مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
برنامه هسته ای ایران
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه های سیستمی، ساختار نظام بین الملل بر رفتار و سیاست خارجی کشورها تاثیر گذار است و لذا تغییر این ساختار با فروپاشی شوروی باید تبعات تازه ای را در بر داشته باشد . از جمله این تبعات این است که در نظام شبه تک قطبی پس از جنگ سرد استقلال عمل کشورها از تک ابرقدرت کاهش می یابد. یکی از کشورهای عمده اروپایی که در طول تاریخ حتی در دوران متصلب جنگ سرد و پس از آن خواهان ایفای نقشی مستقل از آمریکا در عرصه بین المللی به طور عام و خاومیانه به طول خاص بوده کشور فرانسه است. از این رو بررسی سیاست خارجی کشورهایی .
چالشهای ساختاری روابط راهبردی ایران و روسیه: سلطه ستیزی ایرانی و عمل گرایی روسی
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعهای مهم سیاست خارجی هر کشور، چگونگی تنظیم روابط با قدرت های بزرگ است. تکوین جمهوری اسلامی ایران در سال 1979، ماهیت روابط ایران با قدرت های بزرگ را دچار تغییر بنیادین کرده است. هرچند از اواخر دهه 1980، ایران و شوروی و به دنبال آن روسیه به بهبود روابط متقابل اقدام کرده اند، ولی این بهبودی منجر به روابط راهبردی نشده است. به نظر میرسد که ایران و روسیه با یکدیگر تضاد راهبردی نداشته باشند، ولی وجود یک ساختار انحصارگونه بین المللی که بنابر آن تهران به دلیل فشار غرب در مواردی ناچار است که برخی کالاهای مورد نیاز خود از سیاسی و اقتصادی را از طرف مسکو تأمین کند و همچنین نظریه سلطه ستیزی ایرانی و عمل گرایی روسی توجیه کننده برخی از شکاف های روابط دو کشور باشد که این مقاله بر اساس آنها تنظیم شده است.
برنامه هسته ای ایران: «توانایی قانونمند»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه به طور معمول در مورد هدف ایران از پیگیری برنامه هسته ای عنوان می شود محدود به دو گزینه است: نخست برخورداری از توانمندی هسته ای صرفاً در مصارف علمی، پزشکی و انرژی که در محافل داخلی طرح می شود و دوم دستیابی به سلاح هسته ای که از جانب غرب به ایران نسبت داده می شود. این در حالی است که گزینه های دیگری از جمله «توانایی قانونمند» و «توانایی کامل» هسته ای نیز در این میان وجود دارد.
سؤال مطرح آن است که چه عواملی ایجاب می کند جمهوری اسلامی ایران به دنبال کسب «توانایی قانونمند» هسته ای باشد؟. نوشتار حاضر بر این فرضیه استوار است که امنیت ملی، اهداف میان مدت سیاست خارجی و اهداف برنامه هسته ای ایران، کسب «توانایی قانونمند» هسته ای را ایجاب می کند. از جمله اهداف میان مدت سیاست خارجی «حفظ وضع موجود» محسوب می شود. بازدارندگی، ارتقای شأن و منزلت داخلی، خارجی، ارتقای سطح توسعه، نقش آفرینی در قالب بازیگر فعال منطقه ای و بین المللی و کسب جایگاه شایسته و افزایش قدرت «جهان اسلام» از اهداف برنامه هسته ای ایران قلمداد می شود. در این راستا بدین پرسش نیز پاسخ داده می شود که کدام استراتژی قادر به تحقق اهداف یادشده است و چنین فرض می شود که استراتژی «تعامل همه جانبه» گزینه ایران در قبال غرب است. در این استراتژی کلیه موضوعات مهم دوجانبه و چندجانبه از قابلیت طرح و مذاکره برخوردار است.
دیدگاه های حاکم بر سیستم تصمیم گیری آمریکا در قبال ایران (2010-2008 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دو سال اخیر دولت آمریکا در مسیر سیاست های یکجانبه گرایانه خود علیه ایران، تلاش های چندگانه ای را برای تحمیل خواسته های ناروای واشنگتن به تهران صورت داد. مهمترین عرصه اینگونه خط مشی ها در مخالفت دولت حاکم آمریکا با حق مسلم ایران در بهره گیری صلح آمیز از انرژی هسته ای می باشد. با روی کار آمدن باراک اوباما، او تلاش نمود سیاست خود در مقابل ایران را به گونه ای متفاوت به نمایش بگذارد و سعی کرد با اتخاذ روش ها و رفتارهای مناسب از قبیل ارسال پیام تبریک به ایرانیان در عید نوروز و عذرخواهی از دخالت آمریکا در کودتای 28 مرداد، تلاش بیشتری در جهت کاستن از تنش های موجود میان ایران و آمریکا سامان دهد تا زمینه مذاکره با ایران را فرآهم آورد. تهران نیز همواره سعی داشته با ارسال علائمی روشن، این پیام را به شکلی شفاف به واشنگتن مخابره کند و نشان دهد که ایران با رعایت خواسته های مشروعش حاضر است گام های مثبتی در این زمینه بردارد. با این حال، روند مشاجرات ایدئولوژیک به سمتی رفت که دولت آمریکا با اِعمال تحریم های جدید در قبال پرونده هسته ای ایران، همچنان تلاش های خود برای محدود نمودن این کشور در عرصه های اقتصادی، سیاسی و منطقه ای را به منصه عمل درآورد، اما در نهایت برآیند کلیه وجوه خط مشی های ایالات متحده علیه ایران، ناکامی آن در بازداشتن تهران برای بهره گیری از حقوق مسلم خویش بود. مقاله پیش روی در پی پاسخ به این سؤال است که طی دو سال اخیر یعنی از اواخر دوران زمامداری جورج دبلیو. بوش تا روی کار آمدن باراک اوباما در کاخ سفید، چه رویکردها و دیدگاه هایی بر سیستم تصمیم گیری ایالات متحده در قبال ایران حاکم بوده و هم اکنون نیز در جریان است؟ فرضیه مقاله این است که با وجود اِعمال تحریم های جدید آمریکا علیه ایران، گمان می رود در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، بر اولویت قرار گرفتن مؤلفه های قدرت نرم و رویکرد واقع گرایانه و معطوف به همکاری و تعامل در مواجهه با ایران از طرف امریکا و نیز در عرصه جهانی، تاکید مضاعفی صورت پذیرد؛ به نحوی که آمریکا به سوی بازمهندسی نظام تولید قدرت پیش رفته و تلاش خواهد نمود موازنه منفی میان قدرت سخت و نرم در دوره بوش را به موازنه مثبت به نفع قدرت نرم سوق دهد.
سیاست های کلی برنامه پنجم توسعه و الگوی امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه خلیج فارس ( با تأکید بر امور سیاسی، دفاعی و امنیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس از نگاه تئوری پردازان و استراتژیست های روابط بین الملل از مهم ترین و حساس ترین نقاط جهان محسوب می شود. اهمیت روزافزون انرژی نفت و گاز در معادلات اقتصاد جهانی و موقعیت ژئواستراتژیک خلیج فارس از عمده مباحثی است که بر نقش قابل توجه این منطقه از جهان در معادلات جهانی افزوده است. از جمله مباحثی که در ارتباط با این منطقه تاکنون مورد توجه کشورهای منطقه و قدرت های جهانی بوده، بحث ضرورت تأمین امنیت این منطقه می باشد که هم دغدغه قدرت های بزرگ و ذی نفع در این منطقه و هم برای کشورهای منطقه حائز اهمیت است. بدون شک این مسئله که بیش از 90 درصد درآمد سالیانه کشورهای حاشیه خلیج فارس از فروش انرژی و به ویژه نفت خام به دست می آید، ضرورت تأمین امنیت منطقه را بیشتر نمایان می سازد. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک قدرت منطقه ای نقش تاریخی و تعیین کننده ای در تأمین امنیت منطقه خواهد داشت. نوشتار حاضر بر آن است با پرداختن به آنچه در چشم انداز برنامه پنجم توسعه کشور مورد توجه قرار گرفته است، و همچنین مباحثی چون پیشرفت های سال های اخیر ج. ا. ایران در زمینه های مختلف اقتصادی، فنی، نظامی و... به ویژه به دست آوردن توانمندی بومی و ملی دانش هسته ای، نگاهی جدیدتر به مبحث الگوی امنیت منطقه ای در خلیج فارس داشته باشد. سؤال اصلی این نوشتار آن است که اولاً در برنامه پنجم توسعه چه دستورالعمل ها و اصولی وجود دارد که بر اساس آن بتوان این موضوع را با ایجاد یک رژیم امنیتی پایدار در منطقه تطبیق داد و ثانیاً تحول در مفهوم امنیت بین الملل چه تأثیری بر ایجاد یک الگوی امنیتی با ثبات در منطقه خلیج فارس داشته است و آیا می توان بر اساس تحولاتی که در عرصه امنیت بین الملل و به تبع آن الگوهای امنیت منطقه ای و بین المللی ایجاد شده، بر اساس تئوری سازه انگاری و تأکید بر اعتمادسازی و اصلاح افکار، برداشت ها و نگرش های امنیتی شکل گرفته کشورهای منطقه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، اقدام به ایجاد الگوهای امنیتی باثبات در منطقه خلیج فارس نمود.
آمریکا و برنامه هسته ای ایران؛ استراتژی برچینش و ابزارهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله سعی بر آن است تا استراتژی اصلی آمریکا در برخورد با مناقشه هسته ای ایران، ابزارهای اجرایی این استراتژی و چشم انداز آینده آن مورد بررسی قرار گیرد. استدلال نویسندگان این است که استراتژی اصلی واشنگتن در رابطه با برنامه هسته ای ایران، برچینش هسته ای است. دیپلماسی، تحریم، بازدارندگی، سدّ نفوذ، تهدید به حمله نظامی و عملیات خرابکارانه با هدف به تأخیر انداختن فرآیند تکمیل چرخه سوخت هسته ای ایران، مهمترین ابزارهای اجرایی این استراتژی هستند. با افزایش فشارها و تهدیدها علیه ایران و تأکید بر نپذیرفتن ایران هسته ای از سوی مقامات واشنگتن، چنین به نظر می رسد که آمریکا همچنان به گونه ای جدی استراتژی برچینش را دنبال خواهد کرد.
راهبردها و راهکارهای «پارادیپلماسی شهری» جهت برون رفت از مناقشه پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
با کاهش نقش دولت ها در عصر جهانی شدن، شاهد نقش آفرینی هویت های فروملی در قالب «دیپلماسی شهری» در عرصه سیاست خارجی، مستقل و موازی با حکومت مرکزی هستیم؛ نقشی که از اهمیتی فزآینده برخوردار است و با تأکید بر ملت ها به جای دولت ها می تواند در کنار دیپلماسی رسمی در بهبود مسائلی هم چون پرونده هسته ای ایران موثر واقع شود و در زمینه های با تسهیل ارتباطات با عرصه عمومی کشورهای جهان و اطلاع رسانی نقش مؤثری در این خصوص ایفا نماید. مطالعه فراز و فرودهای سیاسی تاریخی مذاکرات هسته ای ایران، یک نکته اساسی را پیش روی ما از پرده برون می افکند، که این مذاکرات تنها از طریق رویکردهای دیپلماسی کلاسیک پیش برده شد، در حالی که امروزه فرصت ها و چالش های مشترکی پیش-روی ملت ها قرار دارد که تنها با همکاری های در تمامی سطوح فروملی، ملی و فراملی رفع می گردد. برآنیم تا دریابیم که «تغییرات روابط بین الملل در عصر جهانی شدن و ظهور رویکرد پارادیپلماسی شهری چگونه در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران به ایفای نقش می پردازد؟ فرضیه اصلی این نوشتار بیان می دارد که: جهانی شدن، مسیر مذاکرات در سطح دولت ملت ها (ملی) را به سمت دیپلماسی شهری (فروملی فراملی) چرخانده و می توان با ابزارهای این رویکرد در سطح بین المللی به اهداف مورد نظر در پرونده هسته ای دست یافت؛ لذا دیپلماسی شهری یکی از عمده عوامل موثر در خصوص مسئله پرونده هسته ای ایران است.
توافق هسته ای؛ برآوردی متن محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن توافق هسته ای، منافع جمهوری اسلامی ایران را در سطح بالایی تأمین می کند و با توجه به زمینه و شرایط شکل گیری این توافق و اهداف و نیات طرفین آن، این مسئله برای کشورمان اهمیت استراتژیک دارد. طبق این توافق، ایران تمام تأسیسات و عناصر کلیدی برنامه هسته ای خود را در مقابل پذیرش برخی محدودیت های موقتی و سازوکارهای نظارتی غیرویژه حفظ می کند. تحریم های مرتبط با موضوع هسته ای برداشته می شود و حتی تحریم های غیرهسته ای قطعنامه های شورای امنیت در زمینه های تسلیحاتی و موشکی علیه ایران نیز طی 5 و 8 سال از زمان پذیرش برجام لغو خواهند شد. البته، اینکه در فرآیند اجرای توافق هسته ای، این دستاوردها تا چه اندازه به منافع عینی و ملموس تبدیل خواهد شد، بحث دیگری است.
تأملی بر دستاوردهای حقوقی برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برجام در ازای برخی تعهدات و محدودیت ها بر فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران، حقوق و مزایایی برای آن در زمینه های هسته ای، اقتصادی، مالی، پولی و بیمه ای پیش بینی کرده است. بسته شدن موضوع «ابعاد احتمالی نظامی» برنامه هسته ای ایران، خروج کشور از فصل هفت منشور ملل متحد، لغو تحریم های بین المللی شورای امنیت، اتحادیه اروپا و ایالات متحده در ارتباط با فعالیت های هسته ای ایران، تثبیت حقوق ایران در زمینه غنی سازی هسته ای و فناوری آب سنگین و و تعیین الزامات حقوقی نرم برای تسهیل همکاری های بین المللی ایران با دولت های پیشرفته هسته ای، از جمله مهم ترین دستاوردهای حقوقی است که برجام برای کشور در پی داشته است. مقاله حاضر به بررسی و ارزیابی این دستاوردها پرداخته است.
رسانه، سیاست خارجی و اجماع سازی در برنامه هسته ای ایران: مطالعه ای تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دولت ها تلاش می کنند در چهارچوب سیاست و دیپلماسی رسانه ای خود افکار عمومی را برای اهداف و سیاست های مورد نظرشان متقاعد کنند. در این راستا برنامه هسته ای ایران یکی از مهمترین مواردی است که نشان می دهد رسانه ها چگونه قادر به نقش آفرینی هستند و می توانند زمینه ساز اجرای سیاست ها شوند. نوشتار حاضر بر مبنای نظریه سازه انگاری و با بهره گیری از روش تحلیلی - مقایسه ای، عمدتا بر سیاست های رسانه ای دولت های احمدی نژاد و روحانی متمرکز است. بر این اساس سئوال اصلی این است که سیاست رسانه ای دولت های احمدی نژاد و روحانی در پیشبرد مذاکرات هسته ای چه تفاوت هایی با هم داشته است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد سیاست رسانه ای هسته ای دولت احمدی نژاد به دلیل تاکید یکسویه بر اقناع افکار عمومی داخلی، زمینه ساز اجماع جهانی علیه برنامه هسته ای ایران شد. در حالیکه دولت روحانی با تاکید هم زمان بر اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی، موجبات شکستن اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورد.
بررسی مبانی حقوقی وضع تحریم های هوشمند علیه ایران و تاثیرات برجام بر این تحریم ها
حوزه های تخصصی:
«تحریم» در تئوری به عنوان ابزاری برای برقراری «صلح پایدار جهانی» توسط شورای امنیت سازمان ملل به وجود آمد ولی در عمل به ابزاری برای دستیابی به اهداف ملی یا منطقه ای کشور یا کشورهای خاصی بدل شد. پس از روی کار آمدن باراک اوباما با سیاست خارجی دوسویه «تماس و مهار» یا «تعامل و فشار» در خصوص ایران، تحریمهای جدیدی با عنوان «تحریمهای هوشمند، هدفمند یا فلج کننده» مطرح گردید هدف این سیاست دوسویه تغییر رفتار ایران در زمینه های مورد نگرانی آمریکا شامل تروریسم، حقوق بشر و فعالیت های هسته ای ذکر می شود. نتیجه چنین سیاستی پرهیز از روبرو شدن با دو گزینه ایران هسته ای و حمله نظامی به ایران است و در همین راستا آمریکا با جلب همکاری سایر کشورها اقدام به اعمال تحریمهای هوشمند علیه مقامهای ایرانی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، صنایع نظامی، بنیادهای مهم اقتصادی شامل بخشهای بانکی، بیمه ای، تجاری و سرمایه گذاری، بخش انرژی شامل نفت، گاز، بنزین و پتروشیمی، بخشهای حمل و نقلی شامل کشتیرانی و هواپیمایی نمود. در این پژوهش علاوه بر بررسی مبانی و اصول تحریم در حقوق بین الملل به بررسی روند و کیفیت تحریم های اعمال شده علیه ایران پرداخته میشود و در پایان تلاش کرده ایم که نتایج برجام را در خصوص لغو تحریم ها با در نظر گرفتن متغیر های زمان و موقعیت مورد بررسی و تدقیق قرار دهیم.
روسیه و پرونده هسته ای ایران؛ رویکرد به گفت وگوها و ایفای نقش در به دست آوردن توافق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فدراسیون روسیه همواره در میزان و تداوم فعالیت های هسته ای ایران نقش مهمی داشته است. نقش این کشور با هیچ کشور دیگری مقایسه پذیر نیست؛ اما درباره نقش و رویکرد آن، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. از دلیل های اختلاف دیدگاه ها در این موضوع، به کارگرفتن رفتارهای متفاوت و دووجهی از سوی روسیه در مقابل ابعاد مختلف پرونده هسته ای ایران در دو دهه گذشته بوده است. این نوشتار با درنظر داشتن اهمیت نقش روسیه در پرونده هسته ای ایران در پی پاسخ به این پرسش است که چرا روسیه در برابر برنامه هسته ای ایران رویکردی دووجهی و دوگانه درپیش گرفته است؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح می شود که گفتمان هویتی اوراسیاگرایی با ترسیم نقش هایی مانند «قدرت بزرگ جهانی»، «ابرقدرت منطقه ای» و «ابرقدرت هسته ای» سبب شده اند روسیه ضمن بهره برداری از مزایای همکاری هسته ای با ایران، تلاش کند مانع هسته ای شدن و به دنبال آن افزایش شدید قدرت ایران شود. همچنین با هدف جلوگیری از تضعیف شدید ایران، مخالف اقدام هایی مانند عملیات نظامی علیه این کشور شود. بدین شکل رویکرد دووجهی خود را دنبال کند؛ زیرا تبدیل ایران به قدرتی هسته ای، افزایش قدرت آن به عنوان رقیب منطقه ای برای روسیه را در پی دارد؛ همچنین هرگونه حمله نظامی علیه ایران و یا تضعیف شدید آن، این کشور را به پایگاهی برای گسترش نفوذ آمریکا در مرزهای جنوبی روسیه تبدیل می کند. هر کدام از این وضعیت ها در تعارض با نقش های اصلی سیاست خارجی روسیه قرار دارد. این نوشتار برای پیشبرد فرضیه خود از روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه بهره برده است.
مولفه ها و پیامدهای ژئوپلیتیکی سیاست خارجی ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
156 - 181
حوزه های تخصصی:
دونالد ترامپ، از زمان تبلیغات انتخاباتی، از ایران به عنوان یکی از تهدیدات اصلی پیش روی آمریکا نام برده و پس از رسیدن به قدرت، مقابله با جمهوری اسلامی را به عنوان اصل محوری سیاست خارجی خاورمیانه ای خود قرار داد. نقطه ورود ترامپ به پرونده ایران، بحث توافق هسته ای بوده و از آن توافق به «توافق بد» یاد می کرد. برهمین اساس، پس از رسیدن به قدرت، ترامپ در ابتدا خواستار مذاکره مجدد در مورد توافق هسته ای شد بگونه ای که نفوذ منطقه ای و برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران را نیز جدای از مسائل هسته ای در بر بگیرد. در نهایت نیز پس از ناکامی در دستیابی به خواسته اصلاح توافق هسته ای به طور یک جانبه از توافق خارج شده و تقابل با ایران در سه حوزه «هسته ای»، «نفوذ منطقه ای» و «برنامه موشکی» را در پیش گرفت. فرضیه پژوهش حاضر این است که رویکرد تقابلی ترامپ با ج.ا.ایران، مبتنی بر تقابل ژئوپلیتیکی بوده و آنچه آمریکا به دنبال آن است محدود کردن ایران مبتنی بر مفاهیم قدرت و فضاست. چارچوب نظری پژوهش، مفاهیم ژئوپلیتیکی قدرت و روابط فضایی و روش پژوهش نیز تحلیلی- تبیینی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است.
بررسی تطبیقی بازنمایی ایدئولوژی در رسانه های ایرانی و آمریکایی در چارچوب نظریه ایدئولوژیک وندایک؛ مطالعه موردی برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در چارچوب نظریه ایدئولوژی وندایک انجام شده و به دنبال امکان سنجی بازنمایی ایدئولوژی صاحبان قدرت رسانه ای در چارچوب این نظریه است. بررسی تطبیقی بسامد استفاده از هر یک از استراتژی های وندایک و تبیین آن از دیگر اهداف است. در این راستا ۶۰ متن خبری مربوط به برجام در بازه زمانی ژوئن ۲۰۱۵ تا ژانویه ۲۰۱۶ (فاصله زمانی تصویب برنامه جامع اقدام مشترک تا اجرایی شدن آن) مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، سه رسانه آمریکایی (ABC, Washington Post, New York Times) و سه رسانه ایرانی (خبرگزاری فارس، ایسنا و ایرنا) مورد مطالعه قرار گرفته، ایدئولوژی های خاص به کار رفته در هر گزارش مورد بررسی قرار گرفته و با استراتژی های وندایک، تطبیق داده می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهدکه رسانه های ایرانی و آمریکایی در پوشش و بازتاب یک موضوع واحد (برجام) رویکردی خنثی ندارند. همچنین میزان کاربست استراتژی های وندایک (هم در بعد خرد و هم در بعد کلان) در رسانه های آمریکایی نسبت به رسانه های ایرانی بیشتر است. علاوه بر آن، هم در رسانه های ایرانی و هم در رسانه های آمریکایی، میزان کاربست استراتژی «واژگان» نسبت به سایر استراتژی ها بالاتر است که دلیل این امر را می توان سادگی بازنمایی آن در ذهن مخاطب به لحاظ شناختی دانست.
رقابت لابی ها در کنگره آمریکا و تحریم جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیستم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۷۵
79 - 106
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحریم به ویژگی بارز رفتار ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران مبدل شده است. افزایش حساسیت مسئله هسته ای هم بر شدت این تحریم ها افزوده و کنگره آمریکا به یکی از مراجع اصلی تشدید تحریم ها مبدل گردیده است. با این حال، تحریم تنها یکی از سه اَشکال عمده رفتار با ایران در کنار سایر روش ها از جمله اقدام نظامی و عدم تحریم است که هر کدام حامیان خاص خود را دارند. حامیان این دو دیدگاه سعی می کنند با لابی گری (مستقیم و غیرمستقیم) به اهداف مورد نظر خود دست یابند. با این حال، شرایط کنونی به نحوی است که لابی حامی تحریم از آن بهره می برد. در این مقاله با استفاده از تئوری بستر قانونی ویکتور (که به اعتقاد وی تعیین کننده روش لابی گری است) چرایی و چگونگی پیشبرد نظر حامیان تحریم در کنگره آمریکا بررسی می شود.
لابی اعراب و گسترش ایران هراسی در سیاست خارجی امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
7 - 44
حوزه های تخصصی:
سیاست امریکا درقبال ایران پس از انقلاب اسلامی، رویکرد تقابلی داشته و صرف نظر از ماهیت نظام جمهوری اسلامی، تحت تأثیر کانون هایی است که تا به امروز مانع از عادی شدن روابط دو کشور شده اند. بدون شک لابی های طرفدار اسرائیل نقش پررنگی در دشمنی دو کشور ایفا می کنند، اما در این میان، لابی های عربی نیز با حمایت برخی از حکومت های غرب آسیا سعی در تشدید خصومت ایران و امریکا دارند. پرسش کلیدی این است که «راهبرد اصلی لابی گری اعراب علیه ایران در سیاست خارجی امریکا کدام است؟» که از میان پاسخ های متفاوت، فرضیه «برجسته سازی قدرت ایران برای بر هم زدن نظم غرب آسیا از طریق تشدید و تداوم ایران هراسی در سیاست های ایالات متحده»، بهترین پاسخ است. لابی های عربی تاحدودی در نیل به اهداف خود در این زمینه موفق بوده اند، اما تحولات غرب آسیا و آینده انرژی (به ویژه در حوزه نفت)، سبب می شود که در بلندمدت چشم انداز تأثیرگذاری این لابی ها روشن نباشد و ادله این ادعا در مقاله حاضر واکاوی می شود. تلاش می شود با روش توصیفی، مؤلفه های اصلی در لابی گری اعراب استخراج و برمبنای تحولات جاری و تأکید بر چشم انداز دلایل تضعیف نقش این لابی ها، بررسی شود.
قدرت هوشمنداوباما، مبنای چندجانبه گرایی دربرخورد با ایران (2009-2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
87 - 120
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی آمریکادرزمان حاکمیت نومحافظه کاران دربرخوردبابرنامه اتمی ایران مبتنی برقدرت سخت بود که باموفقیت همراه نبودو منجربرافزایش توان هسته ای ایران گردید.اوباما که باشعارتغییروحل چالش اتمی ایران بااستفاده ازدیپلماسی به قدرت رسیده بودسیاست هوشمندانه ای رابرگزیدکه درچارچوب قدرت هوشمند (برخلاف قدرت سخت)تبیین می گرددکه مبتنی برآمیزه ای ازقدرت سخت ونرم می باشد.حال سوال اصلی این مقاله این مساله است که اوباماچگونه توانست دردوراول خودموضوع هسته ای ایران تهدیدعلیه صلح وامنیت جهانی جلوه دهدوهمراهی وموافقت قدرت های اروپایی وروسیه رابعنوان شرکای تجاری وسیاسی ایران درافزایش فشارها برایران جلب کند؟مادرپاسخ به تبیین این مساله میپردازیم که پیروی اوباماازمولفه قدرت هوشمندوتاکیدبرچندجانبه گرایی وهمکاری سیاسی باکشورهای اروپایی وروسیه باعث افزایش فشارهای سیاسی واقتصادی برایران وهمراهی باسیاست های آمریکاگردیده است .مقاله حاضرضمن تبیین قدرت هوشمندوچرایی تغییراهبردوشرایط امریکادرزمان اعمال این سیاست،تاکیدبرچگونگی همراه سازی قدرت های بزرگ باسیاست های آمریکامی پردازد.روش مورد استفاده دراین مقاله توصیفی_تحلیلی می باشد.
تاثیر لابی اسرائیل بر روابط ایران و اتحادیه اروپا با تاکید بر برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
229 - 254
حوزه های تخصصی:
لابی گری اسرائیل در اتحادیه اروپا متفاوت از ایالات متحده و با اعطای قدرت از سوی نهادهای اتحادیه اروپا در طول بیست سال گذشته توسعه یافته است. روابط ایران و اتحادیه اروپا در هر دوره با برخی چالش های سیاسی نظیر برنامه هسته ای ایران دچار نوسان گردیده است. با توجه به اهمیت اتحادیه اروپا به عنوان یک بازیگر مهم بین المللی، از این رو تاثیر لابی اسرائیل بر رفتار سیاست خارجی اتحادیه اروپا در روابطش با ایران به ویژه در برنامه هسته ای آن می تواند حائز اهمیت باشد. روش شناسی این پژوهش به دنبال بررسی تاثیر لابی اسرائیل بر روابط ایران و اتحادیه اروپا با تاکید بر برنامه هسته ای ایران و روش توصیفی- تحلیلی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اسرائیل با نفوذ نهادهای خود در پارلمان اروپا از طریق برگزاری نشست، کنفرانس، ملاقات با مقامات اروپایی، مصاحبه و انتشار مقاله و بیانیه علیه ایران توانسته حداکثر بهره وری از محور اختلاف برنامه هسته ای ایران به منظور پیشبرد اهداف خود و کاهش روابط ایران و اتحادیه داشته باشد. کنگره یهودیان اروپا و دوستان اروپایی اسرائیل به عنوان مهم ترین نهادهای لابی اسرائیل در بروکسل علیه ایران بیش ترین تاثیر را بر روابط ایران – اتحادیه اروپا در حوزه هایی نظیر عدم قالب بندی موافقت نامه جامع همکاری، تداوم لحن انتقادی اروپا نسبت به برنامه هسته ای و پرهیز سفر مقامات اروپایی به ایران تاثیر داشته است. اسرائیل با استفاده از ابزار استراتژیک تبلیغات منفی علیه ایران در قالب ایران هراسی و برجسته نشان دادن برنامه هسته ای ایران به عنوان تهدیدی مخرب در منطقه و سطح بین الملل توانسته با نفوذ در پارلمان اروپا گروه ها و نهادهای لابی در اتحادیه اروپا تشکیل و مقاصد سیاسی و استراتژیکی خود را عملی سازد. مقاله ی حاضر، در پی بررسی تاثیر لابی اسرائیل بر روابط ایران و اتحادیه اروپا با تمرکز بر برنامه هسته ای ایران می باشد و تلاش می کند تا به سوال اصلی پاسخ دهد لابی اسرائیل با برجسته سازی تهدید برنامه هسته ای ایران برای اروپا در کاهش روابط سیاسی میان ایران و اتحادیه اروپا از طریق افزایش اعمال تحریم های شدید، اقدامات محدودکننده و تداوم لحن انتقادی اروپا در قالب قطعنامه و بیانیه نسبت به برنامه هسته ای ایران تاثیر داشته است
نقاط اشتراک ایران و آمریکای لاتین در تقابل با سیاست های آمریکا: بررسی موردی برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تلاش میکند ضمن بررسی روند تاریخی روابط ایران و آمریکای لاتین و تاکید بر اشتراکات آن ها، علت حمایت این کشورها از برنامه هسته ای ایران و نیز دلایل مخالفت آمریکا با برنامه هسته ای ایران و سیاسی بودن آن را مورد بحث قرار دهد .تشابهات بین ایران و امریکای لاتین از قبیل نفی استکبار، مبارزه باظلم و ستم و نفی هژمونی آمریکا، باعث شد تا ایران و آمریکای لاتین در مجامع بین المللی به حمایت از یکد یگر عمل کنند. آمریکا تلاش فراوانی برای همسوکردن کشورهای آمریکایلاتین در فشار علیه برنامه هسته ای ایران انجام داد. اما آنچه اتفاق افتاد این بود که کشورهای آمریکای لاتین به دفعات یا در قالب گروه آلبا 1 و جنبش عدم تعهد 2، بیانیه یا در قالب کشورهای مستقل و ع ضو شورای امنیت، رأی موافق در حمایت از برنامه هسته ای ایران صادر کردند .به نظر میرسدکشورهای آمریکایلاتین به این موضوع واقف اند که علت مخالفت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، کاملاً سیاسی و در راستای منافع ملی ایالات متحده است و رفتار آمریکا با کشورهای آمریکای لاتین نیز از همین جنس است . لذا با وجود ادعاهای آمریکا، مقاله حاضر تلاش خواهد کرد ضمن اشاره به مواردی که سیاسی بودن رفتارهای امریکا را ثابت می کند، نشان دهد که برخورد جهان غرب به سردمداری آمریکا در قبال برنامه هسته ای ایران صرفاً سیاسی است و کشورهای امریکای لاتین نیز در این مساله با ایران هم نظر بوده و به همین دلیل از برنامه هسته ای ایران حمایت می کنند.
عوامل مؤثر در رویکرد روسیه به برنامه هسته ای ایران؛ از نیروگاه بوشهر تا برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسیه یکی از بازیگران مؤثر در روند فنی و سیاسی برنامه هسته ای ایران بوده است؛ اما دیدگاه های یکسانی نسبت به رویکرد آن وجود ندارد. به منظور ارزیابی این دیدگاه ها، پرسش این پژوهش این است که عامل یا عوامل مؤثر در شکل دهی به رویکرد و رفتارهای فنی و سیاسی روسیه به برنامه هسته ای کشورمان چیست؟ در پاسخ به پرسش فوق، این فرضیه مطرح است که رویکرد مسکو را باید در قالب کلان سیاست خارجی آن و در رابطه با نقش های جهانی، منطقه ای و هسته ای سیاست خارجی روسیه، متأثر از گفتمان های هویتی این کشور ارزیابی کرد. در این زمینه، کوشش مسکو برای ایفای نقش های جهانی و منطقه ای و آیین هسته ای این کشور، در کنار عوامل اقتصادی و بین المللی در دوره های زمانی مختلف در کنار هم، تأثیرگذاری متفاوتی در چارچوب گفتمان های هویتی در گذر زمان، در شکل دهی به رویکرد روسیه به برنامه هسته ای ایران و سطح همکاری یا همسویی فنی و سیاسی با آن داشته اند. لذا تاکید صرف بر عوامل اقتصادی یا بین المللی، نه تنها به تقلیل گرایی منجر می شود؛ بلکه تغییر در مواضع و رفتارهای روسیه را نیز تبیین نمی کند. این پژوهش برای بررسی فرضیه خود از روش توصیفی- تحلیلی و نیز استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه بهره برده است.