فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی پرسشنامه خوشبختی زناشویی بود. روش این پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی و جامعه آن شامل زوجین استان زنجان بودند. در بخش کیفی نمونه ای به روش هدفمند و به تعداد 41 نفر از زوجین موفق انتخاب شدند. در بخش کمی نمونه ای به روش دسترس و طبق فرمول کوکران به حجم 664 نفر انتخاب شد و اطلاعات لازم از آنها اخذ شد. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. در فاز کیفی ابتدا زوجین موفق با ارزیابی مصاحبه و شاخص های کمی خوشبختی شناسایی شدند و سپس پرسشنامه خوشبختی زناشویی بر اساس تحلیل مصاحبه های انجام شده با زوجین موفق ساخته شد. در بخش کیفی چهار درونمایه کلی و سیزده عامل زیر بنایی را برای خوشبختی زوجین شامل زمینه مناسب(شامل سه طبقه خانواده ها، آمادگی موقع ازدواج و منابع مالی)، باورهای سازگارانه(شامل سه طبقه انتظارات واقع بینانه، باور به درک و پذیرش و تعهد و نظارت بر تعهد)، رفتارهای تقویت کننده رابطه(شامل پنج طبقه همراهی و فعالیت مشترک، مهارت های ارتباطی، حل مساله، حمایت و مسئولیت پذیری) و احساس مثبت(شامل چهار طبقه هیجان خواهی، احساس مثبت، زیباپسندی و محبت) شناسایی شدند. اعتبار به سه شیوه آلفای کرونباخ، اعتبار مرکب و بازآزمایی بررسی شد که با توجه به مقادیر بالای 70/0 اعتبار کل ابزار و مولفه ها تایید شد. روایی محتوایی به دو شکل کیفی (مصاحبه با 12 متخصص حوزه خانواده)و کمی (با محاسبه دو شاخص CVR و CVI) ارزیابی و تایید شد. برای روایی ملاکی همبستگی نمره حاصل از پرسشنامه با ارزیابی یک مشاور خانواده برای 45 زوج در یک مقیاس 1تا 10 محاسبه شد و 69/0 به دست آمد. روایی سازه با تحلیل عاملی تاییدی ارزیابی شد. رابطه تک تک سوالها با عامل زیربنایی خود دارای مقدار t بیشتر از 2 و لذا معنی دار بود. همچنین شاخص های برازش از نتایج تحلیل عاملی تأییدی حمایت کردند. ابزار تهیه شده در این پژوهش می تواند در سنجش کارکردهای زوج ایرانی توسط مشاوران و برنامه ریزان به کار گرفته شود.
زن و زنانگی در انجیل توماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
141 - 159
حوزههای تخصصی:
جایگاه زن و نقش آن در عرصه اجتماعی و تأثیرگذاری عواملی مانند فرهنگ و دین بر آن همواره مدنظر محققان حوزه زنان بوده است. در این تحقیق، جایگاه زن و زنانگی در انجیل توماس را بررسی کردیم؛ انجیلی که نوشته ای غیررسمی و یکی از متون یافت شده در کتابخانه نجع حمادی است و با وجود حجم کم آن از بدو کشف شدن همواره مورد توجه پژوهشگران حوزه صدر مسیحیت بوده است. در ضمن این پژوهش، مروری بر نگاه ادیان، به ویژه مسیحیت رسمی و پدران کلیسا به زن داشتیم و گفته های انجیل توماس در این زمینه را به روش توصیفی-تحلیلی بررسی کردیم. نتیجه این تحقیق نشان می دهد این متن غیررسمی برخلاف متون رسمی مسیحیت، جایگاه بالاتری را برای زنان رقم زده است و نقش مؤثرتری برای ایشان مدنظر دارد. براساس این پژوهش از منظر انجیل توماس برای رسیدن به رستگاری و ملکوت باید از زنانگی و مردانگی گذشت و به وحدت و تجرد رسید؛ زیرا دیدگاه معرفتی و الهیاتی این متن مقدس ایجاب می کند به روحانیت و معنویت فرد توجه داشته باشد، نه جنسیت او.
واکاوی کیفی هویت زنانه و تصویر بدن در دختران نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
83 - 109
حوزههای تخصصی:
زیبایی ظاهری در مناسبات جهان مدرن به ویژه برای زنان اهمیت زیادی دارد.بازنمود ابعاد جسمانی هویت در افراد کم توان جسمی متفاوت با دیگران است.پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های هویت زنانه و تصویر بدن در دختران نابینا، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تاویلی انجام شده است.میدان بررسی این پژوهش، دختران نابینای شهر تهران بودند.شرکت کنندگان نیز، 19نفر از دانشجویان دانشگاه تهران بودند که با استفاده از نمونه گیری دردسترس هدفمند انتخاب شدند.داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته به دست آمدند و با کدگذاری کلایزی تحلیل شدند.طبق یافته ها هویت زنانه از نگاه شرکت کنندگان شامل سه مقوله کلی ابعاد زنانگی، زنانگی نابینایان و تصویربدن است.هویت زنانه دارای ابعاد درونی، ظاهری و اجتماعی است.زنانگی نابینایان در ارتباط با نقش های اجتماعی، مسائل ارتباطی، مقبولیت و نیز فعالیت اجتماعی شکل می گیرد.در بعد نگرشی تصویر بدن، رسیدگی به ظاهر و رضایت از آن در دختران نابینای شرکت کننده، بالا ارزیابی شد.در بعد ادراکی نیز زیبایی ظاهری، جز در روابط اجتماعی کوتاه مدت، ملاک شایستگی در آن ها شناخته نشد.در نتیجه یافته ها، هویت زنانه دختران نابینا در بعد درونی مانند دیگران است؛ اما آسیب بینایی و پیامدهای آن سبب شده است که هویت زنانه دختران نابینا در بعد جسمانی و اجتماعی متفاوت با دختران دیگر شکل بگیرد و چالش هایی را برای آن ها به همراه داشته باشد.
بسترهای زمینه ساز خویشتنداری و مقاومت نوجوانان در برابر فشار همسالان در ارتباط با جنس مخالف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
27 - 60
حوزههای تخصصی:
خویشتنداری نوجوانان عامل مهمی در در برابر فشار همسالان در برقراری ارتباط با جنس مخالف محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل خویشتن داری نوجوانان و مقاومت در برابر فشار همسالان در ارتباط با جنس مخالف است. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شد. به منظور دستیابی به این هدف ۱۴ نفر از نوجوانان دختر واجد شرایط به روش هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس نظریه زمینه ای و طی سه مرحله؛ کد باز، کد محوری و کد انتخابی کدگذاری شد. با کدگذاری یافته ها عوامل موثر در خویشتن داری نوجوانان و مقاومت در برابر فشار همسالان در ارتباط با جنس مخالف در عوامل علی، عوامل زمینه ای، شرایط تسهیل گر و مداخله گر، راهبردهای مقاومت و پیامدها طبقه بندی شد. مفهوم هسته ای به دست آمده از تحلیل یافته ها، بیانگر آن است آن است که رابطه ایمن با والدین و تکیه بر آنان در ارضای نیازها، موجب تقویت خویشتنداری نوجوانان و مصونیت آنان در برابر فشار همسالان می شود. لذا توصیه می شود علاوه بر آموزش مهارت های خودمراقبتی به نوجوانان؛ درباره لزوم تحکیم پیوندهای عاطفی با نوجوانان و ایجاد فضای امن روانی در خانواده به والدین آموزش های لازم ارائه گردد.
آسیب شناسی نظام اعطای تابعیت در ایران؛ موردکاوی تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
55 - 71
حوزههای تخصصی:
تابعیت رابطه حقوقی-سیاسی یک شخص با یک دولت است و درنتیجه اعطای تابعیت یک امر حاکمیتی به شمار می آید. ازاین رو هریک از نظام های حقوقی- سیاسی دنیا قواعد سخت گیرانه ای برای اعطای تابعیت وضع می کنند و تنها کسانی را به تابعیت خود می پذیرند که از آزمون های متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با موفقیت خارج شده باشند و علقه خود را با آن نظام سیاسی اثبات کرده باشند. هرچند نظام حقوقی حاکم بر تابعیت بویژه در مواد 976 قانون مدنی با توجه به فقدان شناسه ها و علقه های ثبت احوال شخصیه در ابتدای قرن چهاردهم، دارای اشکالاتی است ولی قانون گذار ایران در سال 1398، بدون توجه به ماهیت تابعیت، به منظور تکریم زنان ایرانی و ارائه خدمات اجتماعی به فرزندان حاصل از ازدواج آنان با مردان غیرایرانی به نحو گسترده ای اعطای تابعیت ایران به این فرزندان را با ملحقات محل تأمل تجویز نمود و آسیب هایی به پیکره نظام اعطای تابعیت در ایران و کرامت زن وارد نمود. آثار منفی ناشی از اجرای این قانون، با وجود مدت کوتاهی که از تصویب آن می گذرد، به واسطه برهم زدن نظم حاکم بر اعطای تابعیت در ایران قابل مشاهده است و ضرورت اصلاح این قانون و سایر قوانین مربوط به تابعیت، بیش از پیش احساس می شود. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی در پاسخ به این سوال که «نظام حقوقی اعطای تابعیت به افراد بویژه فرزندان مادر ایرانی با چه چالشهایی روبرو است و چگونه باید با رویکردی انسانی درصدد برطرف کردن آن برآمد؟»، پیشنهادهایی را به منظور اصلاح کلیت نظام حقوقی اعطای تابعیت ارائه خواهد نمود.
بررسی فقهی شبهاتی درباره مسئولیت حاکمیت اسلامی نسبت به اقامه حجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقامه حجاب یکی از مصادیق اقامه دین و از اهم وظایف حکومت اسلامی است که اتخاذ هر رویکردی درباره آن با تأثیرات متفاوتی در اجتماع و حکمرانی همراه خواهد بود. پژوهش حاضر به روش تحلیلی- اسنادی و با هدف بررسی فقهی مسئولیت حاکمیت اسلامی در مسئله اقامه حجاب با وجود مفاهیمی همچون عدم تنجز، عدم پذیرش، ترتب مفسده، عدم تأثیر و عدم رضایت اجتماعی درباره این موضوع انجام شد. نتایج بررسی ها نشان داد که هیچ یک از این موارد، رافع مسئولیت حکومت اسلامی نسبت به اقامه حجاب نیست. حکومت اسلامی باید با تحقق شرایط امربه معروف و نهی ازمنکر نسبت به تنجز تکلیف با ارشاد جاهل، و زمینه سازی تأثیر آن در جامعه از باب مقدمه واجب در محدوده ای که جامعه به معروف بودن آن اذعان دارد، با بی حجابی و آن نوع از بدحجابی که برای جامعه مفسده آور است، مقابله نماید. بهره گیری از ابزارها، شیوه های اجرایی و مجازا ت های متناسب با تفاوت های فرهنگی، برای جلوگیری از بروز تزاحم بین مصلحت الزام به حجاب و مصالح دیگر، ضرورت دارد.
تحلیل کیفی دلایل و زمینه های اقدام به خودکشی زنان شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
95 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف: اقدام به خودکشی به مثابه یک پدیده پیچیده و چند بعدی که دارای ابعاد مختلفی از جمله روانی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی است که بر اساس آمار و شواهد مستند به نحو بی سابقه ای افزایش یافته است. این پژوهش به دنبال شناسایی دلایل و زمینه های اقدام به خودکشی زنان شهر یاسوج می باشد.
روش : این پژوهش به دنبال شناسایی دلایل و زمینه های خودکشی زنان شهر یاسوج با استفاده از روش کیفی و رویکرد نظریه مبنایی است. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر 10 نفر از زنان 35-15 ساله شهر یاسوج که به دلیل اقدام به خودکشی به اورژانس اجتماعی ارجاع داده شده بودند، که به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند و سپس داده های به دست آمده با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، مرکزی و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان از وجود 9 مقوله اصلی در اقدام به خودکشی است که عباتنداز: «مواجهه با خشونت»، «خانواده نابسامان»، «مشکلات روان شناختی»، «سنت گریزی»، «مهارت های مقابله ای ناکارآمد»، «جبران کاستی ها»، «فشار هنجاری»، «بازتولید شرایط» و «سهم خواهی». مقوله هسته پژوهش نیز «خودکشی عملی نیت مند تا کنشی رهایی بخش» می باشد.
مدل سازی معادلات ساختاری گرایش به طلاق براساس باورهای بدکارکردی جنسی، باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی میل به طلاق بر اساس باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی در زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهراردبیل بود. روش: این پژوهش از نظر روش شناسی در زمره ی پژوهش های همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان مراکز مشاوره شهر اردبیل بود که از این میان 290 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه پرسشنامه باورهای بد کارکردی جنسی نوبره، پنیتو وگویا (2007) ، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسون و اپشتاین (1981)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و پرسشنامه میل به طلاق روزبولت، زمبروت (1983) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS-24 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به شاخص های برازش ارائه شده، مدل پژوهش پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین، اثر مستقیم باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی بر میل به طلاق معنادار بود و در رابطه بین باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی با میل به طلاق، دلزدگی زناشویی نقش میانجی داشت. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی به صورت مستقیم تاثیر مثبت بر میل به طلاق دارد و باورهای بد کارکردی جنسی با میانجی گری دلزدگی زناشویی اثر غیرمستقیم و مثبت بر میل به طلاق دارد و باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم و مثبت بر میل به طلاق نشان می دهد. به تعبیری سرخوردگی و دلزدگی زناشویی، کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی به همسر است که با احساس بیگانگی، بی علاقگی و بی تفاوتی به یکدیگر و جایگزینی عواطف منفی به جای عواطف مثبت همراه است بنابراین، با در نظر گرفتن پیامدهای ناشی از دلزدگی زناشویی زوجین می توان تا حد زیادی تمایل زوجین به طلاق را پیش بینی کرد.
زنان در هزارتوی اشتغال: بررسی کیفی راهبردهای زنان در دستیابی به فرصت های شغلی (مورد مطالعه: زنان شاغل شهر مشهد در سال 1398- 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
171-195
حوزههای تخصصی:
اشتغال زنان، به واسطه زمینه های تاریخی فرهنگی و شرایط ساختاری مختلف، عموما با چالش ها و موانع جدی روبرو بوده است. واکاوی تجارب و شناسایی راهبردهای زنان در به دست آوردن فرصت های شغلی می تواند در روشن ساختن این چالش ها و راه های غلبه بر آنها موثر باشد. روش انجام پژوهش حاضر کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای بوده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نوزده تن از زنان شاغل در شهر مشهد به دست آمده است. مطابق با نتایج حاصل، پدیده مرکزی تحت عنوان «کاریابی زنان: موازنه میان هویت یابی، امنیت جویی و استقلال طلبی» صورت بندی شد. این پدیده با مجموعه ای از شرایط زمینه ای از قبیل «گسترش فرصت های شغلی ناپایدار در بازار کار» و «تحول در معیارهای اعتباریابی زنان در جامعه ایرانی»، شرایط علی همچون «چگالی زنان شاغل در شبکه اجتماعی پیرامونی»، «چالش های نقشی- هویتی» و «برخورداری از مهارت ها و مدارک حرفه ای» و همچنین شرایط مداخله ای مانند «تحصیلات»، «تاهل و تجربه اقتصادی مرتبط با آن» و «تجربه زیسته در خانه پدری» احاطه شده بود. اتخاذ راهبردهایی نظیر «پرسه زنی در بازار کار»، «تجربه های کارآفرینانه»، «کاریابی مبتنی بر تجارب پیشین» و «تکیه بر شبکه های اجتماعی پیرامونی»، پیامدهایی از قبیل «اولویت یابی درآمد بر امنیت شغلی»، «استقلال نسبی اقتصادی زنان» و «زنانه شدن تدریجی بازار کار» به دنبال داشته است.
روان شناسی زبان و نقش های جنسیتی زنانه در حسب حال های شاعران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۷
45 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روان شناسی زبان و نقش جنسیتی زنانه در حسب حال های شاعران زن می باشد. جامعه پژوهش، حسب حال های منظوم شاعران زن بود. نمونه پژوهش، اشعار مرتبط با حسب حال اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد، سپیده کاشانی و طاهره صفارزاده بود. روش پژوهش ترکیبی (توصیفی، تحلیل قیاسی،آماری) بود. برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای استفاده شد. داده های به دست آمده نشان داد، تحلیل و تفسیر نقش های جنسیتی انعکاس یافته در متن حسب حال های شاعران زن، بر اساس نظریه عینک جنسیتی ساندرا بم بوده است وی با شرح اوصاف 20 گانه قوی برای زنان در نقش های جنسیتی، الگویی را برای تعیین میزان باورداشت زنان به هویت وبرچسب های جنسیتی که فرهنگ و قدرت برای آنان پسندیده و طراحی نموده است در اختیار قرار می دهد. نشانه های معنی داری از تصویر ذهنی راوی از "من" او، در بافت زبانی حسب حال تجلی می یابد که می تواند طرح واره هویتی-جنسیتی مؤلف را برای تحقیقات روان شناختی ترسیم و تکمیل نماید. هم چنین نتایج نشان داد که واژگان در حسب حال های زنان، نشانه های حسی-عاطفی عمیق زنان و تعهد آنان در مقابل جهان (دیگری،طبیعت، جامعه) را نشان می دهد. زنان در برابر نیازهای "دیگری" خونگرم و حساس هستند. غم و اندوه، پذیرش سرنوشت، فرودستی، توسل به باورهای مذهبی و بعضا اعتقادات خرافی برای نجات از گرفتاری های شخصی و جمعی، تعهد در انجام رسومات اجتماعی-فرهنگی و مطیع بودن، به عنوان ویژگی های اصلی هویتی-جنسیتی زنان نمود دارد. جملات ساده و کوتاه در شعر زنان، بیان گر ویژگی هایی چون عدم صراحت، کوتاه آمدن، پذیرش و عدم انتقاد یا مطالبه حق از سوی زنان است.
آزار جنسی دختران زیر ۱۰ سال و آسیب پذیری آنان در دوره همه گیری کووید ۱۹ یک مطالعه مروری روایتی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی آزار جنسی دختران و آسیب های واردشده بر آنان در دوره ی قرنطینه ی بیماری کرونا ویروس انجام شد. مطالعه ی مروری و روایتی حاضر، با جستجوی جامع در بانک های اطلاعاتی: PubMed ,Science Direct ,Civilica ,Noormags ,SID ,Springer Google Scholar,، مروری بر مقالات منتشرشده در مورد آسیب های جنسی دختران در مدت زمان شیوع کووید ۱۹ ، در سال های اخیر داشته است. مقالات حاوی نتایج متناقض و دوگانه ای بودند. در مراحل اولیه کووید ۱۹ نشانه هایی از انعطاف پذیری در جمعیت عمومی با توانایی شگفت انگیزی برای بازگشت به عقب و سازگاری نشان داده است. در زمان همه گیری بیماری کرونا ویروس و شرایط قرنطینه، بستر وقوع خشونت و بدرفتاری در خانه و آزار جنسی و آسیب جنسی علیه دختران فراهم شده است. لذا آموزش و آگاهی دادن به والدین و همچنین آموزش و آگاهی دادن به دختران، در این زمینه می تواند بسیار مؤثر واقع شود. به همین دلیل، یکی از راهکارهای بهبود این وضعیت، افزایش آگاهی و دانش والدین و دختران، از راه های گوناگون، در طول همه گیری کرونا است.
ارائه الگوی جایگاه زن در حکمرانی جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی، باعث برهم خوردن نظام دوقطبی جهان و ظهور ایده جدید حاکمیت جدیدی گردید که حاکمیت را از آن خداوند می داند. این نظام اصول و چارچوب های خود را بر اساس ایدئولوژی اسلامی بنا نموده که آرمان ها، اهداف، برنامه ها و سیاست گذاری ها بر مبنای آن ها طراحی و اجرا می گردد. حکمرانی مطلوب و عالی، یکی از اهداف عالیه نظام اسلامی است. جامعه اسلامی برای رسیدن به حکمرانی عالی و تمدن جهانی نیازمند آن است که برای تمامی عاملین و کنشگران جامعه طرح و برنامه ارائه دهد. لذا ازآنجایی که بیش از نیمی از جامعه را «زنان» تشکیل می دهند بر حکومت اسلامی لازم است تا الگویی در حکمرانی خود برای آنان داشته باشد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی تحلیلی برای توضیح حاکمیت اسلامی و الزامات مطرح شده استفاده شده است. حاصل این تحقیق الگوی حکمرانی اسلامی در حوزه زنان با تشریح شاخص های مرتبط است. یافته های تحقیق را باید در مجموعه ای منظم و مرتبط در سه نظام معرفتی-فلسفی، ارزشی و انگیزشی و ساختاری دنبال کرد. درواقع برای رسیدن به الگوی حکمرانی زنان باید سه نظام مذکور همانند یک هندسه مشخص عمل کنند که نتیجه آن نمونه «الگوی سوم زنان» است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و سلامت روان شناختی زنان یائسه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و سلامت روان شناختی زنان یائسه صورت گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان یائسه مراجعه کننده به خانه های سلامت شهر تبریز در سال 1402 بود. 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند؛ گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. هر دو گروه، پیش، پس و 3 ماه پس از مداخله به پرسشنامه های 19 سؤالی کیفیت خواب پیتزبورگ و 28 سؤالی سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل، در پس-آزمون، کیفیت خواب و سلامت روان شناختی را بهبود بخشید. در مرحله پیگیری، اثر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و سلامت روان شناختی ماندگار بود. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد احتمالاً می تواند سبب بهبود کیفیت خواب و سلامت روان شناختی زنان یائسه شود.
تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی مرتبط با زنان و اثر آن بر سبک زندگی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی مرتبط با زنان و اثرآن بر سبک زندگی خانواده بود. جامعه پژوهش کلیه متون مرتبط با تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی در مورد زنان و اثرآن بر سبک زندگی درخانواده می باشد. نمونه پژوهش متون تعارض فرهنگ عرفی، احکام فقهی و سبک زندگی در خانواده بود. پژوهش توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و به صورت فیش برداری از منابع فقهی و روان شناسی جمع آوری شد. داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان داد که یکی از عمده ترین مشکلی که نظام اجتماعی را تهدید می کند وجود ارزش ها و سبک زندگی متفاوت و متناقض است که به زنان و به نسل های آینده منتقل می شود. تغییر در نحوه الگوهای فرهنگ مصرف و الگوهای مرجع در کاهش پایبندی به ارزش های دینی، سنتی وتضعیف روابط خانوادگی تأثیر داشته است اما به وسیله ی فرهنگ سازی، سبک زندگی وآموزش، می توان جامعه زنان را برای پذیرش احکام و قوانینی غیر از فرهنگ عرفی که به آن عادت کرده و آن را باور نموده اند، آماده نمود و گرایش و تفکر آن ها را تغییر داد. فرهنگ و عرف فاسد باعث محرومیت جامعه از ثمرات حضور زنان مؤمن و متخصص، بحران های اجتماعی و ناهنجاری در خانواده به خصوص بانوان، افت منزلت زن و ضایع شدن حقوق آنان و در مواردی افزایش گناه و فساد در جامعه را فراهم می کند. دگرگونی ارزش ها در زنان یک جامعه بستر بسیار مناسبی برای تغییرات ساختار ارزش های فرهنگی و اجتماعی را فراهم می کند.
رابطه بین خشونت خانگی و ناپایداری ازدواج با میانجی گری نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان شهر کرج طی همه گیری کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کووید-19 منجر به تاثیرات فراوانی بر سلامت روان و مسائل مربوط به خانواده شده است. این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خشونت خانگی و ناپایداری ازدواج با میانجی گری نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان شهر کرج طی همه گیریکووید-19 انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متأهل ساکن شهر کرج در سال 1401-1400 بود. تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تعهد زناشویی، پرسشنامه خشونت خانگی، پرسشنامه استاندارد بی ثباتی ازدواج، پرسشنامه نگرش ناکارآمد پاسخ دادند. مدل پیشنهادی با روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و آموس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم شامل تأثیر خشونت خانگی بر تعهد زنان، ناپایداری ازدواج بر تعهد زنان، نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان و خشونت خانگی بر ناپایداری ازدواج در افراد نمونه در سطح 05/0 دارای همبستگی و رابطه معنادار است. همچنین اثرات غیرمستقیم ناپایداری ازدواج و خشونت خانگی از طریق نگرش ناکارآمد بر تعهد زناشویی دارای همبستگی و رابطه بین آنها معنادار است. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و خوبی با داده های پژوهش داشت. نتایج نشان داد که داده های جمع آوری شده روی مدل ساختاری موردنظر همخوانی دارند بنابراین مدل خوبی بوده و روایی آن تایید شد. بنابراین رابطه بین خشونت خانگی و ناپایداری ازدواج با میانجی گری نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان شهر کرج طی همه گیری کووید-19 تایید می شود. یافته های پژوهش با نظریه اقتدار جانسون، نظریه تعهد استانلی و مارکمن نیز مورد بحث قرار گرفت.
مطالعۀ تطبیقی نقوش لباس بانوان در شهرستان میناب و سفال کلپورگان بلوچستان مبتنی بر رویکرد پیش متنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
301 - 325
حوزههای تخصصی:
همجواری سیاسی و جغرافیایی دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ایجاد اشتراکات فرهنگی آنها موثر می باشد، از جمله این اشتراکات، شباهت های موجود بین نقوش سفالینه های کلپورگان با نقوش لباس بانوان میناب است که خود مستلزم بررسی و پژوهشی مستقل است، لذا محور اصلی این پژوهش، بررسی پیش متن ها و نیز وجوه اشتراک و افتراق نقوش به کار رفته در دو صنعت هنری مذکور می باشد. پرسش های این مقاله عبارت است از اینکه پیش متن نقوش لباس بانوان میناب و سفال کلپورگان چیست و نقاط تشابه و تمایز بین آن ها چه می باشد؟ این تحقیق از نوع کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی و دارای مبانی نظری مبتنی بر رویکرد بینامتنیت است. اطلاعات آن بر پایه مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کاربرد پیش متن های مشترک چون طبیعت، باورهای قومی و ذوق بانوان در ایجاد اشتراکاتی بین نقوش سفال کلپورگان و نقوش لباس بانوان میناب، نقشی کلیدی بر عهده داشته، این وجوه مشترک هم در کاربرد فنون بصری چون تکرار، تقارن و تعادل مشهود است و هم در ساختار طراحی نقوش که مشتمل بر سه نوع گیاهی، حیوانی و هندسی است، به ویژه کاربرد وسیع نقوش هندسی که در سفالینه ها عمدتاً در قالب اشکال دایره و لوزی جلوه گر شده و در نقوش لباس بانوان در شکل مثلث دیده می شود. وجود این مشترکات در کنار اندک تمایزها منجر به پیدایش وجوه مشترک در فرهنگ و هنرهای دیگر مناطق مذکور شده و بالطبع در تقویت ارزش های فرهنگی آن ها موثر بوده است.
مطالعه ی پدیدارشناختی تجربه ی زیسته ی زنان در خانواده های چند همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی مطالعه ی پدیدارشناختی تجربه ی زیسته زنان خانواده های چندهمسر و توصیف تجارب زیسته آن ها است. از آنجا که کمتر به روایت ها و تجارب این زنان و چالش های مواجه با آن، پرداخته شده ، مطالعه در این خصوص می تواند صدای این گروه در حاشیه باشد. روش پژوهش، پدیدارشناسی از نوع توصیفی و میدان مطالعه، خانواده های چند همسر شهرستان میناب در استان هرمزگان است. روش نمونه گیری، هدفمند و شیوه ی دسترسی به صورت گلوله برفی بوده و با 33 نفر از زنانی که در چنین خانواده هایی سالها زندگی کرده اند، مصاحبه ی نیمه ساختمند انجام گرفته و در نهایت روایت های ایشان با استفاده از تکنیک کدگذاری کلایزی تحلیل شده است. تحلیل داده ها منجر به کشف 5 مفهوم کلیدی زندگی تباه شده، واکنش های عاطفی ناسازگارانه، آشفتگی های روحی و روانی، زن دوم؛ سوگلی، آرامش در زندگی و مواجهه با هوو: از نزاع تا ترحم، همچنین 17 مفهوم ثانویه و 105 مفهوم اولیه شد. نتایج نشان داد که امروزه دیگر پدیده چندزنی برخلاف تصور که به عنوان امری فرهنگی و نسبی گرایانه نگریسته می شد، هنجاری قابل قبول برای زنان میدان مطالعه نیست. این پدیده برای زنان با شرایط، مذهب و فرهنگ یکسان همانقدر دردناک و رنج آور تلقی شده است که برای زنان دیگر با مذهب و شرایط متفاوت نیز دردناک و رنج آور درک شده است و این کاملا یک امر درونی در همه زنان می باشد.
نقش میانجی گر نگرش معنوی در رابطه با الگوهای ارتباطی و سازگاری زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رابطه زناشویی منبع اصلی برای حمایت اجتماعی از افراد است و بی ثباتی در زندگی زناشویی، سلامت روحی و جسمی افراد را به خطر می اندازد. همچنین معنویت بر تمام جنبه های زندگی فرد از جمله زندگی خانوادگی تاثیرگذار است و نقش مهمی در سلامت و بهزیستی انسان دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر نگرش معنوی در رابطه با الگوهای ارتباطی و سازگاری زناشویی است.روش کار: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است و داده های آن از طریق پرسشنامه جمع آوری شده اند. جامعه آماری پژوهش شامل افراد متاهل ساکن شهر تهران بود که به روش در دسترس 350 نفر به عنوان گروه نمونه به پرسشنامه های نگرش معنوی، الگوهای ارتباطی و سازگاری زناشویی پاسخ دادند. داده ها نیز از طریق نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد بین الگوهای ارتباطی و نگرش معنوی با سازگاری زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد (P<0/01 و P<0/05) و مسیرهای غیرمستقیم الگوهای ارتباطی نیز از طریق نگرش معنوی با سازگاری زناشویی معنادار می باشد. بنابراین یافته ها نشان می دهد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است.نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان بیان کرد با بالا رفتن سطح معنویت و نگرش معنوی، الگوهای ارتباطی سازنده تر شده و سطح سازگاری زناشویی نیز افزایش می یابد. از این یافته ها می توان در برنامه های مشاوره پیش از ازدواج، زوج درمانی و کارگاههای آموزش مهارت زناشویی بهره برد.
ارزیابی انسجام دیدگاه علامه طباطبایی با مبانی فلسفی ایشان درباره برتری عقلی مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
105 - 127
حوزههای تخصصی:
دیدگاه علامه طباطبایی درباره زن و خانواده به ویژه نظریات ایشان درباره برتری عقلی مردان نسبت به زنان و حیات احساسی زنان در مقابل حیات عقلانی مردان، برای پژوهشگران حوزه مطالعه جنسیت مهم و تأثیرگذار است. پژوهش حاضر باهدف بررسی انسجام دیدگاه علامه طباطبایی با مبانی فلسفی ایشان درباره برتری عقلی مردان نسبت به زنان به روش تحلیلی- اسنادی ازنوع اجتهادی انجام شد. بدین منظور پس از بررسی کلیه آثار علامه طباطبایی، نخست دیدگاه جنسیتی ایشان از این آثار به ویژه از کتاب تفسیر المیزان استخراج و اصول محوری آن استخراج شد. سپس، مبانی فلسفی مورد پذیرش علامه طباطبایی به شکل قواعدی فلسفی بیان و انسجام دیدگاه جنسیتی ایشان با آن اصول و قواعد ارزیابی شد. نتایج نشان داد که لازمه منطقی پذیرش مبانی فلسفه صدرایی، پذیرش درجات متفاوت عقلی انسان هاست، اما اینکه صنفی از نظر عقلی بر صنف دیگر رجحان داشته باشد، از این مبانی فلسفی استخراج نشد. ازسوی دیگر، باتوجه به مبانی ارزش شناختی علامه طباطبایی و تطابق نظام ارزشی و نظام وجودی در سنت فلسفی صدرایی، نوعی ناسازگاری و تناقض میان قول به برتری عقلانی مرد و تساوی ارزشی زن و مرد مشاهده می شود.
تبیین تأثیر طرد اجتماعی بر گرایش به مصرف مواد مخدر در بین زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرد اجتماعی پیامدهای جبران ناپذیری بر روح و روان مطرودین دارد و آنان را با مشکلات عدیده ای مواجه می سازد یکی از آسیب های طرد اجتماعی افزایش گرایش به مصرف مواد مخدر است. پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی تاثیر طرد اجتماعی بر گرایش به مصرف مواد مخدر در بین زنان مراجعه کننده به مراکز ترک و بازتوانی معتادان در شهر تهران انجام شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود، جامعه آماری پژوهش زنان مراجعه کننده به مراکز فوق شهر تهران بود که تعداد 385 نفر از آنان بعنوان نمونه آماری بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان دادند؛ متغیرهای مستقل تحقیق در مجموع حدود 37 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی گرایش به مصرف مواد مخدر را تبیین نموده و توضیح داده اند و حدود 60 درصد از تغییرات متغیر وابسته تحقیق خارج از مدل مغهومی محقق ارزیابی شده است، همچنین بر اساس نتایج تحقیق متغیرهای هفتگانه؛ روابط اجتماعی غیرحضوری، روابط اجتماعی حضوری، مشارکت انجمنی، حمایت های بین گروهی، حمایت های درون گروهی و مشارکت های غیر انجمنی به ترتیب بیشترین تأثیر منفی را در گرایش به مصرف مواد مخدر بر عهده داشتند، در مقابل متغیر مستقل طرد از بازار کار در گرایش افراد مورد مطالعه به مصرف مواد مخدر تأثیر مثبت داشت. بعبارت بهتر متغیرهای؛ روابط اجتماعی حضوری، روابط اجتماعی غیرحضوری، مشارکت انجمنی و حمایت های بین گروهی و حمایت های درون گروهی و مشارکت های غیرانجمنی اثر کاهنده بر گرایش به مصرف مواد مخدر داشته اند اما طرد از بازار کار اثر افزاینده داشته است، آزمون تحلیل مسیر نیز نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره را مورد تأیید قرار داد.