فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرشت های هیجانی به طور ثابتی با آسیب شناسی روانی ارتباط داشته و به عنوان عوامل آسیب پذیر کننده برای تعداد زیادی از اختلالات روانشناختی مطرح می باشند، در حالی که مکانیسم های زیربنایی این ارتباط چندان روشن نیست. هدف: هدف مطالعه حاضر تحلیل مسیر اثر سرشت های هیجانی بر نشانه های اختلال سلوک در نوجوانان با بررسی نقش میانجی نشخوار خشم بود. روش : روش این مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود که به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره های اول و دوم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. تعداد ۲۲۰ نفر به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (۲۰۰۳)، مقیاس مرکب سرشت های عاطفی هیجانی (۲۰۱۲) و مقیاس نشخوار خشم (۲۰۰۱) پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ و برای آزمون فرضیات از تحلیل مسیر با نرم افزار SmartPLS نسخه ۳ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سرشت های فعال سازی (۰/۰۱>p؛ ۰/۲۱=ß) و حساسیت (۰/۰۱>p؛ ۰/۲۶=ß) اثر مثبت مستقیم و سرشت های کنترل (۰/۰۱>p؛ ۰/۲۹-=ß)، مقابله (۰/۰۱>p؛ ۰/۱۸-=ß) و بازداری (۰/۰۱>p؛ ۰/۱۱-=ß) اثر منفی مستقیمی بر نشانه های سلوک دارند. سرشت های فعال سازی (۰/۰۵>p؛ ۰/۲۱=ß)، بازداری (۰/۰۱>p؛ ۰/۱۱=ß) و حساسیت (۰/۰۱>p؛ ۰/۳۶=ß) اثر مثبت مستقیم ولی سرشت های مقابله (۰/۰۱>p؛ ۰/۴۵-=ß) و کنترل (۰/۰۵>p؛ ۰/۲۸-=ß) اثر منفی مستقیمی بر نشخوار خشم دارند. نتایج اثرات غیرمستقیم نیز نشان داد که نشخوار خشم میانجی روابط سرشت های هیجانی با اختلال سلوک می باشد (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سرشت های فعال سازی و حساسیت عامل خطر و سرشت های کنترل، مقابله و بازداری عامل حفاظتی در برابر اختلال سلوک می باشند و سرشت های هیجانی با واسطه گری نشخوار خشم بر اختلال سلوک اثر می گذارند.
اثربخشی آموزش فلسفه بر انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
۱۰۷-۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرورش تفکر فلسفی در کودکان به دلیل آنکه به گسترش و تقویت ابعاد ذهنی و روانی کودک می انجامد، یکی از برنامه های اساسی تعلیم کودکان به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی دانش آموزان دبستانی بود. روش: روش پژوهش، از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز پسر پایه پنجم ابتدایی از شهر کاشان در سال 1400- 1399 بود که با روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010)، آزمون مهارت های استدلالی (نیوجرسی، 1983) و مداخله آموزشی بر اساس بسته آموزشی رابرت فیشر (1998) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت معناداری بین گروه آموزش و گواه به ترتیب در متغیر انعطاف پذیری شناختی، خرده مقیاس های آن و مهارت های استدلالی وجود دارد (05/0>p). اندازه اثر برای متغیر انعطاف پذیری شناختی (581/0) و خرده مقیاس های ادراک مهارپذیری (174/0)، ادراک گزینه های مختلف (192/0)، ادراک توجیه رفتار (501/0)، و مهارت های استدلالی (804/0) بود. نتیجه گیری: برنامه فلسفه برای کودکان با ایجاد فرصت کاوشگری جذاب پیرامون موضوعات مختلف، باعث پرورش قدرت تفکر انتقادی، تفکر تأملی، تفکر مشارکتی، و مانع از احساس کهتری کودک می شود. در نتیجه پیشنهاد می شود از برنامه های آموزش فلسفه جهت تقویت مهارت های شناختی، تغییر و تحول نگرش و رفتارهای کودکان در مدارس استفاده کرد.
رابطه مهارت های هفت گانه کامپیوتر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی رشته حسابداری
حوزههای تخصصی:
با رشد سریع فناوری، دانشگاه ها باید خود را با آن تطبیق دهند و دائما از فناوری به عنوان ابزاری برای رشد استفاده کنند. این مطالعه هدف آن بررسی تاثیر مهارت های هفت گانه کامپیوتر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی رشته حسابداری دانشگاه پیام نور شهرستان بافق بوده است. جامعه آماری مورد پژوهش 200 نفر بوده است که با استفاده از جدول مورگان، حداقل حجم نمونه آماری مورد نیاز 132نفر تعیین گردیده است. تحقیق حاضر از نوع نگاه هدف، کاربردی است و از نگاه چگونگی گردآوری داده ها، پژوهشی- توصیفی به شمار می رود. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ی پژوهش از نرم افزار SPSS19 و آزمون پیرسون و خی دو بهره گرفته شده است. در این پژوهش سه فرضیه رابطه بین مهارت های هفت گانه کامپیوتر با فعالیت های اجرایی، یادگیری زبان انگلیسی، پیشرفت تحصیلی و امور پژوهشی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج بدست آمده بیانگر ارتباط مستقیم و مثبت بین مهارت های هفت گانه کامپیوتر با فعالیت های اجرایی، یادگیری زبان انگلیسی، پیشرفت تحصیلی و امور پژوهشی دانشجویان بوده و دلایلی بر رد فرضیه های مذکور وجود نداشت. واژگان کلیدی: ICDL،پیشرفت تحصیلی، دانشجویان حسابداری، یادگیری
روابط ساختاری نشانه های اختلال شخصیت مرزی و سبک های دلبستگی با نشانه های وسواس به واسطه تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
395 - 416
حوزههای تخصصی:
وسواس یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف پذیری، صراحت و کارایی می انجامد. هدف از این پژوهش بررسی روابط ساختاری میان نشانه های اختلال شخصیت مرزی و سبک های دلبستگی با نشانه های وسواس به واسطه تنظیم هیجان بود. طرح پژوهش حاضر، توصیفی همبستگی مدل یابی معادلات ساختاری ( SEM) و روش نمونه گیری آن تصادفی خوشه ای بوده، بدین ترتیب که 5 دانشکده دانشگاه تبریز به طور تصادفی انتخاب شدند و در بین دانشکده ها به طور تصادفی بین کلاس های ورودی 98 پرسشنامه ها توزیع گردید و به منظور سنجش نشانه های وسواس از سیاهه بازنگری شده وسواسی-جبری Foa et al. (2002) نشانه های شخصیت مرزی از پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی (1984) Claridge and Broks و سبک های دلبستگی از پرسشنامهHazan and Shaver (1987) و تنظیم هیجان از پرسشنامه Gross and John (2003) استفاده گردید. داده های به دست آمده از طریق مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که نشانه های شخصیت مرزی و سبک های دلبستگی در قالب روابط ساختاری و به واسطه ی راهبردهای تنظیم هیجان (سرکوبی – ارزیابی مجدد) قادرند تغییرات نشانه های وسواس را بطور معنی دار تبیین کنند.
نقش خوش بینی شغلی و بدبینی شغلی بر ادراک استخدام پذیری دانشجویان با میانجی گری عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش خوش بینی شغلی و بدبینی شغلی بر ادراک استخدام پذیری دانشجویان با میانجی گری عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 366 نفر از دانشجویان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 دانشگاه شهرکرد بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های استخدام پذیری، خودکارآمدی کاریابی، خوش بینی نسبت به مسیر پیشرفت شغلی و بدبینی شغلی پاسخ دادند. درضمن، نمره معدل برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج، رابطه مثبت و معنادار بین خوش بینی شغلی، ادراک استخدام پذیری، عملکرد تحصیلی و خودکارامدی کاریابی و رابطه منفی و معناداری با بدبینی شغلی را نشان دادند. همچنین، اثر غیرمستقیم خوش بینی شغلی با ادراک استخدام پذیری ازطریق میانجی گری عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی تأیید شد؛ اما اثر غیرمستقیم بدبینی شغلی با ادراک استخدام پذیری ازطریق میانجی گری عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی تأیید نشد. به طور کلی، خوش بینی شغلی دانشجویان منجر به افزایش ادراک استخدام پذیری آنها و بدبینی شغلی دانشجویان منجر به کاهش ادراک استخدام پذیری آنها می شود؛ همچنین، خوش بینی شغلی می تواند با افزایش عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی کاریابی به افزایش ادراک استخدام پذیری دانشجویان منجر شود.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی بر تمایل به جبران زنان درگیر طلاق عاطفی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
82 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان گروهی غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی بر تمایل به جبران زنان درگیر طلاق عاطفی شهر اصفهان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان دارای طلاق عاطفی بود که در سال 1400-1399 جهت دریافت خدمات مشاوره خانوادگی به کلینیک های تحت حمایت سازمان بهزیستی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 60 زن به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش اول (20 نفر)، آزمایش دوم (20 نفر) و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش مداخله غنی سازی روابط زناشویی اولسون (1999) را در هفت جلسه و مداخله بخشودگی انرایت (2001) را در نه جلسه در طی دو ماه دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (1997) و تمایل به جبران وودیات و ونزل (2013) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله غنی سازی روابط زناشویی بر نمره تمایل به جبران (30/8=F، 001/0=P) و مداخله بخشودگی بر نمره تمایل به جبران (15/6 =F، 001/0=P) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. در ارتباط با مقایسه میزان اثربخشی مداخله غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی، نتایج نشان داد مداخله غنی سازی روابط زناشویی در طول زمان پایداری درمانی بیشتری در مقایسه با آموزه های بخشش درمانی دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان از مداخلات انجام گرفته در مراکز مشاوره و خدمات روان شناسی خانواده، دادگاه ها و سازمان بهزیستی بهره گرفت.
الگوی ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام شهر تهران: مدلی برآمده از نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۲۴۴-۲۱۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناخت الگوی ساختار سازمانی در انجمن معتادان گمنام شهر تهران بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تئوری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه صاحب نظران و متخصصان و اعضای پیشکسوت انجمن معتادان گمنام بود و از بین آن ها 18 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی با استفاده از نرم افزار MAX.QDA 2020 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مقوله محوری در ساختارِ سازمانی انجمن معتادان گمنام پذیرش هدفمندی فرایند بهبودی بود. شرایط زمینه ای شامل اصول اساسی انجمن و ویژگی های سازمانی و شرایط علّی شامل باورهای بنیادین، دوگانه های انجمن و سلطه ایمان محوری بود. مقوله های دیالکتیک فرد و جامعه در انجمن، فرصت های درون انجمنی و تهدیدهای درون سازمانی نیز شرایط مداخله ای این ساختار سازمانی را تشکیل دادند. استراتژی های انجمن معتادان گمنام نیز شامل استراتژی های سازمانی و مکانیسم های بازتوانی بودند. در نهایت، مقوله شیوه های درمانی و مکانیسم بازتوانی به عنوان پیامد ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام در شیوه اجرا اگرچه موفقیت های چشمگیری داشته است، اما در ساختار قدرت که سلسله مراتبی و مبتنی بر حلقه های عمودی قدرت است و در برخی باورهای بنیادین با استحاله هویت افراد وابسته به مواد روبرو شده که انتقاد برخی از بنیان گذاران این انجمن در ایران را نیز به همراه داشته است.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر رایانه بر نظم جویی هیجان زنان باردار مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۳۲۶-۲۳۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: درصد بالایی از زنان باردار علائم اضطرابی را تجربه می کنند. مرور مطالعات اخیر نشان می دهد مداخلات روانشناختی کنونی کانون تمرکز خود را بر دوران بارداری قرار نداده اند. ازاین رو توجه به اهمیت بررسی اختلالات اضطرابی دوران بارداری و تأثیر این اختلالات بر نظام سلامت روان، ارزیابی اختلالات اضطرابی باید مورد توجه مطالعات بالینی کنترل شده قرار بگیرد. هدف: هدف این مطالعه بررسی تأثیر روان درمانی شناختی-رفتاری مبتنی بر کامپیوتر (ECBT) بر نظم جویی هیجان زنان باردار بود. روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه مورد مطالعه را زنان باردار هفته 30-13 باردار، تک قل و مبتلا به اختلالات اضطرابی شهرستان بابل تشکیل می دهند. در یک طرح پیش آزمون و پس آزمون، 84 زن باردار در هفته های 30-13 بارداری، در کلینیک های بارداری به دو گروه آزمایش (42 نفر) و گواه (42 نفر) تقسیم شدند. شرکت کنندگان در هر دو گروه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی (2002) را در دو سری پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و نرم افزار SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که ECBT قادر به بهبود نظم جویی هیجان در زنان باردار است (05/0 p<). پیش آزمون و پس آزمون نظم جویی هیجان تفاوت معناداری را در ارزیابی اندازه گیری مکرر نشان داد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، به کارگیری درمان شناختی رفتاری مبتنی برکامپیوتر را در کاهش مشکلات هیجانی زنان باردار مبتلا به اختلالات اضطرابی پیشنهاد می کند. همچنین نتایج به دست آمده به روانشناسان و متخصصان حوزه سلامت زنان کمک می کند بینش های جدیدی در ارتباط با درمان های برخط کسب کنند.
The Relationship between Resilience and Depression in Patients with Cardiovascular Disease
حوزههای تخصصی:
Coronary heart disease is the most common type of heart disease in which the arteries of the heart become narrow and stiff. The purpose of this study was to determine the relationship between resilience and depression among patients with cardiovascular disease. This study is descriptive and correlational. The statistical population of this research includes all cardiovascular patients in East Guilan province in 2018. From the target population, 150 patients were selected using purposeful sampling, and then resilience (CD-RIS) and depression (questionnaires ZSD) were administered on them, and then the data were analyzed using correlation and regression methods. were analyzed multiple times. The findings showed that there is a negative relationship between resilience and depression among patients with cardiovascular disease (P<0.01). Also, resilience negatively and depression positively predicted the severity of heart disease (P<0.01). The results emphasize the need to strengthen resilience in order to reduce depression in cardiovascular patients.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر تحمل پریشانی و بازداری هیجانی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
23 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر تحمل پریشانی و بازداری هیجانی دانش-آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مرکز جامع سلامت سیدحاتمی اردبیل در سال 1400 بود. از جامعه مذکور 30 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل جایگزین شدند. این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت قرار گرفت، در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت پرسشنامه های تحمل پریشانی و بازداری هیجانی به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون تحمل پریشانی و بازداری هیجانی گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری دارد (01/0=P). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت موجب بهبود نمرات تحمل پریشانی و بازداری هیجانی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شد.
نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
135 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پرخطر دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. این پژوهش از لحاظِ هدف در زمره ی پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مقاطع متوسطه اول و دوم (13 تا 18 سال) شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه-ی هوش هیجانی شات (1998) و آزمون های نرم افزاری خطرپذیری بادکنکی بارت لجئوز و همکاران (2002) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون-کوهن و همکاران (2001) جمع آوری شد. در بخش تجزیه و تحلیل آمار استنباطی از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد که تئوری ذهن بر هوش هیجانی تاثیر مثبت و معناداری دارد(05/0 p< و با ضریب اثر23/0)، تئوری ذهن بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 13/0)، هوش هیجانی بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 0/18) و نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر معنادار شد (001/0 p< و با ضریب اثر 04/0). نهایتا یافته ها حاکی از آن بود که تئوری ذهن و هوش هیجانی نتوانستند عملکرد تصمیم گیری پرخطر را در نوجوانان بهبود بخشند.
تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر خشونت خانوادگی با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
378 - 396
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر خشونت خانوادگی با رویکرد نظریه زمینه ای بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه زمینه ای به مطالعه عوامل و پیامدهای خشونت علیه زنان در خانواده پرداخته است. برای گردآوری اطلاعات و انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و با پیشرفت مطالعه، نمونه گیری موارد مطلوب صورت گرفت که تا رسیدن به اشباع نظری با 21 نفر از زنان مورد خشونت قرار گرفته که به مرکز اورژانس اجتماعی شهر نهاوند مراجعه کرده اند، مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمد. که بعد از تحلیل و بررسی محتوای مصاحبه ها، با کدگذاری باز 202 مفهوم اولیه و در کدگذاری محوری، 20 مقوله عمده و درنهایت یک مقوله مرکزی یا هسته ای استخراج گردید. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که عواملی نظیر اعتیاد شوهر، مشکلات و اختلالات شخصیتی، ازدواج اجباری و زودهنگام، نگرش مردسالاری در خانواده، عدم حمایت خانوادگی، نقص جامعه پذیری و تربیت اجتماعی و شرایط نامناسب اقتصادی از عوامل مؤثر و عمده در افزایش و بروز خشونت علیه زنان در خانواده محسوب می شوند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج و یافته های به دست آمده از این پژوهش کیفی، برگزاری کارگاه ها جلسات مهارت های زندگی و مشاوره های پیش از ازدواج جهت افزایش آگاهی و شناخت زوجین از هم و برخورد با یکدیگر مخصوصاً در اوایل زندگی جهت مقابله و کاهش پدیده خشونت علیه زنان پیشنهاد می شود.
تاثیر آموزش مشغولیت تحصیلی بر توان بخشودگی و افزایش جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
81 - 68
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مشغولیت تحصیلی بر توان بخشودگی و افزایش جهت گیری مثبت دانش آموزان دوره متوسطه انجام شد. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و طرح تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختردوره متوسطه دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش، 30 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند(15 دانش آموز در گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله آموزش مشغولیت تحصیلی را طی دو ماه در 12 جلسه 75 دقیقه ای دریافت کرد. پرسشنامه های استفاده شده در این پژوهش شامل بخشودگی احتشام زاده و همکاران(1389)، جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه ابوالمعالی و احمدی(1396)بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش مشغولیت تحصیلی بر توان بخشودگی و افزایش جهت گیری مثبت دانش آموزان دوره متوسطه تاثیر معنادار دارد. بدین صورت که این مداخله توانسته به افزایش توان بخشودگی و جهت گیری مثبت دانش آموزان دوره متوسطه منجر شود؛ بنابراین می توان گفت آموزش مشغولیت تحصیلی با بهره گیری از فنونی مانند آشنایی با مفهوم بخشندگی، پذیرش هیجانات، رویارویی با هیجانات، مهارت مسوولیت پذیری فردی و جمعی و خودآگاهی می تواند روشی کارامد برای افزایش توان بخشودگی و جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان دوره
مقایسه اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد گشتالت وآموزش مدیریت رفتاری والدین (PMT) بر سرعت پردازش و حافظه فعال کودکان با نشانه های نارسایی توجه- بیش فعالی (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد گشتالت وآموزش مدیریت رفتاری والدین بر سرعت پردازش و حافظه فعال کودکان با نشانه های نارسایی توجه- بیش فعالی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت داده ها از نوع تحقیق کمی و از نظر اجرا، تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه کودکان ۷ الی ۱۲ سال که به دلیل داشتن نشانه های نقص توجه/بیش فعالی، در نیمه دوم سال 1400 و سه ماهه اول 1401 به مراکز مشاوره و روانشناسی و درمانگاه بیمارستان رازی شهر تبریز مراجعه کردند، تشکیل می دهد. برای انتخاب نمونه ی تحقیق، تعداد 16نفر برای هر گروه به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به شکل گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (48نفر) قرار داده شدند. ابزارهای مورداستفاده پژوهش دو مقیاس سرعت پردازش و حافظه فعال وکسلر4 بود. یافته ها: براساس نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره، تفاوت معنی داری در میزان اثربخشی دو روش مداخله بازی درمانی و مدیریت رفتاری مشاهده شد (05/0>p)؛ بررسی اندازه اثر نشان داد که بیشترین تفاوت در نمره کل سرعت پردازش با ضریب 478/0 مشاهده شد. نتیجه گیری: در کل، چنین استنباط می شود که مداخله بازی درمانی مبتنی بر رویکرد گشتالت پتانسیل اثربخشی در جهت افزایش ظرفیت حافظه فعال و سرعت پردازش را دارد و متخصصان آموزشی و درمانی می توانند جهت کنترل بیش فعالی کودکان، از این مداخله استفاده نمایند.
واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مردسالارانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی روزمره علاوه بر این که بستر اعمال قدرت در جامعه محسوب می شود پتانسیل هایی نیز برای عملِ رهایی بخش و خلاقیت و استقلال سوژه فراهم می کند. خانواده به عنوان یکی از مهم ترین عرصه های زندگی روزمره است که زنان در آن نقش آفرین اصلی شمرده می شوند. با توجه به این که این حوزه نیز خالی از مناسبات قدرت نیست مانند بقیه ی عرصه های اعمال استراتژی های قدرت مقاومت هایی را نیز در خود جای می دهد. پژوهش حاضر به واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه می پردازد. در این مقاله تلاش شد زندگی زنان در متن جامعه مردسالارانه مورد بررسی قرار گرفته و برخی عوامل پراهمیت در تثبیت یا تغییر وضعیت آنان خصوصاً در خانواده واکاوی شود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده است. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان و صاحب نظران علمی و اجرایی، در رشته های جامعه شناسی و علوم سیاسی که در بحث توسعه، توسعه سیاسی و همچنین در بحث توانمند سازی زنان در حوزه های مختلف توسعه، صاحب تالیفات هستند ( با تاکید بر اینکه از خبرگان زن حتما استفاده گردد) و از روش نمونه گیری هدفمند در بخش کیفی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که جامعه پذیری جنسیتی با فراوانی 377 بیشترین تاثیر را بر واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه و مولفه تقدس بخشی به مفهوم زن با فراوانی 69 دارای کمترین تاثیر می باشد. از بین زیر مؤلفه ها، بیشترین زیر مؤلفه عدم توان کشور در استفاده از پتانسیل زنان با تعداد 57 بیشترین تاثیر را بر افزایش مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش، حاکی از این است که جامعه پذیری جنسیتی در ایجاد و ادامه ی آسیب های وارده بر زنان در جامعه نقش قابل توجهی دارند و میتواند مسیر صحیح را با چالش های اساسی مواجه کند. نتایج این مطالعه می تواند در شناسایی و کاهش آسیب های ناشی از واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه مؤثر واقع شود. تازه های تحقیق اکبر اعتباریان: Google Scholar, Pubmed
چگونه توانستم مشکل عدم یادگیری دانش آموز کم شنوایم را برطرف نمایم؟
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
18 - 23
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که یکی از راه های برقراری ارتباط افراد بشر زبان تصور می باشد، کودک ناشنوا برای برقراری ارتباط با بهره گیری از حس شنوایی، آنچه را که می شنود در ذهن خود تکرار می کند و از طریق گفتار مداوم شروع به گفتن کلمات می شود. که این امر بر رشد عقلانی او تأثیر بسزایی دارد؛ اما این فرایند ارتباطی در کودکان کم شنوا به علت نقص شنوایی اتفاق نمی افتد.شنوایی یکی از حیاتی ترین توانایی های حسی است، یادگیری که اساسی ترین توانمندی برای سازگاری انسان با محیط رشد ذهنی به شمار می آید به شدت تحت تأثیر حس شنوایی قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر بررسی نتایج پژوهش های انجام شده پیرامون تأثیر آسیب شنوایی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کم شنوا در حوزه مهارتهای اساسی یادگیری شامل خواندن، نوشتن در درس ها است.از جمله مشکلات افت شنوایی و تاثیر آن بر گفتار و زبان کودکان باید به موفق نشدن در مدرسه و سخت بودن برقراری ارتباط با دیگران اشاره کنیم. این دسته از کودکان در توسعه مهارت های اجتماعی مشکل دارند و ممکن است نخواهند با دیگر کودکان بازی کنند و حرف بزنند. کودکان مبتلا به کم شنوایی با سرعتی مشابه با کودکان با قدرت شنوایی طبیعی، واژه ها را یاد نمی گیرند از طرفی در اطلاع از معانی متفاوت یک کلمه مشکل دارند.اینجانب تلاشم بر این است که در اقدام پژوهی فوق دانش آموز کم شنوا را به یادگیری بهتر در درس هایش علاقه مند و موفق گردانم.
پیش بینی رضایت زناشویی براساس نگرش به معنویت وتاب آوری در همسران جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
173 - 191
حوزههای تخصصی:
وقوع جنگ ازجمله عواملی است که می تواند منجر به اختلال استرس پس از سانحه شود. پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش نگرش معنوی و تاب آوری در پیش بینی رضایت زناشویی همسران جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه در استان آذربایجان شرقی انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است و از جامعه آماری تحقیق شامل همسران جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه استان آذربایجان شرقی بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها به ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های نگرش معنوی شهیدی و فرجی، تاب آوری کانور ودیویدسون، رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های نگرش به معنویت و مؤلفه های تاب آوری با رضایت زناشویی همبستگی معناداری دارند. نگرش به معنویت و تاب آوری 42 درصد تغییرات را در رضایت زناشویی پیش بینی می کنند. از بین مؤلفه های نگرش به معنویت، توانمندی معنوی و از بین مؤلفه های تاب آوری، تأثیرات معنوی، پذیرش مثبت تغییر، کنترل ادراک شده می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند. قدرت پیش بینی سایر متغیرها (نگرش معنوی، اعتماد به غرایز و احساس شایستگی) معنی دار نیست. نتایج این تحقیق لزوم انجام مداخلات در راستای ارتقای تاب آوری و نگرش به معنویت را برای بهبود رضایت زناشویی در همسران جانبازان اختلال استرس پس از سانحه خاطرنشان می سازد.
مدل درگیری تحصیلی بر اساس سرمایه روان شناختی با میانجی گری خودتعیین گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل درگیری تحصیلی بر اساس سرمایه روان شناختی با میانجی گری خودتعیین گری بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه مورد مطالعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم استان تهران در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 305 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان رباط کریم و پرند بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های درگیری تحصیلی (ریو، 2013)، سرمایه روان شناختی و خودتعیین گری پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل داده ها با نرم افزار Spss-24 و Amos-21 و با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد که نقش میانجی گر خودتعیین گری در ارتباط بین سرمایه روان شناختی با درگیری تحصیلی، مثبت و معنادار است و الگوی پیشنهادی 33 درصد از واریانس درگیری تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کند. بر پایه یافته های پژوهش مشخص شد تأثیر سرمایه روان شناختی بیش از آن که مستقیم باشد غیرمستقیم و از طریق خودتعیین گری است. در نتیجه با افزایش سرمایه روان شناختی، خودتعیین گری و درگیری تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد.
اثر بخشی آموزش مبتنی بر نظریه ذهن شناختی و عاطفی بر بهبود همدلی سرد و گرم در کودکان قربانی کودک آزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
111 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش مبتنی بر نظریه ذهن شناختی_عاطفی بر بهبود همدلی سرد و گرم در کودکان قربانی کودک آزاری بود. در راستای این هدف در قالب طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه منفرد تعداد 2 کودک قربانی سواستفاده عاطفی به شیوه هدفمند انتخاب شدند.مطابق با طرح پژوهشی، در مرحله خط پایه با استفاده از پرسشنامه همدلی دادس و همکاران وضعیت همدلی سرد و گرم آزمودنیها اندازه گیری شد. سپس در مرحله مداخله ، طی دوازده جلسه ، مهارتهای نظریه ذهن شناختی_عاطفی بر اساس الگوی هال و همکاران به مرحله اجرا گذارده شد.در این راستا،طی جلسات چهارم، ششم،هشتم،دهم و دوازدهم، وضعیت همدلی سردوگرم آزمودنیها اندازه گیری شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل چشمی و نموداری و نیز محاسبه درصد بهبودی و اندازه ی اثر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد آموزش مهارتهای تئوری ذهن عاطفی_شناختی در بهبود همدلی سردوگرم کودکان قربانی سوء استفاده عاطفی، از نظر بالینی اثربخش است. این یافته ها تلویحات عملی در عرصه های بالینی داشته و نشان میدهند که ارتقاء و بهبود تئوری ذهن موجبات مصون سازی کودکان در برابر آسیب های ناشی از سوء استفاده عاطفی می گردد.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر سرکوبگری عاطفی و خودنهان سازی در نوجوانان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
135 - 143
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی در نوجوانان رشد شخصی و شغلی را به شدت می تواند مختل کند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر سرکوبگری عاطفی و خودنهان سازی در نوجوانان مبتلا به افسردگی بود.روش: پژوهش نیمه آزمایشی و بر اساس طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش منطقه ۵ تهران در سال 1401 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان فراشناختی، درمان شفقت محور و گروه گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش 1 تحت جلسات درمان فراشناختی و گروه آزمایش 2 تحت جلسات درمان شفقت محور قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های افسردگی بک (1996)، سرکوبگری عاطفی لارسون و جاستین (1990) و پرسشنامه سازگاری وینبرگر (1971) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین درمان فراشناختی نسبت به درمان شفقت محور دارای اثربخشی بیشتری در کاهش سرکوبگری عاطفی و خودنهان سازی در نوجوانان بود (05/0>P).نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، درمان فراشناختی با سازماندهی مجدد هیجانی، کنترل شناختی و تحمل پذیری منجر به کاهش سرکوبگری عاطفی و خودنهان سازی نوجوانان مبتلا به افسردگی شد؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش ها در کنار سایر روش های درمانی در جهت بهبود کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به افسردگی استفاده شود.