، نبوت و شریعت در اندیشه و فلسفه سیاسی او توضیح داده شود
سیاست های کلی برنامه پنجم توسعه و الگوی امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه خلیج فارس ( با تأکید بر امور سیاسی، دفاعی و امنیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس از نگاه تئوری پردازان و استراتژیست های روابط بین الملل از مهم ترین و حساس ترین نقاط جهان محسوب می شود. اهمیت روزافزون انرژی نفت و گاز در معادلات اقتصاد جهانی و موقعیت ژئواستراتژیک خلیج فارس از عمده مباحثی است که بر نقش قابل توجه این منطقه از جهان در معادلات جهانی افزوده است. از جمله مباحثی که در ارتباط با این منطقه تاکنون مورد توجه کشورهای منطقه و قدرت های جهانی بوده، بحث ضرورت تأمین امنیت این منطقه می باشد که هم دغدغه قدرت های بزرگ و ذی نفع در این منطقه و هم برای کشورهای منطقه حائز اهمیت است. بدون شک این مسئله که بیش از 90 درصد درآمد سالیانه کشورهای حاشیه خلیج فارس از فروش انرژی و به ویژه نفت خام به دست می آید، ضرورت تأمین امنیت منطقه را بیشتر نمایان می سازد. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک قدرت منطقه ای نقش تاریخی و تعیین کننده ای در تأمین امنیت منطقه خواهد داشت. نوشتار حاضر بر آن است با پرداختن به آنچه در چشم انداز برنامه پنجم توسعه کشور مورد توجه قرار گرفته است، و همچنین مباحثی چون پیشرفت های سال های اخیر ج. ا. ایران در زمینه های مختلف اقتصادی، فنی، نظامی و... به ویژه به دست آوردن توانمندی بومی و ملی دانش هسته ای، نگاهی جدیدتر به مبحث الگوی امنیت منطقه ای در خلیج فارس داشته باشد. سؤال اصلی این نوشتار آن است که اولاً در برنامه پنجم توسعه چه دستورالعمل ها و اصولی وجود دارد که بر اساس آن بتوان این موضوع را با ایجاد یک رژیم امنیتی پایدار در منطقه تطبیق داد و ثانیاً تحول در مفهوم امنیت بین الملل چه تأثیری بر ایجاد یک الگوی امنیتی با ثبات در منطقه خلیج فارس داشته است و آیا می توان بر اساس تحولاتی که در عرصه امنیت بین الملل و به تبع آن الگوهای امنیت منطقه ای و بین المللی ایجاد شده، بر اساس تئوری سازه انگاری و تأکید بر اعتمادسازی و اصلاح افکار، برداشت ها و نگرش های امنیتی شکل گرفته کشورهای منطقه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، اقدام به ایجاد الگوهای امنیتی باثبات در منطقه خلیج فارس نمود.
تحلیل رابطه میان جنگ، امنیت و همیاری مبتنی بر اجماع ارزشی در عرصه بین الملل: بررسی موردی جنگ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ و امنیت از کلیدی ترین مفاهیم مشترک در ادبیات روابط بین الملل و مطالعات استراتژیک به شمار می روند. بررسی نسبت میان این دو همواره یکی از اصلی ترین دغدغه های پژوهشگران هر دو حوزه مطالعاتی بوده است. کدام جنگ ها در عرصه بین الملل امنیت زا و کدام ها امنیت زدا هستند؟ این سؤالی است که مقاله حاضر سعی دارد تا با ارائه یک الگو که برگرفته از مفروضات نظریه سازه انگاری است، به آن پاسخ دهد. در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل نگرش این نظریه به مسئله ""امنیت"" و ""جنگ""، ر ابطه این دو در عرصه بین الملل در قالب الگویی نوآورانه پرداخته می شود. در این الگوی ماتریسی با در نظر گرفتن اجماع ارزشی در منطقه و عرصه بین الملل می توانیم میزان امنیت زایی یا امنیت زدایی جنگ را برای هر یک از طرفین به دست آوریم. در پایان، جنگ ایران ـ عراق به عنوان یک مطالعه موردی برای تبیین کاربرد حالات این الگو مورد بررسی قرار می گیرد. در این مقاله نشان داده می شود که رابطه ای مستقیم و معنادار میان چگونگی تلقی بازیگران عرصه بین المللی از امنیت زا یا امنیت زدا بودن جنگ ها، از جمله جنگ ایران و عراق، با نحوه عکس العمل آنها و نیز انتخاب آنها در نحوه همیاری وجود دارد.
عناصر و روندهای موثر بر نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تصویری از رهیافت های گوناگون فکری در روابط بین الملل معاصر را که در صدد بررسی ساختار های نظم و ترسیم افق آینده هستند، ارائه و سپس آنها را ارزیابی و تحلیل خواهد نمود. پرسش بنیادین مقاله، این است که امروزه در سیاست جهانی چگونه نظامی حاکم است و چگونه نظمی آن را به پیش می برد؟ کدام یک از گزینه های مطرح از جمله لیبرالیسم، نظام تک قطبی، ایده برخورد تمدن ها، جهاد در مقابل نظام نو استعماری غرب و یا نظام آنارشی گونه به بهترین وجه می تواند ترسیم کننده چشم انداز نظام سیاست جهانی در آینده باشد؟ آیا هر کدام از این موارد به تنهایی می توانند سرنوشت فعلی ساختار جهانی را رقم بزنند یا اینکه هر کدام از آنها قسمتی از پارادایم نظام معاصر جهانی محسوب می شوند که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر می توانند پاسخگوی سوال های مربوط باشند. ایده نوشتار حاضر این است که هر بحثی راجع به نظم جهانی باید دربرگیرنده چهار وجه گوناگون باشد: موازنه نظامی و سیاسی قدرت، تقویت نهادهای بین المللی و پیدایش حاکمیت جهانی، تاکید بر ارزش های مشترک فکری انسانی در سطح جهانی و تبیین و تعیین ساختار اقتصاد سیاسی جهانی درباره تولید، مالیه و توزیع. با توضیح این موارد مقایسه مختصری از نظم فعلی در مقابل نظم های گذشته در ساختار نظام جهانی صورت می گیرد و در نهایت توصیه هایی نیز برای پیشبرد نظم آینده جهانی ارائه می گردد.
جهانی شدن و تروریسم جدید: ارائه مدلی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تروریسم بین الملل را می توان در چارچوب تحولات نظام بین الملل توصیف نمود. در این راستا مقاله حاضر به بررسی تحولات جدید در سایه جهانی شدن و اثر آن بر شکل گیری تروریسم جدید می پردازد. سوال اصلی این نوشتار آن است که اصولاً مهم ترین عوامل ایجاد و توسعه تروریسم جدید موثر بوده است؟ در پاسخ به این پرسش باید اشاره نمود: به لحاظ سیستمی مولفه های مختلف فرآیند جهانی شدن، که بخش هایی از آن سبب توسعه و اشاعه سلاح های کشتارجمعی، و نیز گسترش توسل به ایدئولوژی به عنوان عامل رهایی از سرخوردگی و بحران هویت ناشی از جهانی شدن گردیده، از مهم ترین علل ایجاد وگسترش تروریسم جدید بوده است. در توضیح باید گفت فرآیند جهانی شدن سبب ایجاد بازیگران جدید غیرحکومتی، گسترش دولت های انتقالی ضعیف، جنایات سازمان یافته، مهاجرت گسترده و افزایش ناهمگونی نژادی در کشورها گردیده و تحولات فناورانه به توسعه سلاح های کشتار جمعی که خود از عوامل اصلی تروریسم جدید است، منجر گردیده است. مقاله حاضر در پی ارائه مدلی تحلیلی برای نظام مند نمودن علل مذکور و بیان روش مند نحوه شکل گیری تروریسم جدید در نظام بین الملل می باشد.
انقلاب اسلامی ایران، نظام بین الملل و نظریه انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی به عنوان پدیده ای سیاسی- فرهنگی پویا و رویدادی عمده در تحلیل نظام بین الملل با خط و مشی انقلابی ساختار و کارکرد نظام بین الملل را به چالش طلبیده و با ارائه اصل عدالت محوری و خداجویی در پی جایگزین کردن حقیقت اخلاق و دیانت در ساختار و کارکرد نظام بین الملل بوده و با ایدئولوژی اسلامی خود مبنی بر اصول عابد و معبود و دنیا و آخرت ساختار حاصل از تقابل نظام کمونیسم- سرمایه داری را بر تقابل ماتریالیسم و معنویت گرایی تغییر داده و با رویکردی ارزشی- انقلابی و با نفی وضع موجود خواستار ایجاد نظامی کارکردی خارج از سیستم منبعث از قدرت. ساختار، کارکرد و گفتمان حاکم را نه جوابگوی سرشت بشر بلکه عامل به بند کشیدن انسانیت می داند و با پشتیبانی از حرکت های رهایی بخش و ترویج استبدادستیزی و استکبارستیزی، مستضعفان را نوید خلیفه الهی می دهد. سؤال اصلی تحقیق این است که، همان گونه که نظریه «انتقادى» به دگرگونى اجتماعى، چه در سطح داخلى و چه در سطح نظام بین الملل علاقه مند است، انقلاب اسلامی در چه دگرگونی در سطح داخل و نظام بین الملل داشته است؟ در این مقاله سعی شده است از طریق روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای- اینترنتی به این سؤالات پاسخ داده شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که انقلاب اسلامی با شعار محوری «نه شرقی- نه غربی» ضمن سعی بر حفظ ام القری، صدور انقلاب را مبنای حرکت عدالت محور خود قرار داده و ضمن طرد قواعد حاکم بر نظام بین الملل خواستار ایجاد نظم منتهی به حقیقت بود.
نظریه سیکل قدرت؛ چارچوبی برای تحلیل فرایند افول قدرت نسبی ایالات متحده و خیزش چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیزش چین و ظهور آن به عنوان بازیگر تاثیرگذار بین المللی به یک واقعیت انکارناپذیر در چند دهه اخیر تبدیل شده است. دستیابی چین به چنین موقعیتی علاوه بر آنکه معادلات بین المللی و منطقه ای را دستخوش تغییر ساخته، ایالات متحده را نیز با شرایط و مقتضیات جدیدی مواجه کرده است. در این راستا نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که ارتقای قدرت چین در حوزه های مختلف چه تاثیری بر نقش این کشور در عرصه سیاست جهانی و به ویژه در روابطش با ایالات متحده داشته است؟ پژوهش پیش رو در چارچوب نظریه سیکل قدرت و نقش و بر مبنای منحنی های مستخرج از داده های آماری مربوط به قابلیت های ملی دو کشور درصدد آزمون این فرضیه است که ظهور چین در قرن حاضر، زمینه های عدم تعادل میان قدرت رو به فزونی و نقش محدود آن را فراهم ساخته و به بروز چالش های مهم سیاسی و اقتصادی میان این کشور و ایالات متحده انجامیده است؛ از این رو، چنان چه امریکا از پذیرش نقش چین در عرصه بین المللی سرباز زند، علاوه بر این که احتمال بروز درگیری و مناقشه میان دو کشور افزایش خواهد یافت، به افول و انحطاط قدرت نسبی ایالات متحده بیشتر دامن خواهد زد. مقاله حاضر ضمن بررسی مقایسه ای شاخص های رشد و افول، به تحلیل جایگاه دو کشور بر اساس مستندات نظریه پرداخته و در نهایت راهکارهای فراروی امریکا در جهت مواجهه با وضعیت جدید را مورد ارزیابی قرار داده است.
قدرت های نوظهور در دوران گذار نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت یابی قدرت های نوظهور، موضوع اصلی مناظره های نظری سال های اخیر در هر دو سطح منطقه ای و جهانی بوده است. بریک و یا بریکس، عناوین و سرواژه های مختلفی هستند که در اشاره به گروه بندی کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی کاربست یافته اند. با توجه به اهمیت فزاینده قدرت های نوظهور در دوران گذار نظام بین الملل، واکاوی و بررسی مشخصه ها، چشم اندازها و آثار جهانی قدرت یابی آنها می تواند فهم و شناخت ما را از نظام بین الملل در حال تحول، ژرف تر سازد. نگارندگان در پاسخ به پرسشی پیرامون نقش قدرت های نوظهور در دوران گذار نظام بین الملل، به ارزیابی این فرضیه پرداخته اند که «قدرت های نوظهور، نقش تعیین کننده ای در شکل دهی به ساختار قدرت نظام بین الملل پساانتقالی ایفا می نمایند». برمبنای نتایج و یافته های پژوهشی مقاله حاضر، قدرت های نوظهور به رغم موانع و چالش های ملی، منطقه ای و بین المللی موجود، از طریق هویت سازی بین المللی و زمینه سازی برای جابه جایی تدریجی قدرت و بازتوزیع نقش و نفوذ، از جایگاه برجسته ای در اقتصاد و سیاست جهانی برخوردار می شوند.
برزیل و اصلاح ساختار شورای امنیت: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار نظام بین الملل متاثر از نقش بازیگران مهم است. سازمان ملل متحد و شورای امنیت این سازمان، به عنوان یکی از بازیگران تاثیرگذار نظام بین الملل به شمار می روند. شورای امنیت با توجه به نقش و جایگاهی که دارد، توانسته است در مسائل مهم جهانی ورود کرده و آثار مهمی از خود برجای گذارد. کشورهای قدرتمند عضو دائم این شورا ضمن پی گیری منافع جهانی، در پی تحقق اهداف و منافع ملی خود نیز هستند. قدرت مداخله در معادلات جهانی این شورا، بسیاری از کشورهای دیگر را متمایل به عضویت دائم در این شورا کرده است؛ برزیل ازجمله این کشورها است. کشور برزیل با اتکا به قدرت و نقش منطقه ای و جهانی خود و با برخورداری از فاکتورهای گوناگون قدرت و ثروت، درصدد است در کنار 5 عضو دائم شورای امنیت قراربگیرد. ویژگی های منحصر به فرد این کشور در امریکای لاتین و برخورداری از مولفه های مهمی در عرصه جهانی، برزیل را مدعی تکیه بر کرسی دائم شورای امنیت نموده است. برزیل با پیشی گرفتن از بسیاری از کشورهای قدرتمند جهانی در حوزه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، تلاش دارد تفسیری جدید از معادلات جهانی را رقم بزند. برزیل با برنتابیدن قدرت یک جانبه امریکا، ضمن حمایت از چندجانبه گرایی، سازوکار جهان تک قطبی را به چالش کشیده و درصدد گسترش حوزه نفوذ خود از طریق عضویت دائم در شورای امنیت است. چرایی و چگونگی تلاش برزیل برای پیوستن به اعضای دائم شورای امنیت، محور اصلی این پژوهش خواهد بود که در این جهت برزیل با چالش ها و فرصت هایی روبه رو است که بررسی، تحلیل و نتیجه گیری از آنها در مقاله حاضر مورد کنکاش قرار گرفته است.
فرایند تحول و تکامل ساختار بین الملل
حوزه های تخصصی:
ساختار نظام بین الملل یک متغیر مستقلی است که تمامی بازیگران نظام بین الملل در روند تصمیم گیری و سیاست گذاری خود باید مد نظر داشته تا تصمیماتشان بعد از اتخاذ به مرحله اجراء در آید و با ساختار نظام بین الملل منطبق باشد. این بدان معنا است که با تغییر در محیط بین الملل، سیاست ها نیز تغییر می کند تا تأمین منافع با توجه به واقعیات جدید انجام پذیرد، واقعیاتی که متأثر از شرایط بین الملل هستند و در آن برتری دولت به عنوان سیاست گذار تا آینده قابل پیش بینی تداوم خواهد داشت. ساختار نظام بین الملل پس از جنگ جهانی دوم ساختاری دو قطبی بود که در آن ساختار تمامی تغیر و تحولات زیر لوای دو بازیگر اصلی (شوروی سابق و آمریکا) به وقوع می پیوست و استراتژی تمامی بازیگران دیگر صحنه بین المللی به گونه ای متأثر از تصمیمات این دو ابر قدرت بود. اما بعد از فروپاشی شوروی عملاً ساختار نظام دو قطبی بعد از گذار از دوران تغییر و تحولات بنیادین نظام بین الملل که خود نشأت گرفته از این فروپاشی بود جای خود را به ساختار تک قطبی سپرد ساختاری که در آن آمریکا مدیریت نظام بین المللی را به این دلیل که در رأس ساختار نظام بین المللی قرار داشت و هیچ قدرتی یارای مبارزه با هژمونی طلبی آن را نداشت عهده دار گردید.
پیشبرد حقوق بشر در عرصة نابرابری های اجتماعی اقتصادی (رویکرد فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر در حوزة مباحث بین المللی اغلب از منظر سیاسی و بازتاب های آن مورد اعتنا قرار می گیرد. این درحالی است که سنگ بنای حقوق بشر معاصر بر پایة رفع نابرابری ها و آلام اجتماعی- اقتصادی گسترده ای شکل گرفته که در پی جنگ های جهانی و متعاقب آن تعارض ها و بحران های گوناگون به یک معضل پایدار بین المللی مبدل شده است.
لذا در چارچوب نظریة مکتب انتقادی که از دو ویژگی مهم (یعنی تبیین ناکارآمدی «وضعیت موجود» با هدف دستیابی به «وضعیت مطلوب» و همچنین اهتمام آن به مقوله های بیناذهنی نظیر فرهنگ، هنجارها و فهم مشترک) بهره می برد، این بخش مهم حقوق بشر از زاویة مباحث فرهنگی کنکاش و بررسی شده و در پایان نیز راهکارهایی برای طراحی ساختارهای نوین بین المللی که حاوی مفاهیم و گفتمانی جدید برای پیشبرد حقوق بشر باشد، ارائه شده است. از آن جمله اجماع سازی حقوقی با تکیه بر اخلاق مسئولیت و نیز ایجاد اتحادیة سازمان های غیردولتی حمایتی پیشنهاد می شود.
آمریکا و چین و چشم انداز نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه اقتصادی و قدرت یابی چین و آغاز فرایند ترجمه قدرت اقتصادی این کشور به موقعیت و نفوذ سیاسی در نظام بین الملل متغیر، سیال و انتقالی معاصر از رخدادها و پدیده های شاخص دوره پساجنگ سرد به شمار می رود. چین به مثابه نماینده قدرت های نوظهور و آمریکا به عنوان نماینده قدرت های سنتی نمادهای دو فرایند رقیب و متعارض در سیاست جهانی سده بیست ویکم محسوب شده و روابط آن ها به مهم ترین گزاره ادبیات سیاست بین الملل این دوران تبدیل گشته است. باتوجه به نسبت معنادار تحول در روابط آمریکا و چین با چرخش قدرت در روابط بین الملل، فهم ماهیت و مولفه های اثر گذار بر روابط این دوکشور می تواند در فهم مشخصه ها و چشم انداز نظام بین الملل هم سودمند و روشنگر باشد.
تردیدی نیست که اهمیت مناسبات چین و آمریکا و به ویژه نقش این دوکشور در نظام بین الملل دوره انتقالی و پیامدهای آن بر بازتوزیع قدرت، نقش و جایگاه بازیگران اقتصاد و سیاست جهانی، پرسش مهم مناظره های بین المللی جاری را تشکیل می دهد. نوشتار حاضر با طرح این پرسش که روابط چین و آمریکا چه تاثیری بر نظام بین الملل دوران انتقالی دارد؟ در صدد است تا با بررسی و واکاوی موضوعات و مباحث مهم روابط این دو کشور به تحلیل و ارزیابی پیامدهای آن بر نظام بین الملل بپردازد. برمبنای یافته های این مقاله ، چین و آمریکا پیش تر نوعی ""سیاست همکاری توام با رقابت"" را در پیش گرفته بودند. این سیاست اینک در دهه دوم سده جاری و در دوره انتقالی نظام بین الملل درحال تبدیل شدن به ""سیاست رقابت توام با همکاری"" است.
تأثیر انقلاب اسلامی بر نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که انقلاب اسلامی ایران چه تأثیراتی بر نظام بین الملل داشته است؟
فرضیه پژوهش این است که انقلاب اسلامی ایران (در سطح ساختاری) ساختار سیاسی نحوه توزیع قدرت و بازیگران روابط بین الملل را تحت تأثیر قرار داده و نظام دو قطبی را به چالش طلبیده و باعث تقویت و ظهور بازیگران جدید دولتی (جهان سوم) و غیر دولتی (جنبش ها و ملت ها) در صحنه ساختار بین المللی شده و در (سطح کارکردی) مباحث اصلی عدالت، صلح و امنیت را تحت تأثیر قرار داده است.
پژوهش حاضر برای تبیین فرضیه فوق ابتدا به مفاهیم، سپس به تأثیرات انقلاب اسلامی ایران بر ساختار نظام بین الملل و در ادامه به بررسی عکس العمل سایر کشورها در قبال اقدامات انقلاب اسلامی ایران پرداخته است و در خاتمه به این نتیجه دست یافته است که انقلاب اسلامی ایران، به دلیل داشتن ماهیت اسلامی دارای جنبه جهان شمولی بوده و با نگاه و بینش جهانی خود، نقش ها و رسالت هایی را در قبال جهان برای خود طراحی کرده و اصولی را به عنوان سیاست خارجی خود برگزیده و در راستای تحقق آنها گام برداشته و برمی دارد که باعث شده است انقلاب اسلامی، منشأ تأثیرات، تغییرات و تحولات متعددی بر نظام بین الملل باشد.
رویکرد ایران و عراق به نظام بین الملل و تأثیر آن بر شروع و پایان جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که نوع نگاه دو کشور به ساختار نظام بین الملل و متأثر از آن، سیاست های آنها در قبال این ساختار نقش تعیین کننده ای در شروع جنگ و پایان آن ایفا کرده است. استدلال اصلی نویسندگان این است که رویکرد انتقادی ایران نسبت به ساختار نظام بین الملل و تلاش برای برهم زدن آن و در مقابل، همراهی عراق با ساختار نظام بین الملل و تلاش برای بهره گرفتن از آن برای به حداکثر رساندن قدرت خود، نقش مؤثری در شروع جنگ ایفا کرده است. لذا تا زمانی که منطق فوق الذکر بر دستگاه فکری و سیاست خارجی دو کشور حاکم بود جنگ تداوم پیدا کرد و با شروع مشکلات سیاسی، اقتصادی، نظامی و متأثر از آن برهم خوردن موازنه قدرت به ضرر ایران و تعدیل در نگاه تهران به ساختار نظام بین الملل جنگ پایان یافت.
بررسی و تحلیل ره نامه جنگ پیشگیرانه آمریکا در آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ره نامه(دکترین) قواعد بنیادی، چارچوب نظام مند و اصول ریشه ای است که در هر شاخه ای از علوم راهبردی با انباشت دانش، تجربه، مطالعه، تحلیل و آزمایش گردآوری می شود و با به کارگیری توانمندی ها نحوه دستیابی به اهداف را نظام مند می نماید. انتظار می رود که ره نامه اصول، نظریه، خط مشی و چگونگی عمل را بیان نماید. راهبردپردازان دولت آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 طیف جدیدی از تهدیدات امنیت ملی آمریکا را ترسیم نمودند. در این مسیر آمریکا تلاش نمود تا از این حادثه مشکوک برای تحمیل نظام تک قطبی بر نظام بین المللی حداکثر بهره را برده و بدین جهت ره نامه جنگ پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داد. شناخت رویکرد تهاجمی سال های اخیر آمریکا در دهه ابتدایی قرن بیست و یکم در آسیای جنوب غربی در قالب ره نامه جنگ پیشگیرانه، موضوع و سؤال مهمی است که می تواند تهدیدات مهمی در ابعاد دفاعی برای کشور و کاربرد مؤثر و مهمی در راستای برقراری دفاع همه جانبه و امنیت ملی ج.ا.ایران داشته باشد، از این رو این امر نیاز به بررسی و مطالعه دقیق دارد.
ژئوپولیتیک و اهمّیّت ابعاد پنجم با مطالعه ی نقش قدرت اطلاعات و استراتژی رزم مدرن در قرن بیست ویکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی دیدگاهی جدید در حوزه ی علم ژئوپلیتیک است که بنای آن قدرت اطلاعاتی و رشد شاخص های رزم مدرن در نظام معاصر است و براساس اهمّیّت ژئوپلیتیک در عصر حاضر و نقش آفرینی آن در نظام بین الملل و تحوّلات متصوّر بر آن استوار شده است. واژه ی اینفوسفر (نیروی اطلاعاتی)، به دلیل ماهیّت ظریف و حسّاس خود، اهمّیّت زیادی در دست یابی به پاسخ فرضیه های این نوشتار دارد؛ زیرا مفاهیم ژئوپلیتیکی در زمان حاضر با این موضوع جدید در ارتباط هستند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از بین مفاهیم رایج ژئوپلیتیکی، فرایندهای اطلاعاتی در اهدافِ انتزاعیِ جهانِ معاصر از جایگاه برتری برخوردارند؛ یعنی نقش تعیین کننده ی این پژوهش به صنعت اطلاعات و ارتباط مستقیم و غیرمستقیم آن با علم ژئوپلیتیک با قابلیّت های زمانی است. بنابراین هدف مقاله این است که نشان دهد، در راستای این تغییر و تحوّلات، بسیاری از کشورها، ازجمله کشورهایی که دارای موقعیّت ممتاز ژئوپولیتیکی هستند، تلاش های گسترده ای برای تقویّت قدرت رزم آوری و توان اطلاعاتی امنیّتی انجام داده اند، تا بتوانند در مواقع لازم و ضروری در موضع پدافندی و آفندی از خود دفاع کنند. این پژوهش از نوع پژوهش کاربردی با اصالت توصیفی تحلیلی است. دامنه ی مطالعاتی این پژوهش، تغییر الگوها و روند حاکم بر نظام بین الملل بر اساس اصول متحوّل شده ی ژئوپلیتیکی است که موضوع قدرت رزم آوری و توان اطلاعاتی یکی از این ایده های جدید به شمار می رود و این پژوهش تلاش در اثبات آن دارد. هفت شاخه ی متّصل در پیکره ی نظام معاصر را می توان جنگ فرماندهی و کنترل؛ جنگ برپایه ی اطلاعات؛ جنگ الکترونیک؛ جنگ روانی؛ جنگ هکرها؛ جنگ اطلاعاتی اقتصادی؛ جنگ سایبر بیان کرد.
سلاک؛ فرصت ها و چالش های پیش رو
حوزه های تخصصی:
اتحادیﺔ کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب (سلاک) بزرگ ترین و جدیدترین اتحادیه در میان کشورهای آمریکای لاتین است. این اتحادیه که با حضور ﻫﻤﺔ کشورهای قارة آمریکا به جز ایالات متحده و کانادا تشکیل شده، زمینه ساز ایجاد همکاری های گستردة سیاسی و اقتصادی در منطقه شده است و به عنوان عنصری تأثیرگذار در تحولات سیاسی و بین المللی مورد توجه تحلیلگران سیاسی قرار گرفته است. در حال حاضر 33 کشور با جمعیت بیش از 573 میلیون نفر و وسعتی حدود 20 میلیون کیلومترمربع عضو سلاک اند. رهبران آمریکای لاتین تشکیل سلاک را گامی عملی برای تحقق آرزوی سیمون بولیوار در راستای ایجاد اتحاد میان کشورهای آمریکای لاتین، مبارزه با قدرت طلبی و دخالت آمریکا در منطقه، خروج آمریکای لاتین از وضعیت حیاط خلوتی آمریکا، ایجاد صدای مشترک جدیدی در عرصة بین الملل و ایجاد جهانی عادلانه تر در جهت منافع بشر می دانند. در پژوهش حاضر، فرصت ها و چالش های پیش روی اتحادیة جدیدالتأسیس سلاک برای تبدیل شدن به قطبی تأثیرگذار در عرصة بین المللی بررسی و تحلیل شده است.
راهبرد سیاسی و امنیتی ایالات متحدة آمریکا در قبال چین ( ٢٠١٢ ٢٠٠٨) بر اساس تئوری موازنه نرم
حوزه های تخصصی:
در آغاز قرن بیست ویکم، آمریکا با خیزش اقتصادی و نظامی چین رو به رو شد؛ کشوری که هم اکنون رقیب آمریکاست و در آینده ای نزدیک تهدیدی برای او در نظام جهانی تلقی خواهد شد. هم اکنون عواملی نظیر نفوذ اقتصادی این کشور نوظهور در مناطق مختلف جهان و عضویت دائمی و دارا بودن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل از یک سو و حجم وافر بدهی های مالی و کاهش مستمر نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا در جهان، از سوی دیگر، که مواجهه و مقابله مستقیم آمریکا با این کشور را دشوار کرده است ، ذهن راهبردشناسان آمریکایی را برای مقابله با چین به خود مشغول کرده است. بنابراین در این مقاله تلاش شده است راهبرد های سیاسی و امنیتی آمریکا از سال 2008 تا 2012 در قبال خیزش اقتصادی، نظامی و سیاسی چین بررسی شود. در پژوهش حاضر اعتقاد بر این است که آمریکا با بهره گیری از نظریه موازنه نرم، درصدد است از سلطه نظامی چین و فرامنطقه ای شدن قدرت چین جلو گیری کند. در این راستا آمریکا از طریق برقراری روابط گسترده نظامی و متعهد کردن کشورهای پیرامونی چین به خود، استفاده از مناطق چالش زا به عنوان ابزاری برای فشار بر این کشور، بهره گیری از سازمان ها و نهادهای بین المللی و منطقه ای برای افزایش هزینه های سیاسی و اقتصادی چین و رقابت با چین در مناطق مختلف جهان برای کاهش نفوذ این کشور، به دنبال مهار و انزوای دولت پکن است.
تحولات اوکراین و تأثیر آن بر نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر نظریه های روابط بین الملل، نظام بین الملل محیطی است که تمامی رفتارها، جهت گیری ها، نیت ها و خواسته های اجزای تشکیل دهنده از آن محیط تأثیر می پذیرند؛ بنابراین هر تحولی که در این نظام صورت می گیرد، ممکن است قانونمندی های رفتاری بازیگران را تغییر دهد. تحولات اوکراین در سال 2013 که آثار آن تا به امروز نیز تداوم داشته است، یکی از جدیدترین تحولاتی است که آثار متعددی بر نظم منطقه ای و بین المللی داشته است. باوجود اهمیت بررسی پیامدهای منطقه ای تحولات اوکراین، شناسایی آثار این تحولات بر عرصه بین المللی بیش ترین اهمیت را دارد که هدف این پژوهش نیز بررسی همین آثار است. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که تحولات سال 2013 اوکراین چه آثار و پیامدی بر نظام بین الملل داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که عمده ترین تأثیر این تحولات در سال 2013، نزدیکی روسیه و چین و تقویت توازن قوا در قرن بیست و یکم است. برخی عقیده دارند که توازن قوا استعاره ای قدیمی است که توان تحلیل پدیده های قرن بیست و یکم را ندارد، اما پژوهش حاضر استدلال می کند که آنچه بعد از تحولات اوکراین در عرصه بین المللی در حال وقوع است، توازن قوایی است که روسیه و چین از طریق نزدیکی به همدیگر در حال شکل دادن به آن هستند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است
الزامات سیاست خارجی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی و تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت یک اقدام استراتژیک با ابعاد و الزامات گسترده ملی، منطقه ای و بین المللی است. مقاله حاضر می کوشد تا الزامات طراحی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را در دو بازه زمانی پیشینی و پسینی در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی، و در دو سطح منطقه ای و بین المللی مورد نقد و بررسی قرار دهد. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که الزامات سیاست خارجی طراحی و تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در دو سطح منطقه ای و بین المللی کدام است؟ مقاله این الزامات را در دو بازه پیشینی و پسینی مورد بررسی قرار می دهد. الزامات پیشینی در طراحی و تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت شامل چگونگی استفاده از تجربه های مثبت و موفق سایر کشور ها به گونه ای که مختصات مذهبی، فرهنگی، جغرافیایی و ملی ایران مدنظر قرار گرفته و خروجی الگو یک الگوی بومی باشد خواهد بود. از سوی دیگر طراحی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت به گونه ای که این الگو ظرفیت ارائه به جهان و قابلیت انتقال به سایر جوامع را در سطح همسایگان، منطقه، جهان اسلام و همچنین سطح بین المللی را داشته باشد در زمره مهم ترین ملاحظات پسینی است.