مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
تفکر انتقادی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تجارب دانشجومعلمان با دستاوردهای آنان از تحصیل در دانشگاه فرهنگیان، پردیس علامه طباطبایی بوشهر بود. همه دانشجومعلمان ورودی سال های 91 و 92 (465 نفر) این پردیس در سال تحصیلی 93-94 جامعه آماری این پژوهش بودند که با به کارگیری روش تمام شماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه دانشجویان دانشکده (Pace & Kuh, 1998) استفاده شد. باتوجه به نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون داده ها، مشخص شد که هر سه بُعد تجارب دانشجومعلمان، شامل ادراک کیفیت تلاش و کیفیت محیط و انسجام اجتماعی، به ترتیب پیش بینی کننده مثبت معنادار دستاوردهای دانشگاهی آنان است. علاوه براین، نتایج حاصل از آزمون t مستقل نشان داد که بین ابعاد تجارب و دستاوردهای تحصیلی دانشجومعلمان ورودی سال های 91 با 92 تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی و تحلیل وضعیت موجود رهبری خدمتگزار در دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف شناسایی وضعیت موجود رهبری خدمتگزار، در دانشگاه فرهنگیان انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه، شامل کلیه اعضای هیت علمی دانشگاه فرهنگیان (707 نفر) می باشد، که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 356 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای سنجش رهبری خدمتگزار در دانشگاه فرهنگیان، از مقیاس چند بعدی اندازه گیری رهبری خدمتگزار دیرندانک و نئوجتن (2011) ([1]SLS) »، استفاده شده است. برای تعیین روایی و پایایی از روایی سازه، روش تحلیل عاملی تأییدی و ضریب آلفای کران باخ، بهره گرفته شد. نتایج آزمون تی تک گروهی نشان داد که میانگین مشاهده شده وضعیت موجود رهبری خدمتگزار در دانشگاه فرهنگیان (3.971)، بیشتر از میانگین مورد انتظار (3.5) بوده است؛ هم چنین تفاوت بین میانگین وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار (مطلوب) رهبری خدمتگزار در ابعاد هشت گانه، معنی دار است. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین وضعیت موجود رهبری خدمتگزار از دیدگاه اعضای هیأت علمی مرد و زن، تفاوت معنی داری وجود ندارد. آزمون تحلیل واریانس[2]، نشان داد که متغیر سطح تحصیلات اعضای هیأت علمی تأثیری بر دیدگاه آن ها نسبت به وضعیت موجود رهبری خدمتگزار در دانشگاه ندارد. اعضای هیأت علمی شاغل در پست های اداری و مدیریتی، نسبت به اعضای هیأت علمی که به عنوان مدرّس فعّالیت دارند، وضعیّت موجود رهبری خدمتگزار را به طورکلّی در سطح بالاتری ارزیابی کرده اند. <br clear="all" /> [1]-Servant leadership survey [2] -ANOVA
بررسی تأثیر آموزش چند رسانه ای نماز بر کسب مهارت های شناختی، عاطفی و روانی حرکتی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش چندرسانه ای نماز بر کسب مهارت های شناختی، عاطفی و روانی حرکتی نماز در دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این مطالعه را همه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره ابتدایی مدارس ناحیه یک شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1396-97 تشکیل داده است و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس از یک مدرسه برگزیده شد و به طریق واگذاری تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و گواه، جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است. روایی صوری و محتوایی را متخصصان موضوع تأیید کرده اند و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. نخست این پرسشنامه ها برای پیش آزمون بر روی افراد دو گروه اجرا شد، سپس گروه آزمایش به مدت ده جلسه یک ساعته و طی 35 روز آموزش چندرسانه ای نماز را دریافت کرد. پس از اتمام آموزش، از هر دو گروه دوباره آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد تفاوت معناداری در سطح (01/0 >P) در میانگین نمرات مهارت های شناختی، عاطفی و روانی حرکتی گروه آزمایش در پس آزمون وجود دارد. باتوجه به نتایج به دست آمده، می توان آموزش مبتنی بر چندرسانه ای نماز را روشی مناسب و مؤثری در کسب مهارت های شناختی، عاطفی و روانی حرکتی نماز دانش آموزان قلمداد کرد.
شناخت رویکردهای تفکر انتقادی حسابرسان و بازنمایی آن در قالب تحلیل های پیوندی(تحلیل کیفی/تعاملی (IQA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۹
185 - 210
حوزه های تخصصی:
حسابرسان در تمام مراحل حسابرسی از قضاوت حرفه ای استفاده می کنند. درصورتی که تفکر فلسفی حسابرس از جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری لازم برخوردار باشد، قضاوت حرفه ای صحیح تری را به دنبال می آورد. همچنین، به واسطه توجه و اهمیت زیادی که مؤسسات حسابرسی برای دستیابی به بودجه های زمانی، به عنوان معیاری برای کارایی، قائل هستند، دشواری های آنان برای اندازه گیری کیفیت حسابرسی، تضاد بالقوه بین هزینه های کنترل و دستیابی به حسابرسی هایی با کیفیت بالا را تشدید نموده است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر ذهنیت فلسفی حسابرس بر قضاوت حرفه ای حسابرس و نیز تأثیر فشار بودجه زمانی بر قضاوت حرفه ای حسابرس و تأثیر فشار بودجه زمانی بر رابطه ذهنیت فلسفی حسابرس و قضاوت حرفه ای حسابرس است. روش پژوهش، توصیفی-پیمایشی می باشد و جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای که در بین حسابرسان سازمان حسابرسی و مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی شامل کلیه شرکا، مدیران و سرپرستان حسابرسی توزیع شد، صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که در مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران، بین سه بعد ذهنیت فلسفی و قضاوت حرفه ای رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ و فشار بودجه زمانی بر رابطه ابعاد ذهنیت فلسفی و قضاوت حرفه ای حسابرس تأثیر منفی و معناداری دارد. متناسب با افزایش فشار بودجه زمانی احتمال بروز رفتارهای غیرحرفه ای نیز بیشتر می گردد. بدین صورت که ذهنیت اتمام کار در زمان مقرر به دلیل فشار بودجه زمانی حسابرسان را از بکار بردن ذهنیت فلسفی بهینه دور می سازد؛ و این می تواند موجب شود حسابرس به صورت سطحی قضاوت نماید.
تدوین بسته آموزشی مبتنی بر مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت و تاثیر آن بر تاب آوری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تاب آوری به عنوان یک متغیر انگیزشی_عاطفی نقش مهمی در مقابله با مشکلات استرس و اضطراب در محیط مدرسه و دانشگاه دارد. بسته فراشناختی به عنوان یکی از بسته های آموزشی موثر بر متغیرهای تحصیلی، از سه مؤلفه تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت تشکیل شده است. هدف پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت و تاثیر آن بر تاب آوری دانش آموزان بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دوره متوسطه دوم شهر زنجان در سال تحصیلی 99-1398 بود که از میان آنان 40 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس 25 گو ی ه ای تاب آوری (CD-RIS) بود. بسته روان شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت طی 17 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته برای دانش آموزان گروه آزمایش در نظر گرفته شد، اما برای گروه کنترل آموزشی در نظر گرفته نشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزارSPSS-24 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بسته آموزشی مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر تاب آوری دانش آموزان تاثیر دارد. به عبارت دیگر، میزان تاب آوری در افرادی که در جلسات آموزشی مولفه های شناختی شرکت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری داشت (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه نتایج این پژوهش، می توان بسته آموزشی مولفه های شناختی را به عنوان تسهیل کننده در امر یادگیری و عاملی موثر در افزایش تاب آوری دانش آموزان پیشنهاد داد، به طوری که به صورت عملی در مراکز مشاوره و مراکز درمانی کارگاه ها و دوره های آموزشی مولفه های شناختی برای مشاوران مدارس و والدین در نظر گرفته شود.
نگاهی به محتوای برنامه درسی مبتنی برتفکر انتقادی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
274 - 255
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی گردیده، با ارائه الگو محتوای برنامه درسی دوره اول متوسطه مبتنی بر تفکر انتقادی روش جدیدی برای یادگیری کتب درسی ارائه گردد. این مطالعه به روش آمیخته اکتشافی و در دو فاز کیفی و کمی انجام شد. در مرحله کیفی مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی و ابزار مطالعه مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. در مرحله کمی نیز جامعه آماری دبیران مقطع متوسطه اول بودند و روش نمونه گیری تصادفی در دسترس(320 نفر حجم نمونه) و ابزار مطالعه پرسشنامه ای بر اساس مولفه های به دست آمده مرحله قبل با پایایی 81/0 بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات کمی با روش های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS و داده های کیفی نیز براساس تکنیک تحلیل محتوای سه مرحله ای انجام شد. یافته ها: محتوای برنامه درسی مبتنی بر تفکر انتقادی دوره اول متوسطه عوامل متعددی را برای هر متغیر نمایان ساخت که این عوامل راه را برای دستیابی به راهکارهای مناسب هموار کرد.. 22 کد شناسایی شدند و محتوا برای توسعه تفکر انتقادی دوره متوسطه به شرح ذیل (محتوای سؤال انگیز و مسئله محور، ساختار مناسب در تدوین، یادگیری چندجانبه تناسب محتوا با زندگی واقعی دانش آموزان و دانش آموز محور)؛ می باشد. نتیجه گیری: دانش آموزا دوره اول متوسطه با درک درست تواناییهایش با توجه به هدفی که در زندگی دارد و بدون مقایسه با شرایط ایده آل و دست نیافتنی با اعتقاد به شک پذیری، تردید منطقی نسبت به گزاره هایی که می شنود یا می بیند، از خود بروز می دهد.
کارناوال گرایی در دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میخاییل باختین در تبارشناسی نثر رمانگرا، که بستر چندصدایی، مقابله با ایده آلیسم و تک سویگی فرهنگ هر جامعه است، به پدیده و مفهوم «کارناوال» می رسد. به زعم او رمان همچون کارناوال های اعصار گذشته، میدان همایندی صداهای فرادست و فرودست، ظهور همه گونه های طردشده از آدمیان و زبان و ایده ها، و تجلی دموکراسی و آزادی از انقیاد سلسله مراتب های برساخته است. او با طرح مسأله کارناوال گرایی ظرفیت ضداقتدار و کنش انتقادی رمان را در ایجاد شبکه ای از مقولات چندصدایی، رئالیسم گروتسک، زبان کوچه وبازار، بیگانه بودگی و تاج گذاری و خلع ید می داند. شهرام رحیمیان در رمان دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد ، با طرح سوژه نامتعین و کرونوتوپ آستانه ای و پیرنگ تقابلی، جهانی کارناوالی خلق کرده که بسیاری از گفتمان های غالب و هنجارهای برساخته را به چالش می کشد. در این مقاله، ضمن معرفی اجمالی «کارناوال گرایی» باختین، به بازخوانی رمان یادشده از این منظر پرداخته ایم. نتایج به دست آمده از پژوهش به نگاه انتقادی اثر، به غلبه گفتمان تک سویه «تعهد» در تاریخ معاصر ایران، ایجاد خودآگاهی در خواننده نسبت به امکان سوژگی و توانایی اش در فراروی از مرزهای سلطه، و برهم کنش فضای سیاسی جامعه و تفکر انتقادی گواهی می دهند.
بررسی مهارت های تفکر انتقادی، خودآگاهی، همدلی، تصمیم گیری و ارتباطی در داستان های فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت های تفکرانتقادی، خودآگاهی، همدلی، تصمیم گیری و ارتباطی نقش مهمی در زندگی کودکان و نوجوانان دارند. نویسندگان کودک و نوجوان از طریق دنیای داستان و رمان می توانند این مهارت ها را در کودکان تقویت کنند. کودکان و نوجوانان برای ورود به اجتماع و زندگی به آموختن برخی از مهارت ها نیاز ضروری دارند. مهارت هایی که کودکان را برای رویارویی با چالش ها و مشکلات زندگی آماده می کند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهارت های خودآگاهی، تصمیم گیری، همدلی و تفکر انتقادی در آثار داستانی فرهاد حسن زاده است. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت بررسی اسناد کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد که از میان مهارت های مورد بررسی، مهارت همدلی و خودآگاهی بیشترین کاربرد را در میان دیگر مهارت ها داشته اند. از میان مولفه های مهارت خودآگاهی، مولفه شناخت نقاط ضعف و قوت و از میان مولفه های مهارت همدلی، مولفه های احترام به دیگران و دوست یابی بیشترین کاربرد را داشته اند. نکته دیگر اینکه به مولفه هایی چون تحمل افراد و توجه به ارزش های خود، تفکر انتقادی و شناخت حقوق و مسئولیت کمتر توجه شده است.
نقش تفکر انتقادی در نظم جویی هیجان(مورد مطالعه : دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۱)
209 - 234
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نظم جویی هیجان مؤلفه ی مرکزی در سازمان دهی رفتار سازگارانه و جلوگیری از بروز هیجانات منفی و رفتارهای ناسازگارانه است. هدف پژوهش حاضر نقش تفکر انتقادی بر نظم جویی هیجانی دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین بوده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر روش پیمایشی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان کاردانی بوده است. حجم نمونه 210 نفر با فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسش نامه های تفکر انتقادی ریکتس و نظم جویی هیجان گروس و جان پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها در نرم افزار spss و amos صورت پذیرفت. یافته ها: مطابق یافته های پژوهشی، تفکر انتقادی بر نظم جویی هیجان و نیز خلاقیت، بالندگی، تعهد بر نظم جویی هیجان تأثیر مثبت و معناداری داشتند. میانگین تفکر انتقادی 155/3 و نظم جویی هیجان 722/4 و آزمون کفایت (926/0) و بارتلت (05/0< p) بوده، کلیه بارهای عاملی مدل دارای مقادیر بالای 3/0 و اعداد معناداری مربوط به ضرایب فرضیه ها بزرگ تر از 96/1 که معنادار بودن را نشان داد. پایایی پرسشنامه ها با آلفای کرونباخ محاسبه و تمامی عوامل بالاتر از 7/0 بود و روایی از نظر متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. نتایج: تفکر انتقادی دانشجویان را در رفتارهای قاطعانه صحیح، توانایی برقراری ارتباط با دیگران، مدیریت هیجان، کنترل خشم سرکوبی هیجانات منفی و اضطراب کمک کرده و در نتیجه از آسیب های اجتماعی و فردی حفظ و در راهبردهای نظم جویی شناختی همچون توانمندسازی روان شناختی و هیجان، کیفیت زندگی، عزت نفس، بهداشت روانی، سلامت جسمانی، خود سنجی، خود نظم دهی، خلاقیت و... مؤثر واقع می شود.
تدوین مدل معادلات ساختاری اهمالکاری بر اساس سرمایه روانشناختی (امید، خوشبینی، تاب آوری و خود کارآمدی) با اثر تعدیل کنندگی تفکر انتقادی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل اهمال کاری کارکنان بر اساس میزان سرمایه های روان شناختی (تاب آوری. خودکارآمدی، امید و خوش بینی) با اثر تعدیل کنندگی تفکر انتقادی در کارکنان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بانک پارسیان در سال98-99 با حجم 2600 نفر بود و 300 نفر نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش، پرسشنامه اهمال کاری سازمانیSOP، مقیاس سرمایه روان شناختی لوتانز و آولیو (2007) و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس بودند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-25 و نرم افزار لیزرل انجام شد. طبق نتایج به دست آمده بار عاملی مسیر مستقیم تأثیر متغیر سرمایه روان شناختی بر متغیر اهمال کاری معنی دار نبود، اما با میانجیگری متغیر تفکر انتقادی این مسیر معنی دار شد. سپس به جهت اصلاح مدل، مسیرهایی که بار عاملی آن ها معنی دار نبود، حذف گردید. درنهایت مدل اصلاح شده دارای برازش مطلوب و مناسبی بود. در مدل نهایی همه بارهای عاملی معنی دار بودند که نشان از رابطه قوی بین متغیرهای مشاهده شده و متغیرهای مکنون داشت.
اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی نقش مهمی در مقابله با موقعیت های چالش برانگیز تحصیلی در محیط مدرسه دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دوره متوسطه دوم شهر زنجان در سال تحصیلی 99-1398 بوده اند که از میان آنان 40 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی تحصیلی Morgan-Jinks و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری و بسته روان شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بود. فرم نهائی بسته آموزشی تدوین شده طی 17 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته برای دانش آموزان گروه آزمایش برگزار شد، اما برای گروه کنترل، آموزشی در نظر گرفته نشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بسته آموزشی مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر خودکارآمدی (001/0P<) و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد (001/0P<). به طوری که، میانگین نمرات خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: با توجه نتایج این پژوهش و تاثیر بسته آموزشی مولفه های شناختی بر خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان، پیشنهاد می شود جهت افزایش این میزان دو متغیر مهم در دانش آموزان در مدارس دوره های آموزشی مولفه های شناختی علاوه بر دانش آموزان برای مشاوران مدارس و والدین در نظر گرفته شود.
بررسی نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین محیط حامی خودپیروی و تفکر انتقادی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۱۹۷۸-۱۹۶۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: تفکر انتقادی از سازه های مهم و قابل توجه در سال های اخیر بوده است؛ اما شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده آن در قالب یک مدل ساختاری و در محیط آموزشی تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیر واسطه ای در رابطه بین محیط حامی خودپیروی و تفکر انتقادی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 بود. از بین جامعه آماری، 525 نفر دانش آموز (301 دختر و 224 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسشنامه های محیط یادگیری حامی خودپیروی (آسور و همکاران،2002؛ آسور، 2012)، ذهن آگاهی فرایبورگ (فرم کوتاه) (والاچ و همکاران، 2006) و تفکر انتقادی کالیفرنیا (فاسیون، 2013) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار آماری AMOS و شاخص های برازندگی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. ضرایب مسیر مستقیم بیانگر این بود که محیط حامی خودپیروی پیش بینی کننده معنی دار ذهن آگاهی (0/001 P<، 0/18 =β) و تفکر انتقادی (0/001 P<، 0/18 =β) بود. همچنین ذهن آگاهی پیش بینی کننده معنی دار تفکر انتقادی (0/001 P<، 0/28 =β) بود. علاوه براین نتایج بیانگر این بود که ذهن آگاهی توانست نقش واسطه ای در رابطه بین محیط حامی خودپیروی با تفکر انتقادی ایفا نماید. نتیجه گیری: ویژگی های بافتی مانند محیط حامی خودپیروی در کنار عوامل درون فردی نظیر ذهن آگاهی، نقش مهمی در تفکر انتقادی دانش آموزان ایفا می کنند و توجه به آنها در برنامه ریزی های آموزشی و تربیتی ضروری است.
اثر بخشی رویکرد روان-آموزشی تفکر انتقادی بر سازگاری و اضطراب اجتماعی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
98 - 109
حوزه های تخصصی:
حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب آموزش و پرورش با وجود آشفتگی های هیجانی و اجتماعی امری مشکل و غیرممکن است. اطلاعات اندکی در خصوص نقش تفکر انتقادی بر آشفتگی های هیجانی و اجتماعی در دسترس است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر سازگاری و اضطراب اجتماعی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بجنورد صورت گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 430 دختر دوره دوم متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی98-97 بوده که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه بصورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش سازگاری اجتماعی بل (1961) و مقیاس اضطراب اجتماعی برای نوجوانان (SAS- A، 1999) استفاده گردید. برنامه آموزش تفکر انتقادی در طول 8 جلسه 90 دقیقه ای طبق برنامه آموزشی تدوین شده بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان می دهد که بین میانگین سازگاری و اضطراب اجتماعی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد. بدین معنی که آموزش گروهی تفکر انتقادی (CT) بر افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش اضطراب اجتماعی در گروه آزمایش به طور معنی داری مؤثر بوده است(001/0>p).
ملاحظاتی در باب آموزش منطق در مراکز آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۲
۱۱۷-۱۰۱
حوزه های تخصصی:
در شاخه های مختلف علمی، واژه «منطق» می تواند به فعالیت های علمیِ مختلفی اشاره داشته باشد. درس های منطقی که در دانشکده های علوم انسانی ارائه می شوند با درس های منطقی که در دانشکده های مهندسی و علوم پایه ارائه می شوند، شاید تنها در بیان عنوان درس، چند تعریف و مثال ابتدایی با یکدیگر اشتراک داشته باشند. در اینجاست که مسئله چیستی منطق و هدف از آموزش آن به دانشجوهای رشته های مختلف در موسسات آموزش عالی مطرح می شود. قاعدتاً پاسخ این است که منطق، مانند هر درس دیگری، دانشجوها را با ابزار یا مهارتی مجهز می کند که در رشته تحصیلی خود به آن نیاز دارند. امّا این ابزارها و مهارت ها چه هستند و بهترین نحوه آموزش آنها به دانشجوهای رشته های تحصیلی مختلف چه روشی است؟ در این مقاله سعی دارم با بررسی سه گزینه اصلی به این سوال پاسخ دهم: منطق ارسطوئی، منطق محمولات مرتبه اوّل کلاسیک و منطق غیرصوری. سعی من این خواهد بود که نشان دهم دلایل فلسفی و روانشناختی خوبی برای آموزش منطق غیرصوری به عنوان محتوای اصلیِ درس های مقدماتی منطق وجود دارد؛ به طور خاص، دروس مقدماتی برای دانشجوهایی که رشته اصلی شان منطق نیست.
بررسی رویکرد کلاس درس معکوس در دوره های آموزش زبان انگلیسی برای اهداف خاص: با تمرکز بر تفکر انتقادی و درگیر شدن دانشجویان دوره های انگلیسی با اهداف خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی اثرات استفاده از رویکرد کلاس درس معکوس بر تفکر انتقادی و درگیرشدن در انجام تکالیف دانشجویان ایرانی در دوره های آموزش زبان انگلیسی برای اهداف خاص (ESP) پرداخته است. شرکت کنندگان این مطالعه شامل ۶۰ دانشجوی دوره انگلیسی با اهداف خاص مشغول به تحصیل در دانشگاه پیام نور بودند که به دو گروه مساوی تقسیم شدند. مهارت زبانی شرکت کنندگان از طریق آزمون مهارت زبان بررسی شد. شرکت کنندگان در گروه تجربی با استفاده از فنون کلاس درس معکوس آموزش دریافت کردند. یک گروه تخصصی متشکل از اساتید دوره های آموزش زبان انگلیسی که از همکاران محقق بودند ۱۰ فیلم کوتاه هر یک مدت ده دقیقه تهیه کردند و هر تدریس ویدئویی همراه با الگوی تدریس یک مدرس همراه بود که از صدای واقعی وی و ارائه مطالب سمعی و بصری استفاده شد. گروه کنترل آموزش واژگان را از طریق روش تدریس معمولی دریافت کردند. نتایج تجزیه وتحلیل های آماری نشان داد که رویکرد کلاس درس معکوس تأثیر مثبت بر روی درگیرشدن در انجام تکلیف شرکت کنندگان داشته است. همچنین مشخص شد که روش کلاس درس معکوس تأثیر قابل توجهی بر تفکر انتقادی زبان آموزان ایرانی دارد. رویکرد کلاس درس معکوس زبان آموزان را قادر می سازد تا مستقل تر شوند و آنها را وادار می کند متفکران انتقادی قوی تری شوند. در نتیجه، روش کلاس درس معکوس بستری برای شکوفایی و رشد توانایی های تفکر انتقادی بالقوه زبان آموزان فراهم می آورد.
مهارت تفکر انتقادی در ادبیات کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
397 - 417
حوزه های تخصصی:
داستان نقش حیاتی در شکل گیری مهارت های تفکر انتقادی دارد. هدف از پژوهش حاضر، کشف امکانات بالقوه داستان های معمولی در تقویت و شکل گیری مهارت های تفکر انتقادی در کودکان است. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا، میزان مهارت ها و مولفه های تفکر انتقادی از دیدگاه ریچارد پل در داستان های تالیفی برای کودکان گروه سنی «ج» که در فاصله سال های 1340 تا 1385 در فهرست کتاب های مناسب شورای کتاب کودک به ثبت رسیده اند، بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مولفه های استلزامات و پیامدها، اطلاعات، داده، شاهد، تجربه، هدف، قابلیت های استدلال اخلاقی نسبت به سایر مولفه ها در وضعیت بهتری قرار دارند. از ضعیف ترین مولفه ها نیز می توان به پیش فرض ها، اطمینان در تفکر، نظرات و استنباط ها و تفاسیر اشاره کرد. همچنین عمده رشد متوالی داستان ها به لحاظ مولفه های تفکر انتقادی صرف نظر از رشد مقطعی دهه چهل در آثار متاخر و در دهه هشتاد روی داده است.
کارکرد های تفکر انتقادی در مدیریت استراتژیک (تفکر استراتژیک)
حوزه های تخصصی:
مدیریت استراتژیک و تفکر انتقادی دو پدیده گسترده و مهم برای جامعه معاصر هستند. مفاهیم آنها هر دو به خوبی در ادبیات بحث شده است. با این حال، پیوندهای مفهومی موجود بین آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته و نقش کارکردهای تفکر انتقادی در فرآیند مدیریت یا تفکر استراتژیک مؤثر آشکار نشده است. این مقاله بر آن است تا با ارائه ارتباطات مفهومی بین تفکر استراتژیک و تفکر انتقادی، این شکاف را پر کند. جهت یافتن مطالعات و مستندات مرتبط با مقاله حاضر در پایگاه داده گوگل اسکولار و پایگاههای داده های داخلی جهاد دانشگاهی، مگیران و سیویلیکا با استفاده از کلمات کلیدی جستجو صورت گرفت که معیار ورود به مطالعه، انطباق هدف آن با کارکرد های تفکر انتقادی در مدیریت استراتژیک بود. به منظور آشکار ساختن ساختار درونی هر مفهوم و شناسایی ارتباطات مفهومی، یک بررسی انتقادی انجام شد نوع تحقیق حاضر مروری، از بعد هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، یک تحقیق توصیفی می باشد. هدف اصلی این مقاله، اثبات تأثیر تفکر انتقادی برمدیریت یا تفکر استراتژی است. نتایج نشان داد که عوامل بسیاری می توانند به عنوان پیش نیاز و لازمه مدیریت یا تفکر استراتژی بیان شوند ولی در تحقیق حاضر، نگارنده تفکر استراتژی را به عنوان یکی از مهم ترین پیش نیازهای تفکر انتقادی می داند. این تحقیق را می توان مبنایی برای تحلیل بیشتر پیوند بین این دو پدیده در نظر گرفت. افزایش آگاهی از کارکردهای تفکر انتقادی در مدیریت یا تفکر استراتژک می تواند جهت گیری های جدیدی را در استراتژی های سازمانی ایجاد کند.
اعتبارسنجی حلقه ی کندوکاو اخلاقی در تربیت اخلاقی دانشجویان و اثرسنجی آن بر میزان رفتارهای جامعه پسند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اعتبار حلقه ی کند وکاو اخلاقی در تربیت اخلاقی دانشجویان و تاثیر این شیوه آموزشی بر گرایش به رفتارهای جامعه پسند بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشى بر اساس طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش، دانشجویان دوره کارشناسی همه دانشگاه های شیراز بودند. شرکت کنندگان نهایی پژوهش شامل ۱۴ نفر در گروه آزمایش (حلقه کندوکاو اخلاقی) و ۱۸ نفر در گروه کنترل (کلاس های رسمی درس اخلاق) بودند که به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و رود، پرسش نامه ی همدلی دیویس، پرسش نامه ی چند بعدی رفتار جامعه پسند نیلسون و همکاران و ۴ بعد از پرسش نامه ی تجدید نظر شده ی گرایش های جامعه پسند کارلو و همکاران بود. این پرسش نامه ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردیدند. تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد پس از اجراى دوره آموزشى، تفاوت معنی دارى در تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر مراقبتی و رفتارهای جامعه پسند در گروه حلقه ی کندوکاو اخلاقی نسبت به گروه کنترل ایجاد شد. نتایج نشان داد که حلقه ی کندو کاو اخلاقی، از اعتبار لازم جهت ارتقاء تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر مراقبتی در دانشجویان برخوردار است. همچنین این شیوه ی آموزشی به جهت آن که به همه ی ابعاد وجودی (از جمله بعد شناختی، عاطفی و هیجانی، زیبایی شناسی و رفتار) در تربیت اخلاقی توجه دارد و مبتنی بر فهم و گفتگوی جمعی بنا شده است، بر رفتار جامعه پسند دانشجویان به عنوان شاخصی از رفتار اخلاقی، تاثیر معنی داری دارد. بنابراین حلقه ی کندوکاو اخلاقی از اعتبار کافی برخوردار است و در تربیت اخلاقی دانشجویان نیز اثربخش است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی و تفکر انتقادی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
381 - 402
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی و تفکر انتقادی دختران و پسران نوجوان بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری را 985 دختر و پسر نوجوان دوره دوم متوسطه شهر سیرجان تشکیل دادند که با توجه به شرایط پیش آمده کرونا و بر اساس در دسترس 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) کاربندی شدند. گروه آزمایش تحت آموزش بسته مهارت زندگی نیک پور (1383) به مدت 10 جلسه قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه به پرسشنامه های سازگاری اجتماعی سینگ و سینها (1393) و و پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (1990) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد آموزش مهارت های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی (54/7=F، 001/0=p) و تفکر انتقاد (84/6=F، 002/0=P) موثر بوده و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0=P). نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گیری می شود که آموزش مهارت های زندگی به مثابه مهارت های زیربنایی سلامت روان رویکردی موثر در سازگاری اجتماعی دختر و پسر نوجوان است.
مقایسه تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله ی اجتماعی در بین نوجوانان تیزهوش وعادی
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله ی اجتماعی در بین نوجوانان تیزهوش و عادی در سال تحصیلی 98- 1397 بود. روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان تیزهوش و عادی مشغول به تحصیل در پایه متوسطه دوم (دهم و پایه یازدهم) در مدارس پسرانه شهر کرمانشاه (بدون بزرگسالان و استثنایی) بودند که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای دانش آموزان متوسطه دوم در مدارس تیزهوشان و عادی پسرانه شهر کرمانشاه با هم مقایسه شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خلاقیت عابدی، (1363،CT)، تفکر انتقادی کالیفرنیا فاسیونی و فاسیونی (1992،CCTDI) و حل مسئله ی اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002،SPSI-R) است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و از آمار استنباطی که از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از این بود که بین دانش آموزان تیزهوش و عادی از لحاظ تفکرخلاق و گرایش به تفکر انتقادی تفاوت معناداری وجود ندارد (41/1=F، 05/0< 230/0=p؛ 98/0=F، 05/0< 451/0=p) اما حل مسئله اجتماعی، در بین دانش آموزان تیزهوش و عادی دارای تفاوت معناداری می باشد (89/0=F، 05/0> 012/0=p). با توجه نقش مهم تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله ی اجتماعی در بین نوجوانان و اهمیت آن در پیشرفت تحصیلی آن ها، از این رو به مسئولین آموزش و پرورش توصیه می شود گام های مؤثری در جهت حفظ و ارتقاء تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله ی اجتماعی دانش آموزان بردارند.