مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رفتاردرمانی دیالکتیکی
حوزه های تخصصی:
رفتاردرمانی دیالکتیکی یکی از درمان های شناختی- رفتاری، مبتنی بر مهارت آموزی است که در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان در بهبود بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مورد بررسی قرار گیرد.
این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط چندگانه پلکانی طی 20 جلسه بر روی دو بیمار و با دوره پیگیری یک ماهه صورت گرفت. داده ها از طریق آزمون بالینی میلون 3، پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس انگاره پردازی خودکشی ماخ جمع آوری شد.
تحلیل داده ها نشان دادکه مداخله به عمل آمده تغییرات معنادار و قابل توجهی در نشانه-های نوسان خلقی و رفتارهای خودکشی گرایانه بیماران مرزی ایجاد کرده است. نتایج این پژوهش نشان داد، رفتاردرمانی دیالکتیکی می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی موثر باشد. به طوری که درمان موجب تغییرات معنادار در نشانه های دو بیمار شد و بهره-های درمانی تا دوره پیگیری ادامه یافتند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان بر علایم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی با رشد روزافزون است. با توجه به نقش تنظیم هیجان در مشکلات روان شناختی و از جمله افسردگی، مطالعه ی حاضر، اثر رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان را بر علایم افسردگی مراجعه کنندگان به یکی از کلینیک های روان شناسی بررسی نموده است.
روش کار: این کارآزمایی بالینی با جامعه ی آماری شامل تمام مراجعان به یکی از کلینیک های روان شناسی شهر مشهد از بهمن 1391 تا فروردین 1392 با روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفته است. معیار ورود دریافت نمره ی 20 و بالاتر در پرسش نامه ی افسردگی بک و معیار خروج شامل دریافت مداخله ی دیگر، اعم از دارودرمانی و روان درمانی در زمینه ی افسردگی در زمان اجرای پژوهش بود. تعداد 30 نفر، به طور تصادفی و تعداد برابر در گروه آزمون (آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک در 8 جلسه به صورت دو بار در هفته) و گروه شاهد، قرار گرفتند که با پیش آزمون و پس آزمون و پی گیری یک ماهه بررسی شدند. ابزار بررسی، پرسش نامه ی افسردگی بک و مقیاس دشواری های هیجانی بود.
برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی تحت نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده شد.
یافته ها: گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری در نشانه های افسردگی (01/0=P، 9/62=(28و1)F) و دشواری های تنظیم هیجان (01/0=P، 9/15=(28و1)F) نشان دادند که در پی گیری یک ماهه نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی منجر به کاهش موثر و ماندگار نشانه های افسردگی و دشواری های تنظیم هیجان می گردد.
اثربخشی مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک بر نشانه های اضطراب حالت و صفت در بیماران مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT یکی از درمان های شناختی رفتاری مبتنی بر مهارت آموزی است که در سال های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر DBT بر کاهش اضطراب حالت وضعیت بیماران مبتلا به دیابت نوع II اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع II مراجعه کننده به یک کلینیک خصوصی در شهر ساری بودند که از بین آن ها 20 نفر ملاک ورود به پژوهش را داشتند. شرکت کنندگان در طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایش مهارت آموزی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک به شیوه گروهی با تکیه بر مولفه های ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی و کارآمدی بین فردی، طی دوازده جلسه دو ساعته و در طول شش هفته بر اساس راهنمای درمانی اجرا شد. برای بررسی اضطراب در پیش آزمون و پس آزمون از سیاهه اضطراب حالت-صفت اشپیلبرگر استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوورایانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد پس از حذف اثر پیش آزمون بین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایشی و کنترل در اضطراب حالت و صفت تفاوت آماری معناداری وجود دارد. مبتنی بر یافته های پژوهش می توان بیان داشت که مداخله DBT بر کاهش اضطراب حالت و صفت بیماران دارای دیابت نوع II تأثیرگذار است.
اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش تکانشوری بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش تکانشوری بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک بود. این پژوهش به شیوه ی شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک مراجعه کننده به مطب های روان پزشکان و بخش روان پزشکی بیمارستان امام رضا شهر خرم آباد در سال 1392 تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، بر اساس ارجاع متخصصان اعصاب و روان، 40 مرد مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک، از بین 50 مراجعه کننده به مطب های روان پزشکان و بخش اعصاب و روان بیمارستان امام رضا، با توجه به پذیرش بیمار برای شرکت در پژوهش، در وهله اول و انجام مصاحبه بالینی بر اساس DSM-IV انتخاب شدند. به این صورت که از بین مردان ارجاع داده شده افرادی که نمره بالاتر از (80<T) در مقیاس هیپومانیا آزمون MMPI-2 گرفته بودند و انجام مصاحبه بالینی با توجه به ملاک های DSM-5، برای اختلالات محور یک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه). برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس کیفیت زندگی (SF-36) و مقیاس تکانشوری بارات استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) علائم تکانشوری را به طور معنی داری کاهش داده و کیفیت زندگی این بیماران را افزایش می دهد (001/0>P). با توجه به یافته های این پژوهش آموزش مهارت رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)، با فراهم کردن توانایی درک روابط خود با دیگران می تواند به کاهش رفتارهای تکانشی و بهبود کیفیت زندگی بیماران دوقطبی نوع یک شده و استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به اختلال دو قطبی نوع یک در جامعه ایرانی پیشنهاد می شود.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک برنشانه های اختلال شخصیت مرزی زندانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر علایم اختلال شخصیت مرزی زندانیان مرد شهرستان چناران بود.
روش: پژوهش حاضر شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زندانیان شهرستان چناران بودند که 30 نفر از زندانیان داوطلب که واجد معیارهای شمول و عدم شمول بودند به عنوان نمونه انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش جلسات فردی ومهارت آموزی گروهی را دریافت نمود. ارزیابی در4مرحله پیش آزمون، 3ماه بعددرمان، پس آزمون وپیگیری اجرا شد. ابزارهای اندازه گیری شامل مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته(SCID-II)و شاخص شدت اختلال شخصیت مرزی (BPDSI) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس مختلط نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معنی داری را در علایم اختلال شخصیت مرزی به خصوص در بی ثباتی هیجانی نشان داد؛ هرچند نشانه های ترک شدن، روابط بین فردی و عقایید پارانویید تغییری نشان ندادند.
نتیجه گیری: پژوهش حاضرنشان می داد رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند در کاهش علایم اختلال شخصیت مرزی مؤثر باشد و این تأثیر از پایداری لازم تا زمان پیگیری برخوردار است.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تن انگاره و باورهای غیرمنطقی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر تن انگاره و باورهای غیرمنطقی زنان مبتلا به سرطان پستان می باشد. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی جونز و تن انگاره سوئوتر و گارسیا 30 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان که از باورهای غیرمنطقی بالا و از تن-انگاره پایین برخوردار بودند، به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل(15 نفر در هر گروه) به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه (هفته ای یک تا دو جلسه) فنون DBT را براساس بسته آموزشی لینهان دریافت نمود و گروه کنترل، آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله، مجدداً باورهای غیرمنطقی و تن انگاره گروه آزمایش و کنترل مورد اندازه گیری قرار گرفت. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی تفاوت معنادار را در رابطه با متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه را نشان داد. این پژوهش در همسویی با نتایج پژوهش های مشابه مبین این واقعیت است، روش DBT نقش مؤثری در افزایش تن انگاره و کاهش باورهای غیرمنطقی زنان مبتلا به سرطان پستان دارد
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی بر افزایش امید به زندگی و تاب آوری مادران کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
171 - 189
حوزه های تخصصی:
رفتاردرمانی دیالتیکی یکی از درمان های موج سوم در زمینه درمان اختلالات رفتاری است. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری مادران دارای کودک اسنثنایی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران مراجعه کننده به مرکزآموزشی کودکان استثنایی شهر سبزوار در زمستان 1394 بود. به منظور انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. از بین مادران دارای کودک استثنایی مراجعه کننده تعداد 30 نفر انتخاب شد و بعد از همتاسازی، در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های امید به زندگی اشنایدر و پرسشنامه کونور و دیویدسون استفاده شد که پایایی این پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. از هردو گروه پیش آزمون به عمل آمد، سپس الگوی رفتاردرمانی دیالکتیکی در طی 12 جلسه (5/1 ساعت) به صورت هفته ای دوبار برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان جلسات، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه گرفته شد. برای تحلیل نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتیجه نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری (p≥0/001) مؤثر است. این درمان توانست به طور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تاب آوری شود.
مقایسه اثربخشی سیستم روان درمانی تحلیل شناختی رفتاری و رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر شفقت بر تاب آوری و انگیزه اقدام به خودکشی در افراد اقدام کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش با هدف اثربخشی سیستم روان درمانی تحلیل شناختی رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر تاب آوری و انگیزه های اقدام به خودکشی در افراد اقدام کننده انجام شد. مواد و روش ها روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری یک ماهه اجرا شده است. نمونه آماری این پژوهش شامل ۴۸ نفر از افراد اقدام کننده به خودکشی و داوطلب شرکت در مداخله بودند که به روش نمونه گیری تصادفی از بین ۱۲۰ اقدام کننده به خودکشی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون پس آزمون و پیگیری به پرسش نامه تاب آوری در برابر خودکشی و انگیزه های اقدام به خودکشی پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها به منظور رعایت جوانب اخلاقی، برای اعضای گروه لیست انتظار ۱۰ جلسه مشاوره گروهی برگزار شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نتایج نشان داد سیستم روان درمانی تحلیل شناختی رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر افزایش تاب آوری در برابر خودکشی و کاهش انگیزه های اقدام به خودکشی در افراد اقدام کننده اثربخش هستند (۰/ ۰۰۱ ≥P). همچنین نتایج در مرحله پیگیری حفظ شدند. نتیجه گیری با توجه به نتایج به دست آمده می توان از این مداخله ها در کنار درمان دارویی و دیگر درمان های مبتنی بر شواهد برای افراد اقدام کننده به خودکشی به عنوان روش های درمانی مفید و مکمل استفاده کرد.
مروری بر زمینه های نظری و رویکردهای درمانی اصلی اختلال پراشتهایی روانی؛ چرا رفتاردرمانی دیالکتیکی موثرتر است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۱۱ (پیاپی ۳۲)
311-328
حوزه های تخصصی:
اختلال پراشتهایی روانی یکی از شایع ترین اختلالات خوردوخوراک است که در زنان شیوع بیشتری دارد و تأثیرات مخرب قابل توجهی بر سلامتی و کیفت زندگی این قشر می گذارد. از ابتدای توصیف این اختلال در سال 1979، درمان های دارویی و روان شناختی متعددی جهت بهبود علائم آن شکل گرفته است. رفتاردرمانی شناختی به عنوان درمان انتخابی این اختلال در نظر گرفته می شد؛ بااین حال نتایج مطالعات از نرخ بازگشت زیاد تا 50% و همچنین درصد بالای کناره گیری از درمان تا 28% را در این درمان نشان داده اند. اخیراً به نقش بد تنظیمی هیجانی در این اختلال توجه ویژه ای شده و بر این اساس رفتاردرمانی دیالکتیکی را برای این اختلال تطبیق داده اند. این پژوهش به بررسی رویکردهای اصلی مطرح در تبیین و درمان این اختلال پرداخته و با تبیین نقش بد تنظیمی هیجانی در شکل گیری این اختلال به توضیح منطق اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و سازوکارهای اثربخشی آن پرداخته است.
بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر انعطاف پذیری شناختی، حس پیوستگی و تعاملات زناشویی در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه اثربخشی سیستم روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری (CBASP) و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی با درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر کاهش درد ذهنی و دشواری های تنظیم هیجانی افراد اقدام کننده به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۴
35 - 63
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش باهدف اثربخشی سیستم روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت بر کاهش درد ذهنی و دشواری های تنظیم هیجانی در افراد اقدام کننده انجام شد. <br /> روش: جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی افراد 16 تا 40 ساله اقدام کننده به خودکشی به روش مسمومیت دارویی در فاصله ماه های مهر تا بهمن سال 1396 مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. نمونه آماری این پژوهش شامل 48 نفر از افراد اقدام کننده به خودکشی و داوطلب شرکت در مداخله بودند، که به روش نمونه گیری تصادفی از بین 120 نفر اقدام کننده به خودکشی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایش 14 جلسه سیستم روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری (CBASP) و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت را دریافت کردند. آزمودنی های گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه های درد ذهنی اورباخ و همکاران (2003) و دشواری های تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004) پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها به منظور رعایت جوانب اخلاقی، برای اعضای گروه لیست انتظار 10 جلسه مشاوره گروهی برگزار شد. <br /> یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که سیستم روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت بر درد ذهنی و دشواری های تنظیم هیجانی افراد اقدام کننده اثربخش هستند (001/0≥P). <br /> نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده مبنی بر اثربخشی سیستم روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت بر کاهش مؤلفه های درد ذهنی و دشواری های تنظیم هیجانی افراد اقدام به خودکشی می توان از این مداخله ها در کنار درمان دارویی و دیگر درمان های مبتنی بر شواهد برای افراد اقدام کننده به خودکشی به عنوان روش های درمانی مفید و مکمل استفاده نمود.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تعارض زناشویی و پردازش بین فردی زنان متأهل دارای طلاق عاطفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: طلاق عاطفی اولین مرحله در فرایند طلاق بوده که بیانگر زناشویی روبه زوال است. طلاق عاطفی توأم با پیامدهای مختلفی می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تعارض و پردازش بین فردی زنان متأهل دارای طلاق عاطفی شهر تهران بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دوماهه) با گروه گواه می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به دو مرکز مشاوره در تهران در سال 1397 بودند. از جامعه آماری تعداد 40 نفر از زنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های فرم تجدیدنظر شده پرسشنامه تعارض های زناشویی (Marital Conflict Scale-Revised)، پرسشنامه پردازش بین فردی (Interpersonal Processing Scale) و پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (Gottman’s Emotional Divorce Questionnaire) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در پس آزمون و پیگیری، کاهش تعارض (001/0 p<، 71/16 F=) را تجربه نمودند. همچنین نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در پس آزمون و پیگیری، افزایش پردازش بین فردی (001/0 p<، 67/49 F=) را تجربه نمودند. نتیجه گیری: بر طبق نتایج می توان استنباط کرد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی با افزایش شناخت و آگاهی، و تنظیم هیجانی سبب افزایش روابط کارآمد و کاهش هیجان های منفی منجر به تعارض می گردد.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر راهبردهای شناختی و هیجانی زوجین در معرض طلاق
حوزه های تخصصی:
شیوع طلاق طی دهه های اخیر در جهان افزایش یافته است، طلاق با دامنه ای از پیامدهای منفی موجب به خطر افتادن سلامت روانی اعضای خانواده ها م ی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر راهبردهای شناختی و هیجانی زوجین در معرض طلاق شهرستان خرم آباد بود. طرح این پژوهش آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش همه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز کاهش طلاق شهرستان خرم آباد در سال 1397 بودند. نمونه پژوهش شامل 32 نفر از زوجین مراجع کننده به مرکز کاهش طلاق شهرستان خرم آباد بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. . برای گروه آزمایش رفتاردرمانی دیالکتیکی اجرا شد و گروه گواه هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجانی گراتز و زومر (2004) و مشکلات در توانایی های شناختی (نجاتی، 1392) جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آنالیز تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر دشواری های تنظیم هیجانی و مشکلات در توانایی های شناختی اثربخش بوده اند (001/0 ≥ P )؛ بنابراین با توجه به اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی می توان از این مداخلات در محیط های مشاوره و روان درمانی خانواده استفاده کرد.
رفتار درمانی دیالکتیکی واختلال شخصیت مرزی: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱۱ (پیاپی ۴۴)
119-126
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی یکی از مشکلات پیچیده مربوط به حیطه سلامت روان است که با مشخصه هایی چون هیجانات منفی شدید، اختلال هویت، رفتارهای تکانش گرانه و ناپایداری در روابط بین فردی شناخته می شود. اقدامات درمانی متعددی با توجه به سبب شناسی این اختلال مورد استفاده قرارگرفته و از بین این درمان ها، رفتاردرمانی دیالکتیکی که توسط مارشا لینهان در سال ۱۹۹۳ مطرح شده است باعث بهبودی زیادی شده است. این درمان جزو درمان های شناختی رفتاری بوده و بی ثباتی عاطفی و تکانشگری را هدف قرار داده است. روش پژوهش حاضر از نوع مروری است و دربرگیرنده مقالات و مطالعات کاربردی درزمینه ٔ رفتاردرمانی دیالکتیکی برای اختلال شخصیت مرزی است. بر اساس مبانی نظری و پژوهشی می توان گفت که رفتاردرمانی دیالکتیکی یک مداخله امیدبخش برای درمان اختلال شخصیت مرزی است؛ بااین حال برای کارایی بیشتر، به کارگیری این روش درمان بر روی جمعیت بزرگ تر دارای اختلال شخصیت مرزی و سایر اختلالات شخصیت، با دوره های پیگیری طولانی تر توصیه می شود.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
99-121
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بوشهر بود. روش : این پژوهش روی 3 زوج (6 نفر) که با نمونه گیری داوطلبانه و هدفمند انتخاب شده بودند، در چارچوب طرح شبه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه ی چندگانه هم زمان، طی 10 جلسه برای هر زوج، به همراه پیگیری سه ماهه انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث افزایش تاب آوری زوج ها شده (19/83 درصد بهبودی) و اثرآن تا پایان دوره پیگیری سه ماهه حفظ شد (71 درصد بهبودی). همچنین رفتاردرمانی دیالکتیکی توانست بهزیستی روان شناختی زوج ها را افزایش دهد (28/44 درصد بهبودی) که اثر آن تا پایان دوره پیگیری سه ماهه ماندگار بود (83/69 درصد بهبودی). شاخص تغییر پایای آنها هم حاکی از معنی دار بودن این تغییرات بود (05/0> P ). نتیجه گیری : نتایج تحلیل معنی داری بالینی، گویای اثربخشی مداخله آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در افزایش تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوج های ناسازگار بود و متغیر یادشده می تواند میزان بالایی از تغییرپذیری تاب آوری و بهزیستی روان شناختی را در شرایط ناسازگاری زوج ها تبیین نماید.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۹
156 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده ی مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی بود. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی بود. نمونه آماری شامل 24 نفر از مادران دارای دارای ناتوانی ذهنی مراجعه کننده به مجتمع توانبخشی تبریز در بهار 1397 بودند که بر مبنای ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ابراز گری هیجانی بود. گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گره کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده ی مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی اثرات مثبتی دارد (05/0>p). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که ابرازگری هیجان در مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی ممکن است یکی از مهم ترین مهارت ها باشد که ارزش مداخله با رفتاردرمانی دیالکتیکی را دارد و این درمان به منظور بهبود هیجان ابراز شده مادران کودکان دارای ناتوان ذهنی در کنار سایر درمان های اثربخش، قابلیت کاربرد دارد.
مقایسه تأثیر رفتاردرمانی دیالکتیکی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های شناختی (آمیختگی، اجتناب و انعطاف پذیری شناختی) و استرس اکسیداتیو زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
5-33
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های شناختی (آمیختگی، اجتناب و انعطاف پذیری شناختی) و استرس اکسیداتیو زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود که بر روی 60 بیمار زن مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز دولتی سلامت شهر بیرجند در سال 1395 با دو گروه آزمایش (40 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) به صورت در دسترس و به طور تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه آمیختگی شناختی گیلاندرز و همکاران (2014)، اجتناب شناختی سکستون و دوکاس (2008) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) بود. همچنین به گروه آزمایش پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیکی فن دایک (1396)، رفتاردرمانی دیالکتیکی قهاری (1395) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی سیگال، ویلیامز و تیزدل (2002) ارائه و به گروه کنترل درمانی ارائه نشد. تجزیه تحلیل داده ها با کمک تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک در مقایسه با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش مؤلفه های شناختی و استرس اکسیداتیو و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرونشانی فکر و مؤلفه های هیجانی بیماران مبتلا به دیابت مؤثر است (05/0> P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان برای بهبود مؤلفه های هیجانی و شناختی بیماران دیابتی از رفتاردرمانی دیالکتیکی در مقایسه با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بیشتر به عنوان درمان مکمل استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و واقعیت درمانی بر کنترل عواطف مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و واقعیت درمانی بر کنترل عواطف مادران کودکان کم توان ذهنی ا نجام شد . به منظور دستیابی به هدف از بین تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی (آموزش پذیر) که فرزندشان در سال تحصیلی 99-98 در مدارس استثنایی دوره ابتدایی منطقه 4 شهر تهران مشغول به تحصیل بودند، 45 نفر بصورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و بطور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه به ترتیب رفتاردرمانی دیالکتیکی و واقعیت درمانی دریافت کردند. مقیاس کنترل عواطف ( ویلیامز کمبل و آهرانز، 1997) بعنوان ابزار پژوهش در سه مرحله قبل و بعد از آموزش، و پیگیری سه ماهه در هر سه گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. در پایان یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته نشان داد هر دو رویکرد درمانی موجب بهبود کنترل عواطف مادران شده است و تأثیر هر دو رویکرد در طی زمان دارای پایداری اثر است ( 01/0 P≤ ). نتایج آزمون بونفرنی نشان داد اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک نسبت به واقعیت درمانی بر کنترل عواطف بیشتر است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره مادران کودکان دارای ناتوانی، رفتاردرمانی دیالکتیکی و واقعیت درمانی بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر شفقت و رفتاردرمانی دیالکتیک بر پرخاشگری، رفتار های خود آسیب رسان و خود تنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
31 - 58
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر شفقت و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری، رفتار های خود آسیب رسان و خود تنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شد. روش این پژوهش، شبه آزمایشی، طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مددجویان ساکن کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال 98 بود. نمونه مورد مطالعه این پژوهش 30 مددجوی مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران بود. از سیاهه ی خود گزارشی رفتارهای خود-آسیب رسان کلونسکی و گلن (2009)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد؛ برنامه آموزشی متمرکز بر شفقت طی 12 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه اجرا شد. برنامه مداخله رفتار درمانی دیالکتیکی نیز طی 12 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای 1 جلسه اجرا شد. از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر جهت تحلیل اطلاعات در نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت و رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت پایدار موجب کاهش پرخاشگری شده است. اما در اثر بخشی دو روش مداخله، تفاوتی مشاهده نشد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت، موجب بهبود کارکرد های درون فردی و بین فردی رفتار های خود آسیب و مولفه سازگاری و تحمل خود تنظیمی هیجانی شده است.
مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالتیکی بر بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل تمامی زنانی بود که در زمستان 1398 و بهار 1399 به اورژانس اجتماعی شهر ساری مراجعه کرده بودند. از بین آن هاهاها 45 زن به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (طی 8 جلسه) و رفتار درمانی دیالکتیکی (طی 12 جلسه) دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بخشودگی بین فردی (احتشام زاده، 1389) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش بخشودگی بین فردی (32/16= F و 0003/0= p ) و تحمل پربشانی (34/7= F و 01/0= p ) شده است. همچنین، رفتاردرمانی دیالکتیکی به طور معناداری باعث افزایش بخشودگی بین فردی (78/11= F و 002/0= p ) و تحمل پریشانی (3/7= F و 012/0= p ) شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر بخشودگی بین فردی (9/9= F و 05/0> p ) و تحمل پریشانی (8/9= F و 05/0> p ) تاثیر بیشتری نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیکی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت افزایش بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی به صورت موثرتری نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیکی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی استفاده کرد.