مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳۰٬۸۰۱ تا ۱۳۰٬۸۲۰ مورد از کل ۵۲۰٬۶۶۷ مورد.
منبع:
قند پارسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
54-72
حوزههای تخصصی:
صفت به عنوان یکی از مقولات زبان فارسی (و اساساً همه زبان ها) در کتب دستور زبان معرفی و گونه های آن مشخص شده است؛ اما تعیین نقش آن در گفتار و نوشتار و به ویژه در متون ادبی – به عنوان جزئی از کلام- چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در پژوهش حاضر به بررسی نقش صفت در شکل گیری و درک استعاره در اشعار حافظ پرداخته شده و در آن از نظریه استعاره شناختی، به عنوان یکی از جدیدترین نظریات در بررسی های مربوط به استعاره، بهره گرفته شده است. این نظریه که در ایران تازگی دارد از طرف زبانشناسان مورد استقبال قرار گرفته و هریک در چند و چون آن کنکاش کرده اند. از جمله افراشی (1390) به وسیله نظریه نشانداری التزامی در معنی شناسی و افزودن نکات چندی آن را تکمیل کرده که در این مقاله از این نکات بهره گرفته شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای جمع آوری شده است. در پایان این نتیجه بدست آمده است که حافظ از صفت ها در جایگاه آنچه که در این تحقیق نشانداری التزامی نامیده شده است بهره برده و به منظور پیشبرد اهداف خویش – که در این پژوهش صرفاً دو هدف بازشناسی شده- یعنی تأکید بر مفهومی خاص از میان تناظرهای موجود بین دو مفهوم و همچنین تفضیل مشبه بر مشبه به یا مستعارله بر مستعار بهره برده است.
تحلیل کیفی چگونگی کنش میان استاد راهنما و دانشجو در فرآیند پژوهش (انجام پایان نامه): مطالعه موردی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
95 - 120
حوزههای تخصصی:
ادراک دانشجویان در خصوص فرآیند یاددهی-یادگیری و چگونگی کنش میان استاد و دانشجو، مسائل مختلفی از پیدا و پنهان فرهنگ دانشگاهی را روشن می کند. در این پژوهش به عوامل موثر بر چگونگی این کنش به ویژه در انتخاب استادراهنما از منظر دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تهران با رویکردی کیفی پرداخته شد. میدان تحقیق دانشگاه تهران بود و نمونه ها که به صورت هدفمند طبقه ای از دو دانشکده ی الف)مهندسی برق و کامپیوتر، ب)حقوق و علوم سیاسی انتخاب شدند، با 39دانشجوی کارشناسی ارشد به اشباع رسید؛ از این تعداد، 19نفر از اطلاع رسان ها، از دانشکده الف و 20نفر از آنان، از دانشکده ب بودند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختار یافته بود. برای روایی از بازبینی توسط همکاران و بررسی توسط مصاحبه شوندگان استفاده شد و داده های حاصل از مصاحبه ها با توجه به نظریه انتخاب گلاسر و با کدگذاری موضوعی تحلیل شد. نتایج نشان داد عوامل موثر بر انتخاب استاد راهنما، در هفت مقوله اصلی جای می گیرند: 1.تصوری که نسبت به پایان نامه و شرایط آموزشی دارند. 2.ادارکی که از طریق کانال های شناختی کسب می کنند. 3.تصوری که از توانایی ها و ویژگی های استاد راهنما دارند. 4.تصوری که نسبت به رشته تحصیلی خود دارند. 5.تصوری که نسبت به شرایط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی کشور دارند. 6.ادراکی که تحت تاثیر رفتارهای اجتماعی دارند. 7.تصوری که نسبت به خودو آینده خود دارند. تحلیل پژوهشگران از این مقولات، وجود تفکر سیستمی، میان دانشجویان در انتخاب استاد راهنما است. برای ادراک دانشجویان از چگونگی کنش میان استاد و دانشجو ساختار ادراکی طراحی شد که مراحل مختلف این ساختار عبارتند از: 1.تعیین خواسته 2.تعیین مسیر 3.خود ارزیابی 4.انتخاب.
رابطه سوگیری شناختی، حساسیت اضطرابی و باورهای مادر با اضطراب کودک: نقش واسطه ای راهبردهای کنارآمدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب کودکان اختلالی شایع بوده و از عوامل متعدد درون فردی و بین فردی، تأثیر می پذیرد. بر اساس مطالعات انجام شده به نظر می رسد مؤلفه های فکر، احساس، و رفتار والد و کودک، تأثیر متفاوتی بر اضطراب کودکان دارند. هدف از انجام این این پژوهش تعیین رابطه سوگیری شناختی، حساسیت اضطرابی، و باورهای مادر با اضطراب کودک با نقش واسطه ای راهبردهای کنارآمدن کودکان بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان پایه پنجم و ششم مدارس غیردولتی (۱۱- ۱۲ سال) شهر تبریز در سال تحصیلی ۹ ۳ -۹۴ بودند که نمونه ای به تعداد ۲۷۹ دانش آموز (۱۵۰ دختر، ۱۲۹ پسر) به همراه مادران آنها از مدارس ناحیه ۳ آموزش و پرورش به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های حساسیت اضطرابی (تسائو و همکاران، ۲۰۰۶)، خطای شناختی (کوین و همکاران، ۲۰۱۱)، راهبردهای کنارآمدن (هرناندز، ۲۰۰۸) ، اضطراب (مارچ و همکاران، ۱۹۹۷) و پرسشنامه باورهای والدین درباره اضطراب (چوربیتا، ۲۰۱۰) استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از روش همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد حساسیت اضطرابی، باورهای مادر و راهبردهای کنارآمدن، به صورت مستقیم بر اضطراب کودکان تأثیر دارند. همچنین نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که حساسیت اضطرابی، سوگیری شناختی، و باورهای مادر از طریق راهبردهای کنارآمدن، بر اضطراب کودک تأثیر غیرمستقیم دارند (۰5/۰= p ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای راهبردهای کنارآمدن در رابطه حساسیت اضطرابی، سوگیری شناختی کودک، و باورهای مادر با اضطراب کودک، نقش مهمی دارند؛ بنابراین آموزش های شناختی به مادر و کودک و در نتیجه بهبود راهبردهای کنار آمدن کودک، می تواند در کاهش اضطراب کودک بسیار مؤثر باشد.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات درمانی – آموزشی بر بهبود اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
264-277
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: متخصصان و پژوهشگران حیطه اختلالات یادگیری خاص، روش های درمانی مختلفی را در پژوهش های آزمایشی یا نیمه آزمایشی برای کمک به افراد با این اختلال و همچنین رفع مشکلات آموزشی و تحصیلی آنها، طراحی و به کار برده اند. مطالعه حاضر با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل، به دنبال مشخص ساختن این موضوع است که اثربخشی مداخلات درمانی-آموزشی تا چه میزان می تواند در بهبود اختلال یادگیری خاص اثرگذار باشد. روش: در این فراتحلیل، جامعه آماری شامل آن دسته از پژوهش های در دسترس مرتبط با مداخلات درمانی-آموزشی اختلال یادگیری خاص در داخل کشور بوده است که بین سال های 1380 تا 1393 منتشر شده اند. جهت دستیابی به پژوهش های مورد نظر، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه نشریات ایران (مگ ایران)، و سایت علوم انسانی مورد جستجو قرار گرفتند. به منظور انتخاب پژوهش های اولیه از کلیدواژه های اختلال یادگیری خاص، ناتوانی یادگیری، اختلال ریاضی، اختلال خواندن، اختلال نوشتن، اختلال دیکته، نارسانویسی، نارساخوانی، روش دیویس، روش فرنالد، کپارت، مداخلات آموزشی، و مداخلات روان شناختی استفاده شد. جهت تعیین میزان اندازه اثر مداخلات درمانی-آموزشی، با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 33 اندازه اثر از 24 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بودند، انتخاب شده و فراتحلیل روی آنها انجام شد. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات درمانی-آموزشی بر بهبود اختلال یادگیری خاص، 75/0 است که با توجه به جدول کوهن در حد بالایی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد که روش درمانی فرنالد با اندازه اثر 32/2 نسبت به دو روش دیگر (تمرین و تکرار، و چندرسانه ای) که به ترتیب دارای اندازه های اثر ترکیبی با مدل تصادفی 87/0 و 32/1 بودند، دارای اندازه اثر بیشتری است. نتیجه گیری: اندازه اثر به دست آمده، مؤثر بودن استفاده از مداخلات درمانی-آموزشی در بهبود اختلال یادگیری خاص دانش آموزان را نشان داد. همچنین با توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر بالا بودن اندازه اثر روش چندحسی فرنالد، می توان نتیجه گرفت که در طراحی بسته های درمانی ویژه دانش آموزان با اختلالات یادگیری خاص، بهتر است روش های درمانی چندحسی که ابعاد مختلف مشکلات این کودکان را مورد توجه قرار می دهد، در الویت درمان قرار گیرد.
اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید بر ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید بر ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه دوره دوم متوسطه انجام شده است. پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه به صورت هدفمند از یک هنرستان فنی و حرفه ای شهر ارومیه انتخاب شد و به منظور اجرای پژوهش بعد از اجرای پرسش نامه قلدر-قربانی (الویوس،1996) تعداد 30 نفر از دانش آموزان که به عنوان قلدر طبقه بندی شده بودند در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت آموزش شناختی امید (برگرفته ازمگیار-موئه،2009) قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روان شناختی (دسی و ریان،2000) توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه های شایستگی، خودپیروی و تعلق در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش وجود داشت(01/0 P< ) ؛ بنابراین آموزش شناختی ارتقاء امید بر بهبود مؤلفه های نیازهای بنیادین روان شناختی در دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه مؤثر بوده است.
ادبیات اقلیت ها و تردید در مسیحیت به عنوان فراروایت رستگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
382 - 413
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نوع مواجهه نویسندگان اقلیت پسا استعماری با مسیحیت می پردازد. مسیحیت در طول تاریخ با فراروایت رستگاری و تولید روایت های استعماری عملاً در نقش نهادی ایدئولوژیک به دنبال باز تولید و تقویت گفتمان غالب استعماری به منظور نهادینه سازی فرمانبرداری و ایجاد سوژه های رام و منقاد در مستعمره بود. با ظهور دوران پسا استعمار و متعاقباً پیدایش گفتمان اقلیت ها، فراروایت مسیحیت به تدریج «اعتبار» خود را از دست رفته دید و «تردید» ها نسبت به ژست خیرخواهانه آن افزایش یافت. نویسندگان ادبیات / گفتمان اقلیت تعاریف جدیدی از مسیحیت به دست دادند. آن ها خواستار جدایی مسیحیت استعماری از لوگوس بودند و نتیجتاً آن را از فراروایت رستگاری تا مرز فراروایتی سیاسی از طریق ایجاد مدلول های واسازانه برای مسیحیت تنزل دادند. مقاله پیش ِرو خوانشی لیوتاری-دریدایی از گفتمان مربوط به مسیحیت اقلیت ها به دست می دهد و واکنش های مختلف مقاومت آنها را بررسی می کند و گفتمان های بدیل و رقیب را که در اَشکال پناه به دیگر فراروایت ها، بازگشت به دامان مسیحیت و احیای آیین ها و مذاهب بومی تبلور می یابد مورد ارزیابی قرار می-دهد.
اثر تمرین تناوبی شدید و عصاره زعفران بر بیان برخی ژن های مرتبط با کاشکسی در عضله اسکلتی موش های ماده حامل رده سلولی سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
83 - 104
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهند که تمرین ورزشی و ترکیبات فعال زیستی زعفران می توانند باعث کاهش آپوپتوز و کاشکسی ناشی از سرطان شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر چهار هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف عصاره آبی زعفران (SAE) بر بیان برخی ژن های مرتبط با کاشکسی (SIRT1، hTERT و p53) در عضله دوقلوی موش های حامل رده سلولی 4T1 سرطان پستان انجام شد؛ براین اساس، 44 سر موش BALB/c ماده به طور تصادفی در گروه های تمرین تناوبی شدید (HIIT)، عصاره آبی زعفران (SAE)، تمرین تناوبی شدید + عصاره آبی زعفران (HIIT+SAE)، کنترل و شم قرار گرفتند. پس از 48 ساعت از آخرین جلسه مداخله، عضله دوقلو با روش جراحی برای آنالیزهای بعدی برداشته شد. نتایج نشان داد بیان ژن SIRT1 در گروه HIIT به طور معنا داری از گروه کنترل و HIIT+SAE بالاتر بود (به ترتیب 0.03P = و 0.02P = ). همچنین بیان ژن hTERT در گروه HIIT به طور معنا داری از سایر گروه های مطالعه شده بالاتر بود (P < 0.05) و درگروه SAE به طور معنا داری از گروه HIIT+SAE بالاتر بود (P = 0.01). علاوه براین، بیان ژن p53 در گروه های HIIT و HIIT+SAE به طور معنا داری از گروه SAE پایین تر بود (به ترتیب 0.003 P = و 0.004P =). براساس نتایج، به نظر می رسد HIIT احتمالاً نقش مثبتی در کاهش اثرات کاشکسی ناشی از سرطان با تنظیم بیان بالاتر ژن های SIRT1 و hTERT و بیان پایین تر ژن p53 دارد و می تواند در کاهش تحلیل عضلات ناشی از سرطان مؤثر باشد.
تأثیر رهبری تحول آفرین بر تحقق رویکرد جامعه محوری پلیس با نقش میانجی فرهنگ و ارزش های اخلاقی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
117 - 134
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پیچیده شدن جرایم از یک سو و تبدیل جوامع مکانیکی به ارگانیکی از سوی دیگر، ضرورت رویکرد های مشارکت جویی و ایجابی را به ویژه در مسائل مهم همچون نظم و امنیت چند برابر کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر تحقق رویکرد جامعه محوری پلیس با نقش میانجی فرهنگ و ارزش های اخلاقی در محیط کار است. روش: این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را 600 نفر از مسئولان اجرایی پلیس پیشگیری تهران بزرگ تشکیل می دهند که از این تعداد ، 234 نفر به عنوان نمونه آماری به صورت طیقه ای و تصادفی ساده، انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد رهبری تحول آفرین و پرسشنامه محقق ساخته رویکرد جامعه محور پلیس و فرهنگ و ارزش های اخلاقی، جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس، استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که 59/0 درصد از تغییرات تحقق پلیس جامعه محور و همچنین 483/0 از تغییرات فرهنگ و ارزش اخلاقی توسط رهبری تحول آفرین پیش بینی می شود. تأثیر فرهنگ و ارزش های اخلاقی نیز بر تحقق پلیس جامعه محور معادل 291/0 مثبت و معنی دار است و همچنین تأثیر غیرمستقیم رهبری تحول آفرین بر تحقق پلیس جامعه محور به میزان 14 درصد تبیین شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی است، با تقویت شاخص های رهبری تحول آفرین و فرهنگ و ارزش های اخلاقی در سازمان پلیس می توان زمینه سازی و شتاب بیشتری بر تحقق رویکرد جامعه محوری پلیس داد.
تمدن سازی در حکومت عدل علی ع
منبع:
تأمل سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
5 - 16
حوزههای تخصصی:
آرمان شهر اسلامی تنها در پیروی از خدا و سنت پیامبر و معصومین امکان پذیر می باشد و با توجه به راهکار پیش رو، این مهم تنها با اجرای عدالت و فراهم کردن بستر آن میسر می شود ازین رو تحقق تجلی عدالت اجتماعی در ساختار شهر اسلامی به دو عنصر مردم و حاکم آن شهر بستگی دارد و تا زمانی که تعادل بین این دو عنصر برقرار نشود، آرمان ساخت تمدن اسلامی نیز محقق نخواهد شد.
در طول تاریخ به هر میزان که حکومتی رعایت عدالت اجتماعی را سرلوحه خود قرار داده است به همان میزان نام خود را به عنوان حکومتی موفق در تاریخ ثبت کرده است یک نمونه موفق از حکومت های عدالت محور، حکومت حضرت علی (ع) می باشد که نمونه کامل اجرای عدالت در همه ابعاد است.
تحلیل توزیع فضائی زمانی زیرساخت های خدمات گردشگری به منظور مدیریت بهینه و افزایش بهره وری صنعت گردشگری؛ مطالعه موردی شهرستان شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین و اثرگذارترین بخش های صنعت گردشگری زیرساخت های خدمات گردشگری است که نقش بسیار پررنگی در افزایش بهره وری صنعت گردشگری ایفا می کند. زیرساخت های خدمات گردشگری به نوعی سکوی توسعه گردشگری بوده و نقش زیادی در کسب رضایت گردشگران دارد. هدف این مقاله بررسی چکونگی توزیع زمانی فضایی زسرساخت های خدمات گردشگری در شهرستان شاهرود و سنجش تاثیر آن بر افزایش و یا کاهش بهره وری صنعت گردشگری دارد. سوال اصلی مقاله حاضر این است که توزیع زمانی فضایی زیرساخت های خدمات گردشگری در شهرستان شاهرود چگونه است و چه تاثیری بر افزایش و یا کاهش بهره وری صنعت گردشگری در این شهرستان داشته است؟ روش این مقاله توصیفی تحلیلی است و شیوه گردآوری داده ها و اطلاعات نیز کتابخانه ای است. نتایج مقاله نشان می دهد که به طور کلی زیرساخت های خدمات گردشگری است که جاذبه های گردشگری را به مقصد گردشگری تبدیل می کند وگرنه صرف داشتن حاذبه های گردشگری تعیین کننده حضور گردشگران نخواهد بود.
بررسی رابطه آمایش استراتژیکی و ساختاری سازماندهی فضایی با کارافرینی پایدار دانشگاهی: مطالعه موردی پیام نور منطقه 2 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس دیدگاه اغلب محققان، کارآفرینی دانشگاهی و سپس به مرحله تجاری درآوردن دانش، به ویژه در کشورهایی که فاقد سرمایه های اولیه ای نظیر نفت، طلا و ... می باشند یا در جوامعی که در آنها علی رغم وجود منابع اولیه قابل توجه، سازوکارهای لازم برای بهره گیری از آنها وجود ندارد، می تواند موثر باشد. با این وجود نظریه ها مدیریت ضعیف استراتژیک و عوامل ساختاری محدودکننده را دو عامل اصلی در جلوگیری از کارآفرینی معرفی کرده اند. از این رو مسئله تحقیق حاضر آگاهی از رابطه مدیریت استراتژیک و عوامل ساختاری با کارآفرینی دانشگاهی، و هدف، طراحی مدلی برای نشان دادن چگونگی این رابطه ها است. شیوه انجام پژوهش به صورت کمّی و توصیفی- تحلیلی بوده است. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه هایی بوده که توسط محقق تهیه شده است. جامعه آماری شامل کلیه واحدهای دانشگاهی پیام نور منطقه 2 کشور (48 واحد) است که به صورت سرشماری مطالعه شده اند. داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس تحلیل شدند. یافته ها نشان داده اند که رابطه معناداری میان کلیه متغیرها و مولفه های وجود دارد. محقق در پایان، کوشیده است مدلی را طراحی کند که بالاترین درجه تبیین کارآفرینی دانشگاهی را به دست دهد. این مدل با استفاده از شبکه عصبی تحلیل شد. یافته ها حاکی از برازش بسیار بالای مدل می باشد. به این ترتیب نتیجه پژوهش این بوده است که می توان مدلی را طراحی نمود که به واسطه آن در مسیر توسعه کارآفرینی دانشگاهی با ایجاد بهبود در مدیریت استراتژیک و عوامل ساختاری گام برداشت.
ارزیابی قابلیت پیاده مداری محلات مسکونی با رویکرد رتبه بندی و پهنه بندی. مطالعه موردی: شهر اندیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۵
17 - 34
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که یکی از شاخص های پایداری شهرها در قرن حاضر، کاهش استفاده از سوخت های فسیلی و کاهش آلودگی هوا، در جهت افزایش حمل ونقل عمومی، ارتقاء فعالیت بدنی ساکنان و همچنین سلامت عمومی شهروندان، ترغیب و تشویق به افزایش قابلیت پیاده مداری است، بنابراین موضوع جایگاه سهم عابر پیاده در چند دهه اخیر در دستور کار برنامه ریزان و مدیران شهری قرارگرفته است تا موجب افزایش کیفیت فضای شهری شده و خود باعث تشویق و ترغیب به افزایش قابلیت پیاده مداری شود. با توجه به این که شهرها، بافت کالبدی متجانسی ندارند، بدیهی است که فضاهای مختلف شهری نیز قابلیت پیاده مداری یکسانی نداشته باشند. از این رو شناسایی ویژگی های فیزیکی محیط انسان ساخت اهمیت زیادی در زمینه پیاده مدار شدن دارد. از جمله این محیط ها در شهر می توان به محلات مسکونی اشاره کرد. در این پژوهش با انتخاب شهر اندیشه به عنوان محدوده مورد مطالعه، ابتدا شاخص های مربوط به قابلیت پیاده مداری محلات مسکونی شناسایی شده و سپس هر کدام به صورت لایه هایی از نقشه درآمده و با استفاده از روش مقایسه دوبه دو (AHP)، وزن مربوط به هر کدام تعیین شده است. در ادامه، برای پهنه بندی و رتبه بندی قابلیت پیاده مداری محلات مسکونی از شاخص های بین المللی که در بسیاری از کشورها اعمال شده از جمله تراکم مسکونی، تنوع و اختلاط کاربری، وضعیت خیابان ها، جذابیت و زیبایی محیط اطراف، ایمنی و امنیت استفاده شده است. طبق محاسبات صورت گرفته با استفاده از روش AHP مشخص شده است که شاخص های ایمنی از جرم - امنیت از ترافیک و تراکم مسکونی به ترتیب بیشترین (502/0) و کمترین (032/0) اهمیت نسبی را دارند. مقایسات زوجی بین شاخص های قابلیت پیاده مداری نشان داده است که محلات مسکونی فاز دو نسبت به دیگر محلات شهر اندیشه از وضعیت مطلوب تری در پیاده مداری بهره مند است. از طرف دیگر خروجی حاصل از پهنه بندی قابلیت پیاده مداری محلات مسکونی حاکی از این بوده که محلات مسکونی که قابلیت پیاده مداری بالایی دارند، در مجاورت بخش مرکزی شهر و یا در کنار مراکز تجاری که در سطح برخی محلات ساخته شده است قرار دارند. با توجه به یافته ها، محله 29 فاز سه شهر اندیشه با 86 امتیاز، پیاده مدارترین محله بوده است.
سیر مذهبی مَکران از ابتدا تا غلبه مذهب تسنن
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
129 - 140
حوزههای تخصصی:
مکران سرزمینی در منتهی الیه جنوب شرقی ایران که همواره در زمینه های اجتماعی، فرهنگی و مخصوصاً مذهبی طی سده های مختلف تحت تأثیر نواحی همجوار خود قرار داشت. علاوه بر این عامل، حضور گروههای جمعیتی و فرقه های مذهبی مختلف در این ناحیه نیز بر گرایشهای مذهبی مردمان این دیار بسیار مؤثر بود. پیش از ظهور اسلام غلبه با دو آیین بودایی و زرتشتی بود. در سال 24ه.ق با ورود فاتحان مسلمان، اسلام به آنجا راه یافت. اسلام در مکران مسیر پرفراز و نشیبی طی نمود. نخست حضور گسترده خوارج و سپس داعیان اسماعیلیه آنجا را در بر گرفت و از سده پنجم هجری بنا به دلایل متعدد حضور اهل تسنن فزونی می یابد. در این مقاله سعی شده نخست با روشن ساختن سیر مذهبی مردم این ناحیه علل و چگونگی گرایشها و تغییرات مذهبی آنان مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی الگو های رفتاری استفاده کنندگان فضای شهری جهت پایداری اجتماعی محیط (مطالعه موردی: محور تجاری محله ساغریسازان شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
فضاهای شهری نقش و تاثیر مهمی در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی شهروندان به عنوان رکن اصلی پایداری اجتماعی دارند. اما با توجه به اینکه نیازهای انسان در زمان ها و مکان های گوناگون متغیر بوده و هر فضا از پیچیدگی و عوامل تاثیرگذار متعددی برخوردار است، تطابق فضای شهری با این نیازها، پیچیده و دشوار می باشد؛ بنابراین یک گام اساسی در جهت درک نیازها و رفع موانع و مشکلات موجود در فضا به منظور تحقق پایداری اجتماعی، رفتارشناسی استفاده کنندگان در فضای شهری است. در این راستا، پژوهش حاضر به مطالعه رفتاری شهروندان در محور تجاری ساغریسازان شهر رشت، که از محورهای تجاری- تاریخیِ تنزل یافته به لحاظ کیفیت زندگی همگانی می باشد، پرداخته است. این پژوهش با رویکرد کیفی و بهره گیری از تکنیک نقشه برداری رفتاری، در طی یک هفته همراه با عکس برداری، شمارش و یادداشت روزانه وقایع در ساعات گوناگون روز، انجام شده و نتایج آن، در قالب نقشه های گوناگون رفتاری ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پایداری اجتماعی در محدوده، تحت تاثیر تسلط حرکت سواره و فرسودگی بافت قرار گرفته و فضا نتوانسته پاسخگویی مناسبی به نیازهای معاصر کاربران خود، علی رغم برخورداری از سرمایه های اجتماعی و کالبدی، ارائه نماید. لذا می باید سیاست های اجرایی اولویت داری نظیر بازآفرینی عملکردی محور با محوریت عناصر ارزشمند تاریخی و جاذب جمعیت (مخصوصاً بازار ساغریسازان)، ساماندهی پاتوق ها و قرارگاه های رفتاری غیر سازمان یافته، کاهش موانع متحرک و ثابت موجود در فضا و افزایش فضای حرکتی ایمن و راحت برای افراد پیاده، جهت بهبود کیفیت رفتار و فعالیت همگانی اعمال گردد.
بررسی توانمندسازی زنان فقیر شهری با تاکید بر نگرش مثبت شهروندی (مطالعه موردی: محله ی آخماقیه ی کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
توانمندسازی زنان فقیر شهری با تاکید بر نگرش مثبت شهروندی، به عنوان یک رویکرد نوین انگیزش درونی در زنان است که می تواند بسترهایی را به وجود آورد که فرصت هایی را برای شکوفایی استعدادها، توانایی ها و شایستگی زنان فقیر شهری باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی بوده و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای محله آخماقیه در شهر تبریز است که در منطقه 7 شهرداری واقع شده است. حجم نمونه بر اساس مدل اصلاح شده کوکران 342 نفر برآورد شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از مدل حداقل مجذورات جزئی در نرم افزار Warp-PLS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بیشترین تاثیر در مدل ساختاری یر متغیرهای توانمندسازی و نگرش مثبت شهروندی به ترتیب متغیرهای موثر بودن با ضریب تاثیر 362/0 و خود رضایتمندی با ضریب تاثیر410/0 بوده است. همچنین کمترین ثاثیر در مدل ساختاری برای این متغیرها به ترتیب برای متغیرهای نگرش مثبت شهروندی با ضریب تاثیر 172/0 و تحمل پذیری با ضریب تاثیر 215/0 بوده است. در این تحقیق مدل ضرایب تعیین متغیرهای وابسته نشان می دهد که 4/13درصد از واریانس متغیر توانمند سازی را متغیرهای وارد شونده بر آن توجیه می کند. همچنین نتایج آزمون استون- گیسر، که برای متغیر وابسته توانمندسازی برابر با 152/0و برای متغیر نگرش مثبت شهروندی برابر با 138/0 محاسبه شده است، نشان می دهد که مدل در نظر گرفته شده، ظرفیت و توان پیش بینی لازم را دارد.
نگاره های شجاعت نامه به مثابه تاریخ مصور جنگ های ایران و عثمانی در قفقاز (993-986 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نمونه های اسلیمی در طبقات کاخ عالی قاپو بر اساس نقاشی دیواری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
87 - 99
حوزههای تخصصی:
ساختمان عالی قاپو در طی مراحل متوالی از هسته کوچک اولیه به وضع فعلی مبدل گردیده و عقاید و نظرات شاهان به عنوان سفارش دهنده بر شکل گیری این کاخ تاثیر بسزایی داشته است. عالی قاپو با عنوان دولتخانه علاوه بریک مکان حکومتی محل حل و فصل امور مردمی نیز بوده است. از این جهت در تزیینات و اجرای شیوه های طبقات تفاوت بسیاری دیده شده است. هدف از این پژوهش بررسی سیر تحول و تغییرات نقوش اسلیمی در طبقات کاخ عالی قاپو است. همچنین به شناسایی انواع مختلف اسلیمی و روش اجرایی آن ها در طبقات عالی قاپو پرداخته است و در پی آن پاسخ گو به سوالات زیر می باشد. تفاوت و تشابه انواع اسلیمی در طبقات مختلف این بنا چیست؟ شیوه های اجرایی در طبقات کاخ عالی قاپو چه می باشد؟ آیا در این نقشمایه از یک الگوی کلی در تمام طبقات استفاده شده است؟ بدین منظور داده های مقاله با روش میدانی از تمام طبقات، عکسبرداری و با جستجوی کتابخانه ای گردآوری شده سپس با روش توصیفی تطبیقی داده ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد شیوه های اجرایی در طبقات دوم، سوم و ششم از نقاشی به همراه کشته بری بهره گرفته درحالی که در طبقات دیگر فقط از نقاشی استفاده شده است. همچنین مشخص شد که طبقات اول و دوم که در رفت و آمد مردم و در پیوند با بازار بوده نقوش و شیوه-های اجرایی آن ها ساده تر و از تنوع کمتری برخورداراست اما در طبقات سوم و ششم با توجه به کاربرد شاهانه آن ها نقوش پیچیده تر و با شیوه های متنوع اجرا شده است.
سفر به هند از نگاه بیرونی در تحقیق ماللهند
ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ، ریاضی دان و تاریخ نگار بزرگ ایرانی قرن چهارم و پنجم هجری است. از آنجا که در بیرون به دنیا آمد، به بیرونی مشهور شد و به روایتی دیگر از آنجا که در حوالی خوارزم متولد شده بود، به بیرونی یعنی خارج از خوارزم معروف شد. بیرونی هفت سال در دربار خوارزمشاه ابوالعباس مأمون بن مأمون در گرگانج به عنوان ندیم و رایزن بود. در سال (408ق/1017م) سلطان محمود غزنوی به گرگانج حمله کرد و بسیاری از بزرگان گرگانج، از جمله بیرونی را با خود به غزنه برد. ابوریحان بیرونی پس از فتح شمال هند به دست سلطان محمود غزنوی، به همراه وی به هند رفت و سیزده سال در نواحی مختلفی سرزمین هند به سیر و سفر پرداخت. در این سفرها با دانشمندان هندی آشنا شد و به کسب اطلاعات درباره هند، آموختن زبان سانسکریت و زبانهای هندی، حکمت و دانش های هندوان رایج در نواحی تحت استیلای محمود پرداخت و اطلاعات لازم برای نگارش تحقیق ماللهند را فراهم کرد. ابوریحان بیرونی در سال (421 ق/1030م) نگارش تحقیق ماللهند را آغاز و در سال (423ق/1032م) در شهر غزنه به زبان عربی به پایان رسانید. این کتاب در ذکر عقاید و آراء هندوان در باب مسایل فلسفه، نجوم، هیئت، عقاید و قوانین دینی و اجتماعی است. تحقیق ماللهند مهم ترین اثر بیرونی در هندشناسی به شمار می آید و از جهتی خاطرات سفر ابوریحان بیرونی به سرزمین هند نیز است. تلاش نویسنده در این مقاله بر آن است که سرزمین هند و مسایلی که ابوریحان بیرونی در طول سفر سیزده سالکه خود به شمال غربی شبه قارکه هند و پاکستان با آنها رو به رو شده است را از نگاه بیرونی در تحقیق ماللهند مورد بررسی قرار دهد.
نقش باورهای وسواسیِ مسئولیت پذیری، کمال زدگی و اهمیت دادن به افکار در کیفیت خواب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های مربوط به خواب در افراد با نشانه های وسواس- اجبار اندک و پراکنده است، اما ادبیات پژوهشی در حال رشدی وجود دارد که نشان می دهد نشانه های وسواس- اجبار اغلب با اختلالات خواب مرتبط است. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش باورهای وسواسیِ مسئولیت پذیری، کمال زدگی و اهمیت دادن به افکار در کیفیت خواب بود. بدین منظور نمونه ای 200 نفره از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب گردید. جهت گردآوری داده ها از دو پرسشنامه باورهای وسواسی (2005) و پرسشنامه کیفیت خواب پیتسبورگ (1989) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای وسواسیِ مسئولیت پذیری، کمال زدگی و اهمیت دادن به افکار و کیفیت خواب رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، باورهای وسواسی، کیفیت خواب را پیش بینی می کنند (05/0 p< ) . بعلاوه، در بین باورهای وسواسی، اهمیت دادن به افکار قوی ترین پیش بین کیفیت خواب است. با توجه به این یافته ها و نقش بهداشت خواب در بروز و درمان نشانه های وسواس- اجبار توجه همزمان به باورهای وسواسی و کیفیت خواب در افراد با نشانه های اختلال وسواس- اجبار به درمانگران توصیه می شود.
تحلیل نیروها و عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه متوازن در دهستان های استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های انسانی به عنوان نظام های فضایی همواره تحت تاثیر نیرو ها و عوامل متعدد درونی و بیرونی و با حالت بازدارندگی و پیش برندگی این نیروها در حال تحول می باشند؛ که این مهم موجب پراکندگی متفاوتی از نظر جمعیت و فعالیت در عرصه های سکونتگاهی شده و زمینه ی نابرابری و عدم توازن را فراهم ساخته است. استان لرستان نیز به تبع اثرگذاری عوامل درونی و بیرونی در طی چند دهه گذشته توسعه نامتوازن فضایی را تجربه نموده است، به نحوی که در برخی مناطق نیروهای وادارنده توسعه و به تبع آن ساختارها و کارکردهای وادارنده توسعه شکل گرفته و در برخی مناطق نه تنها ساختارهای لازم شکل نگرفته بلکه در مواقعی نارسائی ساختاری موجب رکود کارکردی سکونتگاه ها در عرصه فضا شده است. پژوهش حاضر به دنبال تحلیل نیروها و عوامل درونی و بیرونی پیش برنده و بازدارنده ایجاد توسعه نا متوازن در استان لرستان از روش پژوهش تحلیلی- توصیفی، و از شیوه های تجزیه و تحلیل کمی و آماری بهره گرفته است. نتایج به دست آمده از پژوهش حاکی از این است که در کنار چگونگی اثرگذاری هر کدام از نیروهای درونی و بیرونی بر توسعه نامتوازن در سطح دهستان های استان لرستان اصلاح اندیشده شده ساختاری- کارکردی در چارچوب توسعه محلی می تواند در حرکت به سمت توسعه متوازن و پایدار راهگشا باشد.