فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۳۲۱ تا ۱۹٬۳۴۰ مورد از کل ۷۹٬۳۰۳ مورد.
منبع:
انسان پژوهی دینی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
107 - 125
حوزههای تخصصی:
در حکمت متعالیه غایت انسان در قوس صعود، نیل به مبدأ وجود است. نفس انسان مادامی که به بدن مادی تعلق دارد، بر اساس حرکت اشتدادی جوهری ( خروج تدریجی از قوه به فعل) به صورت لبس بعد از لبس تکامل می یابد. ملاصدرا معتقد است همین که انسان از جهان محسوس به معقول انتقال یافت حرکت در جوهره وجودی اش در عوالم غیرمادی از قوه و سایر لوازم حرکت جوهری مستغنی است. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی درصدد تبیین تفسیر جدیدی از حرکت جوهری و چگونگی تکامل انسان در نشئآت بعد از دنیا است تا این مسئله به اثبات برسد که حرکت مستغنی از خروج از قوه به فعل نیز ممکن است. خاستگاه این قسم از حرکت، وجود و حیات است، به این معنا که موجودات از آن نظر که وجود دارند، دارای حیات، حرکت و عشق به معنای شوق به کمال نامتناهی هستند و بر این اساس، تکامل، تبدیل و تغییر شامل تمام عوالم می شود.
انگاره ناکارآمدیِ آیات الاحکامِ غیرعبادی در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآمدی یا ناکارآمدی احکام غیرعبادی قرآن از مسائل مهمی است که- در عصر حاضر- از زوایای گوناگون مورد کنکاش و مداقه قرار گرفته است. نظریه نسخ عقلی، یکی از این نظریات است که با باور به ناکارآمدی احکام مزبور در عصر حاضر، جاودانگی قرآن را نشانه می رود و به جایگزینی این احکام بوسیله احکام برگرفته از عقل قطعی یا ظنی یا سیره عقلاء حکم می دهد. تقسیم بندی های دوگانه احکام- به عنوان یکی از مبانی نظریه مزبور- در پی اثبات انگاره ناکارآمدی آیات الاحکام است. از این رو، در جستار پیش رو با روشی توصیفی- تحلیلی اعتبارسنجی شده است، نتیجه آنکه این تقسیم بندی ها با اشکالات مهمی مواجه است که مهم ترین آنها را می-توان در عناوینِ "عدم اتقان"، "ابهام تعریفی"، "ابهام تحدیدی" و "وجود تناقضات کمّی و کیفی در اصل و فروع فرضیه مزبور" عنوان کرد؛ اشکالاتی که مخالفت ادله درون متنی فراوان را نیز باید به آن بیافزاییم تا بی اعتباری نظریه مزبور آشکارتر شود. بسیاری از احکام غیرعبادی قرآنی مزیت هایی نسبت به قوانین مشابه دارند که کارآمدی و منسوخ نشدن آن را نشان می دهد و برخی از آنها نیز در حوزه نسخ تمهیدی قرار دارد و اساسا مسئله کارآمدی یا ناکارآمدی- که با جاودانگی ارتباط دارد- درباره آن مطرح نیست.
نشانه شناسی اجتماعی رمان «الحرب فی برّ مصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده یوسف القعید، از نویسندگان نام آشنا و نام آور دوره معاصر مصر و یکی از برجسته ترین رمان نویسان معاصر عربی است. آثار او در سطح دنیا به زبان های گوناگونی چون انگلیسی، فرانسه و آلمانی برگردانده شده است. او در آثارش با چیره دستی و مهارت کم نظیر، مسائل ناهمسان اجتماعی، فرهنگی و چالش های سایه گستر بر جامعه خود را نمایان ساخته است . رمان «الحرب فی برّ مصر» از رمان های پرمغز اوست که در آن به شرایط ناگوار و نامناسب جامعه ای پرداخته است که سایه ظلم و ستم بر آن سنگینی می کند . این پ ژوهش ب ر آن اس ت تا با روش تحلیلی - توصیفی نشانه های اجتماعی به کاررفته در این رمان را در کانون واکاوی قرار دهد و از رهگذر آن به عیان سازی درون مایه پیام نویسنده اشاره کند. یافته این جستار نشان می دهد که نشانه های به کاررفته در متن گواه بر وضع اجتماعی نابسامان سایه افکنده بر جامعه آن روز مصر است که در ورطه ناهمسانی و وضع نابسامان طبقاتی، نابرابری، ستم و ستمکاری گرفتار آمده است، به گونه ای که عدالت و ظلم، راستی و ناراستی، خرد و جهل ، و عشق و خیانت به میهن در کنش تقابلی با یکدیگر قرار گرفته اند.
عناصر داستان در داستان های کودک "جاسم محمد صالح" (در آینه دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت هر داستانی به نوع ارائه عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پی رنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملت ها در قالب آن عرضه می شود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستان نویسان عراقی است که عمده آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریه ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستان های کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستان های کودک و چه در داستان های بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال می کنند در نوع شکل گیری باهم متفاوتند. پی رنگ داستان های "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پی رفتی است. درونمایه داستان های بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو می توان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویه دید در تمام داستان ها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویه دید بسیار کم است.
مکتب اخلاقی در اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
57-70
حوزههای تخصصی:
عصرحاضر، عصر بحران های اقتصادی و چالش در ارزش های اخلاقی است. امروزه با مکاتب اخلاقی بسیاری با بایدها و نبایدهای فعالیت های اقتصادی مواجهیم. جامعه اسلامی نیز از یکسو به اقتصادی پویا و رشد یافته و از سوی دیگر به تحکیم و تقویت ارزش های اخلاقی نیازمند است تا با سالم سازی فعالیت ها و مقابله با مفاسد اقتصادی، سعادت دنیوی و اخروی افراد را به ارمغان آورد. پرسش کلیدی که با روش توصیفی تحلیلی به آن پرداخته شد این است که مکتب اخلاقی در اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف چگونه است؟ نتیجه بررسی ها در این مقاله نشان می دهد در مکتب اخلاقی اقتصاد متعارف، هدف انسان از تمام فعالیت ها دوری از رنج و یا رسیدن به لذت مادی است؛ اما مکتب اخلاقی در اقتصاد اسلامی اهمیت زیادی برای معنویات قائل است و توجه به مادیات را تا جایی مشروع می داند که مانع از رشد و سعادت معنوی انسان نشود.
موانع پیشرفت معنوی از دیدگاه صحیفه سجّادیه
حوزههای تخصصی:
رشد انسان و تکامل او به ویژه در دنیای کنونی، نیازمند برنامه است. شایسته است که در این برنامه افزون بر یادکرد نیازها و روش رسیدن به آن، موانع و محدودیت ها نیز ذکر شود. پژوهش کنونی بخشی از این موانع را در صحیفه سجّادیه شناسایی می کند. شناخت موانع معنوی رشد، تلاشی برای رسیدن به الگوی سبک زندگی اسلامی است. تبیین نگرش اهل بیت به موضوع پیشرفت و زمینه سازی برای استواری پایه های رشد جامعه از بهره های این تحقیق خواهد بود. تاکنون نگاشته ای که به تبیین موانع پیشرفت معنوی انسان از دیدگاه صحیفه سجّادیه بپردازد، دیده نشد. نگاشته کنونی که می توان آن را «موانع پیشرفت اخلاقی ...» نیز نامید، فهرستی از موانع را در ده بخش ارائه می-کند
ملامح السخریه فی روایه المتشائل لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
163-192
حوزههای تخصصی:
السخریه من الإبداعات الأدبیه التی استخدمت فی العصور السالفه حتّی الآن. قد یظنها المتلقّی الاستهزاء بقصد الحطّ من شأن الآخر، وهذا صحیح إلی حدٍ ما والأصحّ منه هو أنّها لاتستخدم لتلبیه الأهواء النفسیه کالدعابه والضحک فحسب بل تبیّن للمتلقی الوضع الاجتماعی والسیاسی والثقافی الذی عاشه المؤلف وعانی منها المجتمع ولاستخدام السخریّه أسباب کثیره من أهمّها تکمیم الأفواه حیث لایستطیع الأدیب أن ینتقد مایراه من ظلم وخطإ أو سیاسه فاشله بالعلن، فعندئذ یتّخذ السخریه منصه للتعبیر عمایرید. المتشائل من الروایات التی استخدمت فیها السخریه ولکن لیس هذا خوفاً من سیاسات الکیان الصهیونی وکأنّما لم یرَ الروائی طریقه أفضل منها حیث إنها لم تؤلّف علی النمط السخری فحسب بل هو نمطٌ سخریٌ لاذعٌ ومأساویٌ یحمل رساله توضّح للقارئ ظروف فلسطین وشعبها. یسلّط المقال الضوء علی الروایه وکیفیه استخدام السخریه فیها وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی وبما أن إمیل صوّر لمحات عدیده من ظروف الشعب الفلسطینی، یرسی هذا الموضوع علاقه وثیقه مع الأدب المقاوم وتتجلّی ضروره البحث فی أهمیه القضیه الفلسطینیه وعدم التغافل عنها دینیاً وإنسانیاً وأنها روایه أحدثت ضجّه فی العالم والکیان الصهیونی فمن البدهی أنها احتوت أفکاراً جدیده تستحق الدراسه. یهدف هذا البحث إلی تبیین کیفیه استخدام السّخریه وأغراضه عند حبیبی ودورها فی نجاح عمله وبما أنّ الأدیب الفلسطینی یستخدم کافه الأنماط للتعبیر عن مأساته وآلامه یکشف هذا البحث عن براعه استخدام الرّوائی حبیبی السخریه کنمط یعبّر به عن أفکاره وآرائه. ومن المواضیع الهامّه التی تطرّق إلیها المقال من خلال الروایه، أزمه الهویه الفلسطینیه وموقف العرب من قضیّه فلسطین وسیاسات التثقیف وتحکی أن الکاتب استخدم السخریه لوصف الوضع السائد فی فلسطین والحطّ من الکیان الصهیونی.
بازخوانی آموزه انحصار امامان در دوازده نفر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ر مشرق موعود سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
7 - 30
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به امامان دوازدهگانه و انحصار تعداد ائمه در 12نفر یکی از مسلمات مذهب تشیع است که هم در روایات متعددی از ان سخن گفته شده است و هم اندیشمندان بزرگ شیعه به ان تصریح کردهاند. این مسئله علی رغم وضوحش از سوی پارهای از جریانهای انحرافی معاصر مورد تردید واقع شده و بازخوانی مجدد ان را ضرورت بخشیده است در نوشتار پیش رو هشت دسته روایت مورد واکاوی قرار گرفته است که بر انحصار ائمه در 12نفر دلالت دارند این مجموعه روایات افزون بر اینکه بر انحصار یاد شده دلالت دارند بر این نکته نیز دلالت دارند که از زمان رحلت پیامبر گرامی اسلام6 تا روز قیامت پیوسته حداقل یکی از این 12 امام بر روی کره خاکی حضور دارد.
دراسه الاغتراب الذاتی فی نهج البلاغه (تأکیدًا على آراء هایدغر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثانیه ربیع و صیف ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ق) العدد ۲ (المتوالی ۴)
49 - 57
حوزههای تخصصی:
فی فلسفه هایدغر یُعرف الکائن البشری بأنه فاعل یواجه حقیقه الحیاه فی تجربه الوجود ومعنى الوجود مباشرهً ویفهم سخافه حیاته. ویمکنه عندما یدرک أنه وجوده متناهٍ إلى الموت ومحدود من حیث الوقت أن یعتمد على حمایه جوهره "الحریه" واستخدام إمکانیه الاختیار لتحدید هدفه فی الحیاه والتحرر من الاغتراب الاجتماعی لاختیار الحیاه الأصیله. من ناحیه أخرى، فإن جمیع المواضیع فی نهج البلاغه ترکز على حقیقه الإنسان والمواهب والإمکانات والوجود الإنسانی. وقد أوصى نهج البلاغه بتجنب نهج التغریب التربوی والصحه النفسیه ولهذا السبب یدعو الناس إلى معرفه الذات والزهد حتى یتمکنوا من اختیار الطرق الصحیحه للحیاه. فیهدف هذا المقال إلى شرح الاغتراب فی نهج البلاغه استعانهً بمنهج الدراسات المکتبیه والمقارنه النظریه ترکیزًا على آراء هایدغر.
انعکاس القصائد فی نهج البلاغه على أساس منهج نظریه التناص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
یعرف «التناص» فی اللغه العربیه بألفاظ الآخری منها «النصوصیه» و«التناصیه» و«تداخل النصوص» وباللغه الإنجلیزیه «intertextuality» ویعتبر التناص طریقه لفهم النصوص بدقه أکبر حیث یتم دراسه العلاقات بین النصوص فی هذا النهج ویسعی أن یذکر لنا بأن کل نص وکل راوی یأثر بنصوص ورواه آخرین من الماضی أو الحاضر ویستفاد بوعی أو بغیر وعی من کلماتهم وأفکارهم. فی نهج البلاغه ، یقتبس الإمام علی (ع) أحیانًا کلمات وعبارات من نصوص قدیمه أی القرآن، الأحادیث النبویه، الأمثال والقصائد العربیه) أو یذکر محتواها وموضوعاتها فی کلماته. هناک ۱۵ بیتًا و ۴ مصاریع شعریه فی نص نهج البلاغه التی أخذ الإمام علی (ع) عددا کبیرا منها من الآخرین والتی تصور نهج التناص فی نهج البلاغه . ننوی فی هذه المقاله فحص هذه القصائد من منظور روابط التناص الموجوده بین النصوص والإجابه على هذا السؤال، ما هو التناص الذی یجد بین القصائد العربیه فی نهج البلاغه ؟ وثانیًا، ما أثر استخدام هذه الطریقه فی فهم کلمات الإمام علی (ع)؟ لذلک، أولًّا، نسعی من خلال إستخدام المنهج الوصفی التحلیلی، إستخراج جمیع القصائد التی لم یکن الإمام علی (ع) من یکتبها، ومن خلال فحص الخلفیه والمعنى لتلک القصائد، نسعی أن ندرک ارتباط تلک القصائد بکلمات الإمام علی (ع) تظهر عملیات التناص فی هذه الدراسه أن أکثر أشکال التناص فی نهج البلاغه هی التناص اللفظی من نوع النفی الجزئی وفی المرتبه التالیه هی التناص اللفظی من نوع النفی الموازی. وبناءً على ذلک الإمام علی (ع) فی معظم حالات التناص لقد استخدم کلمات قصائد الشعراء الآخرین فی خطابه، ولکن أنشأ نوعًا من الحل الوسط اللفظی والدلالی بین المعنى الذی یقصده المتحدث الرئیسی ولکن تم إستخدام هذا القصائد بطریقه لا یعرف المخاطب أن هذه القسم من القصیده من شخص آخر، فلا یمکنه التعرف على کیفیه دمج بنیه القصیده فی النص والکلام، وهذه الفئه هی واحده من أجمل کلمات الإمام علی (ع) فی نهج البلاغه .
هنجارهای اخلاقی حاکم بر ارتباط با ناهم جنس در قرآن (با تمرکز بر سوره های احزاب و نور)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵ (پیاپی ۵۷)
173 - 200
حوزههای تخصصی:
اخلاق جنسی بر دسته ای از عادات، ملکات و رفتار های انسان مشتمل است که به غریزه جنسی مربوط می شوند. آنچه این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی به آن می پردازد، کیفیتی است که در قرآن برای ارتباط مرد و زن با یکدیگر ترسیم شده است. تمرکز مقاله بر سوره های احزاب و نور و بر روابطی است که در خارج از پیوندهای نسبی، سببی، مِلکیّت و نکاح شکل می گیرد. البته آیاتی که درباره روابط یادشده هستند، به فهم بهتر آیاتی که به روابط خارج از این پیوندها ناظرند، کمک می کنند. یافته های مقاله نشان می دهد هدف از اوامر و نواهی قرآن در این دو سوره، تحصیل اغراضی مشخص است و مناط هایی نیز در نظر گرفته شده است. تزکیه و تطهیر قلب، غرض این اوامر و نواهی به شمار می رود که با رعایت اموری از قبیل غضّ بصر، حفظ فرج، ستر زینت پنهان، دوری از تبرّج، اجتناب از خضوع در قول و پرهیز از ورود سرزده به اماکن خصوصی تحصیل می شود. مناط این کارها، وجود نیاز و جذابیت جنسی است.
نقش رسانه تصویری در نقد و بررسی عملکرد مسئولان نظام اسلامی از دیدگاه فقه اسلامی
حوزههای تخصصی:
آیا از دیدگاه فقه اسلامی، رسانه تصویری وظیفه دارد عملکرد مسئولان نظام اسلامی را نقد و بررسی کند؟ از آنجا که عنوان بحث جدید است، برای استنباط حکم آن به برخی عناوین فقهی مانند شرائط حاکم اسلامی، نصیحت ائمه مسلمین، امر به معروف و نهی از منکر و سیرة حکومتی امیرالمؤمنین(ع) تمسک کرده و با بررسی کتب فقهی و حدیثی شیعه و سنی به این نتیجه می رسیم که بر اساس مبانی فقه اسلامی، رسانه تصویری ملی به عنوان یک شخص حقوقی و لسان و نماینده جامعه اسلامی، وظیفه دارد، عملکرد مسئولین نظام را نقد و بررسی کند، از کارهای خوب آنها تقدیر و تشکر نماید و ضعف ها و کم کاری ها را به آنان تذکر دهد. در پایان از دیدگاه فقه اسلامی، این نکته هم مستدل بیان شده است که هر کسی نمی تواند در رسانة تصویری عملکرد مسئولان نظام را نقد و بررسی نماید بلکه نقد و بررسی کنندة عملکرد مسئولان نظام باید دارای برخی شرائط مانند متخصص بودن، آگاه بودن از مصلحت جامعه و رعایت آن، خالصانه بودن و پرهیز از دروغ، تهمت، و اهانت باشد.
وجود پیشین قرآن و پیامدهای قرآن شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بنیادی در علوم قرآن که به ویژه در مباحث اخیر این حوزه بسیار تأثیرگذار و موردبحث واقع شده مسئله وجود پیشین قرآن قبل از نزول تدریجی در ظرف خاص خود است؛ حال چه به عنوان یکی از واقعیات عالم در لوح محفوظ موجود بوده و ازآنجا به صورت تدریجی بر پیامبر نازل شده و یا این که از همان اوایل اوان بعثت به صورت دفعی در شب قدر از لوح محفوظ تا بیت المعمور یا ازآنجا بر پیامبر نازل شده باشد؛ در این میان اما کسانی که قرآن را زائیده دیالوگ با واقعیت های عینی زمان نزول می دانند گاه بالصراحه منکر وجود پیشین قرآن شده و چنانچه صراحتی هم نباشد لازمه قطعی دیدگاه آنان انکار وجود پیشین و هم نزول دفعی قرآن است. این نظر می تواند منشأ مباحث و حتی اشکالات فراوانی نسبت به جاودانگی و جهان شمولی قرآن باشد و چه بسا مؤید یا حتی بنا بر برخی قرائت ها منتج نظریه تاریخ مندی قرآن گردد؛ مقاله حاضر پس از پیگیری روش اثبات وجود پیشین قرآن در پی اثبات وجود پیشین قرآن بر حوادث زمان نزول و تبیین نحوه آن وجود است؛ همچنین اشکالات وارد شده بر این دیدگاه مطرح و به نحو مستدل پاسخ داده خواهد شد.
بررسی و تحلیل ماهیت و کارکرد مجاز در مجازالقرآن ابوعبیده مَعمَر بن مثنَّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث مکتوب کهن سرشار از اطلاعاتی است که هسته اولیه شکل گیری علوم مختلف را روشن می سازد. مجازالقرآن ابوعبیده معمر بن مثنی از مهم ترین آثار حوزه پژوهش های ادبی و زبانی است که تأثیر زیادی بر آثار بعدی گذاشته است. در این مقاله با تبیین جایگاه مجازالقرآن در میان تفاسیر و تحلیل مبانی و الگوهای تفسیری آن، به تحلیل مفهوم مجاز و کارکردهای آن در مجازالقرآن پرداخته شده است. با تحلیل جایگاه مجازالقرآن در میان تفاسیر، وثاقت و مهارت های ابوعبیده می توان به حوزه مفهومی مجاز و نیز تحلیل درست دیدگاه دانشمندان در مورد اثر پی برد و پشتوانه علمی تحلیل متن مجازالقرآن را نیز کشف نمود. نتایج پژوهش نشان می دهد که ابوعبیده برای تبیین ماهیت و حوزه معنایی مجاز، پس از بیان مبانی اش نسبت به زبان قرآن و تبیین علت نیاز به تفسیر، از ابزارهای تفسیری مختلفی مانند تبیین واژگان، صرف و نحو، علوم بلاغت و قرائات بهره جسته است. همچنین باید اشاره کرد که معنای اصطلاح مجاز در گذر زمان تطور یافته و نخستین کاربرد آن در مجازالقرآن تفسیری بوده، اما در دوره های بعد در معنای خاص ادبی و در مقابل حقیقت به کار رفته است.
بررسی جایگاه قاعده ترجیح بلامرجح در میان متکلمان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعده ترجیح بلامرجح، یکی از قواعد فلسفی است که بعد از ورود فلسفه یونان به اسلام، مورد توجه بسیاری از متکلمان واقع شده و در موارد مختلفی از آن در مباحث کلامی استفاده شده است. مسئله اصلی آن است که متکلمان مسلمان چه دیدگاهی در مورد بداهت ادله امتناع و عدم امتناع اتخاذ کرده اند و در چه مباحثی از این قاعده سود برده اند. هدف این نوشتار آن است که به این مسئله به صورت منسجم پاسخ گوید؛ زیرا با اینکه قاعده مذکور مورد توجه فلاسفه و متکلمان بوده، لکن به صورت مستقل به آن پرداخته نشده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به آثار متکلمان، دیدگاه آنان را در مباحث مذکور مورد بررسی قرار داده است. یافته ها حاکی از آن است که متکلمان برخلاف اغلب فلاسفه که امتناع قاعده را بدیهی می دانند، در بدیهی بودن و امتناع ترجیح بلامرجح اتفاق نظر ندارند و حتی برخی از آنها بر امکان قاعده اصرار دارند و برخی دیگر ترجیح بلامرجح توسط فاعل مختار را ممتنع نمی دانند.
تبیین امکان تحقق علم حضوری به نفس مجرد مطابق برهان هوای طَلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در مقام اثبات جوهر نفسانی و غیرمادی برای انسان، برهان هوای طلق را مطرح می کند و مدعی می شود که وجود جوهر نفسانی امری بدیهی است و با بیانی تنبیهی، ما را به درک این امر بدیهی یاری می کند. او برهان هوای طلق را به عنوان یک برهان تجربی مطرح نمی کند، اما حالت تصویرشده در برهان، علاوه بر تحقق فرضی، قابلیت تحقق عینی و واقعی را هم دارد. حالت غفلت از بدن و حواس ظاهری که او مفروض می گیرد، با استفاده از «داروهای بی حسی» و با استفاده از «عملیات محرومیت حسی» به تحقق عینی رسیده است. آنچه با کمک این برهان درک می شود، نفس مجرد است، نه مفهوم کلی یا صورت خیالی بدن یا افعال و حالات درونی و یا یکی از اعضای داخلی مانند مغز. روش تحقیق در این مقاله، عقلی، توصیفی و تحلیلی است.
بررسی تعداد عناصر بسیط در حکمت مشاء و حکمت اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه غالب در مورد تعداد عناصر بسیط اولیه (اسطقسات) در طبیعیات قدیم، متعلق به مشائیان است که تعداد آنها را چهار عدد دانسته اند. ایشان سه دلیل در اثبات نظریه خود بیان کرده اند که عبارت اند از: 1. استدلال از طریق جایگاه طبیعی اجسام و میل طبیعی آنها بر اساس کیفیت های سنگینی و سبکی؛ 2. استدلال از طریق کیفیت های ملموس اصلیِ مشترک میان اجسام(گرمی، سردی، خشکی و تری)؛ 3. استدلال از طریق ترکیب و تحلیل. ایشان سپس مصادیق عناصر اربعه(خاک، آب، هوا و آتش) را به نحو استقرایی تعیین کرده اند. ابوریحان بیرونی و سهروردی با این نظریه مخالفت کرده و آتش را عنصر مستقلی به شمار نیاورده اند و آن را همان هوای داغ دانسته اند. سهروردی با تغییر ملاک تقسیم بندی اجسام بسیط اولیه، آنها را بر اساس کیفیت های مبصر و میزان عبور نور از آنها دسته بندی کرده و تعداد عناصر را سه عدد(حاجز، مقتصد و لطیف) دانسته است. در این مقاله دلایل مشائیان و اشکالات سهروردی در مورد عناصر اربعه مورد نقد و بررسی قرارگرفته و نشان داده شده است که دلیل مخالفت سهروردی با عنصر دانستن آتش در طبیعیات و تغییر ملاک تقسیم بندی عناصر بسیط اولیه توسط وی، از نظام خاص الهیاتی وی ناشی شده است و او درنهایت، نظام طبیعیاتی کامل و مستقلی بر اساس نظریات خود بنا نکرده است.
تحلیل انتقادی اصلاح واژه «أب» در قرآن توسط جیمز بلمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تعدادی از مستشرقان، چندی است با پیش فرض وقوع خطا در مصحف عثمانی، به دنبال اصلاحات و تغییراتی در متن قرآن کریم برآمده اند. از جمله این افراد، جیمز بلمی است که با همین پیش فرض سعی در بازخوانی فقراتی از قرآن داشته است. تعدد تحقیقات جیمز بلمی در مورد اصلاح واژگان قرآن، وی را به عنوان یکی از مستشرقان صاحب نظر در این حوزه مطرح کرده است. واژه «أبّا» در آیه «وَفَاکهَهً و أبّاً» (عبس:31)، از جمله واژگانی است که جیمز بلمی آن را نامفهوم و تصحیفی از واژه «لبّا» دانسته که خطای دست کاتب آن را اشتباه ثبت کرده است. دلایل مورد استناد وی در اثبات این مدّعا، تکامد بودن «أبّا»، اختلاف نظر مفسران در مورد معنای آن، عدم تناسب «أبّا» با سیاق آیات و تناسب بیشتر واژه «لبّا» با سبک و سیاق آیه مورد نظر است که در مقاله پیش رو این دلایل نقد و بررسی شده اند.
بررسی ادله قاعده «واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات» و دلالت آنها بر عینیت ذات و صفات الهی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۸
113-126
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعد مهمی که که از دیرباز مورد توجه فلاسفه بوده است قاعده « واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات» است؛ حکمت متعالیه به این قاعده توجه ویژه دارد و با نگاهی متفاوت از پیشینیان بدان پرداخته است . این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به بررسی این مسئله پرداخته است که معنا، ادله و لوازم فلسفی این قاعده در حکمت متعالیه چیست؟ و در پی این بررسی، اثبات شده است که ملاصدرا علاوه بر توجه به لوازم الهیاتی این قاعده که تا پیش از او، از آنها غفلت شده بود با استدلالی نو و متفاوت از استدلال پیشینیان به اثبات مفاد قاعده پرداخته است و علاوه بر ثمراتی که حکمای گذشته برای آن برشمرده-اند عینیت ذات و صفات کمالی را از این قاعده استفاده کرده است . همچنین در این مقاله به برهان های جدیدی که شارحان حکمت متعالیه بر قاعده اقامه کرده اند و پاسخ های آنان از اشکالات براهین قاعده، توجه شده است . .
بررسی هستی شناسی قوه خیال از منظر حسن زاده آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال شانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
117 - 134
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی قوه خیال و اثبات کارکردهای ادراکی آن، یکی از اساسی ترین معضلات علمی در علم النفس فلسفی است و هر یک از مکاتب مشاء و اشراق و حکمت متعالیه، رویکردهای متفاوتی درباره تجرد یا مادی انگاری خیال، مدرک بودن و ماهیت صور خیالی برگزیده اند. در مقاله حاضر، هستی شناسی خیال از دیدگاه حسن زاده آملی بررسی شده است. خیال در دیدگاه وی، صرفاً در قوه ای باطنی که حافظ صور باشد، محدود نمی شود و متأثر از مبنای وحدت شخصیه، محدوده ای فراتر از تعاریف رایج مشائی و صدرایی دارد. ابعاد ماهوی خیال و کارکردهای این قوه نیز متأثر از این نوع نگاه، متمایز از سایر دیدگاه ها است. در دیدگاه ح سن زاده آملی ، فاعلیت قوه خیال در پرتو مقام انشائی آن معنا می یابد که بدون دریافت های شهودی حاصل نمی شود. تبیین مقام انشاء اسمایی این قوه، از اساسی ترین کارکردهای خیال از نگاه او است. در دیدگاه وی، صور خیالی موجود در عالم خیال نفسانی با عوالم ماورایی رابطه ای دوسویه دارد.