فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
"کمرویی و فوبی اجتماعی، دو اصطلاحی است که اغلب برای توصیف افراد کم حرف به کار می رود، که در موقعیت های اجتماعی دچار ترس از ارزیابی منفی می شوند. به رغم شباهت هایی که بین کمرویی و فوبی اجتماعی وجود دارد، اکثریت افراد کمرو ملاک های فوبی اجتماعی را ندارند و در نتیجه می توان گفت که کمرویی کاملاً معادل فوبی اجتماعی نیست. این تحقیق به هدف مقایسه کمرویی و فوبی اجتماعی انجام شده در این پژوهش.
نمونه شامل 87 نفر بود. 31 فرد عادی، 30 فرد مبتلا به فوبی اجتماعی و 26 فرد کمرو، که بدون ملاک های فوبی اجتماعی بودند. افراد مبتلا به فوبی اجتماعی از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز انتخاب شدند و نمونه عادی و کمرو از میان 300 نفر انتخاب شدند، که به روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانشجویان دانشگاه شیراز برگزیده شده بودند.
پرسشنامه هراس اجتماعی، مقیاس کمرویی، حساسیت جسمانی و مهارت های ارتباطی پاسخ دادند.
نتایج این تحقیق نشان داد که افراد کمرو و مبتلا به فوبی اجتماعی نسبت به افراد عادی مهارت های اجتماعی ضعیف تری دارند، ولی در زمینه حساسیت جسمانی تنها افراد مبتلا به فوبی اجتماعی بودند که نسبت به افراد عادی تفاوت داشتند. همچنین، دیده شد که افراد کمرو و مبتلا به فوبی اجتماعی در زمینه مهارت های اجتماعی با یکدیگر تفاوتی ندارند و آنچه آن ها را از هم متمایز می کند میزان حساسیت جسمانی است. درباره نتایج این تحقیق با کمک دیدگاه های مطرح در زمینه فوبی اجتماعی بحث شد."
بررسی رابطه ی خودکارآمدی و امیدواری با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم تیر ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
137-150
حوزههای تخصصی:
عوامل فردی مختلفی می توانند در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر باشند که از میان آن ها می توان به خودکارآمدی و سطح امیدواری اشاره نمود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی خودکارآمدی و امیدواری با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر بندرعباس در سال تحصیلی 94 - 1393 بود. نمونه ی مورد بررسی 300 نفر از دانش آموزان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودکارآمدی عمومی و مقیاس امید اسنایدر و جهت سنجش پیشرفت تحصیلی از میانگین نمرات پایان نیمسال تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان تجزیه و تحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که بین خودکارآمدی و امیدواری با پیشرفت تحصیلی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد(01/0 > P ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که خودکارآمدی و امید می توانند 21 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین کنند. می توان نتیجه گرفت که خودکارآمدی و امیدواری توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را دارند.
بهداشت روانی دوران بارداری
حوزههای تخصصی:
بهداشت روانی در دوران بارداری از جمله مسائلی است که پرداختن به آن از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. عوامل مهم در این رابطه عبارتند از:
1- مسائل مربطو به زن حامله از جمله: نگرش زن حامله نسبت به حاملگی خود و شاید مقدم بر آن، نگرش او نسبت به هویت خود به عنوان یک زن، همچنین تغییرات هورمونی، تغییرات در فیزیک بدن، نوع تغذیه و فعالیتهای زن باردار همگی نیاز به صرف انرژی روانی قابل ملاحظه ای از سوی او جهت انطباق خود با این تغییرات دارد....
مقایسه عناصر ""ترسیم آدمک رنگی"" در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه عناصر آزمون ""ترسیم آدمک رنگی"" در کودکان 6 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم و عادی بود. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. 20 کودک مبتلا به اختلال اوتیسم به روش نمونه گیری در دسترس و 20 کودک عادی به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده آزمون آدمک رنگی ژاکلین روآیه بود. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی در 13 عنصر آزمون آدمک رنگی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0≥P). نتیجه گیری: عناصر آزمون ترسیم آدمک رنگی درکودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی به طور معناداری با یکدیگر متفاوت است.
رابطه بین راهبردهای یادگیری و سبک های اسناد در دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: این پژوهش، بهمنظور بررسی رابطه بین راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) و سبکهای اسناد (درونی و بیرونی) انجام گرفت.
روش: در این مطالعه که از نوع همبستگی بود، آزمونهای راهبردهای یادگیری کرمی و سبک اسناد سلیگمن در مورد 384 دانشآموز مقطع متوسطه شهرستان شیروان به اجرا درآمد. در تحلیل فرضیهها از برنامههای آماری SPSS 11.5 و آزمون t ، تحلیل واریانس یکطرفه و مجذور کای استفاده شد. متغیرهای مربوط به ابعاد اسناد در دو موقعیت درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: میزان استفاده دانشآموزان دختر از راهبردهای یادگیری، هم در حوزه شناخت و هم در حوزه فراشنـاخت، از پسران بیشتر بود. همچنین دانشآموزان دارای سبک اسناد درونی بهطور معنیداری بیشتر از دانشآموزان دارای سبک اسناد بیرونی از راهبردهای فراشناختی یادگیری استفاده کردند.
نتیجهگیری: دختران دانشآموز از راهبردهای یادگیری بیشتر از پسران استفاده میکنند. احتمال میرود که انتسابهای درونی و راهبردهای فراشناخت در افزایش موفقیت و خودکارآمدی تحصیلی، یادگیری عمیقتر و عزتنفس دانشآموزان موثر باشند. "
رابطه رضایت از زندگی، سبک مساله گشایی و نگرش مذهبی با سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان رضایت از زندگی، سبک مساله گشایی و نگرش مذهبی با سلامت روانی می باشد. برای این منظور از میان مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه تهران دانشجویانی که از سوی روانپزشک تشخیص اختلالات اضطرابی و یا خلقی دریافت داشتند به روش نمونه گیری در دسترس 85 نفر انتخاب و چهار پرسشنامه رضایت زمانی از زندگی، سبک مساله گشایی، نگرش مذهبی و سلامتی عمومی- 28 گویه ای را تکمیل کردند. نمونه سالم از دانشجویان دانشگاه تهران با روش همتاسازی انتخاب و چهار پرسشنامه را تکمیل نمودند. داده های حاصله از طریق تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و رگرسیون چندگانه با روش گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.
دانشجویان سالم در مقایسه با دانشجویان بیمار از رضایت بالاتر نسبت به زندگی (P<0.01)، سبک مقابله ای انطباق تر (P<0.01) و نگرش های مذهبی قوی تر (P<0.05) برخوردارند. دانشجویان دختر از رضایت بالاتر نسبت به زندگی و گرایشات مذهبی قوی تر برخوردارند (P<0.01). دانشجویان دختر و پسر بیمار در مقایسه با دانشجویان سالم زودتر احساس درماندگی می کنند، از زندگی ناراضی تر هستند و گرایشات مذهبی ضعیف تری دارند (P<0.01). سبک مساله گشایی به ویژه مقیاس درماندگی، بالاتری قدرت پیش بینی سلامت روانی روانی را دارند (P<0.01). نتیجه اینکه سبک مساله گشایی، رضایت از زندگی و نگرش مذهبی در تعدیل و تضعف استرس زندگی دانشجویی تاثیر معنی دار می گذارند.
بررسی میزان خشونت مردان علیه زنان و متغیرهای مرتبط با آن در میان خانوادههای ساکن در شهر اردبیل
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: یکی از پدیدههای خانوادگی که امروزه مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است مساله اعمال خشونت در خانواده ها است بنابراین هدف اصلی مطالعه حاضر دستیابی به میزان خشونت مردان علیه زنان در میان خانوادههای ساکن در شهر اردبیل و متغیرهای مرتبط با آن بوده است.
مواد و روش ها: برای رسیدن به اهداف مطالعه، 400 خانواده (دارای زن و مرد) با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. با توجه به ماهیت موضوع از روش تحقیق زمینهیابی و همبستگی استفاده شده است و ابزارهای جمعآوری اطلاعات نیز شامل آزمون های زیگموند و اسنیت برای سنجش اضطراب و افسردگی، آزمون جرأتورزی کمبریل و ریجی و آزمون 57 سوالی آیزنگ و پرسشنامه محقق ساخته بوده است.
نتایج: نتایج مطالعه نشان میدهد که خشونت روانی در 5/55 درصد، خشونت اجتماعی در30 درصد و خشونت فیزیکی در 5/28 درصد خانوادهها وجود دارد. همچنین خشونت مردان علیه زنان با برخی متغیرهای جمعیتشناختی چون تحصیلات بانوان، طبقه اجتماعی خانواده، میزان درآمد و سواد مردان و متغیرهای روانشناختی چون اضطراب، افسردگی جرأتورزی زنان و مردان ارتباط دارد.
بحث: با توجه به نتایج مطالعه ضروری است خانوادهها با راه های کنار آمدن با چالش های زندگی آشنا شوند تا بتوانند با کنترل خشم و اضطراب و افسردگی، آرامش را جایگزین خشونت و دیگر حالات هیجانی در خانواده نمایند.
"
بررسی الگوهای فعالیت الکتریکی مغز در واکنش به محرک های عاطفی با توجه به صفات شخصیتی برون گرایی و نورزگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع پژوهش هایی تجربی است و هدف آن بررسی الگوهای فعالیت مغز در ارتباط با عواطف و شخصیت است. چهار گروه (n=10) از افراد برون گرا، درون گرا، نورزگرا و با ثبات هیجانی انتخاب شدند و در طی یک حالت پایه (بدون تحریک عاطفی) و چهار مرحله تحریک عاطفی (با استفاده از کلیپ های کوتاه ویدیویی)، از آنها EEG دوسویه به عمل آمد. محرک های ویدیویی از گنجینه سینما و فیلم های مستند انتخاب و روایی آنها طی یک مطالعه مقدماتی تایید گردیده بود. داده های EEG با استفاده از عملیات FFT از حوزه زمان به حوزه فرکانس تبدیل شده و پس از تقسیم بردامنه آلفا با عملیات لگاریتم بر مبنای ده هنجارسازی شدند. سپس از داده های هر حالت در هر یک از قطعات پیشین و پسین راست و چپ میانگین گیری شد. تجزیه و تحلیل های آماری سپس بر روی میانگین توان آلفای قطعات مغز و پایگاه های مجزای EEG متمرکز شد. داده ها با استفاده از آزمون t گروه های وابسته و رگرسیون خطی تحلیل شدند. نتایج با بخشی از الگوی روی آوری- اجتناب همخوان بود و نقش فعالیت پیشانی راست را در ارتباط با عواطف منفی تایید کرد. نواحی پسین راست (آهیانه راست) در جنبه برانگیختگی عواطف در همه گروه های شخصیت نقش داشتند، یک نقش تازه نیز برای ناحیه پسین چپ (آهیانه چپ) در ارتباط با عواطف منفی غیر فعال در نورزگرایان به دست آمد.
شیوع اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران اورژانس بیمارستان ها و کارکنان مراکز آتش نشانی شهر ارومیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال استرس پس از سانحه، یکی از اختلالات اضطرابی است که مواجه شدن با حوادث آسیب زا به عنوان یکی از عوامل سببی در بروز این اختلال مطرح می باشد. از آن جا که پرستاران اورژانس بیمارستان ها و کارکنان مراکز آتش نشانی بیشتر در معرض حوادث آسیب زا قرار می گیرند، این پژوهش با هدف تعیین میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه در بین این دو گروه تدوین شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش زمینه یابی از نوع مقطعی و همبستگی بود که بر روی 100 نفر از پرستاران اورژانس بیمارستانی و 100 نفر از کارکنان مراکز آتش نشانی شهرستان ارومیه در سال 1387 به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد. اعضای نمونه به صورت انفرادی و در محل کار به پرسش نامه اختلال استرس پس از سانحه پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز به وسیله نرم افزار 16 SPSSبا استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران اورژانس، 14 در صد و در کارکنان مراکز آتش نشانی، 8 درصد بود. متغیرهای جمعیت شناختی و سن به صورت معکوس و تأهل به صورت مستقیم، اختلال استرس پس از سانحه را پیش بینی کردند ولی سطح تحصیلات و جنسیت نتوانستند این اختلال را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد پرستاران اورژانس و کارکنان آتش نشانی در معرض خطر اختلال استرس پس از سانحه قرار دارند. این امر لزوم آموزش مهارت های مقابله ای برای این افراد را خاطر نشان می سازد.
معرفی کتاب: تلقین، تلقین پذیری و هیپنوتیزم
حوزههای تخصصی:
بررسی سبب شناسی و تحول خودشیفتگی از منظر روان پویشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم تیر ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
195-212
حوزههای تخصصی:
خودشیفتگی آسیب شناختی سبکی از شخصیت است که که با احساس اهمیت و شایستگی افراطی، نگرش و رفتار خودخواهانه، فقدان همدلی، نیاز به تحسین و عزت نفس شکننده مشخص می گردد. پژوهش حاضر به بررسی چگونگی تحول پدیده خودشیفتگی از دیدگاه روانپویشی پرداخته و مدل تبیینی روانپویشی را در سبب شناسی و رشد خودشیفتگی مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش سعی کرده است با روش مروری، به این سوال پژوهشی پاسخ دهد که، خودشیفتگی از دیدگاه روانپویشی چگونه ایجاد و تحول می یابد و علل بنیادین در سبب شناسی خودشیفتگی چیست؟ در نظریه های روانپویشی، خود شیفتگی مرحله ای از رشد طبیعی است که در مراحل بعدی رشد به عشق خارجی (دیگری) تحول می یابد و کودک می تواند به دیگران عشق بورزد. ولی در حالت خودشیفتگی بیمارگونه، کودک برای بدست آوردن محبت و عشق مطمئن به درون برمی گردد تا براحساس شکننده طرد شدن (دوست نداشته شدن) غلبه کند. خودشیفتگی در رویکرد روانپویشی، به عنوان خودخواهی ناشی از عدم تمییز خود از دیگری شناخته می شود. رویکرد روانپویشی جامعیترین توصیف و پوشش نظری را در مفهوم سازی، سبب شناسی و تحول خودشیفتگی با توجه به ابعاد و انواع خودشیفتگی ارائه می دهد. به طورکلی سبب شناسی سازه خودشیفتگی از دیدگاه روانپویشی، بر مفاهیم عزت نفس شکننده، خودپنداره بزرگ منش، نقص در سبک های فرزند پروری و عدم پاسخدهی مطلوب والدین به نیازهای رشدی کودک در سنین اولیه رشد، بازگشت محبت به درون و جبران احساس حقارت اساسی تاکید دارد. عزت نفس ناپایدار و شکننده عاملی مهم در بوجود آمدن خودشیفتگی است. از دیدگاه روانپویشی، فرد خودشیفته ممکن است با حالت دفاعی، پوششی از خودبینی و عزت نفس بالا ولی به صورت توخالی و شکننده را در خود رشد بدهد تا احساسات زیر بنایی را به صورت پنهان نگه دارند. همچنین خودشیفتگی می تواند با سطوح بالا یا پایین عزت نفس ارتباط داشته باشد. خود دوستداری فرد خودشیفته ناپخته و هیجانی است و باعث رشد خودانگاره بزرگ منش می گردد. چنین مفهوم سازی جامعی که مبتنی بر سبب شناسی پدیده خودشیفتگی است، در صورت بهره مندی از پشتوانه تجربی می تواند فرمولبندی مناسب درمانی را برای مداخله در کاهش مشکلات بیماران خودشیفته به دنبال داشته باشد.
طراحی برنامه آموزش شناخت اجتماعی(SCT)، و بررسی اثربخشی آن بر توانایی و مهارت های تشخیص، درک و ابراز حالات هیجانی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا (HFA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب جدی در شناخت اجتماعی و مشکلات هیجانی به عنوان ویژگی های آشکار افراد اتیستیک بویژه اتیستیک با عملکرد بالا، محسوب می شوند. نقایص شناختی-اجتماعی؛ مجموع مشکلاتی در درک حالات و عواطف خود و دیگری است و نقص در کارکرد اجتماعی؛ مشکل در شروع، ایجاد، حفظ و توسعه روابط اجتماعی مثبت و سازنده است و به عبارتی، نقص در تعامل با دیگران است. چنین نقایصی در طی دوران کودکی ظهور و تا بزرگ سالی می مانند. تحقیق حاضر با هدف طراحی آموزش برنامه شناخت اجتماعی، به منظور بهبود و افزایش مهارت های تشخیص، تفسیر و ابراز حالات های هیجانی کودکان اتیستیک با عملکرد بالا انجام شده است.
تحقیق حاضر از نوع مطالعات آزمایشی، با سری های زمانی همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان با اختلالات طیف اتیسم، در مدارس ویژه اتیسم شهر تهران است. مشارکت کنندگان به عنوان آزمودنی های این تحقیق، بعد از غربالگری اولیه با استفاده از مقیاس گیلیام، در آزمون تفکیک اتیسم عملکرد بالا از سایر طیف ها، شرکت کردند و بعد از کسب نمره قابل قبول، به عنوان جامعه هدف، تعیین شدند. تعداد 14 دانش آموز (پسر) اتیستیک با عملکرد بالا، که دارای ملاک های ورود به آزمایش بودند، به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و سپس از بین آن ها، تعداد هفت نفر در گروه آزمایش و هفت نفر دیگر در گروه کنترل، به طور تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزش شناخت اجتماعی با محتوای مهارت های هیجان خوانی، به عنوان برنامه مداخله ای، در 14 جلسه آموزشی، به مدت دو و نیم ساعت، در کلینیک روان شناسی دانشگاه تهران، برای گروه آزمایش، اجرا شد. از آزمون بازشناسی هیجانات بارون و کوهن، به منظور بررسی توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت کنندگان استفاده شد.
نتایج حاصل از اجرای برنامه آموزشی، با استفاده از آزمون های پیشرفته آماری، تحلیل واریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. هر سه فرضیه این پژوهش، در سطح آلفای 001/0 یا (1%p یافته های حاصل نشان دادند که برنامه آموزش شناخت اجتماعی (SCT-A)، موجب بهبود و افزایش توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت کنندگان در گروه آزمایش شد. اما این بهبودی در مشارکت کنندگان گروه کنترل که مداخله را دریافت نکرده بودند، دیده نشد. در مجموع یافته های حاصل نشان داد که برنامه آموزش شناخت اجتماعی، می تواند به عنوان یک راهبرد درمانی-مداخله ای اثربخش برای بهبود مهارت های هیجانی افراد اتیستیک با عملکرد بالا، که نقش بسیار مهمی در ارتباطات و تعاملات اجتماعی دارند، به کار برده شود.
تأثیر آموزش تاب آوری بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش تاب آوری بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان، انجام گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیة دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر همدان سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می دادند؛ چهل نفر از دانش آموزان دارای فرسودگی تحصیلی (با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای) انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه بیست نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش تاب آوری در طی ده جلسة شصت دقیقه ای به صورت گروهی بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار به کار برده شده در پژوهش، پرسش نامه فرسودگی تحصیلی بود. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد؛ روش آموزش تاب آوری بر کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان مؤثر است. هم چنین نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری بر کاهش خستگی تحصیلی، بی علاقگی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان مؤثر است. یافتة دیگر پژوهش حاضر این بود که از بین مؤلفه های فرسودگی تحصیلی آموزش، تاب آوری بیشترین تأثیر را در کاهش خرده مقیاس خستگی تحصیلی داشته است.
بررسی اثر برنامه های مداخله ای تمرینات تحمل وزن و مصرف منظم مکمل غذایی کلسیم بر چگالی مواد معدنی استخوان های ران کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسة اثر برنامه های مداخله ای تمرینات تحمل وزن و مصرف منظم مکمل غذایی کلسیم بر چگالی مواد معدنی استخوان های ران کودکان بود. به این منظور نمونه ای 32 نفری از بین کودکان مهد ""راه ظفر"" با رضایت والدین به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. این کودکان در چهار گروه مختلف به مدت پنج ماه تحت برنامه های مداخله ای قرار گرفتند. همگن بودن گروه ها از نظر کلسیم مصرفی ماهانه به وسیلة پرسشنامة مصرف کلسیم بررسی شد. جمع آوری داده ها توسط دستگاه چگالی سنجی (DEXA) انجام و برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس یک متغیره و t گروه های همبسته استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد اختلاف معناداری بین کلسیم مصرفی ماهانة گروه های تحقیق وجود ندارد (192/0 = Sig و 696/1= F). نتایج مقایسة اختلاف میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون BMD گردن استخوان ران در همة گروه ها معنادار بود (تمرینات تحمل وزن همراه با مصرف مکمل غذایی کلسیم، 002/0 = Sig و 919/4 = t ؛ تمرینات تحمل وزن ، 00/0 = Sig و 232/6= t؛ مصرف مکمل غذایی کلسیم، 00/0 = Sig و 86/7- = t و کنترل 002/0 = Sig و 499/5 = t). در مجموع، مقایسة نمره های BMD گروه های تحقیق نشان داد، تفاوت بین میانگین نمره های گروه ها معنادار است (019/0 = Sig و 981/3= F) و بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی اختلاف معناداری بین میانگین گروه های 1 و 2 با گروه کنترل وجود داشت. این یافته ها بر اهمیت دوران کودکی و نوجوانی به عنوان سنین حساس زندگی در شکل گیری تراکم استخوان تأکید دارد و مؤید این نظریة مکانیکی در رابطه با استخوان هاست که ""استخوان ها نسبت به بار وارده به وسیلة اضافه کردن مواد معدنی پاسخ می دهند"".
مقایسه فعالیت سیستم های مغزی/رفتاری و ابعاد کمال گرایی در بیماران کرونری قلب و افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان فعالیت سیستمهای مغزی/رفتاری و ابعاد کمالگرایی در مردان مبتلا به بیماری کرونری قلب و افراد سالم، برای توصیف دقیقتر نیمرخ روانی بیماران کرونری قلب به اجرا درآمد.
روش: 50 مرد متأهل با میانگین سنی 53 سال دارای تحصیلات دیپلم و بالاتر از آن و مبتلا به بیماری کرونری قلب که برای اولین بار در بخش قلب یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بودند؛ و 50 مرد مراجعهکننده به یک کلینیک دندانپزشکی که از نظر متغیرهای گروه سنی، تأهل و سطح تحصیلات با گروه بیماران یکسان شده بودند، پرسشنـامههای بازداری/ رویآوری کارور و وایت و کمالگرایی چندگانه هویت و فلت را تکمیل کردند.
یافتهها: مردان مبتلا به بیماری کرونری قلب در مقایسه با افراد سالم، سیستم فعالساز رفتاری غالب و فعالتری داشتند. همچنین مردان مبتلا به بیماری کرونری قلب در دو بُعد کمالگرایی خویشتنمدار و کمالگرایی دیگرمدار بهطور معنیدار بیش از افراد سالم واجد ویژگیهای کمالگرایی بودند. در گروه مردان مبتلا به بیمـاری کرونری قلب، همبسـتگی میـان خردهمقیاسهای سیستم فعالساز رفتاری و ابعاد سهگانه کمالگرایی بیشتر از افراد گروه سالم بود.
نتیجهگیری: اجزای خاصی از ساختار الگوی رفتاری ریخت A با اختلالات کرونری قلب بهصورت اختصاصی رابطه دارند. بنابراین فعـالیت سیستم فعـالساز رفتاری و ابعاد کمـالگرایی میتوانند مؤلفههای مناسبی در تحلیلهای روانشناختی بروز بیماری کرونری قلب باشند. "
بررسی رابطه تجربه فراشناختی والدین و تجربه فراشناختی دانش آموزان و پیشرفت درسی آنان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه تجربه فراشناختی (metacognitive) والدین و تجربه فراشناختی دانش آموزان و پیشرفت درسی آنان می باشد. این پژوهش بر اساس مدل پیشنهادی جاکوبز و با استفاده از تحلیل مسیر انجام گرفته است. در این مدل، ارایه تجربه فراشناختی (برنامه ریزی، تنظیم، ارزشیابی) به وسیله والدین یک متغیر مستقل محسوب می شود که از چهار مولفه سرمشق دهی، تشویق، تسهیل و پاداش تشکیل شده است و بر تجربه فراشناختی دانش آموزان؛ یعنی برنامه ریزی، تنظیم و ارزشیابی تاثیر مستقیم می گذارد. مطابق این مدل، ارایه تجربه فراشناختی والدین از راه تاثیر بر تجربه فراشناختی دانش آموزان بر پیشرفت درسی آنها تاثیر می گذارد. بدین منظور، 201 دانش آموز (81 پسر و 120 دختر) از کلاس سوم راهنمایی انتخاب شدند و با پاسخگویی به پرسشنامه ارایه تجربه فراشناختی والدین، ادراک خود را از تاثیر پدر و مادر بر تجربه فراشناختی خویش نشان دادند. علاوه بر این، پرسشنامه تجربه فراشناختی دانش آموزان را نیز تکمیل کردند. پایایی دو ابزار با روش آزمون مجدد و آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای پرسشنامه اول، ضریب 90 درصد و برای پرسشنامه دوم، ضریب 91 درصد حاصل شد. در پایان، از میانگین نمرات نهایی دروس ریاضی و ادبیات فارسی به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر، بیانگر تاثیر مستقیم تجربه فراشناختی والدین بر تجربه فراشناختی دانش آموزان و نیز تاثیر مستقیم تجربه فراشناختی دانش آموزان بر پیشرفت درسی آنها بود. همچنین نتایج نشان داد که ارایه تجربه فراشناختی والدین از راه تاثیر بر تجربه فراشناختی دانش آموزان، به طور معنی داری پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می نماید. علاوه بر این، اگر چه ضریب آنها برای مسیر مستقیم بین تجربه فراشناختی والدین و پیشرفت تحصیلی معنی دار نبود، بررسی جداگانه مولفه های ارایه تجارب فراشناختی والدین با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حتی با کنترل این مولفه ها، باز هم مولفه تشویق به عنوان یک عامل مهم، بعد از تجارب فراشناختی، پیشرفت درسی را تبیین می نماید.