مطالب
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۴۷۰ مورد.
منبع:
سیاست دوره ۴۱ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
115 - 134
حوزههای تخصصی:
مدرنیته پدیده ای است که در چهارچوب اصول روشنگری به صورت فرایندی درون جوش و متناسب با شرایط تاریخی و فرهنگی اروپای غربی شکل گرفت و به تدریج دامن? آن به سایر کشورها و نظام های فرهنگی رسوخ یافت. این مقاله به دنبال بررسی پیامدهای ورود مدرنیته به کشورهای غیر غربی در سطح روشنفکری است و در این راستا کشورهای روسیه و ایران به عنوان موارد مطالعاتی انتخاب شده اند. استدلال نویسنده این است که ورود مدرنیته به این کشورها موجب ایجاد بحران هویت در سطح روشنفکران شد و آنها در جستجوی راه حلی برای برون رفت از این بحران، با تأثیرپذیری از روشنفکران آلمانی مخالف جنبش روشنگری غربی، به اصالت گرایی فرهنگی روی آوردند. در انجام این مطالعه از الگوی جامعه شناسی تاریخی سود برده شده است که بهترین الگو برای انجام مطالعات فرهنگی و مقایسه ای است.
شعر و نقاشی در دوران قاجار؛ چالش سنّت و مدرنیته
حوزههای تخصصی:
تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران در دوران قاجار جامعة به شدت سنتی ایران را در برابر امواج تمدن غربی قرار داد و در مجموع، شرایطی به وجود آورد که تا آن زمان برای جامعة ایران بی سابقه بود. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است که آیا شرایط ویژة اجتماعی و فرهنگی عهد قاجار تأثیری در شعر و نقاشی این دوران گذاشته است؟ و اگر پاسخ مثبت است، آیا تأثیر پدیدآمده در این دو حوزة هنری مشابه بوده است یا خیر؟
بدین منظور نخست با بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی عهد قاجار و پژوهش در شعر و نقاشی این دوران درمی یابیم که، در هر دو حوزه جریان های چهارگانة متناظری وجود داشته که دو جریان از آن ها کاملاً جدید است. تمسک شاعران و نقاشان به شیوه های گوناگون بیان هنری چیزی نیست جز آزمونی برای برون رفت از بحران اجتماعی ـ فرهنگی دوران قاجار.
نتیجه گیری مقاله آن است که شرایط اجتماعی مشترک تأثیری واحد در این دو هنر بر جای گذاشته؛ تأثیری که سرگذشت آن ها را به گونه ای دور از انتظار به یکدیگر شبیه ساخته است.
نقد گفتمان فلسفی مدرنیته: سوژه، حقیقت، و قدرت در اندیشة میشل فوکو
حوزههای تخصصی:
بنیاد دوئالیسم فلسفة غرب، که در مدرنیته به تجلی نهایی خویش رسید مبتنی بر تضاد عقل/ غریزه، آسمان/ زمین، روح/ تن، و لذت/ اخلاق بود. فوکو نقد این دوئالیسم را که با نیچه، هایدگر، مارکس، و فروید آغاز شده بود به سرمنزل نهایی خویش، به نفع غریزه/ زمین، رساند. این مقاله به بررسی اندیشه های میشل فوکو، گسست وی از گفتمان فلسفی/ سیاسی مدرنیته، و تداوم های وی بر آن ها می پردازد. مدرنیته با اومانیسم، ادعای نفی هرگونه سلطه (چه متافیزیکی و چه سیاسی)، زایش یافته است و با فلسفة اصحاب روشن گری فرانسه، فلسفة تجربی اندیشی انگلیسی، و فلسفة ایدئالیسم آلمان، ادعای حاکمیت عقل، خود را به طور کامل نمایان ساخت. مدرنیته با نقد و نفی سلطة اصول کلی متافیزیکی/ دینی و سیاسی/ نظامی بر زیست غریزی فرد، مدعی دورة جدیدی در تاریخ آزادی بشر با حاکمیت عقل/ سوژه بود، اما مدرنیته خود اصول کلی دیگری مانند ناسیونالیسم، حق حاکمیت، کمونیسم، ماتریالیسم تاریخی، اصول اخلاقی، انسان گرایی، ابرمرد، علم، و دانش انسانی را بر ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد حاکم کرد. فوکو در دفاع از رهایی ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد، در تداوم مدرنیته و آرمان های آن باقی می ماند، اما با نقد اصول کلی مدرنیته مانند حاکمیت سوژه/ عقل، اخلاق کلی، و علم گسسته از مدرنیته تعریف می شود. فوکو گذار به مدرنیته را نه گذار از ظلمت و سلطه به آزادی و رهایی بلکه گذار از یک دورة سلطة مرئی، به سلطة نامرئی تر می داند و هرگونه حقیقت و اصول کلی (عقل، علم، ماتریالیسم تاریخی، انسان گرایی، و ...) را صورت بندی خاصی از روابط سلطه و تکنولوژی قدرت می دانست.
اسلام، مدرنیته و حاکمیت دینی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چالش فکری و عملی میان اسلام و غرب، به عنوان دو نظام فکری اصلی در جهان معاصر، همواره در عرصة نظام سازی سیاسی و طرح نظریات مربوط به آن، خود را نشان می دهد، به گونه ای که این دو نظام فکری در چارچوب های گوناگون فلسفی، فقهی و جامعه شناختی، سعی در نقد و به چالش کشیدن یکدیگر دارند. در عصر حاضر، نظام سیاسی اسلام مبتنی بر اصل «ولایت فقیه» مورد نقد جدی مدرنیتة غربی و در رأس آن، اندیشة لیبرال ـ دموکراسی در ادارة جامعه قرار گرفته است. تبیین سکولاریستی نظام سیاسی اسلام، نقد ساختارها، و تبیین عرفی رفتار نخبگان و گروه های جامعه در نظام سیاسی اسلام، مهم ترین این چالش هاست.
نگاهی به مدرنیته در ایران از دریچه روابط شخصی؛ ارزیابی مفهوم «رابطة ناب» گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مفهوم «رابطه ناب» گیدنز در مدرنیته متاخر مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. از نگاه او رابطه ناب، رابطه ای برابر است که برای نفس رابطه برقرار می شود و از قید هر گونه معیار و ضابطه ای خارج از نفس ارتباط آزاد است. از نظر او هر چه جامعه پساسنتی توسعه بیشتری می یابد روابط شخصی افراد به سمت این نوع رابطه حرکت می کند. همگام با گسترش و ریشه دواندن مدرنیته و گسترش نظام های ادارای-تخصصی و فراگیری روند بازاندیشی (یا وجه تأمل گرایانه کنشگران) در زندگی مردم، و با تغییرات مداوم ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و سبک های زندگی، روابط شخصی نیز تغییر می کند و صمیمیت و رضایت عاطفی به جای عوامل بیرونی می نشیند و محور روابط می شود، اعتماد انتزاعی وابسته به نظام های تخصصی و اعتماد متقابل بین شخصی با محوریت صمیمیت جایگزین قواعد از پیش تعیین شده و جاافتاده می گردد. در این بررسی مفهوم رابطه ناب در موقعیت ازدواج و با شاخص های نگرش های جنسیتی، شیوه همسرگزینی، کارهای خانه، صمیمیت و عوامل بیرونی (اقتصادی - اجتماعی) سنجیده شده است. متغیرهای مستقل این بررسی عبارتند از: اعتماد بنیادین، اعتماد انتزاعی، اعتماد متقابل بین شخصی، مصرف رسانه ای و احساس امنیت. متغیرهای جنس، سن، تحصیلات و پایگاه اقتصادی- اجتماعی، متغیرهای زمینه ای این تحقیق هستند. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است و جوانان مابین 18 تا 35 سالِ شاغل و متاهل جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهند. با توجه به این که حدود 4/2 درصد از پاسخگویان در طبقه «خیلی زیاد» و 5/41 درصد نیز در طبقه «زیاد» متغیر اصلی این پژوهش قرار گرفته اند، می توان گفت که در ایران شاهد تغییر محسوس روابط شخصی و افزایش اهمیت رابطة ناب هستیم.
مدرنیته و قدرت انتخاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گمان شایع بر این است که مدرنیته به واسطه سهم شایانش در پیشرفت، قدرت انتخاب بشر را افزایش داده است. این تلقی که از جهاتی صائب نیز هست در این مقال، با دو پرسش مواجه شده است: مدرنیته به افزایش قدرت انتخاب «کدام انسان» کمک کرده و قدرت انسان را در «چه انتخابی» افزایش داده است؟ بررسی در مورد این دو پرسش، یک بار با تمرکز بر عناصر ممیز و مقوم مدرنیته در «مقام تعریف» انجام گرفته است و بار دیگر با تامل بر محدودیت آفرینی های مدرنیته و انتخاب های ممکن در «مقام تحقق». مقاله «مدرنیته و قدرت انتخاب»، پس از آوردن شواهدی در تایید مدعیات، به این نتیجه رسیده است که چون مدرنیته یک کل منسجم است و از معدود ایده ها و اندیشه های کلان در زندگی بشر که به تحقق درآمده و به جریانی هژمونیک و الگویی مورد غبطه و تاسی دیگران بدل شده است، دچار نوعی تمام گرایی، خاتمیت، انحصار و برتری جویی گردیده است و همین خصوصیات عارضی به اضافه برخی خصایص ذاتی، نظیر بی اعتنایی به مساله برابری و نادیده گرفتن دیگر ابعاد وجودی انسان، باعث شد به مانعی در برابر انتخاب های اساسی و شالوده شکن انسان معاصر بدل گردد.
رابطه بین دین و مدرنیته، تعارض یا سازگاری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرنیته فرایند و پروسه تحول فکری، فلسفی، علمی، صنعتی، سیاسی و اجتماعی است که بعد از رنسانس در غرب رخ داد. این پدیده دارای مولفههای خاصی است. پرسش اصلی این است که چه نسبتی بین این پدیده خا ص دنیای غرب و دین وجود دارد؟ آیا دین اسلام در تعارض با مدرنیته است، یا با آن سازگار است؟ آیا چالشهای بین دین و مدرنیته حلشدنی است؟ هدف این نوشتار بررسی فرایند مدرنیته و مولفههای آن و تعیین نسبت آن با دین است. در این مقاله نظریات مختلف درباره نسبت بین دین و مدرنیته بررسی خواهد شد. گروهی معتقد به سازگاری بوده، بر این باورند که برای پیشرفت و توسعه کشور باید از مدرنیته غربی الگوبرداری کامل نمود. در مقابل، گروهی قائل به تعارض جدی بین دین و مدرنیته هستند. اما گروه دیگری نیز هستند که قائل به ناسازگاری دین با م درنیته بوده، معتقدند چالشهایی بین آنها وجود دارد، اما براین باورند که این چالشها قابلحل است که در ارائه راه حل برای رفع چالشهای موجود به چند دسته تقسیم میشوند. در این مقاله، از این نظریه دفاع خواهد شد که نه تنها بین دین و مدرنیته تعارض ذاتی وجود ندارد، بلکه امروزه حتی در بسیاری از کلان شهرهای مدرن دنیا هنوز دین از پویایی و رونق قابل توجهی برخوردار است.
تاریخ در تور مدرنیته
حوزههای تخصصی:
ضرورت استفاده از الگوی مدیریتی «SWOT» در حل چالش های فرهنگی بین سنت و مدرنیته در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به رابطه میان مولفه های فرهنگی سنت و مدرنیته در ایجاد چالش میان این دو پارادایم از زمان و رورد مدرنیته به متغیر مکانی ایران پرداخته شده است. همچنین رویکردهای متفاوتی که در قبال این چالش و جود داشته به طور مختصر بیان و در آخر رویکرد تعامل فرهنگی مدیریت مدار با استفاده از الگوی مدیریتی «SWOT» به منظور تعدیل چالش فرهنگی میان سنت و مدرنیته در ایران مطرح شده است. در ادامه ضمن معرفی پژوهش انجام شده اهداف، چارچوب نظری، سوالات و فرضیه ها مطرح و در خاتمه نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها ارایه شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش بیانگر این هستند که میان چالش های فرهنگی سنت با مدرنیته رابطه و جود دارد. همچنین بین مولفه های فرهنگی سنت و مدرنیته در ایجاد چالش میان آنها رابطه مثبت و معنی دار موجود است.
مبانی نقد مدرنیته در اندیشه سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیدحسین نصر همچون سایر سنت گرایان، از منتقدان جدی مدرنیسم است. نصر نقد مدرنیسم را امری الهی و وظیفه تمام متفکران الهی و اسلامی میخواند. وی تنها به نقد نتایج و عوارض منفی مدرنیسم بسنده نکرده و پایه های نظری آن را متزلزل میداند. به نظر وی، فراموشی واقعیت الهی، غیرقدسی شدن معرفت بشری، جایگزینی خدامحوری با اومانیسم و فقدان معنویت از نقدهای مبنایی به تمدن غرب است. تضعیف دین، ترویج بنیادگرایی، تخریب محیط زیست، علم گرایی، فردگرایی، بحران اخلاق، از دست رفتن هویت خانواده و دگرگون شدن مفاهیم آزادی، حقوق بشر و... از دیگر نقدهای دکتر نصر است. نصر در معرفی جایگزین مناسب برای مدرنیسم ناتوان است. وی خیر مدرنیسم را عرضی و شرّ آن را ذاتی میداند. پیشنهاد جایگزین دکتر نصر در مقابل مدرنیسم سنّت گرایی است که خود مولود غرب بوده و به مشکلاتی دچار است.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به بررسی مدرنیته از منظر نصر میپردازد.
روند شکل گیری پارادایم مدرنیته در سازمان
حوزههای تخصصی:
بانکداری اسلامی و گیرودار مدرنیته بانکی
روح زنده دکارت در دنیای مدرن: بررسی نسبت تجدد و مدرنیته با تفکر و فلسفه غرب
حوزههای تخصصی:
اگر چه عالم مدرن و متجدد در عصر حاضر به اوج بالندگی و گسترش خود رسیده است (که بعید نیست اوج آن نقطه شروع زوال آن باشد) اما نمی توان ذات و ماهیت این دنیای جدید را بیارتباط با سیر تاریخی اندیشه و تفکر در مغرب زمین دانست. عالمی با این ویژگیها و با این وسعت بعید است که به یکباره و دفعتا ایجاد شده باشد. میتوان تجلیات تفاوت ها در نوع نگاه به خدا و هستی و انسان را در تحولات اجتماعی و تمدنی مشاهده کرد. برای گفتگو پیرامون رابطه عالم مدرن با سیر تفکر مغرب زمین خدمت دکتر صانعی دره بیدی در دانشگاه شهید بهشتی(ره) رسیدیم. ایشان از سال ٦٤ تاکنون مدرس فلسفه غرب در دانشگاه شهید بهشتی هستند. اگرچه در این گفتگو بصورت اجمالی به متفکرانی همچون افلاطون، ارسطو، بیکن، دکارت، هیوم، لایب نیتس، و کانت اشاره میشود، اما بحث عمدتا بر محور تأثیرات تفکر دکارت بر جامعه غربی پیش میرود. البته که این امر بیوجه نمینماید، چرا که دکارت را پدر مدرنیته لقب داده اند.
مدرنیته و خودکشی زنان و دختران لک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر اساس تجربه مدرنیته در سرزمین لک ها، به بررسی و تبیین خودکشی زنان و دختران می پردازد. پس از مروری بر ادبیات نظری، روش تفسیری برای این بررسی انتخاب و داده ها بر اساس مشاهده، مصاحبه و تجربه زیسته گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مدرنیزاسیون سریع و شتابان با تمام مظاهر خود در طی دو دهه وارد یک سرزمین کاملا منزوی، با آداب و رسوم کهن شده و نسل مقارن با این تغییرات، بر اساس آموزه های مدرن پرورش یافته اند. بنابراین، پس از بلوغ، هنگام تصمیم گیری برای زندگی آینده، سعی کردند که بر اساس آموزه هایشان عمل کنند. اما با مخالفت شدید نسل های گذشته که حامل سنت های کهن بودند، روبرو گشتند. کنترل ناشی از سنت های قدرتمند و احساس بی قدرتی در تعیین سرنوشت سبب شد که تعدادی از زنان و دختران به افراطی ترین پناهگاه [خودکشی] در مقابل مصیبت های زندگی روی آورند.
نقش مدرنیته در توسعه بنیادگرایی در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
انسان گرایی مدرنیته و مبانی اسطوره ای آن
بازگشت به بیابان ورد مدرنیته در بیابان لوکلزیو (Retour au désert ou refus de la modernité dans Désert de Le Clézio)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لالا، دختر جوان مراکشی، چهره اصلی دومین داستان بیابان، رمان مشهور لوکلزیو ست. این شخصیت، مانند بیشتر قهرمانان لوکلزیو در دل طبیعت زندگی می کند، جایی که هیچ نشانی از تمدن نیست. لالا همواره ترجیح می دهد زندگی اش در حاشیه اجتماع و بیرون از قواعد اجتماعی باشد و بالاخره از هرآنچه که آزادی او را تهدید می کند می گریزد.علت رد مدرنیته و علاقه به طبیعت نزد لو کلزیو چیست؟ هدف از مقاله حاضر القای پاکی و بی گناهی شخصیت اصلی داستان است که در تضاد با نگرانی حاصل از خشونت دنیای مدرن انسان امروزی است. نویسنده خوشبختی واقعی را نزد انسان اولیه و دور از تمدن می یابد و نه انسان متمدن ودر مقاله حاضر نشان می دهیم چرا لو کلزیو زندگی در بیابان را به شهرهای بزرگ ترجیح می دهد.
نسبت هویت و مدرنیته در اندیشه سیاسی- اجتماعی طالبوف تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳
171 - 187
حوزههای تخصصی:
در سده 19 میلادی با تلاقی جامعه سنتی ایران با مدرنیته غرب پرسش چه باید کرد؟ طرح شد. پاسخ عبدالرحیم طالبوف تبریزی به این سوال، پذیرش مشروط مدرنیته بود. وی عناصر مهم مدرنیته و هویت مدرن مانند خردگرایی، قانونگرایی، حاکمیت ملی، انتقاد پذیری و تا حدی سکولاریسم را می پذیرد ولی برخلاف آخوندزاده و آقاخان کرمانی دین ستیز نیست. با وجود این، به مثابه یک دموکرات و نه لیبرال، بر بومی کردن مدرنیته در ایران با تکیه بر حفظ هویت فرهنگی، کاربست خرد بشری و دین روز آمد برای قانونگذاری، تهذیب اخلاق و تنظیم روابط افراد، استفاده از وجه آگاهی بخش مدرنیته برای تحول در هویت سنتی، حفظ و تحکیم هویت ملی و طرد استبداد و استعمار تأکید داشت.
مقایسه مفهوم و سازو کارهای مشارکت سیاسی در پارادایم مدرنیته با اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
نخستین تلاش ها در شمال آفریقا برای سازگاری با مدرنیته: (اصلاحات خیرالدین پاشا 1890 ـ 1822 در تونس)
حوزههای تخصصی:
مغرب عربی ، سرزمینی که درمتون تاریخ نگاری ما، ""افریقیه"" نامیده میشود، این سرزمین همانند دیگر نقاط جهان اسلام در معرض پدیده ی مدرنیته و پیامدهای ناشی از آن قرار گرفت. نخبگان اجتماعی در جستجوی راهی برای به سامان نمودن نتیجه این پدیده بودنداما به علت استیلای فرانسه بر تونس در پایان قرن هجدهم و اشغال آن تا نیم قرن بعد، تلاش های آن ها از جمله خیرالدین پاشا بی نتیجه ماند. در این مقاله نخستین کوشش ها جهت سازگاری با مدرنیته با تمرکز بر اصلاحات خیرالدین پاشا مورد بررسی قرار گرفته است.