مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
بیماری عروق کرونر
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تأثیر مقابلهدرمانگری بر کاهش تنیدگی زنان مبتلا به اختلال عروق کرونر انجام شد.
روش: جامعه آماری، شامل همه بیماران زن مبتلا به این اختلال بود که در سال 1387 به کلینیک تخصصی قلب فرمانیه تهران مراجعه کردند. پرسشنامه رویدادها و تغییرات زندگی مککابین توسط 100 نفر از زنان بیمار در فاصله سنی 35 تا 55 سال تکمیل شد. سپس، 40 نفر که بالاترین نمره تنیدگی را داشتند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. نمونهها بهطور تصادفی به دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش، 10 جلسه با استفاده از روش مقابلهدرمانگری تحت درمان فردی قرار گرفتند. دادهها بهروش تحلیل واریانس با اندازههای مکرر تحلیل شدند.
یافتهها: نمرات کل تنیدگی و تنیدگی با سرچشمه تعارضات و مشکلات درونخانوادگی در گروه آزمایش بهطور معنیداری کاهش یافتند. اجرای پردازشهای آماری با روش تحلیل کوواریانس نیز نتیجه یکسانی داشت.
نتیجهگیری: مقابله درمانگری می تواند تنیدگی زنان دارای اختلالات عروق کرونر را کاهش داده و مطابق مدل نظری مربوطه پیش بینی می شود در دراز مدت سهم تنیدگی در تشدید این اختلالات را کاهش دهد."
ارتباط فعالیت بدنی با غلظت فیبرینوژن و هموسیستئین سرم در مردان فعال،غیرفعال و مبتلا به بیماری عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این بازآزمایی مقطعی از نوع پژوهشهای تحلیلی و کاربردی است که با روش هم بستگی و مقایسه میانگین متغیرها و با هدف مقایسه ارتباط هم بستگی میزان فعالیت بدنی با غلظت فیبرینوژن و هموسیستئین سرم در گروههای منتخب مردان انجام شده است. آزمودنیهای این پژوهش 3 گروه از مردان میان سال 40 تا 55 سال فعال (سن 33/5 86/47 سال، شاخص توده جرم بدن kg/m2 26/2 96/27، و 15=nA )، غیرفعال (سن 34/4 53/43 سال، شاخص توده جرم بدن kg/m2 96/2 26/26، و 15= nS)، و مبتلا به CAD (سن 85/5 13/48 سال، شاخص توده جرم بدن kg/m2 34/2 44/26، و 15 = nC) بودند که از میان تعدادی افراد واجد شرایط، براساس اطلاعات حاصل از پرسشنامه های استاندارد NHIS و PA-R گزینش شدند. VO2 max تخمینی (فعال 563/2 039/39، غیرفعال 056/3 647/32، و CAD 275/4 378/30 mL.kg-1.min-1) شاخص میزان فعالیت بدنی (متغیر مستقل و پیشگو) است و از فرمول برآورد غیرتمرینی VO2 max دانشگاه هوستون برآورد شد. متغیرهای وابسته یا معیار نیز عبارت اند از غلظت ناشتای Fib (فعال 568/51 866/287، غیرفعال 215/49 800/299، و CAD 804/63 200/307 میلی گرم در دسی لیتر)، و Hcy (فعال 624/2 733/11، غیرفعال 869/3 400/12، و CAD 111/5 966/11 میکرومول در لیتر)، و سرم. Hcy سرم با روش ایمونواسی آنزیمی برحسب میکرومول در لیتر و Fib سرم با روش کرونومتریک برحسب میلی گرم در دسی لیتر با دستگاه تمام خودکار ایمونوآنالایزر ساخت شرکت بیومریوی فرانسه اندازه گیری شد. آزمونهای آماری مناسب عبارت بودند از کولمگروف ـ اسمیرنف، لوین، آنالیز واریانس یک طرفه، و کروسکال ـ والیس که در سطح معناداری 05/0≤ P انجام شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد تفاوت میانگینهای متغیرHcy (898/0=P) و Fib (630/0=P) در بین گروهها معنادار نبود. همچنین هیچ یک از ضریبهای هم بستگی (VO2 max با Hcy گروه فعال 251/0- ، غیرفعال 367/0، و CAD 141/0- و VO2 max با Fib گروه فعال 358/0، غیرفعال 139/0- و CAD 214/0-) محاسبه شده نیز معنادار نبود. لذا احتمالاً فعالیت بدنی در پژوهش حاضر بر غلظت فیبرینوژن و هموسیستئین سرم مردان میان سال تاثیری ندارد و ارتباط معناداری بین آنها نیست.
بررسی مقایسه رضایت زناشویی در بین بیماران عروق کرونر و افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رضایت زناشویی در بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر و مقایسه با افراد سالم انجام گرفت.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع مورد- شاهدی است. 50 نفر مبتلا به بیماری اختلال عروق کرونر از بیمارستان شهید مطهری فولاد شهر و 50 فرد سالم از شهر فولادشهر که از نظر متغیرهای تأهل، جنس با گروه بیمار یکسان شده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق آزمون رضایت زناشویی (IMS) satisfaction Index of marital جمع آوری شدند و با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با نرم افزار 16SPSS مورد تجزیه و تحلیل گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با کنترل سن و تحصیلات نشان داد که میان نمرات رضایت زناشویی بیماران عروق کرونر و افراد گروه سالم تفاوت معنی داری وجود دارد (87/0 = E، 31/2 = F، 05/0 > P).
نتیجه گیری: رضایت زناشویی بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر پایین تر از افراد گروه سالم بوده است.
مقایسه ی ابعاد کمال گرایی، سیستم های مغزی-رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه در جوامع مختلف با روند صعودی بیماری های قلبی–عروقی مواجه هستیم. مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی ابعاد کمال گرایی، سیستم های مغزی-رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی می باشد.
روش کار: در این پژوهش علی-مقایسه ای، داده ها از 150 نفر بیمار عروق کرونری مراجعه کننده و بستری شده در بیمارستان های قلب و عروق شهر تهران در سال 1392 و 150 نفر سالم جمع آوری شدند. این افراد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست، مقیاس سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری کارور وایت و مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون بودند. جهت تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل رگرسیون لجستیک دوجمله ای و یو مان-ویتنی و نسخه ی 18 نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج، ابعاد کمال گرایی متغیرهای تردید نسبت به اعمال، انتظارات والدین و نظم و ترتیب با متغیر ملاک (در دو وضعیت بیمار و سالم) رابطه ی مثبت و معنی دار داشتند (05/0>P). در سیستم مغزی-رفتاری، بازداری رفتاری و تفریح طلبی فعال سازی با متغیر ملاک رابطه ی منفی و معنی دار و جنگ و گریز با متغیر ملاک، رابطه ی مثبت و معنی دار داشتند (05/0>P). تاب آوری در دو گروه بیمار کرونری و افراد سالم، تفاوت معنی داری نشان نداد (158/0=P).
نتیجه گیری: اجزای خاصی از ابعاد کمال گرایی و سیستم های مغزی-رفتاری با بیماری عروق کرونر قلب، ارتباط اختصاصی دارد و می توانند مولفه های مناسبی در تحلیل های روان شناختی بروز بیماری کرونر قلب باشند.
هیجانات درک شده ی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری: مطالعه ی کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عوامل اجتماعی متعددی در اختلال وسواسی-اجباری نقش بازی می کنند و نوع رفتار و هیجانات خانواده درارتباط با بیمار از جمله عوامل مهم در شروع، شدت و عود اختلال وسواسی-اجباری شناخته شده است. مطالعه ی حاضر به منظور شناخت هیجانات درک شده ی بیمار در محیط خانواده انجام گرفته است. روش کار: مطالعه ی حاضر از نوع کیفی می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند بر روی 10 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری انجام شد. در این مطالعه از روش Focus Group جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. تمام اظهارات بیماران ضبط و کلمه به کلمه پیاده گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که هیجانات ادراک شده بیماران در 4 حیطه ی مربوط به هیجانات ابراز شده در خانواده شامل آمیختگی بیش از حد، انتقادگری، بی توجهی و عدم حمایت عاطفی و خشونت طبقه بندی می شود و این هیجانات باعث برانگیختن احساساتی نظیر عدم اعتماد به نفس، احساس تحت کنترل بودن، نداشتن حریم شخصی، احساس درک نشدن، خشم وعصبانیت، احساس گناه و ناامیدی، احساس تنهایی، افسردگی، بی ارزشی، بی توجهی و طرد شدن، اضطراب و خودسرزنشی در بیماران شده بود. نتیجه گیری: هیجانات درک شده ی بیماران از سوی خانواده، گویای واکنش های غیر انطباقی خانواده در ارتباط با بیمار می باشد که خود، تهدیدکننده ی سلامت بیماران و شکست نتایج درمانی و شدت و عود اختلال وسواسی-اجباری می باشد. هیجانات درک شده ی بیماران به گونه ای بیانگر عدم آموزش خانواده، عدم آشنایی آنان با ماهیت بیماری های روان پزشکی و به نوعی آشفتگی روانی و ارتباطات ناسالم در محیط خانواده می باشد بنابراین برگزاری جلسات آموزش خانواده به عنوان پایه و مکمل درمان در پیشگیری از عود اختلال وسواسی-اجباری باید مورد توجه درمانگران قرار گیرد.
مقایسه ی ابعاد کمال گرایی، سیستم های مغزی-رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه در جوامع مختلف با روند صعودی بیماریهای قلبی عروقی مواجه هستیم. مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی ابعاد کمال گرایی، سیستم های مغزی- رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی انجام شد. روش کار: در این پژوهش علی-مقایسه ای، داده ها از 300 نفر شامل 150 نفر سالم و 150 نفر بیمار که در سال 1392 به بیمارستان های قلب و عروق شهر تهران مراجعه و بستری شده بودند، جمع آوری گردید که با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده بودند. ابزار سنجش تحقیق شامل مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست، مقیاس سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری کارور وایت و مقیاس تاب آوری کانر دیویدسون بودند. تحلیل داده ها با تحلیل رگرسیون لجستیک دوجمله ای و یو-من ویتنی با کمک نسخه ی 18 نرم افزار SPSS انجام گرفت. یافته ها: ابعاد کمال گرایی متغیرهای تردید نسبت به اعمال، انتظارات والدین و نظم و ترتیب با متغیر بیماری عروق کرونر یا نبود آن (متغیر ملاک)، رابطه ی مثبت و معنی دار داشتند (05/0>P). در سیستم مغزی-رفتاری، بازداری رفتاری و تفریح طلبی فعال سازی با متغیر ملاک، رابطه ی منفی و معنی دار و جنگ و گریزبا متغیر ملاک، رابطه ی مثبت و معنی دار داشتند (05/0>P). تاب آوری در دو گروه تفاوتی نشان نداد (158/0=P). نتیجه گیری: اجزای خاصی از ابعاد کمال گرایی و سیستم های مغزی-رفتاری با بیماری عروق کرونر قلب، ارتباط اختصاصی دارد و می توانند مولفه های مناسبی در تحلیل های روان شناختی بروز بیماری کرونر قلب باشند.
تعیین کنندهای ساختی- سرمایه ای سبک زندگی سالم برای مقابله با بیماری های مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
110 - 142
حوزه های تخصصی:
بیماری های مزمن یکی از مهم ترین علل مرگ و میر در عصر حاضر هستند. اتخاذ سبک زندگی سالم یکی از بهترین شیوه های مقابله با این نوع بیماری ها است. این پژوهش، با هدف بررسی تعیین کنندهای ساختی- سرمایه ای سبک زندگی سالم در میان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر پیش از ابتلاء به بیماری انجام شد. روش پژوهش حاضر، پیمایش و از نوع مقطعی می باشد. حجم نمونه برابر با 412 بیمار (239 مرد و 173 زن) بوده است. نتایج: «مدل سازی معادلات ساختاری» نشان داد که داده های گردآوری شده، مدل ساختاری با متغیرهای بیرونی «موقعیت اقتصادی اجتماعی»، «شرایط زندگی» و «سرمایه مرتبط با سلامت» را تا حد قابل قبولی تأیید می کند. اثرات کل این سه متغیر بر سبک زندگی سالم برابر 46/0 محاسبه شد. به عبارت دیگر، 46 درصد از تغییرات سبک زندگی سالم میان بیماران به وسیله این سه متغیر قابل تبیین است و 54 درصد واریانس تبیین نشده مربوط به متغیرهای خارج از معادله است.
بررسی تأثیر درمان شناختی– رفتاری بر افسردگی و پروتئین واکنش دهنده ی سی در بیماران کرونری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری های قلبی- عروقی در صدر عوامل مرگ و میر دنیا قرار داشته و اختلال افسردگی شایع ترین اختلال روانی بیماران قلبی است. اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی و کاهش مرگ و میر ناشی از افسردگی در بیماران قلبی مورد بحث و اختلاف است. هدف: مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و پروتئین واکنش دهنده ی سی فوق حساس در بیماران کرونری انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل فعال بود. جامعه آماری کلیه مراجعه کنند گان به پژوهشکده قلب و عروق اصفهان در سال ۱۳۹۷ بود. ۵۰ بیمار به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش وکنترل فعال اختصاص یافتند. گروه آزمایش به مدت ۸ هفته تحت آموزش گروهی شناختی– رفتاری و گروه کنترل تحت آموزش های معمول پزشکی قرار گرفتند. ابزارها شامل پرسشنامه افسردگی بک و کیت تشخیص کمی پروتئین واکنش دهنده ی سی بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه های مکرر و نرم افزار SPSS نسخه ی ۲۴ استفاده شد. یافته ها: افسردگی و پروتئین واکنش دهنده ی سیتفاوت معنی داری در دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل اندازه گیری نداشته اند (۰/۰۵<P) ؛ بنابراین درمان شناختی– رفتاری بر کاهش افسردگی بیماران کرونری و پروتئین واکنش دهنده ی سی تأثیر معنادار ندارد (۰/۰۵<P). نتیجه گیری: طبق نتایج درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی بیماران کرونری و نیز پیش آگهی منفی در این بیماران تأثیری ندارد. این نتایج می تواند موجب اتخاذ رویکردهای درمانی جایگزین از سوی روانشناسان قلب و عروق گردد.
بررسی رابطه مشخصه های باروری با احتمال ابتلا به بیماری عروق کرونر در زنان کاندیدای آنژیوگرافی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باروری یکی از رویدادهای مهم در زندگی زنان به شمار می رود که می تواند پیامدهای تأثیرگذاری را بر وضعیت سلامت آنان داشته باشد. با این وجود، تأثیر تجربیات رفتاری باروری بر وضعیت سلامت زنان به صورت جدی کمتر در کانون توجه مطالعات قرار داشته است. در مقاله حاضر، برخی از خصوصیات باروری نظیر تعداد دفعات بارداری، تجربه باروری در سنین پرخطر زیر 18 سال و نیز بالای 35 سال در دو گروه از افراد مبتلا و غیر مبتلا به بیماری عروق کرونر و با حذف تاثیر ریسک فاکتورهای موثر بر بیماری، مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، 217 نفر زن کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر طی یک دوره سه ماهه در دو بیمارستان شهر یزد مورد پیمایش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل های دومتغیره و چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد افزایش دفعات بارداری و تجربه باروری در سنین پرخطر (زیر 18 سال و بالای 35 سال) ارتباط مثبتی با ابتلا به بیماری عروق کرونر دارد. به طوری که با کنترل متغیرهای عوامل خطر متابولیک و سن، همچنان رابطه مستقیم و در اکثر موارد معنی داری میان دفعات حاملگی و احتمال ابتلا به بیماری عروق کرونر مشاهده گردید. در مورد متغیرهای مربوط به سن باروری، نتایج مدل نهایی نشان داد تجربه حداقل یک مرتبه باروری در سنین پرخطر، احتمال بروز بیماری عروق کرونر را بالا می برد.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت (CFT) و روان درمانی بین فردی (IPT) بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۲۷۰-۱۲۶۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات زیادی به پایین بودن گسترده سطح روان درستی بیماران مبتلا به عروق کرونر بخصوص زنان اشاره دارد. اگرچه درمان متمرکز بر شفقت بر توانایی حساسیت به رنج همراه با تلاش برای التیام یک درمان مؤثر بوده است اما روان درمانگری بین فردی نیز از طریق اتحاد درمانی مثبت بر تغییر و اصلاح در روابط بین فردی متمرکز است؛ بنابراین آیا درمان کوتاه مدت بین فردی نیز می تواند به بهبود روان درستی این بیماران منجر شود؟
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و روان درمانی بین فردی بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بود.
روش: پژوهش حاضر مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران زن مراجعه کننده به کلینیک باز توانی قلب بیمارستان افشار یزد بود که تعداد ۴۱ نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار این پژوهش مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (۲۰۰۳) بود. برای گروه آزمایش اول درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، ۲۰۱۰، ۲۰۱۴) و برای گروه آزمایش دوم روان درمانی بین فردی (وایس من و همکاران ۲۰۰۷) در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برگزار شد، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان متمرکز بر شفقت و روان درمانی بین فردی باعث افزایش بهزیستی ذهنی و مؤلفه های آن در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند. (0/05 <P). بین این دو روش درمانی در افزایش بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر تفاوتی مشاهده نشد (0/05 <P).
نتیجه گیری: روان درمانی بین فردی به دلیل تأثیری که بر روان درستی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در بهبود روان درستی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر مؤثر باشد.
تشخیص بیماری عروق کرونر قلبی با استفاده از الگوریتم فراابتکاری شاهین هریس و روش های یادگیری ماشین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: روش های تشخیص بیماری های عروق کرونر معمولاً در معرض خطا بوده و برای بیمار رنج آور و هزینه بر است. بنابراین، توسعه و ارائه روش های یادگیری ماشین با دقت بالا در تشخیص بیماریهای عروق کرونر از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این پژوهش کمک به تشخیص بیماری عروق کرونری با استفاده از الگوریتم شاهین هریس و روش های یادگیری ماشین می باشد. روش ها: در این پژوهش از روش جدید مبتنی بر انتخاب ویژگی توسط شاهین هریس در حالت ترکیبی با روش یادگیری ماشین شامل درخت تصمیم و کای نزدیک ترین همسایه استفاده شد. که جهت ارزیابی روش پیشنهادی از دو مجموعه داده با پرونده پزشکی 303 بیمار در مجموعه داده Cleveland و Z-Alizadeh-Sani استفاده گردید. ارزیابی مدل پیشنهادی در پایتون نسخه 2016 انجام شد. یافته ها: بر اساس یافته ها انتخاب ویژگی با استفاده از الگوریتم شاهین هریس در حالت ترکیبی با روش یادگیری ماشین منجر به افزایش دقت در نتایج شد. به طوری که در مجموعه داده Z-Alizadeh-Sani درصد دقت در ترکیب با درخت تصمیم برابر با 0/98 و در ترکیب با کای نزدیک ترین همسایه برابر با 0/78 بود. همچنین، در مجموعه داده Cleveland درصد دقت در ترکیب با درخت تصمیم برابر با 0/88 و در ترکیب با کای نزدیک ترین همسایه برابر با 0/77 بود. این در حالی است که هریک از این مقادیر در حالت تمام ویژگی ها مقادیر کمتری از دقت را دارا بود. بنابراین، الگوریتم شاهین هریس در ترکیب با درخت تصمیم توانست به بالاترین دقت تشخیص بیماری عروق کرونر در حالت انتخاب ویژگی نسبت به کل ویژگی ها دست یابد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه به خوبی نقش فرآیند انتخاب ویژگی های مؤثر در تشخیص بیماری عروق کرونر توسط الگوریتم شاهین هریس در ترکیب با روش های یادگیری ماشین را نشان داد.
از سرمایه فرهنگی بوردیو تا سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت به تعبیرآبل: کاربرد شاخصهای نوین در تبیین سبک زندگی سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶۲
۵۸-۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک زندگی سالم به عنوان یکی از مهم ترین راههای دستیابی به حفظ سلامتی و تندرستی متأثر از عوامل متعددی است. در این بین، دسترسی به انواع سرمایه مرتبط با سلامت، به ویژه «سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت» دارای اهمیت ویژه ای است. «سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت» به آن دسته از منابع مبتنی بر فرهنگ اشاره دارد که برای حفظ و ارتقاء سلامت، در دسترس افراد قرار دارند. این منابع نقش تعیین کننده ای در پیشگیری و مقابله با بیماریهای مزمن دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت و ابعاد آن بر سبک زندگی سالم در میان بیماران عروق کرونر است. روش: روش پژوهش حاضر، پیمایش و از نوع مقطعی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، افراد مبتلاء به بیماری عروق کرونر بالای 50 سال بوده اند که از اوایل بهمن ماه 1393 تا اواخر اردیبهشت ماه 1394 برای معالجه به مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب شهید رجایی مراجعه کرده اند. حجم نمونه برابر با 412 بیمار بود که در بخشهای چهارگانه (داخلی مردان، داخلی زنان، دیپلمات و VIP) از طریق نمونه گیری قابل دسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه براساس اعتبار محتوی تأیید شد و پایایی آن بر اساس آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که میزان آن برای سبک زندگی سالم 914/0 و سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت 862/0 برآورد شد. به منظور تقلیل داده ها، روش تحلیل عاملی به کار گرفته شد. جهت آنالیز داده ها نیز از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری متناسب (آزمون تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر) استفاده شد. یافته ها: نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که وضعیت سبک زندگی سالم بیماران پیش از ابتلاء به بیماری بر اساس مقیاس کل سبک زندگی «پایین تر از متوسط» بوده است. از میان ابعاد سبک زندگی، بعد «پرهیز از مصرف دخانیات و مشروبات الکلی» در وضعیت «مطلوب» و بعد «ورزش و فعالیت بدنی» در حالت «نامطلوب» قرار داشتند. سایر ابعاد تقریباً در سطح «متوسط» به دست آمد. نتایج آزمون تی نشان داد که تفاوت معنی دار آماری در میانگین نمرات ابعاد «سرمایه فرهنگی عینی مرتبط با سلامت» و «سرمایه فرهنگی نهادی مرتبط با سلامت» میان زنان و مردان مشاهده شد. به طوری که میانگین نمرات مردان بیشتر از زنان بود. با این وجود، اختلاف معنی دار آماری در بعد «سرمایه فرهنگی متجسم مرتبط با سلامت» میان دو گروه جنسی مشاهده نشد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون بیانگر روابط مثبت و معنی دار آماری بین ابعاد سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت و ابعاد سبک زندگی سالم بود. همچنین، نتایج تحلیل مسیر مشخص ساخت که 624/0% از تغییرات مربوط به سبک زندگی با استفاده از تغییرات ابعاد سه گانه سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت قابل تبیین است. در میان ابعاد سه گانه سرمایه مرتبط با سلامت، بعد «سرمایه فرهنگی متجسم مرتبط با سلامت» با بیشترین ضریب (460/0)، در پیش بینی سبک زندگی سالم از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. بحث: منابع فرهنگی از جمله عوامل تعیین کننده کنشهای افراد و پیش شرط های اساسی برای جهت گیریهای رفتار عاملان در محدوده های ساختاری هستند. این منابع از طریق فرایند جامعه پذیری، گرایشها و سلایق افراد را درون هر طبقه اجتماعی و نسل خاص، به وجود می آورند، بر این اساس سبکهای زندگی متناسب با آن طبقه یا نسل ایجاد خواهد شد. لذا، ترویج منابع فرهنگی مرتبط با سلامت (همچون آگاهی، مهارتها، ارزشها، هنجارها، وسایل و امکانات ارتقاء دهنده تندرستی و...) از عناصری کلیدی در تولید و بازتولید سبکهای زندگی سالم است. پیامد این امر کاهش نابرابریهای اجتماعی– فرهنگی در حوزه سلامت خواهد بود، به طوری که موجبات پیشگیری و مبارزه با بیماریهای مزمن (بیماریهای قلبی، سرطان، دیابت و ...) را برای اغلب کنش گران در سطوح مختلف (فردی و جمعی) فراهم خواهند ساخت.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی غیرتداومی بر عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و اندوستاتین سرم در رت های نر مبتلا به بیماری عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تمرینات هوازی، شبکه مویرگی را در قلب و عضلات اسکلتی گسترش می دهد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی غیرتداومی بر عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و اندوستاتین (ES) سرم در رت های نر مبتلا به بیماری عروق کرونر است. روش پژوهش: آزمودنی ها30 سر رت نر ویستار سالم دوماهه بودند که به سه گروه تمرین هوازی غیرتداومی مبتلا به بیماری عروق کرونر، گروه کنترل مبتلا به عروق کرونر و گروه کنترل سالم تقسیم شدند. پس از بیمار کردن 20 سر از رت ها با داروی ایزوپروترنول، 10 رت گروه تجربی به مدت هشت هفته روی تردمیل تمرین هوازی غیرتداومی انجام دادند و گروه کنترل بیمار (10=n) و گروه کنترل سالم (10=n) هیچ تمرینی انجام ندادند. 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، به منظور اندازه گیری شاخص های عامل رشد اندوتلیال عروقی و اندوستاتین سرم از آزمودنی ها خون گیری به عمل آمد و از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه با آزمون تعقیبی شفه برای مقایسه میانگین متغیرها بین گروه های مورد بررسی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تمرین هوازی غیر تداومی توانسته عامل رشد اندوتلیال عروقی خون رت های مبتلا به بیماری را نسبت به گروه کنترل سالم و بیمار افزایش دهد (01/0=P)، درحالی که در میزان اندوستاتین گروه تمرین با گروه های کنترل تفاوتی مشاهده نشد ( P >0.05). نتیجه گیری: از نتایج حاضر می توان نتیجه گرفت از تمرین های هوازی غیرتداومی نیز می توان در توانبخشی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر استفاده کرد و در فرایند آنژیوژنز مؤثر است.