مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
اردلان
حوزه های تخصصی:
سال 1284 قمری نقطه ی عطفی در تحولات سیاسی کردستان اردلان بود. مقارن این سال شاهنشاه مقتدر قاجار، ناصرالدین شاه، در پی اعمال سیاست تمرکزگرایی، پس از مرگ والی اردلان از تفویض دوباره ی قدرت به اعضای این خاندان خودداری کرد. وی با انتصاب یکی از شاهزادگان قجری به نام فرهاد میرزا معتمدالدوله در این منطقه، به سلطه ی سیاسی چند صد ساله ی خاندان با نفوذ محلی اردلان خاتمه داد. این پژوهش با اتخاذ روش تاریخی و با بررسی چگونگی شکل گیری روابط پیرامون و مرکز، ضمن روشن کردن دلیل و چگونگی فروپاشی این حکومت محلی، در صدد است علل و عوامل این انقراض و پیامدهای ناشی از آن را مورد بحث قرار دهد و در پاسخ به این پرسش ها و ابهامات نشان دهد که سیاست قاجاری کردن ایران، تمرکزگرایی سیاسی و تمایل شدید قدرت فزاینده ی نظام استبدادی به تجمیع و ادغام پیرامون در مرکز، اختلافات درونی خاندان اردلان، ضعف سیاسی آخرین والیان اردلان و نارضایتی عمومی، مقارن با رشد روز افزون قدرت سلطانی ناصرالدین شاه و سیاست تغییر در شیوه ی حاکمیت محلی و نظام والی گری نقش مؤثری در انحلال حکومت اردلان ها داشته است.
آخرین تلاش ها برای احیای حکومت اردلان در پایان دورة قاجار و اوایل پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بعد ازسقوط حکومت محلی (امارت) اردلان ها، که از زمان زمان ناصر الدین شاه، حکومت کردستان را در دست داشتند، دوره ای از هرج ومرج و بی نظمی آغاز شد. عباس خان،معروف به سرداررشیداردلان، از شاخة اردلان های روانسر و جوانرود و قرین جاف ها، خواست در رأس حکومت کردستان قرار گیرد و حکومت اردلان ها را احیا کند.این پژوهش اقدامات و تلاش های عباس خان، معروف به سرداررشید ، آخرین بازماندة خاندان اردلان، را برای احیای امارت اردلان ها در اواخر دورة قاجاریه و اوایل پهلوی گزارش می کند.
روش/ رویکرد پژوهش: این مقاله با بررسی منابع کتابخانه ای و اسناد آرشیوی انجام شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: نشناختن تحولات سیاسی و ناتوانی در برقرار کردن مناسبات کارآمد با ایلات و طوایف منطقه و عدم به کارگیری ناتوانی در رهبری سواران مسلح ایلات، محبوبیت اندیشة دولت مرکزی و سیاست رضا شاه برای پایان دادن به قدرت ایل ها موجب ناکامی عباس خان شد و دورانی طولانی از جنگ، فرار، و در نهایت تسلیم و تبعید و مرگ دور از کردستان را برای او در پی داشت.
روابط و مناسبات حکومت صفویه با الکای هُورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الکای هورامان یا به نقل از منابع عصر صفوی «اُورمان»، از جمله حکومت های محلی ناشناخته تاریخ ایران است که سابقه تشکیل آن به سال 393 ق/1003 م باز می گردد. سلاطین هورامان در دوران اوج قدرت خود، نواحی بین شهرزور تا نزدیک سنندج را زیر سلطه داشتند. با نگاه به نقش عثمانی ها و خاندان اردلان در این منطقه، روابط سلاطین این ناحیه با حکومت صفویه نیازمند تحلیل و بررسی است؟ پرسشی که این مقاله حول محور آن شکل گرفته، این است که چه عواملی باعث توجه حکومت صفوی به الکای هورامان و گسترش روابط با آن ها شد؟ این پژوهش با تکیه بر داده های منابع تاریخی و رقم های حکومتی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی نوشته شده است. پژوهش می کوشد نشان دهد که صفویان ضمن سپردن حکومت هورامان به حاکمان این ناحیه، به آن ها در مقابل خاندان اردلان در کردستان و بابان ها در سلیمانیه استقلال دادند و این گونه، در پی آن بودند تا با حمایت و نظارت مستقیم بر آن ها، از موقعیت ژئوپلتیکی ناحیه هورامان در مقابله با عثمانی ها استفاده کنند؛ همچنین آن ها را رقیبی برای خاندان اردلان قرار دهند که روابط پنهانی شان با بابان های سلیمانیه، صفویان را به طور کامل به آن ها بی اعتماد کرده بود.
تکاپوهای سیاسی نظامی خاندان بابان در کردستان ایران و پیامدهای آن (1105تا1193ق/1694تا1779م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقارن سده دوازدهم قمری/هیجدهم میلادی، در تلاقی دو امپراتوری عثمانی و ایران، حکومت های محلی بابان و اردلان قرار گرفته بودند. برخلاف وابستگی سیاسی بنی اردلان به دولت مرکزی ایران، حکمرانان بابان مطیع امپراتوری عثمانی بودند. این دو حکومت محلی به واﺳﻄه قرب هم جواری و ریشه های قومی و مذهبی و عقیدتی، وجه های مشترکی داشتند. با وجود این پیوستگی ها، آنها در نقش نمایندگان دولت مرکزی، در مرزهای غربی با هم رقابت می کردند. بخشی از این رقابت ها اختلافات ارضی و سیاسی آنها بود. حکام بابان و اردلان در دوره های حاکمیت سیاسی شان، برای دستیابی به اهداف خود، همواره با هم کشمکش هایی داشتند و بارها قلمرو یکدیگر را آماج تهاجم می کردند. در این پژوهش، با هدف بررسی تحرک های سیاسی و نظامی حکام بابان در کردستان ایران، به شیوه توصیفی تحلیلی، پیامدهای این اقدامات تبیین شده است؛ همچنین درباره چگونگی عملکرد حکومت مرکزی ایران در برابر حوادث پیش آمده توضیح داده شده است. یاﻓﺘه پژوهش نشان می دهد روابط بین دو خاندان بابان و اردلان، همیشه در حمایت از منافع حکومت مرکزی و متبوع خود نبوده و گاه اختلافات داخلی خود حکام محلی و نیز اختلافات آنان با مرکز، بر روابط این دو خاندان تأثیر گذاشته است؛ همچنین پیرو سیاست های خارجی، دولت های مرکزی در امور آنها دخالت می کردند.
زمینه های دیرپایی حکومت دودمان های محلی اتابکان لرکوچک و اردلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به تحولات سیاسی تاریخ ایران پس از اسلام نشان می دهد که دوران حکم رانی دودمان های محلی ایرانی تبار اتابکان لرکوچک(550-1006 ﻫ.ق) و اردلان(564-1284 ﻫ.ق)- در مقایسه با بسیاری از خاندان های حکومت گر مرکزی و محلی- از دوام و پایداری سیاسی بیشتری برخوردار بوده است. بر این اساس، مقاله ی پیش رو با رویکردی تطبیقی- تاریخی و با تحلیل منابع و مدارک تاریخی، در پی تبیین زمینه های دیرپایی دودمان های محلی اتابکان لرکوچک و اردلان است. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که درباره ی دوام و ثبات بیشتر فرمان روایی خاندان های مذکور، باید تأکیدی اساسی بر روی عامل جغرافیایی کرد. شرایط جغرافیایی مناطق لرستان و کردستان موجب سخت گذری این نواحی، امکان ساخت دژهای دفاعی استوار و بهره گیری از موقعیت سوق الجیشی این نواحی- به ویژه در دوره های متأخرتر- را فراهم ساخته بود. همچنین، تحت تأثیر جغرافیای این مناطق، اساس ساختار اجتماعی بر مبنای نظام ایلیاتی شکل گرفته بود که جمعیت عمده ی آن را ایلات لر و کردی تشکیل می دادند که با حاکمان محلی پیوندهای قومی و فرهنگی داشتند؛ و بنابراین، بیشترین حمایت را از آن ها به عمل می آوردند. از سوی دیگر، این موضوع سبب بذل توجه بیشتر و انجام اقدامات رفاهی و عمرانی گسترده تر توسط حکام این سلسله ها می شد، که نتیجه اش افزایش مشروعیت این دودمان های محلی بوده است. سرانجام، اجرای سیاست هایی مانند اعلام تابعیت به هنگام نسبت به قدرت های بزرگ تر و گهگاهی انجام وصلت های سیاسی نیز، بر وضعیت پایداری سیاسی و مصونیت آن ها در برابر خطرات احتمالی می افزود.
تأملی بر نقش آنیموس در زندگی و تاریخ مستوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
۱۰۷-۱۳۲
حوزه های تخصصی:
ماه شرف خانم کردستانی متخلص به مستوره (1220 1264ق) پیشاهنگ زنان مورخ جهان اسلام، میان دو خاندان فرهیخته و دیوان سالار قادری و وزیری پرورش یافت. او در سال 1244ق، به عقد ازدواج خسروخان اردلان (1240 1250ق) والی کردستان درآمد. مرگ خسروخان و حدوث بحران سیاسی در کردستان، مستوره را بر آن داشت تا با نگارش تاریخ اردلان، عاملان بحران سیاسی یعنی والیه خانم و فرزندانش را نقد کند. شگفتا که بخشی قابل تأمل از متن روایت مستوره، به رغم نقد هوویش (والیه خانم) روایتی مردانه است؛ از این رو مسئله ی اصلی این مقاله بر تأثیر جنسیت در تاریخ نگاری مستوره مترتب شد. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی و بهره مندی از آموزه های کارل گوستاو یونگ در جستار مؤلفه های آنیموس (مردِ درونِ زن) به انکشاف نقش آنیموس در شخصیت مستوره و تأثیر آن در تاریخ نگاری وی بپردازد.
روند تاریخی حضور ایلات کرد در بلوک لیلاخ کردستان
حوزه های تخصصی:
رفتاروکنشهای ایلی درتاریخ، تابع عوامل ساختاری متعددی بوده است، بالغ بر هفتصد سال، خانات اردلان بر بخش عظیمی از غرب ایران بصورت نیابتی حکمرانی کردند؛ بلوک ئیلاق (لیلاخ)، در شرق این والی نشین، مقصد تابستانه تیره های متعددی از ایلات و عشایرکردی بوده است، طول ایل راههایی که به این منطقه ختم می شد، گاهی به پانصدکیلومتر می رسید. پژوهش حاضر قصد دارد درچارچوب مطالعات تاریخی و با تکیه بر اسناد آرشیوی وکتابخانه ای به تبیین تاریخی و رصدکنشهای ایلات کردی و ماهیت حضور آنها در بلوک ئیلاق (لیلاخ) - از توابع اردلان – پرداخته و موزائیک فرهنگی این منطقه را از نظر تاریخی کالبد شکافی کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بلوک ئیلاق درسایه ی اقلیم مساعد جوی و متأثر از موقعیت سوق الجیشی، تحت مناسبات انسانی، نقش تدارکاتی ویژه ای دروالی نشین اردلان داشته است؛ این محل درآخرین فصل یکجانشینی تبدیل به قاموس فرهنگی رنگارنگی (متشکل از سی تیره) ازتیره ها و طوایف کردی گشته و بیشترین پرداخت مالیات در بین بلوکات هیجده گانه اردلان (نسبت به جمعیت) را به خود اختصاص داد.
تعامل و تقابل ایلات اردلان و زنگنه در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روابط ایلات و قبایل، از مباحث مهم تاریخ ایران است. این مسئله در دوره صفویه، به ویژه در نواحی غربی ایران، به علت روابط خصمانه با دولت عثمانی، اهمیت بیشتری دارد. در این مقاله کنشگری دو طایفه از طوایف کُرد این منطقه، یعنی اردلان و زنگنه، در تحولات منطقه ای، کشوری و بین سرزمینی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. اینکه روابط درونی (با یکدیگر) و بیرونی (با دولت مرکزی ایران و عثمانی) آنان، عمدتاً دارای چه مؤلفه هایی بوده و تأثیرگذاری این روابط در تحولات منطقه چه بوده است؟ در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع اصلی، به ویژه منابع محلی کردی و فارسی، با محوریت سؤال تحقیق، داده های تاریخی استخراج، و پس از سنجش و ارزیابی محتوایی، با رویکردی تحلیلی تنظیم شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد در عصر صفوی طوایف مذکور، به ویژه طایفه اردلان که حاکمیت ایالات کردستان را در اختیار داشتند، از کنشگران سیاسی و نظامی در غرب کشور بوده و اهمیت فراوان یافته بودند. در این دوره آنان، از یک سو با نوع رابطه ای که با دولت صفوی برقرار کرده و از سوی دیگر به علت درگیری های دائمی که با یکدیگر داشتند، زمینه بروز ناآرامی های پیوسته ای را در ایالت های کردستان و کرمانشاهان به وجود آورده بودند که گاه دولت مرکزی را نیز با چالش هایی مواجه ساخته بود. در اواخر دولت صفوی، ضعف درونی طایفه اردلان و پراکندگی اجباری افرادی از ایل زنگنه در مناطق مختلف ایران به دستور شاهان صفوی، به تدریج آنان را به سمت پرهیز از درگیری و تمایل به تعامل با یکدیگر هدایت نمود.
تأثیر ازدواجهای سیاسی بر تحولات تاریخ اردلان در سده سیزدهم قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
315 - 331
حوزه های تخصصی:
طی سده ها و هزاره های متمادی، اصحاب قدرت از ازدواج سیاسی به عنوان راهکاری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود استفاده کرده اند. مهم ترین کارکردهای ازدواج سیاسی، پایان دادن به جنگ ها و منازعات، انعقاد پیمان اتحاد میان دو نیروی سیاسی، تثبیت جانشینی در میان خاندان ها، بهره بردن از توانایی نظامی طرفین درجهت حفظ منافع و مواردی از این قبیل بوده است. خاندانِ اردلان، در نواحی غربی ایران، به کرّات از این راهکار درجهت پیشبرد اهداف خود استفاده نمود، که نقطه اوج آن به سده سیزدهم قمری بازمی گردد. در این سده حاکمان اردلان، با خاندان قدرتمندِ قاجار و خاندان محلیِ «وزیری» پیمان ازدواج منعقد کردند. مقاله پیش رو برآن است که به تأثیرات ازدواج های سیاسی بر تحولات تاریخ اردلان در گستره زمانی مذکور بپردازد. سؤال مقاله پیش رو عبارت است از اینکه ازدواج های سیاسی درنهایت چه تأثیری بر تحولات تاریخ سیاسی اردلان ها داشته است؟ به نظر می رسد راهکار ازدواج سیاسی برای خاندان اردلان به صورت دوپهلو عمل نموده است؛ به گونه ای که در کوتاه مدت، منافع موردنظر این خاندان را در سطوح گوناگون تأمین نمود، اما در درازمدت به یکی از مهم ترین عوامل اضمحلال و سقوط نهایی این حکومت در کردستان تبدیل شد.
نمودهای سیاسی مریوان در دوره ی اردلان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر نگاهی به تاریخ سیاسی شهر مریوان از زمان پیدایی این واژه در منابع تاریخی انداخته شده است. در اینجا، معیار و مبدأ پردازش اطلاعات پیدایی واژه مریوان با عناوین مختلف در متون تاریخی است. مسالمسئله اساسی پژوهش حاضر این است که چه عواملی محل یا شهر امروزی مریوان را در بستر اعتباریابی سیاسی قرار داد. منابع و گزارش های موجود حکایت از آن دارد که نمود سیاسی شهر مریوان، با این عنوان، در منابع تاریخی همزاد با قدرت گیری و رویدادنگاری خاندان اردلان در سده هفتم هجری قمری است. از آن به بعد است که می توان ردی از مریوان در روند تحولات مرزی میان دو امپراتوری ایران و عثمانی و همچنین در رقابت میان خاندان های حکومتگر کُرد اردلان (در پیرامون مریوان و بعدا در سنندج) و بابان (در سلیمانیه) به دستبه دست داد. به این ترتیب، در پژوهش حاضر به ذکر سرنوشت سیاسی شهر مریوان از دوره مغول تا دوره پهلوی بر اساس منابع تاریخی و به روش کتابخانه ای پرداخته شده است. عوامل اثرگذار بر اعتباریابی سیاسی مریوان عبارت اند از: حضور خاندان حکومتگر اردلان در مریوان در مقطعی از حیات سیاسی خود، پیدایی دو دولت قدرتمند صفویه و عثمانی در پیرامون آن و فعل و انفعالات سیاسی دو دولت در این منطقه ی ه مرزی در مقاطع زمانی مختلف.