مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اختلال اضطراب تعمیم یافته
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه مکانیزمها و سبکهای دفاعی افراد مبتلا به اختلال وسواس- بی اختیاری (OCD )، اختلال اضطراب تعمیم یافته(GAD) و اختلال هراس اجتماعی(SP) انجام پذیرفته است.
روش: نمونه این پژوهش متشکل از افراد مبتلا به اختلال- وسواس بی اختیاری (30 نفر)، اختلال اضطراب تعمیم یافته (30 نفر)، اختلال هراس اجتماعی(30 نفر) و افراد غیر مبتلا(30 نفر) است که توسط روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش مکانیزمهای دفاعی پرسشنامه سبکهای دفاعی (DSQ-40) می باشد. مکانیزمها و سبکهای دفاعی گروههای مبتلا با گروه بهنجار و الگوی مکانیزمهای دفاعی هر چهار گروه با استفاده از روش های آماری مقایسه میانگین ها، و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون های تعقیبی با یکدیگر مقایسه شدند.
یافته ها: بررسی های آماری نشان داد که گروه های مبتلا نسبت به گروه غیر مبتلا از سبکهای دفاعی رشد نایافته و روان آزرده به صورت معنا داری بیشتر استفاده می کنند و مشخص شد که میان گروه ها در استفاده برخی از مکانیزمهای دفاعی تفاوت معنا دار وجود دارد. به علاوه مشخص گردید که مشخصه اصلی الگوی دفاعی گروه مبتلایان به اختلال وسواس- بی اختیاری در مقایسه با گروه بهنجار در استفاده زیاد آنها از مکانیزم های دفاعی گذار به عمل، تشکل واکنشی و ابطال است به همین ترتیب مشخصه اصلی الگوی دفاعی گروه مبتلایان به اختلال اضطراب تعمیم یافته در مقایسه با گروه بهنجار در استفاده زیاد آنها از مکانیزم های دفاعی فرافکنی، آرمانی سازی، جسمی سازی و استفاده کمتر آنها از مکانیزم های دفاعی طنز و فرونشانی است و مشخصه اصلی الگوی دفاعی گروه مبتلایان به اختلال هراس اجتماعی در مقایسه با گروه بهنجار در استفاده زیاد آنها از مکانیزم های دفاعی فرافکنی، آرمانی سازی، جسمی سازی و پرخاشگری منفعلانه و استفاده کمتر آنها از مکانیزم دفاعی فرونشانی است.
نتیجه گیری: مطالعه کنونی اهمیت بررسی مکانیزمهای دفاعی را چه در گستره بهنجار و چه در گستره بالینی جهت تشخیص و درمان اختلالات اضطرابی نمایان می سازد. یافته های این پژوهش به طور کلی با یافته های سایر مطالعات قابل مقایسه هستند، با این حال انجام پژوهش در زمینه مکانیزمهای دفاعی در ایران نیازمند توجه بیشتری است.
تعیین اثر خانواده درمانی ساختاری در درمان اختلالات اضطرابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر بخشی رویکرد خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات اضطرابی کودکان از طریق ایجاد تغییر در ساختار خانواده، کاهش تعارضات در روابط والدین خانواده های دارای کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی کودکان بوده است. روش پژوهش شبه تجربی بوده و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون و ارائه مداخله و اندازه گیری مکرر انجام شد. 40 خانواده با حداقل یک فرزند دارای اختلالات اضطرابی که به طور تصادفی در دوگروه مساوی شامل گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شده و در این مطالعه شرکت کردند. اعضای خانواده های گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه در معرض مداخله درمانی با طرح درمانی یکسان (که بر اساس رویکرد خانواده درمانی ساختاری از پیش طراحی شده بود) قرار گرفتند. همچنین خانواده ها شش هفته پس از آخرین جلسه درمان در یک جلسه پیگیری نیز شرکت کردند. ابزار پژوهش مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSM-IV-TR و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. در طول مدت مطالعه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج نشان داد که اثر بخشی خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات آسیمگی، هراس اجتماعی و ترس از صدمات جسمانی، اضطراب تعمیم یافته و اختلال وسواس- اجبار گروه آزمایشی (005/0 p< ) معنادار است
نقش تعدیل کننده منبع کنترل در اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و تنش زدایی بر اختلال اضطراب تعمیم یافته
حوزه های تخصصی:
منبع کنترل از متغیرهای شناخته شده شخصیت است که به داوری درباره علیت یا تجسّم علیت رویدادها اشاره دارد و در نظر گرفتن آن برای پیش-آگهی درمانی مهم است. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط منبع کنترل با میزان پاسخدهی به درمان های شناختی – رفتاری و تنش زدایی در بیماران دارای اختلال اضطراب تعمیم یافته بود. به این منظور نمونه 30 نفری از بیماران دارای اختلال اضطراب تعمیم یافته، با استفاده از مصاحبه بالینی براساس DSM-5، انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه گمارده شدند. یک گروه به مدت سه ماه (12 جلسه)، تحت رواندرمانگری شناختی – رفتاری و گروه دیگر به مدت دو ماه (8جلسه) تحت درمانگری تنش زدایی (رلاکسیشن) قرار گرفتند. جایگاه منبع کنترل بیماران از طریق مقیاس منبع کنترل راتر و شدت نشانه های اضطراب آنها از طریق آزمون اضطراب بک قبل و بعد از درمانگری ارزیابی شدند و نتایج پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مقایسه شد. نتایج پژوهش نمایانگر کاهش بیشتر شدت اضطراب در بیماران دارای منبع کنترل درونی، در هر دو گروه بود. نتایج با توجه به متغیر منبع کنترل و نوع درمان به کار گرفته شده تفسیر شد.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس برنگرانی بیمارگون، شدت علائم و عوامل علت شناختی اختلال اضطراب در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1267-1280
حوزه های تخصصی:
زمینه : پژوهش های اندکی برای مطالعه اثربخشی مدل داگاس و مطالعه اثر متغیرهای سبب ساز اختلالات اضطرابی انجام شده اند و بیشتر پژوهشگران بر عوامل نگهدارنده و تداوم بخش اختلالات اضطرابی تمرکز داشته اند. اما پیرامون اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس بر نگرانی بیمارگون، شدت علائم و عوامل علت شناختی اختلال اضطراب تعمیم یافته در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف : بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس بر نگرانی بیمارگون، شدت علائم و عوامل علت شناختی اختلال اضطراب تعمیم یافته در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته بود. روش : پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان از اردیبهشت ماه تا مهرماه سال 1396 بودند. 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفری) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه های نگرانی ایالت پنسیلوانیا (مایر و همکاران، ۱۹۹۰)، مقیاس کوتاه سنجش اختلال اضطراب تعمیم یافته (اشپتزر و همکاران، ۲۰۰۶)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، ۱۹۹۴)، پرسشنامه اجتناب شناختی (سکستون و همکاران، ۲۰۰۹)، پرسشنامه چرا نگرانی (هولوکا و همکاران، ۲۰۰)، پرسشنامه جهت گیری منفی نسبت به مشکل (گوزلین و همکاران، ۲۰۰۵) و دوازده جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس (داگاس و روبیچاود، ۲۰۱۲). تحلیل داده ها با آزمون کواریانس و آزمون کرویت ماچلی انجام شد. یافته ها : درمان شناختی داگاس بر نگرانی بیمارگون، شدت علائم GAD ، و عوامل علت شناختی GAD (جهت گیری منفی به مشکل، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی و باورهای مثبت نسبت به نگرانی) تأثیر معناداری داشت 0/05 > P ). نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات شناخت درمانی داگاس شرکت کردند، نگرانی بیمارگون، شدت علائم و عوامل علت شناختی GAD آنان کمتر شد.
مقایسه فراوانی و محتوای گفتار درونی افراد دارای رگه های اختلال اضطراب تعمیم یافته، رگه های اختلال وسواسی – جبری و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت با وساطت و ترکیب فرایندهای ذهنی توسط گفتار درونی شکل می گیرد و فرایندهای شناختی، نقش اساسی در اختلال های اضطراب تعمیم یافته و وسواسی جبری ایفا می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه فراوانی و محتوای گفتار درونی در افراد دارای رگه های اختلال اضطراب تعمیم یافته، رگه های وسواسی – جبری، رگه های اختلال اضطراب تعمیم یافته – رگه های اختلال وسواس و بهنجار انجام شد. تعداد 348 نفر (پسر: 203، دختر: 145) از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های مقیاس 7 سؤالی اضطراب تعمیم یافته (اسپیتزر و همکاران، ۲۰۰۶ )، مقیاس خودگویی (برین تات و همکاران، 2009) و پرسشنامه وسواس پادوآ اصلاحی دانشگاه ایالتی واشنگتن ( برنز و همکاران، 1996)پاسخ دادند. یافته های پژوهش، با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس یکراهه و تحلیل واریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان دهنده تفاوت معنادار بین گروه بهنجار و گروه های بالینی در فراوانی گفتار درونی بود. همچنین، نتایج پژوهش نشان نشان دهنده تفاوت معنادار بین گروه بهنجار و گروه های بالینی در زیرمقیاس های منفی محتوای گفتار درونی (خودانتقادی و ارزیابی اجتماعی) و نه زیرمقیاس های مثبت (خودتنظیمی و خودتقویتی) بود
شیوه پایان یافتن مکالمه در گفتمان درمانی درمانگر - درمانجوی دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
225-245
حوزه های تخصصی:
گفتمانِ درمانی، یکی از انواع گفتمان سازمانی که در جلسات روان درمانی به کار می رود. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تحلیل مکالمه در پی یافتن اصول پایان یافتن مکالمات در موقعیت درمانی است و به طور خاص به بررسی گفتمانِ درمانی جلسات درمان مربوط به بیماران دارای اختلال اضطراب تعمیم یافته (GAD) می پردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش، براساس روش کیفی انجام پذیرفته است. پیکره زبانی مورد استفاده در این پژوهش، شامل 10 دقیقه پایانی مکالمات 252 جلسه روان درمانی بوده است.تعداد روان درمانگران شرکت کننده در پژوهش 8 نفر و درمانجویان 16 نفر از هر دو جنس می باشد. میانگین گروه سنی مراجعین 53-21 سال و روان درمانگران 65-27 سال است. جهت تحلیل داده ها از روش های تحلیل مکالمه، شمارش واژگان و یافتن واژه های کلیدی در متن استفاده شده است. همچنین، جهت ساخت و ارائه الگوی کلامی از نرم افزار رایانه ای اطلس تی. آی. استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در تمامی جلسات، روان درمانگر به علت ماهیت فعالی که در جلسات روان درمانی دارد، پایان مکالمه را اعلام نموده است. به کارگیری تمامی تکنیک های مربوط به نحوه اتمام مکالمات مطابق با اصول و مبانی مصاحبات روان درمانی بوده است. همچنین، به کارگیری اصطلاحات مربوط به خداحافظی برخاسته از فرهنگ ایرانی بوده است.