آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

قاعده ترجیح بلامرجح، یکی از قواعد فلسفی است که بعد از ورود فلسفه یونان به اسلام، مورد توجه بسیاری از متکلمان واقع شده و در موارد مختلفی از آن در مباحث کلامی استفاده شده است. مسئله اصلی آن است که متکلمان مسلمان چه دیدگاهی در مورد بداهت ادله امتناع و عدم امتناع اتخاذ کرده اند و در چه مباحثی از این قاعده سود برده اند. هدف این نوشتار آن است که به این مسئله به صورت منسجم پاسخ گوید؛ زیرا با اینکه قاعده مذکور مورد توجه فلاسفه و متکلمان بوده، لکن به صورت مستقل به آن پرداخته نشده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به آثار متکلمان، دیدگاه آنان را در مباحث مذکور مورد بررسی قرار داده است. یافته ها حاکی از آن است که متکلمان برخلاف اغلب فلاسفه که امتناع قاعده را بدیهی می دانند، در بدیهی بودن و امتناع ترجیح بلامرجح اتفاق نظر ندارند و حتی برخی از آنها بر امکان قاعده اصرار دارند و برخی دیگر ترجیح بلامرجح توسط فاعل مختار را ممتنع نمی دانند.

تبلیغات