فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۲٬۲۳۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
نعلین کعبه موزه فرش ایران یک جفت کفش فلز آلیاژ مس اثر استاد پرویز تناولی در فضای روباز است. این اثر به عنوان جزیی از یادمان کعبه در سبک ساده گرایی مینیمالیسم در محوطه موزه فرش ایران ساخته شده است. اندازه نعلین در مقیاس واقعی خلق شده است. روی سطح نعلین به وسیله شیارهای ریز و ظریفی به منظور القای حس زیبایی شناسانه و جلوی بصری بافت دار شده است. همچنین یک پاتین هنری تیره رنگ بر روی سطح اثر توسط هنرمند ایجاد شده است داخل نعلین محل تجمع گرد و غبار خس و خاشاک فضای سبز محیط پیرامون بوده است. علاوه بر این طی سالیان متمادی و ارتباط با زمین تحت تاثیر شرایط جوی مانند بارندگی های سالیانه اختلاف دمای در فصل مختلف سال و آلاینده های محیط شهری همچون بارانهای اسیدی قرار گرفته است. سطح نعلین با محصولات خوردگی سبز رنگ و رسوبات کربناتی شکل مخدوش شده است. همچنین در رسوبات سبز رنگ یون کلر به عنوان عامل بیماری برنز به حضور نانتوکیت و هیدروکسی کلریدهای مس همچون آتا کامیت پارا تا کامیت کلینو آتاکامیت و بوتالاکیت با خوردگی فعال آلیاژهای مس مرتبط می باشد. هدف از این عملیات حفظ پایداری و جلوگیری از قرارگیری بیشتر در برابر عوامل آسیب رسان محیط شهری تعریف شده است. به منظور ارزیابی و مستندنگاری وضعیت موجود اثر عکس برداری دیجیتال در مقیاس ماکروسکوپی و میکروسکوپی صورت گرفته است. به منظور پاکسازی و حذف رسوبات سطحی از روش های مکانیکی توسط اسکالپ و دستگاه التراسونیک بهره گرفته شده و از روش ضمادگذاری برای حذف رسوبات حجیم از محلول نمک راشل و اسید کلریدریک ۲ به صورت موضعی کنترل شده و محدود استفاده شد. به منظور ایجاد بازدارندگی سطح از محلول ۳ BTA و به عنوان پوشش دهنده سطحی اثر از محلول اپوکسی پلی آمید استفاده شده است.
سفال نوع لرستان و انتساب آن به پادشاهی الیپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۱۰۳-۸۵
حوزههای تخصصی:
بیش از صد سال است که محققان با قرائت متون آشوری، به مکان یابی جای نام های ذکر شده در این کتیبه ها پرداخته اند. برخی از این جای نام ها در مرزهای شرقی قلمرو امپراتوری آشورنو و در غرب ایران قرار داشته که یکی از آن ها پادشاهی الیپی بوده است. اکثر باستان شناسان پادشاهی الیپی را در شمال پیشکوه لرستان و جنوب کرمانشاه مکان یابی کرده اند، اما طی دهه های اخیر، بعد از انتساب «سفال نوع لرستان» به اقوام الیپی توسط «لوئیس لوین» و بعد از آن به وسیله «یانا مدودسکایا»، محققان به تحلیل یافته های فرهنگی، ازجمله این نوع سفال در قالب پادشاهی مورد بحث پرداخته اند. دلیل انتساب سفال نوع لرستان به اقوام الیپی توسط باستان شناسان، هم زمانی و پراکنش این نوع سفال در محدوده و قلمرو درنظر گرفته شده برای پادشاهی الیپی است. پژوهش حاضر درپی این است که با استفاده از رویکرد نظری «باستان شناسی تاریخی» که به تفسیر اطلاعات متون تاریخی در بستر داده های باستان شناختی اتکا دارد، تحلیلی دقیق و همه جانبه از این موضوع ارائه دهد. اما پرسش این جاست که می توان با بهره گیری از متون آشوری و مکان یابی احتمالی یک پادشاهی، یک گونه سفالی را به آن فرهنگ نسبت داد؟ پژوهش حاضر درپی این است که با تحلیل همه جانبه مدارک تاریخی و یافته های باستان شناسی، نتیجه گیری منطقی در باب فرضیه مطرح شده ارائه دهد. نتایج این مطالعه نشان دادند که با توجه به داده های کنونی، انتساب یافته های باستان شناسی نیمه نخست هزاره اول پیش ازمیلاد پیشکوه لرستان، همانند سفال نوع لرستان به پادشاهی الیپی، قابل قبول نیست؛ درواقع، این انتساب باید در حد یک فرضیه مطرح شود، و مبنا قراردادن آن برای تحلیل یافته های محوطه ها سبب گمراهی و نتایج نادرست خواهد بود، چراکه از یک سو مدارک قطعی تاریخی برای مکان گزینی دقیق پادشاهی الیپی در پیشکوه لرستان وجود ندارد؛ و ازسوی دیگر، الگوی زیست مبنی بر کوچ نشینی در این منطقه، امکان تطبیق محدوده پراکنش داده های باستان شناسی همانند سفال نوع لرستان را با اطلاعات تاریخی موجود در متون آشوری نمی دهد.
منظرگاه فرهنگی هزارۀ سوم پیش ازمیلاد خلیج فارس: ملاحظاتی در باب جزیرۀ تاروت عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۰۴-۸۷
حوزههای تخصصی:
خلیج فارس در جنوب ایران درطول هزاره ها همواره به عنوان یک گذرگاه آبی راهبردی ایفای نقش کرده است. براساس مدارک باستان شناسی دست کم از هزاره پنجم پیش ازمیلاد به این سو، ساکنان فلات ایران، جنوب خلیج فارس، بین النهرین و جنوب آسیا از این راه آبی برای تعاملات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی استفاده کرده اند. اوج شکوه منظرگاه فرهنگی خلیج فارس در هزاره سوم پیش ازمیلاد بوده است که حوزه های تمدنی نوپایی در جنوب خلیج فارس و دریای عمان شکل می گیرد و به گواه یافته های باستان شناسی و متون میخی بین النهرینی این مناطق در چرخه تعاملی میان تمدن های آن زمان از بین النهرین تا دره سند نقش فعالی داشته اند. منظرگاه های فرهنگی سواحل و جزایر بخش جنوبی خلیج فارس در مقایسه با بخش شمالی (ایران) بسیار بیشتر و هدفمندتر مورد پژوهش های باستان شناسی قرار گرفته اند. یکی از جزایر مهم در بخش جنوبی خلیج فارس، جزیره تاروت عربستان است. یافته های به دست آمده از این جزیره نشان می دهند این محل درطول هزاره سوم پیش ازمیلاد به عنوان یک بندر تجاری مهم در خلیج فارس به ایفای نقش پرداخته است و در نیمه نخست این هزاره تحت کنترل بین النهرینی ها قرار داشته است. تمرکز این پژوهش پرداختن به ارتباط جزیره تاروت و فلات ایران، به ویژه سرزمین مارهاشی در نیمه دوم هزاره سوم پیش ازمیلاد است؛ زمانی که این جزیره تحت نفوذ مردمان جنوب شرق ایران قرار داشته است و گروه قابل توجهی از اهالی مارهاشی در تاروت سکونت داشتند تا فعالیت های تجاری دریایی را تحت کنترل داشته باشند؛ هم چنین در این پژوهش، فرضیه مرکز تولید اشیاء کلریتی جزیره تاروت مورد پرسش قرار می گیرد؛ درنهایت، بخشی از ساکنان جزیره تاروت عربستان به عنوان اجتماعات دور از وطن (دایاسپورا) تجاری-سیاسی تمدن جیرفت معرفی می شود.
گونه شناسی و پیشنهاد الگوی پراکندگی و بُعد زمانی قبور کلان سنگی استان کرمانشاه(مطالعۀ ویژه: شهرستان های گیلان غرب و سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۲۹-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
استان کرمانشاه از مناطق قابل توجه باستان شناسان است که تاکنون مطالعات زیادی در آن انجام گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی قبور کلان سنگی در شهرستان های گیلان غرب و سرپل ذهاب می پردازد. قبور کلان سنگی، ازجمله تدفین هایی هستند که دارای ساختار و معماری ویژه ای هستند که در ایران و به خصوص در منطقه مطالعه شده کمتر شناخته شده و پژوهش شده است. با مطالعه برروی این قبور می توان شناختی هرچند اندک از فرهنگ، اعتقادات و نیز نحوه زندگی مردمان صاحب این قبور به دست آورد. مهم ترین پرسش های این پژوهش عبارتنداز: ویژگی ساختار معماری این قبور چگونه بوده است؟ حوزه پراکندگی گونه های این قبور چگونه بوده و چه الگویی برای این پراکندگی می توان تعریف کرد؟ روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی-تاریخی است که با استناد به نظریات ارائه شده در این باره، تأثیر بسیاری در شناسایی و بازسازی گونه های تدفینی داشته است. دسته بندی شکل و ساختار قبور به صورت توصیفی انجام گرفته است. بررسی و انطباق ساختار قبور و ارتباطات فرهنگی مطالعه به صورت تاریخی بوده است. در همین راستا، ضمن بررسی میدانی منطقه، ابتدا مقایسه گونه شناختی داده ها و گاه نگاری نسبی قبور انجام شد و سپس با نرم افزار GIS به تحلیل و شناسایی الگوی پراکنش قبور منطقه با عوامل مختلف جغرافیای طبیعی پرداخته شد. دیگر اطلاعات در زمینه موردمطالعه به روش کتابخانه ای گردآوری شده است تا زمینه ای برای مقایسه با محوطه های هم جوار فراهم شود. بر این اساس متغیرهای گوناگونی ازقبیل: ارتفاع، شیب و رودخانه ها تجزیه و تحلیل شدند. به صورت کلی قبور شناسایی شده در این بررسی به دو گروه اصلی «قبور صندوقی» و «قبور کروملیچ: تقسیم می شوند که قبور کروملیچ زیرگونه های مختلفی را شامل می شود؛ درنهایت براساس مطالعات صورت گرفته و نیز کاوش هایی که برروی قبور کلان سنگی شمال غرب انجام گرفته است و نیز با توجه به عدم شناسایی استقرارهای مرتبط با قبور، می توان شیوه زندگی کوچ روی را برای صاحبان این قبور پیشنهاد داد.
The Compositional Study of Qajar Silver Coins Using PIXE Technique; Case Study of Coins of Naser al-Din Shah Qajar of Tabriz Mint(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The study of the elemental composition of silver coins minted in the Tabriz during the Qajar period can help to investigate the socio-economic situation of that period. In this case study, Proton- Induced X-ray Emission (PIXE) analytical technique has been applied to twenty-eight Qajar silver coins selected from a private collection. the purpose was to study and investigate the changes in silver elements in Qirans of Nasser al-Din Shah Qajar in Tabriz mint. The metallic elements Ag, Cu, Fe, Pb, and Au were observed. The results show that the content of Ag the main constituent of the coins varies from 90.07 to 82.88%. this significant variation in the content of the major constituent reveals the economic difficulties encountered by the dynasty. The results, which are shown by using the PIXE technique, brought to light valuable information about the economy of the period under study.
تحلیل راهبردهای عمرانی حکام قاجار در حدفاصل سال های 1210 تا 1264ه .ق.، ازمنظر شواهد معماری و منابع مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۳۱۶-۲۸۳
حوزههای تخصصی:
با وجود اهمیت تحولات تاریخی و اجتماعی روی داده در نیمه نخست عصر قاجار، کمتر پژوهش مستقلی درخصوص سیاست های عمرانی و تاریخ معماری این دوره (1210 تا 1264 ه .ق.) به انجام رسیده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با اتکا بر شواهد معماری و منابع مکتوب، عوامل مؤثر بر سیاست های حکام قاجار در امر توسعه و نوسازی در بازه زمانی نیمه نخست عصر قاجار را مشخص سازد. با توجه به عدم اشاره به جزئیات بسیاری از اقدامات عمرانی در منابع تاریخی مربوط به نیمه اول این دوره، این پژوهش بر این فرضیه استوار است که با بررسی نوع و کمّیت آثار معماری احداث شده در این دوره، می توان راهبردهای فرمانروایان این سلسله در انجام امور عمرانی و زیربنایی در قسمت های مختلف کشور را مورد تحلیل و بازسازی قرار داد. در نتیجه پژوهش مشخص می گردد که عواملی نظیر مشروعیت بخشی به دولت قاجار ازطریق جلب نظر و اخذ پشتیبانی علما و روحانیون، الزامات نظامی و دفاعی، رقابت ها و گرایش های عمرانی متفاوت شاهزادگان ارشد قاجار، قدرت گیری طبقه علما و تجار و هم چنین اعتقادات مذهبی شخصی حکام قاجار را می توان از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در این زمینه قلمداد کرد. درنهایت با توجه به شواهد معماری و فهرست ابنیه ساخته شده یا مرمت شده در این دوران، اهمیت و اولویت ساخت ابنیه حاکمیتی و نظامی در عصر «آقامحمدشاه قاجار» و بناهای با کارکرد مذهبی و تشریفاتی در سیاست های عمرانی عصر «فتحعلی شاه قاجار» در مقایسه با سایر عوامل مؤثر، کاملاً مشهود و بارز است؛ این در حالی است که تحولات سیاسی و اجتماعی رخ داده در عصر محمدشاه قاجار منجر به شکل گیری تغییر جهتی کلی در سیاست های حکمرانان عصر قاجار و توجه بیشتر به احداث بناهای عام المنفعه، تجاری و خدماتی گردید.
مطالعۀ اقتصاد معیشتی عصرآهن محوطۀ تقی آباد براساس یافته های جانوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۸۲-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
در تابستان 1397 ه .ش. کاوش باستان شناسی تپه تقی آباد 1 و 2 در شهرستان ورامین انجام شد. این محوطه ها در شمال روستای تقی آباد و در جنوب روستای آجربست از توابع بخش جوادآباد ورامین قرار دارد. یافته های کاوش دربرگیرنده دوره های فرهنگی عصرمفرغ و عصرآهن هستند؛ از جمله یافته های ارزشمند این محوطه، بقایای جانوری بود که جهت شناخت نظام معیشتی ساکنین ادوار مختلف تاریخی آن بسیار حائز اهمیت است. مهم ترین هدف این پژوهش، شناخت نظام اقتصادی معیشتی درمیان جامعه ساکن عصرآهن برپایه مطالعات جانورباستان شناسی در تقی آباد است. پرسش اصلی که در این پژوهش مطرح می شود این است که، چه گونه های جانوری در این محوطه قابل شناسایی است و چگونه بقایای استخوانی جانوران در بازسازی شیوه معیشتی دوره مورد مطالعه، قابل استفاده هستند؟ برروی یافته های استخوانی عصرآهن محوطه تقی آباد (تقی آباد1 و تقی آباد2)، آثار سوختگی و بریدگی برروی برخی از استخوان ها قابل مشاهده است که آثار بریدگی ممکن است بر اثر قصابی شدن به وجود آمده باشند. اساس کار این پژوهش بر پایه مطالعات برروی یافته های جانوری است که در کاوش باستان شناسی از تپه های تقی آباد 1 و 2 به دست آمده اند. یافته های پژوهش نشان دهنده استفاده از گونه های جانوری گوسفند، بز، گاو، غزال، تک سمی (اسب و الاغ)، گوزن، گراز، گوسفند وحشی، پرنده، سگ و روباه در تپه تقی آباد1 و گونه های جانوری گوسفند، بز، گاو، گراز، غزال، تک سمی (اسب و الاغ)، سگ، گوزن و پرندگان در تپه تقی آباد2 هستند. مطالعه نشان داد که دامپروری نقش مهمی را در معیشت مردم این محوطه داشته است.
گونه شناسی، سبک شناسی و آنالیز عنصری النگوهای شیشه ای اوائل اسلامی گنبد جهانگیر و تپه گوریه در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه های باستانی گنبد جهانگیر و تپه گوریه در استان ایلام بخشی از شبکه راه های ارتباطی با بین النهرین محسوب می شوند. از این رو در مطالعات باستان شناسی دوران ساسانی و اوایل اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردارند. در این پژوهش، 20 النگوی شیشه ای به دست آمده از این محوطه ها با قدمت اوایل دوره اسلامی برای مطالعه و اندازه گیری ترکیبات عنصری انتخاب شدند. هدف از این پژوهش گونه شناسی و سبک شناسی النگوهای شیشه ای به دست آمده از محوطه های مورد مطالعه و مقایسه تطبیقی آنها با النگوهای شیشه ای محوطه سیراف و النگوهای شیشه ای موزه اورشلیم در فلسطین اشغالی به منظور بررسی احتمال تجارت این اشیاء از طریق راه های تجاری بین مناطق جنوب و غرب ایران است. این پژوهش بر اساس مطالعات میدانی، اسنادی با رویکرد توصیفی و با روش آنالیز آزمایشگاهی میکروپیکسی انجام شده است. بدین ترتیب در ابتدا النگوهای شیشه ای گونه شناسی و سبک شناسی شدند و از بین آنها بر اساس نوع تزیین، رنگ و شکل، دوازده نمونه برای آنالیز عنصری انتخاب و با استفاده از روش میکروپیکسی آنالیز شدند. نتایج گونه شناسی النگوهای شیشه ای نشان می دهد النگوهای شیشه ای این محوطه ها بر اساس شکل ظاهری به پنج گروه مختلف تقسیم می شوند که عبارت از النگوهای ساده با مقطع دایره ای، النگوهای تخت با مقطع نیم دایره، النگوهای آجدار، النگوهای تابیده با مقطع دایره ای و النگوهای دارای تزئینات هندسی تکرار شونده هستند. مطالعات تطبیقی نیز نشان می دهد که این نمونه ها از نظر ظاهری شباهت بسیاری با النگوهای شیشه ای به دست آمده از محوطه باستانی سیراف و فلسطین دارند. همچنین نتایج آزمایشات میکروپیکسی نشان می دهد ترکیبات عنصری النگوهای شیشه ای گنبد جهانگیر و تپه گوریه از نوع شیشه های سیلیکا- سودا- آهک هستند که منبع تأمین سودا در آنها خاکستر به دست آمده از گیاهان رشد یافته در خاک های شور بوده است.
مطالعه زمین باستان شناسی سفال های محوطه باستانی گبری مود (مود B)، سربیشه، خراسان جنوبی به منظور تعیین ماهیت مواد سازنده و منشأ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین باستان شناسی یکی از علوم میان رشته ای است که از روش ها و مفاهیم علوم زمین برای مسائل پژوهش های باستان شناسی استفاده می کند. تپه باستانی گبری مود یکی از محوطه های شاخص دوره اشکانی در خراسان جنوبی است که تاکنون مطالعات متعدد جهت تعیین حریم، کاوش، لایه نگاری، طبقه بندی و تحلیل گونه شناختی سفال های این محوطه صورت گرفته است. سفال-های محوطه گبری مود شامل انواع سفال های ساده و بدون لعاب، سفال های داغ دار و سفال های لوندو هستند که برخی از گونه-های آن (به ویژه انواع داغ دار و لوندو) از جمله سفال های محلی شاخص جنوب شرق ایران هستند. آیا بین نوع ترکیب مواد سازنده مورد استفاده در ساخت سفال های این منطقه و مناطق مجاور در دوره اشکانی ارتباطی وجود دارد؟ از آنجایی که جنبه وارداتی بودن این سفال ها از مناطق جنوب شرق ایران، مکران و سیستان مطرح شده است، منشأیابی آثار فوق بر اساس تحلیل ترکیب کانی شناسی (مطالعات پتروگرافی رسوبی) و نحوه ارتباط ترکیب آنها با موقعیت زمین شناختی منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. در انجام این تحقیق، از روش های میدانی- آزمایشگاهی بهره گرفته شده و علاوه بر جمع آوری نمونه های سفالی ساده، از نمونه های رسوبی دیواره محوطه، پادگانه های آبرفتی مجاور محوطه و سنگ ریزه های پراکنده در سطح و اطراف محوطه نمونه برداری شده است. به منظور تعیین ویژگی های زمین شناسی مصنوعات سفالی و ماهیت مواد خام به کار رفته در ساخت آنها، مطالعه مقاطع نازک تهیه شده از آنها توسط میکروسکوپ پلاریزان صورت گرفته و ترکیب اجزاء سازنده با ترکیب واحدهای سنگی اطراف منطقه و نمونه های رسوبی جمع آوری شده که ناشی از هوازدگی و فرسایش آنها هستند، مقایسه شده است. تشابه ترکیب پتروگرافی مواد خام سفال های ساده محوطه گبری مود با مجموعه های سنگی و رسوبات آبرفتی اطراف محوطه جنبه وارداتی بودن این سفال ها از مناطق جنوب شرق ایران را رد کرده و احتمال بومی بودن و ساخته شدن این آثار فرهنگی را در نزدیکی محل کشف آنها تقویت می کند.
بررسی و تحلیل گونه شناسی سفال های محوطۀ قُرُق دشت همدان-بهار از قرن پنجم تا هشتم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۲۴۱-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های اصلی در شناخت فرهنگ های گذشته، مطالعه و تحلیل آثار سفالی محوطه های باستانی است؛ از این رو بررسی دقیق این دسته از آثار نقش مهمی در روشن شدن وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مراکز استقراری داشته است. عبور مسیرهای ارتباطی، هم چون شاهراه خراسان و راه فرعی شاهی از همدان درطول تاریخ -به خصوص در دوران اسلامی- باعث پیدایش فرهنگ های متعدد سفالگری در این بخش از کشور شده است. با توجه به تأثیرپذیری فرهنگ های سفالگری همدان و به تبع آن محوطه قُرُق (با حجم وسیعی از آثار سفالی) از مناطق بزرگ سفالگری دوران اسلامی، در این پژوهش سعی شده است به پرسش هایی هم چون: تأثیر کدام مناطق به لحاظ سبک ساخت و تزئین در سفال های محوطه قُرُق دیده می شود؟ مهم ترین گونه های سفالگری این محوطه از قرن پنجم تا هشتم هجری قمری کدام اند؟ و کدام گونه سفالی از ویژگی های بومی برخوردار است؟ پاسخ داده شود. هدف اصلی این نگارش، شناسایی انواع گونه های شاخص سفالی محوطه مورد مطالعه است که این فرآیند ازطریق مطالعه داده های باستان شناختی حاصل از بررسی های نوین صورت گرفته است. در انجام پژوهش حاضر، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و تطبیق میدانی یافته های این حوزه با سایر مناطق صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهند در هنر سفالگری این محوطه به لحاظ شیوه ساخت و پرداخت، جلوه هایی از هنر مراکز فرهنگی همجواری هم چون: ذلف آباد، آوه، سلطانیه، کنگاور، تخت سلیمان و بروجرد مشاهده می شود؛ هم چنین بیش از 10 گونه سفالی شاخص قرن پنجم تا هشتم هجری قمری از آن شناسایی شده که شامل انواع سفال های بدون لعاب و لعاب دار است که هریک به زیرمجموعه های ساده و منقوش و چندرنگ زیر و رولعابی تقسیم می شوند. در این بین، نمونه هایی هم چون ظروف با تزئین چندرنگ بر روی گلابه سفید احتمالاً از ویژگی های محلی برخوردارند.
Bronze Weapons of Toll-e Shoqa, Marvdasht Plain, Fars: National Museum of Iran Collection(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The correct position and the determining role of the second and first millennium BC cultures in the Fars region (Marvdasht plain) which we know as the Shoqa/Timuran cultures and the importance of this culture in the transition from the prehistoric to the historical period (Achaemenid) are still not well known. Despite of extensive archaeological research that has been done in the Marvdasht plain and the presence of significant sites of this period, due to the limited and generally very old excavations in these sites, it is still difficult to understand these developments. During that time, huge developments were taking place in Khuzestan and Fars regions; Changes usually created many conflicts between native cultures and southwestern cultures origin (Elamite).Some archaological findings, such as weapons, are signs of the height of such conflicts in the past. This paper will study and introduce the collection of weapons of Toll-e Shoqa, which were obtained from the excavations of Mahmoud Rad in 1942 and Vandenberg in 1950 in that site, those are now kept in the National Museum of Iran. These collections have been studied recently in the inventory project in the National Museum of Iran archives. So far, few cultural materials from Toll-e Shoqa have been published and more emphasis has been placed on its pottery; the pottery is the basis of the relative chronology of this period in the Fars region. Unfortunately, the results of the archaeological excavations in Shoqa were never fully published and all its cultural materials were not introduced. In the organizing project of the National Museum of Iran which will be described and analyzed in this paper.
فناوری و گونه شناسی دست افزارهای سنگی دوره مس وسنگ تپه قلعه ننه مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تپه قلعه ننه در شمال غرب ایران و جنوب شرق دریاچه زریبار قرار گرفته است و ازطریق گذرگاه شلیر با شمال بینالنهرین ارتباط دارد و بزرگ ترین محوطه پیش از تاریخ حوضه دریاچه زریبار است که کاوش لایه نگاری شده است. تپه دوره های استقراری پیش ازتاریخ و تاریخی را دربر دارد و طولانیترین دوره استقرار باقی مانده در محوطه، مربوط به دوره مس وسنگ، خصوصاً فرهنگ عبید 3-4 و اوروک جدید است. شواهد گویای آن است که این منطقه در دوره پیش ازتاریخ بیشتر با بینالنهرین ارتباط داشته است. از دوره مس وسنگ، محوطه، تعداد قابل توجهی دست افزار سنگی به دست آمده است؛ ابزارهای سنگی یک گروه فناورانه از مصنوعات را تشکیل میدهند که ارزش قابل توجهی برای تفسیر ساختارهای اجتماعی-اقتصادی در جوامع پیش ازتاریخ دارند. تغییرات ساختاری در شبکههای اجتماعی فناوری از عبید تا پساعبید ممکن است در جنبه های مختلف تولید ابزارسنگی مشاهده شود. مطالعه ابزارهای سنگی دوره مس وسنگ در غرب ایران و حوضه دریاچه زریبار انگشت شمار است. مصنوعات سنگی به دست آمده ازلحاظ چگونگی روش و سنت ابزارسازی دوره مس وسنگ در حوضه دریاچه زریبار بررسی شد و تلاش شد ارتباط احتمالی آن تا حد ممکن با تغییرات اجتماعی مطالعه شود. به احتمال زیاد مصنوعات سنگی توسط گروهی خاص تولید و در منطقه و حوضه دریاچه زریبار پخش میشده است، کما این که شواهد سفالی نشان از ارتباط گسترده بینمنطقهای نیز دارد و دست کم در دوره مس سنگ جدید، تولید مصنوعات سنگی در این منطقه در مقیاس کارگاهی بوده است؛ به نظر میرسد مانند محوطههای هم زمان در هزاره پنجم و چهارم پیش ازمیلاد، در شمال بینالنهرین که مصنوعات سنگی در تپه ننه در نزدیکی منابع ماده خام و خارج از سکونت گاه ها تولید میشدند.
Palm branch in the Parthian coins of Iran, case study: coins of Phraates II(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
19 - 27
حوزههای تخصصی:
Coins are engraved metals like books full of historical, cultural, religious, and mythological information. They are also like written documents that can be analyzed through their motifs through symbolism, and they are the most important guide for researchers in recognizing and familiarizing themselves with religious beliefs in different historical periods. Therefore, studying the images and symbols on them opens a window to ancient periods for researchers. Due to its long reign, the Parthian is one of ancient Iran's most important critical periods. They minted many coins with various motifs. One of the symbols used is the pattern of a palm branch, which from the time of Phraates II can be seen as the reverse of the drama and tetradrachm coins of the Seleucid Mint. This study has investigated the symbol of palm branch in coins of Phraates II in the Seleucid Mint to realize political goals. These coins are kept in Reza Abbasi Museum in Tehran (Iran) and were purchased through private collectors. In this study, 250 Parthian coins were examined, among which 60 coins had palm motifs. The palm branch is considered a mythological plant common between Mesopotamia, and Greek. Parthian king, the branch palms were used as symbols for victory, under the cultural influence of the Seleucid and Mesopotamia.
Women in Sogdian Para-documents(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۳ - Serial Number ۷, December ۲۰۲۳
1 - 10
حوزههای تخصصی:
A glorious past is what our women in East have experienced which is the path that leads to their power and dignity. As worthy cultural documents, old written texts reflect the political, economical and social stance of women in the Sogdian community. This is an attempt to indicate the Sogdian women's place in Sogdiana through the existing documents(texts,,manuscripts, paintings and archeological remains). We are concerned with the following questions regarding the Sogdian society: how was the women’s participation along the Silk Road, how the remained documents emphasize the importance of their presence and the important question about their identity, when and how they became powerful. Khatun-e Bukhara indicates the high potential of the women’s existence in Sogdian era. In order to illuminate women’s participation, strong motivation to draw the attention and authority, a link to this particular historic situation and a new grasp of women’s lifestyle at that era is essential. This article is an attempt to introduce the women’s role in Sogdian land through language, Culture and different social groups.
A Comparative Analysis of Ancient Persian Copper Alloy Weapons from a Private Collection in the USA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper will compare the characteristics of four ancient Iranian, copper alloy weapons. These weapons are from private collections in the USA at the time of examination. The first two weapons fall into the category of dirks (or daggers). This characterization is based on the overall length of the weapons in question. For comparative purposes, a dagger reaches 30 cm, a dirk is a classification for weapons with overall lengths of 30-50 cm, while a sword would have an overall length of over 50 cm. Because precise archaeological data is absent for these pieces, we examined short-term provenance and microscopic analysis, together with stylistic components to verify the authenticity and general cultural origin of each specimen. The hilt of each weapon is bordered by a ridge, or flange, on both sides that would have allowed for an organic or stone inlay to make the grip more comfortable and functional, as well as adding to the aesthetics of the piece. The pommels of these weapons all have a similar, crescent shape. Weapon 2, has not only a crescent-shaped pommel but also a more pronounced, crescent-shaped guard. Both of the dirks (weapons 1 and 2) have roughly triangular blades. However, the blade of weapon 1 becomes narrower near the guard while the blade of weapon 2 does the opposite and flares out near the guard. Microscopic examination of the patinas confirms the ancient origin of each piece, however, subtle differences in the patinas suggest that the alloys and/or the burial conditions of each were potentially different. This would be an area where further study would be warranted.
جابجایی شومینه قاجاری متعلق به عمارت تاریخی صدیق السلطنه تبریز
حوزههای تخصصی:
حفظ و مرمت آثار تاریخی از مهمترین اهدافی است که در سرتاسر جهان جهت انتقال آن به آیندگان انجام می گردد که شامل اقدامات گسترده ای بوده و با رعایت جنبه های مختلف از آن جمله مبانی نظری مرمت آثار تاریخی توسط متخصصان امر صورت می گیرد. عمارت صدیق السلطنه که در محله ی مقصودیه ی تبریز واقع شده از جمله بناهای شاخص دوره ی قاجاری است. این بنا علاوه بر پلان معماری ویژه دارای تزیینات گچ بری در سرستون ها و شومینه ها است. در اقدامات مرمت این بنا آثاری از دوره های مختلف تاریخی مشاهده گردید که نشانگر تغییرات به وجود آمده در بنا در گذر زمان است. وجود شومینه ی تاریخی در اتاق شمال غربی طبقه ی اول این بنا و از طرفی دیگر کشف دیوار دارای گچبری مربوط به اواخر دوره ی صفوی و اوایل دوره ی زندیه در پشت شومینه چالش مهمی بود که در نمایش هر دو اثر مطرح می شد؛ بنابراین پس از بررسی های کامل محل و شرایط آثار تصمیم بر جابجایی شومینه در محل خود گرفته شد. هدف از این کار علاوه بر کمک به شناخت بنا نمایش بهتر هر دو اثر ارزشمند تاریخی بود. با توجه به ارزش تاریخی و زیبایی هر دو اثر جابجایی شومینه و آشکارسازی دیوار تاریخی پشت آن ضروری بود برای جابجایی، شومینه اقدامات فنی جهت قاب بندی و ساپورت سپس رهاسازی طبق روشی که طراحی شده بود اجرا گردید. پس از قاب بندی اثر با آهن پشت و اطراف آن خالی شده و اتصال آن با دیوار قطع گردید که این کار مرحله به مرحله و همراه با استحکام بخشی اثر انجام گردید سپس اثر با جرثقیل به محل جدید منتقل شده و در آنجا نصب گردید که هر دو اثر ذکر شده کاملا قابل مشاهده بودند. لازم به ذکر است که تمامی اقدامات انجام شده با رعایت اصول فنی و مبانی نظری مرمت آثار تاریخی پایه ریزی و انجام شد.
سکونتگاه های آشورنو براساس نظریه سیستم اجتماعی-طبیعی با تاکیدبر متغیرهای جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری سیستم اجتماعی- طبیعی و شناخت زیرسیستم های اصلی در تحلیل استقرارهای آشور نو کمتر موردتوجه بوده است، در این پژوهش تأثیر متغیرهای جغرافیایی به عنوان زیرسیستم اصلی در چارچوب سیستم اجتماعی- طبیعی در پراکنش استقرارهای آشور نو مسئله اصلی این پژوهش است؛ در این راستا سیستم اجتماعی در قالب عوامل اقتصادی شامل سیستم کشاورزی، مهاجرتی و عوامل طبیعی شامل در دسترس بودن منابع و متغیرهای جغرافیایی از دو منبع اصلی بررسی های باستان شناسی انجام شده از دهه 2000 م. به بعد و اسناد مکتوب مشتق می شود تا با ترکیب و تحلیل این یافته ها در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به صورت کارگاهی به این سؤالات پاسخ دهند که الگوی اصلی استقرار و پراکندگی محوطه های باستانی در حوضه آبریز زاب بزرگ و کوچک چگونه است؟ سیستم اجتماعی- طبیعی به چه شکلی در پراکنش استقرارها نقش داشته است؟ نتایج نشان میدهد که الگوی اصلی استقرارها با توجه به منابع طبیعی در دسترس، احتمالاً به صورت خطی و پراکندگی محوطه ها به صورت ترکیبی است و سیاست های کشاورزی و مهاجرتی با توجه به عوامل جغرافیایی می تواند تأثیر مستقیمی در افزایش و تراکم استقرارهای آشور نو در حوضه آبریز زاب بزرگ و کوچک داشته باشد.
Logical Analysis of Iran's Historical Buildings in order to Read the Effective Components in the Architecture of Collective-Ritual Spaces based on the Wisdom of Art and Architecture(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
Nowadays, with advanced technology and information, the attention to national and religious culture and ritual has faded, so the lack of collective cultural-ritual spaces based on the correct principles of architectural wisdom is considered as a problem in today's world of speed and technology. The goals of the research are to improve sociability through the analytical analysis of Iran's historical buildings in order to read the effective components in the architecture of collective-ritual spaces based on the wisdom of Islamic art and architecture. The research method is in the form of case studies and logical reasoning and analysis of the content of fundamental principles and concepts, which in the case examples of social arenas from the perspective of the teachings of architectural wisdom in which national and religious rituals are held and a comparative study The factors of each were done in the form of tables; In the following, by adapting the arguments and relational analyzes of anthropological and epistemological discussion in the results of the research, it was shown that the fundamental principles and concepts in architectural wisdom are the result of focusing on rules and precise theorizing and are formed according to the culture of the people. And on the basis of basic needs assessments, it reduces discussions involving duality and difference of opinion. In addition to the semantic dimensions, components with physical-spatial aspects were extracted in an understandable way for the users, whose strategy and solutions will lead the way in improving the sociability of collective-ritual spaces.
رویکرد جدید بر روایت هرودوت در به شاهی رسیدن داریوش (با تکیه بر رویکرد فرهنگی فوکویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۱۸۱-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
«هرودوت» مورخ معروف یونانی داستانی نقل می کند که طبق آن بعد از این که «گئومات» خود را «بردیا» پسر «کوروش» نامید، «داریوش» و هم دستانش قیام کرده و گئومات و یارانش را می کشند. بعد از قتل گئومات، تصمیم می گیرند سوار بر اسب به اطراف شهر رفته و هرکس اسبش زودتر شیهه کشید را به پادشاهی برسانند. طبق نظر هرودوت، اسب داریوش با کمک حیله «اویبار»، مهتر داریوش زودتر از سایرین شیهه کشیده و داریوش به سلطنت می رسد. با این وصف، پرسش پیوهش این است که، آیا روایت هرودوت مبنی بر به پادشاهی رسیدن داریوش براساس شیهه اسب درست است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز و غیرواقعی است. روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد معتبر تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز دارد و ذکر مطالب خارق العاده و ماوراء الطبیعه آن را بی اعتبار می نماید. براساس نظریه فرهنگی «میشل فوکو»، فرهنگ جوامع حالت ایستا ندارد، بلکه همواره درحال تغییر است؛ بنابراین ابتدا باید فرهنگ هخامنشی را مورد بررسی قرار داد. بعد از تحلیل فرهنگ دوره هخامنشی متوجه خواهشم شد که داستان هرودوت ساختگی است و عوامل دیگری، ازجمله تعلق داشتن به خاندان حکومت گر یا هخامنشی در به تخت نشستن داریوش دخیل بوده، که هرودوت عمداً یا سهواً آن ها را ذکر ننموده است.
پژوهش های سنجه پذیر در باستان شناسی محیطی دوره پلیستوسن (تعاریف، کاربرد و ضرورت ها برای فلات ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
123 - 156
حوزههای تخصصی:
زمین به عنوان یک بستر، همواره در حال ذخیره کردن اطلاعات اقلیمی، انسانی و محیطی است و می تواند آینه تمام نمای روابط زیا و گیاه با محیط زیست باشد. رژیم غذایی، پوشش گیاهی، وضعیت اقلیم، دلایل انقراض موجودات زنده، مهاجرت و الگوهای استقراری انسان از آن دسته اطلاعاتی است که می توان از بایگانیِ زمین برداشت کرد. بازیابی این اطلاعات همواره بخشی از دغدغه های پژوهشگران بوده است. اما آنچه مشخص است، این است که شرایط محیطی گذشته را نمی توان تنها با تکیه بر یافته های فرهنگی در بافت باستان شناسی بازسازی کرد، بلکه این امر مستلزم ادغام طیف گسترده ای از علوم است. نتیجه این ادغام، سر برآوردن شاخه هایی از علوم میان رشته ای همانند باستان شناسی محیطی است که هدف اصلی آن درک فرایندهای تعاملی بین انسان و محیط است. باستان شناسی، با پیشرفت علم و تخصص گرایی همواره با رویکردی نو و چالش های نوینی مواجه است، ازاین رو بومی سازی تکنیک های باستان شناسی محیطی و بازنگری مبانی نظری و عملی باستان شناسی ایران، که به میزان زیادی در این زمینه با کاستی مواجه است امری الزامی به نظر می رسد. در این مقاله کوشیده ایم با روش کیفی و با رویکرد توصیفی به مرور، بخشی از آزمایش های میان رشته ای (اهداف، کاربردها و کارکردها) با ذکر مثال هایی مورد استفاده در باستان شناسی، مبتنی بر رهیافت های باستان شناسی محیطی و به ویژه یکی از زیر شاخه های آن یعنی باستان زمین شناسی، در اواخر دوره پلیستوسن بپردازیم و به نیازها و ضرورت های این علوم میان رشته ای اشاره نمایم.