مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
طلاق
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، تعیین عوامل جامعه شناختی مؤثر بر طلاق در شهرستان قائمشهر است. مبانی نظری تحقیق بر پایه تئوریهای همسانهمسری، ناهمسانهمسری، مبادله، شبکه و نظریه نقشها استوار است. روش تحقیق مورد مطالعه پیمایشی و از نوع علّی مقایسه ای است. در این مطالعه 280 نفر برای نمونه تحقیق برگزیده شدند که از این تعداد 180 نفر را افراد طلاق گرفته یا مطلقه و 100 نفر را افراد غیرمطلقه تشکیل میدادند. نتایج به دستآمده نشان داد که عمده متغیرهای مستخرج از نظریهها در تبیین عامل طلاق به عنوان عواملی تأثیرگذار مطرح گردیدند. به عبارت دیگر، با بررسی متغیرهای تأثیرگذار در دو گروه مورد بررسی، بدین نتیجه رسیدیم که توزیع این متغیرها در دو گروه از تفاوت معنیداری برخوردار است؛ بهگونهای که متغیرهای تفاوت تحصیلی، برآورده نشدن انتظارات، تفاوت عقاید، دخالت دیگران و وضعیت شغلی شرایط را به گونه ای برای دو گروه فراهم آورده است که پدیده طلاق برای یک گروه و عدم رخداد این پدیده را برای گروه دیگر رقم بزند. ناگفته نماند علیرغم کنترل برخی متغیرها و همسانسازی دو گروه، نتایج نشان داد که متغیر تفاوت در محل تولد در مقایسه بین دو گروه، چندان عاملی تأثیرگذار جهت بروز طلاق نبوده است. همچنین، با استفاده از آزمون تحلیل ممیزی مشخص گردید بالاترین ضرایب متغیرهای پیشبین مؤثر بر متغیر وابسته که در معادله قرار گرفت؛ شامل متغیرهای تفاوت عقاید ، وضعیت شغلی و تفاوت تحصیلی بوده است.
بازتعریف «خود» و ساخت هویت در میان زنان پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود تلاش برای مدیریت و کاهش طلاق، امروزه این پدیده در جامعة ایرانی روندی افزایشی به خود گرفته است؛ به طوری که، شاخص ها نشان می دهند روز به روز بر تعداد خانواده های طلاق در ایران افزوده می شود. در این میان «زندگی پس از طلاق» ـ که تا چندی پیش چندان مورد توجه نبود ـ به مسئله ای جدی برای جامعه شناسان خانواده بدل شده است. از سویی، بر اساس نتایج تحقیقات، طلاق پیامدهای بیشتری را برای زنان به همراه می آورد. یکی از این پیامدها چالش های هویتی پس از طلاق است. به این ترتیب، پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی کیفی و تکنیک مصاحبة عمیق نیمه ساختار یافته با هجده زن مطلقه به دنبال فهم چالش های هویتی زنان پس از طلاق و نحوة بازتعریف «خود» و ساخت «هویت» جدید در میان آنان است. «خود» مفهومی کلیدی در تئوریزه کردن ماهیت شخص است و به او توانایی تجسم بخشیدن به هویت خویش را می دهد. بر این اساس، نتایج این تحقیق نشان می دهد که با رخداد طلاق تغییرات متعددی در فهم و تصور کنش گران از «خود» درونی و بیرونی شان پدید می آید که لزوم بازتعریف و خلق هویتی جدید پس از طلاق را برای آن ها آشکار می کند. همچنین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیشتر ابعادی که زنان در آن مبادرت به بازتعریف «خود» می کنند شامل نقش های جدید، سبک زندگی جدید، ارتباطات جدید، و امنیت هستی شناختی و روانی است؛ ابعادی که هر یک با رخداد طلاق دست خوش تغییر و چالش می شود و ارتباط تنگاتنگی با ساختار هویتی زنان دارد. از سویی، متغیرهای زمینه ای و مداخله گری چون سن فعلی، سن در هنگام طلاق، طبقة اجتماعی، وضعیت اشتغال، مدت دورة ازدواج، فرزندداشتن یا نداشتن، و عادت وارة سنتی یا مدرنِ کنش گران در نحوة مواجهة آنان با تغییرات هویتی پس از طلاق و چگونگی بازتعریف «خود» اثرگذار است.
بررسی فقهی - حقوقی شرط وکالت زوجه در طلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
طلاق از مبغوض ترین امور حلال است؛ اما در مواردی که چاره ای جز جدایی زوجین نیست، خداوند حکیم، برای مرد حق طلاق را قرار داده است؛ ولی به دلیل سوءاستفادة برخی از مردان، قانون گذار، با جعل شرایطی مانع سوء استفاده آنان شده است تا از حقوق زنان حمایت کند. بدین منظور، در سند ازدواج شرط شده است که «زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر در طلاق» داده است تا اگر مرد در حق زوجه کوتاهی یا بی توجهی کند، زوجه بتواند با تحقق شرایطی خود را مطلقه سازد تا بلاتکلیف نماند.
شرط مذکور در سند ازدواج، از جمله شروط فعل است که به امضای طرفین می رسد و چه بسا بسیاری از جوانان از محتوا، معنا و مواد شروط مورد امضا اطلاع نداشته باشند. از این رو، ضرورت دارد تا به منظور آگاهی زوجین و شناسایی آسیب های موجود در امر ازدواج و تحکیم جایگاه خانواده، پژوهشی دربارة این شرط مطرح شود.
در این مقاله ابتدا تعریف و اقسام شروط بیان و سپس شرط وکالت در طلاق و مواد مربوط به تحقق آن، بررسی می شود. در نهایت، نتایجی مانند: بطلان شرط جنون برای تحقق وکالت، نامشروع بودن شرط عدم ازدواج مجدد در طول عمر، طولانی بودن روند دادرسی، عدم تفهیم زوجین به وسیلة سردفتر از شروط و حقوقی که امضا می کنند، شکست طرح چندشوهری زنان در غرب، گسست قانون از فقه و...، به دست می آید.
تاکتیک های حل تعارض در زنان مراجعه کننده به دادگاه خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نظریه ی تعارض یکی از پرکاربردترین دیدگاه ها در حوزه ی اختلافات زناشویی است که به نحو گسترده ای برای بررسی روش های کنار آمدن افراد با تعارض های موجود در روابط، مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تفاوت زنان متقاضی طلاق و زنان عادی در تاکتیک های حل تعارض بوده است.
مواد و روش ها: در یک مطالعه پس رویدادی 60 نفر از زنانی که طی شش ماهه نخست سال 1391 به دادگاه خانواده شماره 2 (ونک) مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با 60 نفر از زنان عادی مورد مقایسه قرار گرفتند. پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس تاکتیک های حل تعارض برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. برای مقایسه تفاوت های دو گروه از روش تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه متقاضی طلاق و گروه عادی در تاکتیک های حل تعارض به جز در زیرمقیاس حمله جسمانی از فرم پرخاشگر و قربانی به لحاظ آماری معنی دار است بدین گونه که گروه متقاضی طلاق در زیرمقیاس حمله جسمانی از فرم پرخاشگر و زیرمقیاس خشونت روانی از هر دو فرم پرخاشگر و قربانی نمرات بالاتری به دست آوردند. در مقیاس مذاکره (فرم پرخاشگر و قربانی) گروه عادی نمرات بالاتری به دست آوردند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر زوجین موفق از تاکتیک های مسالمت آمیز در حل تعارضات خویش استفاده می کنند، در حالی که زوجین ناموفق با اتخاذ تاکتیک های خشن و خشونت روان شناختی و جسمانی سعی در فرونشانی تعارضات پیش آمده دارند. یافته های مطالعه حاضر اهمیت تاکتیک های حل تعارض در حوزه تعارضات زناشویی برجسته ساخته و توجه متخصصین و سیاست گزاران را به ابداع رویکردهای مداخلاتی برای بهبود این توانایی در جلوگیری از طلاق جلب می کنند.
عوامل تعیین کننده طلاق در ایران با تأکید بر عوامل اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق با تأکید بر متغیرهای اقتصادی و سواد زنان انجام شد. در واقع سؤال اصلی پژوهش حاضر این بود که آیا بین متغیرهای اقتصادی، نرخ با سوادی زنان و طلاق در ایران رابطه ای مستقیم وجود دارد؟ لذا با توجه به پشتوانه نظری و نیز در دسترس بودن اطلاعات در این حوزه، تأثیر چهار متغیر شهرنشینی، نرخ باسوادی زنان، بیکاری و تولید ناخالص ملّی (به عنوان معیاری برای سطح مادی زندگی) بر طلاق بررسی شد. برای بررسی نوسانات و توضیح دلایل اقتصادی و نرخ باسوادی زنان (شاخصی از اشتغال زنان)، افزایش نرخ طلاق در ایران از اطلاعات 28 استان کشور در دوره 86-1381 و روش داده های تابلویی استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بین بیکاری، نرخ باسوادی زنان و شهرنشینی با طلاق رابطه ای مستقیم وجود دارد و متغیر تولید ناخالص ملّی سرانه اثری منفی بر درصد طلاق دارد.
چالش های خانوادة معاصر و نوگرایی با تأکید بر طلاق در فرآیند گذار جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر می کوشد با تکیه بر نظریة گذار جمعیتی و با رویکردی فرهنگی اجتماعی، مهم ترین زمینه ها و روندهای مرتبط با تحولات خانوادة معاصر و طلاق را در مقیاسی جهانی (با تأکید بر وضعیت جوامع صنعتی و جهان سوم) و به طور خاص ایران، تجزیه و تحلیل کند. مطابق مباحث این مقاله مبتنی بر تحلیل ادبیات تحقیق، درحالی که عظمت خانواده و استحکام پیوندهای زناشویی از مهم ترین ویژگی های دوران گذشته (موسوم به ""عصر طلایی"") تلقی می شد، خانوادة معاصر دست خوش چنان تحولات بنیادین و عمیقی شد که در دورة جدید درقالب اصطلاحاتی همچون ""عصر طلاق"" و ""انقلاب طلاق"" توصیف شده است. تجزیه و تحلیل های مبتنی بر داده های سازمان ملل متحد در این مقاله به وضوح نشان می دهد که گرچه روند تصاعدی میزان طلاق به طور کاملاً چشمگیرتری در جوامع صنعتی به وقوع پیوسته است، میزان طلاق در ممالک جهان سوم ازجمله ایران نیز افزایش درخور ملاحظه ای یافته است. به علاوه، خانوادة معاصر با پدیده های نوظهوری (مانند خانوادة تک والدی، خانوادة تک فرزندی، بی فرزندی، زوج زیستی) مواجه شده است که غالباً ارتباط تنگاتنگی نیز با تشدید میزان طلاق دارند. به طور خلاصه، نوگرایی و مظاهر آن (به ویژه فردگرایی، صنعتی شدن، شهرنشینی) ریشة اصلی این تغییرات بنیادین خانوادة معاصر است که این مقاله به طور خاص به نقش حیاتی تحولات فرهنگی در روندهای طلاق پرداخته است. مطابق نتایج این تحقیق، باورها و زمینه های فرهنگی - اجتماعی مساعدی دربارة اهمیت خانواده در جامعة ایران وجود دارد که می توانند نقش تعیین کننده ای در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های معطوف به مدیریت و کنترل دامنه و شدت آسیب های خانواده و میزان طلاق (به ویژه برای نسل های آینده) ایفا کنند.
شرط ضمنی در هبه مهریّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به مجرّد عقد نکاح، زن، مالک مهر شده و حقّ هر گونه تصرّفی را در آن دارد؛ از جمله این که تمامی آن را به مرد، هبه کرده و ذمّه او را بریء کند. از طرفی، طلاق پیش از مباشرت را عامل مستقلّی در انتقال نیمی از مهریّه به مرد دانسته اند، در این فرض، بنا بر نظر مشهور، زن، ملزم به پرداخت معادل نیمی از مهریّه به مرد است.
در این مقاله، ضمن تحلیل اقوال و بررسی مستندات آن ها، بر این باوریم که با وقوع طلاق پیش از مباشرت، تنها استحقاق زن نسبت به نیمی از مهر، زائل می شود. هم چنین هبه مهریّه از سوی زوجه، به طور مطلق واقع نشده، بلکه معلّق بر شرط ضمنیِ دوام زوجیّت است که با تخلّف مرد از آن و اقدام او به طلاق، برائت ذمّه او از مهر یا مالکیّتش بر آن منتفی بوده، یا دست کم، زن حقّ فسخ هبه یاد شده را خواهد یافت؛ تا با وقوع طلاق پیش از مباشرت، زن، هم چنان مستحقّ نیمی از مهر بوده و با طلاق پس از آن، استحقاق تمام مهر را داشته باشد.
برآورد درستی آزمایی آزمون طلاق عاطفی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین انواع طلاق ، طلاق عاطفی است که در هیچ کجا به ثبت نمی رسد و نمود عینی ندارد در حالی که در خیلی از خانواده ها وجود دارد .با توجه به اینکه هیچ ابزاراندازه گیری برای سنجش میزان طلاق عاطفی درجمعیت ایرانی وجود ندارد، هدف این پژوهش طراحی و ساخت آزمون طلاق عاطفی و برآورد درستی آزمایی آن بوده است. برای انجام پژوهش تعداد 200 نفر اززنان و مردان متأهل به شکل تصادفی از میان زنان و مردان متأهل در دسترس شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه ی محقق ساخته ی طلاق عاطفی پاسخ دادند. این پرسشنامه دارای 32 سوال و در مقیاس طیف لیکرت از "" خیلی زیاد "" تا "" خیلی کم "" طراحی شده است. اعتبار صوری این مقیاس توسط 5 نفر ازاساتید روان شناسی مجرب در حد بالا برآورد شد. نتایج تحلیل آماری بر روی داده ها نشان داد که آلفای کرونباخ این مقیاس 884/. می باشد که در حد قابل توجه و بیانگر همسانی درونی آزمون است. یافته ها همچنین نشان می دهد که توان این مقیاس در سنجش طلاق عاطفی بالاست و همبستگی درونی بین سوالات با یکدیگر نیزدر حد بالایی توصیف شده است .
مقایسه ناگویی هیجانی، سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی با کنترل وضعیت اجتماعی-اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ناگویی هیجانی، سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی شهر بهبهان با کنترل وضعیت اجتماعی-اقتصادی بود. جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی شهر بهبهان در سال 92-91 بودند و از میان آن ها نمونه ای 30 نفری با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای از فرزندان طلاق و 30 نفر نیز از فرزندان عادی انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه ناگویی هیجانی (TAS-20)، پرسشنامه سلامت روان (GHQ-28) و معدل سال تحصیلی 92-91 استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که بین ناگویی هیجانی دخترهای خانواده های طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. ناگویی هیجانی در دخترهای خانواده های طلاق بالاتر از گروه عادی بود. سلامت روان دخترهای خانواده های طلاق پایین تر از خانواده های عادی بود. همچنین عملکرد تحصیلی دخترهای خانواده های طلاق پایین تر از خانواده های عادی بود.
بررسی وضعیت ازدواج و مضیقه ی آن در استان ایلام (در دهه ی 1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی وضعیت ازدواج و زناشویی در استان ایلام در دهه ی 1380 بوده است. روش پژوهش تحلیلی توصیفی و تحلیل ثانویه با استفاده از داده های سازمان ثبت احوال و سرشماری سال های 1385 و 1390 کل کشور بوده است.
یافته های شاخص های میزان ازدواج، طلاق و متوسط سن ازدواج برای استان ایلام نشان از وضعیت مناسب شرایط ازدواج و زناشویی نسبت به کل کشور دارد اما بررسی داد ه های جمعیت هرگز ازدواج نکرده بر حسب جنس به تفکیک گروه های سنی برای مناطق شهری و روستایی استان ایلام نشان داد که جمعیت جوان استان ایلام با دو پدیده ی تأخیر در ازدواج و مضیقه ی ازدواج مواجه بوده است. البته، مضیقه ی ازدواج برای دختران در مناطق روستایی استان ایلام شدیدتر بوده است.
به طور کلی می توان نتیجه گرفت که نوسانات باروری در دهه های 1360 و 1370 شرایط ازدواج و زناشویی را در دهه های 1380 و 1390 متأثر کرده است.
تبیین استقلال مرد در طلاق بر اساس ماهیّت تملیکی عقد نکاح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اتّفاق نظر فریقین، طلاق تنها از سوی زوج محقّق می گردد و فقیهان در تبیین مستند این امر، عموماً به روایت نبوی «الطلاق بید من أخذ بالساق» تمسّک جسته اند. اگر چه این روایت عمدتاً در منابع روایی اهل سنّت نقل شده، امّا در فقه امامیّه بر مضمون آن ادّعای اجماع شده است.
در این مجال بر آنیم تا استقلال اراده مرد را در ایقاع طلاق، نه حکمی صرفاً تعبّدی، که ناشی از ماهیّت و اقتضای طبیعت نکاح و طلاق دانسته، روایت یادشده را در اساس، ارشاد به حقیقت مزبور به شمار آوریم. بر این اساس، ماهیّت نکاح را «تملیک یا تسلیط بر بُضع در مقابل مهر» و حقیقت طلاق را «اِعراضی تشریفاتی» دانسته، تسلّط مرد را بر طلاق، ناشی از همین تحلیل و منطبق بر طبیعت مسأله می دانیم (بدون انکار بهره زن و کارکردها و اهداف متعالی نکاح).
البتّه روشن است که هیچ صاحب حقّی نمی تواند از رهگذر اعمال حقّ خود، سبب اضرار به دیگری یا اختلال در نظم جامعه شود؛ بنابراین، حاکم می تواند در فرایند اجرای این مسأله، تمهیداتی بیاندیشد.
بررسی تطبیقی نفقه در حقوق ایران، انگلیس و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از حقوق زوجه بر عهده زوج تأمین نفقه اوست که در اسلام بر عهده مرد گذاشته شده است. در این مقاله بررسی نفقه زن در حقوق ایران و میزان مطابقت آن با فقه امامی و نیز مقایسه سیستم دریافت نفقه در ایران با سیستم معاش زن در دو کشور انگلیس و امریکا مورد توجه قرار گرفته است. از آن جا که قانون باید پاسخگوی تحولات جدید زندگی انسان و اختلافات ناشی از این تحول در خانواده ها باشد، بررسی قوانین حقوقی کشورهای مختلف می تواند قانونگذار را در رفع نواقص احتمالی قوانین موجود و اجرای عدالت در جامعه یاری دهد. این بررسی از آن رو حائز اهمیت است که رویکرد نظام حقوقی کامن لا را درباره این موضوع روشن می کند. نفقه زوجه در حقوق ایران با وجود امتیازات فراوانی که نسبت به حقوق کامن لا دارد، از برخی جهات می تواند تغییرات رو به رشدی داشته باشد.
نشوز؛ مصادیق و شیوه های برخورد با آن در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
یکی از آفت ها و آسیب هایی که در عرصه زندگی مشترک ، برای زن و مرد بروز می کند و بنیان خانواده را با بحران هایی جدی رو به رو می سازد، پدیده "" نشوز"" است. در آیات 34 و 128 سوره مبارکه نساء، ضمن اشاره به این آفت اجتماعی، چگونگی درمان یا رویارویی با آن به تناسب جایگاه و نقشی که هر یک از زن و مرد در فرایند ازدواج دارند، مطرح گردیده است. تفاوت شیوه برخورد با نشوز زن و مرد در آیات یاد شده از جمله مسایل بحث برانگیز و جنجالی است که امروزه مورد نقد یا دست کم پرسش قرار گرفته است. این نوشتار، با هدف پاسخ به این گونه نقدها، ضمن اشاره به مطالبی دربار ه چیستی، عوامل، پیامدها و جایگاه نشوز، اساس برخی کاستی ها در تفسیرهای صورت گرفته از نشوز را در عدم مرز بندی میان مفهوم و مصداقِ نشوز دیده است، و بر این نکته تأکید دارد که نشوز زن و مرد یک مصداق دارد و تفاوت شیوه برخورد با نشوز زن و مرد با ویژگی های زیستی آن دو در ارتباط است. به علاوه با اشاره به دو نوع نگاه در تحلیل مقوله نشوز از سوی عالمان، تلاش خود را بر بیرون کشیدن قرائن و شواهد نگاره دوم از خاطره فرهنگ قرآنی و روایی متمرکز ساخته است.
سکولاریزاسیون خانواده و تأثیر آن در کاهش جمعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به موازات انقلابات علمی، با تغییر در مفاهیم خدا، حیات و انسان، اخلاقیات جدیدی تعریف می شود که عنصر مشترک آن منش ها، فقدان معنویت است. این جریان که نگرش «سکولار» نام می گیرد، الگویی از حیات را ارائه می دهد که طبق آن، ارتباط انسان ها با یکدیگر بر اساس جلبِ منفعت شخصی رقم می خورد. نزاع سکولاریسم با پایگاه زندگی بشر، یعنی خانواده، که به سکولاریزیشنِ خانواده منجر می گردد، از ایجاد انحراف در فلسفه وجودی خانواده آغاز می شود و با تغییر جهت در اهداف تأسیس آن تا تغییر محتوایی در وظایف، رفتار و تکالیف اعضای خانواده پیش می رود تا انسان ها را به جدازیستن از یکدیگر و زوج ها را به جداشدن و زنان را به استقلال اقتصادی و عاطفی مجاب کند؛ جریانی که سرانجام به تحدید نسل بشر خواهد انجامید. تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی است و سعی دارد تا نشان دهد در این جریان با خارج شدن خانواده از سیر منطقی خود، ازدیاد نسل انسان ها با مخاطره روبه رو می شود.
موانع تربیت اجتماعی کودکان در خانواده های امروزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده، مهم ترین کانون تربیت اجتماعی و جامعه پذیری است که در تربیت و اجتماعی کردن کودکان، به ویژه در سال های آغازین زندگی نقش مهمی دارد. در این میان، گاه موانع و آسیب هایی سد راه تأثیر خانواده در تربیت اجتماعی کودکان می شوند. این تحقیق با رویکرد توصیفی و اسنادی و با استناد به متون دینی و یافته های علوم جدید، به بررسی موانع و آسیب هایی می پردازد که به نحوی در مسیر نقش آفرینی نهاد خانواده در تربیت اجتماعی کودکان اخلال ایجاد می کند. فرسایش سرمایه اجتماعی کودکان در خانواده، گسیختگی نظام خانواده و طلاق، افراط و تفریط در جامعه پذیری نقش های جنسیتی، ناهماهنگی میان خانواده و دیگر عوامل تربیت اجتماعی و ضعف نظارت خانواده بر فرزندان، در خانواده های امروزی از مسائلی است که می تواند در مسیر تربیت اجتماعی مطلوب کودکان در محیط خانواده، مانع ایجاد کند. هدف این نوشتار دستیابی به شاخص هایی است که در درون خانواده، موانع تربیت اجتماعی را بازتاب می دهند.
امکان وقوع ایقاعات به نحو فضولی با رویکردی بر نظر امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حقوق مدنی ایران، مقرراتی که وضعیت ایقاع فضولی را مشخص کرده باشد وجود ندارد. فقها و حقوقدانان نیز در خصوص ایقاع فضولی برخلاف عقد فضولی، نظریه عامی مطرح ننموده اند و به صورت مصداقی و در چند مورد خاص، مانند طلاق، خیارات و اخذ به شفعه و ابراء، حکم ایقاع فضولی را بیان نموده اند. در خصوص طلاق، فقها بنا بر مصالحی خاص، وقوع طلاق به نحو فضولی را غیر ممکن می دانند. جریان یا عدم جریان فضولی در ابراء و اخذ به شفعه بر این بحث کلی استوار است که آیا در ایقاعات، فضولی راه دارد؟ بنابر اینکه ایقاع فضولی ممکن نباشد، ابراء و اخذ به شفعه فضولی حتی با اجازة مالک نیز صحیح نخواهد بود. در فقه نیز مشهور فقها وقوع فضولی را صرفاً در عقود امکانپذیر می دانند و حتی برخی از فقهای بنام در خصوص عدم امکان فضولی در ایقاعات، ادعای اجماع نموده اند. بحث این است که آیا وقوع فضولی همچنانکه در عقود ممکن است، در ایقاعات نیز امکانپذیر است؟ در فرض امکان وقوع فضولی در ایقاعات، حکم ایقاع فضولی عدم نفوذ است؟ در این مقاله تلاش شده که اثبات شود وقوع فضولی همچنانکه در عقود ممکن است، علی الاصول در ایقاعات نیز امکانپذیر است، مگر اینکه در خصوص ایقاعی خاص بنابر مصالحی امکان وقوع فضولی وجود نداشته باشد.
پیش بینی کنندگی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربة طلاق و افراد بدون تجربة طلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، پیش بینی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربه طلاق و افراد بدون تجربة طلاق است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان متقاضی شهر اصفهان (متقاضی طلاق و غیرمتقاضی طلاق) بود که 103 نفر از میان افراد متقاضی طلاق و 102 نفر از میان افراد غیرمتقاضی طلاق، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامة نگرش سنج مذهب، پرسش نامة تعهد زناشویی و پرسش نامة سبک زندگی به عنوان ابزار پژوهش، مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که افراد دارای تجربة طلاق و نیز افراد بدون تجربة طلاق، تنها نگرش مذهبی می تواند به طور معناداری سبک زندگی را پیش بینی نماید. بنابراین، می توان گفت: صرف نظر از تجربه یا عدم تجربة طلاق، نگرش مذهبی یکی از عوامل مهم مرتبط با سبک زندگی محسوب می شود.
مقایسه عوامل زمینه ساز تقاضای طلاق بر حسب جنسیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر عوامل طلاق بر حسب جنسیّت در افراد متقاضی طلاق در دادگاه های خانواده تهران ( شهید محلاتی- ونک) طی سال های ۱۳۸۵-۱۳۸۶بررسی شد. افراد گروه نمونه شامل ۳۰۰ نفر ارجاعی از دادگاه ها و روش پژوهش توصیفی و مقطعی، با انجام دادن مصاحبه ساخت یافته بوده است. دلایل تقاضای طلاق پس از مصاحبه مشخص شده و به صورت عوامل اقتصادی، روانی، فرهنگی-اجتماعی، مشکلات جنسی، جسمی، اعتیاد، خشونت و ازدواج مجدد دسته بندی شد. داده ها به صورت فراوانی و درصد نمایش داده شد و با آزمون کای دو در 2 گروه مرد و زن مقایسه شد. نتایج نشان داد هرچند بیش ترین دلیل طلاق در هر دو جنسیّت (۴/۸۴ ٪ از زنان و۹۰٪ از مردان) عدم تفاهم و سازش بوده است؛ اما تقاضای طلاق در زنان بیش تر تحت تأثیر عوامل اقتصادی ، خشونت ، مشکلات جنسی و اعتیاد بوده در حالی که مردان بیش تر به دلیل مشکلات فرهنگی-اجتماعی متقاضی طلاق بوده اند. ا ز نتایج پژوهش حاضر در برنامه ریزی لازم در آموزش و مشاوره های قبل از ازدواج، همچنین لزوم آگاه سازی زوجین در زمینه دریافت مشاوره تخصصی در زمان بروز مشکل و اقدام به طلاق می توان برای پیشگیری از وقوع طلاق به کار گرفته شود.
بررسی جامعه شناختی نگرش به مهریه در میان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزه های تخصصی:
خانواده کوچک ترین نهاد و گروه اجتماعی است که زیربنای جامعه را تشکیل می دهد. اساس خانواده، برقراری پیوند زناشویی بین زوجین، و پذیرش حقوق و تکالیف مترتب بر آن است. در رابطه با حقوق زن بعد از ازدواج، به دو نوع حق تأکید شده است؛ حقوق مالی و غیرمالی. مهریه و نفقه از حقوق مالی مختص به زوجه هستند. مسئله اصلی این مقاله، بررسی تأثیر عوامل مختلفی مانند جنس، سن، تحصیلات، پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده، اعتماد اجتماعی، عرف، پایبندی به ارزش های دینی، همسالان و رسانه های جمعی بر نگرش افراد درخصوص کارکرد مهریه و عوامل تعیین میزان مهریه است. نمونه مورد مطالعه شامل 261 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بودند. روش مطالعه اسنادی و پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای اعتماد اجتماعی، عرف، تحصیلات، پایبندی به ارزش های دینی، پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده، رسانه های جمعی، جنسیّت، همسالان و سن 65% از نگرش افراد درخصوص کارکردهای مهریه را تبیین می کنند که از بین آن ها، متغیر اعتماد اجتماعی بیش ترین سهم را داشته است. همچنین متغیرهای ذکر شده 63% از نگرش افراد درخصوص عوامل تعیین میزان مهریه را تبیین می کنند که بین آن ها، متغیر عرف بیش ترین سهم را دارا است.
بررسی رابطه سطوح خود متمایز یافتگی و سبک های مقابله با فشار روانی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سطوح خود متمایز یافتگی و گرایش به انواع سبک های مقابله با فشار روانی در زنان مطلقه انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری، کلیه زنان مطلقه شهر تهران بود. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه خود متمایزسازی (DSI - R) (اسکورن و فراید لندر، 1999) و مقیاس استاندارد سنجش روش های مقابله با فشار روانی بود. داده ها از طریق آمار توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی «میانگین و انحراف استاندارد») و آمار استنباطی (آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سطوح خودتمایزیافتگی و سبک های مقابله با فشار روانی رابطه معنی داری وجود دارد. بر اساس داده های به دست آمده از بین سطوح خودمتمایزیافتگی، جایگاه من و خودمتمایزیافتگی (نمره کل) در سطح (01/0 < P) به صورت مثبت با سبک مقابله متمرکز بر حل مسئله رابطه معنی داری دارد. یافته های این پژوهش نقش مهم سطوح خودمتمایزیافتگی در زنان مطلقه و رابطه آن با سبک های مقابله با فشار روانی را نشان داد و مشخص کرد که زنان با سطح خودمتمایزیافتگی بالا به سبک متمرکز بر حل مسئله و زنان با سطح پایین، به سبک متمرکز بر هیجان و اجتنابی گرایش دارند.