فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
174 - 199
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه در صنعت خودرو سازی ایران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات، آمیخته-اکتشافی است. این پژوهش دارای یک بخش کیفی برای شناسایی و سطح بندی عوامل موثر در فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه و یک بخش کمی برای تعیین تاثیرات متغیرها و سطح بندی آنها است. روش نمونه گیری در هر دو بخش کمی و کیفی، به صورت هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی انجام شده است. در بخش کیفی، ابتدا از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل خبرگان صنعتی مانند متولیان آموزش (سرپرستان و روسای آموزش) برای شناسایی عوامل اثرگذار استفاده شده است. در بخش تحلیل کمی نیز برای تعیین میزان تاثیرگذاری متغیرها از روش دیمتل و در مرحله بعد، جهت تعیین سطوح عوامل از مدل سازی ساختاری- تفسیری استفاده شده است. به این منظور پرسش نامه دیمتل در اختیار 10 نفر از خبرگان قرار گرفت و با استفاده از مدل سازی دیمتل، میزان تاثیر عوامل محاسبه شد. نتایج تحقیق، 15 عامل مهم را در فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه نشان داد، و مجموع این عوامل در نه سطح طبقه بندی شدند.
Development of a Sustainable Rural Tourism Model with a Focus on Social Capital and Competitive Advantage(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Rural tourism, with careful planning, can enhance the quality of life and create economic, social, and cultural benefits. The aim of this research was to present a sustainable rural tourism model with a focus on social capital. The research was applied in terms of its goal and qualitative in terms of methodology, based on the foundation data theory. The research was framed using a cognitive approach, utilizing various data collection methods such as library research, examination of specialized sources and texts, as well as semi-structured interviews. Fourteen elites, experts, and managers in tourism and rural area management were interviewed in 2023. The conducted interviews were coded using Atlas .t i software.
Providing a sustainable marketing model in the insurance industry with a focus on artificial intelligence(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of System Management, Volume ۱۰, Issue ۴, Autumn ۲۰۲۴
135 - 149
حوزههای تخصصی:
The current research was conducted with the aim of providing a sustainable marketing model in the insurance industry with a focus on artificial intelligence. According to the type of data, the research method is mixed (qualitative-quantitative) of exploratory nature. In the statistical population, 12 people were selected from among the experts until the theoretical saturation was reached. The experts included professors of the faculty of business management and senior managers of Alborz insurance company, who were selected by non-probability, targeted and chain sampling. Quantitative part of 400 managers were insurance industry experts, using Cochran's formula, 196 people were selected by stratified random method. To collect data, semi-structured interviews and researcher-made questionnaires were used. The analysis method has been carried out in several consecutive steps. In the first stage, to identify the components of the model, the qualitative method and semi-structured interviews using the grounded theory have been used. In the next section, using interpretative structural modeling, the identified indicators were leveled. Finally, in order to fit the designed model in the qualitative part, a quantitative method with structural equation modeling approach was used with PLS4 software. The findings showed that 6 components were identified and there is a significant relationship between all components and sustainable marketing and the designed model has an acceptable fit. It can be concluded that AI can be incorporated as an essential component of a sustainable marketing strategy, enabling marketing professionals and businesses to make positive changes while increasing their brand reputation and profitability.
تأثیر ابعاد شخصیتی حسابرسان بر کیفیت حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۲۲۲-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
حسابرسی صورت های مالی و کیفیت حسابرسی یک مساله مهم است و برای دستیابی به کیفیت بالای حسابرسی یک مجموعه ویژگی های شخصیتی حسابرسان باید به دقت بررسی شود تا مشخص گردد که تأثیر هرکدام چگونه است. لذا هدف این مطالعه بررسی تأثیر شخصیت حسابرس در کیفیت حسابرسی بوده است. این پژوهش در گروه پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و دارای ماهیت همبستگی است. همچنین داده ها به صورت کمی و میدانی هستند. جامعه آماری حسابرسان شاغل در مؤسسات حسابرسی هستند. در این راستا 253 پرسشنامه طی سال 1401 جمع آوری و انتخاب گردید. در همین راستا پس از بررسی روایی و پایایی پرسش نامه طراحی شده، بر اساس الگوهای معادلات ساختاری (SEM) و با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) به بررسی روابط بین متغیرها پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که برونگرایی بر هیچ یک از ابعاد کیفیت حسابرسی تأثیر ندارد. با این حال سازگاری، عدم روان رنجوری و تجربه پذیری بر هر سه بعد شک و تردید حرفه ای، کاهش شیوه های کیفیت حسابرسی و قضاوت مادی تأثیر معنادار دارد. در این راستا اثر سازگاری بر کاهش شیوه های کیفیت حسابرسی منفی و معنادار است. همچنین وظیفه شناسی بر دو بعد شک و تردید حرفه ای و کاهش شیوه های کیفیت حسابرسی اثر مثبت و معنادار دارد اما بر بعد قضاوت مادی اثرگذار نیست.
بررسی تأثیر توانمندسازی روان شناختی بر عملکرد خلاقانه کارکنان با میانجیگری کامیابی و نقش تعدیل گری جو رقابتی (مورد مطالعه: شهرداری منطقه 21 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی روان شناختی به عنوان یک رویکرد مهم در مدیریت منابع انسانی، تأثیر چشمگیری بر عملکرد و خلاقیت کارکنان دارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر توانمندسازی روان شناختی بر عملکرد خلاقانه کارکنان با میانجیگری کامیابی و نقش تعدیل گری جو رقابتی بوده است. این تحقیق ازنظر هدف کاربردی و در دسته تحقیق های توصیفی-همبستگی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شهرداری منطقه 21 شهر تهران که شامل 600 نفر بودند که با توجه به جدول مورگان 234 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد که از پرسشنامه استاندارد ساهادیف و همکاران (ساهادیف و همکاران، 2024) استفاده شد. برای سنجش روایی پرسشنامه از قضاوت اساتید و خبرگان در این حوزه استفاده گردید. برای آزمون اعتبار پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده گردید که عدد 89/0 به دست آمد. در این تحقیق برای بررسی روابط بین اجزا از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. با توجه به تجزیه وتحلیل داده ها نتایج حاکی از وجود مثبت و معنادار توانمندسازی روان شناختی بر عملکرد خلاقانه کارکنان، توانمندسازی روان شناختی بر کامیابی کارکنان و کامیابی کارکنان بر عملکرد خلاقانه کارکنان است. همچنین نقش میانجی کامیابی کارکنان بر توانمندسازی روان شناختی و عملکرد خلاقانه کارکنان و نقش تعدیل گری جو رقابتی بر توانمندسازی روان شناختی و عملکرد خلاقانه کارکنان مورد تأیید قرار گرفت؛ بنابراین، لازم است مدیران برای ایجاد توانمندسازی روان شناختی کارکنان به این ابعاد توجه کافی داشته باشند.
آزمون نقش تعدیل کننده استقلال هیئت مدیره بر ارتباط بین اعتماد به نفس مدیر عامل و عملکرد شرکت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های حسابداری و راهبری شرکتی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷
93 - 106
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه پلکان بالاتر، مطالعه حاضر تلاشی در جهت ارزیابی ارتباط بین اعتماد به نفس بیش از حد مدیر عامل وعملکرد شرکت است. این مطالعه همچنین به بررسی نقش تعدیل کننده استقلال هیئت مدیره در این زمینه می پردازد. با استفاده از محدودیت های در نظر گرفته شده، تعداد 141 شرکت در بازه زمانی 1395 -1401 به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون خطی چند متغیره مبتنی بر داده های تابلویی بهره گرفته شده است. نتایج تجربی این پژوهش نشان می دهد که بین اعتماد به نفس مدیرعامل و عملکرد شرکت ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. مدیران عامل با اعتماد به نفس بالا تمایل به تصمیم گیری های سریع و تجربی دارند و مشکلات سرمایه گذاری کم شرکت را کاهش می دهند و تمایل بیشتری به افزایش عملکرد کلی شرکت دارند. علاوه بر این، نتایج نشان می دهد که مدیران مستقل هیئت مدیره می توانند ارتباط مثبت بین اعتماد به نفس بیش از حد مدیرعامل و عملکرد شرکت را به دلیل دانش محدود خود از صنعت و تجارت به ارتباط منفی تبدیل کنند. در واقع مدیران مستقل به عنوان اعضای مستقل هیئت مدیره، ممکن است به طور کامل با پویایی صنعت و تجارت آشنا نباشند. آن ها اکثرا تصمیم گیری های اصلی شرکت را در مواقع ضروری بر عهده می گیرند و بنابراین تمایل دارند پیشنهادهای مالی و سرمایه گذاری مدیرعامل را رد کنند. این ممکن است منجر به کاهش عملکرد مالی یک شرکت در بلندمدت شود.
الگوی اخلاق حرفه ای حسابداران و حسابرسان و بررسی رابطه آن با خوانایی گزارشگری مالی (رهیافت تحلیل مضمون و SEM)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حسابداران و حسابرسان برای بررسی سطح مطلوبیت اطلاعات مالی ارائه شده، لازم است از ساز و کارهای مختلف و مناسبی استفاده کنند و خود را در مقابل ریسک های حسابرسی و مالی مصون سازند، که در این راستا رعایت اخلاق، ضوابط و مراقبت های حرفه ای کمک شایانی به این مسئله می نماید، از این رو بایستی ترکیبی از اخلاق حرفه ای و ویژگی های کیفی گزارشگری مالی استفاده گردد. در همین راستا، مطالعه حاضر با هدف ارائه الگوی اخلاق حرفه ای حسابداران و حسابرسان و بررسی رابطه آن با خوانایی و شفافیت گزارشگری مالی صورت پذیرفته است.
بررسی تأثیر برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی بر رفتار نوآورانه و تاب آورانه کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
115 - 133
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت فناوری و پیچیده تر شدن محیط های کاری، سازمان ها به دنبال راه کارهایی برای تقویت نوآوری و تاب آوری کارکنان خود هستند. در این راستا، برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی به عنوان ابزاری مؤثر برای توسعه مهارت ها و انطباق با تغییرات محیطی مطرح شده اند. این پژوهش تأثیر چنین برنامه هایی را بر رفتار نوآورانه و تاب آوری کارکنان از طریق متغیر میانجی هوش فرهنگی در سازمان های دولتی شهر گنبد کاووس بررسی و تحلیل نموده است. جامعه آماری شامل 3500 نفر از کارکنان رسمی بود که از میان آنها، 346 نفر با روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه استاندارد مبتنی بر مقیاس لیکرت جمع آوری و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار LISREL8.8 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی تأثیر مثبت و معناداری بر هوش فرهنگی و رفتار نوآورانه کارکنان دارند، اما اثر مستقیمی بر رفتار تاب آورانه کارکنان مشاهده نشد. هوش فرهنگی به عنوان متغیر میانجی، نه تنها رفتار نوآورانه را تقویت کرد، بلکه ارتباط معناداری با رفتار تاب آورانه برقرار نمود. این نتایج بیانگر آن است که آموزش های مبتنی بر هوش مصنوعی، اگرچه به تنهایی تاب آوری را مستقیماً افزایش نمی دهند، اما از طریق ارتقاء هوش فرهنگی می توانند کارکنان را در مواجهه با چالش ها توانمندتر کرده و خلاقیت آنها را بهبود بخشند. سازمان ها می توانند با کاربست فناوری های نوین هوش مصنوعی در آموزش های ضمن خدمت و بهبود سازگاری با تغییرات محیطی، عملکرد کارکنان را تقویت نمایند.
پیشران های مؤثر بر نوآوری محصول سبز در شرکت های تولیدی کالاهای ورزشی ایران: مرور نظام مند ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
43 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در بازار رقابتی امروز، توجه ناکافی صنعت تولید کالاهای ورزشی به فعالیت های نوآورانه و سبز، دور ماندن این صنعت از مسیر رقابت جهانی را در پی دارد. نوآوری محصول سبز به عنوان یکی از راه حل های مناسب در این چارچوب مطرح شده است؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین پیشران های مؤثر بر نوآوری محصول سبز در شرکت های تولیدی صنعت کالاهای ورزشی ایران انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی بود. در بخش کیفی پیشران های نوآوری محصول سبز ازطریق مرور نظام مند ادبیات پژوهش شناسایی شد. سپس، برای پالایش و بومی سازی پیشران های شناسایی شده از تکنیک دلفی فازی استفاده شد. جامعه آماری در این بخش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران اجرایی بودند که ازمیان آن ها تعداد 20 تن به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع ارجاع زنجیره ای انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بود. روایی و پایایی در بخش کیفی با استفاده از برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی تأیید شد و در بخش کمّی نیز پرسشنامه حاصل از بخش اول پژوهش بود که نظر روایی و پایایی مورد تأیید خبرگان قرار گرفت.
یافته ها: یافته های بخش کیفی حاصل از مرور نظام مند ادبیات نشان دهنده شناسایی 20 پیشران مؤثر بر نوآوری محصول سبز در شرکت های تولیدی کالاهای ورزشی ایران است. همچنین یافته های بخش کمّی نیز نشان دهنده تأیید 18 پیشران بود. این پیشران ها عبارتند از: ویژگی های تصمیم گیری رفتاری تیم مدیریت ارشد، استراتژی های مالکیت فکری، قوانین و مقررات محیط زیستی، تعهد سبز شرکتی، قابلیت های پویای سبز، مدیریت منابع انسانی سبز، انعطاف پذیری تولید، بازاریابی سبز، پویش محیطی و نظارت بر بازار، جو خلاقیت و نوآوری سازمانی سبز، روابط نهادی، فشار هنجاری، آمادگی و قابلیت فن آوری، توانایی سازگاری سبز، انگیزه های سبز، مدیریت دانش، فعالیت های تحقیق و توسعه و مکانیزم های حاکمیت شرکتی بودند.
نتیجه گیری/ دستاوردها: نظر به اهمیت نوآوری محصول سبز در روند حرکت صنایع به سمت فعالیت های نوآورانه سبز، نتایج پژوهش حاضر می تواند به مدیران شرکت های تولیدی کالاهای ورزشی برای تصمیم گیری در طراحی برنامه ها و استراتژی ها کمک نماید و موجب افزایش دانش کاربردی این شرکت ها برای سرمایه گذاری بر نوآوری های محصول سبز و توسعه آن شود. این دانش مفاهیم نظری و عملی با اهمیتی برای ادبیات نوآوری محصول سبز و مدیران شرکت های تولیدی کالاهای ورزشی دارد. این مطالعه نشان می دهد که شرکت های تولیدی صنعت کالاهای ورزشی ایران برای تمرکز بر نوآوری محصول سبز به عنوان یکی از مهمترین راه های دست یابی به عملکرد پایدار می توانند با شناسایی پیشران های مؤثر بر نوآوری محصول سبز زمینه مناسبی را در این امر فراهم آورند.
بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر، رشد و توسعه شرکت های دانش بنیان به ویژه در حوزه های ورزشی، اثرات قابل توجهی بر کارآفرینی ورزشی و افزایش خودکارآمدی کارآفرینان ورزشی داشته است. این شرکت ها با استفاده از نوآوری های علمی و فناوری، قادر به ایجاد محصولات و خدمات جدیدی هستند. افزون براین، این شرکت ها می توانند با ایجاد محصولات و خدمات نوآورانه، بازاری جدید برای خود ایجاد کرده و با استفاده از استراتژی های متنوع تبلیغاتی و بازاریابی، به گسترش فروش و درآمد خود دست یابند. براین اساس، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری بود.
روش شناسی: پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر از نظر هدف، کاربردی بود که به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی در گرایش های مختلف تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های استان اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 524 نفر بودند. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوهن، برابر با 247 به دست آمد. ابزار اندازه گیری پژوهش، پرسش نامه ای استاندارد بودند. برای تأیید روایی از سه نوع روایی همگرا، روایی واگرا و روایی محتوایی استفاده شد. جهت تعیین پایایی بخش های مختلف پرسش نامه ، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. باتوجه به پرسش نامه های ناقص، درنهایت، تعداد 224 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 21 و AMOS نسخه 22 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی ورزشی 20 درصد و بر خودکارآمدی کارآفرینانه 52 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشتند. شرکت های دانش بنیان ورزشی بر نوآوری در بازار های جهانی 35 درصد، کارآفرینی ورزشی بر نوآوری در بازارهای جهانی 24 درصد و خودکارآمدی کارآفرینانه بر نوآوری در بازارهای جهانی 34 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشت که این موضوع نشان دهنده اهمیت استفاده از ابزارهای کارآفرینی و خودکارآمدی در شرکت های ورزشی دانش بنیان بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: شرکت های دانش بنیان ورزشی با ارائه فناوری های نوین و محصولات باکیفیت، به رشد کارآفرینی ورزشی و ارتقای خودکارآمدی کارآفرینانه کمک می کنند. آن ها با ایجاد تکنولوژی های پیشرفته و خدمات نوآورانه، بازارهای جهانی را بهبود می بخشند و تأثیر قابل توجهی در جذب مشتریان و رقابت با برندهای بزرگ دارند. به این ترتیب، نقش میانجی این شرکت ها در ترویج کارآفرینی و افزایش رقابت پذیری در صنعت ورزش، بسیار ارزشمند و حیاتی است.
مفهوم سازی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال در ایران: تلاشی برای توسعه استارت آپ های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
77 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه و موفقیت استارت آپ ها به ویژه استارت آپ های ورزشی باتوجه به نوپا بودن، توجه گسترده ای را به خود جلب کرده است و بسیاری از پژوهشگران در تلاش هستند تا مسائل و راهبردهای موفقیت و عدم موفقیت استارت آپ ها را مشخص کنند. شواهد موجود بیانگر وضعیت نابسامان زیست بوم کارآفرینی ورزشی در کشور است؛ ازاین رو، بازنگری در نظام ساختاری و کارکردی زیست بوم در صنعت ورزش ضرورت دارد. در کشور ایران به علت وجود نیروهای جوان و دانش آموخته که البته تعداد قابل توجهی ازآنان بیکارند، کسب و کارهای نوپا می توانند زمینه مناسبی برای ایجاد اشتغال فراهم آورند. هدف ازاین پژوهش، مفهوم سازی الگوی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال با تأکید بر توسعه استارت آپ های ورزشی در ایران بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع کیفی بود که بااستفاده از رویکرد داده بنیاد به شیوه نظام مند انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل پژوهشگران و اساتید دانشگاهی متخصص درحوزه کارآفرینی و استارت آپ، صاحبان استارت آپ ها به خصوص استارت آپ های شکست خورده و کارآفرینان ورزشی بودند. مصاحبه شوندگان به تعداد قابل کفایت، به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند ( 15 نفر). ابزار پژوهش شامل مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختارمند بود. روایی ابزار براساس شایستگی عملی، اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. جهت تحلیل یافته ها از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای (باز، محوری و انتخابی) با رویکرد داده بنیاد بهره برده شد.یافته ها: براساس یافته های پژوهش، 76 مفهوم، 30 بعد، نه منظر و شش مقوله اصلی شناسایی شد. براساس نتایج پژوهش تکنولوژی و نوآوری، تحقیق و توسعه به عنوان شرایط علّی؛ زیست بوم کارآفرینی ورزشی دیجیتال به عنوان پدیده محوری؛ حمایت دولتی و قوانین و دسترسی به سرمایه به عنوان عوامل زمینه ای؛ پذیرش شکست و فرهنگ یادگیری به عنوان عوامل مداخله گر؛ شبکه سازی و همکاری های استراتژیک، بازاریابی و دست یابی به مشتری به عنوان راهبردها و توسعه کارآفرینی دیجیتال و راه اندازی استارت آپ ها به عنوان پیامدها شناسایی شدند. نتیجه گیری/ دستاوردها: براساس یافته های پژوهش می توان گفت که قوانین راه اندازی کارآفرینی دیجیتال و کسب وکارهای نوپای ورزشی باید به دور از پیچیدگی باشد و کارآفرینان بتوانند فعالیت خود را با آسودگی بالاتری شروع کنند. حامیان مالی برای رشد استارت آپ های ورزشی درحوزه دیجیتال جذب شوند تا برای فعالیت بتوان از منابع مالی لازم استفاده کرد. همچنین برای موفقیت بیشتر استارت آپ های ورزشی درحوزه کارآفرینی دیجیتال باید فعالان این عرصه مانند دانشگاه ها و گروه های دانش بنیان برای عملکرد بهتر به صورت شبکه سازی و ایجاد تیم کاری با همدیگر تفاهم داشته باشند تا بتوانند خدمات جامع تر و باکیفیتی را به مشتریان خود ارائه کنند.
فرا ترکیب پیشران های مدل کسب و کار چرخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از طریق ترکیب تحقیقات پیشین با هدف ارائه ی تصویری جامع از مولفه ها و مفاهیم پیشران های مدل کسب و کار چرخشی انجام گرفت. روش شناسی پژوهش، کیفی با رویکرد فراترکیب است. بر این اساس، پس از جستجو در پایگاه های اطلاعاتی معتبر داخلی و خارجی، در محدوده ی زمانی 1395 تا 1402 برای پژوهش های داخلی و 2010 تا 2023 برای پژوهش های خارجی، تعداد 97 مطالعه مرتبط ارزیابی و در نهایت، پس از بررسی 42 مقاله انتخاب گردید. با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، یافته های 42 پژوهش پیشین مرتبط با اهداف پژوهش، بررسی، تجمیع، ترکیب و تفسیر شد. با استفاده از روش کدگذاری تعداد 27 کد، 8 مفهوم و 3 مؤلفه شناسایی و اعتبار هریک، از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید و الگوی پیشران های مدل کسب وکار چرخشی ارائه و ترسیم شد. نتایج این پژوهش نشان داد که طیف وسیعی از پیشران ها را می توان برای گذار مدل های کسب وکار خطی و سنتی به سمت مدل های کسب وکار چرخشی به کار برد و با در نظر گرفتن و فهم دقیق این پیشران ها می توان موجب تقویت آن ها و نهایتاً تسهیل پیاده سازی مدل های کسب وکار چرخشی موفق شد. در پایان، هم راستا با نتایج پژوهش، پیشنهاداتی کاربردی که می تواند راهنمایی بینشی ارزشمند به افراد و مدیران کسب وکار و سیاست گذارانی که درصدد بهبود کارآفرینی چرخشی و افزایش رفتار کارآفرینانه جامعه هستند و در سطوح عملیاتی توسط بازیگرانی که کارآفرینی چرخشی همراهی می کنند، ارائه گردید.
طراحی و تبیین الگوی توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه است. این پژوهش کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون تدوین شده است؛ در این پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه خط مشی گذاری، کارآفرینی و مدیریت به تعداد 23 نفر یافته ها ترکیب و الگوی حاضر طراحی شد. بر این اساس با تحلیل محتوای مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار 2020Maxqda ابعاد و کدهای مربوطه استخراج و میزان اهمیت و اولویت هر یک با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون تعیین شد. براساس رویکرد پژوهش 34 مفهوم و 109 کد استخراج گردید. خط مشی های حمایتی، آمایش سرزمینی، ظرفیت های مهارتی، بستر کارآفرینی، تبیین سند اشتغال بانوان و سیستم آموزشی بیشترین ضریب اهمیت را به دست آوردند. در این پژوهش، الگوی توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه ارائه شد. از آنجا که تاکنون مدل جامعی برای اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه ارائه نشده است، این پژوهش می تواند در راستای ارتقا اشتغال زنان، توسعه اجتماعی و برابری شغلی سودمند باشد.
مدل شایستگی مالی شرکت های بیمه با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
95 - 120
حوزههای تخصصی:
توانایی شرکت در کسب درآمد از منابع تجاری و مدیریتی خود و ایفای تعهدات آتی را می توان شایستگی مالی تعریف نمود، به عبارت دیگر شایستگی مالی به معنای توانایی یک شرکت بیمه برای انجام تعهدات مالی کوتاه مدت و بلندمدت و نیز تداوم سودآوری با رعایت الزامات قانونی می باشد، درصورتیکه یک شرکت بیمه شایستگی مالی خود را از دست بدهند در مرحله اول توان ایجاد سودآوری و کسب بازده مناسب را از دست داده و در مرحله بعد در معرض درماندگی مالی قرار خواهند گرفت، با توجه به عدم وجود چارچوبی مشخص برای تعیین شایستگی مالی شرکت های بیمه ایرانی و توجه عمده نهاد ناظر به نسبت توانگری مالی، در پژوهش حاضر سعی گردیده است چارچوبی نظام مند برای تعیین شایستگی مالی شرکت های بیمه در ایران ارائه شود. پژوهش حاضر از نظر هدف جز پژوهش های توسعه ای قرار می گیرد و جهت انجام پژوهش از روش تحقیق کیفی و از میان روش های تحقیق کیفی از روش فراترکیب استفاده گردیده است. جهت دستیابی به اهداف پژوهش تحقیقات انجام شده در بازه زمانی 30 ساله (1994 الی 2023) تعداد 337 مقاله بررسی شده و در نهایت 76 مقاله که امتیاز لازم را کسب نموده با استفاده از روش فراترکیب سندلوسکی و باروسو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش 58 شاخص، 15 مولفه و 5 بعد را برای تعیین شایستگی مالی شرکت های بیمه ارائه کرده است. در پایان نیز با استفاده از روش آنتروپی شانون، میزان پشتیبانی یافته های پژوهش های پیشین از یافته های پژوهش حاضر مشخص گردیده است.
Establishing Criteria for an Optimal Online Learning Environment for Iranian University Students: A Qualitative Research Synthesis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The adoption of E-learning in academic environments, particularly in Iran, has accelerated over the past decades. However, the lack of established guidelines for instructional design seems to have hindered the creation of effective online educational environments. Therefore, this study aimed to conduct a comprehensive qualitative research synthesis (QRS) to identify the criteria for an optimal online learning environment for Iranian university students. The study followed Major and Savin-Baden's three-phase QRS model and included 12 studies with 252 participants and 42 researchers. The synthesis integrated findings from multiple studies to gain insights into experts’ opinions and students’ perceptions, preferences, and experiences within online learning environments. The research identified four overarching themes: targeted learning, effective teaching management, socio-affective engagement, and learner empowerment. Targeted learning focuses on problem-oriented and need-oriented teaching; effective teaching management emphasizes balanced content and time management, clear objectives, and diverse presentation and evaluation methods; socio-affective engagement involves interactive feedback, social presence, and emotional communication; learner empowerment stresses autonomy, agency and active learning, including experiential and discovery learning. Applying these findings seems to offer a genuine contribution, leading to the development of culturally relevant and high-quality E-learning experiences and addressing the challenges posed by the nascent E-learning system in Iran.
ارائه مدل رفتار مصرف کننده در ایجاد دلبستگی به برند با تاکید بر مولفه بسته بندی شرکت های صنایع غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل رفتار مصرف کننده در ایجاد دلبستگی به برند با تاکید بر مؤلفه بسته بندی شرکت های صنایع غذایی انجام شده است. روش تحقیق کیفی- کمی (آمیخته) محسوب می گردد. نمونه نمونه بخش کیفی با تعداد 12 مصاحبه با خبرگان بازاریابی، دانشگاهی و صنایع غذایی و در بخش کمی با فرمول کوکران جوامع محدود شامل 384 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد شرکت های صنایع غذایی تهران بوده است. در نخستین گام پژوهش، به کدگذاری مصاحبه های تخصصی پژوهش با استفاده از تحلیل کیفی مضمون با نرم افزار MAXQDA 20 و روش دلفی فازی با نرم افزار MatLab تحلیل ساختاری-تفسیری با نرم افزار MicMac در گام بعدی نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی با نرم افزار Smart PLS 3.0 انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی سه دسته از مقوله های فراگیر شامل بسته بندی، دلبستگی به برند و رفتار مصرف کننده بعنوان مولفه های اصلی شناسایی شدند. براساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی سازه های عوامل ارتباطی، عوامل لجستیکی، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی-اجتماعی قدرت نفوذ بالایی داشته و تأثیرپذیری کمی دارند و در ناحیه سازه های مستقل قرار گرفته است. سازه های وفاداری به برند، آگاهی از برند، کیفیت ادراک شده، تداعی های برند نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار هستند بنابراین سازه های وابسته محسوب می شوند. نتایج بخش کمی ضمن تأیید فرضیه های تحقیق نشان داد که مدل پیشنهادی از اعتبار مناسبی برخوردار است.
طراحی مدل تسهیم درآمدی برای پلتفرم های پژوهشی با رویکرد مدل استروالدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
212 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی مدل های کسب وکار در پلتفرم ها، یکی از حوزه های پژوهشی پلتفرم هاست. این پژوهش به بررسی و طراحی مدل کسب وکار پلتفرم های پژوهشی می پردازد که هدف اصلی آن، تجاری سازی دستاوردهای پژوهشی و حفظ رضایت ذی نفعان است. در دنیای امروز با افزایش رقابت در حوزه های علمی و پژوهشی، نیاز به ایجاد مدل های کسب وکار کارآمد و پایدار، برای پلتفرم های پژوهشی بیش از پیش احساس می شود. این پژوهش تلاش می کند که با شناسایی و تحلیل نیازهای ذی نفعان، راه کارهایی برای بهینه سازی فرایندهای تجاری سازی ارائه دهد.روش: پژوهش حاضر با رویکرد کاربردی انجام شده است. با مرور مقاله های مرتبط با مدل های کسب وکار، مدل تسهیم درآمد پلتفرم های پژوهشی طراحی شد. در این راستا، از روش گروه کانونی برای شناسایی و تعیین شرکای کلیدی، ساختار هزینه ها و مدل درآمدی پلتفرم همانندجو استفاده شد. این روش به پژوهشگران امکان می دهد که نظرها و تجربه های مختلف ذی نفعان را جمع آوری کند و به یک مدل جامع و کارآمد دست یابند.یافته ها: از مهم ترین دستاوردهای کاربرد این مدل برای پلتفرم های پژوهشی، می توان به تأثیر کیفیت پژوهش ها بر درآمد حاصل از این گونه پلتفرم ها اشاره کرد؛ به طوری که در این پژوهش، هرچه کیفیت پایان نامه ها و رساله ها در مؤسسه های آموزشی و پژوهشی بهتر باشد، سهم آن مؤسسه از درآمد حاصل از همانندجویی نیز بیشتر خواهد بود. این یافته ها نشان دهنده اهمیت توجه به کیفیت پژوهش ها و تأثیر آن بر موفقیت مالی پلتفرم های پژوهشی است.نتیجه گیری: طراحی مدل پیشنهادی می تواند به بهبود کیفیت پژوهش ها و افزایش درآمد مؤسسه های آموزشی و پژوهشی در طراحی پلتفرم های پژوهشی کمک کند و در نهایت، به حفظ رضایت ذی نفعان منجر شود. با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود که مؤسسه های آموزشی و پژوهشی، به سرمایه گذاری در بهبود کیفیت پژوهش ها و ایجاد همکاری های مؤثر با پلتفرم های پژوهشی بپردازند تا از مزیت های مالی و علمی بیشتری بهره مند شوند. این رویکرد، نه تنها به نفع مؤسسه ها خواهد بود، بلکه به ارتقای سطح علمی جامعه نیز کمک خواهد کرد.
تحلیل شبکه ایِ راهبردهای مدیریت زنجیره تأمین فرآوری خرما: رویکردی به توسعه پایدار در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی راهبردهای زنجیره تأمین فرآوری محصولات خرما در استان سیستان و بلوچستان است. جامعه ی آماری پژوهش مدیران و کارشناسان اداره جهاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی و باغداران شهرستان سراوان بودند که سرشماری شدند. روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف، کاربردی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه ارجحیت بندی است. این پرسشنامه 3 معیار اصلی و 6 زیر معیار داشت. روایی پرسشنامه تأیید شد. نرخ ناسازگاری کلیه شاخص ها کمتر از 1/0 به دست آمد. سپس این پرسشنامه بین اعضای نمونه توزیع و داده های حاصل با روشAHP و نرم افزار سوپر دسیژن تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد حوزه تأمین و توزیع با وزن 086/0 در رتبه نخست، حوزه تأمین و تولید با وزن 053/0 در رتبه دوم و حوزه تأمین و تدارک با وزن 0.043 در رتبه سوم قرار دارد. زیر معیار پشتیبانی تولید با وزن 361/0 در رتبه نخست و حمل به مراکز توزیع با وزن 296/0 در رتبه دوم و انبارداری مواد اولیه، انبارداری کالای ساخته شده و بسته بندی، به ترتیب در رتبه های بعد قرار گرفتند. بنابراین بیشترین توجه به حوزه تأمین و توزیع معطوف است.
شناسایی و سطح بندی عوامل دخیل در تنظیم بازار کالاهای اولویت دار مبتنی بر حکمرانی شبکه ای با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
899 - 923
حوزههای تخصصی:
هدف: با تحولات گسترده در اقتصاد و جامعه و پیچیده تر شدن مسائل و ناتوانی دولت ها، شکل های شبکه ای حکمرانی به طور روزافزونی در کانون قرار گرفته است. از جمله حوزه های مهم و عمومی جامعه که قابلیت کاربست حکمرانی شبکه ای را دارد، حوزه تنظیم بازار کالاهای اولویت دار است. از این رو پژوهش حاضر به طراحی مدل تنظیم بازار کالاهای اولویت دار با بهره گیری از رویکرد حکمرانی شبکه پرداخته است.روش: روش پژوهش آمیخته اکتشافی است و از تلفیق دو روش تحلیل مضمون براساس مصاحبه با خبرگان و ملاحظه اسناد و مدارک کیفی و مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در هر دو مرحله کیفی و کمّی، خبرگانی از حوزه تنظیم بازار بوده است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته، اسناد و مدارک کیفی و در بخش کمّی پرسش نامه ساختاری تفسیری است.یافته ها: مدل استخراج شده، از هفت سطح شکل گرفته است که مضامین آن عبارت اند از: تنوع بازیگران، منابع انسانی متخصص و منعطف، حوزه های کارکردی شبکه، سطوح خط مشی گذاری شبکه، زیرساخت های قانونی و اطلاعاتی، تأمین منابع مالی، استراتژی و جهت گیری شبکه، کنترل و نظارت چندسطحی، پشتیبانی شبکه تنظیم بازار، چرخه خط مشی گذاری شبکه و مدیریت شبکه.نتیجه گیری: در مدل به دست آمده، تنوع بازیگران شبکه زیربنایی ترین سطح مدل محسوب می شود. این بازیگران نهادهای تخصصی و نیمه تخصصی ای هستند که به شکل غیرمستقیم بر تنظیم بازار تأثیر می گذارند. منابع انسانی متخصص و منعطف در سطر ششم مدل قرار گرفت. آشنایی تصمیم گیران حوزه تنظیم بازار با مباحث تنظیم بازار، شبکه و فناوری اطلاعات و ارتباطات حائز اهمیت است. حوزه های کارکردی شبکه در سطر پنج قرار گرفت که حوزه های کارکردی تأمین و ذخیره سازی، توزیع، لجستیک و زیرساخت های تجاری و قیمت را دربرمی گیرد. سطوح خط مشی گذاری شبکه در سطر چهارم قرار گرفت که تدوین سیاست های افقی، عمودی و غیره را شامل می شود. سطح سوم شامل زیرساخت های قانونی و اطلاعاتی و منابع مالی است. برای تحقق مطلوب ترین نتایج از حکمرانی شبکه در تنظیم بازار، داشتن زیرساخت های قانونی و فناوری اطلاعاتی، رکن مهمی است و می بایست مطابق ارتباطات شبکه ای میان بازیگران، زیرساخت های فناوری نیز توسعه یابد. در موضوع تأمین مالی شبکه تنظیم بازار، تأمین مالی مناسب و به موقع منابع ریالی و ارزی، اهمیت اساسی دارد. استراتژی و جهت گیری شبکه و کنترل و نظارت چندسطحی در سطر دوم قرار گرفت. در رویکرد شبکه ای تنظیم بازار، استراتژی ها و جهت گیری های بازار، می بایست به سمت رویکرد خودتنظیم، پایین به بالا، اجتماعی و گفت وگومحور و تفاهمی باشد. در شبکه تنظیم بازار می بایست نظارت عالیه برعهده دولت باشد، نظارت توسط واحدهای صنفی انجام شود و مردم نیز در نظارت میدانی مشارکت کنند. در چرخه خط مشی گذاری، سیاست گذاری در کارگروه تنظیم بازار، تقسیم کار ملی و استانی، اجرا و اطلاع رسانی به همراه رصد و پایش سیاست ها و برنامه ها واجد اهمیت است. در شبکه تنظیم بازار، مدیریت نقش پاسخ گو کردن بازیگران و شفافیت شبکه و غیره را برعهده دارد. در پشتیبانی شبکه، جلوگیری از دسترسی غیرمجاز به منابع شبکه تنظیم بازار، شناسایی و متوقف کردن حملات سایبری و نقض امنیت داده ها و غیره مطرح است.
درس آموزه های مدیریت منابع انسانی نیروی دریایی هندوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق باهدف تبیین درس آموزه های مدیریت منابع انسانی نیروی دریایی هندوستان انجام شده است.
روش: روش اجرای پژوهش فراترکیب است. در روش کیفی فراترکیب از یافته های مستخرج از مطالعات کیفی مرتبط با موضوع تحقیق استفاده گردید. در این روش از یک مرور نظام مند (مرور سیستماتیک) جهت استخراج منابع من اس ب برای ارزیابی پژوهش ها و روش مطالعات کتابخانه ای و اسنادی برای تعیین، جمع آوری، ترکیب و خلاصه کردن یافته های پژوهشی مرتبط با موضوع انجام شده است.
یافته ها: نیروی دریایی هندوستان پس از استقلال این کشور از انگلستان و تشخیص سیاست مداران و رهبران کشور هندوستان در زمینه اهمیت دریا، در زمینه های متعدد از رشد چشمگیری برخوردار شده است. نیروی دریایی هندوستان به منظور مدیریت منابع انسانی نیز از روش های نوین و به روز بهره برده است که در این تحقیق با بررسی دقیق اسناد و مدارک و مقالات علمی و با بهره گیری از روش کیفی فراترکیب از یافته های مستخرج از مطالعات کیفی مرتبط با موضوع تحقیق استفاده گردید
نتیجه گیری: درس آموزه های مدیریت منابع انسانی نیروی دریایی هندوستان در قالب پنج بعد اصلی (استخدام نیروی مؤثر، آموزش تخصصی کارآمد، محل کار ایمن و سالم، مطلوب نمودن محیط خدمتی، آموزش فردی کارآمد، شفافیت در سیاست ها، افزایش انگیزه و سیستم ارزشیابی شایسته محور) احصا گردید.