مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
تفکر انتقادی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر هیجان های تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر اهواز بود. روش این پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم ناحیه ۱ شهر اهواز که در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ در دوره ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. از بین جامعه آماری مذکور، تعداد ۲۸ دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۴ نفر) و کنترل (۱۴ نفر) گمارده شدند. برنامه آموزش تفکر انتقادی به مدت ۱۲ جلسه یک ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه های هیجان های تحصیلی و بهزیستی تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آماری تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر تغییر هیجان های تحصیلی و تقویت بهزیستی تحصیلی دانش آموزان پسر اثربخش بود. به عبارت دیگر آموزش تفکر انتقادی سبب کاهش هیجان های تحصیلی منفی، افزایش هیجان های مثبت و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان شده است. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت که آموزش تفکر انتقادی، رویکردی مفید و سازنده در جهت بهبود و تقویت بسیاری از متغیرهای تحصیلی همچون هیجان های مثبت تحصیلی و بهزیستی تحصیلی است.
رابطه سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری با تفکر انتقادی دانشجویان در دوره کووید 19: نقش میانجی سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۹
84 - 104
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری با تفکر انتقادی با نقش میانجی سرمایه روان شناختی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری، دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال تحصیلی 1399-1400 که تعدادشان 17600 نفر بود. 210 شرکت کننده به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تفکر انتقادی فاشیون (1990)، سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391)، کیفیت تجارب یادگیری نیومن و نیومن (1993) و سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران (2007) جمع آوری و بوسیله آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری با تفکر انتقادی رابطه مثبت و معنادار دارند (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که سرمایه روان شناختی در رابطه سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری با تفکر انتقادی نقش میانجی معناداری دارد (01/0P<). نتایج شواهدی را نشان می دهد که سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری از طریق درگیر ساختن دانشجویان در فرآیند یادگیری سازنده گرا روی تفکر انتقادی آنان تاثیر می گذارند و سرمایه روان شناختی با تقویت سازه های مثبت در دانشجویان، نقش سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری را در پیش بینی تفکر انتقادی بیشتر تبیین می کند. لذا به منظور افزایش تفکر انتقادی دانشجویان پیشنهاد می شود به سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری توجه شود و از طریق مشاوره و آموزش زمینه ارتقاء سرمایه روان شناختی فراهم شود.
تأثیر نگرش فرزند نسبت به پدر و مادر بر تفکر انتقادی با نقش میانجی گری بنیان های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
495 - 507
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای احساس تنهایی در نوجوانان انجام گرفت. روش پژوهش: این طرح پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش متشکل از 500 نفر از دانش آموزان شاغل به تحصیل در دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری در دسترس بصورت آنلاین انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه نوموفوبیا یلدریم و کوریا (2015)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (۱۹۹۰) و مقیاس احساس تنهایی دیتوماسو و همکاران (2004) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا به جز سبک دلبستگی ایمن ادراک شده بر نوموفوبیا معنادار شدند. همچنین نتایج تحلیل عامل تاییدی اصلاح شده نشان می دهد (001/0=P، 626/0 =F) همچنین نتایج حاکی از برازش خوب مدل اندازه گیری با داده هاست؛ و تمامی متغیرهای مشاهده شده دارای بار عاملی بالاتر از 3/0 بودند. در بخش دیگر نتایج مربوط به مسیرهای مستقیم، سبک های دلبستگی بر احساس تنهایی معنادار شدند. همچنین تمامی مسیرهای غیرمستقیم سبک های دلبستگی از طریق نقش واسطه ای احساس تنهایی بر نوموفوبیا معنادار بود. همچنین یافته ها نشان می دهد سبک های دلبستگی و احساس تنهایی می توانند 54 درصد از تغییرات نوموفوبیا را پیش بینی می کند ضریب تعیین متغیر احساس تنهایی برابر 38 درصد در حد متوسط تا قوی می باشد. نتیجه گیری: لذا متغییر های سبک های دلبستگی ادراک شده پیش بینی کننده های نوموفوبیا در نوجوانان می باشند
پیش بینی تاثیر ویژگی های شخصیتی بر شوخ طبعی و تفکر انتقادی زوجین شهر نیشابور
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی ویژگی های شخصیتی بر شوخ طبعی و تفکر انتقادی زوجین بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن پیمایشی- تحلیلی است و به شیوه همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را زوج های جوان نیشابور تش کیل داده اند. نمونه گیری به صورت در دسترس از بین زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سطح شهر نیشابور که حداقل 2 سال از ازدواج آن ها گذشته بود و داوطلب شرکت در این پژوهش بودند؛ انتخاب شدند. ابزار گردآوری پژوهش شامل پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا فاسیون (CCTST)، پرسشنامه استاندارد سبک های شوخ طبعی مارتین و همکاران 1988 و پرسشنامه 5 عاملی شخصیت نئو (1985) بود. برای تحلیل اطلاعات از آزمون همبستگی استفاده شد که با استفاده از نرم افزار SPSS صورت پذیرفت. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین شوخ طبعی و باوجدان بودن و توافق رابطه معناداری وجود ندارد؛ این در حالی است که یافته های فوق حاکی از آن است که شوخ طبعی با برون گرایی و انعطاف پذیری رابطه مستقیم و معناداری و با مؤلفه های روان رنجوری رابطه معکوس و معناداری دارد. همچنین بین تفکر انتقادی و انعطاف پذیری رابطه معناداری وجود ندارد؛ این در حالی است که یافته های فوق حاکی از آن است که تفکر انتقادی با برون گرایی و توافق و باوجدان بودن رابطه مستقیم و معناداری و با مؤلفه های روان رنجوری رابطه معکوس و معناداری دارد.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودتنظیمی تحصیلی و توانایی حل مسئله دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف اصلی تربیت در نظام آموزش وپرورش نوین، رشد تفکر انتقادی در دانش آموزان است که آن ها را برای تبدیل شدن به یک متفکر به جای دریافت صرف دانش آماده می کند. بااین وجود، شواهد پژوهشی کمی در مورد آموزش تفکر انتقادی، محتوا و تأثیرات آن در جامعه ما انجام گرفته است که نیاز به پژوهش در این زمینه را فراهم می کند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودتنظیمی تحصیلی و توانایی حل مسئله دانش آموزان بود. پژوهش حاضر، از نوع آزمایش میدانی با طرح پیش آزمون–پس آزمون بود. تعداد 39 نفر دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین مدرسه های دبیرستانی پسرانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش، مورد مصاحبه و به پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و سبک های حل مسئله پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک جلسه، تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفت. نتایج تحلیل های آنکووا نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر بهبود راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و همچنین بهبود سبک های حل مسئله دانش آموزان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مؤثر بود. به نظر می رسد با استفاده از تدابیر آموزش تفکر انتقادی و تعمیم آن به بافت های اجتماعی مختلف، بتوان مهارت های خودتنظیمی تحصیلی و حل مسئله دانش آموزان را در تعامل با محیط آموزشی و اجتماعی بهبود بخشید که به عنوان یک ظرفیت بالقوه برای افزایش پیشرفت تحصیلی و پرورش شهروندان متفکر و درنهایت، جامعه دموکراتیک داشت.
تعیین توان پیش بینی مهارت های مدیریتی مدیران از طریق ابعاد تفکر انتقادی ،مدیران دوره ابتدایی شهر اصفهان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
29 - 34
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تفکر انتقادی با مهارت های سه گانه مدیریت (مهارت های ادراکی، فنی و انسانی) مدیران دوره ابتدایی شهر اصفهان و با روش توصیفی و از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه مدیران دوره ابتدایی شهر اصفهان به تعداد 491 نفر در سال 97- 96 بودند. بر حسب جدول کرجسی و مورگان (1971)، تعداد نمونه آماری 216 نفر برآورد شد و نمونه گیری نیز به صورت خوشه ای انجام شد. در جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارت های مدیریتی کافمن (1999) و تفکر انتقادی ریکتس (2003) استفاده گردید. روایی صوری به تایید تعدادی از مدیران مدارس رسید و پایایی ابزارها به ترتیب 87/0، 85/0 به دست آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی و استنباطی (رگرسیون، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس) استفاده گردید. یافته ها نشان داد که بین تفکر انتقادی و ابعاد آن (خلاقیت، بالندگی، تعهد) با مهارت های مدیریتی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و بعد تعهد بهترین پیش بینی کننده مهارت های مدیریتی بود.
تاثیر آموزش هوش موفق مبتنی بر پروژه آورورا بر توانایی های تحلیلی ، عملی ، خلاقانه ، حل مسئله اجتماعی و تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
10 - 22
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش تاثیر آموزش هوش موفق مبتنی بر پروژه آورورا بر توانایی های تحلیلی ، عملی ، خلاقانه ، حل مسئله اجتماعی و تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی بود. روش: روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ناحیه 6 شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که 40 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار داده شدند. پرسش نامه ها شامل پرسش نامه هوش موفق آورورا، فرم کوتاه پرسشنامه تجدیدنظر شده حل مسئله اجتماعی (SPSI-R؛ دزوریلا و همکاران، 2002) و مقیاس تفکر انتقادی ساسو (2013) می باشد. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه ی 5/1 ساعته ، آموزش هوش موفق مبتنی بر پروژه آورورا دریافت کردند. در مرحله ی بعد، پس آزمون برای هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. یافته ها: تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار spss-26 انجام شد. نتایج نشان داد آموزش هوش موفق مبتنی بر پروژه آورورا بر توانایی های تحلیلی ، عملی ، خلاقانه ، حل مسئله اجتماعی و تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی اثربخش بود( 05/0>p). نتایج نشان می دهد با فراهم سازی محیطی خلاق، تحلیلی و عملی در کلاس درس می توان شرایط را برای مشارکت، مذاکره، کار گروهی و نقد و بررسی موانع یادگیری مهیا ساخت. لذا پیشنهاد می شود که دست اندرکاران مدیریت مدارس و دبیران اصول و فرض های هوش موفق را در مدیریت مدارس و کلاس های درس رعایت کنند.
اثربخشی آموزش مبتنی بر «مدل به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان» بر تفکر انتقادی دانش آموزان بااستعداد دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
173 - 200
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر «مدل به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان» بر تفکر انتقادی دانش آموزان پسر بااستعداد دوره دوم ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر بااستعداد دوره دوم ابتدایی بود که در سال تحصیلی 1400-1399 دریکی از مدارس دولتی تهران مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 40 نفر از دانش آموزان بااستعداد شناسایی و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جای گماری شدند. نمونه آماری پژوهش، پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون - گلیرز که ابزار این پژوهش بود را پیش از آموزش و پس از آموزش تکمیل کردند.آموزش موردنظر بر اساس مدل آموزشی به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان طراحی و طی 10 جلسه برای گروه آزمایش اجرا گردید و گروه کنترل به شیوه معمول آموزش دیدند. در بخش آنلاین از پلتفرم گراسپ و در بخش آفلاین از چندرسانه ای ها و پویانمایی های آموزشی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری در دو سطح توصیفی میانگین و انحراف معیار و استنباطی کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و کنترل در مؤلفه های متغیر تفکر انتقادی وجود دارد (05/0P<). نتایج این پژوهش در راستای سایر پژوهش های انجام شده، بیانگر نقش مثبت استفاده از ظرفیت فناوری ها در برنامه فلسفه برای کودکان و بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان بااستعداد بود. بر مبنای یافته های پژوهش می توان پیشنهاد داد از این مدل به عنوان راهکاری اجرایی برای یکی از اهداف کلان در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش " بهره مندی هوشمندانه از فناوری های نوین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی بر نظام معیار اسلامی" استفاده شود.
ارزیابی و تحلیل مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان رشته های مهندسی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۶۳
39 - 59
رشد تفکر انتقادی و مهارتهای مرتبط با آن یکی از مهم ترین اهداف نظامهایآموزشی به ویژه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی است. با توجه به چنین نقش وجایگاهی، در این پژوهش تلاش شده است که وضعیت مهارتهای تفکر انتقادیدر میان دانشجویان رشته های مهندسی ارزیابی شود تا ضمن ارائه تصویری روشن ازوضعیت موجود، زمینه های لازم برای توجه و رشد این مهارتها فراهم شود. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان در سالتحصیلی93 - 1392 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی سادهتعداد 211 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و آزمون مهارتهای تفکر انتقادی برروی آنها اجرا شد. به منظور فراهم کردن مبنایی برای مقایسه، دانشجویاندانشکده های دیگر نیز در گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعاتآزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) بود که مهارتهای مذکور رادر قالب پنج مهارت تحلیل، ارزشیابی، استنباط، استدلال قیاسی و استدلالاستقرایی می سنجد. نتایج و یافته های حاصل از این پژوهشنشان دهنده آن است که مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان رشته های مهندسی درمقایسه با دانشجویان سایر رشته ها از میانگین بالاتری برخوردار است، هرچند که با نمره استاندارد آزمون فاصله زیادی دارد. در عین حال،نتایج به دست آمده مؤید نبود تفاوت معنادار مهارتهای تفکر انتقادیمیان دانشجویان زن و مرد و دانشجویان ترمهای بالا و پایین است. در مجموع، یافته های به دست آمده لزوم توجه جدی و علمی به آموزش تفکر انتقادیرا در قالب برنامه های درسی رشته های مهندسی خاطرنشان می سازد.
تعامل مدرس و دانشجو در کارگاه طراحی معماری : (تفکر انتقادی مدرس و تفکر خلاق دانشجو)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۶۴
23 - 38
بیش از نیم قرن از آموزش معماریدر ایران می گذرد و طی این دوران همواره در سرفصل دوره های مختلف، دروس طراحی معماری یکی از مهم ترین دروس در زمینه آموزش معماری امروز ایران به شمار می آمده است.در روند عمومی آموزش این دروس، آموزش و درک مفاهیم بر اساس رابطه استاد و شاگردی شکل گرفته است که در آن دانشجو با قوه خلاق خود به دنبال ایده یابی و مدرس با دیدگاهی نقادانه به پردازش و ارزیابی ایده می پردازند. برخی از دانشجویان از این روش آموزش گله مند هستند و می گویند که مدرسان فقط از کارهای آنها ایراد می گیرند وتصور می کنند که این نوع آموزش مانع خلاقیت آنهاست. از طرف دیگر، به نظر می رسد که در واقعیت این مشکل در عملکرد برخی از مدرسان وجود دارد. در این مطالعه تلاش شده است تا چارچوب علمی برای بررسی نحوه ارزیابی نقادانه مدرس و یافتن وجوه مثبت و منفی آن در خصوص تفکر خلاق دانشجو ارائه شود. در سالهای اخیر، تفکر به عنوان موضوعی اصلی مورد توجه اندیشمندان مختلف، به خصوص روانشناسان شناختی، قرار گرفته است. از این رو، نظریه های در حوزه روانشناسی شناختی به عنوان مبنای مناسبی در این تحقیق در نظر گرفته شده است. نتایج بررسی ، به منظور استفاده آگاهانه از روش نقد، وجوه تفکر انتقادی مدرس و تأثیر آن بر تفکر خلاق دانشجو را نشان می دهد.
نقش واسطه ای تفکر انتقادی در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و خلاقیت با عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
130 - 115
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای تفکر انتقادی در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و خلاقیت با عملکرد تحصیلی دانشجویان است. روش پژوهش حاضر کاربردی و از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، کلیه دانشجویان مهندسی دوره کارشناسی دانشگاه بیرجند بودند که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل هستند. با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی تعداد 180 دانشجو به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها نیز از نرم افزارهای SPSS, AMOS استفاده شده است. برای گردآوری داده ها، از سه پرسش نامه، مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم «ب»، پرسش نامه معیار خلاقیت، مقیاس شخصیتی استفاده شد و برای سنجش عملکرد تحصیلی دانش آموزان، معدل کل سال قبل آنها در سال تحصیلی 1396 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد که ویژگی های شخصیتی بر تفکر انتقادی، خلاقیت بر تفکر انتقادی، ویژگی های شخصیتی بر عملکرد تحصیلی، خلاقیت بر عملکرد تحصیلی و تفکر انتقادی بر عملکرد تحصیلی تأثیر مستقیم و معنی داری دارند و ویژگی های شخصیتی و خلاقیت، به واسطه تفکر انتقادی بر عملکرد تحصیلی تأثیر غیرمستقیم و معنی داری داشته اند. نتایج تحلیل مسیر نیز نمایانگر این بود که مدل مفهومی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است.
نقش تفکر انتقادی و روحیه کارآفرینی در پیش بینی فرسودگی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان فنی و مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹۱
75 - 94
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی متغیرهای فرسودگی تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان فنی مهندسی بر اساس متغیرهای تفکر انتقادی و روحیه کارآفرینی انجام یافته است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی فنی و مهندسی دانشگاه تبریز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای و با استفاده از جدول مورگان تعداد 318 نفر (121 دختر و 197 پسر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای پرسش نامه تفکر انتقادی ریکتس، روحیه کارآفرینی بهرام زاده و همکاران، فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران و اهمال کاری تحصیلی سواری استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T تک نمونه ای، آزمون تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA)، ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد میزان متغیرهای تفکر انتقادی و روحیه کارآفرینی بالاتر از حد متوسط بوده و میزان متغیرهای فرسودگی و اهمال کاری تحصیلی پایین تر از حد متوسط می باشد. همچنین متغیر تفکر انتقادی با ضریب بتای (20/0-=B) متغیر اهمال کاری تحصیلی را 14/0 و با ضریب بتای (30/0-=B) متغیر فرسودگی تحصیلی را 22/0 به طور منفی پیش بینی می کند اما پیش بینی روحیه کارآفرینی معنادار نیست. به طورکلی نتایج نشان داد متغیر تفکر انتقادی نقش معناداری در پیش بینی فرسودگی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان فنی و مهندسی دارد.
تعیین نقش تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی در پیش بینی پایستگی تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پایستگی تحصیلی عامل مهمی است که اساس و زیربنای ارتباط مثبت با زندگی تحصیلی را شکل می دهد. لذا هدف از پژوهش حاضر، تعیین نقش تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی در پیش بینی پایستگی تحصیلی دانشجویان پیام نور بوده است. روش کار: جهت انجام این پژوهش از یک طرح پژوهشی همبستگی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور در سال تحصیلی 1397- 1398 تشکیل می دادند که به روش تصادفی و با استفاده از جدول مورگان تعداد 92 نفر بعنوان حجم نمونه در نظر گرفته شدند. ابزارهای اصلی گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل تفکر انتقادی ریکتس (2003)، سواد اطلاعاتی برجیان بروجنی (1390) و پایستگی تحصیلی مارشال و مارتین (2008) بود. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین سواد اطلاعاتی با پایستگی تحصیلی (44/0 r=) در سطح 99 درصد اطمینان وجود دارد اما رابطه معناداری بین تفکر انتقادی با پایستگی تحصیلی وجود ندارد (05/0 ≤ p ). همچنین متغیر سواد اطلاعاتی توانسته 197/0 تغییرات پایستگی را تبیین کند. نتیجه گیری: سیستم آموزشی و برنامه ریزان آموزش و پرورش با توجه به قابل آموزش بودن تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی، باید در مطالعات علمی و تدابیر آموزشی به آنها توجه ویژه ای داشت.
کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های اجتماعی نوجوانان
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
134 - 159
حوزه های تخصصی:
افزایش مهارت های اخلاقی و اجتماعی نوجوان و فراهم کردن بستر لازم برای حل مسأله در برخورد با زندگی فردی و اجتماعی از هدف های تعلیم و تربیت است. چگونگی امر و نهی مهّم است و فرایند آموزش ارزش های اخلاقی و اجتماعی به نوجوانان به دلیل غلبه دوره بلوغ و آغاز استقلال دوره نوجوانی دشواری هایی دارد که در بستر قصّه های آموزنده بر پایه ویژگی های روحی و روانی نوجوان آسان می گردد. قصّه های رضوی گروه نوجوان که بر پایه آداب سلوک، منش اخلاقی و سیمای امام رضا (ع) و نیز پژواک فرهنگ رضوی نوشته شده اند، می توانند مهارت های اخلاقی- اجتماعی را که نوجوان در زندگی به آن احتیاج دارد، به صورت غیر محسوس به وی آموزش دهند. پژوهش پیش روی با هدف تبیین کارکرد مجموعه داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های زندگی به نوجوانان با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است که پاسخی به چندی و چونی کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش این ارزش ها و مهارت ها به نوجوانان است. یافته های پژوهش نشان می دهد، رخدادهای داستانی مجموعه داستان ماه غریب من برگرفته از سلوک و سیمای امام رضا (ع)، ایمان نوجوانان و نیز گرایش به سلوک و سیمای امام رضا (ع) را تقویّت کرده است و به آن ها رفتار اخلاقی و اجتماعی صحیح را در برخورد با رخدادهای اجتماعی، فکرورزی انتقادی و ارزش های همدلانه و احترام به دیگران آموزش می دهد.
مرور نقادانه ابزارهای اندازه گیری صلاحیت تفکر انتقادی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی، فعالیتی شناختی جهت درک و ارزیابی یافته ها و پدیده ها بر پایه ی مهارت هایی از قبیل استدلال و تحلیل است و در سال های اخیر این صلاحیت به عنوان یک هدف آموزشی در نظام آموزشی بسیاری از کشورها در آموزش عمومی جایگاه ویژه ای یافته است. بنابراین شناخت شیوه های اندازه گیری و سنجش این صلاحیت و بررسی ابزارهای موجود حائز اهمیت ویژه ای است. پژوهش حاضر با هدف معرفی آزمون های تفکر انتقادی برای دانش آموزان و شناسایی نقاط قوت و ضعف این آزمون ها با روش مرور نقادانه و با استفاده از الگوی پریزما نگاشته شده است. پس از جست وجو در پایگاه های وب آوساینس، اسکوپوس و گوگل اسکالر و پایگاه های علمی داخلی شامل سید و نورمگز در بازه ی زمانی2010 تا 2022، 65 مقاله با کلیدواژه های "آزمون مهارت های تفکر انتقادی"، "سنجش تفکر انتقادی دانش آموزان"، "اندازه گیری تفکر انتقادی دانش آموزان" بازیابی شد. از میان مقالات بازیابی شده، تعداد پنج مقاله که متناسب با معیارهای ورود از جمله به روز بودن اسناد، مرتبط بودن با هدف پژوهش، بررسی ویژگی های روانسنجی ابزار برای گروه سنی 7 تا 18 سال انتخاب و بررسی شدند و سایر مقالات براساس معیارهای خروج مطالعه حذف شدند. تحلیل با رویکرد تحلیل محتوای کیفی صورت گرفت و یافته ها منجر به شناسایی سه نوع آزمون بسته پاسخ، باز پاسخ و ترکیبی جهت سنجش صلاحیت تفکر انتقادی شد که دارای شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر هستند. انتظار می رود جهت ایجاد وضعیت مطلوب برای سنجش این صلاحیت ابزارهای جدید و متناسب با هدف پژوهشگر انتخاب و طراحی و بررسی ویژگی های روانسنجی ابزارهای بازپاسخ و ترکیبی با توجه به دقت آن ها در اندازه گیری مهارت تفکر انتقادی مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی تفکر انتقادی از طریق سواد رایانه ای و تحلیلی با نقش تعدیل کنندگی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۴۰-۲۰۲۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: تفکر انتقادی را هنر تجزیه و تحلیل و ارزیابی تفکر همراه با بررسی برای اصلاح آن تعریف می کنند. پرورش تفکر انتقادی یکی از نیازهای اساسی زندگی بشر برای تصمیم گیری، انتخاب و شناخت عمیق نسبت به مسائل مختلف است. در مورد نقش احتمالی سواد تحلیلی و سواد رایانه ای در پیش بینی تفکر انتقادی با توجه به متغیر جنسیت، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تفکر انتقادی از طریق سوادهای رایانه ای و تحلیلی با نقش تعدیل کننده جنسیت در دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان گیلان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان گیلان در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه آماری شامل 384 نفر (191 دختر و 193 پسر) بود که به روش تصادفی و به صورت حضوری و مجازی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تفکر انتقادی (ریکتس، 2003)، پرسشنامه های محقق ساخته سواد رایانه ای و سواد تحلیلی بود. داده ها با استفاده از آماره های رگرسیون سلسله مراتبی، رگرسیون چندمتغیری و آزمون Z و با بهره گیری از نرم افزار SPSS26 مورد تحلیل قرار گرفت و برای آزمون فرضیه ها سطح معناداری 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر سواد تحلیلی و سواد رایانه ای بر تفکر انتقادی دانش آموزان مثبت و معنی دار است و 43 درصد از تغییرات آن را تبیین می کنند. همچنین روابط چندگانه سواد تحلیلی و سواد رایانه ای با تفکر انتقادی در دانش آموزان پسر قوی تر از دختران بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد تفکر انتقادی در دانش آموزان می تواند به واسطه متغیرهای سواد تحلیلی و سواد رایانه ای با توجه به نقش جنسیت، پیش بینی شود.
ارزیابی توانایی تفکر انتقادی دانشجویان کتابداری و اطلاع رسانی نمونه پژوهی: دانشگاه های آزاد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:سنجش توانایی تفکر انتقادی دانشجویان کتابداری و اطلاع رسانی و رابطه آن با محیط دانشگاهی و جنسیت آنان در دانشگاههای آزاد شهرتهران. روش شناسی:پژوهش از نوع تحلیل همبستگی و به روش پیمایشی انجام شد.جامعه آماری را کلیه دانشجویان کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاههای آزاد اسلامی شهر تهران در مقطع کارشناسی ارشدو دکتری که تعداد آنها 141 نفر و در سال 1394 مشغول به تحصیل بودند تشکیل داد.از آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم«ب»استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون مانوا و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها:توانایی دانشجویان ارشد دانشگاههای مورد مطالعه از نظر مهارت"ارزیابی"بیش از سایر مهارتهاست.گرچه در توانایی دانشجویان دوره دکتری از نظر خرده مقیاسهای تفکر انتقادی(ارزیابی، تحلیل و استنباط) ناهمخوانی هایی مشاهده می شود اما در مجموع، تفکر انتقادی آنان در حد متوسط ارزیابی شده است.همچنین مشخص گردید که توانایی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای آزاد شهر تهران ازنظرمهارت"ارزیابی"بیش از سایرمهارتهاست؛ درخرده مقیاسهای"تحلیل"و"استنباط"،دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم تحقیقات عملکرد بهتری را نسبت به دانشگاه تهران شمال نشان داده اند.در مجموع،سطح تفکرانتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای آزادشهرتهران اندکی بالاترازمتوسط قراردارد؛از میان مهارتهای سه گانه تفکر انتقادی،"ارزیابی"بیشترین امتیاز و"تحلیل"کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری:درجامعه اطلاعاتی که دانایی اساسی ترین ثروت جامعه است،شرط ایجاد ارزش افزوده آن تبدیل دانایی به توانایی است که مسیر آن از طریق پروش تفکر انتقادی می گذرد.با توجه به نتایج این پژوهش دانشگاههای مورد مطالعه بنابه اهداف وکارکردهای ذاتی خودباید رشدوپرورش تفکرانتقادی و مهارتهای مرتبط با آن را به عنوان یکی ازمهمترین مأموریتها و اولویتهای خود قراردهند.
طراحی مدل مفهومی مسئله یابی پژوهش با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش شناسایی ویژگیهای متمایز مسئلهیابی پژوهش به عنوان اولین گام در تولید دانش و رسیدن به درک بهتری از فرآیند مسئلهیابی است. در این پژوهش مفاهیم، ایدهها و یافتههای پژوهشهای قبلی با هم ترکیب شده و مدل مفهومی مسئلهیابی پژوهش طراحی شد. روش: در پژوهش حاضر با استفاده از روش فراترکیب و از طریق مراحل هفت مرحلهای سندلوسکی و باروسو، به ترکیب دادههای به دست آمده از منابع پیشین پرداخته شد. همچنین از واژه «مسئلهیابی» جهت جستجو در عنوان، چکیده، کلیدواژهها و متن اصلی منابع موجود در پایگاههای اطلاعاتی استفاده شد. یافتهها: در مجموع از میان 38 منبع انتخاب شده، 138 کد، 24 مفهوم و 4 مقوله به دست آمد. ویژگی شخصیتی، ویژگی روانشناختی، ویژگی فکری (تفکر خلاقانه و تفکر انتقادی) و ویژگی آموزشی، اجزای اصلی مدل مفهومی مسئلهیابی پژوهش را تشکیل دادند. اصالت اثر: این پژوهش جزء اولینهایی است که چهار ویژگی را حول محور مسئلهیابی شناسایی کرده است. همچنین عوامل شناسایی شده مؤثر بر مسئلهیابی، بسیار فراگیرتر از پژوهشهای قبلی است. به علاوه اینکه تاکنون مدلی مفهومی از مسئلهیابی با استفاده از روش فراترکیب ارائه نشده است.
بررسی رابطه بین میزان مشارکت در مدیریت دانش با تمایل به تفکر انتقادی کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی از پژوهش حاضر شناسایی رابطه بین میزان مشارکت در مدیریت دانش با تمایل به تفکر انتقادی در بین کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران است. روش پژوهش: این پژوهش از نظر شیوه پژوهش توصیفی همبستگی و از شاخه پیمایشی است؛ و برحسب هدف در دسته پژوهش های کاربردی جای می گیرد. جامعه آماری این پژوهش را کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران که تعداد آنها 210 نفر بود، تشکیل دادند؛ و با استفاده از جدول مورگان تعداد نمونه 136 نفر بدست آمد. برای جمع آوری داده از دو پرسش نامه استاندارد مشارکت کارکنان در مدیریت دانش کالکارنی و همکاران (2006) و پرسش نامه تمایل به تفکر انتقادی کالیفرنیا (1992) استفاده شد. هر دو پرسش نامه از نظر روایی توسط استاد راهنما تایید شدند؛ و پایایی پرسش نامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه میزان مشارکت کارکنان در مدیریت دانش (0.946) و برای پرسش نامه تمایل به تفکر انتقادی (0.933) به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزاز اس. پی. اس. اس. انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین متغیر گرایش به تفکر انتقادی و مشارکت در مدیریت دانش رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: پژوهشگران تفکر انتقادی را در دو بعد مهارت ها و تمایلات تفکر انتقادی تعریف و بررسی می کنند، در پژوهش های قبلی رابطه بین مدیریت دانش و بعد مهارت ها بررسی شده بود اما در این پژوهش به بررسی رابطه بین مشارکت در مدیریت دانش و بعد تمایل به تفکر انتقادی پرداخته شد.
اثربخشی مهارت آموزش سواد رسانه ای بر اضطراب و تفکر انتقادی والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
23 - 33
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی مهارت آموزش سواد رسانه ای بر اضطراب و تفکر انتقادی والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر، شامل کلیه والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی از آموزش و پرورش منطقه 18 شهر تهران در سال تحصیلی 1401 بود که تعداد آن ها به طور تقریبی برابر با 1460 نفر بود. حجم نمونه نیز در این پژوهش نیز تعداد 30 نفر از والدین دانش آموزان که تمام ملاک های ورود را داشته باشند، به صورت در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی ساده (قرعه کشی) در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اضطراب بک (1990)، تفکر انتقادی کالیفرنیا (1997) و پروتکل مهارت آموزش سواد رسانه ای بود. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، از طریق آخرین نسخه نرم افزار 26SPSS انجام شد. در این تحقیق از معناداری آزمون های آماری مورد نظر و اندازه از اثر متغیر مستقل استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که مهارت آموزش سواد رسانه ای بر اضطراب و تفکر انتقادی والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی اثربخش است، با توجه به اندازه اثر، مهارت آموزش سواد رسانه ای بر تفکر انتقادی تاثیر بیشتری نسبت به اضطراب والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارد.