زبان شناسی و گویش های ایرانی
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال 7 بهار و تابستان 1401 شماره 1 (پیاپی 10) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ساخت اطلاع یا نحوه توزیع اطلاع بر روی تشکیل ساخت های موسوم به خروج در کردی جنوبی (کلهری) است. بر این اساس سعی شده است تا مصادیق مبتدائی و کانونی عبارات شناسائی و احتمال خروج آن ها در داده ها بررسی شود. ساخت اطلاع یکی از مهم ترین عواملی است که می تواند صورت نحوی جملات را دستخوش تغببر کند. این پژوهش عمدتاً بر اساس چارچوب ارائه شده در لامبرکت (1994 و 2001) انجام گرفته است. برای گردآوری داده ها از شیوه میدانی، مشاهده، مصاحبه و مراجعه به منابع کتابخانه ای استفاده شد. از لحاظ روش تحقیق، پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. نتایج نشان می دهد که فاعل و مفعول مبتدائی به عنوان موضوع های اصلی در ساختار موضوعی بند می توانند تحت فرایند خروج به چپ (به عنوان مبتدا) و خروج به راست (به عنوان ضد مبتدا) قرار بگیرند، در حالی که جای خالی آن ها در ساختار موضوعی به وسیله ضمایر جبرانی (ضمیر محذوف فاعلی و ضمیر مفعولی پی بستی) پر می شود. در مقابل، خروج موضوع کانونی از درون بند و قراردادن آن در آغاز یا پایان بند به صورت یک گروه اسمی منفک از لحاظ کلامی ناممکن یا نابجا تلقی می شود. بر اساس نتایج پژوهش، می توان دو الگوی نحوی را در کردی جنوبی متصور شد. نخست، اگر موضوع های فعلی کانونی باشند، شاهد توالی غیرمنعطف و بی نشان فاعل + مفعول+ فعل هستیم و اگر موضوع ها مبتدائی باشند، آن گاه شاهد انعطاف پذیری ساختار جمله و خروج آزادانه موضوع ها و یا حتی حذف آن ها خواهیم بود.
واکاوی ورود واژه های ترکی به زبان فارسی: مطالعه موردی «دستور شهریاران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پ ژوهش کوشش می شود از رهگذر بررسی یک پیکره نوشتاری، یعنی کتاب دستور شهریاران که از متن های مهم دوره صفویه است، تحلیل و تبیینی پذیرفتنی برای ورود واژه های ترکی به زبان فارسی به دست داده شود. متن هایی از نوع متن یادشده، افزون بر ارزش تاریخی، به لحاظ زبان شناسی نیز اهمیت دارند؛ بدین دلیل که با بررسی آن ها به اطلاعات مهمی درباره وضعیت زبان فارسی و دیگر زبان های رایج در ایران در دوره نگارش آن ها دست می یابیم. این پژوهش نشان می دهد که واژه های ترکی در برخی از حوزه ها به صورت انبوه وارد زبان فارسی شده اند و کاربرد آن ها در زبان فارسی تا حدود صد سال پیش تداوم یافته است. واژه های ترکی واردشده در زبان فارسی، دامنه چشم گیری از مفاهیم سیاسی، نظامی، حکومت داری و... را بیان می کرده و می کنند. دلایل بسیاری می توان برای پرکاربردشدن واژه های ترکی در زبان فارسی برشمرد که از جمله آن ها پیوندهای دیرین مردمان ایرانی با ترک زبان ها، تماس دیرپای دو زبان فارسی و ترکی، ارتباط های ایران با همسایگان ترک زبان خود و حاکمیت دودمان های ترک زبان بر ایران است. در نتیجه دگرگونی هایی که در یک سده اخیر در ایران به وجود آمده، بخش زیادی از واژه های ترکی واردشده به زبان فارسی رفته رفته مهجور و کم کاربرد شده اند.
بررسی اصطلاحات خویشاوندی در لری خرم آباد: رویکردی زیست محیطی-رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، اصطلاحات گونه زبانی لری خرم آباد به لحاظ کاربرد و ساختار مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی کاربرد بر پایه صرف زیست محیطی و بررسی ساختاری بر اساس رده شناسی صرفی انجام شده است. مسئله اصلی پژوهش آن است که اصطلاحات خویشاوندی در این گونه زبانی از دیدگاه صرف زیست محیطی و رده شناسی صرفی چگونه بازنمایی می شود. این پژوهش تلاشی است تا به این پرسش ها پاسخ دهد که اصطلاحات خویشاوندی در گونه لری خرم آباد از منظر زبان شناسی زیست محیطی چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان ساخت صرفی این اصطلاحات را از منظر رده شناسی زبان تبیین کرد و اصطلاحات خویشاوندی دارای ساخت های ملکی، از نظر نوع و میزان کاربرد چگونه توزیع یافته اند. داده های این پژوهش، تمامی اصطلاحات خویشاوندی نسبی و سببی هستند. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی از طریق مصاحبه با گویشوران در دسترس است و روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. یافته ها نشان می دهد که تنوع موجود در کاربرد اصطلاحات خویشاوندی در گونه لری خرم آباد از لحاظ صرف زیست محیطی عمدتاً برگرفته از عواملی مانند فرهنگ، جغرافیا، جنسیت و عوامل جامعه شناختی محیط از قبیل معیارهای قومی و قبیله ای و سوی خویشاوندی در این زیست بوم است. ساختار این اصطلاحات از لحاظ رده شناسی صرفی، به ترتیب در طبقه پیوندی و گسسته قرار می گیرد و تصریفی و بساوندی مشاهده نمی شود و همگی منطبق بر صرف چینشی هستند. گفتنی است اصطلاحات دارای ساخت ملکی همگی نشان دهنده استراتژی هم نهی هستند و دیگر استراتژهای ملکی اعم از ترکیب و یا همجوشی را نشان نمی دهند.
فرایند تضعیف همخوان /b/ در گویش تالشی دیگه سرایی در چارچوب رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به توصیف و تحلیل فرایند تضعیف همخوان /b/ در گویش تالشی دیگه سرایی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد .این فرایند در جایگاه های پایانه هجا، در خوشه های همخوانی و میان واکه ای اتفاق می افتد. گاهی در آغازه هجا نیز به مواردی بر می خوریم که به دلایل تاریخی آن ها پرداخته ایم. در این تحقیق با استفاده از نظریه بهینگی نشان داده می شود که محدودیت رعایت توالی رسایی که فرایندی فعال در اکثر زبان ها می باشد، نمی تواند عامل تحریک فرایند تضعیف درگویش تالشی دیگه سرایی باشد و محرک این عامل باید محدودیت عدم حضور همخوان دارای مشخصه [-cont, – delrel+voice+labial] * بعد از مرکز هجا باشد. همچنین استدلال می شود که اولویت دادن به این محدودیت در این گویش باعث می شود با وجود ارضانشدن محدودیت توالی رسایی، فرایند تضعیف نسبت به فرایندهای حذف و درج فرایند بهینه تری قلمداد شود. اما در محیط خاصی بعد از واج /r/ فرایند تضعیف روی همخوان /b/ صورت نمی گیرد و محرک این عامل باید محدودیت [+liquids-lateral+ long v+ cons(v)] * دانست.
جنس دستوری در زبان خُلُصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ویژگی جنس دستوری در خُلُصی می پردازد. این زبان از خانواده زبان های هند و آریایی است که در روستاهای «خُلوص» و «گُتاو» در استان هرمزگان بدان تکلم می شود. خُلُصی این ویژگی دستوری به ارث رسیده از زبان سندی را از دیرباز تاکنون حفظ کرده است. داده های این تحقیق با ضبط گفتار گویشوران بومی جمع آوری شده است. پس از تحلیل داده ها با توجه به رویکرد کوربت (1991)، شیوه تشخیص جنس دستوری در واژه های مشتق، مرکب و وام واژه ها تعیین شده است. یافته ها حاکی از آن است که جنس دستوری در خُلُصی در افعال و وابسته های اسمی مانند صفات (ساخت وصفی و صفت برتر)، ساخت ملکی، حروف تعریف (معرفه و نکره) و اعداد مشاهده می شود. محدودیت هایی بر مطابقه میان اسم و وابسته های آن از نظر جنس دستوری اعمال می شوند. جنسیت در افعال، تنها در صورت گذشته و مفرد مشاهده می شود و فعل ربطی «شدن» در زمان گذشته و به شکل مفرد دارای تمایز جنس دستوری مذکر و مؤنث است. در بیش تر وابسته های اسمی تنها شکل مفرد اسم تمایز جنس دستوری دارد و هسته اسمی به صورت جمع فاقد جنس دستوری است.
گویش های بومی درادبیات چندپارگی هندوستان: گفتمان کاوی رمان قطار به سوی پاکستان بر مبنای مدل فن دیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوشوانت سینگ، بنیانگذار ادبیات چندپارگی هندوستان، با نوآوری های زبانی در بافت متنی رمان قطار به سوی پاکستان )1956)به تبیین رابطه میان گفتمان، ایدئولوژی و اجتماع می پردازد. این جستار درصدد پاسخگویی به این پرسش ها است که کدام گویش بومی بسامد بیش تری در متن این رمان دارد و گفتمان های موجود در این اثر تا چه میزان در چارچوب مربع ایدئولوژیک فن دیک هستند.این پژوهش با بهره گیری از شیوه کتابخانه ای به روش توصیفی- تحلیلی با رویکردی اجتماعی-شناختی و بر مبنای الگوی نظری فن دیک (1998) انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که کوشوانت سینگ در محورهای معنایی و بلاغی از راهبردهایی استفاده می کند که در سطوح خرد و کلان با چارچوب نظری و مربع ایدئولوژیک فن دیک (1998) همپوشانی دارند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS25 نشان داد که با توجه به متغیر های محورهای معنایی و بلاغی تفاوت معناداری در میزان فراوانی راهبردهای گفتمانی وجود دارد. مقوله بندی و استعاره به ترتیب بیش ترین مقدار را نسبت به سایر راهبردهای معنایی و بلاغی دارند. در میان زبان های هندو-آریایی، کم ترین وام گیری های زبانی از پنجابی و بیشترین گرته برداری نیز از هندی است تا مخاطبان بیش تری به اثر برگزیده جلب شوند.
رویکرد رده شناختی به ساخت ملکی در گویش سُرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش راهبردهای ملکی سازی در گویش سُرخی را بررسی می کند و بر مبنای دسته بندی انواع راهبردهای غالب صرفی- نحوی ملکی سازی مطرح شده در رویکرد رده شناختی کرافت (2003) رده زبانی این گویش را آشکار می سازد. پژوهش پیش رو همچنین بر مبنای راهبرد غالب به کار گرفته شده برای ملکی سازی، آرایش سازه ها، روش پیونددهی میان دارنده (مالک) و داشته (مملوک)، اندازه آمیختگی این دو سازه و تمایز ملکیت انتقال پذیر و انتقال ناپذیر در این گویش را بررسی می کند. گویش سُرخی از گروه زبان های ایرانی غربی-جنوبی است که در منطقه کوهمره سُرخی واقع در استان فارس بدان سخن می گویند. یافته های به دست آمده از بررسی داده ها نشان می دهد که راهبرد غالب ملکی سازی در گویش سُرخی از دیدگاه رده شناختی بهره گیری از پیونده و وندافزایی است. این گویش در سطح جمله، از دو ساخت «داشتن» و «متعلق بودن» بهره می گیرد که به لحاظ آرایش سازه ها، شناخته یا ناشناخته بودن (معرفه و نکره) دارنده و داشته و انتقال پذیری و انتقال ناپذیری با هم متفاوت هستند.
رده شناسی ترتیب واژه ها در زبان خانیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از نگارش این مقاله، به دست دادن توصیفی از دستور زبان خانیکی بر پایه داده های تجربی است. این گونه زبانی متعلق به شاخه غربی جنوبی زبان های ایرانی است. این زبان مانند بسیاری از دیگر زبان های بومی ایران در خطر نابودی است. این زبان در روستای خانیک، که گویشوران آن را خونک [xunek] تلفظ می کنند، گفت وگو می شود. در این مقاله، توصیف مؤلفه های رده شناختی ترتیب واژه ها بر مبنای مقاله درایر (1992) با در نظر گرفتن مؤلفه های بیست و چهارگانه جفت های همبسته صورت گرفته است. بررسی و تحلیل داده های زبانی این مطالعه مبتنی بر داده های صوتی جمع آوری شده از گفتار طبیعی دو فرد کهنسال و بی سواد این روستا یک گویشور مرد 92 ساله و یک گویشور زن 90 ساله است. برای گردآوری داده ها از روش میدانی همچون مشاهده و مصاحبه حضوری استفاده شده است. حجم این داده ها بیش از 60 دقیقه است و بالغ بر 500 پاره گفتار از این داده های صوتی، توسط نگارندگان آوانگاری شده و تقطیع صرفی، نحوی و معنایی تمام جملات ثبت شده است. در نهایت توصیف و تحلیل داده ها در چارچوب نظری برگزیده انجام یافته است. از آن جایی که یکی از نگارندگان این مقاله خود گویشور این زبان است و از شم زبانی و توانش در این زبان برخوردار است، جمع آوری داده ها با دقت بالایی صورت گرفته است. فایل های صوتی تمام مثال ها برای پژوهش های آتی در زمینه آواشناسی و تحلیل های دقیق تر واجی موجود هستند. به لحاظ ترتیب سازه ها، داده های این تحقیق حاکی از آن بود که زبان خانیکی دارای 12 مؤلفه از مؤلفه های فعل پایانی قوی و 18 مؤلفه از مؤلفه های فعل میانی قوی در مقایسه با گروه زبان های اروپا-آسیا می باشد. این زبان همچنین دارای 15 مؤلفه فعل پایانی قوی و 20 مؤلفه فعل میانی قوی در مقایسه با گروه زبان های جهان بود. بنابراین زبان خانیکی هم در مقایسه با زبان های اروپا-آسیا هم در مقایسه با زبان های جهان بیش تر دارای مؤلفه های زبان های فعل میانی قوی است. این زبان مانند بسیاری دیگر از زبان های ایرانی دارای رده آمیخته است و این موضوع را که رده آمیخته خود یک رده است بیش تر تقویت می کند.
وجهیت احتمالی/ تداولی در زبان ترکی آذربایجانی با رویکرد نظام دستور نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم توجه به مقوله وجهیت در دستور زبان ترکی آذربایجانی باعث آمیختگی آن با مفهوم وجه و ایجاد ابهام، کثرت و گاه تناقض در تقسیم بندی وجه شده است. هدف این جستار، مطالعه زبان ترکی بر اساس رویکردی است که بتواند تمایزی شفاف بین این دو مقوله ایجاد کند. روش تحقیق، بررسی وجهیت احتمالی/ تداولی در ترکی با توسل به بند های ترکی با معادل های انگلیسی و فارسی آن ها و با پیروی از الگوی ساختار وجه در رویکرد دستور نقشی بوده و این نتایج به دست آمد: حالت های احتمال و تداول در سه درجه و سطح متفاوت در زبان ترکی مشخص شد. برخلاف زبان انگلیسی، در برخی موارد در ترکی آذربایجانی، پیوند هایی که سطح یقین بالا و متوسط را از هم متمایز کند وجود نداشته، بلکه برای دو حالت مذکور از پیوند یکسانی استفاده می شود. همچنین تمایز معنایی زمان داری های مختلف برای بیان درجه امکان در انگلیسی، در زبان ترکی بدلیل استفاده از یک پیوند امکان پذیر نیست. حضور افزوده های وجهی در بند ها سبب ارتقای سطح یقین در این زبان شده و ابهام در تمایز بین درجات زمانداری ها در زبان ترکی را رفع می کند. مفهوم زمان در زمانداری های وجهی در زبان ترکی، برخلاف انگلیسی، به واسطه پیوند-ıd و عدم حضور آن یعنی تکواژ صفر نمود پیدا می کنند که به ترتیب بیان گر زمان گذشته و حال می باشند.
گویش سنجی متغیرهای زبان شناختی زبان گونه های کرمان- شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی کمی و کل گرایانه و با اعمال روش های گویش سنجی به تحلیل رایانشی متغیرهای زبان شناختی موجود در گونه های زبانی کرمان-شمالی می پردازد. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و داده ها به روش میدانی جمع آوری شده اند. تحلیل داده های گردآوری شده نیز به صورت آماری با بهره گیری از رایانه و گویش سنجی و نقشه نگاری RuG/L04 صورت گرفته است. داده های پژوهش شامل معادل های بومی 205 واژه و 10 جمله پایه مستخرج از پرسش نامه های «فرهنگستان» و «موریس سوادش» است. روایی پرسش نامه مذکور براساس آزمون آلفای کرونباخ، نرخ 96/0 به دست آمده است. جامعه آماری پژوهش را گویشوران بومی 16 شهرستان حوزه شمال استان کرمان شامل 105 دهستان تشکیل می دهند. میانگین سنی گویشوران 60 سال و متوسط سواد آن ها در حد آموزش ابتدایی است که 45% زن و 55% مرد هستند. نتایج حاصل از تحلیل انبوهه داده ها نشان داد که شش خوشه گویشی عمده از هم متمایز هستند و این خوشه های گویشی خود به زیر خوشه هایی تقسیم می شوند. هر یک از خوشه های گویشی دارای ویژگی های آوایی، واجی، صرفی یا نحوی متمایزی هستند که آن ها را از دیگر خوشه ها جدا می کند. بر اساس تحلیل آماری داده ها، از میان خوشه های گویشی شش گانه، تنها یکی از آن ها گویش است و باقی خوشه ها فاقد ویژگی های گویشی می باشند و در نتیجه در سطح لهجه محسوب می شوند.
مطالعه واج شناختی گونه سربازی از گونه های زبان بلوچی مکرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ها در اثر تحولات تاریخی و پراکندگی های جغرافیایی دارای گوناگونی های گویشی و لهجه ای می شوند که مطالعه زبان شناختی آن ها از نیازهای دانش امروزی بشر می باشد. بلوچی مکرانی که از زبان های ایرانی غربی است در جنوب سیستان و بلوچستان و شرق هرمزگان صحبت می شود. هدف این تحقیق بررسی توصیفی-تحلیلی مشخصه های تولیدی-آکوستیکی دستگاه واجی گویش بلوچی سربازی در دستور زایشی و تعیین هویت آن ها به کمک الگوی استخراج واج برکوئست (2006) می باشد. انگاره منبع/ صافی جهت برخی توضیحات علمی استفاده شده است. داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی، از 40 فرد بی سواد 30 تا 80 ساله از دهکده های گرک، مچان و بندیگان در حومه سرباز سیستان و بلوچستان گردآوری شده اند. داده ها با فرمت WAV ضبط و توسط Praat و Excel تحلیل و با الفبای IPA آوا نویسی شدند. یافته ها نشان می دهند: 1. این گویش دارای 21 همخوان شامل صداهای انسدادی، سایشی، انسایشی، خیشومی، لرزشی، کناری و غلت، 6 واکه ساده و 2 واکه مرکب است. 2. در میان همخوان های انسدادی دو همخوان برگشتی یافت می شود. 3. نمودار کیفیت واکه های به دست آمده تفاوت هایی را با نمودار واکه های IPA، از جمله پیشین شدگی [u] و نشانه هایی از خنثی شدگی تمایز واجی بین [i] و [e] و بین [u] و [o] نشان می دهد. 4. کشش واکه ای در این گویش بر خلاف دیگر گویش های بلوچی نقش واجی را از دست داده است. این یافته ها از اقتصادی ترشدن دستگاه واجی سربازی و قرارگرفتن آن در سیر تحولات واکه ای خبر می دهد.
بررسی حرکت فراگیر پرسش واژه در کردی سنندجی: بر اساس رویکرد ادغام موازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی حرکت فراگیر پرسش واژه در ساخت هم پایگی در کردی سنندجی، با استفاده از رویکرد سیتکو (2005) بر مبنای ادغام موازی در ساختار اشراف چندگانه می پردازد. در بررسی داده های گونه کردی سنندجی، شواهد حاکی از آن است که پرسش واژه های موضوعی که حاوی اطلاعات ضروری هستند و در جایگاه های موضوع به عنوان متمم فعل قرار گرفته اند، رفتار ابقایی دارند و بدون حرکت به گستره دامنه خود، در جای اصلی باقی می مانند؛ در این حالت حرکت فراگیر نمی تواند پرسش واژه منفرد در جایگاه مفعولی را تحت تأثیر قرار دهد. در کردی سنندجی، پرسش واژه ها در شرایطی که بین دو بند هم پایه به اشتراک گذاشته شده باشند، می توانند به حاشیه چپ ساخت هم پایه، پیشایند سازی شوند. از طرفی، داده هایی که بندهای شامل آن، خوانش تک جفتی دارند نیز نمی توانند فرض مطلق پرسش واژه در جای اصلی در کردی سنندجی را خدشه دار سازند؛ زیرا در این حالت حرکت پرسش واژه اختیاری است و از این نظر نیز نمی توان ادعا کرد که پرسش واژه ها در کردی سنندجی رفتار آمیخته ای را از خود نشان می دهند. همچنین در داده هایی حرکت فراگیر پرسش واژه از تأثیر تطبیقی تأثر می پذیرد و خلأ موجود در ساخت هم پایه با آن منطبق است. داده ها نشان می دهند که حرکت پرسش واژه افزوده ای در کردی سنندجی به حاشیه چپ، محصول مبتدا شدگی و کانونی سازی است. همچنین، عبارت پیشایند سازی شده، در جایگاه مشخص گر در داخل فرافکن گروه کانون فرود می آید و حرکت پرسش واژه افزوده ای در ساخت هم پایگی، در این گونه زبانی، اختیاری است و در صورت منطقی انجام می پذیرد.