مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
درمان نگهدارنده متادون
حوزههای تخصصی:
"
پژوهش حـاضر به بررسی تأثیر درمان نگهدارنده متادون MMT بـر بهبود وضعیت سلامت روانی معتادان به تریاک و هروئین طی یک دوره 6 ماهه پرداخت. نمونه این پژوهش شامل 60 ایرانی معتاد به هروئین و تریاک (به تعداد مساوی در هر گروه) با طیف سنی 18 تا 45 سال و حداقل تحصیلات سوم راهنمایی بود که با روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب شدند. در مرحله پیش ـ آزمون، سلامت روانی شرکتکنندگـان با پرسشنـامه سلامت عمومی (GHQ؛ گلدبـرگ، 1972) ارزشیابی شد. سپس در خلال شـش ماه، بیماران افزون بر دریافت متادون، هر ماه با پرسشنامه GHQ ارزشیابی شدند. نتایج با استفاده از روش آماری اندازههای تکراری و آزمون t نشان دادند که روند بهبود وضعیت سلامت روانی بیماران از همان ماه نخست مصرف متادون آغاز و تا پایان درمان، حفظ شد. نتایج این پژوهش استفاده از MMT در درمان معتادان و تأثیر مثبت آن بر سلامت روانی آنها را نشان دادند.
"
تأثیر درمان نگهدارنده متادون بر سلامت روانی معتادان به تریاک و هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین جنس، سن و وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی با باورهای مذهبی کودکان انجام شد. بدین منظور مصاحبهها و نقاشیهای 122 کودک 6 تا 11 ساله که با استفاده از روش نمونهبرداری طبقهای انتخاب شدند، دربارة باورها و مفاهیم مذهبی بررسی شدند. نتایج نشان دادند که کودکان در ترسیم خداوند از نور بیش از سایر نمادها استفاده کردند. در تداعی آزاد نیز صفت نیکخواهی پروردگار بیش از سایر صفتها مطرح شد. دختران خداوند را بیشتر به صورت نمادها و پسران بیشتر انسانگونه ترسیم کردند. در توصیف کارهای خداوند کودکان 6 تا 7 ساله بیشتر جنبههای مثبت و خنثی، کودکان 10 تا 11 ساله بیشتر جبنههای منفی و کودکان 9 تا 10 سال بیشتر بر جنبه قدرت مطلق خداوند اشاره کردند. کودکان با وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی پایین بیشتر به هنگام نیاز و در زمانهای خاص دعا میکردند در حالی که کودکان با وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی بالا دعاکردن در مکانهای خاص و به صورت دائم را ترجیح میدادند. با توجه به نتایج پژوهش، استلزامهای آموزش مذهبی و مفاهیم مرتبط با آن مورد بحث قرار گرفتند.
"
توجه انتخابی در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی توجه انتخابی یا سوگیری پردازش اطلاعات در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون انجام شد. شواهد قـابـل توجهی وجود دارد که افراد انتخابی به نشانههایی توجه میکنند که با موضوعات برجسته هیجانی آنها در ارتباط است و اگر بهصورت پیوسته به محرک تهدیدکننده توجه شود، رفتار هدفمند فرد مختل میگردد.
روش: 25 بیمار تحت درمان نگهدارنده متادون، 25 فرد بهنجار (بدون سابقه مصرف مواد) و 25 بیمار وابسته به مواد در حال پرهیز، در این مطالعه وارد شدند که هر سه گروه در متغیرهای سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه افسردگـی یک، مقیاس اضطراب حـالت- صفت اسپیلبرگر و تکلیف تغییریافته پیگیری چشمی نقطه با کلمات مرتبط با اعتیاد بود.
یافتهها: گروه دریافتکننده متادون دارای اجتناب شناختی نسبت به محرکهای مرتبط با اعتیاد بودند. مقایسه دادههای دو گروه بهبودیافته و گروه بهنجار نشان داد که در تکلیف پیگیری چشمی نقطه تفاوتی در عملکرد آنها وجود ندارد. همچنین گروه بهبودیافته فاقد سوگیری توجه نسبت به محرکهای مرتبط با اعتیاد بودند.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش با نتایج مطالعات دیگران همخوانی داشته و حاکی از آن است که افراد مصرفکننده متادون دارای سوگیری شناختی هستند. "
بررسی مقدماتی اختلالات عملکرد جنسی مردان مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده متادون
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال عملکرد جنسی، یکی از شایع ترین مشکلاتی است که افراد وابسته به مصرف مواد افیونی دارند. از این رو هدف مطالعه حاضر، بررسی مقدماتی اختلال عملکرد جنسی در گروهی از بیماران وابسته به مصرف مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده متادون قبل و بعد از 6 ماه درمان است.
روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه مقطعی است. تعداد 30 نفر بیمار وابسته به مصرف مواد افیونی از درمانگاه چراغیان در دامغان انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابتدا اطلاعات جمعیت شناختی بیماران گرد آوری شد سپس عملکرد جنسی بیماران قبل و بعد از درمان به وسیله شاخص بین المللی عملکرد نعوظی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: عملکرد نعوظی با افزایش میانگین بهبودی متوسطی را نشان داد در حالی که وضعیت مقاربت جنسی، بهبودی کامل یافت. میزان میل جنسی و نمره کلی رضایت جنسی بهبود جزیی نشان دادند در حالی که عملکرد ارگاسمی با تغییر اندک نشان دهند بهبودی نبود.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق، مبین شیوع اختلالات عملکرد جنسی و بهبود برخی از مولفه ها در درمان بود. یافته ها، نشان دهنده آن است که بیماران، در ورود به درمان از لحاظ مسایل جنسی، باید ارزیابی شوند، لیکن مطالعات بیشتری لازم است تا نقش عوامل دیگر را بررسی کند.
تاثیر امید درمانی بر کیفیت زندگی بیماران وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وابستگی به مواد یکی از مهم ترین عوامل موثر بر کاهش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به وابستگی به مواد در سراسر جهان به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر امید درمانی بر کیفیت زندگی بیماران وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون در شهر سمنان بود.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با استفاده از گروه آزمایش و کنترل بوده است . تعداد 40 بیمار وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده متادون در شهرستان سمنانبا توجه به معیارهای ورود و خروج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.
گروه آزمایش علاوه بر درمان دارویی نگهدارنده متادون تحت امید درمانی قرار گرفت. امید درمانی طی8 جلسه بر روی آزمودنی های گروه آزمایش انجام شد و در این فاصله گروه گواه برای انجام مداخله روانشناختی در لیست انتظار قرارگرفت. کلیه بیماران قبل از شرکت در مداخله، نسبت به تکمیل پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه کیفیت زندگی(SF36) اقدام نمودند. بعد از انجام مداخلات درمانی و سه ماه پس از پایان مداخله، آزمودنی ها توسط همان پرسشنامه (کیفیت زندگی)، مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی بیماران در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون تغییر معنی داری را نشان داد و اثرات درمان پس از سه ماه هنوز برقرار بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان بیان نمود، که امید درمانی بر بهبود کیفیت زندگی بیماران وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده متادون موثر است.
مشکلات رفتاری و درمان های روان شناختی، اثربخشی درمان تعاملی والد-کودک بر پرخاشگری کودکان، یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی درمانی شیوه ای از فرایند تغییر رفتار در کودک است که بر تعامل والدین و کودک مبتنی می باشد. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی گروه درمانی رابطه والد-کودک بر کاهش پرخاشگری در کودکان دارای والدین تحت درمان نگهدارنده با متادون می باشد. در یک کارآزمایی بالینی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل، در خلال آذر ماه 1393 لغایت آبان ماه 1394 ، از میان خانواده های دو والد تنی دارای مادر تحت درمان متادون مراجعه کننده به دو کلینیک درمان متادون در تهران که دارای فرزندانی در بازه سنی 8-5 سال بودند، 85 مادر به طور هدفمند انتخاب شدند و پس از انجام غربالگری بر اساس شاخص پرخاشگری،50 کودک که بر اساس پرسشنامه پرخاشگری شهیم و با توجه به نقطه برش مفروض بالاترین نمرات را کسب نمودند، پس از انجام مصاحبه بالینی وارد فرایند پژوهش شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی و از طریق نرم افزار اکسل آفیس در دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص یافتند (هر گروه 25 نفر). برنامه درمانی بر اساس مدل لندرث و براتون به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. دو هفته پیش و پس از فرایند درمان آزمودنی ها توسط پرسشنامه پرخاشگری (میزان پاسخ دهی=94%) مورد ارزیابی قرار گرفتند. از فرایند جلسات درمانی رونوشت برداشته شد و داده های کیفی به وسیله نرم افزار اطلس تی آی 5 تحلیل شدند. همچنین داده های کمی با استفاده از آزمون کای اسکوئر و تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بازی درمانی موجب کاهش شاخص پرخاشگری در هر سه مولفه جسمانی، کلامی و رابطه ای در کودکان می شود (001/0>p). یافته ها این تحقیق می تواند در اثرگذاری مداخلات روان شناختی به عنوان رویکردی مستقل و یا مکمل در کنار درمان های دارویی در کودکان دارای اختلالات رفتاری و روان پزشکی حائز اهمیت و دارای کاربردهای بالینی باشد.
اعتیاد و پیامد های روان شناختی، رابطه اضطراب و شاخص ولع مصرف القائی در افراد تحت درمان با نگهدارنده متادون دارا و فاقد نشانگان اضطراب
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : مصرف مزمن مواد تاثیری شگرف بر ساختار شناخت و شخصیت ایفا می نماید. تغییراتی که به مرور زمان امکان پرهیز از مصرف را دشوار می سازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط اضطراب و شاخص ولع مصرف انجام شد. روش کار: بدین منظور در طرحی همبستگی در قالب طرح های توصیفی، از جامعه مردان مراجعه کننده به سه کلینیک درمان متادون در شهر تهران، هشتاد (80 N = ) آزمودنی (سنین 39-18 با میانگین سنی: 27.9) که بالاترین و پائین ترین نمرات را با توجه به نقطه برش مفروض در آزمون اضطراب بک کسب نمودند انتخاب و جهت مقایسه در قالب دو گروه تخصیص یافتند. جهت احراز اطمینان از فرایند پرهیز از مصرف از شرکت کنندگان دو بار در هفته به صورت تصادفی تست ادرار با آستانه مفروض سیصد نانوگرم در میلی لیتر به عمل آمد. پرسشنامه های اضطراب بک (میزان پاسخ دهی=94%) و ولع مصرف (میزان پاسخ دهی=89%) توسط آنان تکمیل شد. داده های جمع آوری شده به کمک آزمون های تی مستقل و همبستگی پیرسون تحلیل شدند. همچنین داده های کیفی حاصل از ارزیابی های دموگرافیک کدگذاری و به کمک ابزار تحلیل داده های کیفی ATLAS.ti - 5.2 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه مضطراب میزان بالاتری از نشانگان ولع مصرف را نسبت به گروه مقابل به خود اختصاص دادند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش ضمن داشتن جنبه های کاربردی، می تواند در طرح ریزی فرایندهای درمانی مکمل سودمند باشد.
مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری و تعاملی مادر-کودک بر میزان اضطراب کودکان دارای مادر تحت درمان متادون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف اضطراب از رایج ترین اختلالات دوران کودکی به شمار می آید. الگوهای تعاملی جدید نقش بسزایی در درمان کودک مضطرب ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان اثربخشی دو روش درمان شناختی رفتاری مبتنی بر کودک و رویکرد تعاملی مادر کودک بر شاخص اضطراب کودکان دارای مادر تحت درمان متادون صورت پذیرفت. مواد و روش ها بدین منظور و در قالب طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری شش ماهه از میان خانواده های دو والد دارای مادر تحت درمان متادون مراجعه کننده به دو کلینیک درمان متادون در تهران، هفتاد و پنج مادر و کودک به گونه ای هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه درمان شناختی رفتاری کودک، درمان تعاملی مادر کودک و گروه کنترل قرار گرفتند. این درمان ها به مدت هشت جلسه هفتگی به دو گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. سطح اضطراب کودکان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با مقیاس اضطراب اسپنس ارزیابی شد و داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و به کمک آزمون های کای اسکوئر، تی مستقل و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نتایج نشان داد هر دو درمان مذکور در پس آزمون نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر شاخص اضطراب اعمال کردند (0/001 >P )، اما بین اثربخشی دو درمان مذکور تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/65 ). همچنین اثربخشی درمان های مذکور تا مرحله پیگیری حفظ نشد (0/05 ). نتیجه گیری یافته های مذکور گویای سودمندی درمان های شناختی رفتاری بر نشانگان اضطراب در کودکان است. این یافته ها ضمن یاری رساندن در تبیین سبب شناسی نشانگان اضطراب در کودکان، می تواند در طرح ریزی مداخلات پیشگیرانه امیدبخش باشد؛ هر چند مطالعات کنترل شده بیشتری در این زمینه نیاز است.
اثربخشی آموزش سبک زندگی به شیوه گروهی بر کاهش مشکلات روان شناختی و افزایش امیدواری بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون شهرکامیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
209-222
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش سبک زندگی به شیوه گروهی بر کاهش مشکلات روان شناختی و افزایش امیدواری بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون می باشد. روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را همه مردان معتاد تحت درمان نگهدارنده با متادون مراکز درمان سوءمصرف موادمخدر شهر کامیاران در سال 1395 تشکیل دادند. با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفراز بیماران مرد مرکز درمان سوءمصرف مواد سایبان مهر کامیاران به عنوان نمونه انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گماشته شدند. برای گروه آزمایش روش مداخله ای آموزش تغییر سبک زندگی به شیوه گروهی در10 جلسه اجرا شد و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. در هر دو گروه پرسش نامه های سلامت روانی و امیدواری میلر اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد میانگین مولفه های سلامت عمومی در گروه آزمایش کاهش و میانگین امیداوری افزایش یافت. نتیجه گیری: آموزش سبک زندگی به شیوه گروهی در مشکلات روان شناختی و افزایش امیدواری بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون موثر است.
مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان فراتشخیصی یکپارچه اختلالات هیجانی بر گرایش به مواد در مردان تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
73-94
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان فراتشخیصی یکپارچه اختلالات هیجانی بر گرایش به مواد در مردان تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام شد . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش همه مردان تحت درمان نگهدارنده با متادون که به مجتمع خدماتی- حمایتی شهید ملت دوست وابسته به سازمان بهزیستی شهر تهران در سال ۱۳۹۸مراجعه کردند، بودند. از میان آن ها، نمونه ای به حجم ۴۵ نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل ( هر گروه ۱۵ نفر) قرار داده شدند. در ادامه پژوهش، 10 نفر از پژوهش خارج شدند. بدین ترتیب، در گروه طرح واره درمانی ۱۱ نفر، در گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه اختلالات هیجانی ۱۳ نفر، و در گروه کنترل ۱۰ نفر باقی ماند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه گرایش به مواد استفاده شدکه توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه تکمیل شد. گروه آزمایشی اول و دوم به ترتیب مداخله طرح واره درمانی و درمان فراتشخیصی یکپارچه اختلالات هیجانی را در ۱۷ جلسه ۴۵ تا ۶۰ دقیقه ای به صورت فردی دریافت کردند. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد و فقط تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله درمانی در کاهش گرایش به مواد موثر بودند و این اثرات پس از پیگیری دو ماهه باقی ماندند. همچنین، بین اثربخشی طرح واره درمانی و درمان فراتشخیصی یکپارچه اختلالات هیجانی در پایان درمان و پس از پیگیری دو ماهه تفاوت وجود داشت. درمان فراتشخیصی یکپارچه اختلالات هیجانی در مقایسه با طرح واره درمانی در کاهش میزان گرایش به مواد اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری : این مطالعه نشان داد که طرح واره درمانی و درمان فراتشخیصی یکپارچه اختلالات هیجانی در کاهش گرایش به مواد موثر هستند و می توانند مورد استفاده درمانگران قرار گیرند.
مقایسه تأثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز و درمان نگهدارنده متادون بر تنظیم هیجان، تحمل پریشانی وکاهش ولع در افراد با اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
95 - 109
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات هیجانی، پریشانی روان شناختی و ولع مصرف از عوارض ناشی از مصرف مواد است. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز و درمان نگهدارنده متادون بر کاهش ولع، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در افراد با اختلال مصرف مواد افیونی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد پذیرش شده در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر همدان در سال 1398 بودند که 40 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه در قالب دو گروه آزمایش متادون درمانی (13 نفر)، تحریک الکتریکی مغز (13 نفر) و یک گروه کنترل (14 نفر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده مقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و سنجش وسوسه مواد پس از ترک جمع آوری شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی تاثیر معناداری در ولع مصرف، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی داشت (05/0p< ). متادون درمانی بر کاهش ولع و تنظیم هیجان موثر بود اما بر تحمل پریشانی تاثیر نداشت. در مقایسه بین دو گروه آزمایش در کاهش ولع، تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0p> ) اما اثر تحریک الکتریکی بر تنظیم هیجان، بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر بیشتر روش تحریک الکتریکی، بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی، می توان از آن به عنوان یک درمان موثر و مکمل، در کنار درمان های معمول اختلال مصرف مواد و پریشانی هیجانی ناشی از آن بهره برد.