مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
54 - 67
حوزههای تخصصی:
در میان اقلام مختلف خوشنویسی، خط نستعلیق پیوند ناگسستنی بافرهنگ و ادبیات ایران دارد، به طوری که گفته می شود این خط نماد فرهنگ و هنر ایرانی است. همخوانی صورت نستعلیق با روحیه اشعار فارسی زمینه را جهت تعامل بیشتر این خط با ادبیات فراهم کرد تا بر اشعار وزین، صورتی موزون بخشد. این خط قالب های مختلفی دارد که درزمینه شعر، کتابت و چلیپا بیشترین کاربرد را دارد. رباعی 103 خیام که بارها توسط خوشنویسان در قالب چلیپای نستعلیق تکرار شده، مورد مطالعه در این پژوهش قرار گرفته است. شناخت هرچه بهتر و رمزگشایی این آثار هنری نیازمند بررسی روابط متنی حاکم بر آن ها و مستلزم رجوع به مطالعات ترامتنی است. رویکرد ترامتنیت ژنت تمامی روابط موجود میان متن ها را بررسی می کند که در این میان بیش متنیت با تحلیل متون هنری تناسب بیشتری دارد. در بیش متنیت تأثیر یک متن بر متن دیگر بررسی می شود که شامل برگرفتگی متن دوم از متن اول است. لذا هدف این پژوهش، مطالعه ای نظام مند در چلیپاهای رباعی 103 خیام است که منجر به شناخت روابط متنی میان آنها شود. سؤال اصلی براین مبناست که گونه های بیش متنی ژنتی چگونه و به چه میزانی در آثار ذکرشده قابل شناسایی است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مشاهده انجام شده و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده است. بر طبق یافته ها صراحت ارجاع به پیش متن در این آثار زیاد و کارکرد بیش متن ها غالباً جدی است لذا سرعت تغییرات بسیار کند است.
بررسی تاثیر حیات پذیری فضاهای سکونتی قشر کم درآمد بر توانمندسازی ساکنان آن، نمونه مورد مطالعه: چهار پهنه غیر رسمی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
3 - 18
حوزههای تخصصی:
مسکن یکی از مهم ترین نیازهای انسان به شمار می رود و سکونتگاه های حاشیه ای، راه حل اقشار کم درآمد جامعه به مسئله مسکن بوده و به تدریج منجر به معضلات گوناگونی شده و این سکونتگاه ها را با چالش های جدی روبه رو کرده است. البته رهیافت های مختلفی برای حل این معضل ارائه شده که توانمندسازی یکی از به روزترین و کارآمدترین آنهاست؛ مهم ترین محور آن هم کسب قدرت کنترل و تسلط بر نیروهای تأثیرگ ذار ب ر حیات انسانی است. بنابراین هدف پژوهش بررسی رابطه حیات پذیری فضاهای سکونتی قشر کم درآمد با توانمندسازی ساکنان آن بوده و در پی پاسخ به این پرسش است که کدام عوامل بیشترین تأثیر را بر حیات پذیری فضاهای سکونتی و توانمندسازی ساکنان آن دارد؟ و هریک از این عوامل چگونه بر شکل گیری رابطه بین این دو در صورت وجود، اثر می گذارند؟ براساس ادبیات موجود الگویی از مؤثرترین ابعاد و معیارها برای حیات پذیری فضاهای سکونتی و توانمندی ساکنان آن استخراج گردید. به منظور ارزیابی الگوی نظری، چهار محله مسکونی در چهار پهنه حاشیه نشین شهر تبریز (محلات سیلاب، ابوذر، زمزم و آخماقیه) انتخاب و با روش پرسشنامه در بستر مطالعات میدانی اقدام به بررسی شد. شیوه پژوهش پایه ای این پژوهش، همبستگی است که با تبیین الگوی معادله های ساختاری، حیات پذیری به عنوان متغیر مستقل و توانمندسازی به عنوان متغیر وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس بارعاملی هر سنجه و جایگاه هریک از متغیرهای الگوی نظری تعیین شد. یافته های پژوهش بر اهمیت ابعاد حیات پذیری فضاهای سکونتی در توانمندسازی ساکنان آن دلالت دارد و نشان می دهد، توانمندسازی ساکنان در راستای تحقق معیارهای حیات پذیری فضاهای سکونتی قرار دارند. همچنین مؤثرترین بعد در حیات پذیری فضاهای سکونتی بعد ادراکی_معنایی و مؤثرترین بعد در توانمندسازی ساکنان، بعد روانی(شناختی) است؛ که معیارهای ادراکی_معنایی حیات پذیری بیشترین تأثیر را بر توانمندی روانی ساکنان دارد. در پهنه های حاشیه نشین شهر تبریز، پهنه شمالی نسبت به سایر پهنه ها از حیات پذیری و توانمندسازی پایینی برخوردار بوده و نیازمند توجه ویژه است.
سازمان تأمین اجتماعی و چالش های فعالان کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
87 - 122
حوزههای تخصصی:
تأمین اجتماعی یکی از دستاوردها و هم زمان پیش نیازان توسعه است و در عین حال بخش مهمی از بار توسعه اقتصادی بر دوش فعالان کسب وکار است. ازاین رو مشکلات موجود هر دو بخش (تأمین اجتماعی و فعالان کسب و کار) را در درازمدت با اختلال مواجه می کند و همین موضوع تعامل میان آن دو را در جامعه ضرورت می بخشد. هدف از این پژوهش، شناخت چالش های موجود در این تعامل با تکیه بر دیدگاه های بخش کارفرمایی است. روش شناسی پژوهش متکی بر تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها با خبرگان حوزه تأمین اجتماعی و فعالان فضای کسب وکار است. یافته های پژوهش نشان می دهد چالش های مهم تعامل با سازمان تأمین اجتماعی بدین قرار است: ضعف در فرایندهای مربوط به ثبت کارگاه، مشکلات مربوط به ارائه لیست بیمه، ضعف در وحدت رویه و شفافیت در محاسبه نرخ حق بیمه قراردادهای پیمانکاری، ضعف در فرایندها و ساختارهای مربوط به بازرسی از دفاتر، کم توجهی شعب سازمان به آرای هیئت های بدوی و تجدیدنظر و آرای دیوان عدالت اداری، ضعف در ساختارهای حقوقی، مالی و اداری و فرایند صدور مفاصاحساب. ازاین رو در بخش راهکارها کوشش شده تا هم عوامل درون زا و هم برون زا در نظر گرفته شود.
تعمیم پذیری نظریه باورهای آخرالزمانی در تفسیر نقوش سفال نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
91 - 106
حوزههای تخصصی:
سفال سامانی که منسوب به قرون سوم و چهارم هجری است، شباهت ترسیمی بسیاری با آثار ساسانیان دارد. نحوه نقاشی چهره ها و اجزای پیکره ها، ترکیب بندی برخی آثار شاخص و شماری ویژگی های تزیینی دیگر، سفال نیشابور را از نظر محققان تاریخ هنر، دنباله منطقی هنر ساسانی در نخستین سده های اسلامی جلوه داده است. هنگامی که خوانش مفهومی از نقوش، تابعی از همین گزاره می شود، تعمیم پذیری نظریه کلی «تأثیرپذیری هنر اسلامی از هنر ساسانی»، به واسطه برخی آثار مخدوش می شود. با نادیده گرفتن سهم هنر ساسانی در تحلیل نقوش، برخی دیگر از آثار از دایره اعتبارسنجی نظری حذف می شوند. اهمیت، ضرورت و هدف این مقاله را اصلاح وضعیت نظریه فوق، شرح می دهد. سوال اصلی پژوهش این است که در مورد سفال نقاشی شده سامانی نیشابور، چه نظریه ای می توان پیشنهاد نمود که بتواند تعمیم پذیری مطلوب تری از نظریه های موجود داشته باشد؟ روش تحقیق، ترکیبی از روش های توصیفی، تاریخی و داده بنیاد یا زمینه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد در تنوع موضوعات و مقولات مفهومی نقوش، ترسیم یک سپهر نظری از مفهوم آخرالزمان، می تواند جامع ترین پاسخ به پرسش از چرایی وجود آثار نیشابور در سده های سوم و چهارم هجری باشد.
«شاهنامه قوام» جلوه ای دیگر از هنر نگارگری شیراز دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
18 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نسخه نگاره «شاهنامه قوام (هزار)»، محفوظ در موزه «رضا عباسی»، دارای ۳۸ نگاره است. این شاهنامه به دست محمد قوام شیرازی در سال ۱۰۰۰ هجری نوشته شده است، اما از نگارگر یا نگارگران آن نامی در میان نیست. این اثر جزو نسخه هایی است که کمتر مورد نگرش قرار گرفته و تقریباً گمنام است. در این جستار، کوشش می شود تا با تکیه بر شواهد تاریخی و بررسی های ساختاری نگاره ها و کیفیت هنری و سبکی، شناخت صحیح تری از این نسخه به دست آید. هدف پژوهش معرفی این اثر و شناسایی ویژگی های ساختاری و بصری این شاهکار هنری و همچنین شناسایی هرچه دقیق تر این اثر، با تکیه بر شواهد و مستندات، نسبت به هویت سبکی و مکانی آن است. پرسش بنیادین پژوهش حاضر این است که شیوه نگارگری «شاهنامه قوام» چیست و از نظر بصری دارای چه ویژگی و ارزش هایی است؟روش پژوهش: پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده و یافته ها از طریق منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی و از آرشیو موزه «رضا عباسی» به دست آمده است. در این پژوهش چند شاهنامه از شیوه نگارگری شیراز و دو شاهنامه از شیوه قزوین که تا حدودی معاصر با « شاهنامه قوام» بودند مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند و تحلیل ارائه شده با در نظرگیری این مقایسه بوده است. یافته ها: هرچند شاهنامه قوام را متعلق به شیوه نگارگری قزوین دانسته اند، اما یافته ها نشان می دهد که این نسخه همانندی های بسیاری با دیگر شاهنامه های شیوه شیراز دارد و پیرو سنت «نگارگری شیراز» است. همچنین هویت خوشنویس این نسخه نگاره نیز مورد بررسی قرار گرفته است.نتیجه گیری: شاهنامه قوام جزو شاهنامه هایی است که تمام ویژگی های شیوه شیراز را در خود دارد. این شاهنامه همانندی های بسیاری با دیگر شاهنامه های شیراز به ویژه شاهنامه های پک و بریتانیا دارد و به گمان بسیار توسط نگارگران مشترکی کار شده اند. همچنین خوشنویس آن محمدقوام شیرازی که از خوشنویسان پرکار شیراز است و تمام آثارش را در این شهر پدید آورده است. برآیند پژوهش پیش رو نشان می دهد که شاهنامه قوام متعلق به شیوه شیراز است و احتمالا در کارگاه های حرفه ای شیراز کار شده باشد و برخلاف انگاره رایج نسبتی با شیوه قزوین ندارد. ویژگی های مشترکی که در نگاره های شاهنامه قوام و دیگر آثار شیوه قزوین وجود دارد تنها متعلق به این شاهنامه نیست و در دیگر شاهنامه های شیراز وجود دارد و دلیل آن تاثیرپذیری نگارگران شیرازی از نگارگران پایتخت(قزوین) است.
مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن بود. نمونه گیری به صورت هدفمند تا اشباع داده ها ادامه یافت. در نهایت 17 نفر شامل 11 زن و 6 مرد انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق استفاده شد و تحلیل داده ها با روش کلایزی صورت گرفت.یافته های حاصل از پژوهش در بخش تجارب زیسته شامل 4 مضمون اصلی «بحران وجودی، بروز آشفتگی هیجانی ،اختلال در روابط بین فردی و تجارب مثبت بود. همچنین مولفه های سازگاری با آشانه خالی شامل ، هشیاری و اراده بر سازگاری، تجربه رشد هدفمند، از خود فراروی و تقویت ارتباط با مبدا هستی است. در بخش تجارب زیسته مضمون بحران وجودی دارای 4 مضمون فرعی «احساس خلاء، بروز هراس از مرگ ، مواجهه با اضطراب وجودی و مواجهه با احساس تنهایی» بود. مضمون بروز آشفتگی هیجانی دارای 4 مضمون فرعی تجربه احساسات متضاد، تجربه افسردگی واکنشی، کاهش لذت از زندگی » بود. مضمون اختلال درروابط بین فردی در بردارنده سه مضمون فرعی «عدم درک متقابل زوجی، تجربه تعارضات زناشویی و بریدگی از اجتماع»بود. مضمون تجارب مثبت در برگیرنده مضامین فرعی «افزایش اوقات فراغت و آزادی عمل و بهبود ارتباط با همسر» بود.. همچنین در بخش مولفه های سازگاری مضمون هشیاری و اراده بر سازگاری شامل «تامل مجدد بر خود و اتکا بر توانمندی خود»، مضمون تجربه رشد هدفمند شامل «از سرگیری فعالیت علمی و شغلی، معنایابی مجدد و افزایش سرسختی و تاب آوری »؛ مضمون از خودفراروی شامل «توجه به شادی و رضایت فرزند، کمک به فردی مشابه و پرورش نوه ها»، مضمون تقویت ارتباط با مبدا هستی شامل «شکرگذاری و توکل، و تقویت ارتباط معنوی و فعالیت های مذهبی» بود. تجارب روانشناختی از مواجهه با آشیانه خالی حاکی از احساسات و واکنش های متضاد است که سالمندان آشیانه خالی هم تجارب مثبت و هم تجارب منفی را در این مرحله تجربه می کنند و سالمندان در راستای سازگاری با آشیانه خالی از ابعاد درون فردی و فرافردی بهره می جویند . درنتیجه پیشنهاد می گردد از یافته های پژوهش حاضر در برنامه ریزی ها و اق دامات پیشگیرانه و مداخلات در خصوص سالمندان آشیانه خالی مورد استفاده قرار گیرد.
A Sentiment Analysis of Persian Twitter over a Five-Year Period; From the Medical Error in the Death of a Celebrated Iranian Filmmaker to COVID-19(مقاله علمی وزارت علوم)
In recent years, the field of medicine in Iran has faced significant public scrutiny, influenced by two major health crises: the 2016 death of acclaimed filmmaker Abbas Kiarostami due to a medical error and the COVID-19 pandemic. This study examines shifts in the emotional and discursive climate surrounding medicine and physicians on Persian Twitter before and after these events. Using relevant medical hashtags, over 131,000 tweets from 2015 to 2020 were analyzed through sentiment analysis, employing a rule-based approach with NVivo12 software.
The findings reveal a sevenfold increase in tweets about medicine during Kiarostami’s death, accompanied by heightened negativity and associations of terms like "error," "negligence," and "mistake" with medicine which has resulted in the reconstruction of 'medical error.' Additionally, as a result of the association of the terms' error,' 'negligence,' and 'mistake' with 'medicine,' the obviousness of the physician's holiness and respect for medicine has deteriorated, and the association of the terms' value and credibility' with medicine has been de-naturalized. However, during the COVID-19 pandemic, the sentiment shifted positively, reflecting greater appreciation for the medical profession.
This study highlights how public sentiment towards medicine changes in response to major health crises, emphasizing the interplay between public sphere and trust in healthcare systems. Understanding these dynamics can inform strategies to rebuild trust and address public concerns about medical practices.
راه حل های گفتمانی برای مقابله با اخبار جعلی
حوزههای تخصصی:
در عصر پساحقیقت، احتمال کذب خبر افزایش یافته است. هدف از این تحقیق ارائه راه حل هایی برای مقابله با اخبار جعلی است که در شبکه های اجتماعی منتشر می شوند. بدین منظور با استفاده از تحلیل گفتمان فرکلاف از کنش های گفتمانی اخبار جعلی که از 52 خبر جعلی که از اکانت های رسانه های بی بی سی فارسی و ایران اینترنشال در رسانه اجتماعی ایکس در اتفاقات موسوم به حوادث پاییز 1401 منتشر شدند، بهره می بریم. واکنش های گفتمانی به دست آمده از کنش ها که برگرفته از سطح سوم تحلیل گفتمان فرکلاف یعنی سطح تبیین که عبارت است از راه اندازی اکانت ایکس معتبر، کثرت گرایی رسانه ای، فعالیت رهبران افکار در شبکه های اجتماعی، سواد خبری و تحلیل اخبار فوری، راستی آزمایی، بازگرداندن دانش عمومی و اصل ابطال گرایی به رسانه و کنترل واژگان ایدئولوژیک با استفاده از نظریه انافام. مباحث مارپیچ سکوت، روایت ها و روزنامه نگاری تحقیقی، حفظ سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی با خارج کردن مخاطب از اتاق های پژواک در شبکه های اجتماعی.واژگان کلیدیشبکه های اجتماعی ایکس، اخبار جعلی، بی بی سی فارسی، شبکه ایران اینترنشنال، تحلیل گفتمان فرکلاف.
معرفت و حقیقت؛ مقایسۀ روش شناسی شناخت در فلسفۀ ابن عربی و سورن کیر کگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
225-255
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی روش شناسی شناخت در فلسفه ابن عربی و سورن کیرکگور می پردازد. ابن عربی در چارچوب عرفان اسلامی، معرفت حقیقی را از طریق تجربه های شهودی و کشف باطنی می داند، در حالی که کیرکگور در الهیات مسیحی، حقیقت را امری شخصی و ذهنی معرفی کرده و بر جهش ایمانی تأکید دارد. این پژوهش با روش تحلیل تطبیقی، وجوه اشتراک و افتراق این دو فیلسوف را بررسی کرده است. نتایج نشان می دهد که هر دو فیلسوف بر تجربه شخصی و فراتر رفتن از عقل برای شناخت حقیقت تأکید دارند. ابن عربی فرآیند معرفت را تدریجی و مبتنی بر سلوک عرفانی می بیند، در حالی که کیرکگور آن را تجربه ای ناگهانی و مبتنی بر ایمان می داند. ابن عربی حقیقت را با وحدت وجود و کیرکگور آن را به عنوان تجربه ای فردی و رابطه ای شخصی با خداوند مطرح می کند. با وجود تفاوت های فرهنگی و دینی، هر دو فیلسوف به نقش تجربه فردی و محدودیت عقل در شناخت حقیقت تأکید دارند. این پژوهش نشان می دهد که ایمان و تجربه های معنوی از ارکان مشترک در هر دو سیستم فکری هستند.
تاثیر تمرین هوازی به همراه محدودیت کالری بر برخی شاخص های التهاب عروقی و اینترلوکین-1 رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: افزایش التهاب ناشی از چاقی با سلامت عروقی مرتبط است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تمرین هوازی و محدودیت کالری بر برخی شاخص های التهاب عروقی و اینترلوکین -1 رت های نر چاق انجام شد.مواد و روش ها: تعداد 24 سر رت نر به طور تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین، محدودیت کالری و تمرین+ محدودیت کالری تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی به مدت هشت هفته و شدت 24 تا 33 متر در دقیقه با شیب 15 درصد حفظ شد و مدت زمان تمرین از 10 دقیقه در روز اول تمرین تا 60 دقیقه در روز، در هفته پنجم تمرین افزایش و تا انتهای برنامه با همین شرایط حفظ شد. گروه های دارای محدودیت، 50 درصد مقدار غذای مصرفی سایر گروه ها را دریافت کردند. غلظت ای سلکتین، ICAM و اینترلوکین -1 به روش الایزا اندازه گیری شد. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری P<0.05 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که تمرین هوازی، محدودیت کالری و تمرین هوازی به همراه محدودیت کالری منجر به کاهش معنی دار ای سلکتین (P=0.001)، ICAM (P=0.002) و اینترلوکین -1 (P=0.001) گردید.بحث و نتیجه گیری: هشت هفته تمرین هوازی چه به تنهایی و چه همراه با محدودیت کالری، منجر به بهبود سطوح برخی از فاکتورهای التهاب عروقی می شود.
نقش تعدیل کنندگی سبک یادگیری و هوش هیجانی دانش آموزان در یادگیری مهارت پنجه والیبال به روش مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی سبک یادگیری و هوش هیجانی دانش آموزان در یادگیری مهارت پنجه به روش مشارکتی انجام شد.روش پژوهش: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی است که ۴۸ دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول ، بصورت در دسترس انتخاب شدند و در یکی از چهار گروه: سبک یادگیری واگرا با هوش هیجانی پایین /بالا و سبک یادگیری همگرا با هوش هیجانی پایین/بالا قرار گرفتند. آزمودنی ها پس از پیش آزمون و گذراندن دوره در محیط آموزشی با بکارگیری الگوی یادگیری مشارکتی ، در آزمون یادداری فوری ، یادداری و انتقال شرکت کردند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های سبک های یادگیری کلب، هوش هیجانی گلمن و آزمون والیبال فرنچ – کوپر بود. در تجزیه و تحلیل داده ها در قسمت آمار توصیفی ، میانگین و انحراف استاندارد و در قسمت آمار استنباطی از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و مرکب (4×4) درسطح معناداری 0/05 استفاده شد.یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که بین میزان یادداری فوری ، یادداری و انتقال مهارت پنجه والیبال به روش مشارکتی در افراد دارای سبک یادگیری همگرا و واگرا با هوش هیجانی بالا و پایین تفاوت معناداری وجود دارد؛طوری که در مراحل یادداری فوری ، یادداری و انتقال گروه دارای سبک یادگیری واگرا با هوش هیجانی بالا، بالاترین و گروه دارای سبک یادگیری همگرا با هوش هیجانی پایین، پایین ترین امتیاز را کسب کردند.نتیجه گیری: توجه به نقش سبک های یادگیری و هوش هیجانی دانش آموزان در آموزش مهارت پنجه اهمیت دارد. به علاوه بنظر می رسد الگوی یادگیری مشارکتی روش مناسبی برای استفاده در ساعات ورزش محسوب می گردد.
بررسی جامعه شناختی سیمای زن ارمنی در ادبیات منثور ایران با رویکرد ایماگولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
195-218
حوزههای تخصصی:
ارامنه همواره در صحنه فرهنگ و ادبیات ایران نقش قابل توجهی داشته اند. بررسی مواجهه جامعه ایرانی با ارامنه می تواند محل مطالعات گوناگون جامعه شناسی، ادبی، تاریخی و فرهنگی باشد. ما در این مقاله به بررسی سیمای زنان ارمنی، به عنوان بخش مهمی از جامعه ارامنه در ادبیات داستانی ایران تا پیش از انقلاب اسلامی با استفاده از روش ایماگولوژی پرداخته ایم. ایماژولوژی که زیرشاخه ای از مطالعات ادبی تطبیقی است، چگونگی تجلی هویت ملل مختلف را در تضاد و مقایسه تصویر خود با تصویر دیگران در ادبیات مطالعه می کند. در این پژوهش ما ابتدا به معرفی دانش ایماگولوژی یا تصویرشناسی و ذکر تاریخچه مختصر آن پرداخته ایم و سپس با استفاده از یافته های این دانش، سیمای زن ارمنی در ادبیات داستانی ایران را بررسی کرده ایم. پس از جمع آوری نمونه ها به این نتیجه رسیده ایم که سیمای زن ارمنی در نمونه ها، در قالب دو تصویر عمده قابل دسته بندی است: نخست زن ارمنی به مثابه زنی زیبا و آزاد که عمدتا به عنوان ابژه ای برای زناشویی یا خوشگذرانی بازنمایانده می شود و دوم زنان ارمنی کارگر و زحمتکش که تصویری قابل تحسین و احترام دارند و به نوعی در مقابل دسته اول قرار می گیرند.
Rethinking the Concept of Healthy Living in Urban Neighborhoods During the Corona Pandemic era and after(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۲ - Serial Number ۵۲, Spring ۲۰۲۴
35 - 49
حوزههای تخصصی:
The neighborhood is considered as the center of thinking about the City. Neighborhoods have undergone changes in different eras based on different crises. The emergence of the Corona pandemic has caused immediate changes in the way of living and the creation of new demands in the last four years. The daily concerns caused by the pandemic have put the dwellers' physical, mental, and psychological health at risk. Therefore, the research's main goal is to rethink the concept of neighborhood health as required in the post-pandemic era. This research was developed based on the correspondence of experiences and literature of "contemporary neighborhood" and "pandemic concept." Based on theme base method, studies related to the "pandemic" were investigated to base the obtained data on the content matching of two concepts of the contemporary neighborhood and pandemic and to make it possible to realize the research goals. Based on the findings, eighteen criteria related to place, ten related to biopsychology, and seven related to biomedicine have been promoted in contemporary urban planning. The summation of the criteria related to the contemporary neighborhood also confirms eighteen criteria. Examining the content of the basis of livability criteria in the pandemic era and the contemporary neighborhood shows that these two phenomena (chronological) not only do not have a fundamental conflict with each other in content, but the content coherence between the criteria is evident.
ارائه الگوی مشارکت جویی فرهنگی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
137 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه های فرهنگی اهمیت زیادی در کسب شایستگی های دانشجومعلمان و دستیابی به هویت معلمی دارند. این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای مشارکت جویی فرهنگی دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش: روش پژوهش از منظر گردآوری اطلاعات، آمیخته اکتشافی متوالی بود. در بخش کیفی، از نظریه برخاسته از داده ها استفاده شد و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از بین دانشجومعلمان برگزیده و متخصصان دانشگاهی و با روش نمونه گیری هدفمند، 18 نفر انتخاب شدند. روش تحلیل اطلاعات در بخش کیفی، تحلیل مضمون با روش دپوی و گیتلین بود. در بخش کمّی، روش پژوهش توصیفی بود. برای اعتباربخشی، از نتایج بخش کیفی استفاده شد. جامعه آماری این بخش شامل اعضای هیئت علمی، مدیران و دانشجومعلمان به تعداد 802 نفر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، پرسشنامه های بسته پاسخ را پاسخ دادند. شاخص روایی محتوایی برای بررسی روایی پرسشنامه استفاده شد. یافته ها: در بخش کیفی، الگوی تدوین شده شامل سه بخش پیش نیازها مشتمل بر سیاستی و اجرایی(وحدت سیاستی، کثرت گرایی برنامه ای مخاطب شناسی و استعدادشناسی، مسئولیت سپاری، نیازشناسی، اطلاع رسانی، اقناع سازی و حمایتگری)، اجرای بهینه(شبکه سازی و تیم سازی، شخصی سازی، کیفیت بخشی اجرا و ادغام برنامه ای) و تضمین کیفیت(پایش فرهنگی، سنجش دستاوردی) بود. با کاربست روش تحلیل عاملی مرتبه دوم ضرایب استانداردشده مؤلفه ها با مقادیر تی بالای 2، نشان داد از اعتبار لازم برخوردارند و در نهایت الگو، از برازش خوبی برخوردار است. نتیجه گیری: مشارکت پذیری دانشجومعلمان در فعالیتهای فرهنگی مستلزم وجود برنامه منسجم، اجرای مناسب، نیازسنجی دقیق و پایش مستمر است. در این زمینه باید مسئولیت اساسی را به خود دانشجومعلمان سپرد.
واکاوی راهکارهای مقابله با پدیده نفاق در بیداری اسلامی با تأکید بر آموزه های قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
165 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از ویژگی های بارز منافقین، مواضع فریبکارانه و متناقض آنان است که در بسیاری از آیات قرآن به آن اشاره شده است. نفاق در اصطلاح قرآن کریم عبارت است از مخالفت ظاهر با باطن آدمی که با نیت فساد و معصیت شکل می گیرد؛ زیرا منافق با زبان چیزی را می گوید، ولی نیت واقعی خود را مخفی می دارد تا به دیگران زیان و آسیب برساند. هدف از انجام این پژوهش، پاسخ به این پرسش بود که راهکارهای مقابله با پدیده نفاق در بیداری اسلامی با تأکید بر آموزه های قرآن کریم چیست. روش: محقق با استفاده از روش تحلیل مضمون و با نرم افزار مکس کیو.دی.ای، داده های حاصل از آموزه های قرآن کریم را مفهوم سازی کرده است. یافته ها: بر اساس این مفاهیم، مضامین اولیه(اختصاصی بودن، منحصرسازی، خبرپراکنی، خبر نادرست، هوشیاری، دانایی، پیش بینی، بزرگان، بلندپایگان، خرابکاری و انحطاط) و مضامین سازمان دهنده(ویژه سازی، محدودیت، سخن پراکنی، خبر تحریف شده، روشن بینی، دوراندیشی، عاقبت بینی، اغنیا، نجیب زادگان، فتنه انگیزی و تبهکاری) مضامین فراگیر به دست آمد. نتیجه گیری: با ترکیب و ادغام مضامین فراگیر نزدیک به هم، پنج بُعد مبارزه با انحصارگرایی، بصیرت افزایی، مقابله با شایعه سازی، جلوگیری از اشرافیت و پیشگیری از ترویج فساد و توطئه استخراج شد.
طراحی مدل رفتار پایدار مصرف کننده با رویکرد حکمرانی خوب دیجیتال در صنعت بانکداری (مورد مطالعه: بانک پارسیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
20 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله طراحی مدل رفتار پایدار مصرف کننده با رویکرد حکمرانی خوب دیجیتال در صنعت بانکداری(مورد مطالعه:بانک پارسیان) می باشد. در این مقاله از روش پژوهش نظریه داده بنیاد و با رویکرد کیفی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا 2020 استفاده شده است. روش نمونه گیری هدفمند (قضاوتی) بود. برای روایی سوالات مصاحبه در هر مرحله از گردآوری و تحلیل داده طبقه های مشتق شده به مصاحبه شوندگان نشان داده شد تا صحت مطالب تأیید گردد. امتیاز روایی برابر 91% درصد بود . جهت ارزیابی پایایی مصاحبه ها از روش درصد توافق بین دو کدگذار استفاده شد. نتایج و یافته های پژوهش نشان می دهد که ایجاد رفتار پایدار مصرف کننده با تاکید بر حکمرانی خوب دیجیتال در بانک پارسیان طراحی مدل رفتار پایدار مصرف کننده با رویکرد حکمرانی خوب دیجیتال در بانک پارسیان علاوه بر اینکه تحت تاثیر حکمرانی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار دارد متاثر از ارزش های سازمانی حامی شکل گیری رفتار مسئولانه، اهداف کلان و استراتژیک بانک پارسیان، گسترش فناوری های نوین دیجیتال در سطح بانکداری و سطح فرهیختگی جامعه می باشد. همچنین مشخص گردید ایجاد رفتار پایدارمصرف کننده با رویکرد حکمرانی خوب دیجیتال از طریق مدیریت دارایی های دیجیتال در بانک، ارائه خدمات شخصی سازی شده، بازنگری در سیاست های دیجیتالی، ایجاد بانکداری دیجیتال امنی چنل و آموزش و آگاهی رسانی مستمر تبیین می گردد.
طراحی مدل چند سطحی مدیریت عملکرد منابع انسانی در شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
233 - 255
حوزههای تخصصی:
بخشی نگری در حوزه عملکرد به اتلاف منابع، ضعف عملکردها در هر سطح و ناکارآمدی مدیریت سازمان منجر می شود. ازاین رو، ایجاد کارایی در تمام سطوح سازمانی، برای هماهنگی در مدیریت منابع انسانی، الزامی است. پژوهش حاضر، با هدف طراحی مدل مدیریت عملکرد منابع انسانی در سطوح فردی، گروهی و سازمانی در شهرداری تهران انجام شده است. پژوهش از نوع توسعه ای و کاربردی است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، دوازده مدیر از مدیران و کارشناسان ارشد نواحی 124گانه شهرداری شهر تهران هستند که به روش گلوله برفی تا رسیدن به حد اشباع نظری، به روش میدانی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با آنان انجام شده است. یافته های این پژوهش، در سطح فردی، دو مضمون فراگیر، در سطح گروهی، دو دسته مضامین فراگیر و در سطح سازمانی، شش مضمون فراگیر پدیدار آمده اند. روایی با روش بازبینی خبرگان و پایایی، با روش آلفای کرپیندورف، سنجیده شده است. در بخش کمّی پژوهش، از بین بیش از 8 هزار نفر کارمندان شاغل در نواحی 124گانه شهرداری تهران، اندازه نمونه براساس فرمول کوکران، تعداد 380 نفر برگزیده شدند. جهت اعتبارسنجی مدل، از آزمون تحلیل عاملی تأییدی و برازش مدل، استفاده شد. نتیجه اینکه، تمامی ابعاد مؤلفه ها و شاخص های مدل تأیید شدند و میزان اهمیت ابعاد و مؤلفه های مدل، قابل قبول هستند. با نظرخواهی از خبرگان حوزه منابع انسانی شهرداری تهران، روابط بین سه سطح بررسی شد که نتایج حاکی از اثر مثبت سطوح بر یکدیگر دارد. مدل استخراجی به مدیریت منابع انسانی شهرداری تهران کمک می کند تا با شناسایی دقیق مفاهیم اثرگذار بر فرآیند مدیریت عملکرد، بهبود عملکرد را در سطوح موجب شوند.
پدیدار شناسی تجربه زیسته اقدام کنندگان به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
621 - 652
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طی دهه های اخیر در بسیاری از کشورها و مناطق جهان، پدیده خودکشی روند فزاینده ای به خود گرفته است. این پدیده، اگرچه سمت و سوی تعدادی از پژوهش های اجتماعی را به خود جلب کرده است، اما تجربیات اقدام کنندگان به خودکشی و دلایل و بسترهایی که آن را شکل می دهند، پیچیده و بسیار متفاوت است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجربه زیسته افرادی است که اقدام به خودکشی نموده اند. روش و داده ها: این مطالعه با روش پدیدار شناسی انجام گردید. مشارکت کنندگان، ۱۸ نفر از افراد ۱۸ تا ۳۵ ساله ای بودند که طی سه ماهه آخر ۱۴۰۲ در شهر مشهد اقدام به خودکشی نموده بودند. انتخاب مشارکت کنندگان به شیوه هدفمند انجام شد. فرآیند گردآوری داده ها در هیجدهمین مصاحبه نیمه ساختاریافته به اشباع داده ای رسید. سپس داده ها با روش کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: این افراد در چهار بعد بدن، روابط، فضا و زمان تجارب آسیب زایی دارند. بدن برای گروهی موضوعی ناارزنده و برای گروهی ابزاری برای اعتراض است. روابط زیسته نیز از فاصله گیری اجتماعی تا آزادی کامل در نوسان است. فضای آنان فاقد دلبستگی است. این در حالی است که گروهی به گذشته با نگرشی منفی، گروهی سعی در فراموشی کردن گذشته و بالاخره گروهی درصدد تغییر جهان زیسته خود هستند. بحث و نتیجه گیری: ضروری است تجربه زیسته این افراد جدی گرفته شود و همزمان به هر چهار بعد زیست بدنی، فضای اجتماعی، ارتباطی و زمانی آنان توجه شود. پیام اصلی: هنگامی که افراد خودکشی می کنند هیجاناتی را در چهار بعد بدنی، روابط اجتماعی، فضا و گستره زمان تجربه می کنند. شناخت هر یک از این مضامین می تواند به افرادی که در حال کمک به این افرادند، یاری دهد.
گفتمان مشروطیت در نمایشنامه «شیخ علی میرزا» اثر میرزا رضاخان طباطبائی نائینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی نمایشنامه ی«تیاتر شیخعلی میرزای حاکم ملایر و تویسرکان و عروسی با دختر پادشاه پریان» نوشته ی میرزارضاخان طباطبائی نائینی در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است. در راستای پاسخ به پرسش هایی چون: گفتمان مشروطه در قالب جهان بینی نویسنده و به مثابه ی عناصری که در تولید و تعبیر متن به کار گرفته شده، چه نظام معنایی را ایجاد کرده است؟این نظام دربرگیرنده ی چه نشانه هایی است؟و برای به حاشیه راندن گفتمان رقیب، تضعیف روابط قدرت و بازتولید ساختارهای فکری از چه ابزارهایی بهره می گیرد؟ مقاله ی حاضر گفتمان مشروطه را واجد کارکرد ایدئولوژیک، در تقابل با گفتمان استبدادی، و بازتاب واقعیات فرهنگی و اجتماعی می داند که گفتمان استبدادی مانع از بازنمایی بی طرفانه ی آن می شود. داده ها از طریق اسنادی و با تحلیل نظام نوشتاری نمایشنامه گردآوری و در سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین» تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد ساختار واژگانی و نحوی ایدئولوژ ی بنیاد متن، جهت تخریب حوزه ی اقتدار عمل کرده و نحوه ی عملکرد مشارکین، کنش ها، روابط و کارکرد زبان، در راستای مقابله با طبیعی سازی ایدئولوژی حاکم است، به گونه ای که معانی و دلالت های اجتماعی مدنظر نویسنده را منتقل کند. همچنین به دلیل سلطه ی سنت های جدید زبانی، واژگانی و دستوری مشروطه بر متن، مولف با به کار گرفتن زبان طنز، به مسائل ایدئولوژیک نهفته در زبان، طبقه و فرهنگ می نگرد. نگرشی که محصول فرایند تقدس زدایی از چهره ی پادشاه و جانشینی الگوهایسیاسی جدیدتر با مرکزیت قانون بوسیله ی گفتمان غالب است.
بررسی کیفی چالش های رشته راهنمایی و مشاوره (گرایش مشاوره) در دانشگاه فرهنگیان و نظام آموزش و پرورش مبتنی بر تجارب زیستۀ اساتید و دانشجو معلمان مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۶
75 - 88
حوزههای تخصصی:
از آنجا که یکی از مهمترین نقش های حاضر در مدرسه، مشاور مدرسه است و نحوه آموزش مشاوران در دانشگاه فرهنگیان از اهمیت بالایی برخوردار است، هدف این پژوهش شناسایی چالش ها و مسائل رشته مشاوره و راهنمایی مبتنی بر تجارب زیسته اساتید و دانشجومعلمان این رشته بود. روش این پژوهش به صورت کیفی و پدیدارشناسانه بود و با انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته صورت گرفت. شیوه نمونه گیری هدفمند بود و پس از مصاحبه با 10 دانشجومعلم و 10 استاد رشته مشاوره داده های پژوهش به حد اشباع رسید. داده ها با روش اشتراوس و کوربین کدگذاری شدند. یافته ها شامل 152 کد باز، 10 کد محوری، و 4 کد انتخابی بود که به عنوان چالش های اصلی رشته مشاوره در نظام آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان، استخراج گردیدند. نتایج نشان داد که چالش های اصلی و اساسی رشته راهنمایی و مشاوره دردانشگاه فرهنگیان و نظام آموزش و پرورش عبارتند از چالش های فردی، چالش های دانشگاهی، چالش های سازمانی، و چالش های فرهنگی و بومی. چالش های فردی مسائلی است که دانشجومعلم رشته مشاوره از نظر شخصیتی با آن روبروست. چالش های دانشگاهی مربوط به دروس و تئوری و عملی دانشجومعلمان است. پالش های سازمانی مربوط به ساختارهای تعریف نشده و یا مبهم مربوط به این رشته است. و چالش های فرهنگی و بومی مربوط به نگرش کارکنان مدرسه و والدین در حوزه خدمات مشاوره ای می باشد.