مطالب مرتبط با کلیدواژه

رابطه مندی


۱.

هستی شناسی مسطح، فلسفه ای برای پژوهش ها و تصمیم سازی های همکاری رشته ای در دوران کنونی؛ گامی به سوی فرارشتگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شوند پیشایند ژرف رابطه گرایی ناهمگنی چندگانگی رابطه مندی فضا-زمان مندی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۴۰
«دیدگاه های رابطه ای» از دهه ۱۹۹۰ به منزله رویکردی بدیل به بنیان های فلسفی علوم اجتماعی، با رد دوگانه انگاری و تفکر سلسله مراتبی سنت های مرسوم و همچنین اجتناب از کاستی های نظریه پردازی های میانه گرا مطرح شده اند. این دیدگاه ها با تأکید بر «پیچیدگی»، «به هم پیوستگی» و «عدم قطعیت» هستی، در پی تشریح فرایندهای «شوند» و پویایی های جامعه ای و انسانی اند. «هستی شناسی مسطح» یا «ژرف رابطه گرایی» متأخرترین این دیدگاه هاست. این مقاله قصد دارد با روش سنتزپژوهی، به طور جامع به معرفی و بسط مفهوم، ایده های کلیدی و پیش فرض های بنیادین هستی شناسی مسطح و ره آوردهای به کارگیری آن برای همکاری های رشته ای -که مبتلا به شکاف های متعدد التقاطی و نبود چارچوب روش شناختی منسجم است- بپردازد. «هستی شناسی مسطح» معتقد به «رابطه مندی»، «چندگانگی»، «ناهمگنی»، «پیشایندی بودن» و «فضا-زمان مندیِ» واقعیت است؛ و موجودیت ها را به شیوه ای ژرف رابطه ای، به مثابه همبستگی ها و پیکربندی های درهم تنیدهٔ پویا درنظر می گیرد که وجودشان وابسته به روابطِ درونی و بینابینی شان است. این دیدگاه خوانشی سیال از «قدرت» -خواه بین انسان ها، خواه بین گونه های انسانی و غیرانسانی- طرح می کند که پاسخگوی دغدغه های انتقادی درباره لزوم دربرگیرندگی اجتماعی و محیط زیستی است. بحران اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا و چالش های تغییرات آب وهوایی گواه ادعاهای این دیدگاه اند. بنا بر انگاره های این دیدگاه، حوزه های دانشی عمیقاً به هم پیوسته اند و این نشان دهنده ضرورت همکاری رشته ای -اعم از چندرشته ای و میان رشته ای- است. از سوی دیگر، هستی شناسی مسطح بنیان های فلسفی همکاری رشته ای را اساساً به شیوه ای یکپارچه بازتعریف می کند و می تواند گامی به سوی شکل گیری فرارشته ها باشد. چنین دیدگاهی، هم در حوزه علوم اجتماعی و انسانی که با درک پدیده ها سروکار دارند، و هم در حوزه تصمیم سازی و سیاست گذاری عمومی که با رویکردی همکاری رشته ای به تجویز می پردازند، بایسته و شایستهٔ به کارگیری است.
۲.

معرفت شناسی و روش شناسی دانش عامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی عقلانی - خلاقانه نظام محوری فرآیندمداری رابطه مندی بازاندیشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۱۳۶
آنچه مقصود اصلی پژوهش حاضر را شکل داده است، همانا واکاوی حوزه ای معمّاگون از معرفت با عنوان دانش عامّه است. این پژوهش، در حقیقتِ امر، دقّتِ نظر در حوزه معرفتی ای را هدف بنیادین خود قرار داده است که سویه مقابل حوزه دانش علمی باید به شمار آید. ازآنجاکه این تقابل بر معرفت شناسی و روش شناسی خاص هرکدام از حوزه های اخیرالذّکر استوار است، پژوهش پیشِ رو دانش عامّه را از دو حیثِ معرفت شناختی و روش شناختی واگشایی نموده است. این پژوهش نشان داده است که حوزه معرفتیِ پیش گفته آنچنان با تداخل و درهم تنیدگی و ابهام در پیوند است که هرگونه واگشاییِ آن از حیث معرفت شناختی این امر را همواره باید در کانون توجّه داشته باشد که با تجسّمِ تعیّن ناپذیری، قطعیّت ناپذیری و تصمیم ناپذیری مواجه است. پژوهش حاضر، افزون براین، نشان داده است که آنچه محور واگشایی روش شناختی دانش عامّه باید محسوب شود، مرجعیّتِ این حوزه معرفتی در صورتی از هستیِ انسانی است که افراد را بر اشیاء مقدّم می دارد.