فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ ۴شماره ۱
110 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی نقش هوش مصنوعی در افزایش عاملیت کاربر و بازنمایی عناصر فرهنگی در روایت های تعاملی بازی های رایانه ای می پردازد. این پژوهش تلاش دارد تا نشان دهد که چگونه ادغام فناوری های هوش مصنوعی با ساختارهای روایی چندمسیره، زمینه ساز خلق روایت هایی می شود که بازتاب دهنده پیچیدگی های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی هستند. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوای ساختاریافته انجام شده است. در این راستا، دوازده بازی رایانه ای که به طور هدفمند از هوش مصنوعی برای توسعه روایت های تعاملی و بازنمایی عناصر فرهنگی استفاده کرده اند، انتخاب و تحلیل شدند. معیارهای انتخاب عبارت بودند از: وجود ساختار روایی غیرخطی، امکان تصمیم گیری معنادار برای کاربر و بازنمایی مستقیم مسائل اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی در چارچوب روایت بازی. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی، از طریق طراحی سیستم های تصمیم گیری چندشاخه، شخصیت های واکنش پذیر و روایت های تطبیقی، موجب افزایش عاملیت کاربر در شکل دهی به مسیر روایت و بازنمایی فعال عناصر فرهنگی می شود. این بازی ها با خلق موقعیت های تعارض آمیز و ارائه پاسخ های پویا، بستر مناسبی برای بازنمایی عدالت، تبعیض، هم زیستی، هویت فرهنگی و اخلاق موقعیتی فراهم می کنند. واکنش های سیستم های هوشمند، در تنظیم مسیر روایت بر اساس تصمیمات کاربر نقش کلیدی دارند. نتیجه گیری: بازی های رایانه ای تعاملی که با بهره گیری از هوش مصنوعی طراحی شده اند، با افزایش عاملیت کاربر و بازنمایی انعطاف پذیر عناصر فرهنگی، به رسانه هایی قدرتمند در بازتاب مسائل اجتماعی و فرهنگی معاصر تبدیل شده اند. این روایت ها، با طراحی موقعیت های چندلایه و پویا، امکان مطالعه عمیق تر روایت های فرهنگی در بسترهای دیجیتال را فراهم می کنند.
مدیریت سبز در فضای روستایی: مطالعه موردی بخش دیهوک خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
1 - 24
حوزههای تخصصی:
مدیریت سبز به عنوان یک راهبرد عملیاتی برای برنامه ریزی توسعه پایدار اهمیت بی بدیلی دارد. تلاش برای بهبود رابطه انسان و محیط زیست با به کارگیری قابلیت انواع فناوری و نوآوری های موجود، بنیان این رویکرد را ساخته است. با عنایت به اینکه بخش دیهوک در شهرستان طبس از توابع استان خراسان جنوبی، با چالش های بسیار زیادی از قبیل کم آبی مزمن، فرسایش خاک، کاهش تنوع زیستی و ضعف در مدیریت پسماند و انرژی های تجدیدپذیر مواجه است، کوشش شده ضمن ارزیابی سکونتگاه های روستایی از منظر اصول مدیریت سبز، راهکارهای عملی جهت تحول در وضع کنونی ارائه شود. باوجود فضای جغرافیایی رو به زوال که منابع و دارایی های طبیعی دچار ضعف جدی است، دگرشی مدبرانه و کارآمد در برنامه ریزی ها به سوی رویکرد مدیریت سبز دارای ضرورتی است. نوع تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از دید ماهیت روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق در دو گروه "خبرگان ناحیه" و "خبرگان و مطلعین محلی" تعریف شده است. به کمک گروه اول و مطالعه اسنادی، شناسایی معیارها و ریز معیارهای معرف مدیریت سبز روستایی و سپس تعیین وزن هرکدام از آنها انجام شد. گروه دوم نیز در ارزیابی وضع موجود روستاها از دید شاخص های مدیریت سبز -به وسیله پرسش نامه- نقش داشته است. راهکارهای بهبود مدیریت سبز روستایی در بخش دیهوک با همفکری دو گروه مذکور احصا شد. از روش هایANP، MARCOS و SOAR در گام های مختلف استفاده شد. تعداد کل روستاهای مورد مطالعه 16 سکونتگاه در بخش دیهوک شهرستان طبس بوده است. در نتیجه این پژوهش چارچوبی یکپارچه از مدیریت سبز در روستاهای بخش دیهوک طبس ارائه می دهد که ابعاد انرژی، پسماند، آب، کشاورزی پایدار، فرهنگ زیست محیطی و زیرساخت را پوشش می دهد. ارزیابی با روش مارکوس ناهمگونی چشمگیر در عملکرد روستاها نشان داد؛ روستای اسفندیار بالاترین و رضویه و زردگاه پایین ترین رتبه را داشتند. خبرگان "فرهنگ زیست محیطی" و "زیرساخت" را مهم ترین معیارها دانستند. پتانسیل های طبیعی و فرصت های نوین، همراه با راهکارهایی مانند انرژی خورشیدی و بازیافت آب، می توانند محرک توسعه سبز باشند. در نهایت اینکه، تلفیق ابعاد نظری، تجربی و عملی، الگویی کاربردی و قابل تعمیم برای مناطق خشک ایجاد کرده است.
ارزیابی تأثیر سامانه 197 بر عملکرد کارکنان فرماندهی انتظامی ویژه غرب استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۱
95 - 122
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سامانه 197 به عنوان یکی از ابزارهای نوین نظارت و پاسخگویی در فراجا، با هدف ارتقای شفافیت، افزایش کارایی، و تقویت اعتماد عمومی به نیروهای انتظامی طراحی شده است؛ لذا این پژوهش تأثیر این سامانه را بر عملکرد کارکنان فرماندهی انتظامی ویژه غرب استان تهران مورد بررسی قرار داد. روش شناسی: روش پژوهش به صورت کمی و از نوع توصیفی- پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه ارزیابی عملکرد پارکر (۲۰۰۰) استخراج شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 293 نفر از مدیران، فرماندهان، کارکنان کوپ، وظیفه عمومی، و بهداد بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 166 نفر تعیین شد، اما به منظور افزایش اطمینان، 200 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. روش نمونه گیری به کاررفته در این پژوهش، نمونه گیری تصادفی ساده بود. برای بررسی پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن ۰٫۸۵ به دست آمد و همچنین، برای روایی پرسشنامه با آزمون تحلیل عاملی تأییدی، مورد بررسی و تایید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها نیز با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (PLS3) و نرم افزار SPSS انجام گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل های آماری نشان داد که سامانه 197 تأثیر قابل توجهی بر بهبود ابعاد مختلف عملکرد کارکنان دارد. این سامانه بیشترین اثربخشی را بر کارایی کارکنان و کمترین اثربخشی را بر روابط بین همکاران دارد. همچنین، ویژگی های فردی، خلاقیت و بهبود مستمر، تخصص و مهارت نیز از جمله شاخص هایی هستند که تحت تأثیر مثبت این سامانه قرار گرفتند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که سامانه 197 نه تنها به عنوان یک ابزار نظارتی مؤثر عمل می کند، بلکه به واسطه ایجاد پل ارتباطی میان شهروندان و نیروی انتظامی، به ارتقای اعتماد عمومی نیز کمک کرده است. این سامانه با فراهم کردن بستر نظارت غیرمحسوس، کارکنان را به بهبود عملکرد ترغیب نموده و کیفیت خدمات انتظامی را افزایش داده است. نتایج این پژوهش می تواند به مدیران و سیاست گذاران در بهبود ساختارهای نظارتی و ارتقای کارایی سازمان های انتظامی یاری رساند. «مقاله فوق در فهرست آماده انتشار می باشد»
اثرات تغییر اقلیم و پیشرفت تکنولوژی بر رشد اقتصادی در منتخبی از کشور های درحال توسعه
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور ارزیابی اثرات شوک تغییرات اقلیم و هم چنین پیچیدگی اقتصادی، بر رشد اقتصادی با استفاده از مدل خود رگرسیون برداری پنلی است. در این تحقیق از داده های میانگین دما و شاخص پیچیدگی اقتصادی (ECI) که شاخصی از پیشرفت فن آوری هست، برای حوزه کشور های منا در دوره زمانی 1995 تا 2015 استفاده شده است. با بررسی تجزیه و تحلیل واریانس رشد اقتصادی مشخص شد تنها 5 درصد تغییرات رشد اقتصادی مربوط به تغییرات اقلیم می باشد. پس می توان گفت اثر تغییرات اقلیم بر رشد اقتصادی محدود است. اثرگذاری شوک تغییرات اقلیم (تغییرات دما) بر شاخص پیچیدگی اقتصادی با توجه به نتایج توابع واکنش ضربه ای، مشاهده شد که مثبت و معنادار می باشد.
عملکرد سازمانی زنجیره آموزشی آستان قدس رضوی: مدل تعالی سازمانی EFQM
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی عملکرد سازمانی زنجیره آموزشی آستان قدس رضوی با استفاده از مدل تعالی سازمانی EFQM است. این مطالعه در بازه زمانی سال های 1401 و 1402 در سه مرکز آموزشی آستان قدس رضوی انجام شده است. در تحقیق حاضر تعدادی از روسای مراکز آموزشی، معاونین و مدیران و کارشناسان مراکز آموزشی آستان قدس رضوی جامعه آماری را تشکیل می دهند. در این تحقیق داده ها و اطلاعات لازم جهت تجزیه و تحلیل سؤالات از طریق پرسشنامه استاندارد جمع آوری شده است. نتایج بدست آمده تحت تأثیر بعد توانمندسازها است و با توجه به اینکه سطح تعالی یا پیشرفت در توانمندسازها، جزئی است، سطح تعالی نتایج نیز تحت تأثیر این پیشرفت جزئی توانمندسازها قرار گرفته و کاهش یافته است. از طرفی، در چرخه یادگیری و بهبود عملکرد، بُعد توانمندسازها با استفاده از بازخوردهای دریافتی از بُعد نتایج قابل بهبود است، بنابراین مراکز آموزشی آستان قدس رضوی می توانند با توجه و تمرکز ویژه بر موضوعاتی نظیر شاخص سازی جامع، پایش و اندازه گیری عملکرد و اقدامات بهبود بر اساس معیارهای بُعد نتایج و از این طریق ارائه بازخوردهای عملکردی مربوطه، زمینه را برای بهبود مناسب توانمندسازها و تکمیل چرخه یادگیری و بهبود فراهم نمایند.
تاثیر افشای پایداری شرکت بر کیفیت سود ذاتی و اختیاری شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
رابطه بین کیفیت سود و افشای پایداری شرکت، یک موضوع تحقیقاتی مهم است. زیرا کیفیت سود به عنوان یک ویژگی مهم شرکت در نظر گرفته می شود که به نفع سرمایه گذاران است و می تواند مدیریت غیراخلاقی سود را کاهش دهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط بین افشای پایداری شرکت و کیفیت سود ذاتی و اختیاری می باشد. روش این پژوهش از نظر طبقه بندی بر مبنای هدف، از نوع تحقیقات بنیادی است. هم چنین تحقیق حاضر، از نظر روش و ماهیت از نوع تحقیق همبستگی است. در همه تکنیک های آماری نیز از نرم افزار ایویوز نسخه 12 و اکسل استفاده می شود. محدوده زمانی تحقیق شامل 12 سال متوالی از سال 1390 تا 1401 می باشد که بررسی فرضیات تحقیق با استفاده از داده های واقعی این سال ها انجام می پذیرد. جامعه آماری شامل شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران می باشد. برای آزمون فرضیه های این تحقیق و تعیین ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته نیز از الگوهای اقتصادسنجی استفاده شده و فرضیه های مربوطه از روش رگرسیون چند متغیره پانل مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که افشای پایداری شرکت بر کیفیت سود ذاتی تاثیر مثبت و معناداری دارد. افشای پایداری شرکت بر کیفیت سود اختیاری تاثیر معکوس و معناداری دارد.
تحلیل اهمیت عملکرد مؤلفه های تحول دیجیتال در صنایع (مورد مطالعه صنایع منتخب استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
111 - 148
حوزههای تخصصی:
امروزه واژه تحول دیجیتال یکی از پرکاربردترین واژه ها در ادبیات و فضای کاری شرکت ها و سازمان هاست و سازمان ها نیز می توانند با به کارگیری ابزارهای مختلف از موجودیت خود دفاع کنند و هر چه بیشتر خود را بهبود و اصلاح دهند. در نتیجه در حال حاضر تحول دیجیتال به بخشی جدایی ناپذیر از دنیای شرکت ها و صنعت تبدیل شده و به سرعت در حال گسترش است. با شروع توسعه عصر تحول دیجیتال و انقلاب صنعتی چهارم، تغییراتی در گستره، اهمیت و اولویت های صنایع رخ داد. هدف از پژوهش حاضر احصاء مؤلفه های تحول دیجیتال در صنعت، و همچنین بررسی شکاف وضع مطلوب و موجود در صنایع منتخب استان زنجان شامل صنایع (برق و الکترونیک، نساجی و پوشاک، فلزات اساسی و ریخته گری، صنایع تبدیلی و تکمیلی، محصولات شیمیایی) می باشد. در این مقاله ابتدا با بهره گیری از روش مرور نظام مند مؤلفه های تحول دیجیتال احصاء و سپس با استفاده از روش تحلیل اهمیت-عملکرد، وضعیت صنایع مذکور در این مؤلفه ها مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصله حاکی از اهمیت بالای مؤلفه «تحلیل داده های مشتری» و «زیرساخت های فناوری اطلاعات» است که در صنایع «برق و الکترونیک» و «صنعت نساجی و پوشاک» عملکرد خوبی داشته؛ ولی سایر صنایع با وضعیت مطلوب فاصله دارند.
حکمرانی انرژی؛ تحلیل نقش انرژی های تجدیدپذیر بر ردپای اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
147 - 167
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر به بررسی دقیق ارتباط میان متغیرهای حکمرانی خوب و انرژی های تجدیدپذیر و همچنین نقش تعدیلی حکمرانی خوب که از حاصلضرب شاخص حکمرانی خوب در متغیر مصرف انرژی های تجدیدپذیر بدست می آید بر متغیر وابسته ردپای اکولوژیکی(تخریب محیط زیست) برای منتخبی از کشورهای با سطح توسعه انسانی بالا و همچنین کشور ایران به عنوان حجم نمونه پرداخته بطوریکه داده های مورد نیاز مطالعه، برای سالهای 2022تا2000 در نظر گرفته شد. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش کشورهای با سطح توسعه انسانی بالا و همچنین کشور ایران بود. داده های موردنیاز مطالعه از نوع سری زمانی سالانه بود که برای سال های 2022-2000 از پایگاه های داده ای بانک جهانی سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی و شبکه جهانی ردپا استخراج شدند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار Eviews 13 صورت گرفت. در ادامه آزمون های ریشه واحد پانل دیتا؛ ایم پسران و شین و همچنین لوین، لین و چو برای بررسی پایایی متغیرها مورد استفاده قرار گرفته است و در نهایت پس از بررسی پایایی متغیرها از روش اقتصادسنجی خودرگرسیون با وقفه های توزیعی ARDLاستفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از برآورد مدل حاکی از آن است که افزایش مصرف انرژی های تجدیدپذیر و بهبود شاخص حکمرانی خوب می تواند تخریب محیط زیست را کاهش دهد. برای بررسی نقش تعدیلی حکمرانی خوب در تاثیر مصرف انرژی های تجدیدپذیر بر ردپای اکولوژیک از حاصلضرب متغیرهای شاخص حکمرانی خوب و مصرف انرژی های تجدیدپذیر استفاده شد.
شناسایی و تحلیل سناریوهای بهبود توانمندسازها و قابلیت های مؤثر در چابکی نسل چهارم دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر چابکی نسل چهارم دانشگاه ها، به صورت مطالعه موردی در دانشگاه گناباد انجام شده است. چابکی دانشگاه به ساختاری انعطاف پذیر جهت پاسخگویی کارآمد و اثربخش به الزامات محیطی و سازگاری با تغییرات متعدد اشاره دارد. این تغییرات ازنظر محتوایی به دانشگاه نسل چهارم و ازنظر ساختاری به دانشگاه های چابک منتهی می شود. دستیابی به چابکی نیازمند توانمندسازها و قابلیت هایی است که بتواند دانشگاه را در مسیر تحول به سمت نسل چهارم هدایت کند. این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی فراترکیب (مرور نظام مند ادبیات) و تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره فازی اجرا شده است. ابزار گردآوری داده ها، بررسی اسناد و مدارک موجود در حوزه پژوهش بوده است که در این راستا 59 مقاله شناسایی شد که پس از پالایش و کنترل کیفیت، 24 مقاله به عنوان مبنای تحلیل انتخاب شدند. به منظور هماهنگ سازی این عوامل با دانشگاه موردمطالعه، نظرات خبرگان دانشگاه گناباد در قالب یک تیم تصمیم هفت نفره از مدیران ارشد و میانی جمع آوری شد. در این پژوهش، 10 عامل اصلی شامل تکنولوژی اطلاعات، منابع مالی، فرهنگ، پایش مستمر سطح چابکی، مدیریت منابع، سازمان یادگیرنده و غیره شناسایی شدند. پس از ارزیابی وضع موجود و تعیین اهمیت هرکدام از عوامل، وزن آن ها با استفاده از روش AHP فازی محاسبه شد. پرسشنامه های ارزیابی وضع موجود و توانمندی اجرایی هر عامل نیز توسط تیم تصمیم تکمیل شدند. درنهایت، داده ها در ماتریس دوبعدی توانمندی-شکاف موزون تحلیل شدند و اولویت بندی عوامل انجام گرفت. نتایج نشان داد که عوامل منابع مالی سازمان، فرهنگ، پایش مستمر سطح چابکی، مدیریت منابع و سازمان یادگیرنده در اولویت بالاتری قرار دارند. این یافته ها نشان می دهد که برای تحقق دانشگاه های نسل چهارم، علاوه بر توسعه فناوری، باید بر بهبود مدیریت منابع، ایجاد فرهنگ تغییر و سیستم های ارزیابی عملکرد تأکید شود. این پژوهش چارچوبی منسجم ارائه می دهد که می تواند به مدیران و سیاست گذاران دانشگاهی کمک کند تا مدل های مدیریتی و آموزشی خود را بهینه سازی کرده و دانشگاه ها را در مسیر تحول به سمت نسل چهارم هدایت نمایند.
دو روی سکه آموزش کارکنان گیگ؛ پیش نگری فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
89 - 119
حوزههای تخصصی:
جهان امروز در مواجهه با اقتصاد گیگ، شاهد افزایش کسب و کارهای پلتفرمی دیجیتال (همچون تاکسی-های اینترنتی، ارائه خدمات و ارسال کالاها) است که به کارگیری کارکردهای مدیریت منابع انسانی رایج در مشاغل سنتی را سخت و پیچیده می سازد. هدف پژوهش حاضر، واکاوی دو وجهه مختلف آموزش کارکنان گیگ و فرصت ها و چالش های پیش روی آن است. روش پژوهش حاضر از نظر نوع و ماهیت داده ها دارای رویکرد کیفی با روش مطالعه چند موردی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پنج مورد از کسب و کارهای پلتفرمی شامل پونیشا، حامی ورکس، اسنپ، تپسی و کارلنسر است که 18 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند و فن گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختار یافته می باشد که با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفته است. 118 مفهوم در قالب 12 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی آموزش با منطق توسعه شایستگی و آموزش با منطق هزینه فایده در دسته کلی فرصت های آموزش و محدودیت های سرمایه گذاری در آموزش از منظر فردی و چالش های پیش روی پلتفرم ها در آموزش در دسته کلی محدودیت های آموزش کارکنان گیگ شناسایی شد. با اقدام برای رفع محدودیت های شناسایی شده آموزش، می توان در جهت بهره مندی از فرصت ها و نتایج مثبت دوره های آموزشی مشاغل گیگ بهره برد.
واکاوی مبانی اخلاقی نظارت بر فعالیت های مجازی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
277 - 311
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مبانی اخلاقی نظارت بر معلمان در آموزش مجازی است. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر روش آمیخته با رویکرد اکتشافی متوالی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 22 نفر از مدیران مدارس و اساتید دانشگاهی مطلع در زمینه نظارت بر آموزش مجازی بودند که به روش گوله برفی و در حد اشباع نظری انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی مدیران مدارس ابتدائی و متوسطه شهرستان بوکان بود که به روش تعیین حجم نمونه مورگان تعداد 120 نفر بعنوان نمونه به روش تصادفی انتخاب شدند. مصاحبه ها به روش تحلیل تم یا مضمون (کدگذاری تم، مقوله و مفهوم) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبق نظر گوبا و لینکلن (2000) اعتبار بخش کیفی با چهار معیار اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تایید پذیری بررسی و جهت ارزیابی پایایی پروتکل مصاحبه، از روش درصد توافق بین دو کدگذار استفاده شده است. در بخش کمی نیز از با استفاده از ضریب الفای کرونباخ پایایی مولفه ها بررسی شد که ضریب همه مولفه ها بیش از 7/0 گزارش شد و روایی واگرا و همگرای آن نیز تایید شد. بر اساس یافته های پژوهش نظارت مدیران بر فعالیتهای مجازی معلمان تابع سه مضمون اصلی منش شخصی، اخلاق اجتماعی و اخلاق معنوی-اجتماعی معلم در قالب 5 مضمون اولیه نظارت بر رفتار، نظارت بر محتوای آموزشی، اخلاق حرفه ای، نظارت بر روابط و نظارت بر نگرش و 29 مفهوم بود.
شایعه سازی هدفمند و شهرت شخصی؛ آزمون نقش میانجی شبکه سازی سیاسی و تعدیلگر جاه طلبی منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
47 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر شایعه سازی هدفمند بر شهرت شخصی با توجه به نقش میانجی شبکه سازی سیاسی و تعدیلگر جاه طلبی منفی اجرا شده است.روش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری و تحلیل داده توصیفی از نوع میدانی علّی است. جامعه آماری را کارکنان شاغل در استانداری ایلام و واحدهای تابعه تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی بر اساس سطح سازمانی تعداد 420 نفر به عنوان نمونه تحقیق تعیین شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه بود که بعد از توزیع و جمع آوری آن تعداد 318 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل وارد محیط نرم افزار Smart PLS نسخه 2 شد.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد شایعه سازی هدفمند بر شهرت شخصی و شبکه سازی سیاسی تأثیر معنادار و مثبت دارد. همچنین، شبکه سازی سیاسی اثر معنادار و مثبتی بر شهرت شخصی می گذارد و شایعه سازی هدفمند از طریق شبکه سازی سیاسی بر شهرت شخصی اثر غیر مستقیم و مثبت دارد. سرانجام مشخص شد جاه طلبی منفی اثر شایعه سازی هدفمند بر شهرت شخصی را افزایش می دهد.نتیجه: این تحقیق، ضمن معرفی استراتژی شایعه سازی هدفمند در سپهر دانش مدیریت رفتار سازمانی، به مدیران وزارت کشور نسبت به این ترفند سیاسی در جهت ساخت شهرت شخصی پیش برنده و توسعه شبکه های سیاسی پیرامون هشدار می دهد.
پیش بینی زمان مناسب طبیعت گردی در جنگل های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا با تأکید بر شرایط آب و هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
169 - 204
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر از شاخص ترجونگ برای تعیین زمان مطلوب گردشگری (از سال 1996تا 2021) در جنگل های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا پرداخته شد. سپس با بهره گیری از مدل های ACCESS-CM2 و CNRM-CM6-1 به پیش بینی زمان های مناسب توسعه طبیعت گردی تحت سناریوهای SSP2-4.5 و SSP5-8.5 در آینده ای نزدیک (2070-2050) و دور (2100-2080) اقدام شد. نتایج شاخص ترجونگ نشان داد که بهترین زمان برای طبیعت گردی در این منطقه، در طی روز در ماه های دی، بهمن و اسفند و در طی شب در ماه های فروردین و آبان ماه می باشد. همچنین نتایج پیش بینی مدل های مورد مطالعه حاکی از آن است که مقادیر دمای کمینه تحت هر دو سناریوی SSP2-4.5 و SSP5-8.5 در مقایسه با دوره پایه (2014-1996) افزایش یافته است و این وضعیت در دمای بیشینه نیز قابل مشاهده است به طوری که روند دمای بیشینه از نیمه دوم دهه 2050 سرعت گرفته و میانگین آن تحت سناریوی SSP5-8.5 در بازه زمانی 2090-2099 افزایش یافته است.
برنامه ریزی شهری مبتنی بر رویکرد شهر همه شمول (مورد پژوهی: محله قصر-حشمتیه منطقه 7 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
30 - 51
حوزههای تخصصی:
مقدمه در جهان کنونی، مفهوم «شهرهای همه شمول» به عنوان یکی از رویکردهای محوری در نظریه پردازی و سیاست گذاری شهری مطرح شده است؛ رویکردی که فراتر از ایجاد دسترسی فیزیکی، بر فراهم سازی زمینه های حضور، مشارکت و بهره مندی برابر تمامی افراد از فضاها و امکانات شهری تأکید دارد. شهر همه شمول شهری است که در آن هیچ کس صرف نظر از جنسیت، سن، توانایی جسمی یا ذهنی، وضعیت اقتصادی یا پیشینه فرهنگی، از عرصه عمومی و خدمات محروم نمی ماند. این رویکرد با در نظر گرفتن تنوع روزافزون جمعیت شهری، تلاش می کند تا ساختارها، سیاست ها و طراحی های فضایی را به گونه ای سامان دهد که نیازهای گروه های گوناگون از جمله سالمندان، کودکان، افراد دارای معلولیت، زنان و اقلیت های اجتماعی، به صورت عادلانه و مؤثر پاسخ داده شود. همه شمولی نه تنها به رفع نابرابری های فضایی و اجتماعی کمک می کند، بلکه نقشی کلیدی در ارتقای کیفیت زندگی، تقویت انسجام اجتماعی، افزایش احساس تعلق و کاهش طردشدگی ایفا می کند. از این منظر، شهر همه شمول را می توان نماد شهری انسانی، عادلانه و پاسخ گو به نیازهای نسل امروز و آینده دانست؛ شهری که در آن تفاوت ها نه مانع، بلکه مبنای برنامه ریزی و طراحی محسوب می شوند. در این راستا، محله قصر حشمتیه در منطقه ۷ تهران به عنوان نمونه ای شاخص برای تحلیل میزان همه شمولی فضاهای شهری خودش انتخاب شده است. این محله با برخورداری از تنوع جمعیتی، بافت تاریخی و موقعیت مرکزی، در عین حال با چالش هایی جدی مانند عبور بزرگراه صیاد شیرازی و کمبود فضاهای عمومی همه شمول مواجه است؛ چالش هایی که دسترسی برابر، استفاده پذیری و کیفیت تجربه فضایی برای گروه های مختلف، به ویژه اقشار آسیب پذیر را با مانع روبه رو کرده است. چنین وضعیتی، ضرورت بازنگری در طراحی و برنامه ریزی فضاهای عمومی با رویکردی همه شمول را برجسته می سازد. از این رو، هدف اصلی این تحقیق ارزیابی و برنامه ریزی فضاهای عمومی محله قصر حشمتیه بر اساس رویکرد شهر همه شمول است. این تحقیق به دنبال شناسایی و تبیین مؤلفه های فضاهای شهری همه شمول است و تلاش دارد تا راهکارهای عملی برای بهبود کیفیت فضاهای عمومی این محله ارائه دهد. از این رو، این پژوهش به دو سؤال اصلی پاسخ می دهد: 1- راهکارهای برنامه ریزی فضاهای عمومی و شهری محله قصر حشمتیه مبتنی بر رویکرد شهر همه شمول کدام اند؟ 2- مؤلفه های سازنده فضاهای شهری همه شمول شامل چه مواردی هستند؟ مواد و روش ها این تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی است که از رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) برای ارزیابی وضعیت فضاهای عمومی محله قصر حشمتیه استفاده می کند. برای جمع آوری داده ها از دو روش اسناد کتابخانه ای و برداشت میدانی شامل مشاهده و توزیع پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه این پژوهش شامل ۳۰ سؤال بسته بوده و ۳۷۵ نفر از ساکنان محله به آن پاسخ داده اند. برای تحلیل داده ها از مقیاس لیکرت پنج گانه و روش مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. داده های به دست آمده از پرسشنامه، در نرم افزار Smart PLS وارد شده و بارهای عاملی، ضرایب همبستگی و شاخص های برازش مدل تحلیل شدند. این مدل به منظور ارزیابی روابط میان متغیرهای مختلف در ابعاد اجتماعی فرهنگی، کالبدی عملکردی، اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی مورد استفاده قرار گرفت. پس از آن، با استفاده از تحلیل SWOT به ارزیابی قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای محله پرداخته شد و استراتژی های پیشنهادی با استفاده از ماتریس QSPM اولویت بندی شد. یافته ها نتایج تحقیق نشان می دهند تمامی ابعاد مختلف فضاهای شهری تأثیر معناداری بر ارتقای کیفیت زندگی ساکنان محله دارند. در میان این ابعاد، بعد اقتصادی به عنوان مهم ترین عامل تأثیرگذار بر بهبود وضعیت فضاهای عمومی محله شناخته شد. نیاز به فضاهایی که از نظر کالبدی مناسب و در عین حال از نظر اجتماعی فرهنگی دسترس پذیر برای تمامی گروه ها باشند، در این محله به طور آشکاری به چشم می خورد. در همین راستا، توسعه فضاهای سبز چندمنظوره و پارک های عمومی که بتوانند نیازهای تفریحی، بهداشتی و اجتماعی ساکنان را پوشش دهند، به ویژه برای گروه های آسیب پذیر از اهمیت بالایی برخوردار است. ابعاد مدیریتی و زیست محیطی نیز بر اساس تحلیل مدل معادلات ساختاری در وضعیت موجود محله قصر حشمتیه در جایگاه های چهارم و پنجم قرار دارند. این موضوع نشان می دهد در طراحی فضاهای عمومی این محله، به این ابعاد توجه کمتری شده است. با این حال، برای دستیابی به یک محله همه شمول، لازم است که این ابعاد نیز در برنامه ریزی شهری گنجانده شوند. نتیجه گیری این تحقیق نشان داد برای دستیابی به محله ای همه شمول و ارتقای کیفیت زندگی ساکنان، طراحی و برنامه ریزی فضاهای شهری باید به گونه ای باشد که همه گروه های سنی و اجتماعی، از جمله کودکان، سالمندان، افراد ناتوان و زنان، بتوانند به طور برابر و مناسب از امکانات و خدمات بهره مند شوند. در این راستا، محله قصر حشمتیه نیازمند بازنگری جدی در نحوه ساماندهی فضاهای عمومی خود است. یکی از گام های اساسی، بهبود و توسعه شبکه پیاده روها و مسیرهای ارتباطی به ویژه خیابان کامل است، تا ضمن افزایش دسترسی پذیری، از گسست های فضایی موجود کاسته شود. این مسیرها باید با در نظر گرفتن شرایط حرکتی سالمندان و افراد دارای محدودیت جسمی طراحی شوند و شامل عناصری همچون رمپ ها، سطوح هشداردهنده و علائم راهنمایی مناسب باشند. حمایت از مشاغل خرد و خانگی، ایجاد بازارچه های محلی و ارائه آموزش های مهارتی می تواند به توانمندسازی گروه های کمتر برخوردار از جمله زنان، سالمندان و افراد دارای ناتوانی کمک کند و زمینه اشتغال زایی و کاهش نابرابری اقتصادی را در محله فراهم آورد. در کنار این اقدامات، توسعه فضاهای سبز چندمنظوره با امکانات خاص برای گروه های مختلف سنی و توانایی ها، به ویژه برای کودکان، سالمندان و افراد کم توان، می تواند نقش مهمی در ارتقای زیست پذیری محله ایفا کند. این فضاها باید شامل زمین های بازی، پارک های مناسب سازی شده و مسیرهای پیاده و دوچرخه سواری ایمن و قابل دسترس باشند. از دیگر راهکارهای پیشنهادی می توان به بازآفرینی فضاهای رهاشده و بی دفاع شهری اشاره کرد. این فضاها با تبدیل شدن به مراکز اجتماعی و فرهنگی، می توانند به بهبود امنیت، افزایش تعاملات اجتماعی و تقویت حس تعلق در ساکنان منجر شوند. طراحی مراکز فرهنگی و تفریحی نیز باید به گونه ای باشد که نیازهای متنوع تمامی اقشار، به ویژه گروه های کمتر دیده شده را پوشش دهد. در نهایت، برای تضمین تحقق این اهداف، اصلاحات ساختاری در مدیریت شهری و افزایش مشارکت ساکنان در فرایند تصمیم گیری ضروری است. تنها با نهادینه کردن اصول عدالت فضایی و دسترسی برابر در سیاست گذاری ها و اجرا، می توان به سوی ایجاد محیطی شهری حرکت کرد که در آن هیچ کس نادیده گرفته نشود.
از یافته تا دریافت؛ چالش ها و فرصت های باستان شناسی رایانشی بر اساس تجربیات فصل دوم بررسی های باستان شناسی مریوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
121 - 131
حوزههای تخصصی:
نوپا بودن باستان شناسی به مثابه علم در مقایسه با علوم دیگر و چندوجهی بودن مسائل این رشته، بستری حاصل خیز برای ادغام و به کارگیری علوم دیگر فراهم آورده است که در گرایش های روزافزون باستان شناسی نمایان است. همه گرایش های باستان شناسی بر سر به کارگیری تکنیک ها و مفاهیم علم داده متفق القول هستند. دلیل این تمایل عمومی، پیشرفت ها و دست آوردهای اخیر پیش گامان این عرصه در حل مسائل باستان شناسی است که قبلاً بسیار پیچیده و گاه ناممکن می نمود. به کارگیری چنین روش هایی در مطالعات باستان شناسی مستلزم این است که پیش بینی ها و اقدامات لازم از بخش میدانی پروژه به عمل آید. تعدد مسائل باستان شناسی، یکتایی میدان عمل و واقعیت غیرقابل تکرار بودن فعالیت میدانی چالشی بزرگ برسر راه پروژه های تحقیقاتی به وجود آورده است که تهیه داده غیرقابل پردازش، ناقص یا نامتجانس، هزینه بر بازده بسیار بالا به ازای هر واحد داده، خطا و داده اشتباه تنها بخشی از مشکلات برسر راه پروژه ها است. بااینکه تمام این مشکلات در مرحله کارگاهی به وجود می آیند، بعدها و در مراحل مطالعاتی کشف می شوند. ریشه این مشکلات را می توان در تفاسیر متفاوت از مفهوم و ماهیت «داده» دانست. بدون شک حالت ایده آل این خواهد بود که باستان شناس تمام یافته های موجود را ثبت کرده و بدین ترتیب نسخه ای برابر اصل از بقایا را در فضای دیجیتال بازسازی کند؛ ولی از آنجا که از لحاظ نظری داده قابل استحصال از هر ابژه طبیعی بی نهایت است و زمان پروژه های باستان شناسی محدود است؛ احتمال ثبت و ضبط تمامی داده های مربوط به یافته های باستان شناسی ناممکن بوده و به همین دلیل تمام پروژه های باستان شناسی ناچار از نادیده گرفتن بخش بسیار زیادی از داده های مربوط به بقایایی هستند که با آن مواجه می شوند. موارد ذکرشده، از چالش هایی است که در فصل دوم از سلسله بررسی های باستان شناسی مریوان سعی شد به بهترین نحو پاسخ داده شود. در مقاله پیش رو این چالش ها به ترتیب زمانی به بحث گذاشته شده و راه حل فنی برای رفع آن چالش ارائه می شود.
درک کاربران از کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران با اصول استاندارد ایزو 9241-10 صورت پذیرفت. برای بررسی مقایسه ای کاربردپذیری، از تأثیر چهار عامل (واحد سازمانی، محل اشتغال قائم مقامان ذیحساب 2، تحصیلات و رشته تحصیلی) بر درک کاربران از میزان کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران استفاده شده است.روش شناسی: گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد ایزو 9241-10 انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 20 و با اجرای آزمون های کولموگرف اسمیرنف و تحلیل واریانس صورت پذیرفت. نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد سه عامل (واحد سازمانی، میزان تحصیلات و رشته تحصیلی) بر درک کاربران از کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران تأثیر معناداری می گذارند و بین محل اشتغال قائم مقامان ذیحساب 2 و درک از کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران تاثیر معنی داری وجود ندارد.نتیجه گیری: به طور کلی نتایج بیان کننده این است که، ارزیابی کاربران درباره کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران طبق استاندارد ایزو 9241-10 یکسان نبوده و نیازمند توجه بیشتر بر سلایق و نیازهای کاربران، ارتقاء، راهبری، یکسان سازی و وحدت رویه استفاده از سیستم در واحدهای مختلف شهرداری تهران، تقویت کنترل های داخلی در سازمانها و شرکتهای وابسته شهرداری تهران، ارائه به موقع خدمات پشتیبانی و آموزش تخصصی زیر سیستم ها به کاربران می باشد.
Explaining Brand Loyalty in B2B Models in Comparison with B2C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: Within marketing literature, a widely accepted notion indicates that strategies in marketing significantly differ between business-to-business (B2B) and business-to-consumer (B2C) models. This study thoroughly investigates brand loyalty, examining the nuanced differences in methodologies for building brand loyalty specifically within B2B frameworks, aiming to develop a model tailored for B2B enterprises. Methodology: The research utilizes a sequential exploratory mixed-methods approach. The initial qualitative phase involves systematic reviews and meta-synthesis to identify factors influencing brand loyalty. The subsequent quantitative phase employs techniques such as structural equation modeling (SEM) to analyze the impact of various factors on brand loyalty across different business models. Finally, interviews are conducted to gain insights into tailored strategies that enhance loyalty in B2B contexts. Data for the literature review will come from reputable domestic channels, including academic portals, alongside foreign databases like Scopus and Web of Science. The second phase will gather information from diverse companies in the insurance industry, utilizing convenience sampling for analysis. The third phase targets business experts in B2B settings, selected through purposive judgment sampling to ensure relevant insights are gained. Findings: The initial phase reveals ten critical factors that contribute to brand loyalty in B2B markets. These factors encompass customer satisfaction, perceived value, switching costs, trust, perceived quality, personalized interactions, perceived support, brand image, and commitment. Analysis indicates significant differences in factors influencing brand loyalty between B2B and B2C models. The study concludes with a collection of tailored strategies essential for fostering customer loyalty in B2B operations, including developing strategic frameworks and adopting stringent quality standards. Conclusion: This research expands the understanding of loyalty-building strategies across diverse business models, offering insights that enhance the existing body of knowledge. By proposing a specialized loyalty model for the insurance industry, the study equips practitioners with practical tools to improve operational efficiency and competitive advantage.
مدل جدیدگزارشگری مالی بانکداری اسلامی ایران در انطباق با نظریه ها و مفاهیم بنیادی حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بانکداری اسلامی نوعی الگوی خاص یا تعدیل شده ای از بانکداری است که درآن تلاش می شود تمام روابط و مناسبات، سازگار با شریعت و فقه اسلامی و در راستای اهداف اساسی نظام اقتصادی اسلام مانند عدالت و اخلاق تنظیم گردد. به منظور بررسی ایده ها و نظریه های حاکم در بانکداری و مالی اسلامی و متعاقبا طراحی ابزار و الگوی مناسب، از روش تحقیق کیفی و رویکرد مبتنی بر نظریه پردازی زمینه بنیان استفاده شد. درابتدا با اخذ نظرات خبرگان حرفه حسابداری و حسابرسی به بررسی عوامل تاثیرگذار برکیفیت گزارشگری در سیستم بانکی ایران پرداخته شد. بهترین روش برای ارائه بهینه ی حقوق صاحبان سپرده در این تحقیق، دسته بندی سپرده گذاران در طبقه ای جداگانه همانند حقوق صاحبان سهام تشخیص داده شد و به منظور تحقق عدالت و دستیابی سپرده گذاران به حقوق حقه، تبعیت این طبقه ازتئوری مالکیت از دسته تئوری های حقوق مالکان عنوان شد و به منظور پوشش مفاهیم حاکم بر بانکداری اسلامی، صورتهای مالی اساسی شامل صورت وضعیت مالی، صورت عملکرد سپرده های سرمایه گذاری و صورت تغییرات درخالص داراییها پیشنهادگردید.
مطالعه ای در اقتصاد خلاق محلی برای شناخت نوع مداخله در محیط پیرامون مسجد کبود شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
53 - 76
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، بسیاری از بافت های تاریخی شهری، به ویژه در کلان شهرهای ایران، با چالش هایی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مواجه شده اند که سبب کم رنگ شدن نقش این مناطق در فرآیند توسعه شهری شده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه یک الگوی بازآفرینی پایدار اقتصادی با تمرکز بر اقتصاد خلاق، به مطالعه موردی بافت پیرامون مسجد کبود تبریز پرداخته است و این هدف با تأکید بر شناسایی ظرفیت های اقتصاد محلی مانند صنایع دستی، مشاغل خرد، بازارهای سنتی و شبکه های اجتماعی فعال در محدوده مورد مطالعه بود که با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای، برداشت های میدانی و تحلیل کارشناسی گردآوری شده اند و برای تحلیل داده ها از تکنیک SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد با وجود ظرفیت های ارزشمند تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی، مداخلات ناکارآمد سه دهه اخیر مانع از بالفعل شدن پتانسیل های اقتصاد محلی در راستای اقتصاد خلاق شده اند و راهکارهایی مانند برندسازی شهری با تکیه بر هویت محلی، توسعه گردشگری فرهنگی مبتنی بر اقتصاد درون زای محله، بازتعریف کاربری های مرتبط با فعالیت های خلاق و پشتیبانی از مشاغل محلی، به عنوان محورهای اصلی بازآفرینی خلاق پیشنهاد شده اند. در نهایت، پژوهش تأکید می کند تحقق بازآفرینی موفق نیازمند سیاست گذاری هایی است که مشارکت شهروندان، نگاه فرهنگی و هماهنگی میان ظرفیت های بومی و برنامه ریزی شهری را در اولویت قرار دهد.
طراحی مدل توسعه منابع انسانی مبتنی بر رویکرد منتورینگ (SDTP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۴
98 - 117
حوزههای تخصصی:
کمبود نیروی انسانی متخصص و ضرورت افزایش انگیزه های منابع انسانی با ابزار ارتقاء از داخل موجبات پژوهش حاضر را با رویکرد طراحی منتورینگ فراهم نموده است. رویکرد این پژوهش آمیخته می باشد و در بخش کیفی از روش اکتشافی و در بخش کمی نیز از روش پیمایش استفاده شده است. ابتدا با مصاحبه های تخصصی با متخصصین عناصر مدل منتورینگ استخراج گردید. پس از شناسایی عناصر، در مرحله تعیین عناصر پرسشنامه ای طراحی و توزیع گردید و از طریق سرشماری (کل اعضای جامعه پژوهش) داده ها گردآوری شدند و سپس با دو نیم کردن آزمون اعتبار آزمون از طریق آلفای کرانباخ (%68) تعیین شد. پس از آن از طریق نرم افزار SPSS، آزمون تی تک گروهه نتایج تحلیل شد و همه عناصر شناسایی شده در مرحله قبل مورد تأیید واقع گردید. پس از آن داده ها در قالب جلسه گروه کانونی به صورت یک مدل نهایی تدوین شد. در انجام این فرایند از نرم افزار ISM استفاده شد. عناصر موجود در الگو شامل تهیه پروفایل شناختی منتی، تدوین برنامه توسعه فردی، تعیین حوزه های عملکردی مهم برای شرکت، شناسایی، ارزیابی و تأمین منتورها، تهیه پروفایل شناختی منتور، تعیین مشاغل کلیدی و تعیین استعدادها، برنامه ریزی توسعه منتورها، ثبت و تنظیم قرارداد یادگیری فیمابین منتی و منتور، اجرای اثربخشی فرآیند منتورینگ برای افراد مختلف، اجرای برنامه منتورینگ، ارزیابی فرآیندی منتورینگ و بهبود آن و ثبت قرارداد مالی منتورینگ با منتور می شود. این مدل موسوم به SDTP در مقاله ارائه شده است.