مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۵۳۰٬۷۸۲ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۳
35 - 58
حوزههای تخصصی:
کربن سیاه (BC) یکی از اجزای مهم ذرات ریز معلق در هواست که تأثیر قابل توجهی بر آب و هوا و سلامت انسان دارد و فعالیت های انسانی همراه با شرایط آب و هوایی بر تغییرپذیری آن در طولانی مدت تأثیر می گذارد. از این رو، مطالعه حاضر به بررسی روابط آماری بین پارامترهای هواشناسی (دما، بارش، سرعت باد، رطوبت نسبی، فشار هوا، ساعات آفتابی، تابش خورشیدی و ابرناکی)، آلاینده های معیار هوا (CO، NO2، SO2، O3، PM10 و PM2.5) و آلاینده کربن سیاه و همچنین ارزیابی و مقایسه کارایی پنج الگوریتم یادگیری ماشین (رگرسیون خطی چندگانه (MLR)، مدل جمعی تعمیم یافته (GAM)، درخت طبقه بندی و رگرسیون (CART)، جنگل تصادفی (RF) و تقویت گرادیان (GBM)) در مدلسازی آلاینده ها و عوامل آب و هوایی مؤثر در تغییرات سطح غلظت آلاینده کربن سیاه در تبریز و تهران (2021 -2004) با استفاده از نرم افزار R 4.3.2 پرداخته است. نتایج مطالعه ی حاضر بیانگر تفاوت آشکار تأثیر پارامترهای هواشناسی و آلاینده های جوی معیار بر سطح غلظت آلاینده کربن سیاه در تبریز و تهران به دلیل موقعیت جغرافیایی، شرایط آب و هوایی و ساختار منطقه ای متفاوت این شهرها است. ذرات کربن سیاه روند صعودی معناداری را با سرعت نسبتاً برابر در طول دوره آماری مورد مطالعه در شهرهای تبریز و تهران تجربه کرده اند. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل همبستگی اسپیرمن، ذرات کربن سیاه دارای همبستگی مثبت با آلاینده های PM2.5، NO2، CO و SO2 و همبستگی منفی با O3 است. آلاینده کربن سیاه دارای بیشترین همبستگی با پارامترهای سرعت باد (منفی) و رطوبت نسبی (مثبت) در تبریز و پارامترهای دما (منفی) و فشار هوا (مثبت) در تهران است. بر اساس ارزیابی عملکرد مدل های پیشگو و با توجه به اصل صرفه جویی، در تبریز مدل GAM و در تهران مدل مبنای MLR از عملکرد بهتری در پیش بینی مقادیر کربن سیاه نسبت به سایر مدل ها برخوردار بودند.
معرفی و بررسی ویژگی های زبانی نسخه خطی مثنوی زینت الانجمن اثر میرزا حسن کفّاش اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
47 - 72
حوزههای تخصصی:
مثنوی زینت الانجمن در بحر متقارب با دوهزار بیت و در مدح و منقبت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است که شامل مرثیه امام حسین(ع) نیز می شود. این اثر متعلق به میرزا حسن کفّاش اصفهانی از شاعران دوره بازگشت در قرن سیزدهم است که متأسفانه درباره زندگی وی هیچ منبع مُتقَن و موثقی وجود ندارد. در هیچ یک از فهرست های نسخ و دست نوشته های فارسی، نامی از مثنوی زینت الانجمن نیست و تنها یکی از دو نسخه موجود دیوان کفّاش (نسخه کتابخانه آیت الله گلپایگانی) با این مثنوی آغاز شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای ابتدا به ویژگی های نسخه شناسی این اثر پرداخته و آنگاه مختصات زبانی آن را تحلیل کرده است. کفّاش اصفهانی در سرودن این مثنوی به شاهنامه فردوسی نظر داشته است. شعر کفّاش ساده، روان و به دور از واژه های نامأنوس و دشوار است. لغات مهجور و ترکیبات عربی در دیوان او اندک است و تعبیرات و عبارات عامیانه، زبان شعر او را به زبان مردم کوچه و بازار نزدیک کرده است.
کانون های ادبی هند در قرن دهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
49 - 64
حوزههای تخصصی:
مورخان تاریخ ادبیات سنّتی وقتی درباره زبان و ادبیات فارسی در هند سخن می گویند، با دقت و جزئیات به کانون های ادبی و تفاوت و شباهت آن ها در شبه قاره توجه نکرده اند و اغلب به صورت کلی به موضوع کانون های ادبی پرداخته اند. بر همین اساس، این مقاله با تمرکز بر متغیر «کانون ادبی» بنا دارد به تعیین و تعریف کانون های ادبی شبه قاره در قرن دهم هجری که شاعران و نویسندگان ایرانی در تأسیس و گسترش آن ها نقش اساسی و تأثیرگذار داشته اند، بپردازد. با بررسی تذکره های فارسی و نیز منابع دست اول تاریخی، به این نتیجه رسیدیم که در بازه زمانی مذکور، دست کم چهار کانون ادبی، قابل تشخیص است: کانون ادبی احمدنِگَر، کانون ادبی بیجاپور، کانون ادبی گُلکَنده و کانون ادبی آگره. ما همچنین مشخص کردیم که ادیبان مهاجر از کدام شهرهای ایران به این کانون ها مهاجرت کرده اند و در هر کانون ادبی به چه جایگاه و منزلتی دست یافته اند و نیز تصویری عمومی از اوضاع هر کانون ارائه داده ایم. در بررسی مقایسه ای پایان مقاله، کانون های یادشده با یکدیگر مقایسه شده اند.
بررسی و مقایسه سیمای پیامبران در غزلیات امیر خسرو دهلوی و بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
65 - 86
حوزههای تخصصی:
شاعران فارسی زبان باتوجه به آموزه ها و تعالیم مقدس دین اسلام، با علوم قرآنی آشنا شده و مضامین وحیانی را در اشعار خود آورده اند. یکی از مضامین حائز اهمیت در شعر فارسی که به طور گسترده شاهد کاربرد آن هستیم، داستان پیامبران و مضامین برگرفته از قرآن و کتب تاریخی و دینی است که در آثار و اشعار شاعران نمود پیدا کرده است. امیرخسرو دهلوی و بیدل دهلوی، دو شاعر شاخص و صاحب سبک، در فاصله زمانی چهار قرن از همدیگر زیسته اند. شعر این دو شاعر از جهات مختلف قابل بررسی است. یکی از موارد قابل پژوهش و مقایسه، بازتاب داستان پیامبران در غزلیات این دو شاعر است که اِشراف و بهره گیری آنان را نسبت به تلمیحات و اشارات قرآن و قصص انبیا و دیگر کتب دینی و تاریخی، در نگرش عاشقانه و عارفانه نشان می دهد. هدف این پژوهش آن است که بازتاب سیمای پیامبران و مضامین و اشارات وحیانی و قرآنی را در غزلیات امیرخسرو و بیدل، به شیوه تحلیل محتوا و با رویکرد کتابخانه ای مورد بررسی قرار دهد و ضمن ارائه بسامد و میزان کاربرد نام و القاب پیامبران در قالب نمودار، آگاهی دو شاعر نسبت به مضامین و نحوه بیان، ذوق و هنر آنان را نشان دهد.
معرفی کتاب مجمع النّوادر و بررسی محتوایی آن (اثری از میراث داستانی شبه قاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
303 - 324
حوزههای تخصصی:
مجمع النّوادر مجموعه ای است از حکایات فارسی و گاه عربی که ملک القضات صدر جهان فیض اللّه بنیانی/بنبانی، از صاحب منصبان حکومت گجرات، آن را در سال 903ق. نوشته و به محمودشاه بیگرّا، پادشاه گجرات (حک .863 – 917)، پیشکش کرده است. مؤلّف حکایات را از منابع مختلف فارسی و عربی گردآورده و با افزودن دیده ها و شنیده های خود، کتاب را در یک مقدمه، چهل فصل و یک خاتمه تدوین کرده است. از این اثر شش نسخه شناسایی شده که چهار نسخه آن به دست آمده است. یکی نسخه محفوظ در کتابخانه دانشگاه پنجاب است که در 930ق. کتابت شده و قدیمی ترین نسخه ای است که دستیاب شده است؛ دیگری نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی است که احتمالًا در قرن 11یا 12ق. کتابت شده؛ سومی نسخه محفوظ در کتابخانه آصفیه هند که تاریخ کتابت آن احتمالًا قرن 12یا 13ق. است و چهارمی نسخه کتابخانه نورعثمانیه ترکیه که تاریخ کتابت آن1025ق. است. در این مقاله ضمن بررسی محتوایی و ساختاری کتاب، مؤلّف اثر و دیگر آثار او، منابعش در تألیف کتاب، مهدی الیه، محل تألیف و دستنویس های اثر معرفی شده اند.
برداشتی نو از مبانی فکری محمد بهمن بیگی
رابطه میان انسان و طبیعت از دیرباز مورد توجه اندیشمندان علوم مختلف بوده، به طوری که یک روی سکه، اهمیت بعد طبیعی، احساسی و رمانتیک محیط جغرافیایی است که در چارچوب مکتب رمانتیسیسم به پارادایم حاکم بر جامعه انسانی تبدیل شده است. آن روی دیگر سکه، رویکرد عقلایی و انسان دوستی است که محیط را در خدمت رشد و ترقی انسان به کار گرفته و در چارچوب پارادایم تفسیری ظهور و بروز یافته است. بعد سوم را می توان پیوند متقابل انسان و طبیعت نامید که عمدتاً در بستر جوامع سنتی آشکار می شود. چنین دلبستگی عمیق میان انسان و طبیعت را می توان در چارچوب «مکتب عشایری» جستجو نمود که سردمدار آن در اجتماعات ایلیاتی، «محمد بهمن بیگی» پدر تعلیمات عشایری ایران است. بر بنیاد تحلیل محتوای متون و آن چه که دیگران درباره این کنشگر تعلیم و تربیت نگاشته اند مؤلفه هایی که مبانی فکری وی را شکل داده اند به شیوه اسنادی و کیفی جستجو شده است. لذا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که مبانی فکری بهمن بیگی بر چه مؤلفه هایی استوار است؟ نتایج نشان می دهد مبانی فکری وی، تلفیقی از شناسه های آموزشی در چارچوب مکتب تفسیری (عقلانی و انسان گرا) و پژوهشی در چارچوب پارادایم رمانتیسیسم (احساسی-و طبیعت گرا) است. بر این اساس، مهمترین رئوس مبانی فکری بهمن بیگی و مکتب عشایری عبارتند از: «عشق/محبت/تشویق/تحسین»، «تعلیم/تربیت»، «آموزش/پرورش»، «علم/فرهنگ»، «شهامت»، «صداقت/صراحت/صبوری»، «مداومت/مراقبت/مقاومت»، «بینش/منش/روش»، «تخصص/خلاقیت/کارآفرینی»، «ضابطه مندی»، «روشنفکری»، «میدان دوستی»، «ایل دوستی»، «صلح دوستی»، «وطن دوستی»، «انسان-دوستی/نوع دوستی»، «پارسی دوستی»، «ملی گرایی»، «همگرایی»، «تنش زدایی»، «بهداشت/سلامت نگری»، «بومی گرایی»، «فراایلی اندیشی»، «محلی/جهانی اندیشی»، «عدالت محوری»، «قلم باوری» و «سیاست گریزی».
The impact of success criteria in low-error practice conditions on motor learning, self-efficacy, and mood states: A challenge to the optimal theory(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Identifying the practice conditions that optimize the learning of motor skills is one of the main objectives in the field of human motor learning research.Aim: Present study aimed to explore the effect of success criteria in low-error practice conditions on motor learning, self-efficacy, and mood states among female students.Materials and Methods: This practical quasi-experimental study was conducted in a field setting. The participants were 30 female students from Yazd University, selected through convenience sampling. After they completed the consent form, the selected participants were randomly divided into three groups: low-error practice with a large target (n= 10), low-error practice with a small target (n= 10), and a low-error control group (n= 10). Then, mixed ANOVA was applied in order to test the hypotheses and data analysis was conducted using SPSS version 23, with a significance level set at P < 0.05.Results: The findings indicate that both the large (P=0.003) and small (P=0.001) target groups significantly outperformed the control group (P=0 .033) regarding the difference in performance accuracy. Moreover, In the small target group, a significant difference was observed only in the happiness subscale considering mood states (P=0.001), while in the large target group, significant differences were found in the tension (P=0 .003), depression (P=0.001), and fatigue subscales (P= 0.001). Regarding self-efficacy, significant differences were observed in the power dimension in both the large (P=0 .001) and small target groups (P=0.003)Conclusion: The use of success criteria in low-error practice methods is beneficial, and it is recommended to adopt this approach to improve accuracy and stability in practice sessions.
ارائه مدل بازاریابی هیجانی مؤثر بر رفتار مصرف کنندگان پوشاک ورزشی کودکان با استفاده از مدل سازی ساختاری- تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۸)
138 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این تحقیق با هدف شناسایی مؤلفه های بازاریابی هیجانی مؤثر بر رفتار مصرف کنندگان پوشاک ورزشی کودکان انجام شد.روش پژوهش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق پژوهشی کیفی- کمی محسوب می شود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل تمامی اسناد علمی در ارتباط با بازاریابی هیجانی مؤثر بر رفتار مصرف کننده بود که از بین آنها 98 سند علمی معتبر به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در بخش کمی نیز نمونه آماری شامل 10 نفر از خبرگان حوزه مدیریت بازاریابی بود که به شیوه ای هدفمند گزینش شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی شامل فیش برداری از نکات مهم و ثبت آنها در فیش های گردآوری داده بود و در بخش کمی نیز از پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا به شیوه استقرایی و در بخش کمی برای سطح بندی مؤلفه های شناسایی شده از مدلسازی ساختاری- تفسیری، استفاده شد.یافته ها: در مجموع طی فرآیند تحلیل محتوای متون علمی 111 کد اولیه، 12 زیرمقوله و 3 مقوله اصلی برای بازاریابی هیجانی شناسایی شدند. این مؤلفه ها با استفاده از مدلسازی ساختاری- تفسیری سطح بندی شدند که در بالاترین سطح شناخت ارزش های مصرفی مخاطبان و ویژگی های محصول قرار داشتند که دارای قدرت نفوذ زیاد و وابستگی کم بودند. در پایین ترین سطح نیز پیامدهای مثبت و منفی بازاریابی هیجانی قرار داشتند که دارای قدرت نفوذ کم و وابستگی زیاد بودند.نتیجه گیری: به طور کلی صنعت پوشاک ورزشی کودکان می توان با برانگیختن ارزش های لذت جویانه هنگام خرید، توجه به هنجارهای ذهنی مصرف کننده، طراحی هیجانی لباس کودکان با تمرکز بر رنگ و بسته بندی لباس، تبلیغات هیجانی به ویژه از طریق تلویزیون و رسانه های اجتماعی، بر تصمیم مصرف کننده به خرید تأثیر مثبتی گذاشت.
مناقشه های فلسفی در طراحی هوشمند: نقد گراهام آپی بر فیلتر تبیینی ویلیام دمبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
121 - 133
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، به دلیل پیشرفت در زمینه هایی مانند زیست شناسی مولکولی، ژنتیک، علوم محاسباتی و دانش کیهانی، بحث هایی پیرامون منشأ حیات دوباره مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که بسیاری از محققان می پذیرند که سیستم های بیولوژیکی عمدتاً از طریق مکانیسم های طبیعی به وجود می آیند، برخی معتقدند جنبه های خاصی از موجودات زنده را نمی توان بدون استناد به تأثیرات ماوراء طبیعی یا دخالت عنصرِ طراح هوشمند تبیین کرد. یکی از چهره های برجسته در این اردوگاه، ویلیام دمبسکی است که نظریه «طراحی هوشمند» او به دنبال شناسایی الگوها و ویژگی هایی است که غیرتصادفی و هدفمند بودن را در ساختارهای ارگانیک نشان بدهد. با این حال، منتقدان دمبسکی معتقدند که چارچوب پیشنهادی او، که به عنوان «فیلتر تبیینی» شناخته می شود، دارای اشکالات متعددی از قبیل مبهم بودن، نادقیق بودن، عدم ارائه چارچوب جامع، اولویت بندی بدون دلیل و عدم ارائه معیار مناسب جهت اندازه گیری احتمال می باشد و نمی تواند بینش معناداری در مورد فرآیندهای پیچیده بیولوژیکی ارائه دهد. این مقاله انتقادات کلیدی وارد شده علیه فیلتر تبیینی دمبسکی توسط فیلسوف گراهام آپی را بررسی می کند و پاسخ هایی از قبیل جامعیت فیلتر تبیینی مبتنی بر دانش تجربی کنونی، رعایت اصل سادگی که مورد قبول جناب آپی است و موارد دیگر را ارائه می دهد.
تحلیل تجارب دانشجویان از برون سپاری پایان نامه: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۳۰۶-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
برون سپاری پایان نامه، به عنوان شکلی حاد از تقلب قراردادی و سایه نویسی، تهدیدی جدی برای صداقت علمی و اعتبار آموزش عالی در ایران و جهان است. این پدیده در دهه های اخیر با گسترش بازار سیاه پایان نامه نویسی در ایران تشدید شده و ضرورت بررسی انگیزه های آن را برجسته کرده است. این پژوهش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون، تجارب ۱۳ دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه های اصفهان را که پایان نامه خود را به طور کامل برون سپاری نموده بودند، بررسی کرد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختمند جمع آوری و بر اساس رویکرد شش مرحله ای براون و کلارک (۲۰۱۲) تحلیل شدند. یافته ها در قالب شش مضمون اصلی استخراج شد: «پایان نامه تهی از معنا»، «زندگی روزمره پرچالش»، «فرهنگ تقلب»، «اختلال ارتباطی»، «چالش های یادگیری» و «زوال ارزش های علمی». نتایج نشان داد که برون سپاری نتیجه تعامل پیچیده عوامل فردی (مثل مشکلات مالی، ضعف مهارت های پژوهشی) و محیطی (مثل ضعف نظارت دانشگاهی، کالایی شدن آموزش) است. این پژوهش، برخلاف مطالعات قبلی که بر عوامل ساختاری تمرکز داشتند، با رویکرد کیفی، تجربه زیسته دانشجویان را در بستر فرهنگی-اجتماعی ایران تحلیل کرد و نقش روابط استاد-دانشجو و فرهنگ تقلب را برجسته نمود. یافته ها بر لزوم بازتعریف نقش پایان نامه، تقویت نظارت و آموزش اخلاق علمی برای پیشگیری از تقلب تأکید دارند. این مطالعه به سیاست گذاری آموزشی برای مقابله با سایه نویسی کمک می کند و زمینه را برای تحقیقات آتی درباره نقش فناوری و تفاوت های جنسیتی فراهم می سازد.
طراحی و تبیین مدل عوامل مؤثر بر توسعه مسکن شهری مبتنی بر عوارض کسب و کار (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
۴۴-۲۵
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی مدل عوامل مؤثر بر توسعه مسکن شهری مبتنی بر عوارض کسب وکار در شهر مشهد انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه ذینفعان حوزه مسکن شهری مشهد، از جمله مدیران، کارشناسان، سرمایه گذاران و کسبه بود. در فاز کیفی، نمونه گیری به صورت هدفمند و با استفاده از تکنیک گلوله برفی و حداکثر تنوع برای انتخاب 30 خبره انجام شد، در حالی که در فاز کمّی، حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده و با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر تعیین گردید. پژوهش حاضر از طرح ترکیبی اکتشافی متوالی بهره برده است. در بخش کیفی، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده و با روش تحلیل مضمون در نرم افزار NVivo 12 مورد بررسی قرار گرفته اند. در بخش کمّی، داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و با به کارگیری نرم افزارهای SPSS 26 و SmartPLS 3 تحلیل شدند.یافته های پژوهش نشان می دهد که وابستگی 80 درصدی درآمد شهرداری به عوارض کسب وکار تأثیر قابل توجهی بر توسعه مسکن شهری در مشهد دارد. از سوی دیگر، عوامل سیاستی، به ویژه ناهماهنگی اسناد بالادستی، با ضریب تأثیر 0.42 یکی از مهم ترین موانع پیشبرد برنامه های مسکن محسوب می شود. سوداگری زمین نیز به عنوان یک عامل مخرب در فرآیند توسعه مسکن شناسایی شده که مانع از تخصیص بهینه زمین به پروژه های مسکونی می شود. علاوه بر این، پژوهش موفق به شناسایی 15 مضمون سازمان دهنده و 45 مضمون پایه شد که به عنوان عوامل کلیدی در شکل گیری وضعیت موجود بازار مسکن شهری نقش دارند. مدل ارائه شده با ساختار چهارسطحی (سیاستی، مدیریتی، عملیاتی و محیطی) به خوبی سلسله مراتب تأثیر عوامل مؤثر بر توسعه مسکن شهری را نمایش می دهد. بررسی نتایج نشان می دهد که برای حل این چالش ها، بازنگری اساسی در نظام عوارض کسب وکار، کاهش موازی کاری سازمانی و تحول دیجیتال در فرآیندهای مدیریتی ضروری است. مدل ارائه شده می تواند به عنوان یک چارچوب مؤثر در سیاست گذاری مسکن در کلان شهرهای با شرایط مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
کاوش نقش شهر هوشمند بر افشای اطلاعات مالی و کارآیی نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
۹۹-۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی تأثیر تحول دیجیتال به عنوان یکی از ابزار های شهر هوشمند بر رابطه بین افشای اطلاعات مالی و کارآیی نوآوری بوده است. قلمرو مکانی این تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی سال های بین 1397 تا 1401 بوده است. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد، چنانچه طبقه بندی انواع تحقیقات بر اساس ماهیت و روش را مدنظر قرار گیرد، روش تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت در زمره تحقیقات توصیفی قرار داشته و از نظر روش نیز در دسته تحقیقات علت معلولی محسوب می گردد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها و اطلاعات، از روش کتابخانه ای استفاده شد. در بخش داده های پژوهش از طریق جمع آوری داده های شرکت های نمونه با مراجعه به صورت های مالی، یادداشت های توضیحی و ماهنامه بورس اوراق بهادار انجام پذیرفت. بر اساس روش حذف سیستماتیک، تعداد 107 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور توصیف و تلخیص داده های جمع آوری شده از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. به منظور تحلیل داده ها ابتدا پیش آزمون های ناهمسانی واریانس، آزمون لیمر، آزمون هاسمن و آزمون جارک – برا و سپس از آزمون رگرسیون چند متغیره برای تأیید و رد فرضیه های تحقیق (نرم افزار ایویوز) استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد بین افشای اطلاعات مالی و کارآیی نوآوری رابطه معنادار وجود دارد. همچنین تحول دیجیتال بر رابطه بین افشای اطلاعات مالی و کارآیی نوآوری تأثیرگذار است.
پیش بینی فضایی تغییرات کاربری اراضی کلان شهرها براساس مدل LCM با استفاده از RS و GIS، مورد پژوهش: کلان شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
151 - 164
حوزههای تخصصی:
کلان شهر اراک و اراضی پیرآمون آن در سال های اخیر با تغییرات زیادی مواجه بوده است. هدف این تحقیق پایش تغییرات کاربری اراضی در گذشته و بررسی امکان پیش بینی آن در آینده با استفاده از مدل ساز تغییر زمین در کلان شهر اراک است. در این تحقیق تصاویر ماهواره ای لندست سال های 1976، 1996 و 2024 تجزیه و تحلیل شدند. تصاویر هر سه مقطع زمانی به 4 کلاس اراضی شهری، مرتع، کشاورزی و جنگلی طبقه بندی شدند. پیش بینی وضعیت کاربری اراضی برای راستی آزمایی در سال 2024 با استفاده از نقشه های 1976 و 1996 به کمک مدل ساز تغییر زمین و بر پایه شبکه های عصبی مصنوعی و تحلیل زنجیره مارکوف انجام گردید. به این منظور از متغیرهای مکانی فاصله از جاده، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از اراضی شهری، ارتفاع، شیب و فاصله از حاشیه اراضی تغییر یافته، به عنوان عوامل مؤثر بر تغییرات در شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. نتایج نشان می دهد در طول دوره 1976 تا 2024 معادل 38/50 درصد برابر 9343 هکتار از مراتع کاهش یافته است. طی این دوره حدود 72/147 درصد معادل 3194 هکتار و 53/83 درصد معادل 4547 هکتار به ترتیب اراضی کشاورزی و انسان ساخت شهری افزایش یافته است. همچنین نتایج پیش بینی مدل نشان داد که مساحت اراضی مرتعی، کشاورزی و جنگلی در سال 2040 در مقایسه با 2024 کاهش یافته و اراضی انسان ساخت شهری افزایش خواهند یافت. بنابراین در سا ل های آتی شهر اراک توسعه شدیدی به سمت شرق و شمال خواهد داشت.
سنجش توانایی بالقوه جذب عبور بار از کریدورهای حمل ونقل بین المللی با تمرکز ویژه بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
244 - 270
حوزههای تخصصی:
ایران از جمله کشورهایی به شمار می رود که به دلیل قرارگیری در موقعیت جغرافیایی مناسب و تقاطع مسیرهای بین المللی همچنین دسترسی به آب های آزاد از مزیت عبور بار و ترانزیت برخوردار بوده است. ایران با منابع سرشار از انرژی، در منطقه خاورمیانه دارای جایگاه ژئوپلیتیکی، ژئواکونومی و ژئواستراتژی خاص است. در قلمروهای جدید ژئواکونومیک، ایران در مرکز بیضی استراتژی انرژی قرار گرفته که در میان سه حوزه مهم مصرف کننده انرژی یعنی اروپا، چین و هند واقع شده است اتخاذ سیاست های درست جهت استفاده از این موقعیت ژئواستراتژیک، موجب تنوع و افزایش منابع درآمدی و کاهش وابستگی اقتصادی به فروش نفت، افزایش امنیت، ارتقاء روابط سیاسی و اجتماعی می گردد. به همین علت، مطالعه ی کریدورهای حمل ونقل به عنوان یکی از موضوعات مهم برای استفاده از این موقعیت، ضروری است. این پژوهش، با توسعه ی مدل جذابیت کریدورهای حمل ونقل که شامل فاکتورهای هزینه، زمان، قابلیت اطمینان، امنیت، انتشار دی اکسیدکربن، شاخص عملکرد لجستیک و شاخص جهانی شدن است، جذابیت کریدورهای حمل ونقل عبوری از ایران را نسبت به کریدورهای حمل ونقل رقیب، برای ده گروه کالا و یکصد و دوازده مبدأ - مقصد، محاسبه نموده و در نهایت، با تدوین سناریوها، تأثیر بهبود در معیارهای مدل سنجش جذابیت کریدورهای حمل ونقل را ارزیابی می نماید. نتایج نشانمی دهد که ضعف مسیرهای عبوری از ایران، نسبت به سایر مسیرها در هزینه و زمان عبور از مرز است. همچنین، بهبود شاخص عملکرد لجستیک و افزایش سهم گونه ی ریلی در کریدورهای حمل ونقل ، بیشترین تأثیر را بر افزایش جذابیت مسیرها دارد.
Space and Place: The Philosophical Foundation of the Science of Geography(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Every scientific discipline requires a philosophical explanation. This means that it must address several fundamental questions, as follows:
What is the nature of the discipline? What does it study? In other words, what is its subject matter? And to what extent is it real, tangible, and researchable—whether objective or subjective, apparent, hidden, or virtual?
Why should the discipline exist? What are its existential and ontological necessities? How distinct and unique is its epistemological domain? To what extent does it overlap or intertwine with other scientific disciplines? What are the points of convergence and divergence with other fields? How real or constructed are the phenomena it examines?
What is the ultimate goal of the discipline? What cognitive or practical human needs does it fulfill?
How should the subject of the discipline be studied? What philosophical and cognitive methodologies, as well as research methods and techniques, are (or can be) used in this process? What is the epistemological validity of these methods?
A comprehensive and reasoned response to these questions effectively shapes the theoretical framework and scientific philosophy of the discipline in question. Since geography has long been recognized as one of humanity's cognitive and epistemological domains, its philosophical explanation is essential.
کاربست آینده نگاری در شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر تحقق شهر هوشمند با تأکید بر مدیریت شهری (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پروژه های موفق شهرهای هوشمند جهانی، مشارکت دولت و شهروندان در کنار هم، نقشی بی بدیل ایفا کرده است. شهر هوشمند، دارای معیارهای متعددی از جمله: زیرساخت های فیزیکی، زیرساخت اقتصاد هوشمند، زندگی هوشمند و حکمرانی هوشمند است. این تحقیق از لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت و روش، جزء تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. همچنین، تحقیق حاضر در پی شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر تحقق شهر هوشمند با تأکید بر مدیریت شهری با استفاده از آینده نگاری در شهر اردبیل می باشد. برای دستیابی به این هدف، در مرحله اول از پرسش نامه دلفی استفاده شده و در مرحله بعد، با استفاده از جدول ماتریس اثرات متقاطع و نظرات 30 نفر از خبرگان و کارشناسان، متغیرهای مؤثر در مدیریت هوشمند شناسایی و استخراج شده است، در مرحله آخر نیز با استفاده از نرم افزار میک مک، عوامل اصلی و پیشران های کلیدی شهر هوشمند اردبیل از میان 40 متغیر شناسایی شد که چهارده عامل به عنوان عوامل اصلی و براساس بالاترین امتیازی که کسب کرده بودند به عنوان پیشران های اصلی انتخاب شدند. نتیجه به دست آمده نشان می دهد که بین متغیرها ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. همچنین نگاه تخصصی به مدیریت شهری و سرمایه گذاری و تأکید بر عوامل چهارده گانه پیشران های کلیدی، می تواند مسیر هوشمندی شهری را کوتاه نماید. توجه ویژه در به کارگیری مدیران متخصص در حوزه شهری و بهبود وضعیت متغیرهای اصلی، در کنار انجام اقدامات زیرساختی در این حوزه در سطح شهر اردبیل می تواند در طراحی برنامه های میان مدت و بلندمدت در جهت اجرایی کردن مدیریت شهر هوشمند مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر پیروی از درمان در بیماران مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پیروی از درمان پایین در بیماران مبتلا به ام اس، پیامدهای درمانی ضعیف و هزینه های مراقبتی بیشتر را در پی دارد. پژوهش ها نشان داده اند که هر دو شیوه طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر پیروی از درمان موثراست، اما در زمینه کاربرد این درمان ها و مقایسه آن ها در پیروی از درمان در جامعه مورد پژوهش، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر پیروی از درمان در بیماران مبتلا به ام اس انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به ام اس بود که در نیمه دوم سال 1399 جهت دریافت خدمات به انجمن ام اس ایران در شهر تهران مراجعه کردند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند و شامل 60 نفر (شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) بود. ابزارهای پژوهش شامل؛ آزمون پیروی از درمان در بیماری های مزمن (سیدفاطمی و همکاران، 1397)، خلاصه جلسات طرحواره درمانی (یانگ و همکاران، 2006) و خلاصه جلسات درمان درمان هیجان مدار (گرینبرگ و گلدمن، (2019) بود. هر دو درمان به مدت 60 دقیقه در هر جلسه ارایه شد و داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته و نسخه 26 برنامه SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر نمرات پیروی از درمان، در پس آزمون اثر معنی دار داشتند. پیگیری سه ماهه هم پایداری این اثر را نشان داد. مداخله آزمایشی منجر به تغییر در گروه آزمایش شده است و نمرات پیروی از درمان اقزایش یافته است (01/0 p<). همچنین میانگین پیروی از درمان در گروه طرحواره درمانی از گروه درمان هیجان مدار بیشتر بود. نتیجه گیری: با دو شیوه طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار، می توان پیروی از درمان را در در بیماران مبتلا به ام اس بهبود داد. یافته های مذکور می تواند در انتخاب نوع درمان در این بیماران، یاریگر درمانگران باشد.
اثربخشی آموزش مثبت نگری بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۱۳۷-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: نوجوانی با مخاطرات ویژه دوران بلوغ و بحران های اجتماعی، می تواند زمینه را برای بروز و یا تشدید مشکلات روانشناختی فراهم سازد؛ از آنجایی که این دوران مرحله ای حساس و سرنوشت ساز است، بهره گیری از رویکردهای آموزشی و درمانی در جهت افزایش سطح انعطاف پذیری و تاب آوری در برابر مشکلات اهمیتی ویژه ای دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت نگری بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزان انجام شد. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی از نظر روش نیمه آزمایشی از سری طرح های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش 42 نفر از دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال،2010) و تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری شد. گروه آزمایشی 14 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مثبت نگری مبتنی بر برنامه آموزشی (رشید، 2014) به گروه آزمایشی ارائه شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS.27 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مثبت نگری بر انعطاف پذیری و تاب آوری دانش آموزان مؤثر است (05/0 >P). همچنین، نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و گواه در نمرات انعطاف پذیری و تاب آوری تفاوت وجود دارد و اثر مداخله در مرحله پیگیری حفظ شد. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان از آموزش مثبت نگری به عنوان یک مداخله مبتنی بر شواهد در جهت بهبود انعطاف پذیری و تاب آوری روانشناختی دانش آموز در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی دانش آموزان استفاده کرد.
طراحی و بررسی ویژگی های روانسنجی ابزار سنجش هوش ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۲۵۹-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: هوش ورزشی به عنوان توانایی پردازش و واکنش مؤثر به محرک های محیطی، به ویژه در ورزش های سطح بالا، نقش کلیدی ایفا می کند و شامل مؤلفه هایی چون زمان واکنش، توجه، دقت، مهارت های همزمان و انعطاف پذیری ذهنی است. بسیاری از مطالعات به اهمیت این مؤلفه ها در موفقیت ورزشی پرداخته اند، اما ابزارهای موجود تنها به ارزیابی جنبه های محدودی از هوش ورزشی پرداخته و به طور جامع توانایی های چندگانه ورزشکاران را در شرایط پویا نمی سنجند. این شکاف پژوهشی نیاز به طراحی ابزاری جامع و روان سنجی شده را برجسته می سازد که بتواند با ارزیابی چندبعدی، درک دقیق تری از توانمندی های شناختی و عملکردی ورزشکاران ارائه دهد. بنابراین، طراحی و بررسی ویژگی های روان سنجی این ابزار می تواند به شکل گیری معیارهای معتبر در ارزیابی هوش ورزشی و بهبود عملکرد ورزشی منجر شود. هدف: این پژوهش باهدف بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی ابزار هوش ورزشی در میان ورزشکاران و غیرورزشکاران انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع ساخت ابزار بود. جامعه آماری آن شامل تمامی ورزشکاران و غیرورزشکاران 16 تا 55 ساله استان البرز در سال 1401 بود. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 624 نفر انتخاب شدند. علاوه بر ابزار هوش ورزشی، از آزمون هوش کتل (1961) نیز استفاده شد. داده ها با نرم افزارهای SPSS نسخه 27 و R نسخه 4.0.2 و از طریق تحلیل عاملی اکتشافی، ضریب همبستگی پیرسون، آلفای کرونباخ، امگای مک دونالد و ضریب همبستگی درون طبقه ای تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که ابزار هوش ورزشی شامل پنج عامل است. همچنین، همبستگی مثبت و معنی داری بین ابعاد هوش ورزشی و آزمون هوش کتل مشاهده شد (05/0 >P) که نشان دهنده روایی ملاکی مناسب ابزار است. اعتبار ابزار از طریق آلفای کرونباخ برای هر پنج عامل بالاتر از 7 /0 محاسبه شد که حاکی از قابلیت اعتماد مطلوب ابزار است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که ابزار هوش ورزشی از روایی و اعتبار کافی برخوردار بوده و می تواند به عنوان یک ابزار مناسب برای ارزیابی هوش ورزشی در افراد 16 تا 55 سال مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش با نقشه های مفهومی در توسعه مهارت های تفکر خلاق و حفظ اطلاعات در جغرافیای فیزیکی دانش آموزان پایه پنجم ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۲۲۹-۲۱۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: نقشه مفهومی می تواند به عنوان ابزاری گرفته شود که مشخص کننده درک فراگیرنده از موضوع است. لذا توجه به اهمیت و کاربرد نقشه های مفهومی برای رشد تفکر خلاق و حفظ اطلاعات در نظام آموزشی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش با نقشه های مفهومی در توسعه مهارت های تفکر خلاق و حفظ اطلاعات در جغرافیای فیزیکی دانش آموزان پایه پنجم ادبیات بوده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پایه پنجم ادبیات شهر ارومیه به تعداد 801 نفر بود. از این تعداد 60 نفر از دانش آموزان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره (گروه کنترل 30 نفر و گروه آزمایش 30 نفر) گمارده شدند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه تفکر خلاق ولش و مک داوال (2002) و حفظ اطلاعات محمدی بهمنی(1393) انجام گرفت. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تایید استاتید و متخصصان مدیریت و علوم تربیتی رسید و از طریق تحلیل عاملی تایید مورد تایید قرار گرفت، پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ برای تفکر خلاق 89/0 و حفظ اطلاعات 84/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای آزمون ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی شامل (میانگین وانحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که تاثیر آموزش با نقشه مفهومی بر رشد مهارت های تفکر خلاق (بسط، ابتکار، سیالی و انعطاف پذیری) و حفظ اطلاعات مثبت و معنی دار می باشد (001/0>P)، همچنین مشخص شد که تاثیر آموزش نقشه ذهنی بر تفکر خلاق بیشتر از حفظ اطلاعات بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد استفاده از آموزش نقشه مفهومی در توسعه مهارت های تفکر خلاق و حفظ اطلاعات در جغرافیای فیزیکی دانش آموزان مؤثر است.