مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۲۱ تا ۲٬۲۴۰ مورد از کل ۵۳۰٬۷۸۲ مورد.
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
215 - 248
حوزههای تخصصی:
نظام سهمیه بندی در بنگلادش پس از استقلال (۱۹۷۲) با هدف جبران نابرابری های تاریخی و حمایت از گروه های محروم مانند رزمندگان جنگ آزادی، زنان و ساکنان مناطق کمتر توسعه یافته ایجاد شد. با گذشت زمان، اختصاص ۵۶ درصد مشاغل دولتی به این گروه ها به ویژه فرزندان رزمندگان که با حزب حاکم عوامی لیگ مرتبط بودند، به منبع نارضایتی جوانان تحصیل کرده تبدیل شد. اعتراضات ۲۰۱۸ و ۲۰۲۴ با شعار کاهش سهمیه به ۱۰ درصد و تأکید بر شایسته سالاری، تعارض بین عدالت ترمیمی و کارآمدی اداری را آشکار کرد. دیوان عالی بنگلادش در ۲۰۲۴ با ابطال لغو سهمیه، نظام قبلی را احیا و تنش ها را تشدید نمود. این تصمیم، پرسش هایی درباره استقلال قضایی و نفوذ سیاسی حاکم بر دادگاه ها برانگیخت. از منظر حقوقی، نظام سهمیه با اصول برابری در قانون اساسی (مواد ۱۹ و ۲۹) در تعارض است، اما ماده ۲۸ آن تبعیض مثبت برای «اقشار محروم» را مجاز می داند. گسترش سهمیه به نسل های بعدی رزمندگان و ابهام در تعریف «محرومیت»، به تبعیض معکوس و ناکارآمدی اداری دامن زده است. مقایسه با کشورهایی مانند نپال و پاکستان نشان می دهد تمرکز بر معیارهای اقتصادی اجتماعی فعلی به جای امتیازات موروثی، ضروری است. در بنگلادش، اما تبدیل سهمیه به امتیازی موروثی و وابسته به حزب حاکم، اعتماد عمومی به نظام اداری را تضعیف کرده است. واکنش خشونت آمیز دولت به اعتراضات، نقض حقوق بشر و محدودیت آزادی بیان را به همراه داشت. جنبش دانشجویی با استفاده از رسانه های اجتماعی، اعتراضات را به حرکتی فراگیر تبدیل کرد که در سقوط دولت شیخ حسینه (۲۰۲۴) نقش ایفا نمود. در نتیجه، بازنگری ساختاری در نظام سهمیه بندی با تأکید بر شفافیت، شایسته سالاری و پاسخگویی به نابرابری های کنونی، برای دستیابی به عدالت اجتماعی و حکمرانی عادلانه در بنگلادش حیاتی است.
واکاوی نظریه های هویتی بر پیشگیری از تکرار جرم در میان زندانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
237 - 245
حوزههای تخصصی:
در گذشته هنگامی که شخصی مرتکب جرمی می شد، تنها هدف مجازات آن شخص سزادهی بود. با گذشت زمان و پیشرفت جوامع بشری و افزایش جرم و جنایت متخصصان این حوزه به این نتیجه رسیدند که علاوه بر سزادهی باید از مجازات هایی استفاده کرده که برای شخص و دیگران سبب ارعاب شود تا در آینده جرم را تکرار نکنند. زندانی کردن محکومان به عنوان یک مجازات که در کنار آثار منفی احتمالی با پیشرفت تکنولوژی می تواند به عنوان مکانی جهت آموزش دهی و یادگیری مهارت های شغلی برای افراد زندانی به کار برده شود. اگر رویه زندان ها تغییر نکند زندانیان با تأثیرپذیری از یکدیگر آماده ارتکاب جرائم جدید پس از آزادی خواهند بود. یکی از آثار بدی که زندان بر محکومان دارد، ایجاد سابقه کیفری برای شخص محکوم است که پس از آزادی از بسیاری حقوق اجتماعی محروم می شود و حتی برای استخدام شغل جدید با مشکل جدی مواجهه می شود. هدف اصلی که این تحقیق دنبال می کند شناسایی تأثیر مجازات حبس بر انجام مجدد جرم با استفاده از نظریه های هویتی و مبانی نظری آسیب های اجتماعی مانند آنومی، کنترل اجتماعی، تضاد اجتماعی، برچسب زنی و ... بوده و در تلاش است به بررسی علل و عوامل تکرار جرم بپردازد. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که نظریه های هویتی به ویژه تأثیر سبک زندگی افراد از طریق ایجاد انسجام عاطفی در فرد با بروز جرائم و تکرار جرم زندانیان ارتباط معناداری دارد.
امکان سنجی تزاحم و تعارض هوش مصنوعی با حقوق بشر و شهروندی: چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق فناوری های نوین دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱
233 - 251
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی پدیده ای نوظهور در عرصه فنّاوری است که طبق پیش بینی های دانشمندان، در آینده نزدیک، بسیاری از امورات را متحول خواهد کرد و تحولات مهمی را در مسیر حیات بشریت رقم خواهد زد. با پیشرفت مداوم فنّاوری، تأثیرات و نقش های آن در زندگی روزمره و اجتماعی، سؤالاتی مطرح می شود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات و منابع مورد نیاز، به روش کتابخانه ای در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که هوش مصنوعی درصورت داشتن شخصیت حقوقی، نسبت به حقوق بشر و شهروندی با چه تعارض هایی مواجه است؟ برآیند پژوهش حاکی از آن است که طبق نظر محققان و دکترین در این حوزه، وجود شخصیت حقوقی برای هوش مصنوعی ضروری است. آنان معتقدند با اعطای شخصیت، آن ها می توانند طرف قرارداد قرار گیرند، مالک اموال شوند و عهده دار مسئولیت شوند. همچنین برخی معتقدند که هوش مصنوعی نباید دارای شخصیت حقوقی شوند؛ زیرا اعطای شخصیت حقوقی به آن ها، باعث ابهام در مرز میان انسان و غیر آن می شود و حقوق بشر و حقوق شهروندی را با تزاحم و تعارض هایی روبه رو می کند؛ ازاین رو باید در کنترل انسان ها قرار گیرند. همچنین در این پژوهش، در راستای شخصیت حقوقی برای هوش مصنوعی مدل هایی پیش بینی شده است و چالش ها و تعارض های هوش مصنوعی در ارتباط با حقوق بشر و شهروندی مثل عملکرد خودکار سلاح های نظامی، نقض حریم خصوصی، ازدست رفتن فرصت های شغلی، مداخلات اجتماعی و اخبار جعلی و غیره و راهکارهای رفع آن ها برشمرده شده است.
تحلیل و نقد ابعاد حقوقی دستورالعمل و شیوه نامه پذیرش مطالبات قراردادی (فاکتورینگ) بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حقوق اقتصادی و تجاری سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
148 - 182
حوزههای تخصصی:
فاکتورینگ از مهم ترین روش های تأمین مالی به ویژه تأمین مالی زنجیره تأمین در سطح جهانی است که با هدف بهبود فضای کسب وکار، بهینه سازی مدیریت سرمایه در گردش و تسهیل فرآیندهای تأمین مالی، وارد نظام بانکی ایران شده است و با ابلاغ دستورالعمل و ضوابط مربوطه از جانب بانک مرکزی به تازگی اجرایی نیز گردیده است. از آنجا که ابهامات و نقایص موجود در این مقررات علی الخصوص تناسب نداشتن قالب انتخابی بانک مرکزی (ماده10 قانون مدنی) به عنوان ماهیت فاکتورینگ موجب بروز چالش هایی در زمینه نظری شده که بی تردید در مرحله اجرایی و رسیدگی قضایی نیز نمودار می شود؛ لذا چیستی و تعیین ماهیت حقوقی فاکتورینگ سوال اصلی نوشتار حاضر است که نگارنده با تحلیل ماهیت و منشأ قرارداد بر این باور است که آنچه با این روش بیشترین سازگاری را دارد «بیع طلب» (بیع دین) است که اتفاقاً احکام آن نیز از مقررات مختلف بانک مرکزی درباره فاکتورینگ قابل استخراج است. در پژوهش حاضر، پس از آشنایی با مفاهیم بنیادین فاکتورینگ، در پرتو مبانی حقوق ایران، ماهیت حقوقی آن تحلیل شده، شروط انعقاد و تعهدات اطراف آن با توجه به ماهیت انتخابی تبیین گردیده، وجوه تمایز آن با سایر ابزارها و روش های مشابه تبیین شده و نقایص مقررات مزبور تشریح گردیده و پیشنهادهایی برای اصلاح آنها ارائه شده است. کاربست نتایج این نوشتار سبب بهبود چهارچوب های قانونی و نظارتی مرتبط با فاکتورینگ و افزایش شفافیت در اجرا شده و می تواند به قانون گذاران، فعالان اقتصادی و موسسات اعتباری در بهره برداری بهتر از فاکتورینگ کمک کند و زمینه توسعه بیشتر این روش را در ایران فراهم آورد.
بررسی سیمای زنان ایرانی عصر صفوی بر پایه تصویرشناسی فرهنگی (مطالعه موردی: سفرنامه های سانسون و تاورنیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
99 - 115
حوزههای تخصصی:
هویت فرایند پاسخگویی آگاهانه فرد، قوم و ملت به «چیستی و کیستی» خود است و شناخت ارزش های هویت تاریخی هریک در تحقق اهداف مهم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن ها کارگشا است. تصویرشناسی فرهنگی فرهنگ جوامع بشری و ویژگی های آن را از رهگذر آثار ادبی و هنری بررسی می کند و موضوع آن، بیشتر بررسی بازتاب ذهنیت یا استدلال فرد، گروه و ملت و تصویر آن ها در سفرنامه ها است. سیاحان مستشرق، سیمای زنان ایرانی را در سفرنامه های خود آورده اند؛ چنان که جهانگردانی مانند تاورنیه و سانسون جایگاه، نقش و هویت زنان ایرانی عصر صفوی را توصیف و گاهی بر پایه کلیشه های ذهنی قضاوت کرده اند. این پژوهش با هدف تبیین جایگاه، نقش و هویت زنان ایرانی عصر صفوی در سفرنامه های تاورنیه و سانسون بر پایه انگاره تصویرشناسی فرهنگی به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و نگاه واقعی و کلیشه های ذهنی این جهانگردان را به زنان ایرانی عصر صفوی بررسی کرده است. دستاورد پژوهش نگاه واقعی و کلیشه ای این سفرنامه نویسان را به زنان ایرانی نشان داده است؛ به طوری که زیبایی، ازدواج، پذیرش چندهمسری، باروری و پسرآوری، مهم ترین خواسته جامعه مردسالار این دوره از زنان منفعل جامعه بوده است. بااین حال برخورد جامعه مردسالار با زنان درباری متفاوت است؛ چنان که این زنان افزون بر ویژگی های مذکور، همواره برای کسب مهارت و حضور در عرصه های اجتماعی تلاش کرده و مهارت هایی مانند شکار، تیراندازی، اسب سواری، گل دوزی و... کسب کرده اند و سفرنامه نویسان این عدم انفعال را در کلیشه های ذهنی به زنان عامه نیز نسبت داده اند.
تبیین نقش اشتراک گذاری تجربیات به یاد ماندنی گردشگری در شبکه های اجتماعی بر قصد بازدید از مقصدهای روستایی (مطالعه موردی: روستای تاریخی ابیانه)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
477 - 494
حوزههای تخصصی:
اینترنت و به طور خاص شبکه های اجتماعی تجربه گردشگری را به اشکال مختلف تغییر داده است به این صورت که برنامه ریزی سفر را به شدت متاثر و شیوه به خاطر آوردن تجربیات را به کلی دگرگون ساخته است. تحقیقات اخیر نشان می دهد که تجربیات به یاد ماندنی گردشگری یکی از بهترین پیش بینی کننده های رفتارهای آتی گردشگران است. در این راستا، روستای ابیانه جزو آثار ملی کشورمان است و به دلیل ساختار خاص معماری آن و طرز قرارگیری بناها پدیده جالب و ارزشمندی است و هر ساله گردشگران بی شماری از این روستا بازدید می کنند. هدف پژوهش حاضر این است که ارتباط میان اشتراک گذاری تجربیات به یاد ماندنی گردشگری در شبکه های اجتماعی و تمایل به بازدید از مقصدهای گردشگری روستایی تاریخی را در این روستا مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و جزو تحقیقات کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش شامل گردشگرانی است که از روستای ابیانه بازدید کرده اند. ابزار تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزار معادلات ساختاری Smart-PLS است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که چشم اندازها تاثیر مثبت و معناداری بر متغیرهای وابسته پژوهش یعنی (اشتراک گذاری تجربیات در شبکه های اجتماعی و تمایل به بازدید از روستاهای گردشگری تاریخی دیگر) دارد. اما سایر متغیرهای مستقل مانند تعامل با جامعه محلی و جذابیت های محلی تاثیر معنادار و مثبتی بر متغیرهای وابسته ندارند.
بررسی چگونگی تاثیر عوامل موثر در حضورپذیری در فضاهای بینابینی همچون بازار (نمونه موردی: بازار سنتی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد اصلی فضاهای عمومی همچون بازار، بستری برای حضور مردم است، لذا از دست دادن عرصه های جمعی یا فضاهای عمومی در شهر ها منجر به پیامد های مهم اجتماعی خواهد شد که از جمله میتوان به حرکت رو به پایین و تنزل حضور پذیری و به تبع آن روابط اجتماعی شهری را ذکر کرد. به نظر میرسد آنچه موجب ارتقا، کیفیت حضور پذیری کاربران میشود، ایجاد شبکه های ارتباطی فضاست که این امر با ایجاد فضاهای بینابینی میسر میگردد. مولفه های مورد بررسی در این حوزه در دو حوزه متغیرهای کالبدی و معنایی معرفی و در جامعه آماری ،افراد بازدید کننده از بازار شیراز و فضاهای بینابینی آن و با حجم کلی نمونه در این پژوهش برابر با 768 نفر بوده که 384 نفر در راسته بازار شیراز و 384 نفر دیگر نیز در کاروانسرها و سراها می باشند. تحلیل در نرم افزار spss و با استفاده از آزمون های آماری به اهمیت و ارتباط مولفه ها با یکدیگر پرداخته است ، نتیجه تحقیق نشان میدهد که تعادل بین دو مولفه محیطی و معنایی می تواند مخاطب را در انتخاب مسیر یاری نماید. در این پژوهش ، مولفه های محیطی و کالبدی، شامل : نشانه- راه- لبه- گره- محرک نور-توالی فضایی-فرم-رنگ-آسایش اقلیمی و مولفه های معنایی شامل : دسترسی پذیری- امنیت و نظارت-پیاده مداری-خوانایی-سرزندگی اجتماعی-هویت تاریخی و میراث مشترک میباشند . همچنین نتایج پژوهش طراحان را برای ایجاد یک چارچوب، بر اساس عوامل موثر یاری مینماید تا در طراحی فضاهای عمومی همون بازار، از آن بهره ببرند .
ارزیابی نقش پارامترهای ساختاری در شناسایی منابع آب کارستی؛ مطالعه موردی: پهنه ساختاری کپه داغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
16 - 1
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت زمین شناسی و ساختاری پهنه ساختاری کپه داغ برای ایجاد پدیده کارست مورد شناسایی قرار گرفت. با استفاده از رقومی سازی نقشه های زمین شناسی گسل های اصلی منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند. وضعیت سازند های آهکی، طول، تعداد و تراکم گسل ها و شکستگی ها مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به وجود شکستگی های بسیار در محدوده و پیچیدگی تحلیل آن ها، روش آنالیز بعد فرکتالی برای تهیه نقشه تراکم شکستگی ها به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بین شاخص تعداد چشمه ها و فاصله از گسل ها ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد، به گونه ای که بیش ترین تعداد چشمه های مورد بررسی در مجاورت خطوط گسلی قرار دارند، اما میزان آبدهی چشمه ارتباطی با فاصله با گسل ندارد و بیش تر به سازندهای زمین شناسی ارتباط دارد. بخش هایی از پهنه ساختاری مورد مطالعه که دارای بیش ترین تراکم گسل ها و شکستگی ها در سازندهای کربناته ضخیم لایه هستند، بیش ترین پتانسیل آب های زیرزمینی کارستی در منطقه را دارند. در پهنه ساختاری کپه داغ حوضه های مزدوران و تیرگان بیش ترین ذخیره آب های زیر زمینی را دارند و پس از آن به ترتیب حوضه های آبریز دره گز، قوچان، کارده و قوزقان چای بیش ترین ذخیره را دارند. لذا این مطالعه می تواند مقدمه ای برای دستیابی به منابع آبی جدید در منطقه باشد.
Digital Transformation through Artificial Intelligence in Organizations: A Systematic Literature Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current paper reviews the present literature in the most known scientific databases in the management and business fields about artificial intelligence (AI) and digital transformation within organizations. The main objective is to extract related research axes and uncover gaps in this emergent topic. The methodology used is a systematic literature review with RStudio software based on 36 selected papers from the Scopus and Web of Science (WOS) databases in the period of 2019-2024. The main axes identified are AI potential for organizations’ performance, innovation and AI potentials, and AI adoption determinants. Regarding the discussion and analysis of the results, future directions are projected to cover all sides of digital transformation through AI tools. The main contribution of this paper is to provide researchers and practitioners with current advancements and changes in Al tools utilized to facilitate digital transformation within evolving economic and social landscapes for companies.
L2 Learners' Perceptions of Two Motivation-Based Online Programs: ARCS-Based and L2MSS Vision-Inspired Frameworks in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Recent years have witnessed extensive research on motivation in second/foreign language (L2) contexts. Attempts have been made to develop motivation-based techniques and methods to boost learners’ learning outcomes in L2 programs. Yet, studies that have targeted L2 learners’ perceptions about the effectiveness of such programs in online classes remain scarce. This study addressed this gap and delved into L2 learners’ perceptions of two motivation-oriented instructions, namely the ARCS-based (Attention, Relevance, Confidence, and Satisfaction) and L2MSS vision-inspired (Second Language Motivational Self System) instructions, in an online English course. To this end, 41 learners of English were assigned to two groups. One group was instructed based on the ARCS motivation framework, and the other was instructed based on the L2MSS framework. Then, 10 volunteer participants from each group participated in focus group interviews. Thematic analysis of the data revealed 19 subthemes and 7 main themes, including 4 themes of attention-related pedagogy, relevance-oriented content, confidence-building elements, and sense of contentment/discontentment regarding the ARCS group, and 3 themes of ideal self-orientations, ought-to self-orientations, and situated learning/teaching experiences regarding the L2MSS group. The engaging content and appealing learning environment in the ARCS group and the future perspective enhancement and goal setting in the L2MSS group were motivating factors, creating positive perceptions of the two programs. The findings suggest utilizing attention-catching and vision-building strategies to motivate learners and enhance their L2 learning outcomes in online classes.
الگوهای جنگ شناختی در مواجهه با زنان ایرانی؛ چالش های هویتی و راهکارهای مقاومت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی الگوهای شناختی و گفتمان های تأثیرگذار بر هویت زنان در جمهوری اسلامی ایران می پردازد. در برخی از فضاهای رسانه ای و تبلیغاتی، تلاش هایی برای بازتعریف نقش های اجتماعی زنان مشاهده می شود که می تواند به شکل گیری چالش های هویتی منجر شود. این چالش ها عمدتاً در حوزه هایی مانند تحصیل، اشتغال، ورزش، کرامت اجتماعی و پوشش نمود پیدا می کنند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی و از طریق بررسی محتوای اسناد و داده های رسانه ای، به تحلیل این گفتمان ها و تأثیرات آن ها بر جامعه زنان ایران می پردازد. یافته ها نشان می دهد که برخی روایت های مطرح شده در فضای رسانه ای با واقعیت های اجتماعی همخوانی کامل ندارند و واکنش های اجتماعی به این موضوعات دارای الگوهای متنوعی است. در این میان، فرصت هایی برای تقویت هویت اجتماعی زنان، افزایش آگاهی، ارائه الگوهای موفق و تأکید بر نقش های متنوع زنان در جامعه مطرح می شود که می تواند به پایداری اجتماعی کمک کند. این مقاله با تحلیل دقیق این روندها، راهکارهایی برای درک بهتر تحولات اجتماعی و مواجهه با چالش های مرتبط ارائه می دهد.
Identifying Barriers to Utilizing Donors' Capacity in Developing Sports Infrastructure in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The development of sports infrastructure is crucial for promoting sports culture in society; however, this process is challenged by a lack of financial resources. Donors can complement government resources by financing and accelerating sports projects, but utilizing their capacity faces obstacles. The present study aimed to identify barriers to utilizing donors' capacity in developing sports infrastructure in Iran. This study employed a qualitative content analysis method using the thematic analysis technique, which is exploratory in nature. The research population included sports experts, managers, and individuals active in the field of sports philanthropy. Sampling was conducted through purposive and snowball methods, reaching theoretical saturation after 17 interviews. Data were collected via semi-structured interviews conducted through direct communication and telephone calls. To assess validity and reliability, acceptability, transferability, confirmability, and test-retest methods were used. Data analysis yielded 52 open codes, categorized into 17 sub-themes and 6 main themes: organizational barriers, planning and management barriers, legal barriers, cultural barriers, economic barriers, and awareness and educational barriers. The present findings can serve as a crucial guide for sports organizations and the government in identifying barriers to utilize donors' capacity in developing sports infrastructure, thereby facilitating improved actual performance in this domain.
راهبردهای جهت دهی اعتبار به سمت بخش های مولد در راستای تحقق شعار سال
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۴)
99 - 110
حوزههای تخصصی:
در سال «سرمایه گذاری برای تولید»، هدایت اعتبار به سمت تولید به رغم غیبت آن در اولویت های سیاست گذاری، یکی از الزامات کلیدی برای تحول اقتصادی به شمار می رود. با وجود نقش اساسی نظام بانکی در تأمین مالی اقتصاد، عملکرد آن در حمایت از تولید به واسطه ناترازی های ساختاری و ضعف در طراحی نهادی، همچنان با چالش های جدی مواجه است. پژوهش حاضر با تحلیل چالش های موجود در این مسیر و با هدف ارتقای اثربخشی سیاست های اعتباری، چارچوبی پیشنهادی مبتنی بر ابزارها و سیاست های مؤثر ارائه می دهد. در این چارچوب، بهبود پیش نیازهای کلان هدایت اعتبار، شناسایی و اولویت بندی صنایع راهبردی، بازطراحی بانک های توسعه ای و بهره برداری از ابزارهای تأمین مالی زنجیره ای ازجمله عناصر کلیدی به شمار می روند. بهره گیری از ظرفیت داده ها، ارتقای شفافیت و تقویت نظام رتبه بندی اعتباری نیز به عنوان حلقه های مکمل این چارچوب، در پیوند هرچه بیشتر میان نظام بانکی و تولید نقشی تعیین کننده دارند.
تحلیل ریسک ها و استراتژی های اقتصادی زنجیره تأمین کشمش ایران با رویکرد تحلیل شکست (FMEA): مطالعه موردی صنعت کشمش شهر ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
135 - 167
حوزههای تخصصی:
وابستگی اقتصاد ایران به نفت، این کشور را در برابر نوسانات قیمت نفت آسیب پذیر کرده و توسعه صادرات غیرنفتی می تواند به کاهش این ریسک ها کمک کند. صنعت کشمش، به عنوان یکی از ظرفیت های صادراتی کشور، با صادرات سالانه 63هزار تن، جایگاه ایران را در رتبه پنجم جهانی تثبیت کرده است. این صنعت می تواند نقشی کلیدی در افزایش اشتغال، تولید ناخالص داخلی و درآمدهای غیرنفتی داشته باشد؛ با این وجود، در سال های اخیر، سهم کشمش ایران در بازارهای جهانی کاهش یافته و شهر ملایر، که به عنوان شهر جهانی انگور و کشمش شناخته می شود، از این روند نزولی مستثنی نیست. کشاورزان و فعالان زنجیره تأمین کشمش با ریسک های متعددی در مراحل تولید، فرآوری، بسته بندی و توزیع مواجه هستند. این پژوهش با شناسایی و طبقه بندی ریسک ها در پنج حوزه اصلی (قبل از تولید انگور، حین تولید، فرآوری و بسته بندی، بازاریابی و فروش در بازارهای داخلی و بازارهای خارجی) و انجام مصاحبه با خبرگان، مهم ترین عوامل بحرانی را شناسایی کرده است؛ سپس با استفاده از روش تحلیل شکست (FMEA)، شاخص های احتمال وقوع، شدت اثر، و توانایی مواجهه با ریسک ها ارزیابی و از طریق تعیین معیار ارزیابی ریسک (RPN) رتبه بندی شده اند. نتایج نشان می دهد ریسک هایی مانند ضعف زیرساخت ها، مدیریت ناکارآمد قراردادها و نوسانات بازار، تأثیرات منفی قابل توجهی بر عملکرد زنجیره تأمین دارند. برای بهبود شرایط، پیشنهادهایی هم چون توسعه زیرساخت ها، استانداردسازی فرآیندها، شفاف سازی قوانین و آموزش بهره برداران ارائه شده است. این اقدامات می تواند بهره وری، رقابت پذیری در بازارهای بین المللی و ارزش افزوده اقتصادی این صنعت را افزایش داده و به ثبات اقتصادی و توسعه پایدار کمک کند.
اثربخشی یادگیری مبتنی بر حلقه کند و کاو فلسفی بر هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جهت حرکت به سوی آموزش و پرورش تفکر محور، استفاده از روشهای یادگیری مبتنی بر کندوکاو ضروری است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی یادگیری مبتنی بر حلقه کندوکاو فلسفی بر هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام گردید. روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل با اندازه گیریهای مکرر در یک هفته و شش هفته پس از مداخله انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مدارس متوسطه دوم منطقه شش شهر تهران می باشد در این مطالعه، روش نمونه گیری به صورت تصادفی-خوشه ای چند مرحله ای بود. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه های هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005) وپرسش نامه شادکامی آکسفورد آرگیل و لو (1990) را تکمیل کردند. فرضیه های مربوط به اثربخشی مداخله پژوهش با استفاده از روش اندازه گیریهای مکرر و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار 24SPSS تحلیل شدند . نتایج: یافته های نشان داد که تفاوت میانگین پیش آزمون با پس آزمون هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی در گروه آزمایش قبل و بعد از مداخله در فواصل زمانی یک و شش هفته در سطح 001/0 معنی دار می باشد. بنابراین می توان گفت که یادگیری مبتنی بر حلقه کندوکاو فلسفی بر هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی تأثیرگذار است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن یادگیری مبتنی بر حلقه کندوکاو فلسفی، این روش در آموزش و یادگیری در اولویت قرار داده شود.
تحلیل معناشناختیِ چند بیت از خاقانی شروانی با رویکردی انتقادی به شروح پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۲
179 - 218
حوزههای تخصصی:
یکی از دشوارترین دیوان های تاریخ شعر پارسی، دیوان خاقانی شروانی است. با وجود تحقیقات گسترده سالیان اخیر درباره شعر و اندیشه این شاعر بزرگ و گره گشایی های فراوان از اشعار دشوار و دیرفهم وی، همچنان زوایای مغفول و نامکشوف بسیاری در این دیوان، باقی است که کشف و حل آن ها نیازمند تداوم و استمرار تحقیقات زبانی و ادبی و بررسی های دقیق درون متنی و بینامتنی است. پژوهش پیشِ رو نیز با همین هدف و با رویکردی تحلیلی و معناشناختی، به سراغ چند بیت دشوار خاقانی رفته است تا ضمن بررسی و نقد شروح و پژوهش های پیشین، با بازنگری در ضبط و خوانش برخی مفردات و ترکیبات و پیوند آنها با سایر اجزای سخن، و نیز با توجه به رابطه های گوناگون درون متنی، فهم و درک تازه ای از مفهوم عبارات و ابیات خاقانی به دست دهد. بر این اساس، در این نوشتار، اصطلاحات و ترکیباتی نظیر روح القدس و روح الامین، مزدورِ دارخانه نحل، زیر و دستان، شاهقام، خزر و قُندز، بانگ دزدان، رَسته، زَند، با نظر به برخی ظرائف معنایی، زبانی و ادبی، و روابط بینامتنی ادبیات فارسی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و پس از تحلیل معنا و کشف شیوه کاربرد هریک در سخن خاقانی، مفهومی روشن و دقیق از ابیات، ارائه شد ه است.
ریشه یابی آیین و رسم تبریک و تبرّک در فرهنگ ترکان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
189 - 279
حوزههای تخصصی:
هر ملتی، نسبت به پیشینه ی خویش، در طول زمان دارای گنجینه های معنوی انباشته شده ای است که آن ملت در زندگی روزمره اش از آن بهره می برد و در کنار ساختار مادی خود، ساختار معنوی خود را نیز ادامه می دهد. یکی ازعناصر گوناگون تشکیل دهنده ی این ساختار معنوی، برگزاری آیین ها، سنت ها ،رسم و رسوم و جشن گیری مراسم مربوط به تبرّک تبریک و طهنیت گویی و نیز بیانات گفتاری مربوط به آنها است. ملت ترک نیز، به عنوان ملتی با گذشته ای بسیار کهن، از لحاظ این گونه آداب رسوم، سنت ها و مراسمها، دارای فرهنگی غنی است و در این زمینه پیشرو پیشگام دیگر ملل میباشد. از قدیم ترین زمان ها، سنت تبرّک وتبریک (تبریک و شادباش گفتن)، در میان ملل ترک تبار، نقش خود را در ساختار معنوی آنان ایفا کرده است. این رسم و سنت تبریک، در میان ملت های ترک، ریشه ی خود را در ژرفای تاریخ اسطوره شناسی آنان می یابد. این مقاله اشاره ای تاریخی به این سنت تاریخی در میان ترکان می پردازد.
طراحی مدل چگونگی تبدیل حامیان مالی به شرکای مالی در لیگ برتر فوتبال ایران: یک نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۸)
117 - 101
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی از این تحقیق، تدوین مدلی است که بر اساس آن بتوان به حضور کوتاه مدت حامیان مالی در فوتبال ایران پایان داده و آنها را به شرکای مالی در لیگ برتر فوتبال ایران تبدیل کرد.روش پژوهش: پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی داده بنیاد همراه با رویکرد استراوس-کوربین انجام گرفته است. این تحقیق از مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارشناسان ورزشی، اساتید دانشگاه و مدیران بازاریابی شرکت های حامی و لیگ برتر فوتبال ایران استفاده کرده و این تحقیق از نظر اجرا کیفی و روش نمونه گیری در آن هدفمند بوده و مصاحبه با 13 خبره تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. برای تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد .یافته ها: در مجموع 12 مقوله اصلی، 30 زیرمجموعه و 107 مفهوم از مصاحبه ها استخراج شد. مولفه های اصلی حاصل از بررسی کیفی شامل: ابعاد مدیریتی، فرهنگی-اجتماعی، قوانین و مقررات، توسعه و پژوهش، محیطی، اقتصادی، ساختاری، رسانه ای، فناوری، بازاریابی، اصل مشارکت و شراکت بود و هر کدام در مضمون مرتبط قرار داده شدند.نتیجه گیری: برای این که اسپانسرها بتوانند سال ها در لیگ برتر فوتبال ایران دوام بیاورند و تبدیل به شریک مالی شوند جنبه های مختلفی را باید مد نظر قرار داد. اما شرکت های حامی و لیگ برتر فوتبال ایران (باشگاه ها، سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال ایران)، باید مراحل حمایت را یک فرآیند مشارکتی در نظر گرفته و از ابتدا همکاری متقابل با اعتماد و تعهد را مد نظر قرار دهند.
واکاوی ریشه های ژئوپلیتیکی ناتعادلی سرزمینی در حکمرانی آمایشی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
109 - 137
حوزههای تخصصی:
موقعیت ژئوپلیتیک هر کشوری نقش مهمی در قبض و بسط سیمای آمایشی آن دارد و می تواند به عنوان یکی از عوامل جهت دهنده سازماندهی فضای توسعه، موجد تعادل یا ناتعادلی سرزمینی در قلمرو ملی شود. ارتباط بلافصل ژئوپلیتیک با تأمین امنیت کشور منشأ شکل دهنده نوع رویکرد آمایش سرزمینی آن است. در کشور ایران هم امنیت متأثر از موقعیت ویژه ژئوپلیتیک و تحولات بیرونی بوده و بقای ملی و امنیت محوری به عنوان دغدغه دائمی کارگزاران یکی از عوامل نقش آفرین در ناتعادلی فضای توسعه ملی بوده است. در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی به دنبال پیدا کردن عوامل ژئوپلیتیکی است که در تهدیدنگری به فضای توسعه نقش آفرین است و سپس فرایند کاربست آن ها را بر آمایش سرزمین کشور ایران تبیین می کند. نتایج پژوهش گویای آن است عوامل برآمده از موقعیت ژئوپلیتیک کشور به ویژه در دو سده اخیر با برجسته سازی امنیت به صورت نرم افزاری در بستری نهادی و ساختاری یکی از عوامل مهم ناتعادلی فضایی و منطقه ای در قلمرو ملی بوده اند. به نحوی که به قبض سیمای آمایشی کشور منجر شده و فضای توسعه ملی را به صورت تحمیلی «درون نگر» و «مرکزگرا» کرده است.
تبیین وضعیت شاخص های کیفیت زندگی در محله های شهر پاکدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
208 - 225
حوزههای تخصصی:
مقدمه کیفیت زندگی یک مفهوم چندبعدی است که از طریق شاخص های عینی و ذهنی اندازه گیری می شود و بر مبنای ادراکات فردی از جنبه های مختلف زندگی افراد شکل می گیرد. در کشورهای توسعه یافته، برنامه ریزان تلاش می کنند تا کیفیت زندگی را در مناطق مختلف شناسایی و بهبود بخشند. در شهرهای بزرگ جهان سوم، به ویژه در پاکدشت که شهرکی مهاجرپذیر و نزدیک تهران است، مشکلاتی همچون افزایش جمعیت، توزیع ناعادلانه منابع، فضای عمومی ضعیف و افزایش جرائم وجود دارد. این مسائل به کاهش کیفیت زندگی ساکنان و بحران هویت منجر شده است. به منظور بهبود آسایش و کاهش مشکلات شهری در پاکدشت، سنجش کیفیت زندگی و توجه به این چالش ها ضروری به نظر می رسد. شهر پاکدشت، با جمعیتی زیاد و مهاجرپذیر، با چالش های مدیریت شهری متعددی مواجه است که به ناتوانی در ایجاد فضاهای عمومی زنده و جمعی منجر شده است. کم توجهی به این فضاها و ضعف در برنامه ریزی شهری، حس مکان و کیفیت زندگی ساکنان را کاهش داده و بی تفاوتی افراد نسبت به مشارکت در بهبود محیط زندگیشان را به دنبال داشته است. همچنین، وجود فضاهای عمومی فاقد بار فرهنگی و اجتماعی، به بحران هویت و کاهش سرزندگی دامن زده است. دیگر مشکلات شامل کاهش امنیت اجتماعی، ظهور سکونتگاه های غیررسمی، افزایش مشاغل کاذب و جرائم بوده که کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار داده است. تحولات شهری نیز باعث افزایش قیمت زمین و تغییرات ساختاری در الگوهای زندگی شده و مشکلاتی نظیر ازدحام و تردد را به همراه داشته است. در این شرایط، سنجش و بهبود کیفیت زندگی می تواند به ارتقای آسایش ساکنان و کاهش مشکلات شهری کمک شایانی کند. کیفیت زندگی شهروندان پاکدشت به دلیل تغییرات عمیق و بی سابقه در ساختار شهری به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. این تحولات شامل افزایش قیمت زمین و ساختمان، ظهور مناطق ناگهانی، و مشکلاتی مانند ازدحام و ترافیک است. مسائل مرتبط با سکونت در حواشی شهر، مشاغل غیرواقعی، وضعیت نامناسب مسکن، کمبود تأسیسات شهری، و نارسایی در سیستم حمل ونقل عمومی نیز به چالش های موجود افزوده اند. همچنین، مشکلات اقتصادی و معیشتی، بهداشت و سلامت، ناکارآمدی در حکمروایی، و چالش های امنیتی از دیگر عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی در این شهر هستند. مسائل زیست محیطی نیز به این مشکلات افزوده و نیاز به راهکارهای مناسب برای بهبود وضعیت را ضروری کرده است. پژوهش حاضر در تلاش است تا به بررسی چالش ها و وضعیت شاخص های کیفیت زندگی در محله های شهری پاکدشت بپردازد و نقش مدیریت شهری در ارتقای کیفیت زندگی شهروندان را مورد تحلیل قرار دهد. مواد و روش ها براساس نتایج به دست آمده از مدل تاکسونومی عددی، شاخص های عوامل کیفیت زندگی به چهار گروه (بسیار توسعه یافته، توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و بدون توسعه یافتگی) تقسیم شدند. در این زمینه هرچه عدد Fi درنهایت به عدد صفر نزدیک تر باشد، نشان دهنده این مسئله است که میان کیفیت زندگی شهروندان و محله های مختلف شهر پاکدشت، توسعه یافتگی افزایش می یابد و در اصل Fi تعیین کننده میزان توسعه در هر محله شهری است. در این زمینه براساس شاخص مورد نظر، نتایج نشان داد تنها محله ای که شاخص های کیفیت زندگی در پاکدشت دارد، محله مامازند است. پس از آن محله های فاز 1، قوهه، فاز 2 و زینبیه دارای شاخص های توسعه یافته هستند. در زمینه محله های کمتر توسعه یافته، می توان به محله های پلشت، علامه، یبر، خاتون آباد و شن و ماسه اشاره کرد و در نهایت نتایج نشان می دهد محله های شهرک انقلاب، حصار امیر و ترک آباد دارای شاخص های کیفیت زندگی نیستند. در میان تعداد 67 شاخصی که مورد مطالعه قرار گرفت و به تفکیک این شاخص ها در میان تمام محله ها ارزیابی شد، وضعیت محیط زیست، حکمروایی شهری، تأسیسات شهری و شاخص های اقتصادی در کلیه شهر پاکدشت در وضعیت نابسامانی قرار دارد. بر اساس آمارهای کتابخانه ای تلفیق شده با داده های آماری، نتایج این چنین نشان می دهد محله های شهرک انقلاب و حصار امیر به دلیل برخورداری از سکونتگاه های غیررسمی، دارای کمترین میزان سرانه های خدمات شهری است و محله ترک آباد نیز از آنجا که با مهاجرت گسترده جمعیت کارگر و اتباع افغان مواجه بوده، با کمترین میزان شاخص های زیرساخت های شهری مواجه است. وضعیت پاکدشت به گونه ای است که پلشت، علامه، یبر، خاتون آباد و شن و ماسه نیز از وضعیت نامطلوبی برخوردار است. از جمله مهم ترین دلایل کاهش کیفیت زندگی در محله های پلشت و علامه می توان به این موضوع اشاره کرد که مهاجرت و انباشت جمعیت به ویژه از مناطق روستایی به شهری، فشار بیشتری بر زیرساخت ها و خدمات اجتماعی وارد کرده است. همچنین، نابسامانی شهری معماری و زیرساخت های ناکافی، نظیر نبود الزامات استاندارد ساخت وساز، به ایجاد فضاهای ملکی درهم ریخته و نامناسب منجر شده است. یافته ها براساس نتایج به دست آمده از مدل تاکسونومی عددی، شاخص های عوامل کیفیت زندگی به چهار گروه (بسیار توسعه یافته، توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و بدون توسعه یافتگی) تقسیم شدند. در این زمینه هرچه عدد Fi درنهایت به عدد صفر نزدیک تر باشد، نشان دهنده این مسئله است که میان کیفیت زندگی شهروندان و محله های مختلف شهر پاکدشت، توسعه یافتگی افزایش می یابد و در اصل Fi تعیین کننده میزان توسعه در هر محله شهری است. در این زمینه براساس شاخص مورد نظر، نتایج نشان داد تنها محله ای که شاخص های کیفیت زندگی در پاکدشت دارد، محله مامازند است. پس از آن محله های فاز 1، قوهه، فاز 2 و زینبیه دارای شاخص های توسعه یافته هستند. در زمینه محله های کمتر توسعه یافته، می توان به محله های پلشت، علامه، یبر، خاتون آباد و شن و ماسه اشاره کرد و در نهایت، نتایج نشان می دهد محله های شهرک انقلاب، حصار امیر و ترک آباد دارای شاخص های کیفیت زندگی نیستند. در میان تعداد 67 شاخصی که مورد مطالعه قرار گرفت و به تفکیک این شاخص ها در میان تمام محله ها ارزیابی شد، وضعیت محیط زیست، حکمروایی شهری، تأسیسات شهری و شاخص های اقتصادی در کلیه شهر پاکدشت در وضعیت نابسامانی قرار دارد. بر اساس آمارهای کتابخانه ای تلفیق شده با داده های آماری، نتایج این چنین نشان می دهد محله های شهرک انقلاب و حصار امیر به دلیل برخورداری از سکونتگاه های غیررسمی، دارای کمترین میزان سرانه های خدمات شهری است و محله ترک آباد نیز از آنجا که با مهاجرت گسترده جمعیت کارگر و اتباع افغان مواجه بوده، با کمترین میزان شاخص های زیرساخت های شهری مواجه است. وضعیت پاکدشت به گونه ای است که پلشت، علامه، یبر، خاتون آباد و شن و ماسه نیز از وضعیت نامطلوبی برخوردار است. از جمله مهم ترین دلایل کاهش کیفیت زندگی در محله های پلشت و علامه می توان به این موضوع اشاره کرد که مهاجرت و انباشت جمعیت به ویژه از مناطق روستایی به شهری، فشار بیشتری بر زیرساخت ها و خدمات اجتماعی وارد کرده است. همچنین، نابسامانی شهری معماری و زیرساخت های ناکافی، نظیر نبود الزامات استاندارد ساخت وساز، به ایجاد فضاهای ملکی درهم ریخته و نامناسب منجر شده است. نتیجه گیری تحلیل های انجام شده در پاکدشت نشان دهنده چالش های جدی در کیفیت زندگی ساکنان است. نابرابری های اجتماعی و اقتصادی ناشی از دسترسی نامناسب به خدمات، مشکلات همسایگی و ایمنی ساختمان ها را ایجاد کرده است. کمبود زیرساخت هایی مانند برق و اینترنت در مناطق محروم تأثیر منفی بر رفاه اجتماعی و فرهنگی دارد و عدم دسترسی به مراکز خرید و خدمات در محله های کم برخوردار، تأمین نیازهای روزمره را محدود می کند. وضعیت اقتصادی نامناسب و نابرابری درآمدی نیز دسترسی به خدمات آموزشی و بهداشتی را پیچیده می کند و بی اعتمادی به مدیریت شهری را افزایش می دهد. این تحقیق بر طبقه بندی کیفیت زندگی در مقیاس محله های شهری تمرکز دارد و محله ها را به چهار دسته (بسیار توسعه یافته، توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و بدون توسعه یافتگی) تقسیم می کند. محله مامازند تنها محله با شاخص های مثبت است، در حالی که محله های فاز 1، قوهه، فاز 2 و زینبیه وضعیت بهتری نسبت به محله های کمتر توسعه یافته دارند، اما از مامازند عقب ترند. محله های با توسعه محدود مانند پلشت، علامه، یبر، خاتون آباد و شن و ماسه با کمبود خدمات و زیرساخت ها مواجه اند، و شهرک انقلاب، حصار امیر و ترک آباد دارای وضعیت توسعه ای مناسبی نیستند. بررسی 67 شاخص مختلف نشان می دهد وضعیت کلی پاکدشت، به ویژه در زمینه های محیط زیست، حکمرانی شهری، و اقتصاد، به شدت نامطلوب است. محله های شهرک انقلاب و حصار امیر به دلیل سکونتگاه های غیررسمی با کمترین سرانه خدمات روبه رو هستند و ترک آباد به دلیل مهاجرت گسترده در شرایط بحرانی زیرساختی قرار دارد. این مسائل نشان دهنده عدم توازن توسعه ای در پاکدشت و تأثیرات منفی آن بر زندگی روزمره ساکنان است.