فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
99 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی بود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی در زمره پژوهش های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی شهر تهران در سال 1399 بود که از این بین تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه، تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (۱۹۹۸)، پرسشنامه تعارض زناشویی (R-MCQ) و باورهای غیرمنطقی جونز (IBT) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، بین مؤلفه های واکنش پذیری عاطفی؛ جایگاه من؛ گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران، همچنین توقع تائید از دیگران؛ انتظار بیش ازحد از خود؛ سرزنش خود؛ واکنش همره با ناکامی؛ بی مسئولیتی هیجانی؛ بیش دلواپسی اضطرابی؛ اجتناب از مشکل؛ وابستگی؛ درماندگی برای تغییر و کمال گرایی پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد که این مقدار تفاوت نیز ازنظر آماری معنادار (05/0 ≥ p) است. بدین معنی که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی خود و افکار غیرمنطقی در زنان دارای تعارضات زناشویی مؤثر بوده است. نتیجه آنکه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به عنوان روشی مفید جهت بهبود تمایزیافتگی خود و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعه فرآیند بهبود کیفیت زندگی خانوادگی زنان مبتلا به ام اس در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
123-142
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در جامعه ایران و با استفاده از رویکرد گراندد تئوری انجام شده است. برای این منظور با استفاده از نمونه گیری نظری، 13 زن مبتلا به ام اس انتخاب شدند که در نیمه اول سال 1397-1398 به بیمارستان سینا در تهران مراجعه کرده بودند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده ها هم زمان با جمع آوری با استفاده از روش مقایسه ی مداوم (رویکرد کوربین و اشتراوس 2008) مورد تحلیل قرار گرفتند. بر پایه تعاملات و روابط مفهومی شش فرآیند پدیدار شد که به ترتیب وقوع عبارت بودند از : جستجو و یافتن درمان، تغییر در کرامت ادراک شده، کشمکش برای حفظ داشته ها یا کسب مجدد، جستجو برای تکیه گاه و حمایت، تلاش برای رسیدن به ثباتی مطلوب و معنا یابی مجدد کرامت. طبقه زمینه ای این نظریه شامل عوامل موثر اجتماعی بود که شامل طبقات میانی دانایی خانواده بیماران، دانایی کادر مراقبتی، آگاهی از نیازهای اجتماعی بیماران، اعتقادات و باورهای اجتماعی و وضعیت مالی خانواده بیماران بود. در این مطالعه طبقه اصلی عوامل موثر فردی به عنوان عوامل میانجی گر شناسایی شدند که شامل طبقات میانی دانایی بیماران، اعتقادات و باورهای بیماران و مسائل مالی بیماران بود.
تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
145-167
حوزههای تخصصی:
درک بیشتر از اختلال میل/ برانگیختگی جنسی با استفاده از بررسی تجارب این بیماران سرنخ های زیادی را برای پیدا کردن آنچه این اختلال را به وجود می آورد و آنچه برای درمان به آن نیاز است، در اختیار می گذارد. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی انجام شد. طرح پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی صورت گرفت. مشارکت کنندگان شامل 30 نفر از زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی شهر اصفهان بودند که به روش مبتنی بر هدف و بر اساس قانون اشباع داده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه حضوری نیمه ساختاریافته بود. بر حسب نتایج، تجارب این بیماران در 5 مقوله محوری عوامل فردی با مضامین اصلی (ویژگی های روان شناختی، نگرش های ناکارآمد و فقدان مهارت)، ناکارآمدی زندگی زناشویی با مضامین اصلی (فرایند ازدواج، تعارضات زناشویی، همسر بازدارنده و ناهخوانی جنسی)، عوامل محیطی اجتماعی با مضامین اصلی (عوامل فرهنگی اجتماعی، تاریخچه رشدی و سبک زندگی ناسالم)، پیامدها و ملاحظات درمانی (با مضامین اصلی موانع و محدودیت های درمان، عوامل تسهیل گر و انتظارات و خواسته های درمانی) به دست آمد.
مردسالاری اسطورههای یونانی و تأثیر آن بر مدرنیته
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
57-73
حوزههای تخصصی:
بررسی فقهی نکاح موقت طفل ازسوی ولیّ قهری با قصد ایجاد محرمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
123 - 143
حوزههای تخصصی:
از جلوه های ولایت ولی برطفل، اجرای صیغه نکاح بر اوست. این نکاح گاهی با اجل کوتاه و فقط برای محرمیت فرد ثالث با یکی از زوجین واقع می شود. باتوجه به فقدان قصد ولیّ به وقوع زوجیت بین متعاقدین و نیز عدم امکان تمتع از طفل و همچنین لحاظ نظریه اشتراط مصلحت، عقد موقت طفل با چالش هایی مواجه است که برخی از آن عبارتند از: آیا چنین نکاحی به لحاظ عدم قصد وقوع زوجیت بین طفل و طرف دیگر، صحیح به شمارمی آید؟ آیا بالحاظ غرض استمتاع از عقد موقت و عدم قابلیت طفل نسبت به آن، وقوع عقد موقت بر طفل با اجل محدود صحیح است؟ در فرض مثبت بودن پاسخ ها، آیا بهانه محرمیت فرد ثالث و یکی از متعاقدین، می تواند مصلحت را تأمین نماید؟ دراین شرط، مصلحت نسبت به چه کسی اراده شده است، طفل یا خانواده او؟ باتوجه به طفل بودن یکی از زوجین یا هردو، مصلحت چه معیاری دارد و مرجع تشخیص مصلحت چه کسی است؟ براین اساس، پژوهش حاضر باهدف بررسی صحت یا فساد نکاحِ طفل با قصد محرمیت شخص ثالث و یکی از طرفین نکاح و پاسخ به چالش های آن به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد. اطلاعات پژوهش با تتبع در منابع، ادله و آراء فقهای امامیه جمع آوری و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که از نظر فقدان قصد زوجیت و نیز بنابر نظرآن دسته از فقها که ذات عقد موقت را فقط تمتع می دانند، صحت این عقد دچار مشکل است. در مورد مصلحت و توابع آن، حکمت ولایت، سیره عقلا و متشرعه و ادله نقلی موجود، دال بر محوریت مولی علیه و تمرکز بر حفظ غبطه اوست و ولیّ، با در نظرگرفتن شرایط کودک، متولی تشخیص آن است. رعایت مصلحت کودک در عقد نکاحی که با این هدف اجرا می شود همواره باچالش های مهمی روبروست، درحالیکه صحت عقد منوط به مصلحت کودک است.
بررسی چالش های روان شناختی زنان ایرانی ازدواج کرده با مردان افغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
145 - 163
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های روان شناختی زنان ایرانی ازدواج کرده با مردان افغان به شیوه کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی (تجربه زیسته) انجام شد. جامعه آماری شامل زنان ازدواج کرده با مردان افغان در استان فارس بود که تعداد 20 نفر از ایشان به شیوه هدفمند و با ملاک رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه نیمه ساختارمند، انتخاب شدند. اعتبار داده ها براساس قابلیت اطمینان و انتقال پذیری بررسی و تحلیل آن به روش تحلیل مضون انجام شد. نتایج نشان دهنده دو طبقه کلی چالش های روان شناختی شامل آسیب های انتخاب همسر و آسیب های امنیت روانی بود. آسیب های انتخاب همسر شامل نه مضمون پایه (شامل فقر، عدم اطلاع و آگاهی، بی سوادی دختران، بی سوادی والدین، افزایش سن، تعداد دختران و احتیاج مالی، سرباربودن، افزایش ازدواج های مشابه)، سه مضمون سازمان دهنده (شامل شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) و یک مضمون فراگیر سطح دوم (شامل ناگزیربودن از انتخاب) بود. همچنین آسیب های امنیت روانی شامل 22 مضمون پایه (شامل زندانی شدن در خانه، حمله شبانه، خشونت جسمی، عشق، همدلی و همدردی، استقلال، رها شدن، شایستگی، حق انتخاب، فردیت، زنانگی، پیشرفت، اجبار در رابطه، افسردگی، اعتمادبه نفس پایین، دردهای جسمانی، دوست داشته شدن، درآمدزایی، رفع احتیاجات اولیه، عدم توجه به شرایط روحی، عصبی بودن، اجبار به رابطه جنسی غیرمتعارف)، 9 مضمون سازمان دهنده (شامل امنیت جانی، امنیت عاطفی، قدرت، آزادی، شناخت خود، نیازهای اقتصادی، اختلالات روانی، اختلالات جسمی، نیازهای جنسی) و 4 مضمون فراگیر سطح دوم (شامل احساس امنیت، هویت یابی، نیازهای اولیه، اختلالات جسمی و روانی) بود. با توجه به این نتایج، ضرورت توجه و تمهیدات قانونی برای ازدواج بانوان ایرانی با مردان افغان اجتناب ناپذیر است و می توان با پیشگیری های مناسب از آسیب های فردی و به دنبال آن آسیب های اجتماعی جلوگیری نمود.
مدل سازی معادله ساختاری تأثیر ابعاد مدیریتی و تربیتی خانواده بر شاخص های هویتی جوانان با تعدیل گری متغیر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۲
245 - 269
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ابعاد مدیریتی و تربیتی نهاد خانواده بر هویت جوانان انجام شده است. روش این پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری است و جامعه آماری آن شامل جوانان 18 تا 35 سال استان آذربایجان غربی است که به روش تصادفی ساده انتخاب شده و داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه آنلاین محقق ساخته خانواده و هویت جمع آوری شده است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار سمپل پاور 383 نفر بوده که برای حصول اطمینان این تعداد به 400 نفر افزایش یافته و داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار اِس پی اِس اِس تحلیل شده و مدل معادله ساختاری و معیارهای برازش مدل با استفاده از نرم افزار اِیموس ترسیم و برآورد شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که میزان اثرگذاری بعد مدیریتی و تربیتی نهاد خانواده ببر هویت جوانان به ترتیب با مقدار 480/0 و 540/0 در سطح معناداری 001/0 می باشد، نقش تعدیلگری متغیر جنسیت برای دوگروه زنان و مردان نیز مورد تأیید قرار گرفته است، همچنین نتایج این پژوهش حکایت از تأثیرگذاری نهاد خانواده بر هویت جوانان استان آذربایجان غربی دارد.
پیش بینی کارکرد خانواده و شیوه های تربیتی فرزندان بر اساس میزان استفاده والدین از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط سالم و متقابل درون خانواده ها باعث می شود که فرزندان مهارت های زندگی را بیاموزند و در شرایط بحرانی احساسات و هیجانات خود را به نحو مطلوب کنترل نمایند. هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی کارکرد خانواده و شیوه های تربیتی فرزندان بر اساس میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی بود. این مطالعه از نوع توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان متأهل ساکن شهر قم در رده سنی 30-50 سال بود که حداقل یک فرزند داشتند که از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 386 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1978)، پرسشنامه کارکرد خانواده FAD و پرسشنامه محقق ساخته میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه-های ارتباط مجازی بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد بین کارکرد خانواده و میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی رابطه معکوس و معناداری (048/0P=) وجود دارد. همچنین بین شیوه تربیتی سهل گیرانه فرزندان (041/0P=) و شیوه های تربیتی مستبدانه و مقتدرانه فرزندان (01/0P=) با میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی رابطه معناداری وجود دارد. یافته های پژوهش اهمیت میزان استفاده والدین از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی و نقشی که در شیوه های فرزندپروری و تعاملات خانواده دارد را متذکر شده که رهگشای یاوران خانواده برای راهنمایی و اصلاح شیوه های تربیتی فرزندان و عملکرد خاناوده می باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر کرامت انسانی بر افسردگی و سازگاری زوجی زنان خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بررسی میزان اثر بخشی کرامت درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش سازگاری زوجی، زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر را هدف اصلی قرار داده است. پژوهش حاضر از نظر هدف تحقیق کاربردی است و از نظر روش تحقیق یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان متاهلی که براثر پیمان شکنی همسران خود دچار افسردگی شده و سازگاری زناشویی آنان کاهش یافته است، شامل می شود که جهت درمان به کلینیک های شهر مشهد مراجعه نموده اند. بدین منظور نمونه ای به اندازه 16 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاکهای ورود و خروج از کل کلینیک های مشهد انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش گواه (هر گروه 8نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه های افسردگی بک نسخه دوم و سازگاری زوجی اسپانیر به عنوان ابزار محقق، برای اندازه گیری متغیرهای وابسته، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها از میانگین، انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. داده های حاصل از اجرا نشان داد که پرتکل کرامت درمانی معنوی اسلامی بر کاهش افسردگی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر و سازگاری زوجی آنان اثر مثبت دارد (001/0>p).
نقش میانجی امید به زندگی و تاب آوری در رابطه بین ترس از کرونا و صمیمیت عاطفی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
128 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش میانجی امید به زندگی و تاب آوری بین ترس از کرونا و صمیمیت عاطفی در زنان متأهل بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زنان متأهل شهر شیراز در سال 1400 بودند. که از بین آن ها 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس ترس از کرونا آهورسو و همکاران (2020)، پرسش نامه صمیمیت زوجین اولیاء (1385)، مقیاس امید به زندگی اسنایدر و همکاران (1991) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد امید به زندگی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین ترس از کرونا و تاب آوری دارد. با این حال، امید به زندگی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین ترس از کرونا و صمیمت عاطفی ندارد. همچنین تاب آوری نقش میانجی معناداری در ارتباط بین امید به زندگی و صمیمیت عاطفی، امید به زندگی و صمیمت عاطفی و ترس از کرونا و صمیمیت عاطفی دارد (052/0- = β، 012/0>P)براساس یافته های پژوهش لازم است که در رابطه با عوامل زیربنایی مانند امید به زندگی و تاب آوری که موجب اثرگذاری بر رابطه صمیمانه بین زوجین می شود مداخله صورت گیرد تا نسبت به ارتقاء هماهنگی خانوادگی و اجتماعی اقدام شود.
بازخوانی مفهوم توسعه اجتماعی در نظام سیاست گذاری نبوی با تکیه بر جایگاه زنان در مدینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
615 - 636
حوزههای تخصصی:
توسعه اجتماعی، از مهم ترین شاخص های ارزش گذاری حکومت ها برای نقش دادن جوامع برای حضور اثرگذار در جامعه به خصوص برای زنان جامعه است که این موضوع با مطالعه موردی دولت نبی اکرم (ص) به عنوان مسئله اصلی توجه قرار گرفته است. در عصری که اسلام ظهور کرد، تقریباً زنان تمام جوامع از جایگاه مناسبی برخوردار نبودند و حتی از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم بودند. اما اسلام و نبی اکرم به بازیابی اعتبار حقیقی آنان توجه فوق العاده ای کرد. توجهی که فضای اجتماعی و فرهنگی آن روز برنمی تافت. هدف پژوهش، بررسی اقدامات و سیاست گذاری های پیامبر اسلام در دولت خود برای توسعه اجتماعی زنان است؛ بنابراین سؤال اصلی مقاله این است که سیاست های رسول الله (ص) برای توسعه جایگاه اجتماعی زنان در دولت نبوی چه بوده است که با روش توصیفی، تحلیل تاریخی و فیش برداری از منابع کتابخانه ای به آن پاسخ داده شده است. براین اساس پیامبر بزرگوار اسلام با مبارزه با طرز تفکر و نظریه غالب برتری جنسیتی مرد نسبت به زن، طرد فرهنگ خشونت رفتاری با زنان و توجه به تکریم شخصیت آنان، اهتمام و تشویق به علم آموزی و توجه به توانمندی فکری زنان، حمایت از زنان در مقابل آسیب های اجتماعی و زمینه سازی حضور مؤثر زنان در امور اجتماعی و اقتصادی موجب توسعه اجتماعی ایشان در دولت خویش می شود. این فرایند مستلزم یک چرخش مفهومی و تغییر بنیادی است که برمبنای آن، توسعه به عنوان تعالی تعریف می شود و جایگاه زن از موقعیتی پیرامونی به مکانتی محوری ارتقا می یابد.
مطالعۀ کیفی چالش های مشارکت سازمان های مردم نهاد (NGOs) در تحقق حمایت اجتماعی در قبال خانواده های در معرض آسیب: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
761 - 779
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه اجتماعی کشورها در گرو مشارکت سازمان های مردم نهاد در تحقق حقوق گروه ها و افراد جامانده اجتماع است. با توجه به اینکه حمایت اجتماعی از خانواده های در معرض آسیب از سویی با مسئولیت و مسئولیت پذیری همه افراد جامعه و از سوی دیگر با حقوق افراد در جامعه مرتبط است، مشارکت سمن ها و بررسی چالش های آن ها می تواند حمایت از این خانواده ها را تسهیل کند. این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش شناسی تحلیل محتوا انجام شد. در این روش، انتخاب نمونه بر گزینش هدفمند و معیارمحور استوار است. به این منظور بیست سمن فعال در حوزه اجتماعی زنان به روش نمونه گیری هدفمند از میان پنجاه سمن فعال در این حوزه در شهر تهران انتخاب شدند. درمجموع با توجه به آمادگی و پذیرش مصاحبه، ده سمن در پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. زن بودن نمونه ها از آن جهت حائز اهمیت است که مشارکت داوطلبانه در حوزه خانواده و آسیب اغلب با استقبال زنان مواجه می شود و زنان نقش پررنگ تری در این امر دارند. از این رو برای به دست آوردن داده ها از گروه با مشارکت پذیری بیشتر، زن بودن شاخص مهمی برای پژوهش بود. نتایج پژوهش بر این امر تأکید دارد که مشارکت سمن ها را نمی توان صرفاً در یک طیف خطی صفر و یکی دید، بلکه باید براساس نوع و نحوه فعالیت آن ها، میزان مشارکت آنان را براساس یک طیف با دو سر مشارکت منفعلانه تا مشارکت فعال دانست.
مطالعۀ بین فرهنگی نگرش به نقش های جنسیتی، ارزش های والدینی و فرسودگی در والدین ایرانی و مهاجران افغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
401 - 429
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بین فرهنگی نگرش به نقش های جنسیتی، ارزش های والدینی و فرسودگی والدینی در دو گروه از والدین ایرانی و مهاجران افغان انجام شد. جامعه آماری پژوهش دو گروه از والدین ایرانی ساکن تهران و والدین مهاجر افغان ساکن شهر تهران بودند که 398 والد شامل 199 والد مهاجر افغان ساکن شهر تهران (97 پدر و 102 مادر) و تعداد 199 والد ایرانی ساکن شهر تهران (93 پدر و 106 مادر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب از مناطق مختلف شهر تهران برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس نگرش به نقش های جنسیتی، مقیاس ارزش ها در بزرگسالان و مقیاس فرسودگی والدینی بود. نتایج پژوهش نشان داد والدین دو گروه ایرانی و افغان در فرسودگی والدینی، نگرش به نقش جنسیتی سنتی و از بین ارزش های والدینی قدرت و پیشرفت، اثرگذاری و خودگردانی، سخاوتمندی و خیرخواهی تفاوت دارند. در رابطه با اثر جنس نتایج مشخص کرد مادران و پدران در فرسودگی والدینی، نگرش به نقش های جنسیتی و ارزش های والدینی به جز اثرگذاری و خودگردانی تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند. در تعامل اثر غیربومی بودن و جنسیت، پدران ایرانی در نقش های جنسیتی ویژه، پدران افغان در نقش سنتی جنسیتی و مادران ایرانی در نقش جنسیتی دوگانه نمرات بیشتری کسب کردند. از میان ارزش های والدینی نیز پدران افغان به ارزش های قدرت-پیشرفت و منحصربه فردبودن بیش از پدران ایرانی اهمیت می دادند. قرابت فرهنگی منجر به مهاجرت خانواده های افغان علی رغم اقامت طولانی مدت در جامعه مقصد، با حفظ ارزش ها و سنت های فرهنگی جامعه افغان همراه است؛ تا جایی که جایگاه والدین، نگرش های جنسیتی سنتی و حس متفاوت بودن به عنوان ارزش های مهم در فرزندان تشویق می شود.
بررسی تاثیر رواندرمانی مبتنی بر روابط موضوعی بر دلبستگی و خشم زنان سرپرست خانوار در شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مداخله ی روابط ابژه ای بر دلبستگی و خشم زنان سرپرست خانوار درشهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، در جامعه آماری زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به کلینیک مددکاری اجتماعی اصفهان درسال 1401 اجرا شد. از میان این زنان ، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر ) و گواه (15 نفر ) قرارگرفتند. با استفاده از پرسشنامه های خشم اشپیلبرگر (1962) و سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987) ، قبل از شروع جلسات مداخله و پس از پایان خشم و دلبستگی مورد ارزیابی قرار گرفت . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss20 و آزمون کواریانس جهت تحلیل فرضیه ها انجام شد . نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که مداخله ابژه ای بر خشم و مولفه های آن (احساس خشمگینانه، تمایل به بروز کلامی خشم، تمایل به بروز فیزیکی خشم، خلق و خوی خشمگینانه، واکنش خشمگینانه، بروز خشم بیرونی، بروز خشم درونی، مدیریت خشم بیرونی و مدیریت خشم درونی) در تاثیر معنادار داشته است و موجب افزایش مدیریت خشم و در بقیه مولفه ها موجب کاهش آنها شده است (05/0>P). همچنین مداخله ابژه ای بر سبک های دلبستگی در بین زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تاثیر معنادار داشته است و موجب افزایش دلبستگی ایمن و کاهش دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی شده است(05/0>P).
واکاوی روایت خانواده ها از زندگی با فرد معتاد: مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
177 - 199
حوزههای تخصصی:
اعتیاد هریک از اعضای خانواده اعم از والدین یا فرزندان، پیامدهای جبران ناپذیری بر نهاد خانواده وارد می کند. اعتیاد سپر حفاظتی خانواده را تخریب می کند و والدین معتاد، کارکرد حمایتی، حفاظتی و تربیتی خود را در خانواده از دست داده و به عنوان عاملی تهدیدکننده برای سایر اعضا بشمار می آیند.در این مطالعه تلاش گردید تجربه زیسته سوژه ها یا همان خانواده های معتادان از اعتیاد یکی از اعضای خانواده یا بیشتر که درگیر اعتیاد به مواد مخدر و روان گردان می باشد با اتخاذ رویکردی کیفی و تحلیل تماتیک مورد واکاوی و تبیین قرار بگیرد. یافته های مطالعه حاکی از شناسایی دو مضمون اصلی شامل پیامدهای معطوف به کارکرد خانواده و پیامدهای معطوف به نقش می باشد.در مقوله تبعات معطوف به کارکرد نهاد خانواده معتادان با چالش کژکارکردی اقتصادی، کژکارکردی عاطفی- امنیتی، کژکارکردی اجتماعی- تربیتی و کژکارکردی جنسی مواجه و در مقوله تبعات معطوف به نقش خانواده با چالش های نقش والدینی و چالش های نقش سایر اعضا درگیر است. یافته های پژوهش نشان می دهد، اعتیاد هر عضوی از خانواده، بقیه اعضای خانواده را در معرض هم نشینی با یک معتاد (کج رو) قرار می دهد. در چنین خانواده هایی سایر اعضا یا فرد معتاد را طرد و به عنوان عضوی بی کفایت و مایه شرمساری برساخت می کنند و یا در مواجهه با این پدیده سایر اعضا نیز درگیر مسئله اعتیاد خواهند شد .
تعامل و همگرایی اخلاق و فقه در تعهدات و تکالیف زن و شوهر با تأکید بر مضمون آیه درجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
7 - 25
حوزههای تخصصی:
اخلاق و فقه، فقیهان را در مسیر عمق بخشی به اجتهاد و استنباط احکام و نیز فهم تعامل ها و همپوشانی و همگرایی آن دو یاری می رساند. نوشتار حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، با تأکید بر آیه 228 سوره بقره، که به برخی از تکالیف و حقوق زنان اشاره دارد، به کشف چنین رابطه ای میان آن دو پرداخته است. با توجه به شواهد و ادله اخلاقی و فقهی، به دست آمد که اوّلاً: مطلوب از درجه، جانب داری برای مرد نیست، بلکه احکام شرعی با لحاظ فضائل اخلاقی، تشریع شده است؛ از این منظر، به جهت مسئولیتی که خداوند به شوهر داده، باید با همسرش حسن معاشرت را داشته و تعهدات و تکالیف مربوط به حالات جسمی و روحی او را در خانواده رعایت نماید و در واقع، همه حقوقش را از زن استیفا نکند و همین، درجه و منزلتی اخلاقی و معنوی برای شوهر است. ثانیاً: میزان مثلیت و همانندی حقوق و تکالیف زن و مرد، در برایند کلی حقوق و تکالیف متناسب است، نه تعداد آن؛ زیرا در تشریع حقوق و تکالیف زن و شوهر یکی بر دیگری برتری داده نشده است، بلکه براساس تفاوت های میان زن و مرد از لحاظ جسمی، روانی، احساسی و بر پایه فطرت انسانی می باشد.
زنان و مصرف موسیقی؛ پژوهشی کیفی درباره ذائقه موسیقایی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
مصرف موسیقی در تجربه زندگی روزمره زنان که یکی از مخاطبان فعال هستند، نقش برجسته ای دارد. در این پژوهش به این پرسش که ذائقه موسیقایی زنان چگونه شکل می گیرد، با روش پژوهش کیفی و مطالعه تجربه موسیقایی زنان پاسخ داده شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 28 نفر از زنان با تحصیلات، موقعیت اجتماعی و گروه های سنی متفاوت در شهر تهران است که به شیوه نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری رایج در پژوهش های کیفی انتخاب شده اند. داده های مصاحبه های کیفی با روش تحلیل تماتیک کدگذاری شده است. یافته ها بیانگر آن است که ذائقه موسیقایی مخاطبان امر از پیش تعیین شده ای نیست، بلکه محصول تعامل پس زمینه های فردی و خاستگاه اجتماعی مخاطبان است؛ این به معنای اجتماعی بودن ذائقه موسیقایی است. تجربه زیسته زنان نشان می دهد سرمایه فرهنگی (پیشینه فرهنگی-خانوادگی، تحصیلات، دانش و مهارت موسیقایی)، سرمایه اقتصادی (موقعیت اقتصادی فردی و پیشینه اقتصادی-خانوادگی)، منابع هویتی چندگانه (شبکه گروه های مرجع، هویت قومی، هویت دینی، هویت ملی و هویت نسلی) و منابع رسانه ای (مصرف رسانه های جمعی و مصرف رسانه های اجتماعی)، ذائقه موسیقایی آن ها را شکل می دهد و بدان تمایز می بخشد.
مقایسه ارزش های والدینی، رضایت والدینی و بهزیستی بر اساس سطح رفاه ادراک شده در والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
59 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ارزش های والدینی، رضایت والدینی و بهزیستی در والدین ساکن مناطق مختلف شهر تهران انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی-مقایسه ای است. جامعه پژوهش حاضر دوگروه از پدران و مادران ساکن شهر تهران بودند که از آن میان تعداد 447 والد (225 مادر و 222 پدر) به روش دردسترس از نقاط مختلف شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب شهر تهران انتخاب شدند و از حیث سطح رفاه ادراک شده به سه گروه برخوردار، غیربرخوردار و متوسط دسته بندی شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه اهداف و ارزش ها در بزرگسالان (سوئیزو، 2007) با ضرایب همسانی درونی در دامنه 94/0-60/0، شاخص بهزیستی سازمان بهداشت جهانی (WHO-5) با ضرایب همسانی درونی در محدوده 94/0-92/0، مقیاس رضایت والدینی کانزاس (جیمز و همکاران، 1985) با آلفای کرونباخ در دامنه 85/0-82/0 بود.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد سه گروه غیربرخوردار، متوسط و برخوردار در پرورش ارزش های سنت و همنوایی، قدرت و پیشرفت، ارتباط با دیگران، سخاوتمندی و خیرخواهی، منحصربه فردبودن و دینداری در فرزندانشان و نیز میزان رضایت از نقش والدینی ِخود با یکدیگر تفاوت معنادار داشته، اما در بهزیستی با یکدیگر تفاوت آماری معناداری نداشتند (01/0>p). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد گروه برخوردار به پرورش ارزش های همنوایی، پیشرفت، خیرخواهی و منحصربه فردبودن اهمیت داده و رضایت والدینی بیش تری داشتند و گروه غیربرخوردار به پرورش ارزش دینداری در فرزندانشان اهمیت می دادند.
نتیجه گیری: سطح رفاه ادراک شده خانواده ها می تواند به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر اولویت دهی به ارزش های فرزندپروری و رضایت والدین از والدگری مورد توجه قرار گیرد.
پدیدار شناسی کیفیت زندگی زناشویی کودک همسری با رویکرد کودک آزاری و راه های مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
91 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: کودک همسری پدیده ای اجتماعی- فرهنگی است که در نقاطی از کشور، زندگی دختران را متأثر نموده و منجر به بروز مشکلات و آسیب های فردی و اجتماعی بسیار می شود. هدف پژوهش حاضر پدیدار شناسی کیفیت زندگی زناشویی کودک همسری با رویکرد کودک آزاری و راه های مقابله با آن در شهر شیراز است.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر به شیوه کیفی، بر اساس تجزیه زیسته زنانی که این پدیده را تجربه کرده اند انجام شده است. تحقیق در جامعه زنان بین 18 تا 39 سال که اولین بار در سن کمتر از 18 سال ازدواج کرده اند انجام شد. پاسخگویان پس از آگاهی از اهداف پژوهش به صورت داوطلبانه در مصاحبه شرکت کرده اند و نمونه گیری تا اشباع نظری داده ها ادامه یافته است. نمونه گیری به صورت هدفمند و از طریق روش گلوله برفی انجام پذیرفت. متن مصاحبه ها از روش تجزیه کدگذاری نظری تحلیل شد.
یافته های پژوهش:
یافته های پژوهش که حاصل استخراج از مصاحبه هاست، شامل شرایط علّی (کلیشه ای جنسیتی، عدم گزینش همسر، عدم آگاهی) است که مقوله بی قدرتی زناشویی به منزله پدیده اصلی ظهور یافت.
نتیجه گیری:
نتایج نشان می دهد که ازدواج در سنین پایین، زنان را با بی قدرتی در زمینه فردی و تعاملی در روابط زناشویی روبرو می کند. کنش آنان در مقابل مسئله بی قدرتی به شکل پنهان کاری، طلاق، سازگاری و سکوت اجباری رخ می دهد که از پیامدهای آن نیز می توان به دلزدگی زناشویی، عدم رضایت از زندگی، سرخوردگی، انزوای اجتماعی و طلاق عاطفی اشاره کرد.
نشانه شناسی شخصیت زن در اشعار نزار قبانی با تکیه بر نظریه فیلیپ هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
517 - 539
حوزههای تخصصی:
فیلیپ هامون نظریه پرداز معاصر فرانسوی از جمله صاحب نظرانی است که دیدگاهی دقیق و جامع نسبت به عنصر شخصیت دارد که با رویکرد وی به دلیل در بر گرفتن آراء نظریه پردازان پیشین می توان به شناخت جامعی از معانی و مفاهیم نهفته در شخصیت ها رسید. در نظریه وی شخصیت ها براساس چهار اصل از نظر انواع، سطوح شخصیت، دال و مدلول شخصیت پردازش می شوند. با عنایت به اینکه عنصر زن در اشعار نزار قبانی نقش بسیار برجسته-ای ایفا می کند؛ پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی – تحلیلی زن را در اشعار نزار براساس نظریه شخصیت فیلیپ هامون مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصله گویای آن است که یگانگی شعر و زن در شعر او به زیبایی نمایان است و شخصیت های زن موجود در عاشقانه های نزار عمدتا مجازی هستند که با محتوای کلی اشعار وی در جامعه آن زمان عرب که آغشته از فساد بود؛ سازگاری دارد و کاربست ضمیر مخاطب در بیان شخصیت های زن بیانگر این است که نزار اعتقاد چندانی به خواننده محوری نداشته است. همچنین سطوح توصیف شخصیت زن غالباً در لایه های ظاهری و روانی نمود یافته و بررسی مدلول نشان می دهد که بیشتر اطلاعات در مورد شخصیت زنان از جانب خود شاعر است، امّا تحلیل دال ها تناقض موجود میان شخصیت ها و عملکرد آن ها را تصویرسازی می کند.