فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱۱٬۸۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقش روستاییان در فعالیت های سیاسی همواره از مباحث مناقشه برانگیز بوده و نظرات مختلف از حضور پررنگ تا انفعال و روحیه محافظه کارانه شان آنان را در بر می گیرد. در این پژوهش شناسایی احکام دو گفتمان ""شهری"" و ""روستایی"" در زمینه مشارکت سیاسی روستاییان و مهاجران روستایی پیش از انقلاب 1357 مد نظر استو . برای دست یابی به دیدگاه روستاییان داستان ها به عنوان منابع پژوهش انتخاب شده اند. پرسش اصلی پژوهش این است که مشارکت روستاییان در داستان های دوره پهلوی دوم چگونه بازنمایی شده است و دیدگاه نویسندگان روستایی در این زمینه چه تفاوتی با نویسندگان شهری دارد؟ فرضیه ما این است که آثار داستان نویسان شهری همچون آثار پژوهشی به همان سه دسته تقسیم می شوند، اما بر اساس نظر داستان نویسان روستایی اغلب روستاییان و مهاجران به مسائل سیاسی توجهی نداشته اند که این بی توجهی ناشی از روحیه محافظه کارانه آنان نیست.
پژوهشی درباره کاربرد مواد خوراکی در رساله های برجای مانده آشپزی از روزگار صفویه: مطالعه موردی «کارنامه» و «ماده الحیوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محتوای آنچه انسان در طول زندگی روزمره به عنوان مواد خوراکی به کار می گیرد، نقش مهمی در زندگی و تندرسی او دارد. چنانکه غلبه گونه ای ویژه از مواد خوراکی مانند گوشت قرمز، روغن یا از سوی دیگر حبوبات و سبزیجات می تواند کیفیت خوراک او را نشان دهد. این مقاله در تلاش است تا با استفاده از مطالب دو رساله آشپزی برجای مانده از ایران عهد صفوی (شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول) ضمن استخراج نوع مواد خوراکی گوناگون در هر دو رساله، غلبه گونه های مواد خوراکی را مشخص نموده و به سپس به مقایسه آنها با یکدیگر بپردازد.
پرسش این تحقیق عبارت است از اینکه چه تفاوتی در به کارگیری دسته های مواد خوراکی در هر دو رساله دیده می شود و در این میان چه موادی بیشتر به کار رفته است؟ به نظر می رسد، تفاوت محسوسی در به کار گیری مواد خوراکی در هر رساله دیده می شود و از جمله گوشت قرمز و حبوبات بیشترین کاربرد را در مواد خوراکی در هر دو رساله داشته است. یافته ها نشان می دهد، آشپز دوره شاه عباس اول در مقایسه با آشپز دوره شاه اسماعیل اول در خوراک های معرفی شده خود از گوشت قرمز کمتر و از حبوبات بیشتر استفاده می کرده است.
ارمنستان در طول دوره های سلجوقیان و مغولان
حوزههای تخصصی:
از اواسط قرن یازدهم تا قرن چهاردهم میلادی، سرزمین ارمنستان دستخوش حملات متعدد ترک مغول شد. سلجوقیان و اتباع آنان، چادرنشینان ترکمان، در نتیجه سیاست های تجزیه طلبانه امپراتوری بیزانس در ارمنستان و نیز اختلاف میان گروه های مختلف ارمنی توانستند ارمنستان را مورد تاراج و تاخت و تاز خود قرار دهند. در طول حملات و حاکمیت سلجوقیان، بسیاری از خانواده های ارمنی پراکنده شدند و از جمله به گرجستان پناه بردند و در آنجا برای استقلال سرزمینشان اقدام کردند. در دوره های بعد مغولان نیز در پی تعقیب خوارزمشاه پا به نواحی ارمنستان گذاشتند. به رغم تلفات جانی و مالی که بر مردم ارمنستان وارد شد، مغولان توانستند به دلایل تساهل مذهبی و آزادی تجاری حمایت روحانیون، تجار، و برخی اشراف ارمنی را به خود جلب کنند، اما در ادامه با گرایش ایلخانان به اسلام، سخت گیری های مالی و مذهبی بیشتری بر مردم ارمنستان وارد شد. در طول این قرون متمادی از سلجوقیان تا مغولان، تغییرات عمده ای در ترکیب قومی و جمعیتی، اقتصاد، و اوضاع سیاسی و اجتماعی ارمنستان پدید آمده بود.
بررسی اوضاع سیاسی ریشهر از ظهور صفویه تا پایان دوره طهماسب اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه تاریخی بندر ریشهر در شبه جزیره بوشهر به چندین هزار سال قبل از میلاد منتهی می شود. در زمان پادشاهی عیلام، این منطقه لیان نام داشته و به لحاظ اقتصادی و سیاسی، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. در دوره ساسانیان لیان تغییر نام پیدا کرده و ریشهر نام گرفت. در این دوره ریشهر به اوج رونق و شکوفایی در زمینه های سیاسی، نظامی و اقتصادی رسید. با ورود اسلام به ایران، ریشهر نیز به مانند مناطق دیگر توسط اعراب فتح شد و به مدت هفت قرن در سکوت و ابهام قرارگرفت ، تا سرانجام در دوره صفویه به دنبال تحولات سیاسی و اقتصادی و رونق خلیج فارس و حضور پرتغالی ها مجددا در تاریخ مطرح گردید. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی ضمن نگاهی به پیشینه ریشهر و تحولات این منطقه تا روی کار آمدن صفویان به بررسی جایگاه ریشهر در تحولات صفویه از ظهور این سلسله تا پایان حکومت شاه طهماسب اول پرداخته خواهد شد..
تحلیل تاریخی عملکرد قزلباشان قبل و بعد از تشکیل دولت صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کلی از نقش قزلباشان در استقرارنهایی دولت صفوی در قالب سه محور قابل بررسی است: مرحلةاول شکل گیری ارتباط آنان با طریقت صفوی است؛مرحله دوم با تداوم و گسترش تعاملاتشان باشیوخ صفوی، ارتباطی سازماندهی شده در راستای اهداف صفویان برقرارنموده و به توسعه و تحکیم آن پرداختند وآخرین مرحله نیز به فعالیت عملی آنان در جهت به قدرت رسانیدن شیوخ صفوی مربوط می شود. گروه های ترکمنی که بعداً با عنوان قزلباش شناخته می شدند همه گونه مساعدت و همراهی با تشکیلات صفوی اِعمال کردند و باعث شدند تا تشکیلات صفوی با گذر از مراحل مختلف به موفقیت نهایی دست یابد. پس ازتشکیل حکومت صفوی قزلباشان به عنوان نخبگان اصلی حکومت با نهاد حاکمیت همکاری خود را ادامه دادند.این تعاملات در ادوار مختلف تاریخ صفویه رویه مختلفی را پشت سر نهاد.درخصوص این تغییررویه، ضروری است تحولات درون حکومتی صفویه با نگاهی تحلیلی مورد ارزیابی قرار گیرد. این تحولات در دو محور کلی قابل بررسی است: در محور نخست با اشاره به نقش تأاثیرگذار قزلباشان در برپایی دولت صفویه، به تحلیل موقعیت برجسته آنان درنهادحاکمیت پرداخته می شود. امّا در ادامه روند حکومت، شرایط و اقتضائات زمانی که می توان در سه متغیرتأثیرگذار""نیازهای سیاسی-اداری، مناسبات و سیاست خارجی، مسائل مذهبی""به تبیین موضوع پرداخت باعث تغییرجایگاه آنان درنهادحاکمیت شد. با توجه به این عوامل بود که موقعیت برجستة قزلباشان - چه به صورت محسوس و هدفمند و چه به صورت نامحسوس - از طرف حکومت به عناصر جایگزین انتقال یافته و جایگاه آنان دچار تغییر وتحولاتی گردید.بر این اساس رهیافت پژوهشی مقاله آن است کهپس از استقرار حکومت صفویه، نخبگان حکومتی دیگری- علما ونیروی سوم- به حمایت از نهاد حاکمیت پرداختند و نهاد حاکمیت نیز بنا به مقتضات زمانه گرایش به آن عناصر را مصلحت ضروری خویش دانسته و نقش درجه اولی از جانب قزلباشان به آنان محول گردید وقدرت بلامنازع از قزلباشان سلب شد. ولی با این حال قزلباشان تاآخرحکومت صفوی در ساختار حکومت به عنوان نخبگان فعال حضور داشتند.
تحلیل فعالیت احزاب سیاسی در سطح محلی در دورة پهلوی دوم: نمونة موردی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی پیامد گسترش فعالیت احزاب ملی در سطح محلی در مازندرانِ عصر پهلوی دوم است. مقالة حاضر، ابعاد مختلف رشد فعالیت احزاب در مازندرانِ عصر پهلوی دوم با تأکید بر این مسئله است که احزاب محلی فعال در مازندران در این دوره، غالباً از چه گرایشی برخوردار بودند؟
روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی، مصاحبه و منابع کتابخانه ای گردآوری شده است.
نتایج و یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که احزاب با گرایش های چپ چه از نوع مارکسیستی و چه از نوع مارکسیسم اسلامی در سال های آغازین و پایانی سلطنت پهلوی دوم بر حیات اجتماعی سیاسی مازندران اثرگذار بودند.
چالش ایران و افغانستان بر سر منطقة چکاب (1310-1313ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش برآن است نخست به پیشینة مالکیت و اهمیت منطقة چکاب بپردازد، دوم این که فرآیند اختلافات ارضی ایران و افغانستان در این منطقه و سرانجام آن را بیان دارد، همچنین تأثیر سیاست کلی رضاشاه را در قبال کشورهای همجوار در این باب مورد بررسی قرار دهد.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با بهره گیری از اسناد و مدارک موجود و منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی – تحلیلی تنظیم شده است.
یافته ها و نتایج پژوهش: یافته ها نشان می دهد که پیشینة مالکیت منطقة چکاب به کشور ایران تعلق داشته و از املاک موروثی امیر محمدابراهیم علم بوده است. در جریان مسألة چکاب مماشات زیادی از سوی ایران برای اجتناب از درگیری صورت پذیرفت. با این حال در ابتدا تمایل زیادی برای حفظ این منطقه وجود داشت اما بعدها سیاست دولت بر این امر قرارگرفت که چکاب را به افغانستان واگذارد و در نهایت به فروش آن به افغان ها با قیمتی پایین تر از قیمت تعیین شده از امیر ابراهیم علم رضایت داد. بنابراین، گزارش واگذاری این منطقه به افغانستان توسط فخرالدین آلتای دور از واقعیت است چراکه پیش از آمدن آلتای از ترکیه جهت داوری و رفع کشمکش مرزی میان ایران و افغانستان، این منطقه در عمل به افغان ها واگذار شده بود. این خاک بخشی را باید در سیاست خارجی رضاشاه جستجو کرد که بر پایة برداشتی خاص ازحسن همجواری شکل گرفته بود. اقدامات امیر محمدابراهیم علم جهت حفظ این منطقه از نظر ملی و حفظ تمامیت ارضی قابل تقدیر است. به نظر می رسد اگر حمایت دولت نیز وجود داشت با توجه به نفوذ محلی امیر علم و اتکا به نیروهای محلی امکان داشت این منطقه از خاک ایران جدا نشود.
علل و زمینه های محرومیت و توسعه نیافتگی کرانه ها و پس کرانه های خلیج فارس ودریای عمان درعصرقاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرانه ها و نواحی پس کرانه ای شمالی خلیج فارس و دریای عمان دردوره قاجاریه ،ازمناطق برجسته ی بازرگانی دریایی به شمار می رفت. بخش عمده ای از ثروت خالص و ناخالص و سرمایه در گردش ایران و کالاها و نیازمندی های خرد و کلان کشور از تکاپوهای تجار و شرکت های داخلی و بین المللی در این سرحدات حاصل می گشت. هدف نگارنده این است که چرا با وجود قابلیت های بالفعل و بالقوه جزایر و بنادر جنوب و جنوب شرقی ایران و حجم شگفت آور ثروت این مناطق، هم چنان در محرومیت به سر می برده است. در فرجام نگارنده نتیجه می گیرد که در نتیجه مجموعه عوامل منفی چند لایه، با وجود پیشرفت کمی و کیفی در میزان صادرات و واردات انواع کالا و رونق بازرگانی دریایی، تاثیری در بهبود سطح معیشت و زندگی مردم بومی منطقه نداشته است. در حقیقت در تناقض با باور عمومی ، نوعی پارادوکس و تضاد مابین شکوفایی تجاری خلیج فارس و دریای عمان از یک سو و تشدید فقر و تنزل کیفیت زندگی ساکنان آن به خوبی قابل مشاهده می باشد . پیرو این فرایند ، رشدو بالندگی داخلی و رفاه اجتماعی متناسب با جایگاه این مناطق ارزشمند اقتصادی و سیاسی در فعل وانفعالات جدید ایران و فرا منطقه ای ، حاصل نگردید. کلیدواژه: خلیج فارس ودریای عمان‘ عصر قاجاریه‘ کرانه و بس گرانه ها, اقتصاد , توسعه نیافتگی، محرومیت
بررسی جایگاه دولت آل عُیون و نقش آن در گسترش تشیع در بحرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بحرین قدیم، تشیع قدمتی دیرینه دارد و از اواخر قرن سوم هجری به بعد شاهد شکل گیری دولت های مختلف شیعی بوده که از میان آنها، آل عیون از حیث دیرپایی و تأثیرگذاری در گسترش شیعه اهمیت بیشتری داشته است. در این تحقیق ضمن نمایاندن جایگاه دولت شیعی آل عیون در بحرین، نقش آنان در گسترش تشیع مورد بررسی قرار می گیرد. یافته های تحقیق حاکی از ریشه دار بودن تشیع در آن سرزمین است. زمینه ها و عواملی از قرن نخست هجری موجب توسعه تشیع در بحرین بوده و با ضعف عباسیان، شیعیان این منطقه موفق به تشکیل دولت شدند. ساخت مکان های مذهبی مثل مساجد و مدارس، تربیت علما دینی و آثار علمی آنان، وجود شاعران دوستدار اهل بیت ^ ، ارتباط آل عیون و اندیشوران بحرینی با کانون های علمی و مقدس در عراق و ضرب سکه به نام اهل بیت ^ را می توان ازجمله محورهای مهم فعالیت این دولت برای گسترش تشیع دانست. شیوه پژوهش در این نوشتار، توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
دولت پهلوی اول (رضاشاه) و تحدید علمای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
مقابله با علمای دینی و محدود کردن حوزه عمل و نظر آنان و درنهایت، مذهب زدایی از حوزه های سیاست و حکومت و مبارزه با مظاهر و مجامع مذهبی در عرصه اجتماع، یکی از اهداف سلاطین زورمدار و دین گریز در طول تاریخ سیاسی ایران بوده است. رضاشاه در این میان بیشتر از همه، خود را درگیر چنین مسائلی کرد. وی در سال ۱۳۰۴ش پادشاه ایران گردید و به تدریج بر آن شد تا بنیاد روحانیت و مذهب تشیع را ویران و یا حداقل سست و لرزان کند. جدا از اعمال و رفتارهای مقابله آمیز با مذهب تشیع و مظاهر اساسی آن، کوشش های او در محصور کردن علمای دینی از اهمیت بسزایی برخوردار است. پس از بررسی اقدامات پهلوی اول (انجام اصلاحات آموزشی، تأسیس محاکم عرفی و تشکیلات دادگستری و غیره) یافته های پژوهش حاکی از آن است که رضاشاه به دنبال تضعیف مذهب تشیع در ایران و به حاشیه راندن علمای دینی از سیاست و جامعه بود.
قانون ممیزی مالیاتی در عصر پهلوی اول و پیامدهای آن در ایالت فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی پیامدهای یکی از سیاست های پهلوی اول، یعنی ممیزی مالیاتی، در استان فارس(استان هفتم) است. در مقالة حاضر، یکی از ابعاد تحولات نظام مالیاتی استان فارس در عصر پهلوی اول(ممیزی مالیاتی) با تأکید بر این مسئله مورد پژوهش قرار می گیرد که آیا با تغییر رژیم سیاسی و متعاقب آن با تغییر شرایط سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی جامعة ایران در عصر پهلوی تغییری در کارکردهای اقتصادی و به ویژه مسائل مالیاتی ایجاد شد؟
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک آرشیوی تألیف شده است.
یافته ها و نتایج: یافته های این پژوهش نشان می دهد که اجرای سیاست ممیزی مالیاتی در فارسِ عصر رضاشاه موفقیت آمیز نبود. با تصویب قانون ممیزی مالیاتی در مجلس پنجم و پایان عصر قاجار، مأموران وصول مالیات همچنان این مالیات ها را از مردم مطالبه می کردند. سرانجام، در نتیجة فشار مأموران دولتی در وصول مالیات، نارضایتی عمیقی در میان زارعان نمودار شد و این موضوع شکایات آنها به نهادهای وقت را به همراه داشت.
بررسی دستاوردهای علمی و فرهنگی شاهرخ تیموری
حوزههای تخصصی:
در زمان حکومت شاهرخ، پادشاه علم دوست و هنر پرور حکومت تیموریان به دلیل صلح و ثباتی که در مناطق تحت حکومت وی بوجود آمد، زمینه برای رشد و شکوفایی بسیاری از مظاهر فرهنگی بوجود آمد. شاهرخ همچنین در این میان با فراهم کردن بسیاری از امکانات فرهنگی و آموزشی بستر مناسبی را برای رونق علم و فرهنگ بوجود آورد. در این مقاله به اقداماتی که توسط شاهرخ و فرزندانش در زمینه فرهنگ و آموزش انجام شده است می پردازیم. این اقدامات شامل ساخت مراکز مختلف فرهنگی و آموزشی و حمایت از این امور می باشد. همچنین به اقداماتی نظیر جمع آوری و فراخواندن هنرمندان و دانشمندان به هرات پایتخت تیموریان، که ابتدا توسط تیمور و سپس جانشینانش دنبال شد، اشاره می کنیم و در نهایت به آثار و نتایج این اقدامات می پردازیم.
بررسی شناخت مفاهیم هنر معماری اصفهان در سفرنامه های عصر صفوی و چگونگی انتقال آنها به اروپا؛ مطالعه موردی سفرنامه های دلاواله، تاورنیه، شاردن، سانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موقعیت خاص ژئوپلتیکی و جاذبههای طبیعی و تاریخی ایران، توجه
بسیاری از سیاحان را به خود جلب کرده است. در دوره صفویه شاهد حضور
سیاحان اروپایی بسیاری در اصفهان هستیم که سفرنامههایی را پیرامون
بناهای تاریخی اصفهان و چگونگی معماری آنها به نگارش درآوردهاند و
ضمن مقایسه معماری بناهای اصفهان با بناهای اروپایی، نکات درخور
نگرشی را گوشزد کردهاند که توجه به آنها میتواند به شناسایی مفاهیم و
اندیشههای منتقل شده در این عصر کمک کند. چرایی نگرش سیاحان
عصر صفوی به هنر معماری این دوره، چگونگی توصیف بناها و معماری
آنها و کشف عناصر و مفاهیم کلیدی در سفرنامهها که راه را برای مطالعه
سبکشناسی هنری در دورههای بعد فراهم آورد، از سؤالاتی هستند که این
پژوهش درصدد یافتن پاسخهایی برای آن است.
یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نگرش و دیدگاه سیاحان
اروپایی به معماری اصفهان و پرداختن آنها به شناسایی مفاهیم و
اندیشههای معماری در سفرنامههای عصر صفوی، چگونگی انتقال این
مفاهیم از طریق انتشار سفرنامهها را در اروپا فراهم آورد و همچنین
تصاویری که برخی از سیاحان از آثار تاریخی اصفهان برداشتهاند و تأثیری
که این تصاویر در هنر و معماری غرب داشته است، زمینههای نفوذ و
انتقال اندیشههای سبک معماری ایران عصر صفوی را در اروپا با خود به
همراه داشت. در این پژوهش بر آن هستیم تا با روش توصیفی و تحلیلی
به بررسی شناخت و انتقال اندیشههای هنر معماری اصفهان عصر
صفوی، از منظر سفرنامهها بپردازیم.
نهضت کارخانه سازی و پیامدهای آن در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر قاجار، دوره تعامل گسترده ایران با دنیای غرب بود که موجب آشنایی ایرانیان با علوم نوین و تأسیس کارخانه های جدید و از سوی دیگر بسط سلطه بیگانگان بر کشور شد. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط علوم مدرن و آموزش جدید با راه اندازی کارخانجات در کشور و ارزیابی برخی عواملی است که موجب عدم شکوفایی صنایع کشور شد. یافته های این پژوهش که با استفاده از اسناد و منابع و به شیوه توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که به رغم رویکرد کاربردی تحولات در ایران که منجر به تاسیس کارخانجات شد، عدم اهتمام دولتمردان به گسترش کارخانجات، واردات انبوه کالا، ناامنی و فقدان راه های مواصلاتی و نیز ناآگاهی تجار ایرانی از سیاست های استعماری دول خارجی و نیاز آنان به مواد خام ارزان و بازار فروش مناسب، رقابت شدیدی در عرصه تولیدات پدید آورد که در نهایت به شکست کارخانه های نوظهور انجامید.
نقش خاندان رشیدیان در فرایند سیاست و قدرت (1320-1332 ش)
حوزههای تخصصی:
حضور مؤثر خاندان های متنفذ در تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران، امری بدیهی است. به رغم دیکتاتوری رضاشاه این خاندان ها به حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی خود در دوره پهلوی ادامه دادند. یکی از این خاندان ها که دارای قدرت زیادی بود خاندان رشیدیان بود. خاندان نوظهور تاجر مسلک رشیدیان به واسطه وابستگی به سفارت خانه انگلیس به یکی از خاندان های متنفذ و مقتدر سیاسی، اقتصادی عصر پهلوی تبدیل شد. حضور پنهان و پیدای خاندان رشیدیان در کودتاهای سوم اسفند 1299 ش و 28 مرداد 1332 ش نه تنها بر پیدایش سلسله پهلوی تأثیر گذاشته؛ بلکه سبب پایایی این سلسله در دوران پهلوی دوم گردید. حضور فعال رشیدیان ها در کودتای 28 مرداد، سبب پیدایش روابط انتفاعی دوجانبه میان ایشان با پهلوی دوم و دربار او گردید. بررسی خاستگاه قدرت خاندان رشیدیان به عنوان یکی از رابطان و عوامل پیدایش، دوام و قوام سلسله پهلوی در مرحله اول و در مراحل بعد به بررسی عملکرد سیاسی این خاندان از سال 1320 تا 1328 و از 1328 تا 1332 در دو بخش مجزا پرداخته و در نهایت به نقش رشیدیان ها در کودتای 28 مرداد پرداخته می شود. هدف از نوشتن و پرداختن این مقاله بر آن است تا با بهره مندی از روش تحلیلی-تاریخی و استفاده از کتب و اسناد مربوط به خاندان رشیدیان، خاستگاه قدرت و جایگاه ایشان را در فرایند سیاست عصر پهلوی تبیین نماید و نقش و سرانجام افراد تاثیرگذار در حکومت پهلوی را با توجه به اسناد مختلف بررسی نماید.
اهداف و کارکرد سازمان شاهنشاهی در دوره پهلوی دوم
حوزههای تخصصی:
در تاریخ معاصر سازمان بازرسی به صورت تشکیلاتی که وظیفه نظارت بر حسن اجرای امور سازمان های اداری و همچنین اجرای صحیح قوانین را به عهده دارد، از مؤسساتی است که پس از تصویب قانون تأسیس سازمان بازرسی شاهنشاهی در دوره محمدرضا پهلوی در سال 1347 و در مجلس بیست ودوم در 14 ماده و 2 تبصره به طور قانونی شروع به کار کرد. این مقاله با روش کتابخانه ای با استفاده از منابع و اسناد این دوره درصدد پاسخگویی به این پرسش است که هدف دولت مرکزی از تشکیل سازمان بازرسی شاهنشاهی چه بود؟ و همچنین کارکرد این سازمان در طول حیات آن چه بود؟ در واقع این سازمان پس از انقلاب سفید شاه و در راستای نظارت بر اجرای برنامه های انقلاب سفید با هدف نظارت حکومت مرکزی بر عملکرد سازمان های دولتی و ممانعت از گسترش روزافزون فساد مالی و اداری موجود در کشور و همچنین آرام کردن اعتراضات از طریق جلب اعتماد مردم و در نتیجه تثبیت و تداوم قدرت حکومت مرکزی در دوره محمدرضا شاه تشکیل گردید.
چگونگی کنش پادشاهان صفوی با طبقه کشاورز و روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی کنش پادشاهان صفوی با طبقه کشاورز و روستایی، یا به عبارت دیگر میزان رعیت مداری این حاکمان، از موضوعاتی است که ابعاد آن چندان شناخته شده نیست. چنین کنشی در این مقاله از دو منظر مورد مطالعه قرار می گیرد : یکی از منظر وضع دادرسی و رفع ستم از رعایا و دیگر از دیدگاه توجه به وضعیت زیستی آنان (و به طور مشخص تر کم و کیف بخشش ها، کاهش و تخفیف های مالیاتی و بیگاری ها). بر این اساس، این پرسش بنیادی در اینجا مطرح است که کنش وکارکرد پادشاهان صفوی در این موارد با طبقه کشاورزان چگونه بود و چه تاثیری بر زندگی آنان داشته است؟ در این رابطه باید گفت که در دوره صفویان، در مجموع مالیات ها و بیگاری ها بر دوش رعایا سنگینی می کردند. لذا کاهش و بخشش های مالیاتی و نیز دادرسی هایی که در هر دوره ای توسط پادشاهان صفوی کما بیش صورت می گرفت، می توانست تا اندازه ای از این فشارها بکاهد. برای بررسی موضوعات یادشده، نخست چگونگی کنش شهریاران صفوی با طبقه کشاورز، در سه دوره متفاوت (متقدم، میانی و پایانی) مورد مطالعه قرار می گیرد تا تصویر روشنتری از آن بدست دهد. سپس در پایان نیز با ارزیابی این داده های تاریخی، یک تحلیل کلی از نتایج و تاثیرات چنین کنشی بر وضع این طبقه ارائه خواهد شد.
نقد دیدگاه شرق شناسان قرن نوزدهم به کارکرد اجتماعی روحانیان عصر قاجار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از رویکرد نوشته ها و مطالعات غربیان دربارة وجوه گوناگون حیات فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی سرزمین های دیگر در قرن نوزدهم به عنوان «سنت شرق شناسانه» یاد می شود. شرق شناسان که گروه های متفاوتی، اعم از مأمور سیاسی تا مسافر و محقق را شامل می شوند اجزای گوناگون جوامع شرقی را از نگاه و چارچوب سنت فکری خویش مطالعه و توصیف کرده اند. یکی از گرو ه های جامعة ایران که در قرن نوزدهم از سوی شرق شناسان مطالعه شده، روحانیان شیعی ایرانی بودند. به سبب تضاد اندیشه ای این دو گروه، یعنی روحانیان حافظ سنت در جامعة ایران و شرق شناسان دلبسته و مبلغ تجدد و مدرنیته، نوعی رویارویی بین آنان رخ داد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شرق شناسان روحانیان را به عنوان یک رقیب و دشمن فکری و سد نفوذناپذیر در مقابل تجدد مدنظر داشته و سعی کرده اند در چارچوب نظریة شرق شناسی، با یک نگاه تعمیم گرایانه و کل گرایانه، صفات غیرواقع و کارکردهای غیرواقعی را به این گروه منتسب کنند، هرچند نباید از دستاوردهای مطالعاتی این گروه در شناخت نسبی روحانیان دوره قاجار، مانند جایگاه، کارکردها، ضعف ها، و رابطة آنها با مردم غفلت کرد. هدف این تحقیق آن است که روحانیان را از دریچة نگاه شرق شناسان شناسایی و بررسی کند. روش تحقیق در این پژوهش، «توصیفی- تحلیلی» و روش جمع آوری اطلاعات «کتابخانه ای» است.