فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۶۸۱ تا ۹٬۷۰۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
تحلیل رابطه قوه و فعل با موضوع فلسفه اولی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قوه و فعل از اوصاف واحکام موجود مطلق است،موجودنسبت به فعلیتی که می تواند واجد آن شود بالقوه نامیده می شود،هرچندبه لحاظ فعلیتی که هم اکنون داردموجودی بالفعل است. موجود مطلق که موضوع فلسفه اولی است به قوه وفعل تقسیم می شود، غالب مسایل فلسفی به شکل قضایای مردده المحمول مطرح می شوند که اطراف تردید مساوی با موضوع فلسفه است .قوه یک امر وجودی است، منتهی یک وجود ضعیف که آن را از عدم ممتازمی گرداند. وجود از جهت شدت وضعف دوطرف داردیک طرفش اعلی مراتب وجوداست، طرف دیگرش هیولای اولی است که فعلیتی جزعدم فعلیت ندارد.مقاله حاضر ابتدا به طریقه ورود مسئله قوه وفعل به فلسفه اولی وضرورت بحث از آن می پردازد و در ادامه رابطه قوه وفعل باموضوع فلسفه اولی ونحوه صدق وجود بر آن و تناظر آن دو با خیر و شر و طرح شبهات وپاسخ به آنها از دیدگاه حکمت متعالیه را مورد بررسی وتحلیل قرار می دهد.
تبیین حکم امضایی و تأثیر آن در استنباط احکام فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تقسیمات متداول در فقه امروزی، تقسیم احکام به امضایی و تأسیسی است که صرف نظر از اختلاف موجود در تعریف آن باید گفت که چنین تقسیمی به درستی وارد لسان فقها شده است و می تواند منشأ آثار مهمی در نحوه استنباط احکام اسلامی باشد. برخی از احکام جاری در جامعه اسلامی، حاصل عقل بشر و گذر زمان بوده و شارع نیز متعرض آن شده و با بیان ادله ای آن را امضا نموده است که اکثر احکام وضعی از این دست می باشند. امضا و پذیرش حکم عقلا از سوی شارع، ملازم با جعل حکم از ناحیه شارع نیست؛ یعنی اگر عقلا حکمی داشته باشند و این حکم از نظر شارع نیز پذیرفته شود، لزوماً تأیید شارع به همراه جعل نیست. بلکه مهم آن است که شارع نسبت به این حکم، تأیید روشنی داشته باشد یا دست کم با آن مخالفت نکند؛ یعنی به نوعی رضایت شارع کشف شود. در جایی که شارع حکم عقلا را امضا می کند، مفهومش این است که شارع مقدس نیازی به جعل حکم تأسیسی ندیده و حل مسئله را به عقلا واگذار کرده است. با قبول این معنا می توان از امضای شارع این نتیجه را گرفت که در امضاییات، شارع مقدس اختیار را به دست عقلا داده تا با اعمال حکم عقل در هر زمان و مکان، آنچه را که مقبول عقل است، به عنوان حکم امضاشده شارع لحاظ نمایند. پذیرش این امر مقدمه ای بر شیوه ای نوین در استخراج احکام شرعی در امضاییات است که دست مجتهد را بازتر می گذارد. البته تعیین مصادیق امضاییات خود نیاز به تتبع دارد.
آخرین نزول؛ مائده یا توبه؟ رهیافتی جدید به مسأله آخرین سوره نازل شده قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تعیین هر یک از سوره های نصر، مائده و توبه به عنوان آخرین سوره نازل شده، همواره یکی از مسائل اختلافی میان قرآن پژوهان بوده است؛ به ویژه آنکه بخش های مهمی از آیات این دو سوره که قراین قوی تری برای «آخَرُ ما نُزِل» واقع شدن دارند، در تعارض با یکدیگر قرار گرفته و مفسران را به خصوص با عنایت به نقل ها و فهرست نزول های متفاوت، دچار چالش و سردرگمی کرده است. در این نوشتار با توجه به قراین برون متنی همچون روایات ترتیب نزول، روایات خاص «آخَرُ ما نُزِل»، فهرست نگاری های مسلمانان و مستشرقان، و قراین درون متنی همچون بافت آیات هر سوره و آیات دارای شأن نزول با زمان مشخص، دیدگاه آخرین بودن سوره مائده تقویت گشته و به برخی از نتایج آن از جمله تعامل مسالمت آمیز با اهل کتاب و مشرکان غیرحربی اشاره شده است.
مبانى حقوق زن در اسلام
ضربالمثلهای قرآنی:امید
منبع:
بشارت ۱۳۸۳ شماره ۴۱
تأملی در قاعده فراغ و تجاوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این قاعده از قواعد پرکاربردی است که در بیشتر ابواب فقه امکان اجرا دارد، پس مناسب است که درباره مسائل اساسی آن بحث شود. مفاد قاعده فراغ و تجاوز این است که اگر فعلی از افعال شرعی را انجام دادیم، بعد در صحیح انجام دادن آن شک کردیم، بنا را بر این می گذاریم که آن فعل را صحیح انجام داده ایم، همچنین است اگر در انجام جزیی از اجزای آن فعل شک کردیم، در حالی که از محل انجام دادن آن جزء گذشته باشیم. از آنجا که این قاعده فقط با روایات اثبات پذیر است، مدار بحث نیز حول واژه های این روایات می گردد. در این روایات، سه واژه اصلی «جاوز»، «مضی» و «فراغ» وجود دارد که با بررسی ها و تحقیقات انجام شده، به این نتیجه رسیدیم که واژه های اول و دوم مترادفند و معنای کلمه سوم از آثار و نتایج معنای کلمات اول و دوم است. همچنین آنچه در این روایات در مورد متعلق شک بیان شده، مطلق شک در انجام عمل شرعی است که منشأ آن، گاهی شک در صحت موجود است و گاهی شک در اصل وجود، بنابراین قاعده مذکور، هم از لحاظ ثبوتی و هم از لحاظ اثباتی وحدت دارد. همچنین این قاعده بیشتر بر ملاک های امارات، انطباق دارد تا ملاک های اصول عملیه.
روشنگران کربلا و مخاطبان معاصر
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۸ شماره ۲۷۰
حوزههای تخصصی:
متکلمان مسیحى و قرآن
ارزیابی دیدگاه ملاصدرا و کرکگور درباره صیرورت انسان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
بی گمان مسئله توجه به انسان و عدم ثبات ذات او از محوری ترین مباحث فلسفی نزد ملاصدرا و کرکگور است. شاید این نقطه اشتراک، مهم ترین شباهت میان این دو اندیشمند نیز باشد. اگر به کل آثار هر دو متفکر نظر افکنده شود، بی گمان خواننده به این نتیجه می رسد که یکی از اهداف آن ها، آسیب شناسی ذات انسان و سپس تأسیس نظامی است تا براساس آن، بتوان راه رسیدن به وجود حقیقی انسان را به دست آورد. البته نمی توان انکار کرد که تمام فیلسوفان پیش از آنها، به انسان و توانایی های او توجه ویژه ای داشته اند؛ اما نوع نگاه این دو اندیشمند با دیدگاه های پیشینیان خود کاملاً متفاوت به نظر می رسد.
از این رو، نوشتار پیش رو بر آن است تا شباهت ها و تفاوت های دیدگاه این دو متفکر در زمینه سیلان وجودی انسان را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.
شاخص توسعه انسانى ـ اخلاقى کشورهاى سازمان کنفرانس اسلامى (OIC)
حوزههای تخصصی:
چکیده
مورد تأیید همگان است که مقیاس استاندارد توسعه انسانى، شاخص توسعه انسانى [HDI] به طور کامل، محتواى غنى مفهوم توسعه انسانى را در بر نمىگیرد؛ بنابراین، به مقیاس رضایتبخشترى نیاز است. این مقاله در صدد معرّفى شاخص توسعه انسانى اخلاقى [E - HDI] به صورت مفهوم جدیدى است که ابزارهاى نوى را براى مجسّم کردن تغییرات اجتماعى و توسعه براى همه کشورها عموما و براى کشوهاى عضو OIC، خصوصا معرّفى مىکند. از این شاخص انتظار داریم که براى سیاستگذاران در کشورهاى عضو OIC، و همینطور براى بنگاههاى توسعه دوجانبه و بینالمللى، کاربرد عملى داشته باشد. دقیقا همان جورى که HDI انتقال بحثها را به فراتر از GNPمدیریت کرده است، از E - HDI انتظار داریم که ملاحظات اخلاقى را صریحتر به سیاستگذارى در زمینههایى که در آنها گزارشهاى توسعه انسانى به طور گستردهاى به کار مىروند، تزریق کند. از E - HDI انتظار است که به صورت مشخّصهاى کانونى و بدیل براى هم تمرکز سنّتى به GNP و هم مقیاسهاى دیگر توسعه اقتصادى مانند HDI کار کند.
تجربه دینى
حوزههای تخصصی:
ساختار نظام بین الملل و امنیت ملى با تاکید بر جهان سوم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۷۹ شماره ۹
ویژگی و امکان الاهیات مسیحی در روزگار ما
منبع:
هفت آسمان ۱۳۸۳ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
فقه حکومتى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر ۱۳۷۶ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
شرح حال و ویژگی های بانوان رجعت کننده در حکومت امام زمان (عج)
حوزههای تخصصی:
این مقاله نخست به اثبات اجمالی رجعت می پردازد. آن گاه روایاتی بررسی می شوند که ویژگی های رجعت کنندگان را بیان می کنند؛
سپس به نام و شرح حال بانوان رجعت کننده می پردازد که بیشترشان از دین و ولایت حمایت کرده اند و عمر خود را در حمایت از دین گذرانده اند؛
آن گاه به ره یافت ها و نتیجه گیری می پردازد که برای حضور در زمان ظهور، باید این صفات را در خود ایجاد کرد: ایمان خالص، معرفت به مقام اهل بیت، پذیرش ولایت، هم رنگی و سنخیت یافتن با اهل بیت، تحمل رنج و مشقت در راه دین و تلاش و کوشش در راه اهل بیت.
تجرد خیال در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا مفهوم خیال از دیدگاه حکیمان مسلمان تعریف و سپس مفهوم تجرد و اقسام آن به نحو مختصر ذکر شده و آنگاه به موضوع تجرد خیال پرداخته شده است. از دیدگاه ابن سینا، قوة خیال مادی است و در هیچیک از آثارش حتی المباحثات تجرد خیال را نپذیرفته است. فخر الدین رازی ادراک خیالی را مجرد دانسته و براهینی بر نفی مادیت آن ذکر کرده است. صدر المتألهین معتقد است که رأی او دربارة قوة خیال و تجرد آن بی سابقه است. به نظر ما، تنها برخی دلایل صدرا بر تجرد خیال بی سابقه است. مهمترین ثمرة اثبات تجرد خیال، بقای نفوسی است که به حد تجرد عقلی نرسیده اند.
آینده نگری فلسفی امکان یا امتناع؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با نگاهی گذرا به آیندهنگری دینی به سراغ آیندهنگری فلسفی رفته است. از دیدگاه این نوشتار، آیندهنگری دینی، مثبت است، ولی آیندهنگری فلسفی، ممکن است مثبت یا منفی باشد. برخی از مکاتب فلسفی را باید بیگانه از مسألهی آیندهنگری معرّفی کرد. فلسفهی اسلامی وابسته به اسلام است. همانگونه که اسلام آیندهنگری دارد، فلسفهی اسلامی هم دارای آیندهنگری است. اما چگونه؟ پاسخ این سوءال به فرصتی دیگر موکول شده است.