مطالب
    فیلترهای جستجو:
                فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۱۲٬۰۶۱ تا ۱۲٬۰۸۰ مورد از کل ۵۳۴٬۴۵۳ مورد.
                منبع:
                مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴                                    
                        2177 - 2201                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                یورگن هابرماس از برجسته ترین متفکران مکتب فرانکفورت است که سعی کرده با قرائتی هگلی به بازسازی مارکسیسم بپردازد و مکتب انتقادی را اعتلا دهد. او همچون مارکس به بنیان های مدرنتیه و عقل گرایی ناشی از آن باور داشت؛ اما مدرنیته را پروژه ای ناتمام می دانست. وی معتقد بود در شیوه تولید سرمایه داری شکل نوینی از حقوق و عدالت شکل گرفت و نهادهای حوزه عمومی مستقل پدیدار شد؛ اما در سرمایه داری متأخر، دخالت دولت در امور خصوصی و حل شدن جامعه در درون دولت سبب افول حوزه عمومی شد و نهادهای عمومی موقعیتی مشورتی یافتند. ازاین رو بخش اعظم تفکرات هابرماس صرف ارائه نظریه «کنش ارتباطی» برای بازسازی حوزه عمومی شد؛ چراکه تنها در حوزه عمومی است که عقلانیت یافت می شود دموکراسی واقعی شکل می گیرد. هابرماس طرحی از نظریه حقوقی دموکراسی قانون مدار ارائه می دهد که بر اخلاق، سیاست و حقوق گفت وگویی استوار است. نقطه عزیمت هابرماس در نظریه های قانون و دموکراسی گفت وگویی ارائه طرحی برای ایجاد برابری حقیقی و حقوقی شهروندی است که با نقد دو پارادایم لیبرالیسم بورژوایی و رفاه اجتماعی آغاز می شود. این نوشتار با روش توصیفی -تحلیلی در پی اثبات این مسئله است که تحلیل هابرماس در این زمینه تحت تأثیر دیدگاه های ماتریالیستی مارکس در ارتباط با دولت قرار دارد؛ هرچند که وی تلاش می کند که از این بند رهایی یابد و به نوعی منفک از حقوق عمومی مطرح شود.            
            گسست در رویه دیوان داوری دعاوی ایران-آمریکا: رویه دیوان در پرونده اموال غیر نظامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴                                    
                        2595 - 2617                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                الف -15 (دو-الف) کرد. از نظر دیوان صدور حکم در این پرونده که از سوی ایران با استناد به نقض تعهد ایالات متحده به موجب اصل الف و بند 9 بیانیه عمومی الجزایر مبنی بر اعاده وضعیت مالی ایران به حالت سابق بر 14 نوامبر 1979 و فراهم آوردن ترتیب انتقال «اموال ایران» در دیوان مطرح شده بود، مستلزم احراز مالکیت ایران بر اموال موضوع این پرونده بود. به همین سبب دیوان با توسل به قواعد حل تعارض قانون ایالات متحده را به عنوان قانون محل وقوع مال به منزله قانون حاکم بر احراز مالکیت برگزید. بر این اساس، مالکیت ایران بر اموال مورد ادعا و شمول تعهد ایالات متحده به آنها منوط به تسلیم آن اموال به ایران شد. حال این پرسش قابل طرح است که آیا دیوان رویکرد صحیحی را در خصوص این موضوع اتخاذ کرده است یا خیر؟ این مقاله با اتکا به روش توصیفی-تحلیلی تحقیق و استفاده از منابع کتابخانه ای و رویه قضایی مربوط و نظرهای مخالف قضات دیوان در این رأی درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده است. رویکرد واحدی در این خصوص اتخاذ نشده است، ولی با توجه به خصیصه دیوان به عنوان دیوان بین المللی و بیانیه عمومی به عنوان یک معاهده، انتخاب قانون داخلی یک کشور با اتکا به قواعد حل تعارض برای اختلافی که با استناد به نقض یک معاهده بین المللی مطرح شده بود، رویکرد قابل تأییدی نیست.             
            بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: اهمیت مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی از آنجاست که نمایانگر نگاه برنامه ریزان و شهرسازان به حیات مطلوب شهری و تقابل این شیوه زندگی با شیوه زندگی در برخی بافت ها و نواحی شهر است. در واقع بازآفرینی به معنای بازگرداندن حیات اجتماعی، اقتصادی و محیطی به یک منطقه است. این حرکت مکان ها را دگرگون می کند، تصویر اجتماعی از خودش را تقویت می کند و مکان های زنده و جذاب که سرمایه گذاری درونی پایدار را تشویق می کنند، خلق می کند. هدف: در این راستا تحقیق حاضر با هدف بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی در شهر کرمان انجام شده است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر با توجه به اهداف تحقیق و مؤلفه های مورد بررسی، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان و متخصصین در حوزه شهری بر اساس نمونه گیری گلوله برفی است که 40 عامل یا محرک با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش چهار سکونتگاه غیررسمی شهرک پدر، شهرک صیاد شیرازی، شهرک صنعتی، شهرک فیروزآباد یا پشت بند مملکت شهر کرمان است. یافته ها: یافته ها از نظر تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی عوامل در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی عوامل حاکی از تمرکز در خوشه تاثیرپذیر و مستقل است. از میان 40 نیروی پیش برنده، عوامل تسهیلگری میان نهادی در بازآفرینی بافت اسکان غیررسمی، اطلاع رسانی و آکاهی بخشی نهادی ، مشارکت ساکنان در نهادسازی بازآفرینی بافت های سکونتگاه غیررسمی، همبستگی جمعی ساکنان، میزان مشارکت بین نهادی و همپوشانی قوانین و مقررات بیشترین میزان تاثیرگذاری مستقیم را داشتند. این نیروها از نظر عملکرد سیستمی پیشران ورودی و باثبات است که نقش اثرگذاری بالا و اثرپذیری اندک دارد. نتایج: در نتیجه، وضعیت کلان سیستم و تغییرات آن را کنترل می کند و مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی شهر کرمان بیشتر به عملکرد آن ها وابسته است.            
            تحلیلی بر ارزیابی کیفیت دارایی بانک ها
                منبع:
                تحلیل ها و اندیشه های اقتصادی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳                                    
                        121 - 142                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                ازآنجایی که کارکرد بهینه بانک ها، تأثیر بسزایی بر رشد و توسعه اقتصادی کشور دارد، ایجاد شرایط و بستر های لازم در جهت ارتقاء کیفی و کمی عملکرد بانک ها در سایه ی فضای رقابتی سالم، می تواند نقش قابل توجهی در دستیابی به اهداف توسعه داشته باشد. با توجه به مشکلات نظام بانکی کشور همچون افزایش مطالبات معوق، وجود دارایی های موهومی، ذخیره گیری نامناسب، ناترازی مالی و اقتصادی، این تحقیق به صورت تحلیلی و توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به دنبال راه حلی برای رفع مشکلات پیش گفته است که در نهایت اجرای برنامه ارزیابی کیفیت دارایی و پیاده سازی استاندارد گزارشگری مالی بین المللی، پیشنهادی است که می تواند در تعدیل مشکلات مزبور اثرگذار باشد. کیفیت دارایی های بانکی، یکی از مهم ترین عوامل در سنجش سلامت مالی و عملکرد بانک ها به حساب می آید. ارزیابی کیفیت دارایی ها شامل بررسی وضعیت و قابلیت بازپرداخت وام ها، سرمایه گذاری ها و سایر دارایی های بانکی است. این تحلیل به مدیران، سرمایه گذاران و نهادهای نظارتی کمک می کند تا ریسک های مرتبط با سرمایه گذاری در یک بانک خاص را بهتر درک کنند. اجرای ارزیابی کیفیت دارایی منجر به افزایش کیفیت دارایی و خارج شدن دارایی های بی کیفیت از ترازنامه بانک ها می شود و در نهایت ترازنامه بانک ها کوچک تر اما با کیفیت تر خواهد شد؛ دارایی با کیفیت، جریان نقدینگی مناسبی را ایجاد می کند که منجر به بهبود عملکرد بانک می شود؛ در این راستا نیاز است بانک مرکزی در تطبیق قوانین با این استاندارد و همچنین در امر نظارت بر نظام بانکی اهتمام بیشتری ورزد.            
            بازشناسی و مکان یابی قشلاق ایلخانی «سیاهکوه» و حوزه رود «جغتو»(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سیاهکوه یکی از نواحی ساحل رود جغتو است که نام آن از دوره سلجوقیان تا زمان قاجار در منابع تاریخی آمده است. بااهمیت ترین دوره این ناحیه، دوره حکومت ایلخانان مغول بوده است. موقعیت مکانی سیاهکوه، در نزدیکی رود جغتو و به عنوان یکی از قشلاق های دوره ایلخانی از ظرفیت های مطالعاتی متنوعی برخوردار است. این ناحیه به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود که شامل قرار گرفتن بر سر راه شهرها، نواحی و ایالات مختلف و وجود آب وهوای مناسب و حاصل خیز بوده، موردتوجه حکومت های وقت قرار گرفته است. سیاهکوه و حوزه رود جغتو در گذشته، ویژگی های لازم جهت یک ناحیه قشلاقی و اسکان فصلی را دارا بوده و همین عامل باعث شده که ایلخانان مغول که عادت به چنین رسمی داشته اند به آن توجه ویژه ای بنمایند. درباره سیاهکوه هیچ تحقیقی تاکنون صورت نگرفته و این پژوهش اولین پژوهش مستقل در این باره است. این مقاله بر آن است که با روش تحقیق تاریخی و به شیوه فیش برداری و با تکیه بر اسناد و داده های تاریخی و جغرافیایی، به شناساندن موقعیت جغرافیایی و تاریخی سیاهکوه و مکان یابی امروزی آن و نیز جنبه های تاریخی رود جغتو بپردازد، نتایجی که می تواند ارائه دهنده اطلاعات متنوع و احیاناً دستاوردهای علمی تازه ، درباره یکی از اسکان های موقتی حکومت های مرکزی و دولت های محلی و یکی از راه های بین ایالتی باشد.            
            کلیدنام ها ی جغرافیایی ما: واژه « وان » و ترکیبات ساخته شده از آن
                منبع:
                مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶                                    
                        56 - 73                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در جهان امروز، نام های جغرافیایی (توپونیم ها) یکی از اسناد کلیدی برای بررسی پیشینه تاریخی یک ملت در یک سرزمین هستند. مطالعه این نام ها و کشف حقایق نهفته در آنها به عنوان یک علم شناخته می شود و امروزه موضوع بسیاری از پایان نامه های دانشگاهی، توپونیم ها هستند.در تحلیل نام های جغرافیایی، مقایسه آنها با یکدیگر و بررسی ارتباطات زبانی، ابهامات را رفع کرده و معانی پنهان را آشکار می کند. عامل دوم، سابقه تاریخی این نام هاست. برخی نام ها ممکن است بیش از ۱۰۰۰ سال قدمت داشته باشند، در حالی که دیگران به ۲۰۰۰ یا ۳۰۰۰ سال پیش بازمی گردند. درک این نام ها مستلزم آشنایی با زبان های تاریخی و تحولات زبانی است.واژه «وان» در ترکی باستان به معنای آبادانی و رونق است. این مقاله فهرستی از نام های جغرافیایی مبتنی بر «وان» در جهان و مناطق ترک نشین را ارائه می دهد.            
            Comparing the effectiveness of acceptance and commitment therapy and schema therapy on alexithymia of divorced women referring to welfare organization(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Objective: Divorce is one of the stressful experiences of the family that can lead to conflict and incompatibility between couples. The aim of this research was to Comparing the effectiveness of acceptance, commitment therapy and schema therapy on alexithymia of divorced women referring to welfare.Methods: The method of this research was semi-experimental with a pre- post-test design and a control group. The statistical population consisted of all women who referred to welfare organization of Tabriz in the second half of 2022-2023, from which 60 people were randomly assigned to two experimental groups and one control group (20 people in each group). Before and after acceptance and commitment therapy and schema therapy interventions, questionnaire Toronto alexithymia (TAS-20) by Taylor et al. (1997) were used to collect data, and multivariate analysis of covariance (MANCOVA) test was used for hypothese analysis.Results: The results of the analysis of covariance showed that the significance level in all comparisons was less than 0.05, except for the difficulty in identifying emotions, that both interventions were effective on the variable of alexithymia and its two components (p<0.05).Conclusion: According to the results of the present study, there was a difference between the effectiveness of acceptance and commitment therapy and schema therapy in all dependent variable components, except difficulty identifying emotions, and the effectiveness of acceptance and commitment therapy was more than schema therapy.            
            نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین هوش هیجانی با مشکلات رفتاری عاطفی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶                                    
                        303 - 332                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                ناتوانی یادگیری شامل مشکلاتی در زمینه خواندن، نوشتن، گوش دادن، حل مسائل ریاضی و درک یا کاربرد زبان گفتاری است که موانع قابل توجهی را برای دانش آموزان ایجاد می کند و موجب مشکلاتی در مسائل تحصیلی و عملکرد شناختی می شود. پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه حساسیت به طرد با مشکلات رفتاری عاطفی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری با نقش میانجی تنظیم هیجان انجام شد. این مطالعه ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها (طرح تحقیق) از پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان با ناتوانی یادگیری در مراکز اختلال یادگیری شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. تعداد 282 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مشکلات رفتاری عاطفی راتر (1975)، هوش هیجانی برادبری و گریوز (2005) و خودکارآمدی شرر و مادکس (1982) استفاده شد. تمام تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS27 و نرم افزار Lisrel 8.8 انجام شدند. یافته ها نشان داد که هوش هیجانی و خودکارآمدی بر مشکلات رفتاری عاطفی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری اثر منفی معنادار دارند. همچنین خودکارآمدی توانست میانجی روابط بین متغیرهای پژوهش باشد؛ بنابراین متغیر هوش هیجانی علاوه براثر مستقیم، به طور غیرمستقیم و از طریق خودکارآمدی نیز بر مشکلات رفتاری عاطفی تأثیر می گذارند. (01/0>P). با توجه به یافته های پژوهش، در مراکز مشاوره و کلینیک های روان شناسی می توان در مورد تنظیم و کنترل هیجانات و خودکارآمدی درزمینه هوش هیجانی باهدف برقراری تعاملات سازنده با دیگران در کودکان با ناتوانی یادگیری به والدین و معلمان آموزش های لازم ارائه شود.            
            تدوین مدل ساختاری پیش بینی شناخت اجتماعی براساس باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی با واسطه گری تئوری ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری پیش بینی شناخت اجتماعی براساس باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی با واسطه گری تئوری ذهن بود. روش: روش پژوهش توصیفی، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه1 شهر ایلام در سال تحصیلی 401-1400 بودند که از بین آن ها 380 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شناخت اجتماعی نجاتی و همکاران (1397)، پرسشنامه تئوری ذهن بارون- کوهن و همکاران (2001)، پرسشنامه سوگیری انگیزشی پنتریج و همکاران (2002)، پرسشنامه ادراک شخصی شوستروم (1992) و پرسشنامه باورهای کاذب کاتلین و اپستاین (2003) بودند. پایایی و روایی پرسشنامه های مذکور از طریق تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم با نرم افزار لیزرل و مقدار CR و AVE مورد بررسی قرار گرفت و آزمون فرضیه های تحقیق براساس مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) در دو حالت تخمین استاندارد و اعداد معناداری انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد شاخص های برازش مدل پیش بینی در وضعیت مطلوبی قرار دارد. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم بین متغیرهای باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی با شناخت اجتماعی در مدل نهایی بود. همچنین بین تئوری ذهن و شناخت اجتماعی اثر مستقیم، مثبت و معنی داری دارد. در نهایت باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی از طریق متغیر میانجی بر شناخت اجتماعی اثر غیرمستقیم و معنی داری دارد. نتیجه گیری: بنابراین به کارگیری راهکارهای کاهش باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی و افزایش تئوری ذهن می تواند به افزایش شناخت اجتماعی در افراد منجر شود.            
            آزمون و مدل یابی عود اعتیاد زنان در رابطه با صفات تاریک شخصیت: نقش میانجی ادراک بار بودن و احساس تعلق خنثی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: عود اعتیاد موضوع چالش برانگیزی است که می تواند هزینه های متعدد فردی، اجتماعی و خانوادگی را به دنبال داشته باشد و ضرورت پرداختن به آنان بر هیچ کس پوشیده نیست. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف آزمون و مدل یابی عود اعتیاد در رابطه با صفات تاریک شخصیت با نقش میانجی ادراک بار بودن و احساس تعلق خنثی در زنان انجام شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی بود. جامعه آماری شامل 200 نفر از زنان دچار عود اعتیاد بود، که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار گردآوری پرسشنامه عود اعتیاد (2000)، پرسشنامه نیازهای بین فردی جهت بررسی تعلق خنثی و ادراک بار بودنet al(2012) Kimberly و پرسشنامه سه گانه تاریک شخصیت (Jonason& Webster,2010) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار spss v.22 و pls استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که اثر شخصیت خود شیفته بر عود اعتیاد 29/0، اثر شخصیت ماکیاویلی بر عود اعتیاد 19/0، اثر شخصیت سایکوتیک بر عود اعتیاد 68/0، اثر ادراک بار بودن بر عود اعتیاد 49/0، اثر احساس تعلق خنثی بر عود اعتیاد 53/0 گزارش شد. همچنین نقش میانجی ادراک بار بودن و احساس تعلق خنثی در رابطه بین شخصیت تاریک و عود اعتیاد تأیید شد. با توجه به پیچیدگی عود اعتیاد در زنان لازم است بر بهبود روابط بین فردی افراد دچار شخصیت تاریک تمرکز نمو.د بهبود روابط بین فردی جهت جلوگیری از احساس طرد شدگی و محرومیت عاطفی واجتماعی موثر است که منجر به کاهش احساس بار بودن و احساس تعلق خنثی می گردد. همچنین افزایش آگاهی اطرافیان در خصوص اهمیت حمایت آنان از افراد دچار عود اعتیاد می تواند در کاهش بازگشت آنان به اعتیاد موثر باشد.            
            شناسایی عوامل مؤثر بر ازدواج موفق و رتبه بندی آنها از دیدگاه متخصصان با استفاده از تاپسیس فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰                                    
                        53 - 86                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر برازدواج موفق و رتبه بندی آنها از دیدگاه متخصصان با استفاده از روش تاپسیس فازی انجام شد. به این منظور، ابتدا با مطالعه ی پژوهش های مرتبط با ازدواج موفق با روش تحلیل محتوا، به شناسایی عوامل ازدواج موفق پرداخته شده است. 70 پژوهش داخلی و خارجی مرتبط با عوامل ازدواج موفق بررسی شدند و در نهایت 41 عامل مؤثر در موفقیت ازدواج استخراج گردید. سپس با استفاده از عوامل به دست آمده پرسشنامه ای با طیف هفت گانه لیکرت تدوین شد و در اختیار خبرگان حوزه ازدواج قرار گرفت. پس از کسب نظر از متخصصان حوزه ازدواج، با استفاده از روش تاپسیس فازی و نرم افزار متلب، رتبه بندی عوامل موفقیت در ازدواج انجام شد. یافته ها نشان داد که ازدواج موفق یک پدیده چند بعدی است و زوج ها برای موفقیت زناشویی نیازمند دسته ای از مهارت های میان فردی و مجموعه ای از صفات فردی هستند. همچنین یافته ها نشان داد که سلامت روان، پختگی و بلوغ فکری، اعتماد داشتن به یکدیگر، به ترتیب سه عامل مهم موفقیت در ازدواج هستند. در حالی که برخلاف باور عامه، تناسب سنی و تحصیلی آخرین ملاک های مدنظر در در بین سایر ملاک ها بودند. در نتیجه به نظر می رسد که آگاهی رسانی پیش از ازدواج در مورد این ملاک ها، به زوجین در رسیدن به ازدواجی موفق کمک کند.            
            تاثیر آموزش مفاهیم کارآفرینی برتفکر خلاق و فراشناخت کودکان مقطع دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                شناخت اجتماعی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)                                    
                        111 - 121                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مفاهیم کار آفرینی بر تفکر خلاق و فراشناخت کودکان مقطع دبستان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامه های تفکر خلاق ولش و مک داوال (2002) و سنجش فراشناخت کودکان باکو و همکاران (2009) 30 نفر از دانش آموز پایه سوم ابتدایی که در سال تحصیلی 1401-1400 در مدارس ابتدایی منطقه 4 شهر تهران ثبت نام کردند، به طور تصادفی ساده انتخاب و به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه (هفته ای 3 جلسه) برنامه آموزش مفاهیم کارآفرینی را به طور گروهی دریافت کردند و گروه کنترل در این زمینه آزموشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله، مجدداً تفکر خلاق و فراشناخت کودکان اعضای هر دو گروه اندازه گیری شد. از تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی در رابطه با متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه تفاوت معناداری نشان داد. این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهش های مشابه، بیان کننده این واقعیت است که آموزش مفاهیم کارآفرینی بر تفکر خلاق و فراشناخت کودکان دانش آموزان نقش موثری دارد. کلید واژه ها: مفاهیم کار آفرینی ، تفکر خلاق ، فراشناخت کودکان            
            رابطه بدرفتاری در دوران کودکی با مشکلات در تنظیم احساسات نوجوانی با توجه به نقش میانجی مؤلفه های دلبستگی (مضطرب، اجتنابی، بی نظم)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مؤلفه های دلبستگی (مضطرب، اجتنابی، بی نظم) در رابطه بدرفتاری در دوران کودکی با مشکلات در تنظیم احساسات نوجوانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل افراد موجود در دوره انتهایی نوجوانی (18 تا 21 سالگی) بود که تعداد 340 نفر از دانشجویان ترم اول، دوم و سوم دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استاندارد بدرفتاری در دوران کودکی، دلبستگی اضطرابی، اجتنابی و بی نظم و مشکلات در تنظیم هیجان استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش با استفاده از نتایج الگوی ساختاری نشان داد که بدرفتاری در دوران کودکی به طور مستقیم (188/0) و به طور غیرمستقیم با میانجی گری دلبستگی اجتنابی (155/0) و دلبستگی مضطرب (345/0) بر مشکلات در تنظیم احساسات تأثیر دارد. همچنین بدرفتاری در دوران کودکی به طور مستقیم بر دلبستگی اضطرابی (684/0)، اجتنابی (648/0) و بی نظم (602/0) تأثیر دارد و تأثیر دلبستگی اضطرابی (505/0) و اجتنابی (240/0) بر مشکلات در تنظیم هیجان مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری : براساس یافته های این پژوهش، بدرفتاری در دوران کودکی به طور مستقیم و به طور غیرمستقیم از طریق ایجاد دلبستگی های اجتنابی و اضطرابی می تواند سبب بروز مشکلات در تنظیم هیجان در دوره نوجوانی شود.            
            پیشایندها و پیامدهای معلم رهبری در نظام آموزش و پرورش؛ یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پیشینه و اهداف: معلم رهبری، جدیدترین مدل رهبری حاکم بر مدارس امروزی در دنیاست. هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشایندها و پیامدهای معلم رهبری در نظام آموزش وپرورش است. روش ها : این پژوهش به روش کیفی از نوع فراترکیب انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه تحقیقات فارسی و انگلیسی چاپ شده در حوزه معلم رهبری طی سال های 2014 تا 2023 است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 40 مقاله به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقالات منتخب با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شدند. پایایی کدگذاری ها با استفاده از ضریب توافق کاپا به مقدار 813/0 تائید شد. روایی پژوهش نیز به تائید پنج نفر از متخصصین تحقیق کیفی رسید. یافته ها: پیشایندهای معلم رهبری دارای هفت مؤلفه محوری و سه مولفه اصلی می باشد که عبارتند از: پیشایندهای سطح معلم (ویژگی های شخصی، شایستگی های حرفه ای)، پیشایندهای سطح مدرسه (رهبری مدیر، همکاری جمعی، فرهنگ و ساختار مدرسه) و پیشایندهای فراتر از سطح مدرسه (سیاست نظام آموزشی، شبکه های فرامدرسه ای). همچنین معلم رهبری دارای نٌه پیامد محوری و سه پیامد اصلی می باشد: پیامدهای سطح معلم (رشد شایستگی های فردی، توسعه حرفه ای، رضایت شغلی)، پیامدهای سطح مدرسه (ترویج فرهنگ همکاری، بهبود آموزش، بهبود یادگیری دانش آموزان، تسهیل تغییرات) و پیامدهای فراتر از سطح مدرسه (ارتباط فرامدرسه ای، تأثیرات فرامدرسه ای). نتیجه گیری: دست اندرکاران تعلیم و تربیت می توانند از یافته های این پژوهش، جهت کاربست معلم رهبری در مدارس استفاده نمایند.            
            The Effectiveness of Mindfulness-Based Stress Reduction Training on the Beliefs Related to Pain and Anger in Women with Rheumatoid Arthritis(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۳ - Serial Number ۲۱, Summer ۲۰۲۴                                    
                        43 - 54                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Objective : This study aimed to investigate the effectiveness of mindfulness-based stress reduction (MBSR) training on pain beliefs and dimensions of anger in women with rheumatoid arthritis.
 Method : The research design was quasi-experimental with a pre-test-post-test and a control group. The statistical population of the study consisted of women with rheumatoid arthritis referred to medical centers in Tabriz City in 2022. The sample included 25 women with rheumatoid arthritis selected through convenience sampling based on inclusion and exclusion criteria, who were then randomly assigned to two groups. The research instruments used were Williams and Thorne's Belief in Pain Questionnaire and Spielberger's State-Trait Anger Questionnaire, which were provided to both groups to collect the required data. The control group remained on the waiting list, while the experimental group underwent MBSR training over eight weekly sessions (90 minutes per week) following Jon Kabat-Zinn's approach. The research data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA).
 Results : The results indicated significant differences between the MBSR and control groups in pain beliefs and anger. Specifically, MBSR treatment led to a reduction in pain-related beliefs and anger in the experimental group ( P <0.001). Eta-squared values showed that 76.3%, 71.8%, 74.4%, and 69.6% of the variance in pain beliefs and anger could be attributed to the effects of MBSR, respectively.
 Conclusion : Based on the findings, mindfulness-based stress reduction (MBSR) training can be considered as a complementary and protective treatment technique for patients with chronic and painful conditions such as rheumatoid arthritis.            
            Investigating the Effect of Flipped Classroom and Jigsaw Method on Students' Learning and Academic Engagement(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                of flipped classroom with Jigsaw method on students' learning and academic engagement of seventh grade students in Persian literature course. The method of the present study was experimental and the educational operation was performed in three experimental groups (1- The combination of flipped classroom and jigsaw 2- flipped classroom 3- jigsaw method) and the usual method in the control group for eight sessions. The statistical population of the study was all seventh-grade students of the first secondary school in Karaj, in the academic year of 2020-21. From the statistical population, 100 students were selected voluntarily by available sampling method and randomly assigned to the groups. The research instruments were Zarang Academic Involvement Questionnaire (2012) and researcher-made learning test. ANCOVA, ANOVA and MANCOVA tests were used to analyze the data. The results of the analysis showed that the combination of flipped classroom and jigsaw was effective in promoting learning (sig=0.012) and academic engagement (sig=0.001). The flipped classroom method was not effective in students' learning (sig=0.894) and academic engagement (sig = 0.970). Jigsaw method, not effective in promoting learning (sig = 0.783), but was able to significantly engage learners in educational activities (sig = 0.001).            
            تحلیل تاثیر معماری سازمانی و رهبری کوانتومی بر نوآوری سازمانی مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: هدف از انجام این پژوهش تحلیل تاثیر معماری سازمانی و رهبری کوانتومی بر نوآوری سازمانی مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان می باشد. روش کار: ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری شامل ﮐﻠﯿﻪ مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان به ﺗﻌﺪاد 3000 ﻧﻔﺮ بود. ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ 341 ﻧﻔﺮ بود. برای نمونه گیری از روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﻃﺒﻘﻪای استفاده شد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه نوآوری سازمانی آمید و همکاران (2010)، پرسشنامه رهبری کوانتومی میرصفیان (1395) و پرسشنامه معماری سازمانی پرالت (2008) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش از آزمون t  ﺗﮏ گروهی، ﺿﺮﯾﺐ همبستگی پیرسون و تحلیل رﮔﺮﺳﯿﻮن ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ استفاده شد. نتایج: نتایج تجزیه تحلیل داده ها نشان داد که میانگین استفاده از معماری سازمانی، رهبری کوانتومی و نوآوری سازمانی مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان بالاتر از میانگین فرضی بود. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد معماری سازمانی و رهبری کوانتومی رابطه مثبت و معناداری را با نوآوری سازمانی دارند. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت معماری سازمانی و رهبری کوانتومی در بین مدیران می توان به بهبود نوآوری سازمانی معلمان مدارس در مدارس کمک فراوانی نمود.            
            طبقه بندی تصاویر ابرطیفی با استفاده از ترکیب ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار ویژگی های طیفی و فرکتالی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سابقه و هدف: در سال های اخیر استفاده از تصاویر ابرطیفی به دلیل غنای بالای طیفی در زمینه های مختلف مطالعات زمین به خصوص در سنجش از دور بسیار افزایش یافته است. طبقه بندی این تصاویر به منظور استخراج اطلاعات از آنها همواره با چالش هایی مختلفی همچون چگونگی مدیرت ابعاد این داده ها و صحت کم طبقه بندی در هنگام وجود تعداد محدودی از نمونه های آموزشی همراه است. افرایش صحت طبقه بندی این تصاویر با هدف مطالعات دقیق پدیده ها و تغییرات سطح زمین همواره از موضوعات مورد مطالعه جامعه علمی سنجش از دور بوده است. در سال های اخیر استفاده از ویژگی های مکانی به منظور افزایش صحت طبقه بندی تصاویر ابرطیفی بسیار رایج شده است. تاکنون روش های مختلفی برای طبقه بندی طیفی-مکانی تصاویر ابرطیفی معرفی شده است و پژوهش های مربوطه در راستای معرفی روش هایی با ساختار ساده تر و صحت بالاتر نیز در جریان است. به دلیل وجود رابطه های پیچیده میان باندهای مختلف تصویر ابرطیفی با الهام از پژوهش های موجود در شاخه بینایی ماشین در این پژوهش روشی توسعه داده شده است که می تواند روابط پیچیده میان ویژگی های طیفی و مکانی در یک تصویر ابرطیفی را مدل سازی کند. هدف اصلی این مقاله ارائه روشی جدید و کارا مبتنی بر ترکیب ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار ویژگی های طیفی و فرکتالی به منظور تولید ویژگی برای طبقه بندی تصاویر ابرطیفی است.
مواد و روش ها: به منظور طبقه بندی تصاویر ابرطیفی در پژوهش حاضر ابتدا یک مرحله کاهش بعد بر روی تصویر ابرطیفی انجام می شود. در مرحله بعد ویژگی های مکانی مبتنی بر بعد فرکتال جهت دار تولید می شوند و مجدداً این ویژگی ها کاهش بعد پیدا می کنند. در مرحله بعد ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار از هر دو دسته ویژگی های طیفی و فرکتالی تولید می شوند. این ویژگی های ثانویه وابستگی های محلی غیرخطی میان ویژگی های طیفی و فرکتالی را که در روش های پیشین طبقه بندی مورد توجه نبوده است، در فرایند تولید ویژگی لحاظ می کنند که در نهایت سبب افزایش صحت طبقه بندی می شوند. سپس این دو دسته بردار ویژگی جدید برای هر پیکسل با هم الصاق می شود و یک بردار غنی از اطلاعات طیفی– مکانی را تشکیل می دهد. در نهایت به منظور تعیین برچسب هر پیکسل، بردار ویژگی حاصل از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی می شود. آزمایش های این پژوهش بر دو تصویر مرجع ابرطیفی واقعی ایندین پاین و دانشگاه پاویا انجام شده است.
نتایج و بحث: تحلیل نتایج نشان می دهد که روش پیشنهادی با در نظر گرفتن ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار ویژگی های طیفی– فرکتالی موجب افزایش 20 و 18 درصدی صحت طبقه بندی در مقایسه با طبقه بندی با ویژگی های طیفی تنها به ترتیب در تصاویر ایندین پاین و دانشگاه پاویا شده است. این نتیجه تأیید می کند که در نظر گرفتن اطلاعات مکانی به طور مؤثر سبب افزایش چشمگیر صحت طبقه بندی حتی زمانی که نمونه های آموزشی اندکی در دسترس باشد، می شود. همچنین رویکرد پیشنهادی این پژوهش در مقایسه با چندین پژوهش دیگر در این حوزه به صحت های بالاتری رسیده است.
نتیجه گیری: عملکرد بهتر روش پیشنهادی در مقایسه با دیگر روش های رقیب به دلیل در نظر گرفتن وابستگی های محلی غیرخطی میان ویژگی های طیفی و فرکتالی است که تاکنون در پژوهش های پیشین مورد توجه نبوده است. در پژوهش های آتی در نظر داریم که رویکرد پیشنهادی را درگام اول از نظر زمانی و در گام بعدی با در نظر گرفتن تعداد بیشتری از ویزگی های مبتنی بر هندسه فرکتال از نظر صحت بهبود دهیم.            
            شناسایی تکنیک های کاهش بار شناختی مشارکتی در محیط های الکترونیکی (E_CCLT): مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶                                    
                        95 - 125                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با هدف شناسایی تکنیک های کاهش بار شناختی مشارکتی در محیط های الکترونیکی انجام شد و به شکاف قابل توجهی در ادبیات فناوری آموزشی موجود پرداخت. این مطالعه از یک روش مرور سیستماتیک استفاده کرد و به طور دقیق پایگاه های داده Scopus، Science Direct و Google Scholar را برای جمع آوری متون مرتبط جستجو کرد. معیارهای ورود و خروج، فرآیند انتخاب را هدایت می کرد و منجر به 19 مطالعه مرتبط شد که تحت تجزیه وتحلیل کامل قرار گرفتند. این تحقیق از تحلیل ابعادی برای دسته بندی تکنیک های شناسایی شده در اجزای مختلف، با تمرکز ویژه بر ابعاد زیربنایی آن ها استفاده کرد. این مطالعه شش بعد اساسی تکنیک های کاهش بار شناختی مشارکتی را نشان داد: کاربر محوری، طراحی اطلاعات، انعطاف پذیری و سفارشی سازی، جامعه محوری، بازیابی اطلاعات و استفاده، و پشتیبانی مبتنی بر فناوری. نتایج بر اهمیت این ابعاد در کاهش بار شناختی در محیط های الکترونیکی مشارکتی تأکید می کند و بینش های مهمی را برای شیوه های آموزشی آینده ارائه می دهد. درنتیجه، یافته ها پیامدهای مهمی برای طراحان و مجریان آموزش در زمینه های الکترونیکی دارند و بر نیاز به استراتژی هایی تأکید می کنند که به طور مؤثر بار شناختی مشارکتی را به حداقل می رسانند و تجارب یادگیری را افزایش می دهند.            
            اثربخشی آموزش ذهن دلسوز بر تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)                                    
                        101 - 126                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن دلسوز بر تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی نوجوانان انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون به همراه مرحله پیگیری 45روزه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه نوجوانان 16-18ساله شهر اصفهان در بازه زمانی بهار 1403 بود. برای انتخاب نمونه، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، تعداد 40 نفر نوجوان انتخاب و به طور تصادفی در گروه گواه و آزمایش بیست نفر گمارده شدند. گروه آزمایش تحت آموزش ذهن دلسوز بر اساس پروتکل پرورش ذهن دلسوز آیرنز و بیوماونت  قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تحمل پریشانی، پرسشنامه ابراز وجود، پرسشنامه خوددلسوزی فرم کوتاه و پرسشنامه همدلی کودکان و نوجوانان بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش ذهن دلسوز بر تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی نوجوانان تأثیر مثبت و معنادار داشته است و این تأثیر در مرحله پیگیری بعد از 45 روز همچنان پایدار بود. در نتیجه، ارتقا و پرورش ذهن دلسوز موجبات بهبود تحمل پریشانی، جرئتمندی، خوددلسوزی و همدلی و نیز مصون سازی نوجوانان در برابر آسیب های روان شناختی مانند اضطراب و افسردگی را فراهم می کند.
 
             
            






