فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۴۸۱ تا ۱۲٬۵۰۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
منبع:
معرفت سال سی ام بهمن ۱۴۰۰ شماره ۲۹۰
11-24
حوزههای تخصصی:
پیشرفت و تعالی نظام اسلامی، وابسته به رهبران و کارگزارانی است که بتوانند حکومت و جامعه را براساس آرمان ها و مبانی اصولی اش پیش ببرند. در نظام اسلامی، شناخت صحیحِ نیروها و اطلاع از شاخصه های ایشان، مانع نفوذ عوامل دشمن در بدنه نظام خواهد شد. بهترین راه برای شناخت خصوصیات کارگزاران در نظام اسلامی و ارائه الگویی مناسب در این زمینه، مراجعه به مبانی اسلام است. در این پژوهش، مجموعه ای از ویژگی های کارگزاران، در جهت گزینش و به کارگیری آنها در نظام اسلامی براساس قرآن کریم و روایات معصومان (ره) در سه ساحت علمی، خُلقی و توانایی، مورد بررسی قرار گرفته است. مستندسازی شاخصه های کارگزاران در ابعاد علمی، خُلقی و توانایی براساس قرآن کریم و روایات، ابداعی است که این مقاله را از سایر پژوهش ها متمایز ساخته است. این پژوهش به تحلیل شاخصه های کارگزاران در نظام اسلامی با بهره گیری از منابع مذکور با روش تحلیلی توصیفی می پردازد. یافته های تحقیق بر این امر حکایت دارد که کارگزار نظام اسلامی می بایست از شاخصه هایی همچون علم و آگاهی، ولایتمداری، اخلاص در رفتار و عملکرد خود، مسئولیت پذیری و... برخوردار باشد.
جایگاه توجه به اسمای الهی درایجاد صبر با تکیه بربافت پیرامونی آیات (مورد مطالعه: جامعه یهود صدر اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
۱۱۴-۹۱
حوزههای تخصصی:
امروزه علی رغم پیشرفت های مادی، تضادها افزایش و توانمندی صبر، در میان مردم کاهش یافته است. ازاین رو، یافتن راهکاری برای توانمندسازی انسانها بر صبر و ارتقاء سطح اخلاق در میان آنها ضروری است. از منظر قرآن، پیروان دین الهی سه دسته اند:1. بندگان مقربی که ذوب در ولایت الهی و تسلیم محض او هستند. 2. باورمندان به توحید که هنگام خطا، با یاد خدا استغفار می ورزند و در مسیر تخلق به اسماء الهی بر گناه مداومت نمی ورزند. 3. گروهی که باوجود باورتوحیدی، درصدد تهذیب نفس نیستند و به انحراف کشیده می شوند. مانند جامعه یهود که با وجود ادعای ایمان، در مواجهه با پیامبر اسلام| از پذیرش حق سرباز زدند. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مولفه های مختلف بافت، نقش توجه به اسماء الهی در ایجاد صبر و نیز علت عدم توانمندی دسته سوم در تخلق به اخلاق الهی و عدم صبر بر پذیرش اسلام را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گروه اول، مظهر تامّ صفات الهی هستند و رفتارشان کاملاً تجلی گاه اندیشه توحیدی است. دسته دوم، چون درصدد تهذیب نفس هستند، مظهر بخشی از اسماءالهی می گردند. گروه سوم، باور توحیدی شان در اثر دنیاگرایی منحرف شده که منشأ آن، عدم تمرکز بر تخلق به اوصاف الهی است.
مبانی و مؤلفه های تعامل مذاهب با همدیگر (مطالعه موردی مؤلفه های فقهی و اخلاقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
117 - 129
حوزههای تخصصی:
اختلافات اجتهادی مبتنی بر تأویل و تعلیل از خصائص فقه پویاست. جامعه دینی در قبال مسائل اختلافی ناشی از اجتهاد، دست کم با رفتار دو طیف دینی مواجه است: طیف معتدل که بر اساس آموزه های اخلاقی و دینی خود را موظف به تعامل مثبت با اجتهادات مختلف فقهی می دانند و طیف افراطی که اجتهادات غیر مذهب خود را بر نمی تابند و رفتار آنان منجر به واگرایی مذهبی در بین افراد جامعه می گردد. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی به نقش مبانی و مؤلفه های فقهی اخلاقی در تعامل با اختلافات اجتهادی می پردازد. بر اساس یافته های پژوهش یک شخص اخلاق محور در راستای کارکرد مبانی و مؤلفه های اخلاقی در تعامل با اختلافات اجتهادی به اصول زیر پایبند است: اصل امانت داری در نقل صحیح و کامل دیدگاهها و دلایل مذاهب فقهی و پرهیز از تقطیع گزاره ها و اصل بی طرفی و تخصص مداری در مقام توصیف و تحلیل داده ها. در عرصه مبانی و مؤلفه های فقهی، دو قاعده زیر در تعامل با اختلافات اجتهادی کاربرد دارند: قاعده «مراعات الخلاف» به معنای اعتباردهی به دیدگاههای مختلف در یک مسئله فقهی و نیز قاعده «حکم الامام یرفع الخلاف» به عنوان یک قاعده فقهی - سیاسی ناظر بر رفع اختلافات اجتهادی از طرف حاکم. از سوی دیگر با رویکرد الگومحوری عملکرد هم گرایانه اصحاب عقل و نقل و پیشوایان دینی ازجمله سفیان ثوری، شافعی و محمود شلتوت می توان به چگونگی تعامل با اختلافات اجتهادی دست یافت.
تحلیل دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره «تجسم اعمال»
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴۰
31 - 52
حوزههای تخصصی:
مسأله تجسم اعمال به معنای به صورت درآمدن عقاید، اخلاق و اعمال انسان پیشینه ای به قدمت ظهور اسلام داشته و بحث از آن بر پایه چگونگی رابطه ی بین عمل و جزای اخروی بنا شده است. اعتقاد به این موضوع که نفس انسان متناسب با ملکات خوب و بدی که در دنیا کسب کرده در قیامت محشور و متنعم یا معذب می شود در بینش او نسبت به اعمال و اخلاق وعقایدش تاثیرگزار خواهد بود. علاوه براین، وجود شبهاتی در زمینه فلسفه وجود جهنم و عدم تناسب عذابهای اخروی با گناهان و ناسازگاری کیفر الهی با عدالت و حکمت خدا بر اهمیت این بحث می افزاید. مفسران متقدم غالبا تجسم اعمال را انکار نموده و هر یک به نحوی آیاتی که بر این امر دلالت دارد را توجیه نموده اند. در بین مفسران متأخر نیز آیه الله جوادی آملی از معدود مفسرانی است که علاوه بر آنکه در آثار خود، پیوسته از طریق نقلی به اثبات مسأله «تجسم اعمال» می پردازد، معتقد است که از طریق براهین عقلی نیز می توان در اثبات این مسأله استفاده کرد و از آنجا که اثری در مورد بررسی دیدگاه ایشان در این مسأله یافت نشد، در این مقاله به تحلیل برهان های ایشان در مسأله «تجسم اعمال» به روش تحلیلی توصیفی پرداخته و بیان می شود. حاصل اینکه ایشان علاوه بر تبیین «تجسم اعمال» با توجه به آیات و روایات، از طریق بررسی حقیقت عمل، ترتب عوالم وجود و اصل علیت نیز به ارائه برهان های عقلی در این مسأله می پردازد.
ارزیابی تفاسیر رایج از نفس الامر و بیان چیستی آن براساس دیدگاه نهایی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
89 - 104
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که در دهه های اخیر در آثار علمی فلسفی مطرح شده، معرفت شناسی و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئله «معیار و مناط صدق گزاره ها» است. متفکران مسلمان بر این باورند که معیار صدق گزاره ها، مطابقت با نفس الأمر است اما در تفسیر نفس الامر، دیدگاههای متفاوتی ارائه داده اند. این پژوهش که با روش کتابخانه یی به گردآوری داده ها و سپس توصیف و تحلیل آنها پرداخته، ضمن ارزیابی سه دیدگاه مشهور درباره» حقیقت نفس الأمر انتقادات وارد بر آنها و نیز روشنگری در باب عدم تمامیت آن تفاسیر، درصدد اثبات این نظریه است که نفس الأمر عبارتست از «علم ذاتی تفصیلی خداوند». دیدگاه مختار نگارندگان هماهنگ با مبانی اندیشه صدرالمتألهین، و برگرفته از اصول عرفانی است.
اثبات انسجام درونی سوره های قرآن از طریق ارتباطات نحوی جملات درون سوره ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه ساختاری به سوره های قرآن، از جمله روش های جدید در بررسی سوره های قرآن می باشد. یکی از راه های اثبات اصل این موضوع (نه روش اجرای آن)، توجه به بحث ارتباطات نحوی جملات درون سوره های قرآن است. اکثر علمای نحو، 17 نقش برای جملات ذکر کرده اند، ارتباط نحوی 16 مورد از این نقش ها با کلمات و جملات دیگر، کاملاً روشن است. تنها نقش استینافیه است که محل چالش می باشد. در مجموع سه نوع جمله استینافیه وجود دارد؛ استیناف تعلیلی، بیانی و ابتدائی. ارتباط جملات استیناف تعلیلی و بیانی با ما قبل روشن است چرا که تعلیل و تبیین موضوعی در جملات قبل می باشند، اما در خصوص جملات استیناف ابتدائی این گونه نیست. از تعداد 28495 جمله قرآن (با توجه به آخرین شمارش عملی)، در مورد 428 جمله، ادعای استیناف ابتدائی بودن شده است. علمای اِعراب قرآن، چون در ظاهر ارتباطی میان آن ها و جملات دیگر ندیده اند این موارد را به عنوان استیناف ابتدائی ذکر کرده اند و از طرف دیگر، هدف اصلی ایشان یافتن ارتباطات همه جملات نبوده است، اما با بررسی دقیق تک تک این موارد مشخص شد که نقش های دیگری نیز وجود دارد که می توان در مورد این جملات در نظر گرفت و اولویت نیز با همین نقش ها می باشد. لذا به نظر می رسد هیچ جمله ای در سوره های قرآن وجود ندارد، که ارتباط آن، با جملات ما قبل روشن نباشد. در مجموع از منظر ارتباطات نحوی، سوره های قرآن دارای ارتباطات بسیار مستحکمی می باشند که می توان ادعا نمود که ساختار بسیار منسجمی دارند.
السرد الکولاجیّ وخصائصه فی روایه "إسکندریتی" لإدوار الخراط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الروایه العربیه الجدیده استعارت من الفنون الأخری عده من التقنیات، منها تقنیه الکولاج التی سیتم استخدامها فی الروایه بصعوبه، للافتراقات البنیویه التی توجد بین الأسلوب الروائی و هذا الفن التشکیلی. وقد تم توظیف هذه التقنیه فی الروایه العربیه حتی أدّی إلی بناء السردیه الجدیده. ففی السرد الکولاجی یقوم الروائی عبر سیطره الوصف بالتقلیل من حده الحدث وهیمنته، أو اخفاء الشخصیه أو حذفها رامیاً إلى جعل المکان بطلاً لروایته أو وسیله لانعکاس هواجسه وانفعالاته؛ ما یؤدی إلى جعل الروایه تتشکل من الصور المتشظیه البصَریه، وتنتهی إلی تکوین السرد الکولاجی الخلّاب والمتقطع الذی یفوح بالرائحه التمثیلیه الجدیده التی تنخرط فی التجریب الروائی بعیده عن جذور الروایه التقلیدیه. هذه الدراسه تتوخی دراسه هذه التقنیه السردیه فی روایه "إسکندریتی" لإدوار الخراط، ومعرفه النسَق والأسلوب السائد فی الروایه العربیه الجدیده عامه. وقد توصلت الدراسه إلى أن الخراط، خلق روایه إبداعیه یهیمن علیها الوصف بدل السرد، والوصف فیها من نوع الأوصاف الکولاجیه المتنوعه المتشظیه والبطل فیها المکان بدل أن یکون شخصیه من الشخصیات الإنسانیه. کما أدّی اختیار هذا الأسلوب السردی فی الروایه إلی هیمنه الذات ومشاعرها الإنسانیه والغنائیه وتحطیم الزمن وعدم توظیفه.
نقش اخبار منتقله در افتراقات کلامی درون شیعی؛ بررسی موردی انگاره های سهو النبی و تحریف قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاید عمده دلیل در افتراقات کلامی مذاهب و یا اختلافات کلامی در یک مذهب، مستندات حدیثی یا برداشت های متفاوت از احادیث توسط پیروان هر اندیشه باشد. احادیث فراوانی به ویژه در سده های اولیه از سایر فرق و مذاهب اسلامی به حوزه تشیع راه یافته است. پدیده انتقال حدیث در کنار محسنات و فواید فراوانی که به همراه داشته، موجب بروز پیامدهای ناخوشایندی نیز در فرقه امامیه گردیده است. این نوشتار درصدد است تا به یکی از عوارض سوء این مهم بپردازد: ایجاد اختلافات کلامی. ازاین رو، با تمرکز بر دو گزاره «سهو النبی» و روایات «تحریف قرآن» در آثار شیخ صدوق نشان خواهیم داد که آغازگر اختلافات بعدی و اندیشه های ناسازگار با اجماع شیعی در خصوص اعتقاد به سهو پیامبر توسط شیخ صدوق و اندیشه ناسازوار تحریف قرآن توسط دیگران؛ راه یافتن اخبار اهل تسنن به دایره حدیثی شیعه و استناد عالمان شیعی بدین احادیث و عدم توجه به ریشه های حدیثی منقولات کتب اولیه است. تعدد طرق و کثرت نقل و شروع این روایات از اهل تسنن در مقایسه با منابع شیعی ازجمله قرائن بر صحت مدعای این نوشتار در اصالت سنی بودن این اخبار است.
تأثیر نجم رازی بر اندیشه های عرفانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۳۶۶-۳۴۵
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظرات عرفانی صدرالمتألهین در کتب تفسیری او، منبعی آشکار ندارد و محققان را به داوری های ناصواب کشانده است. مدعای اصلی این مقاله این است که ملاصدرا در بخش عرفانیات تفسیر خود، افزون بر منقولات و عباراتی که از عارفان مشهور می آورد، از تفسیری کمتر شناخته شده از عارفی ایرانی، وام گرفته است. این تفسیر با نام بحر الحقایق و المعانی یا تأویلات نجمیه شناخته شده و از آنِ نجم الدین رازی، صاحب مرصاد العباد است که متأسفانه در هیچ یک از کتب و مقالات نگارش یافته درباره منابع ملاصدرا، یادی از آن نشده است؛ اما به روشنی آشکار است که ملاصدرا تفسیر بحر الحقایق را می شناخته و مستقیماً از آن نقل مطلب کرده است. دیگر آنکه بسیاری از مطالبی را که صدرا از بخش های اشاریِ تفسیر غرائب القرآن نیشابوری نقل می کند، باز از افاضات نجم الدین رازی در بحر الحقایق است که احتمالاً نادانسته به نظام الدین نیشابوری منسوب می شود. دراین تحقیق، نمونه هایی چند از این برداشت های مستقیم و غیرمستقیم، مطرح و با مأخذ اصلی سنجیده شده است. بخش پایانی مقاله نیز به نمونه هایی اختصاص یافته که در پژوهش های معاصر درباره اندیشه های عرفانی ملاصدرا، تحلیل و نظری عرضه شده، اما در واقع اختصاصی به او نداشته است.
تکالیف دولت، نسبت به حقوق شهروندی در فقه وحقوق موضوعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از نظر قانون تمام افراد جامعه در برابر قانون یکسان هستند و از دیدگاه انسانی هیچ امری موجب برتری نمی باشد. قانون مداری این انتظار را از حکومتها ایجاد می کند که بی دلیل حقوق شهروندان را محدود نکنند و به آنها احترام بگذارند. هدف ما در این مقاله تبیین تکالیف دولت نسبت به حقوق شهروندی در فقه و حقوق می باشد. مواد و روشها: مقاله حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار تحقیق، فیش برداری از منابع کتابخانه ای می باشد. یافته ها: یافته ها حاکی از این است که در ایران قانون اساسی با شرع مقدس اسلام که به شرحی که خواهد آمد به نحو مبسوط به تصریح و تایید حقوق شهروندی پرداخته ،منطبق می باشد و بر حقوق بنیادی و قراردادی بشر تاکید شده است و در قوانین جانبی دیگر نیز حمایتهای قانونی و ضمانت اجراهای مناسب شده است. ملاحظات اخلاقی: از ابتدا تا انتهای مقاله اصول صداقت و امانتداری عایت گردیده است. نتیجه گیری : حقوق شهروندی است که دولت موظف به تضمین آن است. مسئولیت متقابل شهروندان در قبال یکدیگر، قانون مداری و احترام به قوانین، منع تجاوز به مصالح عمومی و عدم تضییع حقوق دیگران از مهمترین ارکان است. که شهروندان موظف به رعایت آن ، در جامعه اسلامی می باشند. و در منشور حقوق شهروندی مصوب 1395 نیز پیش بینی شده است. بنابراین از یک سو حقوق افراد باید توسط حکومت اسلامی تامین و تضمین شود و از سوی دیگر شهروندان باید وظایف خود را در قبال دیگران رعایت نمایند.
قلمرو اختیارات اولیای دمِ مقتولِ بدهکار در اجرای قصاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شارع مقدس در ضمن آیاتی از قرآن کریم مجازات قتل عمد را قصاص قرار داده است تا از این طریق ضمن متنبه کردن دیگران، قاتل را که با انگیزه و سوء قصد مرتکب فعل ناشایست گردیده و جامعه را دچار وحشت و اضطراب نموده است به سزای اعمال خود رسانداما از آنجا که متضرر اصلی در این جنایت یعنی مقتول وجود ندارد حق اعمال قصاص را به ولی دم وی واگذار کرده است اما سوال این است که آیااگر مقتول دیونی دارد که ترکه ی وی کفاف تادیه آن را ندهد اولیای دم بدون تضمین دیون مقتول میتوانند نسبت به قصاص قاتل اقدام نمایند یا خیر؟ در این خصوص بین فقها اختلاف نطر وجود دارد: برخی با تمسک به آیه ی «...مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا ...» و این که قصاص حق ولی دم است بر این باورند که اولیای دم بدون تضمین دیون مقتول می توانند قاتل را قصاص نمایند اما برخی دیگر با تمسک به روایت ابو بصیر معتقدند که اولیای دم بدون تضمین دیون مقتول نمی توانند به قصاص قاتل اقدام کنند. هر چند روایت مزبور به جهت ضعف سند از جانب دسته اول رد شده است اما با توجه به این که آیه مورد استناد دسته اول می تواند با آیات نفی حرج و روایات نفی ضرر مقید شود و این که قصاص اولا حق مقتول است دیدگاه دوم قوی تر به نظر می رسد.
تحلیل اعتبار «حیله شرعی» با تطبیق بر یک پرونده حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حیله شرعی به معنای راه کاری است که بنابر قواعد کلی، طرفین برای استفاده از آن، مجاز هستند اما از آنجا که قصد طرفین از به کار گیری آن، فرار از ممنوعیت ها و محدودیت های شرعی و قانونی است، درباره، صحت آن در فقه اختلاف نظر وجود دارد. برخی، قائل به جواز آن هستند. برای اثبات این سخن نیز، به اصل صحت استناد می شود. در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که حیله شرعی باطل است، عمده دلیل قائلان به بطلان حیل شرعی، قبح نقض غرض شارع می باشد. یعنی غرض شارع از تحریم ربا وجود ظلم و سایر مفاسدی در ربا بوده است. اگر با تغییر عنوان و در عین حال وجود چنین مفاسدی آن را مباح بداند دچار تناقض در جعل و نقض غرض گردیده و نقض غرض قبیح است و عمل قبیح از شارع سر نمی زند. در نظام حقوقی نیز، همانند این اختلافات قابل مشاهده است، از قانون مدنی نیز، رویکرد واحدی قابل استنباط نیست، با این حال، به نظر می رسد در پناه اصول کلی، باید مسئله را حل کرد. رویکرد اتخاذ شده در این مقاله تاکید بر قصد واقعی برای انشا معامله است. باید دید که با وجود به کارگیری حیله، همجنان طرفین قصد جدی برای انجام معامله دارند یا خیر. پاسخ منفی به این پرسش، معنایی جز بطلان معامله نخواهد داشت. در مقاله حاضر تلاش می شود با معرفی یک پرونده، جدا از بحث نظری در این ارتباط، رویکرد رویه قضایی نیز ترسیم شود.
الدلاله الصوتیه للحروف وأثرها فی المعنی دراسه إحصائیه فی خطب نهج البلاغه (الأصوات المجهوره والمهموسه نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه ربیع و صیف ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ق) العدد ۲ (المتوالی ۸)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
للأصوات دور فی إبراز قدره الإنسان علی التعبیر عن تجربته، وذلک لما لها من وظیفه دلالیه قادره علی حمل المعنی وإبرازه، وذلک من خلال الترکیز علی الأصوات وملامحها الخاصه بها، فجمالیات هذه الأصوات وقدرتها علی إیصال الدلاله ترتبط بصفاتها العامه: کالجهر، والهمس، والشده، والرخاوه و ... وممّا لاشک فیه أن للصّوت أثره الکبیر فی تحدید المعنی. تحاول هذه المقاله دراسه الدلاله الصوتیه للأصوات المجهوره والمهموسه فی کل خطب نهج البلاغه من منظور الإحصائیه الأسلوبیه فتقسّم الخطب علی قطعات معینه حسب موضوعاتها ثمّ تقوم بإحصاء کلّ أصواتها وتطبیقها مع خصائصها وفی النهایه الوصول إلی النسب المئویه للأصوات المجهوره والمهموسه فی کل الخطب وتحلیلها علی أساس خصوصیات أصواتها. وتکمن أهمیه هذا البحث فی دراسه العلاقه بین الصوت ومدلوله، ودراسه الدلاله المستوحاه من الأصوات بأنها دراسه صوتیه تجمع بین النظریه والتطبیق فی الدرس الصوتی الحدیث، وتتناول التحلیل الصوتی والمقطعی للکشف عن البنیه الصوتیه بدراسه إحصائیه. والبحث یسعی الإجابه عن السؤال ماهو تأثیر الأصوات المجهوره والمهموسه علی المعنی ؟ وبعد تحلیل الخطب تعیّن أنّ الأصوات المجهوره أکثر فی الخطب العسکریه (۵۷.۱۲%) والأصوات المهموسه أکثر فی الخطب التأسفیه (۳۳.۳۵%) .
استقلال رویکرد خواجه نصیرالدین طوسی از نظر مشائیان درباب حصول ادراکات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی (597 -672ق) از فیلسوفان مشائی ای است که با اندیشه های فلسفی شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587ق)، فیلسوف بزرگ اشراقی پیش از خود و ازجمله ایده علم شهودی و اشراقی او آشنایی داشت؛ اما به رغم این آشنایی و اعتقاد برخی به اشراقی بودن وی، تأثیر چندانی از مکتب اشراق در مباحث مربوط به علم و ادراک در آثارش دیده نمی شود. خواجه نصیرالدین علم حضوری را نپذیرفته و بر علم حصولی فاعل شناسا به غیر خود تأکید کرده است. از سوی دیگر، وی برخلاف ابن سینا ( 370-428 ق ) و دیگر فیلسوفان مشائی در تبیین ابصار، نظریه خروج شعاع را مختار دانسته و همچنین ادراکات عقلی را ازطریق فرایند انطباع (نه تجرید) تلقی کرده است. در این مقاله می کوشیم با بررسی آثار متعدد منطقی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی نشان دهیم وی در مباحث علم و ادراک، نه تابع دیدگاه فیلسوفان مشاء بوده و نه از سنت اشراقیون پیروی کرده؛ بلکه رویکردی نوین را درپیش گرفته است؛ از این روی، دیدگاه او را از دو جنبه می توان بررسی کرد: نخست، بُعد سلبی نظر طوسی که در این بخش نشان داده می شود او علم حضوری را نفی می کند؛ دوم، بُعد ایجابی که بیانگر نظریه انطباع ادراکات عقلی ازمنظر وی است.
وجوه تشابه و تمایز پرنده نامه های ابن سینا، غزّالی و نجم رازی براساس نظریه کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مرغان و جنبه های رمزی آن از روزگاران بسیار کهن، توجه عده زیادی از اندیشمندان را به خود جلب کرده است. نخستین کسی که در دوره اسلامی، رساله ای درباره مرغان نگاشت، ابن سینا بود و پس از وی، فضلا و صاحبان اندیشه، زبان مرغان را وسیله ای برای بیان کردن اندیشه های عرفانی، سیاسی و اجتماعی خود قرار دادند. ازجمله این اندیشمندان می توان غزّالی و نجم رازی را نام برد. جوزف کمبل با مطرح کردن کهن الگوی سفر قهرمان، نقش این مسئله در شکل گیری شخصیت قهرمان را بررسی کرده و آن را شامل سه مرحله عزیمت، تحقق و بازگشت دانسته است. در پژوهش حاضر کوشیده ایم با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، وجوه تشابه و تمایز آثار این سه اندیشمند ایرانی را درخصوص مراحل سفر براساس الگوی کمبل نشان دهیم. بررسی های انجام شده در مقاله حاضر، بیانگر آن است که هر سه رساله در داشتن مرحله جدایی و تشرف، مشترک اند؛ البته جزئیات این مراحل در رساله های موردنظر، متفاوت است. پس از آن، مسیر هریک از داستان ها در مرتبه بازگشت قهرمان از سفر جدا می شود و این امر، ایجاد تمایزاتی در ساختار و متن سه اثر را به دنبال دارد. این تمایزات را می توان ناشی از بینش فلسفی، عرفانی و اجتماعی نویسندگان رساله ها دانست. نکته قابل توجه، آنکه مراحل سفر در رساله ابن سینا کامل تر از رساله های دو نویسنده دیگر است.
واکاوی مورد اختلاف اصحاب سبت و مرجع ضمیر در آیه 124 سوره نحل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۹)
127 - 150
حوزههای تخصصی:
یکی از دشواری هایی که دانشمندان اسلامی در فهم آیات قرآن کریم با آن مواجه هستند، تعیین مرجع ضمایری است که در آیات مختلف به کار رفته است. آیه 124 سوره نحل ازجمله آیاتی است که مربوط به «اصحاب سبت» بوده و ضمیر «هاء» در عبارت «اختلفوا فیه» به مورد اختلاف آنها اشاره می کند. با این وجود اختلاف نظر درباره مرجع این ضمیر منجر به اختلاف در تفاسیر گردیده است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل نظرات مشهور و غیرمشهور در این زمینه پرداخته است. نگارندگان ضمن رد دیدگاه مشهور، بر این عقیده اند که اگرچه همچون دیدگاه غیر مشهور مرجع این ضمیر «مله ابراهیم» در آیه ماقبل است، ولی بر خلاف استدلال قائل این دیدگاه، آیه مورد بحث تکمیل کننده دیگر آیات مربوط به داستان اصحاب سبت بوده و از آن فهمیده می شود که علت تشریع حکم تشدیدی تحریم صید در روز شنبه، اختلاف آنان در دین توحیدی و ابراهیمی موسی (ع) بوده است.
امکان سنجی دلائل اثبات نظریه ابوالبشر بودن حضرت آدم علیه السلام با تأکید بر آیه 1 نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
۱۶۳-۱۸۰
حوزههای تخصصی:
از دیرباز پیرامون منشأ انسان های پس از آفرینش حضرت آدم× میان پژوهشگران قرآنی، دیدگاه های مختلفی مطرح بوده است. هدف پژوهش، امکان سنجی و اثبات قابلیت دلایل انتساب انسان ها به حضرت آدم× با تکیه بر آیات قرآن است. سؤال تحقیق درباره منشأ اولیه نسل بشر و ضرورت آن، تفسیر آیات آفرینش انسان با خطاب بنی آدم و پاسخ ابهام های آن است. پژوهش با رویکرد تحلیلی تطبیقی و دلایل عمدتاً درون دینی، مسئله را مورد کاوش قرار داده است. بر پایه شواهد قرآنی، قواعد اصولی، لغوی، کلامی و دلایلی نظیر: حمل الفاظ آیه اول نساء بر معنای حقیقی، عدم امکان حمل الفاظ آیه بر معنای مجاز بدون قرینه، دلالت آیه بر کثرت نفسی، شمول خطابات شفاهیه در علوم، دلالت نفس واحده بر آدم×، معنا و مصداق «الناس» و خطاب بنی آدم به همه انسان ها، می توان نظریه انتساب آحاد بشر به حضرت آدم× را تقویت و استحکام بخشید.
وصف الأسس الرومانسیه الاشتراکیه فی روایه «رجال فی الشّمس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدرس الدراسه الحالیه الرومانسیه الاشتراکیه فی روایه «رجال فی الشّمس» للکاتب الفلسطینی الموهوب غسّان کنفانی فی مجال الروایات الأدبیه. غالبًا ما یطور المؤلف فی هذا الکتاب مفاهیم مثل التعاطف والمقاومه والتضحیه بالنفس والنضال وبهذه الطریقه فی شکل الرومانسیه الاشتراکیه ، یشرح حاله المجتمع وینتقد دور الحکومه الفاسده وعجز الشعب کما یناقش الاضطرابات الاجتماعیه وحقوق الطبقه الضعیفه والإمبریالیه وصراع التقالید والحداثه ویصور الجراح والجروح التی ألحقتها الصهیونیه العالمیه بنسیج الاقتصادی والثقافه المجتمعها بقلم جمیل. من السمات البارزه لهذا النوع أنه من الممکن تحقیق أسلوب المؤلف فی السرد و الراوی والخصائص العامه واستخدام اسالیب المؤلف الخاص. لذلک ، فی هذه المقاله ، حاول المؤلفون شرح مبادئ الواقعیه الاشتراکیه فی هذه القصه باستخدام میزات مثل الفعل و فکره القصه القویه والوقت والمکان والحجم ونوع التعبیر السردی وکذلک علاقه السبب والنتیجه بین الظواهر. ومفاهیم مثل التعبیر العاطفی عن السرد ، وعدم الرضا عن الوضع الحالی ، والاختفاء فی مساحات أخرى ، تعکس مناهضه الاستبداد فی هذه القصه أکثر من ذی قبل یُظهر البحث، أن المؤلفین من خلال دراسه أطر الرومانسیه الاشتراکیه وأیضًا تطبیق أفکار جدیده تتمحور حول الواقعیه الاشتراکیه ، قد توصلوا إلى استنتاج مفاده أن الأنواع الجدیده قد جعلت تعزیز المستوى الفکری للناس اولویتها ومن ثم ، فإن المحتوى المحدث لمثل هذه القصص یهدف إلى تصمیم إنجاز جدید من خلال تفکیک الأنواع السردیه القدیمه التی لا تلبی احتیاجات مجتمع الیوم، من أجل إثراء ثقافه مجتمعه على مستوى العالم. تم تحلیل هذه الدراسه بطریقهالمنهج التحلیلی تعتمد على معاییر مناسبه للرومانسیه الاشتراکیه فی الأعمال السردیه وأیضًا على أساس الاستنتاج الاستقرائی-من الجزء إلى الکل.
قراءه مقارنه لتجلیَّات أدب السجون فی الأدبین الروائیین العربی والفارسی: روایتا "یا صاحبی السجن" لأیمن العتوم و"53 شخصاً" لبزرگ علوی أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعد أدب السجون أحد فروع الأدب الغنائی الذی أوجدته الظروف السیاسیه والاجتماعیه فی شتَّی المجتمعات، کما هو تعبیر عن المشاعر الصَّادقه للذین اعتقلوا بسبب دعوتهم للحریه، فتعرضوا للتعذیب والاضطهاد. أدب السّجن، آهاتٌ وزفراتٌ أطلقها أناس مثقفون سُجنوا أو أسروا لمختلف الأسباب، منها؛ السیاسیه والاجتماعیَّه والدینیه، وقاموا بتسجیل لحظات صعبه وحزینه بقوه التعبیر. ینبغی أن یعالَج أدب السجن بسبب طبیعته الخاصه من مختلف الجوانب. أیمن العتوم المولود عام 1972م وبزرک علوی المولود عام 1907م من هؤلاء الکتَّاب المعاصرین فی الأدبین الفارسی والعربی الذین کانت لکتاباتهم بصمه واضحه، ویعتبران من الأصوات الصادقه فی هذا المضمار. قامت هذه الدِّراسه، فی إطار المنهج الوصفی–التحلیلی وعلی أساس المدرسه الأمریکیه للأدب المقارن، بمقارنه الروایتین من منظور أدب السجون. أهمیَّه البحث تعود إلی أن دراسه الروایتین من منظور أدب السجن تساعدنا فی الاطلاع علی الظروف السیاسیه والاجتماعیه بین البلدین الأردن (أیمن العتوم) وإیران(بزرک علوی). علی الرغم من الاشتراک الکثیر بین منهج هذین الکاتبین حول أدب السجون، هناک فرق یسیر بین الأثرین وهو أنّ بزرک علوی قد أعرب بصراحه عن نضاله بعد الإفراج عنه، ولکن فی روایه العتوم لم نعثر علی هذا. فنتائج هذه الدراسه تبدی غرض الکاتبین من کتابه هاتین الروایتین وهو تصویر المجال الفکری وکیفیه تعامل الحکومات مع المثقفین فی الأردن وإیران. حیث تفوح فی کلتا الروایتین رائحه التعذیب والألم والإهانه، والجدران والسجون وضیق المکان والعتمه الشدیده فی کلِّ الأنحاء ومکونات أخری من الإضراب عن الطعام، وصعوبه الارتباط بالأهل وحالات نفسیه مزریه للسجناء. تناولت روایه "یا صاحبی السجن" و "53 شخصاً"، طریقه تعامل السجَّانین وشرطه السجن مع السجناء السیاسیِّن.
بازنمایی هویت «پیر مغان» و«صوفی» در دیوان غزلیات حافظ با رویکرد نشانه شناسی گفتمانی و نظریه گفتمان لاکلا و موف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
283 - 308
حوزههای تخصصی:
در شعر حافظ شخصیت های بسیاری مانند زاهد، صوفی، محتسب، پیر مغان و غیره وجود دارند. هویت این افراد از نگاه و اندیشه حافظ در شعر او بازنمایی شده اند. سؤال پژوهش حاضر این است که دریابد شعر حافظ چگونه هویتی برای صوفی و پیر مغان قائل است و در تقابل هویت این دو شخصیت کدام یک برجسته گردیده است و شخصیت خودی تلقی می شود و کدام یک حاشیه رانی شده است و شخصیت غیرخودی محسوب می شود. پیکره تحقیق دیوان غزلیات حافظ می باشد. چهارچوب نظری مبتنی بر نظریه گفتمان لاکلا و موف و روش کار برمبنای روش نشانه شناسی گفتمانی سلطانی (1393) است. براساس این الگو تمام دال های ارزشی مربوط به «پیر مغان» و «صوفی» و مدلول های آن ها به دست آمده اند و موردتحلیل قرارگرفتند دال های ارزشی تمام بیت هایی هستند که این دو دال کلیدی در آن ها به کاررفته اند. نتیجه گیری حاکی از این بوده است که درتقابل هویت این دو شخصیت، هویت صوفی مجموعه ای از ویژگی های منفی است و با انتساب مدلول های منفی به دال صوفی، او موردحاشیه رانی قرار گرفته و شخصیت منفی و غیرخودی به شمار آمده است. درمقابل با انتساب مدلول های بسیار مثبت به هویت پیرمغان، حافظ او را برجسته ساخته و قطب خودی به حساب آورده است.