فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۱۴۱ تا ۷٬۱۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:کودک آزاری و غفلت ازکودکان از جمله شایع ترین و پیچیده ترین مسایل روانی- اجتماعی جامعه است و پیامدهای جدی عاطفی و رفتاری در کودکی و بزرگسالی دارد. از آنجا که کودک آزاری با دورنمایی از عوامل مثل عوامل فردی در والدین، خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی و عوامل اجتماعی فرهنگی که واحد خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد، مد نظر قرار می گیرد، هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل روانی، اجتماعی و جمعیت شناختی در کودک آزاری بود.
روش ها: 260 دانش آموز مقیاس خودگزارشی کودک آزاری را تکمیل کردند و با توجه به نمرات آن، دانش آموزان به دو گروه آزار دیده و ندیده تقسیم شدند. از والدین آنها نیز خواسته شد که پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی و پرسشنامه SCL90 را تکمیل کنند.
نتایج: نتایج نشان داد که جنسیت کودک، طلاق و نامادری و از میان ویژگی های روانی مادران، پرخاشگری و افکار پارانوییدی با کودک آزاری رابطه معنادار دارد(p<0.001). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادکه پرخاشگری، طلاق، شغل مادر و جنسیت کودک، می توانند کودک آزاری را به طور معناداری پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: داشتن عوامل چندگانه خطر ساز ممکن است خطر آزار را ترکیب کند، فهم کامل عواملی که کودکان را در معرض خطر روبرو شدن با بدرفتاری یا آزار قرار می دهد، به گسترش راهبردهای مداخله ای مهم و اساسی کمک می کند.
ویژگی های روانسنجی پرسشنامه پنج بعدی ذهن آگاهی در بین مردم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه پنج بعدی ذهن آگاهی، شامل: همسانی درونی، پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا (تشخیصی) بود. به این منظور، نمونه ای با حجم 500 نفر از مردم شهر اصفهان (292 زن و 179 مرد) با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از همه شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسشنامه پنج بعدی ذهن آگاهی، افسردگی، رضایت از زندگی و ویژگی فراخلق را تکمیل کنند و داده ها با تحلیل عاملی تأییدی تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل عامل تأییدی گویه های پرسشنامه ذهن آگاهی نشان داد که این مقیاس دارای پنج عامل بوده که شاخص های نیکویی برازش، مدل مؤید برازش مدل با داده ها بوده است. پایایی ضرایب همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه (با مقدار 81/0) رضایت بخش به دست آمد. ضرایب روایی همگرا و واگرای پرسشنامه ذهن آگاهی با مقیاس های افسردگی، رضایت از زندگی و ویژگی های فراخلق به ترتیب (424/0-، 257/0 و 588/0) به دست آمد که معنادار بود (0001/0p<). در مجموع، با توجه به روایی و پایایی این پرسشنامه، می توان در محیط های بالینی و آموزشی به منظور بررسی این سازه روان شناختی از آن استفاده نمود.
بررسی عوامل زمینه ای و علل مؤثر بر طلاق: یک تحلیل اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۷ شماره ۷۱
765-774
حوزههای تخصصی:
زمینه: طلاق یک پدیده اجتماعی، با پیامدهای منفی اجتماعی- اقتصادی و روانشناختی است. نرخ طلاق در سال های اخیر در بسیاری از کشورها و از جمله در کشور ما افزایش چشمگیری یافته است. بررسی علل طلاق می تواند به عنوان نخستین گام در جهت پیشگیری از این واقعه آسیب زا باشد. هدف : این پژوهش با هدف بررسی عوامل زمینه ای و علل مؤثر بر طلاق از دیدگاه متقاضیان طلاق انجام گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش، مراجعه کنندگان به دو مجتمع قضایی خانواده در شهر تهران و یک مجتمع در شهر یزد بودند. گروه نمونه شامل 314 نفرند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه (فهرست مشکلات زناشویی) محقق ساخته است که شامل اطلاعات جمعیت شناختی و 28 سؤال بر اساس مشکلات شایع بین همسران است. روش آماری پژوهش حاضر، استفاده از آماره های توصیفی و دسته بندی عوامل طلاق بر اساس تحلیل عاملی بود. یافته ها : اکثریت متقاضیان طلاق را زنان تشکیل می دهند. بیش از نیمی از افراد، دوره نامزدی نداشته اند؛ بیش از 65 درصد پیش از ازدواج درباره ی همسرشان تحقیق نکرده بودند؛ حدود 30 درصد علیرغم مخالفت والدینشان مبادرت به ازدواج کرده بودند؛ بیش از 55 درصد کمتر از 5 سال زندگی مشترک داشتند و فقط 16 درصد برای حل مشکلاتشان از دیگران کمک خواسته بودند. همچنین به منظور کشف و دسته بندی این دلایل، از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج نشان داد که همه دلایل طلاق را می توان در سه عامل پیش از ازدواج، در حین ازدواج، و دوره ی پایانی زندگی مشترک دسته بندی نمود.این سه عامل عبارتند از: اول عامل علاقه به خانواده؛ دوم: عامل رضایت جنسی، دغدغه تکرارازدواج ؛ سوم: ازدواج تحمیلی، مدت ازدواج. نتیجه گیری: می توان گفت که فقدان آگاهی های مناسب از ازدواج و نیز عدم مهارت کافی در تنظیم روابط زناشویی منجر به ایجاد مشکلات جدی و شرایط نامساعد زندگی می گردد. نتایج این پژوهش می تواند با توجه به مهمترین دلایل طلاق، راهکارهایی را برای تدوین برنامه های آموزشی برای همه زوج ها مخصوصاً زوج های جوان فراهم نماید.
" صدادرمانی و بهداشت روان "
حوزههای تخصصی:
رابطه ی باورهای اساسی دینی و سبک دلبستگی به خداوند با فرسودگی شغلی درکارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرسودگی شغلی، عواقب و هزینه های بسیاری بر سازمان ها و کارکنان تحمیل می کند اما باورهای دینی و سبک های دلبستگی به خداوند قادرند آن را تغییر دهند. هدف این پژوهش بررسی باورهای اساسی دینی و سبک دلبستگی به خداوند به عنوان پیش بین های فرسودگی شغلی است.
روشکار: جامعهی آماری این پژوهش توصیفی همبستگی را 300 تن از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تشکیل دادند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات با پرسشنامههای فرسودگی شغلی مازلاک و باورهای اساسی دینی رجائی و پرسشنامهی محقق ساختهی سنجش سبک های دلبستگی به خداوند، جمعآوری گردیدند. داده ها با نسخهی 19 نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی، ضرایب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، آزمون تی و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند.
یافتهها: رابطهی باورهای اساسی دینی (000/0=P و30/0-=r) و سبک دلبستگی به خداوند، با فرسودگی شغلی (010/0 =P و 15/0-=r) منفی معنی دار و رابطهی بین باورهای اساسی دینی و سبک های دلبستگی به خداوند، مثبت و معنی دار (000/0=P و 31/0 =r) بود. در مدل رگرسیون (000/0=P و 19/18=F) نیز تاثیر همزمان باورهای اساسی دینی و سبک های دلبستگی به خداوند بر فرسودگی شغلی تایید گردید. فرسودگی شغلی نیز در بین مردان و زنان اختلاف معنی داری را از خود نشان داد و در زنان بالاتر از مردان گزارش گردید (004/0=P).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که باورهای اساسی دینی و سبک های دلبستگی به خداوند می توانند از فرسودگی شغلی بکاهند.
مقایسه تحولی نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبه ای از شناخت اجتماعی که در سال های اخیر توجه فزاینده ای را به خود جلب کرده است، تحول نظریه ذهن در کودکان می باشد. این توانایی برای کارکرد اجتماعی مهم است و به کودکان کمک می کند تا روابط شان با دیگران را هماهنگ کنند. این پژوهش با هدف مقایسه تحول نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، سطح 2 و سطح 3) در دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری مقطع ابتدایی و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنسیت، تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی خانواده) انجام شد. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری شهر قوچان که در سال 91-92 در مدارس عادی ثبت نام کرده و مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. انتخاب نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و از بین دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری که در مرکز آموزش وتوانبخشی مشکلات ویژه یادگیری امید قوچان دارای پرونده بودند 80 نفر انتخاب شدند. برای مقایسه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با دانش آموزان عادی تعداد 80 نفر از دانش آموزان مدارس عادی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری همگن بودند انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق آزمون نظریه ذهن (فرم 38 سوالی) و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. برای بررسی فرضیه پژوهش تحلیل کواریانس، آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل و تحلیل رگرسیون چند متغیری (با کدگذاری تأثیر) و نرم افزار SPSS-17 به کار رفت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که بین نمرات کلی نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، 2 و 3) در دانش آموزان عادی و دارای اختلال یادگیری تفاوت وجود دارد.و این تفاوت در سطح 01/0 معنی دار است ( 01/0 >P ) و دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی در تکالیف نظریه ذهن عملکرد خوبی نداشتند.
استرس ناباروری
حوزههای تخصصی:
نقش تشکیل خانواده در رشد فردی و اجتماعی
حوزههای تخصصی:
کانون کنترل درونی و بیرونی
حوزههای تخصصی:
ساختار معرفتی فلسفه های تعلیم و تربیت اسلامی: مبناگروی یا انسجام گروی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسشی که این مقاله حول آن تکوین یافته، آن است که چه نسبتی میان حوزه معرفتی فلسفه تعلیم و تربیت در اسلام با دو رویکرد معرفت شناسی برقرار است؟ دو نوع رویکرد موجود در ساختار معرفتی، هر یک با چالش هایی مواجه اند. مهم ترین چالش رویکرد انسجام گروی، چالش توجیه بیرونی است و چالش هایی چون دشواری حفظ روابط مبناگروانه از نظر تا عمل تربیتی، چند رگه بودن نظریه های تربیتی و جایگاه گزاره های مبتنی بر نص (آیات و روایات)، دشواریهای پیش روی رویکرد مبناگروانه اند. نگارندگان، ساختاری جدید را برای به کارگیری در این فلسفه ها پیشنهاد می دهند که از آن می توان به \""مبناگروی تعدیل یافته\"" یاد کرد. در این رویکرد، ساختار کلان فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر اساس ساختار مبناگرا و به صورت قیاسی تکوین می یابد، اما در مواضعی با شرایط خاص و به صورت موقت، انسجام گروی به طور خُرد به کار می رود. این شرایط خاص عبارت اند از: 1) قرار گرفتن در بخش سرشاخه های مرتبط با گزاره های علمی، 2) جایگاه هایی که امکان توجیه برون دینی وجود ندارد و 3) سرشاخه های معطوف به مسائل روز. در این حالت، با بهره گیری از ساختار انسجام گرا و به روشی کارکردی، گزاره ها توجیه می شوند. با این فرض، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، ساختاری مبناگروانه خواهد یافت که در برخی مواضع محدود، حلقه هایی انسجام گرایانه در آن تکوین خواهد یافت. این حلقه های انسجام گرایانه به صورت انسجام گرایانه و نه استنتاجی، به کل ساختار مبناگروانه اتصال خواهند یافت و ساختار را بسط می دهند. سه نوع از این حلقه های انسجامی در سطح مبانی مامور تقویت توجیه، بسط مبانی و آزمون انسجام ساختارند و یک حلقه دیگر، مامور بسط دلالتهاست.
بررسی تأثیرآموزش مهارت های ارتباطی بر ابعاد سازگاری زناشویی والدین دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه کمال گرایی و اختلالات مرتبط در فرزندان اول، وسط و آخر:(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: Sulloway پیشنهاد کرده است که ترتیب تولد بر صفات شخصیت تأثیر می گذارد و فرزندان اول کمال گراتر و روان رنجورتر از فرزندان بعدی می شوند. کمال گرایی در حالت های مرضی ارتباط نزدیکی با اختلالات خوردن، وسواسی جبری و شخصیت وسواسی جبری دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر ترتیب تولد در کمال گرایی، نگرش های خوردن مرضی، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت وسواسی جبری بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تحقیقات پس رویدادی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های شهید مدنی آذربایجان، آزاد اسلامی و پیام نور تبریز و سراب که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ای به حجم 790 نفر (259 فرزند اول، 380 فرزند دوم و 181 فرزند آخر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و با پرسش نامه های کمال گرایی هیل، نگرش های اختلال خوردن، پرسش نامه بازنگری شده وسواسی جبری و مقیاس شخصیت وسواسی جبری پرسش نامه شخصیت چندمحوری بالینی میلون-2 مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و روش تحلیل کوواریانس یک راهه تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که فرزندان اول، وسط و آخر در کمال گرایی، نگرش های خوردن مرضی، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت وسواسی جبری تفاوت معنی داری با هم ندارند (10/0 < P).
نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاضر نظریهSulloway مبنی بر اثر ترتیب تولد بر صفات شخصیت را تأیید نمی کند.
تأثیر سبک های دلبستگی، انطباق پذیری و پیوستگی در خانواده بر میزان تاب آوری و رابطه آن با احساس غم غربت در میان دانشجویان مقیم خوابگاه دانشگاه الزهرا(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سبک های دلبستگی و انطباق پذیری و پیوستگی در خانواده بر میزان تاب آوری و رابطه آن با احساس غم غربت در میان دانشجویان سال اول مقیم خوابگاه دانشگاه الزهرا(س) در سال تحصیلی 1392- 93 انجام شد. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی و از نوع همبستگی چند متغیره بود. جامعه آماری این پژوهش با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان(1972)، از میان دانشجویان مقطع کارشناسی ورودی 92 مستقر در خوابگاه های دانشگاه الزهراء(س)، نمونه ای به تعداد 121نفر بودند. ابزارهای به کارگرفته شده شامل پرسشنامه تاب آوری کانرو دیویدسون، مقیاس انطباق پذیری و پیوستگی خانواده (FACE-3)،پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (RAAS)و پرسشنامه احساس غم غربت (HQ) بود. به منظور بررسی فرضیه ها، از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره از نوع گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین تاب آوری و سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معناداری وجود دارد و می توان تاب آوری دانشجویان را با توجه به سبک دلبستگی اجتنابی آن ها پیش بینی کرد، انطباق پذیری و پیوستگی در خانواده، در تاب آوری دانشجویان مؤثر نیست، بین تاب آوری و احساس غم غربت دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد.
"سبک های دلبستگی و محرومیت های ارتباطی "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عملکرد تربیت هنری بر مبنای عناصر برنامه درسی در درس علوم تجربی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به بررسی عملکرد تربیت هنری در درس علوم تجربی بر مبنای عناصر برنامه درسی در پایه ششم پرداخته شده است.تربیت هنری و مؤلفه رهای آن در آموزش با توجه به نظر کارشناسان و متخصصان حوزه آموزش و اساتید دانشگاه، از سند برنامه درسی جمهوری اسلامی ایران استخراج شده است. در ایران علی رغم توجه به تربیت هنری در سند برنامه درسی، به عملکرد آن توجهی خاص صورت نگرفته است. نوع تحقیق کاربردی و روش انجام آن نیمه تجربی است که در قالب گروه پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفته است. نمونه ای شامل 60 دانش آموز پایه ششم بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفته اند. از میان مهم ترین مؤلفه های تربیت هنری در نظام آموزشی می توان به پرورش حواس، ایجاد حس زیبایی شناسی، قدرت تخیل و خلاقیت اشاره کرد. با درنظر گرفتن عناصر برنامه درسی(هدف، محتوا، روشهای تدریس، ارزشیابی) نمون برگی (چک لیست) تهیه و تدوین شده است. تربیت هنری در گروه آزمایش طی جلساتی معین انجام پذیرفته است. نتایج به طور کلی حاکی از آن است که عملکرد مؤلفه های تربیت هنری در عناصر برنامه درسی و اعمال آن در کلاس تغییرات مثبت و معناداری در ارتقای سطح یادگیری و خلاقیت دانش آموزان به وجود آورده است. پیشنهاد می شود در کلیه سطوح ابتدایی و دروس گوناگون از این عملکرد بهره لازم برده شود تا اثرات مثبت این نوع برنامه درسی مشخص شود.