فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هندیان و ایرانیان، کهن ترین اقوام آریایی، جهان بینی خاصی درباره نیروهای خیر و شری داشتند که انسان را احاطه کرده و بر زندگی آدمیان تأثیرگذار بوده اند. بررسی قدرت و قابلیت اهریمنان/اسوره ها و دستیارانشان و چگونگی اعمال نفوذ و تأثیرگذاری این نیروهای شر بر زندگی آدمیان از مسائل مهمی است که در این پژوهش بدان پرداخته شدهمچنین، تشابه و تباین عملکرد و قدرت انسان در برابر نیروهای زیانمند و شرور و چرایی این تفاو ت ها و تشابه ها در هند و ایران باستان از مسائل مهم دیگری است که در این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و با واکاوی منابع مهم هندی و ایرانی بدان ها پاسخ داده شده است. بر این مبنا نتایج حاصله حاکی از آن است که: با توجه به نگرش متفاوت هندیان و ایرانیان به نحوه پیدایش نیروهای اهریمنی، باور به قدرت و توانایی نیروهای شر نیز دارای تفاو ت هایی بود. در این بین هندیان به سبب آنکه اسوره ها و دئوه ها را از یک منشأ می دانستند، تسلط و نفوذ اسوراهای هندی و همیارانشان را بر انسان پذیرفتنی می یافتند؛ مقوله ای که در ایران به سبب گسستِ بنیادین نیروهای خیر و شر دگرگونه بود و انسان ایرانی برخلاف همنوعان هندی خویش قدرت رویارویی بیشتری با اهریمنان در خود مشاهده می کرد.
مقایسه اعلامیه جهانی حقوق بشر با آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
275 - 309
حوزههای تخصصی:
اعلامیه های حقوق بشر کاملاً مربوط به جنبه های مادی حیات بشربوده و درقلمرو حقوق اخلاقی ومعنوی بشر دچارنقصان مشهودی است. بشر مطلوب تمدن مذکور درانسان محوری و هم عرض باخدا و حق مدار دربرابر الله تعریف شده و ازآن تعبیر به آزادی می شود. این بستر، حق و نظریه های مرتبط با آن تغییرات بنیادینی در بستر دینی پیدا کرده است. اما مکتب اسلام هویت اجتماعی بشررا در اخلاق واعتقادات او دانسته ومعتقد است که اگرقواعد اخلاقی و معنوی بعنوان حقوق حیات روحی درانسان تثبیت شود،حقوق مادی او را نیز به نحومطلوبی حفظ میگردد. اومانیسم(انسان مداری)، هویت فرهنگی عصر جدید غرب است. انسان مدار و محورهمه اشیا وخالق ارزشها و ملاک تشخیص خیرو شر و در جای خدا می نشیند وقادر است بدون ارتباط با ماورای طبیعت و دین، مشکلات زندگی خود راحل وفصل کند. دیگر انسان با دو اهرم عقل و علم نیازی به دین ندارد و آنچه اصالت دارد، انسان است و خداوند صرفاً در جهت رفع آلام روحی می تواند مورد توجه قرار گیرد و از اصالت برخوردار نیست. درجهان کنونی، بنیان اومانیستی باشعار ارج نهادن به بشر،خودرا مبدأ حقوقی-انسانی وتنها مرجع آن می داند و در جهان بینی اسلامی، منابع قانون جهانی بشر مبدائیت آن کاملاً تعیین شده است. لذا جهان بینی، مبدائیت انسان هم عرض ربوبی قابل پذیرش نیست؛زیرا انسان برای اثبات علوم امروز محدود در زمان،قدرت و علم است و بسیاری از راه های درمانی او برای جوامع بشری در مسیر روحانی انسانی کارآیی ندارد.
شمولیّه التشریعات القرآنیّه في مجال الأسره
حوزههای تخصصی:
الإعجاز التشریعیّ، هو میزه القرآن الکریم المثیره للدهشه والدلیل علی إتقانه من حیث المحتوی والأحکام الرامیه إلی تربیه الإنسان وجلب السعاده له، وهو لیس إلّا وجهًا من وجوه الإعجاز العدیده للقرآن من منظور المسلمین، خاصّهً فی هذا العصر؛ حیث أصبحت النظریّات العلمیّه التی تدعم تفرُّد القرآن من حیث التشریع وتؤکّد على الطبیعه الاستثنائیّه وما وراء الزمکانیّه لتعالیم القرآن، محورَ اهتمام الباحثین فی مجال القرآن أکثر من أیّ وقتٍ مضى. ففی هذا المقال - وبعد التعریف بالمفاهیم وذکر خلفیه البحث - تمّت العنایه بالتشریعات القرآنیّه فی مجال الأسره، والتی تعتبر أهمّ قاعدهٍ للتمیّز المادّی والمعنوی للإنسان، وقد جرت محاوله لتحلیل الجانب الإعجازیّ للقرآن فی مجال الأسره من خلال جزأین. فی الجزء الأوّل تمّ تناول أبرز مبادئ التشریعات القرآنیّه، ومن جمله هذه المبادئ هو الاهتمام بکرامه الإنسان، ونفی التمییز بین الجنسین، والتناسب فی الحقوق والواجبات، ومحوریّه الأخلاق. وفی الجزء الثانی تمّ بیان شمولیّه التشریعات فی مجال الأسره من حیث شرح مختلف وظائف الأسره وتوفیر معاییر لحلّ النزاعات فی هذه المؤسّسه؛ ذلک کلّه من خلال الاستناد إلى الآیات التی تبیّن علاقه الأزواج بعضهم مع بعض والأولاد مع والدیهم فضلًا عن شرح أسباب تکوین الأسره. فإنّ وضع مستوى عالٍ کهذا من القوانین؛ نظرًا للوضع المنحطّ الحاکم علی العصر الجاهلی ومقارنهً بتعالیم الکتب السماویّه السابقه فی مجال الأسره، ما یؤکّد علی أنّ التشریعات القرآنیّه فی مجال الأسره أمرٌ خارقٌ للعاده.
A Comparative Study of Divine Knowledge in the Qur'an and the Old Testament(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The most holy nature of God is described in the Holy Qur'an with many attributes of glory and beauty, all of which indicate the exaltation of God's dignity and His purity from the attributes of imperfection and deficiency. Some of these attributes are also found in the text of the today text of Torah. Believing in the heavenly nature of the Jewish religion, there should not be any difference regarding the mention of divine names and attributes in these religions. This research, which is aimed at the comparative study of the attribute of divine knowledge in the Holy Qur’an and Torah (Old Testament) and the descriptive-analytical method based on library and documentary information, tries to explain the common and different theological points of Islam and Judaism to present the attributes that refer to divine knowledge in these two great Abrahamic religions. Findings show that although the principle of monotheism is common between Islam and Judaism, its difference in Islam is the negation of human attributes from the divine essence. Unlike the Qur'an, which considers the knowledge of God Almighty as unlimited, the Torah deals with the divine knowledge as Human science accompanied by limitations, with the feature of regret arising from the deficiency in knowledge and.... Also, in the Torah, the oral traditions of the Jews, many of these attributes are mentioned with other words.
صورت بندی نظام و سطوح اخلاق در فلسفه سیاسی منسیوس( Mencius)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۴)
113 - 136
حوزههای تخصصی:
اخلاق محور تعالیم فلسفی منسیوس مفسر کنفوسیوس و در عین حال فیلسوف مبدع است که آن را می توان مبتنی بر مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، و انسان شناختی صورت بندی کرد. این مقاله، همچنین آموزه های اخلاقی مکتب منسیوس در سه سطح فردی، خانوادگی و سیاسی؛ را صورت بندی می کند. وی در هستی شناسی رویکرد متافیزیکی بیشتر و شفاف تر نسبت به کنفوسیوس و در انسان شناسی فیلسوفی مبدع و پردازنده نیک سرشتی انسان است. از نظر منسیوس فطرت منشأ جامع اخلاقیات است و اخلاق ریشه در فطرت و فطرت ریشه در آسمان دارد. در نگرش اخلاقی منسیوس چند مفهوم کنفوسیوسی اهمیت به سزایی دارد که وی به تکمیل همراه با برخی ابداعات می پردازد. لی (Li) چرخ اعتدال رفتار ، «Yi» به معنای پرهیزگاری و بایستگی، جن (Jen) یا رن (Ren) به معنی انسان دوستی، چونگ (Chung) و شو (Chu) ، طریقه (Tao) که جاده ای است به سوی هستی مشترک و تکامل نوع بشر، مینگ (Ming) به معنای مشیت یا سرنوشت، ارتباطات پنج گانه، قاعده طلایی کمال خود و کمال دیگران ، تکلیف گرایی و گذار از سود شخصی و اصلاح نام ها. از نظر منسیوس در میان فضایل، چهار فضیلت تقوا، خرد، دانش و نیکخواهی ام الفضایل هستند. منسیوس در اخلاق فردی به تهذیب نفس، شرمساری و حیا، عشق به احسان، خودانتقادی، پشتکار و... پا می فشرد. از دیدگاه وی روابط میان زن و شوهر آغاز تمامی روابط انسانی است. در اخلاق سیاسی برای اداره کشور توسط حاکم به جز حکمت و فلسفه، چند قانون و وظیفه اخلاقی مانند شایسته سالاری و تکریم مردم و دوری از استبداد را توضیح می دهد.
سیر برهانی ازطریق ملازمات عامه در فلسفه از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
159 - 172
حوزههای تخصصی:
از موضوعات پیچیده فلسفه، چگونگی تحصیل یقین است. این مقاله به بررسی یکی از مسائل بحث برانگیز در میان فلاسفه، به ویژه علامه طباطبایی، در باب چگونگی حصول یقین در مسائل فلسفی می پردازد. ازنظر علامه طباطبایی، در فلسفه فقط برهان انّ متلازم یقین آور بوده و براهین دیگر فاقد این خصیصه هستند. به دلیل اینکه نمی توان در فلسفه علتی ورای وجود لحاظ کرد او برهان لمّ و براهین انّ دلیل و انّ مطلق را براساس قاعده «ذواتُ الاسباب لا تعرفُ الاّ بأسبابها» یقین آور تلقی نکرده و جریان آن ها را در مسائل فلسفی، منتفی دانسته است؛ اما برخی از منتقدان علامه، با استدالال ازطریق علیت تحلیلی و علیت منحصره، وجود براهین لم، انّ دلیل و انّ مطلق را در فلسفه روا دانسته اند. رهیافت جدیدی که این مقاله با روش توصیفی تحلیلی در صدد دفاع از آن است، جاری دانستن برهان لم در مسائل دو سویه ای وجود، همچون وحدت و کثرت و... است.
معرفت شناسی، دانشی درجه یک(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
109 - 145
حوزههای تخصصی:
عموماً معرفت شناسی را دانش درجه دو می دانند که در آن از حیثیت ارزشمندی معرفت گفت وگو می شود. در مقابل، در فلسفه، درباره ی ویژگی های وجودی معرفت، از قبیل تجرد و ماهیت آن بحث می شود. اما همان گونه که برخی از فیلسوفان معاصر متذکر شده اند بسیاری از بحث های معرفت شناسی هستی شناسانه اند. حتی بحث از ارزش معرفت نمی تواند بدون توجه به واقعیت داری آن باشد. هم چنین بدون تکیه بر اصول متافیزیکی، هم چون اصل تحقق واقعیت، ذومراتب بودن آن، اصل علیت و فروعات آن، نمی توان بحث های معرفت شناختی را پیش برد. ازاین رو معتقدیم معرفت شناسی نیز دانشی درجه یک بوده و بخشی از هستی شناسی است و تنها با یک اعتبار خاص است که می توان آن را دانش درجه دو تلقی کرد.
معاد جسمانی با تکیه بر مبانی و اصول عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن عرب ی ازجمل ه عرفایی است که در آثار خود به معاد جسمانی انسان و کیفیت آن، توجهی ویژه داشته است. او در اثبات معاد جسمانی بیشتر بر کشف و شهود تکیه دارد تا عقل استدلالی. اما نگارندگان این مقاله معتقدند با استفاده از مبانی و اصول عرفانی ابن عربی نیز میتوان بُعد جسمانی انسان را پس از مرگ، در عالم برزخ و آخرت اثبات نمود. گذشته از کیفیت معاد جسمانی، این پرسش مطرح است که آیا بر اساس مبانی و اصول عرفانی ابن عربی، معاد جسمانی قابل اثبات است یا خیر؟ این مقاله که بر اساس روش تحلیل محتوا نوشته شده، درصدد پاسخ به پرسش مذکور است و به این نتیجه رسیده که بر اساس اصول و مبانی ابن عربی همچون تمیز و تعین انسان در سیر صعود، نسبت میان عالم صغیر و عالم کبیر، نظریه اسماء متقابله، شرافت قوای حسی، خلقت انسان بر صورت خداوند، معرفت النفس عرفانی، مقام جامعیت و اعتدال انسان، و تکرار در تجلی و تجدد امثال معاد جسمانی قابل اثبات است. افزون بر آن، مقاله پیش رو نشان میدهد این قول که اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیرجسمانی خود بازمیگردد، سخنی باطل است و صورت انسانی باید دارای بدن باشد، بهمین دلیل، با فرض اینکه شریعت نسبت به معاد جسمانی اظهارنظری نکرده باشد، باز هم معاد جسمانی از چشم انداز مبانی و اصول عرفانی قابل اثبات است.
توانش ارتباطی «اقتباس آیات قرآن» در گفتمان سیاسی تحفه الوزارء و آداب الملوک ابومنصور ثعالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ثعالبی از پرکارترین ادیبان عربی نگار ایران بوده است. وی که با بزرگان سیاسی دولت های ایرانی هم نشینی داشته، دو اثر تحفه-الوزارء و آداب الملوک را با موارد متعددی از اقتباس های قرآنی در اندیشه سیاسی تحریر کرده است. پژوهش حاضر با بررسی و دسته بندی اقتباس های قرآنی این دو اثر، براساس رهیافت توانش ارتباطی دل هایمز که بر اهمیت فضای گفتمانی زایش هر متن تکیه دارد و با فهم تاریخی- فرهنگی پژوهش های آذرتاش آذرنوش در باب چالش فارسی و عربی در عصر ثعالبی، نشان داده است که کارکرد اقتباس های قرآنی ثعالبی تفسیر و ترویج اندیشه های دینی نبوده است، بلکه او در چارچوب فرهنگ بزرگان سیاسی عرب گرا، از اقتباس قرآنی به عنوان ابزار ادبی برای کارکرد ارتباطی و عامل ایجاد حداکثر ارتباط با مخاطب و تسهیل گفتمانی این ارتباط بهره جسته است. به عبارت دیگر، این پژوهش نقش بافتار فرهنگی – گفتمانی در رویکرد به استفاده از اقتباس قرآنی در این دو اثر از ثعالبی را نشان داده است. شیوه این پژوهش کتابخانه ای و روش آن توصیفی-تحلیلی بوده است و از تحلیل تاریخی نیز برای شناخت زمینه های بحث استفاده شده است.
این همانی خدای دین و واجب الوجود بالذات فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
91 - 106
حوزههای تخصصی:
In his article, the author intends to examine the issue that God of religion (theistic God) is identical with God of philosophy (deistic God, the Necessary Essence). Perhaps, in the past, this identity between God of religion and the Necessary Essence of philosophy "Wajib al-Wujud" seemed self-evident, and thus, in the philosophical works of Muslims, after the term "Wajib al-Wujud" and the like, they used the expression "Ta'ala" (Almighty) and the like, and no one questioned this usage. This means that everyone has accepted that the philosophical term "Wajib al-Wujud" refers to the same God of religion, and it was taken for granted that the study whether God of religion was identical with "Wajib al-Wujud" was regarded unnecessary. Today, however, viewing the translation of works of Western thinkers who insist to separate of discussions about God of religions from those of "Wajib al-Wujud" in philosophy, this issue demands an examination. One cannot make use of the philosophical achievements on "Wajib al-Wujud" in order to prove the theological issues, and thus important religious beliefs will be left without philosophical and rational support, unless one demonstrates the identity of God of religion with "Wajib al-Wujud".
The most important part of this article is to examine the attributes and acts that are attributed to God in religious texts; although, it may be regarded as an evidence for the difference between God and Wajib al-Wujud" in philosophy. The method adopted in this article is library reference, and the issue is investigated by referring to reliable philosophical and theological sources.
حقیقت ایمان در پرتو روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۳۱۰
5 - 8
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بحث پیرامون حقیقت ایمان در پرتو روایات می پردازد. ارزش های اخلاقی در اسلام موجب سعادت حقیقی و ابدی انسان می شوند و لازمه سعادت، نیل به کمال حقیقی انسانی است. ازاین رو، سه مقوله ارزش های اخلاقی، کمال و سعادت انسان متلازم یکدیگرند. این ارزش ها دو دسته اند: ارزش های اخلاقی اصیل که مستقیماً در حرکت انسان به مقام قرب الهی نقش آفرین هستند و ارزش های مقدمی اخلاقی که هرچند خودشان عامل اصلی نیستند، اما به این حرکت کمک می کنند؛ چراکه کمال نهایی انسان نیل به قرب الهی است و سعادت حقیقی او نیز در سایه قرب الهی به دست می آید. این نوع ارزش ها عبادت نام دارند. ازآنجاکه سعادت انسان در سایه قرب الهی به دست می آید، محور همه ارزش های اخلاقی باید ایمان به خدا و عبادت و بندگی او باشد.
بررسی تحلیلی گزارش ابن اسحاق درباره رویداد غدیر خم
حوزههای تخصصی:
در سال دهم هجری، پس از پایان حجه البلاغ در محل غدیر خم، امام علی(ع) به فرمان خداوند توسط رسول خدا(ص) به عنوان وصی و جانشین آن حضرت معرفی شد. اصل واقعه غدیر، مورد تأیید منابع تاریخی مسلمانان است، اما در چرایی وقوع آن، در برخی گزارش ها تفاوت هایی مشاهده می شود. یکی از این موارد، گزارش منسوب به محمد بن اسحاق است. بر اساس این نقل، یکی از دلایل مدعیان مخالف معنای جانشینی، در بابِ علت وقوع غدیر، شکایت چند تن از صحابه از امیرالمؤمنین(ع) نزد رسول خدا(ص) است که برخی مورخانِ بعد از ابن اسحاق، آن را به معنای مولی در قالب دوست، یاور و برتری آن امام بر دیگر صحابه بیان کرده اند. ازاین رو، پژوهش حاضر پس از بررسی صحت انتساب گزارش به ابن اسحاق، درصددِ فهم این مطلب است که این خبر، چه ابعاد و پیامدهایی در منابع بعد از وی در تاریخ اسلام بر جای نهاده است؟ برخی از نتایج به دست آمده از این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام گردید، عبارتند از: عدم وجود اصل گزارش در آثار منتسب به ابن اسحاق و نبود شاهد یا سند موثق درباره انتساب این گزارش به ماجرای غدیر خم؛ عدم اثبات وثاقت برخی از سیره نگاران ناقل گزارش ابن اسحاق و مشهور بودن آنان به تعصب مذهبی و فرقه ای؛ ناقص بودن روایت ناقلان گزارش؛ عدم نقل گزارش ابن اسحاق توسط تاریخ نگاران مشهور دیگر و یکسان نبودن متن و جمله بندی گزارش ابن اسحاق در کتب سیره نگاران.
رهبری در کیسانیان نخستین: تقابلات ابن حنفیه با مختار ثقفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
5 - 24
حوزههای تخصصی:
مختار ثقفی از شخصیت های مؤثر در شکل گیری کیسانیان و محمد بن حنفیه اولین رهبر دینی این گروه بود. تلقی عمومی فرقه شناسی و همچنین پاره ای از گزارش های تاریخی، حکایت از این دارد که مناسبات ابن حنفیه و مختار بر پایه همکاری بوده است؛ در حالی که بر اساس بررسی های تاریخی چنین مناسباتی از رابطه این دو تأیید نمی شود. مقاله حاضر به این سوال پاسخ می دهد که مناسبات محمد بن حنفیه با مختار ثقفی چگونه بوده است؟ به نظر می رسد رویکرد محمد بن حنفیه در ابتدا همراهی اجمالی با مختار بود ولی در ادامه، تقابلات قابل توجهی میان ابن حنفیه و مختار شکل گرفت. بررسی های اسنادی و تاریخی نشان می دهد که محمد بن حنفیه پس از شکل گیری حکومت مختار، نسبت به آن رویکرد انتقادی داشت و دست از حمایت مختار برداشته بود. او حتی پس از مرگ مختار نیز موضع منفی خود را آشکارا مطرح کرده است.
تحلیل شخصیّت نجم الدّین رازی در مرصادالعباد با تکیه بر کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
165 - 186
حوزههای تخصصی:
کهن الگو، یکی از اصطلاحات بنیادی روان شناسی یونگ است که شامل تصاویر کهن و افکار غریزی موجود در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها است و به عنوان میراث مشترک بشری در ناخودآگاه فردی و گروهی تمامی انسان ها جای دارد. یکی از نمودگاه های اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، کهن الگوها، هنر و ادبیّات است؛ از این رو، امروزه نظریه کهن الگو در نقد روان شناسانه متون ادبی و صاحبان اثر، کاربرد فراوانی دارد. عارفان، به دلیل گام برداشتن در راه سیر و سلوک و طی کردن مراحل عرفانی و رسیدن به کمال، مستعد ارتباط با ناخودآگاه خویش هستند؛ از این رو، می توان با خوانشی متفاوت از خوانش های معمول در متون عرفانی، از نقد کهن الگویی، در بررسی و تحلیل شخصیّت آفرینندگان ادبی بهره برد. در مقاله حاضر، کهن الگوهای سایه، نقاب، آنیما و خود و همچنین چگونگی تبلور هر یک از آن ها در شخصیّت نجم الدّین رازی، با توجّه به اثر عرفانی مرصادالعباد، به روش تحلیلی_ توصیفی و به شیوه کتابخانه ای مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. یافته ها، بیانگر این مطلب است که رازی با گذر از خودآگاهی به سوی ناخودآگاهی، با جنبه های منفی و مثبت روان خویش روبه رو می شود و با پشت سر گذاشتن ابعاد منفی روان، سایه های درون، برافکندن نقاب و دشواری های فراوانی که در مسیر خودشناسی و خودسازی داشته، سرانجام به تعادل و تکامل روانی و وحدت همه ابعاد وجود و فردانیّت دست می یابد.
بررسی مفاهیم و مضامین عرفانی مشترک در نهج البلاغه و حدائق الانوار محمدصادق قومشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
367 - 386
حوزههای تخصصی:
نسخه خطی حدائق الانوار، رساله مفصّلی در عرفان و توحید، با نثری ساده و مرسل اثر محمدصادق بن محمدباقر قومشمی است که در دوره قاجار می زیسته و اثرش جزو آثار دوره بازگشت ادبی می باشد. مؤلف در فصل اول مقدمه، شرح حال خودش را ذکر نموده و کتابش را در هشت حدیقه و هر حدیقه را در چند گلزار و شجره تنظیم نموده است. در این نسخه، مؤلف اشعار و حکایات زیادی از شاعران و نویسندگان دیگر آورده است. حکایت های حدائق الانوار، نمونه ای از ادبیّات داستانی در متون نثر عرفانی فارسی است. نویسنده، در این کتاب مضامین تعلیمی، اخلاقی و عرفانی را به بهترین شکل بیان نموده و از مضامین مشترک با اندیشه های امام علی(ع) در نهج البلاغه برخوردار است. با توجه به اهمیت تاریخی و ادبی این اثر، نگارنده در این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – مقایسه ای میزان اثرپذیری مفهومی و محتوایی محمدصادق قومشمی را از نهج البلاغه در آفرینش کتاب حدائق الانوار نمایان سازد و با محوریت مضامین و اندیشه های دینی و اخلاقی به عمده ترین مضامین مشترک این دو کتاب، از جمله تقوا و پرهیزکاری، عدالت و دادورزی، پرهیز از ظلم و ستم و احسان و نیکوکاری بپردازد.
روش های تربیتی مؤثر در نهادینه کردن فرهنگ اربعین حسینی
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال هشتم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
45 - 58
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش تهاجم و تبلیغات منفی دشمنان در قالب جنگ نرم دنیای غرب علیه نسل نوجوان که بارها از سوی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در قالب شبیخون فرهنگی دشمن گوشزد شده است، مفهوم اربعین حسینی، فرصتی گران بها برای افزایش مهارت های ارتباطی، تعاملات فرهنگی، کسب تجربه زیست مؤمنانه و اخوت ایمانی است. بر این اساس اربعین حسینی می تواند زمینه ساز حکومت مهدوی بر مبنای زندگی توحیدی، خادمیت، زائریت، استقامت، مدارا، گذشت، ایثار، انتظار و زیست موحدانه در برابر جبهه غیر دینی و مادی غرب و دنیای استکبار باشد. در این پژوهش مشخص شد که روش های تربیتی مانند مشاهده و تقلید، تکرار و تمرین، خطابه، آموزش به شیوه نمایش و غیرمستقیم در نهادینه کردن فرهنگ اربعین حسینی مؤثر بوده است.
تسبیح مقرّبون و تأثیر آن در صیرورت اصحاب یمین با رویکرد تأویلی عرفانی بر ساختار سوره انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
155 - 176
حوزههای تخصصی:
تسبیح در هستی، در حقیقت بیانگر امر تجلی و حیات است؛ آنگاه که اراده الله بر خلقت تعلق می گیرد، سنت الهی بر آن استوار است که هستی هر شیء منوط به امر تسبیح آن باشد. در این راستا، تسبیح انسان، آنگاه که در مسیر حبّ به مقرّبون قرارگیرد به شکل تحمید آشکارمی شود که تسبیحی است خاصِ کسانی که در مسیر صراط مستقیم قراردارند. در ساختار سوره انسان چگونگی این تسبیح به تصویر کشیده شده است ؛ در این سوره، معصومین (علیهم السلام) به عنوان مصداق مقرّبون ذاتی معرّفى شده اند. این سوره مشتمل بر 31 آیه است که آیات 5 تا 15آن اوصافی از مقرّبون را تشریح نموده، درآیات 16 تا 23 به ویژگی های محبین آنان و چگونگی ارتباطشان با مقرّبون اشاره شده و در7 آیه آخر نیز راهکارهای نیل به مقام مقرّبون ارائه گردیده است. در این نوشتار به شیوه ساختار شناسی تأویلی سوره، این حقیقت عظیم به دست آمده که یکی از جنبه های تسبیح مقرّبون، در سوره دهر در بُعد وجه اللهی بودن آنان، خود را آشکار می سازد. درخصوص تسبیح محبّین نیز اینگونه نتیجه میشود که به واسطه مودّتی که با مقرّبون دارند، در چارچوب تسبیح صراط مستقیم قرارخواهندگرفت که سبب می شود به لطف الهی به درجه قرب اکتسابی نایل آیند که این همان تحمید اصحاب یمین است.
بخت معرفتی و معرفت شناسی ضد بخت از منظر دانکن پریچارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخت معرفتی برای توصیف مواقعی به کار می رود که فرد باور صادقی داشته باشد، اما باور او به طور اتفاقی صادق باشد. تا پیش از گتیه، اعتقاد بر این بود که عنصر توجیه برای داشتن معرفت کافی است، اما او نشان داد که می توان باور صادق موجهی داشت که چون صدق آن به دلیل دخالت بخت بوده، مصداق معرفت نباشد. دانکن پریچارد، فیلسوف تحلیلی معاصر، اخیراً به شکل مبسوط و مدون به تحلیل بخت معرفتی پرداخته است. در مقایسه با دیگر تبیین ها (از جمله تصادف و عدم کنترل)، او تبیین وجهی را در تحلیل های خود ترجیح داده که مبتنی بر دو اصل جهان های ممکن و اصل اهمیت است. بخت معرفتی «تأملی» و «راستین» دو قسم بخت ناسازگار با معرفت هستند که پریچارد به آنها می پردازد؛ دغدغه اصلی او قسم دوم است. پریچارد در تلاش است تا یک نوع معرفت شناسی ضد بخت ارائه کند که از اشکالات گتیه و مانند آن در امان بماند. در نهایت، او معرفت شناسی فضیلت ضد بخت را پیشنهاد می کند، که بر دو اصل مصونیت و قوای شناختی استوار است. در این مقاله، پس از توصیف و تحلیل تبیین وجهی و توضیح نظریه معرفتی ضد بخت پریچارد، به ارزیابی دیدگاه وی خواهیم پرداخت. علاوه بر نقدهایی که بر اصل مصونیت و دیگر مؤلفه های دیدگاه وی وارد شده، ابهام در مفهوم جهان های ممکن و دیگر عناصر نظریه معرفتی او موجب می شود دیدگاهش در وضعیت ممتازی قرار نداشته باشد.
دیدگاه قرآن نسبت به تقیه و تحدید مجازات های بدنی با نگاهی به روایات و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
83 - 95
حوزههای تخصصی:
اعمال مجازات های بدنی همچون رجم، تازیانه، قطع عضو و اعدام، مغایر تعهدات حقوق بشری نظام جمهوری اسلامی ایران دانسته شده و واکنش های داخلی و بین المللی را در پی داشته است. از جمله موضوعات بحث برانگیز در محافل علمی که محل استفتاء از مراجع عظام تقلید نیز شده، این است که آیا به رغم منصوص بودن مجازات های بدنی، از نظر شرعی این امکان وجود دارد که با توجه به قاعده فقهی« تقیه » در برهه ایی خاص حکم به تحدید مجازات های بدنی داد؟ حاصل این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده، بیانگر آن است که نظر به دلالت صریح و ضمنی آیات قرآنی و روایات معتبر، تقیه، به مثابه قاعده ای فقهی است. به موجب این قاعده، در صورتی که کیان و اساس نظام و حاکمیت اسلامی به مخاطره بیفتد، می توان به طور موقت، مجازات های بدنی را تعدیل، تبدیل یا اسقاط نمود. هدف از تقیه، همیشه حفظ جان، دوری از خطر و ضرر نیست، بلکه می توان هدف مهم تر از آن را حفظ دین، مذهب و جلوگیری از زوال آن دانست.
مبانی الهیاتی و اصول راهبردی در گفتگوی ادیان و مذاهب با رویکرد اسلامی
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
214 - 231
حوزههای تخصصی:
از دیر باز تاکنون، «گفتگو» به عنوان فرآیند و راهکاری مؤثر و معقول برای تأمین مصالح و منافع انسان از سوی حکما به کار گرفته شده است. یکی از عرصه های مهم کاربست گفتگو، گفتگو بین ادیان مختلف است. کارآمدی راهکار گفتگو از یک سو و رسالت بنیادین ادیان به عنوان نقشه هدایت و سعادت ابدی بشر، متولیان ادیان را موظف به استمداد جستن از این راه کار کم نظیر و تجربه شده می نماید. این پژوهش با بررسی منابع و متون دینی، مبانی و اصول الهیاتی گفتگوی بین ادیان و مذاهب را استخراج نموده و با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری کتابخانه ای داده ها به بررسی و تحلیل محتوا و مدارک دست یافته پرداخته و نشان می دهد که استخراج مفاهیم و مبانی از معارف اسلامی از مهم ترین و بهترین مدلها جهت گفتگوی بین ادیان است. بر اساس نتایج حاصله مبانی و شاخصه های 1- محدودیت دانش بشری و معارف مدون یک مذهب؛ 2- ضرورت تبیین و عدم کتمان علم توسط فرهیختگان هر مذهب؛ 3- تصریح قرآن بر حفاظت از معیارها، اصول و ارزش های مشترک بین ادیان؛ 4- الزام علما به تبلیغ رسالات الهی؛ 5- بیان آداب گفتگو در قرآن؛ 6- سیره عملی پیامبر اکرم و اولیای دین در اعصار مختلف در گفتگوی بین ادیان؛ در منابع و معارف اسلامی پر تکرارتر است. معارف اسلامی ضمن توجه به ضرورت گفتگوی بین ادیان؛ تأکید به برخی اصول و مؤلفه های راهبردی را نیز گوشزد می نماید: الف) گفتگو با هدف حقیقت جویی و روشن گری؛ ب) کاردانی و تخصص کافی طرفین مناظره؛ ج) زمان شناسی و بصیرت، قاطعیت و صراحت و اخلاق مداری همه جانبه با موافقان و مخالفان و حتی معارضان در گفتگو. در نتیجه یکی از راه کارهای موفق و کارآمد برای روشن گری اذهان به منظور رفع سوء تفاهم ها و منازعات بین ادیان و مذاهب اعتصام به حبل الهی و تمسک به گفتگو و رونق مناظرات علمی تقریب مذاهب است.