مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۵۶۱ تا ۱۱٬۵۸۰ مورد از کل ۵۳۷٬۱۴۹ مورد.
Cancer is a complex and dangerous disease in which cells uncontrollably begin to grow. Some cells, with mutated genes, cause abnormalities in the cell. These abnormalities are transferred to other genes through specific interactions between genes, leading to disruptions in the normal function of cells. The result of these cell abnormalities will be the occurrence of cancer. In cancer, modules are considered as clusters of genes and regulatory molecules that play a role in the processes of cancer initiation and progression. These modules usually have a specific gene sequence as a central unit that is important in controlling and regulating cellular processes related to cancer.In this study, a novel network-based method called mdGRN is proposed for identifying modules effective in lung cancer occurrence in the gene regulatory network. In this method, first, using gene expression data and regulatory interactions, a lung cancer regulatory network is constructed. Then, using a greedy modularity optimization approach, communities related to lung cancer are identified. Subsequently, the obtained communities are ranked using influence diffusion metrics in the network. Finally, the top-ranked communities are introduced as effective modules.To assess the efficacy of the proposed method, the standard Cancer Genome Atlas (TCGA) database and four classifiers including a decision tree, k-nearest neighbors, support vector machine, and random forest were utilized. The results obtained demonstrated that the proposed mdGRN method outperforms other methods in identifying cancer modules in terms of the average harmonic mean metric with the support vector machine classifier. Additionally, in terms of the AUC metric, the proposed method achieved a value of 0.997 using the random forest classifier, indicating better performance compared to other previous methods in identifying cancer modules. Furthermore, the number of genes identified by the top module is compared with other previous computational and network methods. The results show that the top-ranked module, besides containing a considerable number of driver genes, contains unique genes that have not been identified by other methods.
A Sentiment Analysis of Persian Twitter over a Five-Year Period; From the Medical Error in the Death of a Celebrated Iranian Filmmaker to COVID-19(مقاله علمی وزارت علوم)
In recent years, the field of medicine in Iran has faced significant public scrutiny, influenced by two major health crises: the 2016 death of acclaimed filmmaker Abbas Kiarostami due to a medical error and the COVID-19 pandemic. This study examines shifts in the emotional and discursive climate surrounding medicine and physicians on Persian Twitter before and after these events. Using relevant medical hashtags, over 131,000 tweets from 2015 to 2020 were analyzed through sentiment analysis, employing a rule-based approach with NVivo12 software.
The findings reveal a sevenfold increase in tweets about medicine during Kiarostami’s death, accompanied by heightened negativity and associations of terms like "error," "negligence," and "mistake" with medicine which has resulted in the reconstruction of 'medical error.' Additionally, as a result of the association of the terms' error,' 'negligence,' and 'mistake' with 'medicine,' the obviousness of the physician's holiness and respect for medicine has deteriorated, and the association of the terms' value and credibility' with medicine has been de-naturalized. However, during the COVID-19 pandemic, the sentiment shifted positively, reflecting greater appreciation for the medical profession.
This study highlights how public sentiment towards medicine changes in response to major health crises, emphasizing the interplay between public sphere and trust in healthcare systems. Understanding these dynamics can inform strategies to rebuild trust and address public concerns about medical practices.
شناسایی مؤلفه های موانع کاربردی سازی علوم انسانی به منظور ارائه مدل مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
64 - 81
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی و شناسایی مؤلفه های موانع کاربردی سازی علوم انسانی به منظور ارائه مدل مناسب از دیدگاه اساتید مراکز آموزش عالی دانشگاه یاسوج است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کیفی است که به روش های مصاحبه میدانی و کمی انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده است و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه بود. در این تحقیق در بخش کیفی با بررسی مصاحبه 25 نفر از اساتید و اعضای هیئت علمی رشته های علوم انسانی در دانشگاه یاسوج که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ متغیرهای مؤثر که شامل 10 مقوله و 52 کد بود؛ شناسایی گردید. هم چنین با استفاده از طرح تحقیق داده بنیاد و از نرم افزار NVIVO به بررسی مصاحبه ها و کدگذاری پرداخته شده است. برای اعتبارسنجی مدل بر اساس معیارهای استخراج شده از بخش کیفی، از نظرات کلیه اعضای هیئت علمی رشته های علوم انسانی دانشگاه یاسوج استفاده شده است. کل جامعه آماری 452 نفر بوده اند. بر اساس جدول کوهن 181 نفر به صورت هدفمند، انتخاب شده اند.
یافته ها: نتایج به دست آمده حاصل از کدگذاری باز داده های کیفی پژوهش نشان می دهد، که تعداد 52 کد باز در قالب 10 مقوله موانع حمایتی، موانع اقتصادی-مالی، فرهنگی، سیاسی، ساختاری، کاربردی، انگیزشی، مفردی، روان شناختی و آموزشی استخراج شده است. نتایج نشان می دهد از دیدگاه پاسخگویان موانع حمایتی در رتبه اول، موانع آموزشی در رتبه دوم و موانع ساختاری در رتبه سوم اهمیت قرار گرفته اند. هم چنین نتایج ارائه شده نشان می دهد شرایط علی بر شرایط زمینه ای، شرایط علی بر شرایط مداخله گر، شرایط علی بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها تأثیر آماری معنادار داشته اند و این اثرات از نوع افزایشی (مستقیم) بوده است.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که کیفیت فعلی آموزش عالی به طور اعم و کیفیت حوزه علوم انسانی به طور اخص به شدت متأثر از مجموعه عوامل و شرایط محیط بیرونی و درونی مراکز دانشگاهی است.
مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن بود. نمونه گیری به صورت هدفمند تا اشباع داده ها ادامه یافت. در نهایت 17 نفر شامل 11 زن و 6 مرد انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق استفاده شد و تحلیل داده ها با روش کلایزی صورت گرفت.یافته های حاصل از پژوهش در بخش تجارب زیسته شامل 4 مضمون اصلی «بحران وجودی، بروز آشفتگی هیجانی ،اختلال در روابط بین فردی و تجارب مثبت بود. همچنین مولفه های سازگاری با آشانه خالی شامل ، هشیاری و اراده بر سازگاری، تجربه رشد هدفمند، از خود فراروی و تقویت ارتباط با مبدا هستی است. در بخش تجارب زیسته مضمون بحران وجودی دارای 4 مضمون فرعی «احساس خلاء، بروز هراس از مرگ ، مواجهه با اضطراب وجودی و مواجهه با احساس تنهایی» بود. مضمون بروز آشفتگی هیجانی دارای 4 مضمون فرعی تجربه احساسات متضاد، تجربه افسردگی واکنشی، کاهش لذت از زندگی » بود. مضمون اختلال درروابط بین فردی در بردارنده سه مضمون فرعی «عدم درک متقابل زوجی، تجربه تعارضات زناشویی و بریدگی از اجتماع»بود. مضمون تجارب مثبت در برگیرنده مضامین فرعی «افزایش اوقات فراغت و آزادی عمل و بهبود ارتباط با همسر» بود.. همچنین در بخش مولفه های سازگاری مضمون هشیاری و اراده بر سازگاری شامل «تامل مجدد بر خود و اتکا بر توانمندی خود»، مضمون تجربه رشد هدفمند شامل «از سرگیری فعالیت علمی و شغلی، معنایابی مجدد و افزایش سرسختی و تاب آوری »؛ مضمون از خودفراروی شامل «توجه به شادی و رضایت فرزند، کمک به فردی مشابه و پرورش نوه ها»، مضمون تقویت ارتباط با مبدا هستی شامل «شکرگذاری و توکل، و تقویت ارتباط معنوی و فعالیت های مذهبی» بود. تجارب روانشناختی از مواجهه با آشیانه خالی حاکی از احساسات و واکنش های متضاد است که سالمندان آشیانه خالی هم تجارب مثبت و هم تجارب منفی را در این مرحله تجربه می کنند و سالمندان در راستای سازگاری با آشیانه خالی از ابعاد درون فردی و فرافردی بهره می جویند . درنتیجه پیشنهاد می گردد از یافته های پژوهش حاضر در برنامه ریزی ها و اق دامات پیشگیرانه و مداخلات در خصوص سالمندان آشیانه خالی مورد استفاده قرار گیرد.
نشانه شناسی گفتمانی جنسیت در دو رمان این خیابان سرعت گیر ندارد و رهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان به مثابه محصول فرهنگی، نماینده جامعه ای با گفتمان های گوناگون است. هرکدام از این گفتمان ها با پیکربندی های خاص خود، مدام در تلاش برای یافتن مطلوب خود هستند تا معانی خود را هژمونیک کنند. پژوهش حاضر، تلاشی جهت واکاوی نشانه شناسی گفتمانی جنسیت با تاکید بر نظریه لاکلائو و موفه در دو رمان « این خیابان سرعت گیر ندارد» و « رهش» است. بر این اساس، مساله اصلی در پژوهش حاضر این است که «جنسیت» در این رمان ها چگونه بازنمایی شده است. همچنین تفکرات جنسیتی چگونه از طریق ذهنیت نویسنده در نگارش رمان بازتاب یافته اند و نویسنده چه دیدگاهی نسبت به آنها دارد. پژوهش پیش رو از لحاظ روش شناسی پژوهشی توصیفی و کیفی محسوب می شود که گردآوری داده های آن به روش کتابخانه ای انجام می گیرد. طبق این روش، تحلیل رمان شامل سه سطح است : تحلیل متنی، تحلیل بینامتنی و تحلیل بافتی. تحلیل متنی به نشانه شناسی شخصیّت های رمان و پیداکردن نظم های گفتمانی رمان اختصاص دارد؛ در تحلیل بینامتنی، هر رمان با رمان های هم دوره مقایسه می شود و در تحلیل بافتی، رابطه رمان با فضای اجتماعی کلان تری بررسی می گردد. در نهایت تحلیل گزاره ها مشخص گردید که اصلی ترین دغدغه و درون مایه رمان ها؛ جدال آشکار بین سنت و مدرنیته در برساخت اجتماعی جنسیت نهفته است که به صورت ضمنی در لایه های درونی متن و بازتاب واژگانی گنجانده شده و شخصیت اصلی رمان ها در تمامی مراحل در جدال بین دو برساخت زیستی جنسیت و برساخت اجتماعی آن قرار دارند.
واکاویِ مردم شناختیِ سیمای مردم در داستان های "آبجی خانم" و "مرده خورها" ی صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این جستار، موضوع اصلی، شناخت عناصر مردم شناختی و واکاوی سیما و رفتار مردم در داستان های «آبجی خانم» و «مرده خورها» و پرداختن به دو مبحثِ چیستی اجتماعی و کیستی مردمانی است که در این دو داستان به آنها اشاره شده است.
روش: با توجه به کیفی بودن تحقیقات مردم شناختی، و ارتباط پژوهشگر با محتوای داستان های کوتاه هدایت، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. همچنین از روش های مطالعه اسناد و مدارک (کتابخانه، آرشیو، اینترنت) و ابزارهایی مانندکتاب ها، اسناد، مقالات، اینترنت و فیش برداری استفاده شده است. در این پژوهش مکاتب نظری کارکردگرایی، ساختارگرایی و فرهنگ و شخصیت مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: دورانی که هدایت در آن زیسته است، مصادف است با دوران گذار از سنت به مدرنیته. این دوران بر روی هدایت و خلق شخصیت داستان هایش تأثیر داشته است. میزان تعلق خاطر هدایت به فرهنگ عامه و تبلور عناصر فرهنگی و استفاده از آن ها در نوشته هایش، اهمیت او را در میان نویسندگان ایرانی دو چندان نموده است. در خلال داستان های آبجی خانم و مرده خورها، رگه هایی از عناصر فرهنگ عامه ایران که شامل سرزنش ها، دشنام ها، نفرین ها، دعاها، اشعار عامیانه، اصطلاحات و ضرب المثل ها بود، شناسایی و تحلیل مردم شناختی شد. نگاه ویژه هدایت به طبقات پایین جامعه و ساختار فرهنگی خاص آنان و تأکید بر شخصیت ها و سیمای مردمان آن دوران، او را وارد قلمرو مردم شناسی نموده است. در این پژوهش سیما و رفتار پدر، مادر، زن، مرد، خواهر، هوو، همسایه و کارگر مورد واکاوی قرار گرفت. در داستان های آبجی خانم و مرده خورها شاهد تأثیر هر چه بیشتر اجتماع و فرهنگ حاکم در آن دوران بر روی شخصیت های اصلی داستان ها هستیم. هدف هدایت از خلق چنین آثاری، آشنایی هرچه بیشتر مردم با عناصر و مؤلفه های فرهنگی و نقش آنها در زندگی روزمره مردم می باشد و یاد آوری این نکته که رفتار، اعتقادات و باورهای عامیانه اطرافیان می تواند زمینه تباهی افراد دیگر را به دنبال داشته باشد.
نتیجه گیری: از نتایجی که از این پژوهش به دست آمد می توان به این موارد اشاره نمود: تجلی نقش فولکلور در داستان های کوتاه آبجی خانم و مرده خورهای هدایت و تأثیر مدرنیته بر تغییر جایگاه پدر در خانواده (داستان آبجی خانم) که قبلاً ریاست خانواده را بر عهده داشته است. همچنین ترسیم موشکافانه سیمای شخصیت های داستان ها و شناسایی مؤلفه های مردم شناختی توسط پژوهشگر. هدایت بر روی برخی اعتقادات خرافی و نادرست انگشت می گذارد و آن ها را به سخره می گیرد و برخی از مناسک و آداب و رسوم را دست و پاگیر می داند که همین ها از دید او، موجبات عقب افتادگی مردم و به تبع آن، بحران های شخصیتی و اجتماعی را به همراه داشته است
حقوق و ارتباطات انسانی در شهر مطلوب از منظر امیرمؤمنان علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
87 - 112
حوزههای تخصصی:
شهر مطلوب محکی برای آشکارساختن نارسایی ها و ناروایی های وضع موجود به قصد انتقاد از نظام مستقر و حرکت به سمت وضع مطلوب است. شهر مطلوب، راه به افقی بلند داشته؛ لذا تبیین این شهر با نگاه صرفاً دنیوی امکان پذیر نیست. گفتار امامان معصوم (ع) برخاسته از دو معیار عقل و شرع بوده و از این دریچه می توان به واقعیت های موجود در جهان و جامعه خود نگاه کرده، بسیاری از حقایق را دریافته و در نهایت علاج دردها را در آن، بدون انتظار پیامدهای منفی و آسیب های دیدگاه های کنونی، پیدا کرد. در پژوهش جاری هدف آن است که ارتباطات انسانی به طور خاص ارتباطات اجتماعی و اقتصادی، به عنوان یکی از ابعاد سه گانه اصلی شهر مطلوب بر اساس هشت مبنای استخراج شده در پژوهش های قبلی، مورد مداقه قرار گیرد؛ لذا با گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و توصیف و تحلیل محتوای آن ها، ابتدا به بررسی، سپس به کشف دیدگاه امام علی (ع) در خصوص ویژگی های ارتباطات انسانی در شهر مطلوب پرداخته خواهد شد. برای این هدف، روش پژوهش حاضر، تلفیقی از روش های تحلیل متن و محتوای کیفی و فراتحلیل است. در نهایت بارزه های هر یک از هشت مبنای اصلی در شهر مطلوب شامل توحید و خدامحوری، عدالت، حیات، کرامت انسان، امنیت، آزادی اصیل انسان، نظم و مالکیت در ارتباطات اجتماعی و اقتصادی اهل شهر ارائه گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مقصد و هدف ارتباطات انسانی، خداگرایی و آخرت گرایی بوده و حقوق انسان ها در امتداد حقوق الهی تعریف و پاسداشت حقوق خداوند، از مجرای پاسداشت حقوق مردم صورت می گیرد.
دیگریِ ایرانی در رمان المایسترو سعد القرش برمبنای نظریه خود و دیگریِ میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به «دیگری» شالوده ارتباط میان فرهنگ های مختلف با موضوعات متنوع است؛ از این رو دیگریِ ایرانی، یکی از آن «دیگری»ها به شمار می رود. رمان المایسترو رمانی دیالوگ محور است که در آن فرهنگ های متفاوت به چشم می خورد. نظریه خود و دیگری میخائیل باختین، فضای مناسبی برای حضور پررنگ دیگری در شکل دادن به خود است. تصویرشناسی یکی از نظریه های بسیار گسترده حوزه ادبیات تطبیقی است که در آن «دیگری» نقش ویژه ای دارد. همچنین میان تصویرشناسی نظریه خود و دیگری، میخائیل باختین ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. سعد القرش، نویسنده برجسته مصری است که رمان المایسترو را با ترکیبی از فرهنگ های گوناگون نوشته است. دیگریِ ایرانی یکی از مصادیق فرهنگ های پرداخته شده در رمان المایسترو است که اهمیّت دیگری در برابر خود را مورد تأیید قرار می دهد. در این پژوهش «خود» مفهوم سیالی دارد؛ به گونه ای که گاهی ایرانی و یک عرب به عنوان خود در برابر دیگری است؛ همان گونه که یک غربی به مثابه خود در برابر دیگری قرار می گیرد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، دیگریِ ایرانی را در رمان المایسترو با تطبیق بر نظریه خود و دیگری میخائیل باختین نقد و بررسی کند. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که میان تصویرشناسی و نظریه باختین، پیوندی ناگسستنی برقرار است؛ بنابراین رمان المایسترو بستر مناسبی برای مطالعات نقد فرهنگی و میان رشته ای، به ویژه فرهنگ ایرانی به شمار می آید که در آن ایدئولوژی های مخالف و موافق، بدون دخالت نویسنده آورده شده که از برجسته ترین مبانی نظریه باختین است. این پژوهش، خوانشی نو از ادبیات تطبیقی براساس نظریه خود و دیگری باختین در رمان المایسترو ارائه می د هد.
نقش مشکلات روان شناختی، بهزیستی معنوی، سبک های فرزندپروری و تنظیم هیجان در تمیز مادران با و بدون نوجوان خانه گریز(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف پژوهش حاضر، تمیز مادران با و بدون نوجوان خانه گریز و نقش مشکلات روان شناختی، بهزیستی معنوی، سبکهای فرزندپروری و تنظیم هیجان در این تمیز بود. روش: روش این پژوهش، همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مادران دارای فرزند شاغل به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهرستان ملایر بود(7450 نفر) که از بین آنان، 350 نفر با روش خوشه ای انتخاب شدند. هر یک از شرکت کنندگان پرسشنامه مشکلات روان شناختی(لاویبوند، 1995)، پرسشنامه بهزیستی معنوی(پولوتزین و الیسون، 1982)، پرسشنامه تنظیم هیجان(گروس و جان، 2003) و پرسشنامه سبکهای فرزندپروری(دیانا بامریند، 1973) را پاسخ دادند. داده ها با آزمون تی مستقل، همبستگی کانونی و لامبدای ویلکز و با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: 20 درصد مادران، دارای فرزند خانه گریز بودند. آزمون تی مستقل نشان دادکه میزان مشکلات روان شناختی(افسردگی، اضطراب و استرس) در مادران دارای فرزند خانه گریز بیشتر از ماداران بدون فرزند خانه گریز بود. نتیجه گیری: نتایج همبستگی نشان داد در مادرانی که نوجوان خانه گریز ندارند، سبک فرزندپروری سهل گیرانه(194/0) با مشکلات روان شناختی رابطه منفی و معنادار دارد؛ بهزیستی مذهبی ، بهزیستی وجودی و بهزیستی معنوی با مشکلات روان شناختی در مادرانی که نوجوان خانه گریز ندارند، رابطه منفی و معنادار دارد(448/0-، 505/0- و 530/0-)؛ در حالی که در مادران با نوجوان خانه گریز، فقط بهزیستی مذهبی ، بهزیستی وجودی و بهزیستی معنوی با مشکلات روان شناختی رابطه منفی و معنادار دارد(535/0-، 584/0- و 619/0-). مشکلات روان شناختی مادرانی که بهزیستی معنوی بالاتری دارند، کمتر است؛ در حالی که سبکهای فرزندپروری رابطه معناداری با مشکلات روان شناختی مادران نشان نداد. همچنین تنظیم هیجان با مشکلات روان شناختی، ارتباط مستقیم و معناداری نشان داد. سازمانهای مرتبط با خانواده می توانند با آموزش تنظیم هیجان و بهزیستی معنوی به کاهش مشکلات روان شناختی مادران کمک کنند.
نقش دید فضایی بر تراکم حضور در مجموعه های نمایشگاهی (مطالعه موردی: موزه دفاع مقدس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
33 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فهم و بازتعریف ارتباط میان پیکره بندی فضا، چگونگی ادراک و تعامل مخاطب با محیط پیرامونش، دانشی کلیدی در پردازش روند طراحی معماری است. در این میان، نظریه نقاط هم دید متکی بر تجزیه، تحلیل و ترجمه مشخصه های شکلی و هندسی فضا، چارچوبی عملیاتی برای کشف این رابطه است. بااین حال، به نظر می رسد در بدنه دانشی آن کمتر به محتوای توپولوژیک فضا پرداخته شده و بخشی از لایه های دریافتی طراح و تجربه مخاطب، پنهان باقی مانده است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف صورت بندی و ساختاربندی تحلیل های هندسی نظریه نقاط هم دید به دنبال تبیین رابطه میان متغیرهای دید فضایی و تراکم حضور بازدیدکنندگان است تا به بازتعریف لایه های هندسی- توپولوژیکی در دستگاه های شناختی- رفتاری فضا برای فهم معماری بپردازد. روش پژوهش: این پژوهش بر روش های کمی و تحلیلی در بررسی رابطه همبستگی میان متغیرها و مقادیر در مجموعه های نمایشگاهی موزه دفاع مقدس تهران استوار است. نحوه برداشت های میدانی از طریق مشاهده، جهت زمان سنجی و ردیابی الگوی توقف و حرکت بازدیدکنندگان با استفاده از دوربین های مداربسته انجام شده است. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با بهره گیری از تکنیک های یادگیری ماشین و براساس مدل های رگرسیون و آزمون معنی داری همبستگی است. در این میان بااستفاده از ایده گراف توپولوژیکی دستگاه شناختی- رفتاری در قالب بخش های موزه شامل فضاهای نمایشی، تعاملی، شبیه سازی شده و فراغتی مجموعه پرداخته است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که در فضاهای چهارگانه موزه، الگوهای متنوعی از ارتباط میان پیکره بندی فضایی و رفتار بازدیدکنندگان وجود دارد. عواملی چون شعاع عمودی، هم پیوندی سه بعدی، پراکندگی دید، توزیع یکنواخت میدان دید و فرم های منحنی، نقشی محوری در صورت بندی تجربه مخاطبان فضا بازی می کنند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که تحلیل های اختصاصی و مستقل فضاهای موزه براساس کارکردشان، دریافت و سنجشی دقیق تر برای درک رابطه فضا و رفتار کاربران است. هم چنین این مطالعه، نقد و بازنقد نظریه نحو فضا برای قبض و بسط آن در حوزه دستگاه شناخت- رفتار غیرهندسی و توپولوژیک را ضروری می داند.
بررسی وضعیت سواد، کاربست و عوامل موثر بر پذیرش هوش مصنوعی در بین اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
106 - 131
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی عوامل موثر در پذیرش و به کارگیری هوش مصنوعی توسط اعضای هیأت علمی و میزان سواد هوش مصنوعی آنان است.
روش پژوهش: پژوهش کاربردی حاضر مبتنی بر فلسفه پراگماتیسم از نوع آمیخته (متوالی تشریحی) است. جامعه آماری بخش کمی اعضای هیأت علمی پردیس های دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 1403-1402، به تعداد 1220 نفر بود که بر اساس فرمول کوکران 315 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی 15 نفر از متخصصان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس پذیرش هوش مصنوعی و سواد هوش مصنوعی و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده های کمی با استفاده از نرم افزار SPSS، و داده های کیفی به روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نیت رفتاری، سهولت ادراک شده، سودمندی ادراک شده، ارتباط شغلی، هنجار ذهنی، شرایط تسهیل کننده و نگرش نسبت به استفاده بر پذیرش هوش مصنوعی موثر است. بنابر نتایج سواد هوش مصنوعی اعضای هیأت علمی در سطح مطلوبی قرار ندارد.
نتیجه گیری: هدف قرار دادن سواد هوش مصنوعی اساتید دانشگاه ها مؤلفه کلیدی در غلبه بر مقاومت در برابر پذیرش هوش مصنوعی می باشد. از این رو حمایت بیشتر توسط مراجع ذی ربط و رؤسای سازمان های آموزشی برای کمک به اساتید جهت توسعه شایستگی و سواد هوش مصنوعی ضروری است.
واکاوی پدیدهه والد آزاری در بین خانواده های میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
145 - 178
حوزههای تخصصی:
پدیده والد آزاری یک آسیب پنهان و نامرئی است که می تواند زیست جهان والدین را متأثر کند و باعث اختلالات جدی در بستر خانوادگی شده و آن را با چالش های زیادی روبه رو کند؛ از این رو، این پژوهش با هدف کشف تجربه و تفسیر والدآزاری در بین خانواده های شهرستان میبد در استان یزد انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و روش اجرای آن روش نظریه زمینه ای نظام مند است. نمونه گیری مبتنی بر نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس و حداکثر تنوع می باشد. با تعداد ۲۳ نفر از والدین در شهرستان میبد (استان یزد) مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده ها با استفاده از روش کدگذاری نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و درنهایت 11 مقوله اصلی کشف شد که عبارتنداز: ارتکاب انحراف، آسیب مالی، توهین و تحقیر، نادیده انگاری، تحمیل استرس و اضطراب، انزوای اجتماعی، استیصال، عادی انگاری، تأثیر فرزندپروری، محیط پرخاشگرانه، تسلیم و سازش. نتایج پژوهش حاضر مؤید این امر بود که والدین مجموعه آزارهای عاطفی، کلامی، مالی و... اعمال شده توسط فرزندان را در شرایط بی شأنی و بی احترامی نسبت به خود تجربه می کنند که سهم قابل توجهی در ایجاد استرس، تحقیر، استیصال، و تنش های روحی و روانی آنان دارد. درنهایت، ارائه آموزش مهارت های عاطفی، تعاملی، کلامی از سوی سازمان های متولی، ازجمله مراکز حمایت خانواده، مشاوره، رسانه های جمعی و...، در راستای بهبود فهم متقابل، تعدیل عملکردها و کاهش آزارها پیشنهاد می شود.
پیامدهای مهاجرت قبایل عرب جنوبی، به بخش هایی از نواحی مرکز و شمالی جزیرة العرب (با تأکید بر نقش حارث بن عَمْرو کِنْدی در حمله نظامی به ایران ساسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
60 - 78
حوزههای تخصصی:
پاره ای از گزارش های تاریخی، بیانگر نوعی همکاری نظامی میان برخی پادشاهان تبابعه حمیری و بعضی ملوک قبایل جنوبی جزیره العرب، همچون حارث بن عَمْرو کِنْدی است که به منظور پیشروی در بخش هایی از مرزهای غربی ساسانیان با یکدیگر متّحد شده اند. از آن جا که برخی پژوهشگران معتقدند، نسبت دادنِ یک چنین اقداماتی به این دسته از پادشاهان حمیری، آن هم در روزگاری که امپراطوری مقتدری چون ساسانیان بر ایران حاکمیت داشته، افسانه هایی است که عرب های جنوبی ساخته اند، نگارندگان بر آنند تا با روش توصیفی- تحلیلی و مراجعه به منابع تاریخی - جغرافیایی و توجه به پاره ای از جدیدترین پژوهش ها، به این سؤالات پاسخ دهند که آیا دامنه این پیشروی ها به ایران دوره ی ساسانی هم رسیده است؛ و اگر چنین بوده، در چه زمان و مکانی واقع شده و چه نتایجی را به دنبال داشته است؟ در پاسخ می توان گفت، برخلاف برداشت های ناتمام گذشته، اگر از فرضیه هایی که پیشروی های نظامی تبابعه را تا حدود مرزهای تبّت و چین نادرست شمرده بتوان صرف نظر کرد، به احتمال بسیار، از پیشروی های موقّتی در بخش هایی از مرزهای غربی ایران نمی توان به سهولت گذشت. همچنین نشان می دهد که پیشروی های نظامی این دسته از قبایل عرب در قسمت هایی از نجف و بعضی روستاهای کوفه و حیره تا رومیه صورت گرفته و از مدائن سبعه ایران ساسانی نیز فراتر رفته و تا زمان انوشیروان (579-531م) در بخش های وسیعی از مرزهای غربی ساسانیان، پیوسته به عنوان یک عامل تهدید و تخریب مطرح بوده است.
پدیدارشناسی نقش بازاریابی هوش مصنوعی بر افزایش فروش و صادرات کالاهای ورزشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش بازاریابی هوش مصنوعی بر افزایش فروش و صادرات کالاهای ورزشی ایرانی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی- اکتشافی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش خبرگان مدیریت ورزشی، مدیریت بازرگانی و مهندسان نرم افزار مسلط به علم بازاریابی خصوصاً بازاریابی هوش مصنوعی بودند که با توجه به ماهیت پژوهش، با 15 نفر به شیوه گلوله برفی با مصاحبه های نیمه ساختارمند تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. برای اطمینان از پایایی و روایی تحقیق از توافق درون موضوعی و نظرخواهی از متخصصان و بازنگری نظر آنان استفاده شد. رویکرد پدیدارشناسی با روش کلایزی (1976) انجام گردید که پس از کدگذاری مصاحبه ها منجر به شناسایی نه مضمون اصلی و 53 مضمون فرعی شد. نه مضمون اصلی شامل (شناسایی دقیق ابعاد و شاخص های بازاریابی هوشمند، توسعه سئو، استفاده بیشتر از بازاریابی دیجیتال و استراتژی های بازاریابی محتوا، افزایش کیفیت کالاهای ورزشی ایرانی، مدیریت صحیح تبلیغات و فروش کالاهای ورزشی ایرانی، استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، پوشش دهی بازاریابی عصبی، به کارگیری نیروی انسانی متخصص، تبادل اطلاعات بین واحد بازاریابی و فروش) بود. یافته های این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای افزایش فروش و در نتیجه توسعه صادرات و سوددهی بیشتر سازمان ها و شرکت ها در زمینه کالاهای ورزشی ایرانی باشد. پیشنهاد می شود به منظور اهمیت زیاد داده های با کیفیت در سیستم های بازاریابی هوش مصنوعی استفاده از نیروی انسانی متخصص در علم بازارابی همواره مورد توجه مدیران سازمان ها و شرکت ها قرار گیرد.
Identifying the Consequences of Applying New Technologies in Sport Tourism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Today, using new technologies is considered a vital factor in the sports tourism area. Tourist destinations try to use these technologies to create a competitive advantage to be a leader in this area. The use of these technologies brings lots of advantages. This research aims to identify the consequences of using new technologies in sports tourism. The research method is mixed with a sequential exploratory approach. In the first phase, the main indicators and components are identified using the online focus group research method, then in order to confirm them, a quantitative survey method was used. The data collection tools are semi-structured interviews collected from two focus groups including academic and executive participants related to the fields of sports management, sports tourism, and information technology. According to the research findings, 67 primary codes, 27 open codes, 13 axial codes, and 4 selective categories were extracted. In the quantitative phase of the research, all the values related to the components and indicators were confirmed. From the results of the present research, we can point out the benefits such as "smart health, smart sports tourism, green technologies, sustainable development (healthy and sustainable environment, dynamic and healthy economy, etc.), smart and sustainable sports tourism destinations" that were found to be the main advantages of using new technologies in sports tourism.
نمود مؤلف در اسطوره پردازی صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
11 - 30
حوزههای تخصصی:
صائب تبریزی، شاعر بزرگ مکتب اصفهان، در خلق اشعار خویش توجهی ویژه به اسطوره ها داشته و از بسیاری از شخصیت های اساطیری برای بیان مفاهیم و مضامین خود بهره برده است. او در کنار شیوه معمول و مرسوم اسطوره پردازی، رویکردی متفاوت را نیز در تلمیح آوری در آثار خود به نمایش می گذارد. وی از زاویه ای نامتعارف به اساطیر نگریسته و طرزی دیگر را در پرداختن به آن ها برگرفته است. بخش عمده این نوع نگاه را می توان برخاسته از درک و دریافت متفاوت شاعر نسبت به جایگاه خویش و واقعیت پیرامون دانست. نوشتار حاضر، با اتخاذ نظریه پردازی داده بنیاد به عنوان روش تحقیق، انحاء بروز این دریافت متفاوت را در اسطوره پردازی صائب می کاود و چگونگی خودارجاعی و بازنمایی شاعر به عنوان آفریننده اثر را در این شیوه پرداختن به اسطوره ها به بررسی می نشیند. این پژوهش، تلمیحات صائب را نماینده خودآگاهی شاعر دانسته و اسطوره پردازی او را نمودی از نگاه فردی و ویژه وی یافته است، نگاهی متأمل و آمیخته با واقع گرایی و انسان مداری که افسانه محض را نپسندیده و نپذیرفته، و سعی در تغییر آن دارد.
تغییرات جمعیّتی قزوین از صفویّه تا پایان عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قزوین در چند سده اخیر بویژه از دوره صفوی به بعد به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و تاریخی خود، همواره متأثر از تحولات مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. این تحولات همه جنبه های زندگی شهری بویژه جمعیّت قزوین را تحت تأثیر قرار داده است. از این رو، در این پژوهش تلاش می گردد با روش تحلیلی تطبیقی و با هدف توضیح مهمترین مؤلفه های تأثیرگذار بر تغییرات جمعیتی، این تغییرات مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بر مبنای یافته های پژوهش تغییرات جمعیتی قزوین ارتباط مستقیمی به تحولات کلی و عمومی در سطح کشور داشته است. در واقع مجموعه عواملی همانند عامل سیاسی (انتقال پایتخت)، عامل اجتماعی (جابجایی های گروه های مختلف قومی قبیله ای)، عامل نظامی (جنگ های متعدد)، عامل اقتصادی (رونق یا رکود اقتصادی) و عوامل طبیعی (بیماری و زلزله) بیشترین دگرگونی های جمعیتی در قزوین را در پی داشته است.
به سوی تبیین مفهوم مکان سازی در فضاهای عمومی شهری زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
19 - 37
حوزههای تخصصی:
مترو علاوه بر تأمین حمل ونقل عمومی، زمینه ارتباط شهروندان را با یکدیگر و محیط شهری برقرار می کند. ازاین رو توجه به مسئله تعاملات اجتماعی و تمهیدات فضا برای تبدیل به مکان های شهری حائز اهمیت است.
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به ساختاری در برقراری کیفیت زیست در فضاهای زیرزمینی است که دارای بیانی جامع از مکان سازی باشد.
روش شناسی پژوهش در این تحقیق، مبتنی بر جمع آوری و تحلیل داده های متنی و اسنادی و به عبارتی مبتنی بر روش تحقیق کیفی است؛ این جستار نظری متأثر از پارادایم های تفسیری، به دنبال تقویت فهم انتقادی از فرایندهای تولید و مصرف در قالب فضای عمومی شهری است.
یافته ها نشانگر آن است که فضاهای زیرزمینی شهری برای ایفای نقش به عنوان فضاهای شهری بایستی مجموعه کیفیت های منحصربه فردی را در ساختاری متناسب با نیاز شهروندان ارائه کنند؛ چراکه کیفیت های فضای شهری زیرزمینی علاوه بر محدوده مشخص فضای شهری، حدودی فراتر را در برمی گیرد. این فضاهای شهری را می توان در گونه های فضای زیست شده، فضای ادراک شده و فضای پنداشته شده شهروندان موردبررسی قرار داد.
در نتیجه گیری باید گفت در جهت نیل به نوعی مکان سازی، مؤلفه های زندگی روزمره شامل کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی در تطابق با کیفیت های فضاهای شهری زیرزمینی همچون کیفیت های درون فضا، کیفیت های میان فضا و کیفیت های برون فضایی (خوانایی، همه شمولی، سرزندگی، دسترسی پذیری، اعتدال، ارائه تنوعی از خدمات و امکانات)، بر شکل دهی به منظر زندگی روزمره شهروندان اثرگذار هستند و شناسایی این کیفیت ها و کنش متقابل زندگی روزمره شهروندان و فضای شهری، می تواند منجر به آفرینش مکان و فرایند مکان سازی شود.
ذهن متجسد در مکان: تبیین رابطه بین ذهن، بدن و محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
67 - 83
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: چگونه مکان فراتر از یک فضای فیزیکی، بر شکل گیری هویت، شناخت و تجربه انسان تأثیرگذار است؟ این مقاله با هدف بررسی این پرسش بنیادین، به تبیین تعامل پیچیده میان انسان و محیط ساخته پرداخته است.
هدف: ارائه مدلی جامع از فرایند تجربه حسی-حرکتی انسان و ایجاد ارتباط غیرکلامی مؤثر با محیط، به منظور تسهیل امکان طراحی فضاهای با کیفیت تر و انسانی تر است.
روش: با اتکا بر روشی توصیفی-تحلیلی و بررسی عمیق ادبیات موضوع، این مقاله به دنبال تبیین الگوهای پنهان بین فضا، تجربه و معنا است. تحلیل کیفی متون، ابزاری کلیدی برای دستیابی به این هدف بوده است.
یافته ها: مکان، صرفاً یک بستر فیزیکی نیست، بلکه یک بستر معنایی است که در آن، هویت فردی و جمعی شکل می گیرد. نمادها و عناصر بصری فضایی، به عنوان زبانی مشترک، امکان برقراری ارتباط با محیط اطراف و معنایابی را فراهم می کند. ذهن انسان به شدت تحت تأثیر ساختارهای فضایی قرار دارد و فضاها می توانند بر ادراک، احساسات و رفتارها تأثیر بگذارند.
نتیجه گیری: با درک عمیق از رابطه انسان و مکان، می توان به طراحی فضاهایی پرداخت که نه تنها پاسخگوی نیازهای فیزیکی انسان باشند، بلکه به ارتقای کیفیت زندگی، تقویت حس تعلق و شکل دهی به هویت جمعی نیز کمک کنند. ذهن، بدن و محیط به طور جدایی ناپذیری با هم مرتبط هستند و درک این رابطه پیچیده، برای ایجاد محیط های انسانی پایدار و پویا ضروری است. مدل ارائه شده، می تواند به عنوان ابزاری برای طراحان و برنامه ریزان شهری مورد استفاده قرار گیرد.
کارکرد برنامه ریزی تعاملی در دوره معاصر از دیدگاه حرفه مندان رشته شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۱۰۴-۸۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: طی سده 1960 تا 1980 میلادی برنامه ریزی شهری از یک نگاه کاملا نخبه گرایانه و عاری از ارزش به یک مدل مشارکتی و مبتنی بر ارزش رسید. در این راستا برنامه ریزی تعاملی به عنوان یکی از مهم ترین میراث معاصر شهرسازی مورد توجه حرفه مندان این رشته قرار گرفته است. هدف از پژوهش شناسایی عوامل موثر بر برنامه ریزی تعاملی از دیدگاه حرفه مندان رشته شهرسازی در دوره معاصر است. روش ها: روش پژوهش به لحاظ نوع کاربردی و با روش ترکیبی (کمی-کیفی) انجام شده است. پس از استخراج شاخص ها از طریق مرور منابع، تعداد 175 پرسشنامه توسط حرفه مندان رشته شهرسازی تکمیل شده است. آلفای کرنباخ داده ها محاسبه شده و سپس روش تحلیل عاملی اجرا شده است. یافته ها: آلفای کرنباخ داده ها عدد 0.930 بوده است که حاکی از پایایی بالایی داده های پژوهش جهت ادامه تحلیل است. یافته های پژوهش پس از 10 چرخش واریماکس تعداد 6 عامل با واریانس قریب به 60 درصد (58.63) را جهت استخراج نشان داد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه حرفه مندان رشته شهرسازی در دوره معاصر، درمجموع عواملی نظیر سهیم نمودن شهروندان، دادن قدرت شهروندی به آن ها، شفاف سازی و آگاهی بخشی، نهادهای پشتیبان، کثرت گرایی و تکثرگرایی و حس تعلق و مسئولیت شهروندان بر این نوع از برنامه ریزی ها تاثیر دارد و لذا پیشنهاد می شود مدیران، برنامه ریزان، طراحان و تمامی عوامل موثر بر برنامه ریزی شهری، عوامل ذکر شده را به منظور ارتقا تعامل مورد توجه قرار دهند تا برنامه ریزی های تعاملی به عنوان یکی از میراث معاصر شهرسازی زمینه مشارکت و تعامل و در نتیجه اثربخشی بیشتر را فراهم آورد.







