فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با اتخاذ روش تحلیل انتقادی گفتمان، در صدد پاسخگویی به دو پرسش اساسی است: در رابطه با تحول در وضعیت اجتماعی زنان، طی سه دهه گذشته بعد از انقلاب اسلامی، چه گفتمان هایی در نهاد اجرایی کشور شکل گرفته است؟ و با توجه به گفتمان های احصا شده، زنان چه جایگاهی در این گفتمان ها دارند؟ نتایج تحلیل اثبات می کند گفتمان دوره سازندگی توسعه گرای نظارت محور است، چرا که رویکردی نظارتی و مصرف محور به زنان داشته است. گفتمان دوره اصلاحات، لیبرال گرای مشارکت محور نام گذاری شده است، چرا که با اتخاذ رویکرد لیبرال، سعی در توسعه مشارکت اجتماعی زنان داشته است؛ و بالاخره دوره عدالت و مهرورزی، گفتمانی را اتخاذ کرده است که آن را گفتمان توده گرای وظیفه محور می نامیم، چرا که از یک سو، مشارکت اجتماعی زنان را در حضور توده وار اجتماعی تاویل می کند و از سوی دیگر، با اتخاذ رویکردی مرتجع، مکررا وظایفی مانند مادری و همسری زنان که در رابطه با مردان موضوعیت دارند را بازتولید می کند.
تحلیلی بر موانع مشارکت اقتصادی زنان در ایران (نمونه موردی: کلان شهر تبریز)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص های مهم برای سنجش توسعه هر کشور صنعت زنان و نوع مشارکت آنان است. زنان به عنوان بخشی از سرمایه های انسانی هر جامعه، با مشارکت خود می توانند نقش تعیین کننده ای در توسعه کشور داشته باشند. با وجود این، موانع مختلفی برای مشارکت اقتصادی زنان وجود دارد که با شناخت دقیق آن ها می توان به برطرف کردن این موانع پرداخت. بنابراین این تحقیق در پی دستیابی به موانع مشارکت اقتصادی زنان در کلان شهر تبریز می باشد. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و پیمایشی و جامعه آماری جمعیت زنان فعال اقتصادی بر اساس سرشماری سال 1390 (437184 نفر) بوده که حجم نمونه بر اساس مدل کوکران 384 نفر بدست آمده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است مهم ترین موانع برای مشارکت اقتصادی زنان شاخص های فرهنگی جامعه است که امتیاز محاسبه شده با استفاده از آزمون RMS، برای این شاخص 0.721 می باشد. همچنین شاخص های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز در رتبه های بعدی قرار دارند که میزان تأثیر آن ها به ترتیب 0.645، 0.632 و 0.567 می باشد. در بین متغیرهای مورد مطالعه نیز مهم ترین موانع مشارکت اقتصادی زنان تبعیض و تفاوت در فرآیند اجتماعی شدن زن و مرد در جامعه، طرز تلقی و نگرش جامعه به وظایف زنان، صاحب سرمایه نبودن زنان و عدم وجود نهادهای سیاسی مشارکتی بوده که میانگین محاسبه شده با استفاده از آزمون t تک نمونه ای برای هرکدام به ترتیب 4.12، 4.21، 4.09 و 3.83 می باشد.
عوامل مؤثر بر تضاد نقش های زنان و رابطه آن با تعارضات خانوادگی در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود افزایش سطح تحصیلات و توانمندی های زنان در عرصه های شغلی و اجتماعی، نقش های سنتی آنان (به ویژه خانه داری و بچه داری) همچنان بر دوش آنان سنگینی می کند. حاصل انجام کلیه وظایف مربوط به نقش های مدرن و سنتی، برای زنان شاغل، می تواند تنش های ارتباطی و مشاجرات خانوادگی باشد. در این تحقیق که بر روی زنان 25-50 ساله در سطح شهر همدان انجام شده، سعی بر آن است که با سنجش میزان تضاد نقش های آن ها، رابطه بین تجربه تضاد نقش با تعارضات خانوادگی مورد بررسی و اندازه گیری قرار گیرد. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای بر روی نمونه ای 260 نفری انجام شده و ابزار اندازه گیری آن پرسش نامه محقق ساخته است. نتایج حاصل از آمار توصیفی و استنباطی نشان می دهند که تقسیم کار جنسیتی در دامنه حد متوسط پایین و بالا دارای بیشترین درصد است. ایفای نقش مادری و نگرش مثبت مردان به اشتغال زنان در سطح متوسط به بالاست. همچنین احساس تضاد نقش در زنان، در سطح متوسط (بالا و پایین) قرار دارد. در مقابل، باورمندی به کلیشه های جنسیتی بیشتر در سطح متوسط به پایین است. همچنین نتایج نشان می دهد که تعارضات مالی در میان انواع دیگر تعارض (جنسی و خانوادگی) وفور بیشتری دارد. جامعه پذیری جنسیتی (با ابعاد تقسیم کار جنسیتی، نقش مادری، نوع نگرش زن و شوهر به اشتغال زنان و همچنین میزان باورمندی زنان به کلیشه های جنسیتی)، رابطه مثبت و مستقیم با تجربه تضاد نقش در زنان دارد و تضاد نقش نیز عامل مؤثر در تجربه تعارضات خانوادگی زنان مورد تحقیق است.
مقایسه ابعاد خودکارامدی و اضطراب و روند تغییرات هر یک در سه گروه سنی 11 9، 14 12 و 17 15 ساله دختران کار و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی روند تغییرات و تفاوت ابعاد خودکارامدی (هیجانی، اجتماعی، تحصیلی و جسمانی) و اضطراب در سه گروه سنی مختلف دختران کار و عادی، پژوهشی توصیفی از نوع مقطعی صورت پذیرفته است. 111 کودک و نوجوان کار 17-9 ساله به صورت نمونه گیری در دسترس و 124 دانش آموز دختر از سه دوره تحصیلی مختلف به صورت تصادفی ساده انتخاب، و بررسی شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های خودکارامدی کودکان، خودکارامدی جسمانی و سیاهه اضطراب حالت صفت بوده است. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل واریانس بین آزمودنی تحلیل شد. یافته ها نشان داد که در هر سه گروه سنی، اضطراب حالت صفت دختران کار به طور معناداری از دختران عادی بیشتر است درحالی که خودکارامدی و ابعاد آن در دختران عادی به طور معناداری از دختران کار بیشتر است. با افزایش سن در دختران عادی اضطراب حالت و اضطراب صفت افزایش می یابد، درحالی که در مورد دختران کار با افزایش سن از دوره سنی 11-9 به دوره سنی 14-12 سال افزایش اضطراب حالت، و با افزایش سن تا دوره سنی 17-15 سال کاهش اضطراب حالت وجود دارد و با افزایش سن در دختران کار، اضطراب صفت افزایش می یابد. هم چنین با افزایش سن، میزان خودکارامدی تحصیلی (بجز در دختران کار 17- 15 ساله)، و خودکارامدی اجتماعی و هیجانی در هر دو گروه کاهش، و خودکارامدی جسمانی در دختران کار تا حدی افزایش، و در دختران عادی کاهش می یابد. بنابراین، خودکارامدی در دوران اواسط کودکی و نوجوانی می تواند به عنوان عامل تأثیرگذار مهمی در بروز و تداوم اضطراب نقش داشته باشد.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و افسردگی (مورد مطالعه: زنان متأهل شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و افسردگی در میان زنان متأهل نگاشته شده است. روش پژوهش مورد استفاده، پیمایش بود و جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شهر تبریز به تعداد 378460 نفر بود که از بین آن ها، 384 نفر به عنوان نمونه نهایی بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. همچنین، برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد، برای سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و به منظور برآورد اعتبار آن، از تکنیک تحلیل عاملی استفاده شد. داده ها از طریق نرم افزار Spss18 ، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که متغیر سرمایه اجتماعی در تمامی ابعاد چهارگانه(حمایت خانواده پدری، حمایت خانواده پدر شوهری زن، حمایت دوستان و اعتماد بین زوجین)، با متغیر افسردگی، رابطه معنادار و معکوسی داشته است. همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که، 24% تغییرات مرتبط به متغیر «افسردگی»توسط متغیرهای مستقل مورد استفاده تبیین شده است.
تعارض کار- خانواده در پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تعارض کار- خانواده در پرستاران انجام شد. در این مطالعه توصیفی- مقطعی 374 پرستار شاغل در هشت مرکز آموزشی درمانی شهر رشت به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات فردی و پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون[1] ارزیابی شدند داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تعارض کار – خانواده از نظر فشار و تعارض خانواده- کار از نظر زمان، بیش ترین حیطه تأثیر گذار در تعارض پرستاران هستند. مدل رگرسیون نشان داد که از بین عوامل فردی علاقه به شغل، شغل دوم و نگهداری از سالمندان یا فرزند معلول در حیطه تعارض کار با خانواده و علاقه به شغل، داشتن شغل دوم، نگهداری از سالمندان یا فرزند معلول و شرایط شغلی همسر در حیطه تعارض خانواده با کار معنادار و مرتبط است. یافته های این پژوهش به اهمیت ایجاد تعادل در زندگی خانوادگی و شغلی پرستاران تأکید می کند ،به طوری که با آگاه کردن مسئولان از نتایج این پژوهش می توان گام مهمی در جهت کاهش مشکلات پرستاران و افزایش کیفیّت خدمات رسانی به آن ها برداشت.
عوامل مؤثر در احساس امنیت اجتماعی زنان در فضاهای عمومی شهری (مطالعه ی موردی: پارک ائل گلی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، امنیت یکی از نیازهای اساسی اجتماعات انسانی بوده و در برنامه ریزی شهری به مقوله ی امنیت زنان در فضاهای شهری توجه ویژه ای می شود. این تحقیق با هدف بررسی احساس امنیت زنان و عوامل اجتماعی و کالبدی مرتبط با آن در پارک ائل گلی تبریز انجام شده و در آن نمونه ی 277 نفری از زنان بالای 15 سال مصاحبه شدند. یافته های تحقیق نشان داد که بین عوامل فرم فضا، اطلاعات محیطی گمراه کننده، نور، آلودگی محیطی، میزان دسترسی به خدمات حمل و نقل عمومی، کیفیت فعالیت ها و کاربری زمین پیرامون پارک و عوامل اجتماعی استفاده کنندگان از قبیل سن، شغل، تحصیلات با میزان احساس امنیت زنان رابطه وجود دارد. همچنین عامل نور بیشترین تأثیر و عامل فعالیت ها و کاربری زمین کمترین تأثیر را در احساس امنیت زنان دارد. دیگر اینکه بین فرم فضا، وجود اطلاعات محیطی گمراه کننده، نور، آلودگی محیطی، میزان دسترسی به خدمات حمل و نقل عمومی و کیفیت فعالیت ها و کاربری زمین و احساس امنیت زنان همبستگی معنی داری در سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. تغییر در طرح فضاهای مسکونی و تجاری و فضاهای عمومی و ایجاد محیط های قابل پیشگیری از جرم، نیازمند مدیریت، طراحی یا دست کاری محیط برای ایجاد یک سیستم روشمند است. این امر مستلزم آن است که برنامه ریزان و طراحان شهری در خلق فضاهای مناسب، که امکان بروز و حضور همه ی گروه ها و ایجاد شهر سالم را به وجود می آورد، بکوشند.
تفاوت های جنسیّتی در شخصیت و هیجان خواهی دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنسیّت متغیر مهمی است که تأثیر آن بر شخصیت و هیجان خواهی در پژوهش های مختلفی بررسی شده است. نتایج این پژوهش ها در برخی موارد متناقض است که می تواند نشان از نقش فرهنگ بر این روابط باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف، بررسی تفاوت های جنسیّتی در پنج عامل بزرگ شخصیت و هیجان خواهی در دانشجویان دانشگاه تهران اجرا شد. نمونه ای شامل 177 دانشجوی مقطع کارشناسی (دختر= 108، پسر=69) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از دانشکده های مختلف دانشگاه تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کری (1992) و مقیاس هیجان خواهی نسخه پنجم زاکرمن (1978) پاسخ دادند. براساس یافته ها، تفاوت معناداری میان دختران و پسران در پنج عامل بزرگ شخصیت وجود داشت. دختران نمرات معنادار بالاتری در گشودگی به تجربیات و توافق پذیری نسبت به پسران کسب کردند. همچنین، تفاوت معناداری در هیجان خواهی دختران و پسران به دست آمد. پسران به طور معناداری نمرات بالاتری در زیر مقیاس های هیجان طلبی و ماجراجویی، نابازداری و حساسیت به ملالت، نسبت به دختران کسب کردند
بازنگری مبانی فکری - کلامی الگوهای اجتماعی زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی علل و عوامل طلاق در جامعه و تأثیر مخرب آن بر بانوان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان « بررسی علل و عوامل طلاق در جامعه و تأثیر مخرب آن بر بانوان» میباشد که به بررسی عوامل طلاق در جامعه و تأثیر آن بر بانوان می پردازد. چرا که طلاق شوم ترین سرنوشتی است که ممکن است برای یک خانواده رقم بخورد. با این وجود گاه گریزی از آن باقی نمی ماند. با طلاق رشته ازدواج میان زن و شوهر قطع می شود و از آن پس برای باز کردن گروه علقه میان آن دو باید برخی اقدامات انجام شود. این پدیده یکی از مسائل اجتماعی عصر ماست که امروزه کمتر کسی در مورد مشکل و معضل بودن آن شک می ورزد. میزان بالای طلاق در جوامع امروزی جامعه شناسان را به کنکاش در مورد عوامل موثر بر آن داشته تا مکشوف گردد که چه چیزی موجب چنین تغییری در نرخ طلاق گردیده است. این پدیده جنبه های متعددی از زندگی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. پدیده طلاق یک پدیده روان شناختی است و علل متفاوت روانی، اجتماعی و ... دارد و می بایست روحیه طلاق زدگی در افراد وجود داشته باشد.
سئوالات اصلی که این مقاله در پی پاسخگویی به آنهاست عبارتند از اینکه چه عواملی در جامعه منجر به طلاق می شود؟ و اینکه طلاق چه تأثیری بر بانوان در جامعه و خانواده می گذارد؟ می باشد. موضوع این مقاله، بررسی و شناخت علل یا عواملی است که در وقوع طلاق موثر می باشد و می خواهیم ببینیم، چه عواملی موجب می شود که طلاق صورت بگیرد اما اهمیت پژوهش حاضر در این است که بعد از وقوع طلاق، این پدیده چه تأثیری بر فرد و جامعه خواهد داشت. اما یافته ها حاکی از آن است که به وقوع پیوستن هر پدیده ای، روی تمام اعضای خانواده تأثیر می گذارد و طلاق به عنوان یکی از تلخ ترین حوادث زندگی، بر افکار، واکنش ها، خواستها، نیاز ها و به طور کلی شخصیت تمام اعضای خانواده، هم والدین و هم فرزندان تأثیر سوء و مخربی باقی می گذارد.\
بررسی فرایندهای تفسیری و معنایی مبتنی بر جنسیت در انتخاب کنش اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی فرایندهای معنایی و استدلالی افراد در هنگام داوری اخلاقی و کشف جهت گیری های جنسیّتی در آن بود. در این پژوهش که از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی بهره برده شد، تمرکز مطالعه بر فرایندی بود که قضاوت افراد را هنگام مواجهه با تعارضات و دوراهی های اخلاقی شکل می دهد. به عبارتی شیوه تفکّر و روش استدلال فرد در رسیدن به یک انتخاب اخلاقی مورد توجه محقق بود. ابزار پژوهش پرسشنامه ای حاوی داستان هایی با محتوای تعارض اخلاقی بود که با ابعاد مختلف زندگی انسان ها در ارتباط است که با انجام دادن مصاحبه عمیق و با قرار دادن افراد در دوراهی های اخلاقی موجود در داستان ها، داده ها جمع آوری شد. داستان ها براساس مطالعه معماهای اخلاقی موجود و با توجه به سؤالات پژوهش طراحی شدند؛ نمونه گیری به صورت هدف مند انجام شد و بدین ترتیب 24 نفر از هر دو جنس زن و مرد به طور مساوی برای مصاحبه انتخاب شدند که نیمی از آن متشکل از دانشجویان دوره لیسانس 19 - 23 سال و نیمی دیگر متشکل از پدر و مادرانی بود که در محدوده سنی 45 - 55 سال قرار داشتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که اگرچه افراد هنگام قضاوت در یک دوراهی اخلاقی، ممکن است به یک تصمیم گیری مشابه برسند، اما منطق و فرایندهای استدلالی آن ها برای رسیدن به این تصمیم می تواند بسیار متفاوت از یکدیگر باشد. همچنین یافته ها نشان می دهد که جنسیّت نقش قابل ملاحظه ای را در جهت گیری های معنایی و استدلالی متفاوت اخلاقی ایفا می کند، به نحوی که نتایج نشان داد زنان عمدتاً بر استدلال های عاطفی و مراقبت محور و مردان بر گرایش های منطقی و عدالت محور تأکید بیش تری دارند، اگرچه هر دو گرایش و جهت گیری را می توان در هر دو گروه به صورت کلی مشاهده کرد
چگونگی بازنمایی زنان سنتی و مدرن در آگهی های تلویزیونی ایران (از مهر 1390 تا مهر 1391)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگهی های تلویزیونی یکی از زمینه های مناسب برای مطالعات فرهنگی، به ویژه سلیقه های حاکم بر نحوة نمایش هویت زنان جامعه است. در این مقاله، چگونگی بازنمایی هویت های جنسیتی با عناوین گوناگون و با رویکردهای مختلف، ازجمله نشانه شناختی و تحلیل محتوا بررسی شده است. چگونگی بازنمایی زنان و نقش های محول شده به آن ها که برسازندة نقش زن سنتی و مدرن هستند، موضوع این پژوهش است. در این تحقیق، روش نمونه گیری به صورت تصادفی است و آگهی های پخش شده در یک سال مربوط به تمام انواع محصولات در هفت گروه طبقه بندی شده است. در گام اول، میزان حضور زنان و مردان در آگهی ها مشخص و سپس نقش زنان در آگهی ها با توجه به تعریف زن مدرن و سنتی نقد شده است. در این پژوهش، مشخص شد که در 40 درصد کل آگهی ها، شخصیت زنی وجود نداشته است و در باقی تبلیغات، مردان معادل 59 درصد، زنان 17 درصد و مردان و زنان با هم 23 درصد حضور داشته اند. در نمایش زنان، معمولاً نقش زن سنتی اولویت داشته است. دلیل این وضعیت، علاوه بر مسائل فرهنگی، حاکمیت سلیقه و تفکری است که زن درحاشیه، مصرف گرا و غیرمتفکر را بیشتر می پسندد و به نشان دار شدن آگهی هایی منجر شده است که شخصیت زن داشتند.
شناسایی «تصورات قالبی جنسیتی» در شهر تهران: گسست یا تداوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله شناسایی «تصورات قالبیِ جنسیتی در سطح شهر تهران» مورد بررسی قرار می گیرد.اهمیت شناسایی تصورات قالبی جنسیتی از آن روست که شناخت آنها به مثابه جزِشناختیِ نگرش از شیوه های موثرِ فهم رفتارهای غالبِ افراد در جامعه است. مساله اصلیِ نگارنده این است که، تصورات قالبی جنسیتی در این تحقیق نسبت به تحقیقات پیشین از چه روندی پیروی می کنند؟ گسست یا تداوم. در این راستا هدف اصلی، شناسایی تصورات قالبی جنسیتی شهر تهران است. روش تحقیقِ کمی و از نوع پیمایش است. گرد آوری اطلاعات این پژوهش، از طریق مراجعه به متون و تکمیل پرسشنامه در میان 300 پاسخگو به صورت تصادفی و تحلیل آن از طریق بهره گیری از آمار های توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که ویژگی های «مهربان»، «حساس»، «ملایم»، «هیجانی»، «پیرو» و«ضعیف» به ترتیب به عنوان ویژگی هایِ غالب ِ زنانه و در مقابل، ویژگی های «با ثبات» ،«مقتدر»، «با کفایت» ،«رهبر»، «چیره دست»، «خشن» و «پرخاشگر»، به عنوان خصوصیات غالب مردانه صرف نظر از متغیرهای مستقل تحقیق معرفی شده اند. افزون بر این یافته های تحقیق مزبور در جهت تداوم داده های سایر تحقیقات، در زمینه تصورات قالبی جنسیتیِ موجود است.
فرهنگ سیاسی و مشارکت سیاسی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در کشورهای جهان سوم هم برای رشد و توسعه جوامع و هم برای خود شکوفایی زنان روز به روز افزایش می یابد، و ضرورت مطالعه آن بیشتر می شود. در این مقاله به تأثیر فرهنگ سیاسی زنان بر روی مشارکت سیاسی آنان می پردازیم. با استفاده از نظریه اینگلهارت و سایر نظریه ها درباره تاثیر فرهنگ سیاسی بر مشارکت سیاسی فرضیات تحقیق مطرح و با استفاده از روش پیمایشی، داده های لازم جمع آوری و تجزیه و تحلیل شدند. جامعه آماری پژوهش زنان بالای 20 سال شهر یزد بودند که با روش نمونه گیری تصادفی 385 نفر از آنان انتخاب و پرسشنامه های تهیه شده تکمیل گردیدند. نتایج تحقیق حاکی از این بود که فرهنگ سیاسی زنان بر روی مشارکت سیاسی آنان تأثیر می گذارد. همچنین همه مولفه های فرهنگی سیاسی، شامل نگرش نسبت به نظام سیاسی، نخبگان سیاسی حاکم، دانش (تجهیز) سیاسی، نگرش زنان نسبت به توانمندی سیاسی خود، و هنجارمند دانستن مشارکت سیاسی زنان با مشارکت سیاسی زنان رابطه معنی دارِ مثبت نشان دادند.
مطالعه بازنمایی حجاب، پوشش و آرایش هنرپیشگان زن در پوسترهای فیلم های سینمای ایران و مطابقت آن با سیاست گذاری فرهنگی سه دولت (سازندگی، اصلاحات و اصولگرا): به روش رهیافت گفتمانی استوارت هال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مطالعه چگونگی بازنمایی هنرپیشگان زن در پوستر های فیلم های سینمایی (1368 تا 1392) می پردازیم. این تحلیل روی 88 پوستر، متعلق به یک دوره 24 ساله و به صورت کمی انجام شده است. 9 متغیر در این تحلیل لحاظ شده که به ترتیب عبارت اند از 1. متغیرهای نسبت مساحت عکس به زنان به کل، 2. اندازه نما، 3. محل استقرار تصویر زنان در کل لایه ها، 4. آرایش، 5. پوشش، 6. حجاب، 7. نسبت تعداد شخصیت زن به کل، 8. رتبه شخصیتی زنان به کل شخصیت ها، 9. ژانر فیلم. به علاوه نمونه ها به 6 دورة زمانی تقسیم شده اند. با استفاده از رهیافت گفتمانی هال، در مجموع این تحقیق تأکیدی بر اهمیت تطابق بازنمایی ها با اندیشه ها و ایدئولوژی هاست. این نتایج حاکی از آن است که ارزش ها و سیاست گذاری های دهه 70 و 80 در سینما، در مقوله پوشش و حجاب و آرایش به بازنمایی نرسیده و رویکردی منفعلانه از جانب ساختار قدرت نسبت به مقتضیات صنعت سینما اخذ کرده است.
بررسی گرایش به باروری و عوامل اجتماعی مرتبط با آن (مطالعه موردی زنان متأهل 50-15 ساله ساکن شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران به عنوان کشوری در حال انتقال از لحاظ ساخت سنی و سطح توسعه ای، طی دهه های اخیر کاهش باروری سریعی را تجربه کرده است. باروری و فرزندآوری در جمعیت های انسانی با دو جنبه زیستی و اجتماعی در ارتباط است. هدف از انجام این مطالعه شناسایی عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش به باروری است. با روش تحقیق پیمایش، اطلاعات مورد نیاز از 460 زن متاهل 50-15 ساله شهر تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمده است. نتایج بدست آمده از تحلیل های دو متغیره و چند متغیره نشان دادند، باورهای مذهبی مهمترین عامل در گرایش به باروری زنان است. بطوریکه با توجه به یافته های حاصل از رگرسیون چند متغیره، باورهای مذهبی با 21 درصد بیشترین سهم را در میزان گرایش به باروری زنان دارد و در مجموع 30 درصد گرایش به باروری توسط متغیرهای باورهای مذهبی، فرزند ایده آل، سرمایه اجتماعی، مدت اقامت در شهر تبریز و پایگاه اجتماعی تبیین می شود. در تحلیل مسیر، متغیر سن زن بیش ترین اثر و متغیر پایگاه اجتماعی کم ترین اثر را بر میزان گرایش به باروری زنان دارد. در نهایت می توان نظریه های بونگارت، نوتشتاین، رانگ و بکر، و نیز نظریه های پایگاه اجتماعی، باورهای مذهبی و سرمایه اجتماعی را جهت تبیین رابطه عوامل اجتماعی با میزان گرایش به باروری مناسب دانست.
موانع ارتقای زنان شاغل در بانک های دولتی کشور به سطوح عالی مدیریت از دیدگاه کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی موانع ارتقای زنان شاغل در بانک های دولتی کشور به سطوح عالی مدیریت و شناخت تفاوتدیدگاه زنان و مردان به این موانع انجام شده است. تحقیق از نوع پیمایشی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه است. جامعة آماری مطالعه را همة کارکنان زن و مردی تشکیل می دهند که مدرک تحصیلی کارشناسی و بالاتر با حداقل پنج سال سابقة خدمت دارند و در بانک های دولتی شاغل اند؛ تعداد 400 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای برای نمونه انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات با استفاده از دو آزمون آماری t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در همة فرضیه ها، تفاوت معنی داری بین نظرهای زنان و مردان شاغل در بانک های دولتی کشور دربارة موانع ارتقای زنان به سطوح عالی مدیریت وجود دارد. هم چنین نتایج مطالعه بیان گر آن است که متغیرهای فرهنگ سازمانی حاکم، تمایل نداشتن زنان به ارتقا و کلیشه های جنسیتی در جامعه، مهم ترین موانع و ویژگی های جسمی و روانی زنان، کم اهمیت ترین موانع تلقی شده است.
مقایسة سبک های هویتی در میان زنان متعهد و غیرمتعهد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که تعهد زنان به زندگی زناشویی تأثیر به سزایی در تداوم خانواده دارد، پژوهش حاضر به مقایسة سبک های هویتی در دو گروه از زنان متعهد و غیرمتعهد پرداخته است. بدین منظور ده نفر از زنان غیرمتعهد بازداشت شده در ندامت گاه فردیس و ده نفر از زنان متعهد مراجعه کننده به مرکز مشاورة آوین به صورت هدف مند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبة نیمه ساختاریافته و در تحلیل داده ها از تحلیل محتوای مطالب یادداشت شده استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش دربارة شاخص های تعیین کنندة سبک هویت، یعنی نگرش های مذهبی، سیاسی، شغلی و نیز توصیف خود، روش تصمیم گیری، هدف و برنامه و نگاه به آینده، احساس در تصمیم گیری های مهم، انتخاب دوستان و نگاه به جنسیت، میان دو گروه زنان متعهد و غیرمتعهد تفاوت هایی مشاهده شد. با توجه به خصوصیات مذکور و فراوانی آن ها نتیجه گرفته می شود که سبک هویت غالب در زنان غیرمتعهد در این پژوهش، سبک اجتنابی/ سردرگم و در زنان متعهد، سبک هویتی اطلاعاتی است.
بررسی رابطه بین مؤلفه های سرمایه روان شناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، با هدف بررسی رابطه سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و ماهیتاً از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری آن شامل کلیه ی متاهلین ساکن در شهر اصفهان (1392) بود. این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. بدین طریق تعداد 75 زوج از اعضای جامعه انتخاب و بوسیله پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) و پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی فلچر (2000) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها در سطح استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون t) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی دارای همبستگی منفی
(73/0=r) می باشند. هم چنین بین مؤلفه های سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی نیز رابطه منفی دیده شد. در تحلیل رگرسیون، مؤلفه خودکارآمدی و تاب آوری پیش ببینی کننده کیفیت زندگی زناشویی بودند (p<./05).