مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
عصرآهن
حوزه های تخصصی:
دستیابی مردمان ساکن در فلات ایران به فلزات مختلف در طول هزاره های پیش از تاریخ‘از اهمیت بسیار زیادی درچهارچوب مطالعات فرهنگی ایران برخوردار میباشد.دراین نوشتار ابتدا پیدایش فلزات مختلف در جوامع پیش از تاریخ ایران به اجمال آورده شده است. در قسمت بعدی فرآیندهای فلزگری کهن در منطقه شمال مرکزی ایران مورد بررسی قرار گرفته است .در آخرین قسمت ‘براساس جدیدترین یافته ها از حفاری (8-1376)تپه سگزآباد دشت قزوین و با استفاده از روشهای آزمایشگاهی (منیرالوگرافی و تجزیه عنصری)تکنولوژی فلزگری کهن در مقطع زمانی حدود2100 تا800 پ.م مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
تحلیل ژئوماتیک زمین سیمای مرگ در عصر آهن قره داغ مرکزی؛ آذربایجان، شمال غربی فلات ایران
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۶
31 - 40
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، زمین سیمای مرگ عصرآهن در ناحیه قره داغ مرکزی آذربایجان شرقی مطالعه و ناحیه کوهستانی قره داغ مرکزی در گروه اقلیم های صعب نیمه خشک طبقه بندی می شود. این ناحیه در دوران پیش از تاریخ، یکی از معابر اصلی دسترسی شرق دریاچه ارومیه به قفقاز جنوبی بوده است. براساس شواهد حاصل از بررسی های باستان شناختی، در این ناحیه در طی عصرآهن بیش از همه با نظام های معیشتی غیروابسته به سکونتگا ه های پایدار مواجه هستیم که به استثنای قبور و برخی شواهد سکونت موقت، به ندرت شواهد مادی چندانی از خود برجای گذاشته اند. ویژگی های بوم شناختی و فقر، از خاک های مناسب برای کشاورزی، شکل گیری و توسعه نظام های سکونتگاهی در این ناحیه جلوگیری کرده است. مجموعه آثار باستان شناختی این ناحیه، براساس گونه شناسی قطعات سفالی و شکل قبور، در افق دوره آهن قرار می گیرد. زمین سیمای مرگ به پژوهش در زمینه نسبت بین شواهد تدفینی و زمین سیمای جغرافیایی در زمینه های اجتماعی و ایدئولوژیک می پردازد. نکته ای که در نسبت میان قبور باستانی و محیط بیش از همه اهمیت دارد، تصادفی نبودن مکان گزینی آنهاست. در این زمینه، با بهره گیری از نظام اطلاعات جغرافیایی می توان منطق حاکم بر پراکنش قبور این ناحیه را روشن ساخت و از منظر اجتماعی و ایدئولوژیک به تفسیر آنها اقدام کرد. در راستای نیل به این مقصود، اطلاعات محیطی و فرهنگی قبور و محوطه های محصور این ناحیه، مطالعه و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. مهمترین شاخصه پراکنش قبور در زمین سیمای مرگ این ناحیه، آن است که هریک از گونه های مختلف این قبور را، گروه های قومی-اجتماعی متفاوتی علامت گذاری کرده است.
مطالعه زیورآلات مفرغی زنان لرستان در عصرآهن و بازتاب آن بر دست بافته های امروزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
7 - 17
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه نقوش زیورآلات مفرغی زنان لرستان و دست بافته های معاصر و انتقال آن از فرهنگ های پیشین می باشد. جامعه پژوهش شامل نقوش متنوع حیوانی، گیاهی، انسانی و هندسی در زیورآلات فلزی برجای مانده از عصر آهن می باشد که در این میان نقوش حیوانی بیشترین کاربرد را دارد. نمونه این پژوهش نقوش با موضوعات مختلف دست بافته های امروزی که زیورآلات مربوط به عصر آهن لرستان که از نظر فرم و کاربرد دوازده گونه متفاوت (دستبند، سرسنجاق سر، گوشواره، گردنبند، انگشتر، آویز، پیشانی بند، سنجاق قفلی، دکمه، موبند، آینه، بازوبند و خلخال و یا پای آذین) را شامل می شود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ابزار گرد آوری اطلاعات به صورت مطالعه موردی در منطقه پشت کوه لرستان با بررسی های میدانی (تهیه گزارش میدانی) و مطالعات کتابخانه ای بود. با توجه به بررسی ها انجام شده یافته ها نشان داد که ، نقوش روی زیورآلات مفرغی زنان لرستان برگرفته از آئین ها و رسومی است که در طی قرون متمادی ویژگی های منحصربه فرد خود را حفظ کرده و هرکدام از نقوش زیورآلات مفرغی در تمامی فرهنگ ها، دارای بار معنایی و مفهومی خاصی بوده که شناخت و مطالعه این اشیاء اعتقادات و باورهای مردمان آن دوره را آشکار می سازد. هم چنین با مطالعه و بررسی اشیاء مفرغی مشخص می شود که نقوش دست بافته های لرستان برگرفته از نقوش اشیای مفرغی و فلزی عصر آهن می باشد و نقوش مورد استفاده در دست بافته های امروزی، اندیشه های هنری، فکری و اعتقادی جوامع گذشته را به جوامع امروزی انتقال داده است.
شواهدی از بازی شمارشی در گورستان عصرآهن 2 و 3 قره تپه سگزآباد
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
۱۱۵-۱۳۴
حوزه های تخصصی:
در روند پروژه تعیین عرصه و حریم قره تپه سگزآباد و تپه قبرستان در تیرماه 1395 ه .ش.، شواهدی از یک گورستان در شرق قره تپه و جنوب غرب تپه قبرستان متعلق به عصرآهن 2 و 3 آشکار شد و در کاوش های 1397 و 1398 ه .ش.، در کارگاه 13 و 12 قره تپه سگزآباد، یافته های ارزشمندی به دست آمد. از جمله این یافته ها، دو شئ لوح مانند هستند؛ یکی از این دو شئ از جنس سنگ و با شکل چهارگوش و به رنگ خاکستری روشن با درازا و پهنایِ 18×5/12 و ضخامت 8/2 سانتی متر با سوراخ هایِ کورِ دایره ای است، این سوراخ ها در 4 ردیف عمودی و 9 ردیف افقی به عمق 4/1 سانتی متر بر یک رویِ شئ ایجاد شده اند. شئ مذکور از گور شماره 8 کارگاه 13 یافت شد. نمونه دیگر، بخشی شکسته از یک شئ گِلی چهارگوش به رنگ خاکستری روشن با ابعادِ 5.1×5.86×2.81 سانتی متر با 6 سوراخِ کور دایره ای به عمق 2.2 سانتی متر است که از کارگاه 12 به دست آمد. با توجه به این موضوع دو پرسش اصلی مدنظر این پژوهش عبارتنداز: نمونه های پیشین ازلحاظ ریخت شناسی که مشابه یافته های قره تپه سگزآباد هستند، چه کاربری یا کاربری هایی داشته اند؟ دو شئ یافت شده در قره تپه سگزآباد دارای چه نوع کاربری بوده اند؟ دو شئ موردنظر قابل مقایسه با نمونه های به دست آمده از تپه کول تاریکه، هفتوان تپه، همچنین نمونه های به دست آمده از جیران تپه ازبکی و گورستان سیلک در هزاره اول پیش ازمیلاد، هستند. در این نوشتار به بررسی این اشیاء ازلحاظ ریخت ظاهری و مقایسه آن با دیگر یافته های مشابه پرداخته شده و احتمال می رود یافته های مذکور براساس نمونه های دیگر و همچنین نمونه هایی از دوره های قدیمی تر، نوعی لوح برای بازی شمارشی باشند، نَه لوح شمارشی صرف؛ در این راستا ابتدا با جای گذاری یافته ها در بافت باستان شناختی و مقایسه تطبیقی با محوطه های هم دوره و سپس سنجش نتایج با نمونه های متقدم از این یافته ها در محوطه های دیگر، به صورت مقدماتی پیشنهادِ کاربری بازی شمارشی یا تخته بازی برای اشیاء مذکور ارائه شده است.
یافته های فرهنگ عصرآهن تپه پری جایِ مازندران
حوزه های تخصصی:
شروع عصرآهن در کرانه های دریای مازندران و مناطق مجاور در فلات ایران و سرزمین های همسایه با تحولات گسترده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی همراه بوده که فروپاشی مراکز شهرنشینی و اقتصاد مبادلاتی، شکل گیری جوامع پراکنده و روستایی، اغلب با اقتصاد دامپروری یا کوچ گردی را در پی داشته است. تغییر ساختارهای اجتماعی در پابان عصرمفرغ و شروع عصرآهن هر دلیلی که داشته، باعث تغییرات گسترده در مواد فرهنگی فلات ایران و کرانه های دریای مازندران شده و نوعی از الگوهای استقرار را شکل داده که اغلب فقط گورستان های مرتبط به آن ها شناسایی و کاویده شده است؛ ولی ساختارهای مسکونی، سازمان فضایی استقرارگاه ها و ارتباط آن ها با گورستان ها به خوبی شناخته نشده است. کاوش در تپه پری جا در 3 کیلومتری جاده قائم شهر به کیاکلا در سواحل پست دریای مازندران به شناسایی دو مرحله استقرار از عصرآهن و سده های نخستین اسلامی انجامید. یافته های عصرآهن شامل: سفال ها ، اشیاء فلزی، سنگی، استخوانی، بازمانده های جانوری و بقایای سازه های معماری است. با توجه به مدارک به دست آمده، بیشترین حجم لایه های فرهنگی تپه پری جا مربوط به عصرآهن است. پرسش اصلی مقاله بدین شرح است که، ویژگی های فرهنگی تپه پری جا چیست؟ برمبنای یافته های مکشوف، فرض بر این است که استقرارگاهی یکجانشین بوده است. پژوهش حاضر نشان می دهد تپه پری جا، نه تنها در شناخت بهتر سنت های سفالی عصرآهن در سرزمین های کرانه ای دریای مازندران، بلکه در شناسایی معماری خشتی و الگوی زندگی یکجانشینی در این منطقه جایگاه مهمی دارد و با تداوم کاوش های باستان شناختی در این استقرارگاه می توان سازمان اجتماعی و الگوهای استقراری عصرآهن در مناطق ساحلی شمال ایران را در چشم انداز روشن تری قرار داد.
بررسی و تحلیل گونه شناختی سنگ نگاره های نویافته باوکی، شهرستان ازنا
حوزه های تخصصی:
صخره های منقوش، شاید قدیمی ترین آثار به جامانده از انسان های پیش از تاریخ باشند. قبل از این که خط به وجود بیاید، بشر نقاشی می کشیده است. این هنر در ایران و به خصوص در غرب کشور (لرستان) سابقه ای بسیار کهن دارد. این مقاله به بررسی نقوش صخره ای نویافته روستای باوکی، شهرستان ازنا در لرستان می پردازد. تاکنون هیچ گونه اقداماتی جهت ثبت این محوطه صورت نگرفته است؛ لذا ثبت و مطالعه صخره نگاره های باوکی، در تکمیل نقشه باستان شناسی کشور و مطالعات صخره ای از اهمیت فراونی برخوردار است، به ویژه این نقوش دارای تنوع نقش و موضوعاتی روایی است که متفاوت تر از سبک نقش های انسانی و یا حیوانی دیگر صخر ه نگاره های ایران است. پرسش های اصلی پژوهش عبارتنداز: نقوش باوکی دربرگیرنده چه نقش هایی است، و سبک و شیوه طراحی نقوش چگونه است؟ این نقوش قابل مقایسه با چه مناطقی است؟ هدف از ایجاد نقوش چه بوده است؟ سنگ نگاره های باوکی به چه دوره تاریخی تعلق دارند؟ روش پژوهش این مقاله بدین صورت است؛ ابتدا با بررسی پیمایشی منطقه ازنا و سنگ نگاره های آن، شناسایی و مورد عکس برداری و مستندنگاری، و سپس تمام نقوش با نرم افزار Corel مورد طراحی قرار گرفت. با استفاده از روش کتابخانه ای به تطبیق نقوش و مردم شناسی و گاهنگاری محوطه نویافته پرداخته شد. نتایج پژوهش نشانگر این است که تعداد نگاره های باوکی 74 نقش است که برروی صخر ه های به هم پیوسته و دربرگیرنده نقوش: انسانی، حیوانی، هندسی، گیاهی و ابزارآلات است. نگاره ها بسیار ساده و انتزاعی و تعداد محدودی واقع گرایانه ایجاد شده اند. با توجه به بررسی های انجام گرفته می توان گفت که نقوش این محوطه ازنظر کمّی و کیفی قابل مقایسه با نقوش صخره ای مناطق مختلف ایران، مانند: کنده نگاره های تیمره (خمین)، سونگون (ارسباران)، زرینه (قروه) و در خارج از کشور با قوبوستان (آذربایجان)، گغاما (ارمنستان) هستند. با توجه به اطلاعات به دست آمده از نقوش و آثار سفالی به دست آمده از محوطه و اطراف آن، بررسی استقرارهای اطراف محوطه و مقایسه نقوش با سایر محوطه های تاریخ گذاری شده در ایران، سبک نقوش، و سایر داده های تاریخی با شرط رعایت احتیاط قدمت نقوش مربوط به عصرآهن می باشد.
385 KR: شواهد کوچ نشینیِ باستان در عصرآهن از منطقه کوهرنگ بختیاری
حوزه های تخصصی:
منطقه چهارمحال و بختیاری در چند دهه گذشته، به عنوان یکی از مهم ترین خاستگاه های معیشت مبتنی بر کوچ نشینی، همواره موردتوجه باستان شناسان بوده است. در این بین، منطقه کوهرنگ به عنوان یکی از اصلی ترین قلمروهای عشایری ایل بزرگ بختیاری جایگاهی ویژه دارد. شمار اندک پژوهش های انجام شده در این منطقه و نبود آگاهی های کافی باعث شده برخی از پژوهشگران از متأخر بودن پیشینه این شیوه معیشتی صحبت به میان آورند. برخلاف این امر، پژوهش های اخیر نشان می دهند که دست کم قدمت شیوه معیشت مبتنی بر کوچ نشینی در منطقه کوهرنگ به هزاره پنجم پیش ازمیلاد برمی گردد. دو فصل کاوش های نجات بخشی انجام شده در منطقه بیرگان، به دلیل ساخت سد و تونل سوم کوهرنگ، امکان مناسبی به دست داده که باعث شده اکنون آگاهی های درخور بیشتری در ارتباط با شیوه معیشتی مردمان این منطقه در اختیار داشته باشیم. آگاهی از ماهیت محوطه و آشنایی با جنبه های گوناگون زندگی کوچ نشینی باستان، به عنوان اهداف اصلی و پی بردن به میزان تعاملات فرهنگی احتمالیِ این منطقه با مناطق پیرامونی ازجمله دشت های پست خوزستان و نواحی زاگرس مرکزی از مهم ترین پرسش های این پژوهش به شمار می آید. با وجود ارتباطات نزدیک منطقه بختیاری با دشت های خوزستان، فرض اصلی در این پژوهش آن است که، براساس شواهد، افزون بر هزاره پنجم پیش ازمیلاد، منطقه کوهرنگ بختیاری در عصرآهن نیز با بخش هایی از زاگرس مرکزی روابط فرهنگی داشته است. رویکرد کاوش محوطه برای ثبت لایه ها و پدیدارهای کاوش شده، استفاده از شیوه لوکوس بندی بوده و روش تحقیق در این نوشتار، متشکل از گردآوری و مطالعه نوشته های مرتبط با پژوهش های پیشین منطقه کوهرنگ و ارائه نتایج به دست آمده از کاوش محوطه موردنظر است. در یک نگاه کلی، مقایسه های تطبیقی انجام شده برروی فرم و نقش سفال های به دست آمده از کاوش این محوطه، شباهت هایی را با برخی از محوطه های مربوط به ادوار مفرغ و آهن زاگرس مرکزی نشان می دهد، موضوعی که آزمایشات کربن14 نیز عصرآهنی بودن محوطه را تأیید نموده است. افزون بر وجود روابط فرهنگی بین دو منطقه کوهرنگ بختیاری و زاگرس مرکزی، تشابهات فرمی و نقشی سفال های این محوطه با محوطه های پیش گفته حاکی از آن است که سنت های سفالی عصرمفرغ تا عصرآهن نیز تداوم داشته است.
منشأ ساخت، تحلیل و تفسیر سگک کمربند مفرغی با نقش شتر دوکوهانه گورستان عصرآهن لفور سوادکوه
حوزه های تخصصی:
درمیان مجموعه یافته های به دست آمده از کاوش های باستان شناسی گورستان عصرآهن لفور سوادکوه نقشی از یک شتر دوکوهانه برروی سگک کمربند مفرغی دیده می شود که به طرز ماهرانه ای با روش قالب گیری ساخته شده است. هدف از این پژوهش، بررسی، تفسیر و تحلیل تصویر نقش شتر دوکوهانه برروی سگک کمربندی مفرغی است. با توجه به مطالعات انسان شناسی جسمانی ازنظر ریخت شناسی جمجمه ها نشان می دهد که گورخفتگان گورستان با ساکنین پیش از خود متفاوت بوده و گور آوندها نیز حاکی از اقوامی دامپرور و کوچ رو بوده اند. شاخص ترین شئ یافت شده، سگک کمربند مفرغی با نقش یک شتر دوکوهانه است که مربوط به دشت های آسیای مرکزی، جنوبی ترین منطقه زیست این نوع شتر در شمال دشت گرگان و جنوب ترکمنستان است. در منابع دوره هخامنشی نیز شتر دوکوهانه نمایش داده شده است، این نوع شترها فقط به همراه گروه های هدیه آورندگانی که از آسیای میانه و شرق دریای مازندران آمده اند، دیده می شود. در نقوش سنگ یادبود «شلمانسر سوم» شاه آشور نیز افرادی شتر دوکوهانه به همراه دارند که متن کتیبه آن ها را متعلق به کشوری دوردست در شرق نسبت داده اند. مهم ترین پرسش هایی که در این پژوهش مطرح می گردد عبارتنداز: بقایای انسانی به دست آمده در این گورستان بومی منطقه بوده اند و یا از مناطق دیگر به این منطقه مهاجرت کرده اند؟ گورنهاده های به دست آمده در محل ساخته یا وارداتی بوده اند و تا چه اندازه تحت تأثیر شیوه های هنری و صنعتی از مناطق دور و نزدیک بوده اند؟ و آیا می توان با مطالعه یافته های مورد پژوهش، مسیر مهاجرت این گروه ها را در مناطق حاصل خیز و کوهپایه ای مازندران بازسازی نمود؟ لذا نگارندگان در این مقاله علاوه بر مقایسه شکلی و ماهیتی سگک کمربند مفرغی با دیگر یافته های گورستان لفور تطبیق، تحلیل و تفسیر آن همراه با اسناد و منابع تاریخی به پرسش ها پاسخ می دهند. نتیجه پژوهش نشان می دهد این شئ در جای دیگری تولید و ساخته شده و ازطریق مهاجران به منطقه وارد شده است.
سنجاق قفلی های عصر آهن ایران: تاریخچه، گونه شناسی، تکنیک ساخت و کاربردهای آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
73 - 105
سنجاق های قفلی از جمله اشیایی است که در اوایل عصرآهن(حدود 1400ق.م) ابداع شده و در اواسط این دوره و حدود 800ق.م در مناطق مختلف عمومیت پیدا کرده و استفاده از آن توسط فرهنگ های مختلف، به شکل های متنوع و کاربردهای مختلف تاکنون تداوم پیدا کرده است. این ساخته ها بعد از گسترش استفاده در عصرآهن 3 و در مناطق مختلف و از جمله ایران، جهت اتصال لباس، تزیین شخصی و در مواردی به عنوان طلسم به کار برده شدند. در خصوصگونه شناسی سنجاق قفلی های مکشوفه از ایران تاکنون پژوهش جامعی در داخل صورت نگرفته و پژوهش های باستان شناسان غربی نیز یافته های چند دهه اخیر را شامل نمی شوند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه تاریخچه، معرفی و گونه شناسی سنجاق قفلی های عصرآهن ایران انجام شده و تلاش دارد به روش توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به اهداف مورد نظر دست یابد. نتایج حاصله نشان می دهد سنجاق قفلی بعد از ابداع در حوضه مدیترانه، به تدریج در مناطق دیگر رواج پیدا کرده و در موارد زیادی جایگزین سنجاق های میله ای شدند. در اواخر قرن 8ق.م و به ویژه در طول قرن 7ق.م سنجاق قفلی در قالب گونه ها و زیرگونه هایی مختلفی و نیز کاربردهای مشابه در ایران عمومیت پیدا کرد؛ هر چند نوع فنردار مثلثی شکل آن بیشترین فراوانی را داشته است.
گونه شناسی کوزه های کوچک لعاب دار عصر آهن در غرب ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱۰
89 - 111
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع سفال های عصر آهن در غرب ایران، سفال لعاب دار است. این نوع سفال که درصد کمی از سفال های متداول در این عصر را تشکیل می دهد، فقط در مرحله III و II عصر آهن دیده می شود و معمولاً آن را در غرب ایران به عنوان سفالی وارداتی از آشور می شناسند. متداول ترین شکل این سفال، کوزه های کوچک لعاب دار است که این مقاله به گونه شناسی آن می پردازد و پراکندگی جغرافیایی این شکل و گونه های آن را در غرب ایران مورد بررسی قرار می دهد.
شواهدی جدید از عصر مفرغ جدید و عصر آهن در قلعه تپه ابهر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۰
69 - 82
حوزه های تخصصی:
حوضه آبریز ابهررود در شرق استان زنجان از مناطق کمتر شناخته شده باستان شناسی ایران است. قلعه تپه یکی از بزرگ ترین مکان های باستانی این حوضه بوده و در کناره جنوبی ابهررود قرار دارد. امروزه به علت تخریب گسترده قسمت زیادی از تپه باقی نمانده است. در سال ۱۳۹۰ قلعه تپه مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت که طی آن آثار قابل توجهی از دوره های مختلف به دست آمد. یکی از مهم ترین این آثار سفال های عصر مفرغ جدید و عصر آهن است. مدارک سفالی به دست آمده نشانگر حضور مردمان عصر مفرغ جدید و عصر آهن در این تپه است. وجود سفال های موسوم به پلی کروم عصر مفرغ در این محل نشانه ارتباط قلعه تپه با مناطق شرقی و دشت قزوین است. همچنین وجود سفال های خاکستری عصر آهن I در قلعه تپه می تواند نشانگر استمرار در استفاده از این محل از عصر مفرغ تا آهن باشد. وجود چندین ظرف سفالی سالم عصر آهن I و یک ظرف پلی کروم عصر مفرغ جدید نشان می دهد که در اواخر عصر مفرغ و اوایل عصر آهن از تپه برای دفن مردگان استفاده می کرده اند. در نهایت بر پایه یافته های سفالی در قلعه تپه می توان به چشم اندازی از ارتباطات فرهنگی مردم ساکن حوضه آبریز ابهررود، که همچون دالانی طبیعی دو منطقه فرهنگی شمال غرب و شمال مرکزی را به هم وصل می کند، با مناطق همجوار دست یافت. احتمالاً حوضه آبریز ابهررود به عنوان سهل ترین راه ارتباطی شمال مرکزی با غرب و شمال غرب، در طول زمان به تناوب تحت نفوذ فرهنگ های مناطق شرقی و غربی خود قرار گرفته است.
محوطه های عصرآهن دامنه های غربی کوه ساوالان براساس بررسی مسیر ایل راه های ایلات شاهسون
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۵۹-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
از حدود اواخر عصرمفرغ جدید و شروع عصرآهن، نواحی شرقی شمال غرب ایران درگیر یکسری مهاجرت های قومی گسترده ای می شود که پیش تر از آن، دامنه این مهاجرت ها به نواحی قفقاز رسیده بود. گذرگاه های موجود در رشته کوه های قفقاز، این مهاجرت ها را به سمت دشت مشگین شهر و اردبیل و نواحی مرتفع و سرسبز ساوالان هدایت نمودند. بدون شک، مهاجران کوچ رو در طول چندین سده مهاجرت در طول مسیرها، یکسری ایل راه های کم خطر و سهل الوصولی را پیدا کرده بودند که دائم در طول آن ها به تردد می پرداختند. این مسیرها علاوه بر این که از منابع آبی همیشگی گذر می کردند، امکان استفاده از اتراق گاه های موقتی در طول مسیر را نیز مهیا می نمودند. تردد دائمی در طول این مسیر باعث شده تا محوطه های گورستانی بی شماری در طول آن برجای بماند. امروزه، ایلات شاهسون استان اردبیل، بخشی از این ایل راه های باستانی را به ارث برده و دائم از آن استفاده می کنند. انطباق مسیر ایلات شاهسون با پراکنش خطی محوطه های عصرآهن بر روی آن ها، چنین فرضیه ای را به اثبات می رساند. در پژوهش حاضر که به واسطه بررسی های میدانی با رویکرد قوم باستان شناسی در نواحی غربی دشت مشگین شهر و دامنه های غربی و شمال غربی ساوالان انجام گرفته است، چرایی و چگونگی انطباق مسیرهای باستانی اقوام کوچروی عصرآهن با ایل راه های کنونی ایلات شاهسون، بحث و بررسی شده است. وسعت محوطه های عصرآهن قرارگرفته در مسیر ایل راه های ایلات شاهسون، چگونگی پراکنش محوطه ها در محل ییلاق های دامنه های غربی ساوالان و تعیین مهم ترین و اصلی ترین ایل راه های باستانی براساس پراکنش محوطه ها و وسعت آن ها از دیگر موضوعاتی است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. نتایج بررسی و تحلیل داده های موجود، نشانگر انطباق کامل نحوه پراکنش محوطه های عصرآهن با خط طولی مسیر ایل های عشایر شاهسون است. اکثر محوطه های شناسایی شده در طول ایل راه ها از نوع گورستان است که وسعت آن ها در محل ییلاق ها نسبت به نقاط دیگر بسیار بیشتر است.
مطالعۀ اقتصاد معیشتی عصرآهن محوطۀ تقی آباد براساس یافته های جانوری
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۸۲-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
در تابستان 1397 ه .ش. کاوش باستان شناسی تپه تقی آباد 1 و 2 در شهرستان ورامین انجام شد. این محوطه ها در شمال روستای تقی آباد و در جنوب روستای آجربست از توابع بخش جوادآباد ورامین قرار دارد. یافته های کاوش دربرگیرنده دوره های فرهنگی عصرمفرغ و عصرآهن هستند؛ از جمله یافته های ارزشمند این محوطه، بقایای جانوری بود که جهت شناخت نظام معیشتی ساکنین ادوار مختلف تاریخی آن بسیار حائز اهمیت است. مهم ترین هدف این پژوهش، شناخت نظام اقتصادی معیشتی درمیان جامعه ساکن عصرآهن برپایه مطالعات جانورباستان شناسی در تقی آباد است. پرسش اصلی که در این پژوهش مطرح می شود این است که، چه گونه های جانوری در این محوطه قابل شناسایی است و چگونه بقایای استخوانی جانوران در بازسازی شیوه معیشتی دوره مورد مطالعه، قابل استفاده هستند؟ برروی یافته های استخوانی عصرآهن محوطه تقی آباد (تقی آباد1 و تقی آباد2)، آثار سوختگی و بریدگی برروی برخی از استخوان ها قابل مشاهده است که آثار بریدگی ممکن است بر اثر قصابی شدن به وجود آمده باشند. اساس کار این پژوهش بر پایه مطالعات برروی یافته های جانوری است که در کاوش باستان شناسی از تپه های تقی آباد 1 و 2 به دست آمده اند. یافته های پژوهش نشان دهنده استفاده از گونه های جانوری گوسفند، بز، گاو، غزال، تک سمی (اسب و الاغ)، گوزن، گراز، گوسفند وحشی، پرنده، سگ و روباه در تپه تقی آباد1 و گونه های جانوری گوسفند، بز، گاو، گراز، غزال، تک سمی (اسب و الاغ)، سگ، گوزن و پرندگان در تپه تقی آباد2 هستند. مطالعه نشان داد که دامپروری نقش مهمی را در معیشت مردم این محوطه داشته است.