فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مهارت های شادکامی بارویکرد اسلامی و بسته فوردایس بر شادکامی، رضایت از زندگی و کنترل خشم مادران انجام گرفت. روش پژوهش شامل دو بخش طراحی بسته و بخش کمی بود. در بخش اول، بسته آموزشی شادکامی با رویکرد اسلامی طراحی و روایی سنجی شد و در بخش کمی که از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه مقایسه و دوره پیگیری 2 ماهه بود، اثربخشی بسته ها بررسی و مقایسه شد. جامعه آماری پژوهش شامل مادران متأهل 20 تا 40 ساله شهر تهران بود. با روش نمونه گیری دردسترس 30 نفر براساس ملاک های ورود، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه مقایسه قرار گرفتند. مادران گروه آزمایش در 9 جلسه90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های شادکامی با رویکرد اسلامی و مادران گروه مقایسه در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های شادکامی فوردایس به صورت مجازی قرار گرفتند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های شادکامی فوردایس، رضایت از زندگی و پرسشنامه خشم استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری انجام شد. یافته ها نشان داد بسته آموزش مهارت های شادکامی اسلامی (اقتباس شده از الگوی استخراجی فیاض و اخوت از مبانی اسلامی) در مقایسه با برنامه آموزش شادکامی فوردایس بر میزان شادکامی، رضایت از زندگی و کنترل خشم مادران اثربخش تر و کارآمدتر است.
نقش واسطه ای پردازش هیجانی در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
32 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش واسطه ای پردازش هیجانی در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اختلال پانیک بود.روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان دانشگاه ارومیه در نیمسال اول تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بودند که تعداد ۳۶۲ نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسش نامه های سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (۱۹۹۴)، پردازش هیجانی (بارکر، ۲۰۰۷) و پرسش نامه نشانه های پانیک لیبویتز (۱۹۸۴) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار های SPSS نسخه ۲۴ و AMOS نسخه ۲۴ صورت گرفت.یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های نیکویی برازش نشان داد که مدل فرضی، با مدل اندازه گیری شده برازش داشت (۹۳/۰=CFI، ۹۶/۰=NFI، ۰۶/۰= RMSEA). مسیر های مستقیم بین سیستم های مغزی رفتاری با پردازش هیجانی و همچنین سیستم های مغزی رفتاری و پردازش هیجانی با اختلال پانیک معنادار است (۰۱/۰p<). بنابراین می توان گفت پردازش هیجانی در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اختلال پانیک نقش میانجی ایفا می کند.نتیجه گیری: این یافته ها نقش پردازش هیجانی را در اختلال پانیک مورد تأیید قرار می دهد و بیانگر توجه هر چه بیشتر به سیستم های مغزی رفتاری می باشد. همچنین مدل سبب شناختی پیشنهادی حاضر می تواند به فهم هرچه بیشتر نقش پردازش هیجانی در اختلال پانیک و اثربخشی درمان های شناختی رفتاری در افراد مبتلا به پانیک کمک کند.
مقایسه دقت آماره های برازش شخص مبتنی بر مدل راش در شناسایی سبک پاسخ دهی تصدیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
69 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی دقت آماره های برازش شخص مبتنی بر مدل راش (Up ، Wp ، lp وlzp) در شناسایی سبک پاسخ-دهی تصدیق می باشد. دو حجم نمونه(2000 و 500 نفر) در چارچوب مدل امتیاز پاره ای راش شبیه سازی شد. دقت شناسایی آماره های برازش شخص در چهار موقعیت متفاوت شامل حجم نمونه، طول آزمون، درصد سؤال های متأثر از سبک های پاسخ-دهی و درصد پاسخ دهندگان با الگوهای پاسخ ناهمسان مقایسه شد.به منظور بررسی دقت آماره های برازش شخص، از فضای زیر منحنی راک استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، آماره Up و Wp ، در شناسایی سبک پاسخ دهی تصدیق کردن در داده-های چند ارزشی ، دقت بالایی دارد. تقریباً در تمامی موقعیت ها می تواند با دقت زیادی(بالاتر از 90/.)، الگوهای پاسخ همسان و ناهمسان را از یکدیگر متمایز کند. آماره های lp و lzp، در بیشتر موقعیت ها، دقت پایین تراز 50/. داشت و نتوانست سبک پاسخ-دهی تصدیق را شناسایی کند. پیشنهاد می شود، در شرایطی که احتمال سبک پاسخ دهی تصدیق وجود دارد، مانند موقعیت های استخدام، که داوطلبان سعی دارند خود را موجه جلوه دهند، از آماره های برازش شخص Up و Wp استفاده شود.
رابطه صفات تاریک شخصیت و پرخاشگری سایبری با نقش واسطه ای خودنمایی آنلاین در فضای مجازی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
43 - 58
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه صفات تاریک شخصیت و پرخاشگری سایبری با واسطه گری خودنمایی آنلاین در فضای مجازی در نوجوانان انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی_ همبستگی و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ تشکیل دادند که از بین آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای ۳۲۷ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده این پژوهش شامل مقیاس پرخاشگری سایبری برای نوجوانان آلوارز گارسیا و همکاران، خودنمایی چو و فارن و صفات تاریک شخصیت جوناسون و وبستر بود. برای تحلیل دادها از روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که صفات تاریک شخصیت رابطه مستقیم و معناداری با پرخاشگری سایبری و خودنمایی آنلاین دارد. همچنین نتایج نشان داد خودنمایی آنلاین در فضای مجازی در ارتباط با صفات تاریک شخصیت و پرخاشگری سایبری نقش میانجی دارد. بنابراین پیشنهاد می شود که متخصصان سلامت روان از طریق آموزش و مداخلات شناختی رفتاری در راستای تزریق بینش تازه در مورد توانایی ها و ارتقای عزت نفس نوجوانانی که رفتار خودنمایی آنلاین در فضای مجازی دارند بپردازند.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر مدل مایکل فریش بر مسئولیت پذیری اجتماعی و بهزیستی روانشناختی درمانجویان مراکز ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
109 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف: از جمله آسیب های اجتماعی جامعه اعتیاد است. با رویکرد درمان شناختی-رفتاری فریش می توان به بهبود توانمندی های اجتماعی و روان شناختی افراد معتاد کمک نمود و زمینه تسهیل فرایند ترک را در آنان فراهم کرد. بنابراین این پژوهش با هدف اثربخشی روان درمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر مدل مایکل فریش بر مسئولیت پذیری اجتماعی و بهزیستی روان شناختی بر درمان جویان مراکز ترک اعتیاد انجام شد.
روش: پژوهش از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه درمان جویان مراکز ترک اعتیاد تحت نظر بهزیستی شهر مشهد بود که از بین آنها 30 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه مسئولیت پذیری اجتماعی سالکووسکیس (2000) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) استفاده شد. گروه آزمایش8 جلسه درمان شناختی- رفتاری مبتنی برمدل مایکل فریش دریافت نمودند. داده ها بر اساس روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر مدل مایکل فریش منجر به بهبود مسئولیت پذیری (05/0>P ,943/7=F) و بهبود بهزیستی شناختی (05/0>P ,971/9=F) درمان جویان ترک اعتیاد می شود.
نتیجه گیری: بر این اساس مراکز مشاوره ای و کمپ های ترک اعتیاد می توانند برای کمک به معتادان از روش های درمان غیر دارویی مثل نتایج پژوهش حاضر نیز کمک بگیرند.
نقش ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی در غذا خوردن هیجانی: عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی بر غذا خوردن هیجانی با در نظر گرفتن عامل واسطه ای مکانیسم های دفاعی انجام گرفت.
روش: در یک طرح همبستگی با روش مدل سازی معادلات ساختاری، تعداد 800 شرکت کننده به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند داده ها با پرسشنامه های رفتار خوردن داچ، پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، پرسش نامه سبک های دفاعی و فرم کوتاه مقیاس سطوح کارکرد شخصیت توسط افراد نمونه جمع آوری شد.
یافته ها: سطح کارکرد شخصیت (52/0) و سبک های دلبستگی ایمن (91/0)، اضطرابی (39/0) و اجتنابی (51/0) بر غذا خوردن هیجانی اثر ساختاری مستقیم دارد (05/0>P). سطح کارکرد شخصیت با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته (76/0)، رشدنایافته (83/0) و روان آزرده (79/0) بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (61/0)، اضطرابی (61/0) و اجتنابی (72/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (78/0)، اضطرابی (60/0) و اجتنابی (79/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدنایافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (86/0)، اضطرابی (67/0) و اجتنابی (73/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی روان آزرده بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: از آنجا که اختلال در شخصیت با پرخوری و خوردن کنترل نشده ارتباط دارد لذا می توان این طور نتیجه گیری نمود که افراد دارای پرخوری، کارکرد شخصیت ناسازگار بالاتر و کارکرد شخصیت سازگار پایین تری دارند. بر اساس نظریه ی تنظیم هیجان که یکی از نظریه های رفتار غذا خوردن هیجانی است، خوردن هیجانی می تواند با کاهش هیجانات منفی، خلق و خو را بهبود بخشد. لذا با توجه به همپوشی بین مفاهیم تنظیم هیجان در دو متغیر سطح کارکرد شخصیت و غذا خوردن هیجانی به نظر می رسد این اشتراک علت ارتباط این دو متغیر با یکدیگر باشد. دفاع نابالغ با خوردن هیجانی مرتبط است و خوردن هیجانی نیز همچون مکانیزم دفاعی راهبردی برای کاهش هیجانات منفی می باشد که در نهایت آسیب های بسیاری را به دنبال دارد. هماهنگی مادر با کودک در موقعیت های پراسترس خودتنظیمی و مبانی شناختی و هیجانی و راهبردهای مقابله ای کودک را شکل می دهد؛ در صورتی که دلبستگی ایمن در فرد شکل نگیرد، قادر به تنظیم هیجانات و کنترل هیجانات خود به شیوه ی صحیح نخواهند بود و از راهبردهای نامناسبی همچون پرخوری برای تنظیم هیجانات خود استفاده خواهد کرد. نتایج پژوهش می تواند به تدوین و طراحی مداخلات روانشناختی و پروتکل های درمان پرخوری و چاقی کمک کند.
رابطه تعارض با والدین و اعتیاد به اینترنت در نوجوان: نقش تعدیل کننده سبک های مقابله و جنسیت
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: اعتیاد به اینترنت یک نگرانی فزاینده در میان نوجوانان است که پیامدهای منفی بالقوه ای برای عملکرد تحصیلی، رشد اجتماعی و سلامت روان به دنبال دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه تعارض با والدین با اعتیاد به اینترنت با نقش تعدیل کنندگی سبک های مقابله و جنسیت انجام در نوجوانان شهرستان کاشان صورت گرفت. مواد و روش کار: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که از این میان، تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996)، راهبردهای تعارض اشتراوس (1979)، شاخص استراتژی مقابله امیر خان (1990) استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد و نتایج نشان داد که تعارض با والدین، به طور مستقیم 40/0 اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کند. هم چنین نقش تعدیل کنندگی سبک های مقابله ای، هر سه سبک حمایت اجتماعی، حل مسئله و اجتناب تائید شد. اما در خصوص نقش تعدیل کنندگی متغیر جنسیت، نتایج نشان داد رابطه بین تعارض با والدین با استفاده مفرط از اینترنت در بین نوجوانان دختر و پسر، تفاوت معناداری ندارد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج فوق، لازم است جهت آشنایی والدین و فرزندان با تفاوت های نسلی، نوع برخورد سازنده با یکدیگر، ایجاد و حفظ رابطه مثبت در بین اعضای خانواده و همچنین فرهنگ استفاده صحیح و مناسب از اینترنت، برنامه هایی مناسب طراحی و اجرا شود.
شناسایی و روایی سنجی مولفه های نگرش به ازدواج و انتخاب همسر بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
7 - 24
حوزههای تخصصی:
نگرش نسبت به خانواده و ازدواج در ایران، طی دهه های اخیر تغییرات فراوانی داشته است. تأثیرگذاری خانواده و ایفای مناسب نقش های آن، به ویژه انتقال ارزش ها و فرهنگ جامعه تحت تأثیر نگرش های اعضا قرار می گیرد. با توجه به اهمیت موضوع ازدواج و نگرش به آن، این پژوهش درصدد بوده است مؤلفه های نگرش به ازدواج و انتخاب همسر را از منابع دینی استخراج کند و به تبیین آنها بپردازد. رویکرد پژوهش «کیفی – کمی» بوده است؛ به این معنا که در بخش کیفی از روش «تحلیل محتوای متون دینی» استفاده شده و در بخش کمی، «توصیفی» از نوع پیمایشی که برای سنجش روایی مؤلفه های نگرشی از آن بهره گرفته شده است. در این پژوهش از طریق روش رمزگذاری (باز، محوری و گزینشی) مؤلفه های مرتبط با نگرش به ازدواج استخراج گردیده و برای سنجش روایی مؤلفه ها از نظر کارشناسان متخصص حوزه علوم دینی و روان شناسی بهره گرفته شده است. پس از ارزیابی مؤلفه ها توسط کارشناسان، تعداد 12 مؤلفه تأیید گردیده است. همچنین الگوی نگرشی در ابعاد گوناگون، اعم از انتخاب، جایگاه، کارکردها و بایسته ها تبیین شده که هر یک از این ابعاد، خود شامل چند مؤلفه نگرشی است. در بعد انتخاب، چهار مؤلفه (دین داری، اخلاق، خردورزی، تناسب) و در بعد جایگاه، دو مؤلفه (فضیلت و سعادت) و در بعد کارکردها، چهار مؤلفه (برکت، رشددهندگی، مراقبت کنندگی و لذت) و در بعد بایسته ها، دو مؤلفه (تعظیم و تکریم و تسهیل) شناسایی و استخراج شده است. در نهایت، مؤلفه های استخراج شده نگرش افراد به ازدواج و انتخاب همسر توسط کارشناسان متخصص ارزیابی و با استفاده از CVI تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج نشان دهنده میزان روایی مطلوب این مؤلفه هاست.
نقش ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین در پیش بینی خود تعیین گری و پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 13 شهر تهران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف اصلی از این پژوهش تعیین نقش ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین در پیش بینی خود تعیین گری و پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 13 شهر تهران است. مواد و روش ها: این پژوهش بر اساس هدف، از پژوهش های کاربردی محسوب می شود و از حیث شیوه گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی پیمایشی از نوع تحلیل همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را 230 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 13 شهر تهران، مشغول به تحصیل در سال 1402، که به طور تصادفی انتخاب شده اند، تشکیل می دهند.. برای جمع آوری داده ها، از روش میدانی به کمک پرسشنامه بر اساس مقیاس های ارضای نیازهای بنیادین گنیه (2003)، پریشانی روان شناختی کسلر و همکاران (2002) و آزمون ارضای نیازهای اساسی خود تعیین گری گاردیا دسی و رایان (۲۰۰۰) استفاده شد. جهت آزمون فرضیه های پژوهش، آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون از نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین با سطح معناداری (0.364) پریشانی روان شناختی نوجوانان را پیش بینی می کند. همچنین، ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین با سطح معناداری (0.276) خود تعیین گری نوجوانان را پیش بینی می کند. بنابراین، اطمینان از اینکه نوجوانان به درستی حمایت شده و نیازهای بنیادین آن ها رعایت شده است، می تواند به تقویت خود تعیین گری و رشد روانی سالم آن ها کمک کند. نتیجه گیری: ارضای نیازهای نوجوانان شرایط لازم را برای رشد و بالندگی و بهزیستی شخص فراهم می آورد و زیربنای گسترده و وسیعی از رفتارها را تبیین می کند. مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روان شناختی یک ابزار معتبر برای استفاده در جامعه ایران است.
سنجش درجات استرس بر اساس تست استروپ با استفاده از مقاومت الکتریکی پوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: استرس طولانی مدت اثرات منفی زیادی دارد. لذا شناسایی وضعیت استرس در زندگی روزمره می تواند راه حلی پیشگیرانه برای کنترل عوامل استرس زا باشد. اندازه گیری مقاومت پوست گالوانیکی (GSR) می تواند برای گرفتن پاسخ های عصبی خودمختار در زمان استرس استفاده شود. هدف این مطالعه استفاده از GSR برای طبقه بندی استرس ناشی از آزمون استروپ رنگ_کلمه در مردان ایرانی بود. روش کار: بخش اول: طراحی و مونتاژ دستگاه: 1) ماژول حسگرهای رسانایی پوست (GSR)، 2) ماژول STMf032k6t6، 3) ماژول .Ac بخش دوم: طراحی پروتکل استرس، ضبط داده ها و ماشین یادگیری برای سطح استرس طبقه بندی شده. 21 مرد جوان داوطلب، آزمون استروپ کلمه و رنگ انجام دادند. داده های GSR به بخش های 10 ثانیه ای تقسیم شدند، ویژگی های استخراج شده شامل میانگین، میانه، انحراف معیار شدت سیگنال، حداکثر، حداقل، متوسط باند فرکانس پایین و بالا و انحراف معیار آنها، شیب خط و تعداد بار عبور از خط صفر سیگنال GSR بود. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های مورد بررسی GSR بین استراحت و سه حالت استرس کم، متوسط و زیاد تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین با استفاده از روش یادگیری ماشین و الگوریتم Lunberg-Marquardt داده ها با دقت 92/63 درصد قابل دسته بندی به چهار حالت استراحت، استرس کم، متوسط و زیاد بودند. بر اساس این نتایج، حساسیت طبقه بندی کننده به حالت استراحت کمتر از سایر حالت ها است. این مقدار برای تنش متوسط بالاتر بود. نتیجه گیری: الگوریتم Lunberg-Marquardt نشان داد که شاخص های GSR حساس به درجه سختی آزمون استروپ به عنوان عامل سنجش شرایط استرس زا هستند.
طراحی الگوی برنامه درسی مهارت های روانشناختی در حوزه رفتار و حقوق شهروندی در آموزش دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: آموزش مهارت های روانشناختی در حوزه مسائل شهروندی یکی از مهم ترین سرفصل ها در تدوین عناصر برنامه درسی دوره ابتدایی است؛ از طرفی رفتار حقوقی در آموزش دانش آموزان ابتدایی نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. بررسی ادبیات مربوط به حوزه شهروندی نشان می دهد که الگوی بومی مناسبی برای برنامه درسی مهارت های روانشناختی در این حوزه وجود ندارد. هدف: مطالعه حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مهارت های روانشناختی حوزه شهروندی به دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر داده بنیاد بود. جامعه آماری شامل تمامی متخصصان حوزه تعلیم و تربیت ابتدایی بود که از میان آن ها 21 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها مصاحبه بود که داده های حاصل از آن از طریق کدگذاری باز، کذگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. تحلیل داده ها در نرم افزار مکس کیودا نسخه 12 انجام شد. یافته ها: نتایج این تحقیق به شکل الگویی متشکل از ۱۱ مقوله اصلی شامل شرایط علّی، برنامه ریزی عملکرد محور، شرایط زمینه ای، برنامه ریزی عملکرد محور زمینه ای (زمینه گرایی تربیتی و روانشناختی، اقتصادی، فرهنگی، و تفاوت های رفتاری عمل گرایانه شهروندی) مداخله گر (ویژگی های معلم و فراگیر) راهبردها (اولیه، آموزشی و بازخوردی) و پیامدها (ارتقاء سطح عملکرد دانش آموز و ایجاد برنامه درسی پایدار) ارائه شد. نتیجه گیری: ضروریست با توجه به اهمیت موضوع برنامه ای راهبردی در برنامه درسی حقوق شهروندی برنامه آموزشی در سطح ادارات و مدارس تصویب و تدوین شود، این برنامه قاعدتاً باید ضمن توجه به اهداف مؤلفه های نظام آموزشی کشور با جنبه های حقوقی مدنیت سیاسی فرهنگی اجتماعی و اخلاقی اسناد بالادستی و از آن جمله سند نقشه جامع علمی کشور هماهنگ باشد.
تأثیر روش ویم هاف بر اضطراب حالتی، صفتی و رقابتی ورزشکاران رشته تیراندازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
16 - 29
حوزههای تخصصی:
استفاده از تکنیک های مختلف و عوامل روان شناختی نقش مهمی در دست یابی به سطح اضطراب بهتر در ورزشکاران دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی روش ویم هاف بر روی اضطراب ورزشکاران رشته تیراندازی است. این پژوهش با ماهیتی نیمه تجربی و کاربردی دارای دو مرحله پیش آزمون- پس آزمون و دو گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری این پژوهش، ورزشکاران حاضر در اردوهای تیم ملی تیراندازی تپانچه در سال 1401 در بازه سنی 18 تا 35 سال است. از پرسشنامه اضطراب صفتی، حالتی رقابتی اسپیلبرگر برای سنجش سطح اضطراب استفاده شد. و بر روی گروه آزمایش 16 جلسه پروتکل ویم هاف اجرا شد. سطح اضطراب بالاتر از میانگین قرار دارد (05/0<0). میزان تأثیر یا تفاوت روش ویم هاف بر سطح اضطراب در گروه آزمایش برابر با 890/0 است. به عبارتی 89 درصد تفاوت های فردی در نمرات اضطراب گروه آزمایش مربوط به تأثیر روش ویم هاف است. همچنین در اضطراب صفت و اضطراب رقابتی زنان میزان اضطراب بیشتری را تجربه می کنند (05/0<0). نتایج نشان داد ورزشکاران تیراندازی میزان اضطراب بالاتر از میانگین را تجربه می کنند. روش ویم هاف توانسته که میزان اضطراب رقابتی ورزشکاران تیراندازی را کاهش دهد. با توجه با نتایج این پژوهش روش ویم هاف به عنوان یک تمرین منظم جهت کاهش اضطراب توصیه می شود.
پیش بینی بازگشت به مصرف مواد بر اساس خود آسیب رسانی، خودکنترلی و احساس تنهایی در افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۲۶-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی بازگشت به مصرف مواد بر اساس خود آسیب رسانی، خودکنترلی و احساس تنهایی در افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگه دارنده متادون در شهر زنجان بود. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. از میان بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر زنجان 217 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه وسوسه مصرف مواد پس از ترک، پرسشنامه خود آسیبی عمدی، مقیاس احساس تنهایی و مقیاس خودکنترلی بود. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بازگشت به مصرف مواد با خود آسیب رسانی و احساس تنهایی رابطه مثبت و بین بازگشت به مصرف مواد با خودکنترلی و ابعاد آن رابطه منفی وجود داشت. نتایج رگرسیون حاکی از آن بود که خودکنترلی منع شده، احساس تنهایی و خودآسیب رسانی روی هم 50 درصد از واریانس بازگشت به مصرف مواد را تبیین کردند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر پیشنهاد می گردد که روان شناسان بالینی در درمان افراد وابسته به مواد مخدر و کاهش خطر بازگشت به مصرف، بر کاهش احساس تنهایی و رفتار آسیب رسانی به خود و افزایش خودکنترلی به عنوان بازدارنده های ولع مصرف تأکید نمایند.
The Relationship Between Mental Health and Mental Toughness with Meaning in Life in Families of Children with Autism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to determine the relationship between mental health and mental toughness with the meaning in life in families of children with autism. Methods: The statistical population included all families with children with autism registered in the Autism Society of Tehran in 2022 (totaling 2,040 individuals). From this population, 322 participants were selected using convenience sampling based on Morgan's table. Participants were assessed using the General Health Questionnaire (GHQ) by Goldberg (1999), the Mental Toughness Questionnaire by Clough, Earle, and Sewell (2002), and the Meaning in Life Questionnaire by Steger, Frazier, Oishi, and Kaler (2006). Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and multiple regression tests via SPSS version 23. Findings: The findings revealed a significant relationship between meaning in life and both mental health and mental toughness in families of children with autism. The dimensions of mental health significantly predicted the presence of meaning and the search for meaning in life. Furthermore, the dimensions of mental toughness were also significant predictors of the presence of meaning and the search for meaning (P < 0.001). Conclusion: Based on the results, the role of mental health and mental toughness is crucial in fostering a positive experience of meaning in life for families of children with autism.
Comparison of the Effectiveness of Integrated Behavioral Couple Therapy and Schema-Focused Couple Therapy on Conflict Resolution Styles in Conflicting Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of integrated behavioral couple therapy and schema-focused couple therapy on conflict resolution styles among conflicting couples in Shiraz. Methods: The research employed a quasi-experimental design with pre-test, post-test, and one-month follow-up. The statistical population included all conflicting couples who visited the Fajr Counseling Center in Shiraz in 2022, from whom 45 couples were selected through convenience sampling and randomly assigned to three groups: integrated behavioral couple therapy, schema-focused couple therapy, and a control group. The Rahim Conflict Resolution Styles Questionnaire was used as the measurement tool. Experimental group one underwent a 16-session program of integrated behavioral couple therapy, and experimental group two a 13-session program of schema-focused couple therapy, while the control group was placed on a waiting list. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance. Findings: Results indicated that both interventions, integrated behavioral couple therapy and schema-focused couple therapy, were effective in addressing conflict resolution styles. There was a difference in the effectiveness of integrated behavioral couple therapy and schema-focused couple therapy on conflict resolution styles. Conclusion: Based on the findings, both treatments are effective for couples' conflict resolution styles, but the effectiveness of integrated behavioral couple therapy is reported to be more effective.
نقش تعدیل کننده صمیمیت زناشویی، سازگاری زناشویی، ادراک انصاف زناشویی و تعهد زناشویی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی با ثبات ازدواج و احساس مثبت به همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روان شناسی اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
133 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده صمیمیت زناشویی، سازگاری زناشویی، ادراک انصاف زناشویی و تعهد زناشویی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی با ثبات ازدواج و احساس مثبت به همسر زنان شهر قم بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و از طریق تجزیه وتحلیل رگرسیون و روش ورود داده ها در رگرسیون، روش رگرسیون تعدیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان متأهل شهر قم در سال 1401 بودند، و 201 نفر به صورت تصادفی سیستماتیک به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های سبک زندگی اسلامی، شاخص بی ثباتی ازدواج، احساسات مثبت نسبت به همسر،ادراک انصاف در روابط زناشویی، تعهد زناشویی، صمیمیت زناشویی و سازگاری زناشویی استفاده شد. همچنین برای بررسی فرضیه های پژوهش از روش تحلیل همبستگی و رگرسیون تعدیلی استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رابطه بین سبک زندگی اسلامی و احساس مثبت نسبت به همسر معنادار است. با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش مشخص شد که از بین متغیرهای تعدیل گر تعهد زناشویی، صمیمیت زناشویی، ادراک انصاف زناشویی و سازگاری زناشویی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی و احساس مثبت نسبت به همسر و ثبات ازدواج، فقط سازگاری زناشویی به عنوان متغیر تعدیل گر در رابطه سبک زندگی اسلامی و ثبات ازدواج تأثیرگذار بود.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد وجودنگر با درمان شفقت محور بر فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شفقت محور بر فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسرشان انجام شد. روش تحقیق آزمایشی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. در این پژوهش، 51 زن که پیمان شکنی همسرخود را تجربه کرده بودند، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فاجعه پنداری و پرسشنامه ادراک طردشدگی استفاده شد. دو گروه، درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور را در 10 جلسه دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند زنانی که تحت درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور قرار گرفتند، فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی کمتری نسبت به گروه کنترل داشتند؛ اما بین دو گروه درمانی تفاوت معنی داری وجود نداشت. درمان پذیرش تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور در کاهش فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسرانشان اثربخشی خوبی دارند. براساس یافته ها، درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور، گزینه های مناسبی برای درمان زنانی هستند که پیمان شکنی همسر خود را تجربه کرده اند.
ویژگیهای روان سنجی پرسشنامه خودتنظیمی درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خودتنظیمی درمان (TSRQ) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش و مواد: این پژوهش توسعه ای و از نظر روش گردآوری داده ها در زمره مطالعات توصیفی و اعتباریابی آزمون قرار داشت. جامعه آماری پژوهش را بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر مشهد در پائیز 1402 تشکیل می دادند. دو گروه نمونه 201 نفری و 283 نفری از این بیماران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های خودتنظیمی درمان (TSRQ)، شایستگی ادراک شده (PCS)، سرزندگی ذهنی (SVS)، رضایت از زندگی (SWLS) و فشار روانی (K6) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده با تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندمتغیره و با استفاده از نرم افزار های SPSS.27 و Amos.24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پرسشنامه خودتنظیمی درمان (TSRQ) از ساختاری دو عاملی برخوردار است. واریانس تبیین شده برای بعد رعایت رژیم دارویی و کنترل قندخون برابر با 58/81 درصد و در بعد برنامه غذایی و فعالیت بدنی برابر با 40/85 درصد بود. تحلیل عاملی تاییدی نیز این ساختار را تأیید کرد. همسانی درونی مقیاس با آلفای کرونباخ و دو نیمه کردن به تأیید رسید. روایی پیش بین در ارتباط با شایستگی ادراک شده، سرزندگی، رضایت از زندگی و فشار روانی در سطح مطلوبی قرار داشت (01/0>P). بین قندخون ناشتا (FBS) با هیچ یک از ابعاد خودتنظیمی درمان دیابت رابطه معناداری وجود نداشت (05/0<P). تحلیل واریانس چندمتغیره نیز تفاوت هایی را بر حسب سال های ابتلا به دیابت، جنسیت، سن، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات و وضعیت اشتغال تفاوت های معناداری در خودتنظیمی دیابت نشان داد (01/0>P). نتیجه گیری: به نظر می رسد، پرسشنامه خودتنظیمی درمان (TSRQ) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار بوده و می تواند در ارزیابی توانایی خودمدیریتی و خودتنظیمی این بیماران و کمک به بهبود آنان سودمند واقع شود.
The Impact of COVID-19 Quarantine on Lifestyle, Cognitive Function, Overweight, and Sleep Quality of Children and Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The current study investigated the impact of COVID-19 on lifestyle and cognitive function, overweight, and sleep quality among children and adolescents in Abyek city during the quarantine period. Method: In this study, a descriptive-analytical research method was used, and a combination of stratified and multi-stage cluster sampling was employed for sampling. The study population included 2152 students (1184 girls and 968 boys) from elementary and middle school levels in Abyek city. Data were collected using electronic questionnaires, which were a compilation of the Food Frequency Questionnaire (FFQ localized in 2009), Beck Physical Activity (Beck et al., 1982), Cognitive Function (Nejati et al., 2013), and Pittsburgh Sleep Quality Index, sent online to the students. Subsequently, the collected data were analyzed and examined. Findings: This study found no significant correlation between students' BMI and their dietary habits or physical activity level (p > 0.001, rs = 0.45) as well as between physical activity level and dietary habits or cognitive performance. However, there was a significant positive correlation between sleep quality and physical activity level scores (p < 0.011, rs = 0.26), and between cognitive performance and sleep quality (p < 0.001, rs = 0.49). Regarding gender differences, male students had a higher Body Mass Index (BMI) and physical activity level compared to female students (p = 0.018 and p < 0.001, respectively), and there was a significant difference in dietary habits between boys and girls (p = 0.006). No significant difference was observed between boys and girls in terms of sleep quality and cognitive performance (p = 0.180 and p = 0.693, respectively). Conclusion: According to the study, it appears that changes in diet, physical activity, and sleep quality affect students' cognitive performance during the COVID-19 quarantine. These results indicate that planning to maintain and control physical activity, nutrition, and sleep quality during quarantine is essential to mitigate potential negative effects on students' cognitive performance.
تحلیل جامعه شناختی حیات اجتماعی حاشیه نشینان نایسر در شهر سنندج: زندگی بر مدار رنج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
279-316
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حاشیه نشینی مصداق بارز نابرابری در برخورداری از فرصتهای حیات اجتماعی مطلوب و شکوفایی فردی/اجتماعی در هزارتوی زندگی شهری و حکایتِ زیست برمدار رنج برای دستیابی به حداقلهاست. پژوهش حاضر با تکیه بر انگاره حق به شهر، در پی تحلیل حیات اجتماعی حاشیه نشینان ناحیه منفصل شهری نایسر در شهر سنندج است. روش: رویکرد اتخاذشده برای این پژوهش، کیفی بوده و از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی برای احصای زمینه ها، بسترها و عوامل مداخله گر به میانجی مصاحبه با تعداد 12 نفر از ساکنان جامعه هدف در خصوص تجارب زیسته شان استفاده شد. یافته ها: داده های به دست آمده در سه دسته گزاره ها، مقولات فرعی و مقولات اصلی شامل؛ مهاجرت در پی زندگی، فعالیت شبکه های رانتیِ ساخت وساز شهری، ضایع شدن حق به شهر، تکثر هویتی، ضعف زیرساختهای شهری، شکل گیری خُرده فرهنگ بزهکاری، انگ اجتماعی بر حاشیه نشینان، بنیادگرایی دینی و تعمیق الگوی یادگیری هم سالان دسته بندی شدند. بحث: بی توجهی به اصل توانمندسازی روستاها و مسائلی چون نبود بهداشت، درمان، آموزش و فرصتهای اشتغال نقش مهمی در موج مهاجرت به شهرها و متعاقباً ناتوانی مهاجران در تأمین زندگی مطلوب در داخل شهر و ناگزیری از اسکان در حواشی شهر سنندج داشته است. انواع رانتهای مرتبط با زمین و مجوزهای ساخت وساز نیز در کنار نبود اراده ای ساختاری برای حل زیرساختیِ مشکلات، بر پیچیدگی و البته وخامت اوضاع افزوده است. اخیراً مهم ترین نگرانی از گسترش نایسر همانگونه که در مصاحبه ها نیز به آن اشاره شده است، رشد بی رویه و شبکه ای بنیادگرایی دینی از نوع سلفی گری بر بستر فقر، بحران معنا، پوچی و البته بزهکاری است که ملغمه ای از تعصب گرایی و گسترش باندهای فساد و جرم را به همراه داشته است.