فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۹۴۱ تا ۲۴٬۹۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهمیت درک آسیب شناسی، طبیعت و درمان اختلال طیف اوتیسم در طی دوره مدرسه همیشه مورد تأکید بوده است. کودکان با اختلال طیف اوتیسم مشکلاتی را در استفاده اجتماعی از ارتباطلات کلامی و غیرکلامی دارند که باعث محدودیت عملکردی در ارتباطات موثر، مشارکت اجتماعی، ارتباط اجتماعی و موفقیت تحصیلی کودک می شود از این رو پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی دانش آموزان اوتیستیک با پیشرفت تحصیلی بالا و ضعیف از نظر راهبردهای یادگیری و کارکردهای اجرایی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان طیف اوتیسم دبیرستان شهرستان یزد است. با روش نمونه گیری در دسترس 30 دانش آموز اوتیسم با عملکرد تحصیلی بالا (گروه اول) با 30 دانش آموز طیف اوتیسم با عملکرد تحصیلی پایین از لحاظ هوش و مشکلات روانشناختی همگن شدند. پرسشنامه های صفات طیف اوتیسم، کارکردهای اجرایی و راهبردهای یادگیری بین آنها توزیع گردید. سپس داده ها با روش آماری تی تست مستقل بررسی شدند و نتایج نشان داد که دانش آموزان اوتیستیک با عملکرد تحصیلی بالا از نظر تمامی متغیرهای راهبردهای یادگیری و همچنین از نظر بازداری، تنظیم هیجانی، برنامه ریزی و سازمان دهی و انتقال توجه تفاوت معناداری با گروه دانش آموزان با پیشرفت پایین دارند. بنابراین نتیجه گیری می شود که دانش آموزان دارای طیف اوتیسم موفق در تحصیل بیشتر از راهبردهای یادگیری استفاده می کنند و وضعیت بهتری در زمینه کارکردهای اجرایی نسبت به دانش آموزان دارای طیف اوتیسم ناموفق در تحصیل دارند.
پیش بینی خیانت زناشویی بر اساس عملکرد جنسی و سبک های عشق ورزی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
391 - 403
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، پیشبینی خیانت زناشویی بر اساس عملکرد جنسی و سبکهای عشقورزی در زوجین است. روش پژوهش: این پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه زوجهایی که در طی دوران زناشویی با گذشت حداقل 3 سال از زندگی مشترک، حداقل یکبار تجربه خیانت (به صورت رابطه مجازی، پیامک یا تماس تلفنی و رابطه جنسی) در زندگی زناشویی داشتهاند و برای حل مشکلات خود به مراکز مشاوره سطح شهر تهران مراجعه کردهاند، بود که 240 نفر از آنها به عنوان نمونه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامههای نگرش نسبت به روابط فرازناشویی ویتلی (2008)، عملکرد جنسی فرجنیا و همکاران (1393) و سبکهای عشقورزی استرنبرگ (1997) که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرمافزار SPSS-23 بهره برده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خیانت زناشویی و عملکرد جنسی و بین خیانت زناشویی و سبکهای عشقورزی رابطه معنادار وجود دارد و (56/0=2R). تبیین کننده خیانت زناشویی است؛ همچنین نتایج پژوهش حاکی از آن بود عملکرد جنسی با ضریب بتای 27/0- و سبکهای عشقورزی با ضریب بتای 16/0- پیشبینیکننده خیانت زناشویی است. نتیجه گیری: بین عشق و تداوم رابطه عاشقانه، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و هر چه قدر عشق و علاقه بین زوجین بیشتر باشد، آنان از تعهد و رضایتمندی بیشتری برخوردار خواهند بود.
دلبستگی ادراک شده دوران کودکی، کنش وری خانواده و مقابله مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت الگوهای کنش وری خانواده به عنوان میانجی گر ادراک دلبستگی دوران کودکی به هر والد (ایمن و ناایمن) و مقابلة مذهبی بود. 870 دانشجو با روش خوشه ای چندمرحله ای از دانشگاه های تهران، مقیاس ارزشیابی انسجام و انعطاف پذیری خانواده (السون، جورال و تیزدل، 2004)، مقیاس مقابلة مذهبی (پارگامنت، کوئینگ و پرز، 2000) و مقیاس دلبستگی دوران کودکی نسبت به هر والد (هازن و شیور، 1986) را تکمیل کردند. برای تحلیل نتایج از روش مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. نتایج نشان دادند که 1) خانواده رهاشدة آشفته به طور کامل رابطة بین دلبستگی ناایمن به هر والد و مقابلة مذهبی مثبت را میانجی گری می کند، 2) خانوادة منسجم منعطف، میانجی گر رابطة بین دلبستگی ایمن به هر والد و مقابلة مذهبی منفی است،3) سبک دلبستگی ناایمن به پدر اثر مستقیم و غیرمستقیمی (از طریق انسجام و انعطاف پذیری خانواده) بر مقابلة مذهبی منفی دارد، و 4) ایمنی به پدر اثر مستقیمی بر مقابلة مذهبی مثبت دارد، اما دلبستگی به مادر نقش مستقیمی در پیش بینی مقابلة مذهبی ندارد. بدین ترتیب، نه تنها نقش تاریخچة دلبستگی در درک راهبردهای مذهبی حایز اهمیت است، بلکه کنش وری خانواده در این رابطه نقش مهمی ایفا می کند.
نقد روان شناسانه شخصیت شهید در قصیده «شهداؤنا» سروده فاروق جویده براساس نظریه مزلو(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
113-130
حوزههای تخصصی:
روان شناسی شخصیت، به عنوان یکی از شاخه های جدید نقد روان شناختی، تأثیر زیادی در فهم متن و کشف نمادها و رموز آن دارد. شخصیت های سه گانه ای که در قصیده «شهداؤنا»، سروده فاروق جویده ایفای نقش می کنند، عبارتند از: شهدا، مردم ستمدیده و سران عرب. شهدا با شخصیتی آرمان گرا و متعالی، در جهت رسیدن به اهداف والا، آگاهانه، خود را فدا کرده و تا حدودی اساسی ترین نیازهای خود؛ یعنی نیازهای فیزیولوزیکی، ایمنی، محبت و تعلق پذیری و احترام را طی نموده اند و خود را به آخرین سطوح نیازها؛ یعنی خودشکوفایی رسانده اند و از انگیزش B یا فراانگیزش برخوردار شده اند. برخلاف دو شخصیت دیگر، که در پله های پایین تر؛ متوقف شده اند و به عنوان افراد ی ناخودشکوفا، افرادی منفعل و ناکارآمد، با انگیزش D یا کمبود و محرومیت (D-) در جامعه ظاهر گشته اند. نگارندگان این پژوهش، برآنند تا با نقد روان کاوانه و با منطبق نمودن شخصیت های سروده، با نظریه روان شناختی آبراهام مزلو بر مبنای هرم سلسله مراتب نیازها، به بررسی شاخص های شخصیت های تأثیرگذار در این سروده بپردازند.
پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوشنودی زناشویی برآیند عوامل چندگانه فردی، میان فردی و فرهنگی در پیوند زناشویی است. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی در دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری شامل دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 97-1396 بود و 217 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رضایت زناشویی (1989 Enrich ;)، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984 CPQ ;)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و نستوهی روان شناختی کوباسا (1997) استفاده شد. یافته های همبستگی پژوهش نشان داد که خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی سازنده متقابل(P≤001; R=0/491) ، سبک دل بستگی وابستگی (P≤005; R=0/152)، سبک نزدیک بودن(P≤001; R=0/203) ، و نستوهی روان شناختی (P≤001; R=0/520) رابطه مستقیم و معنادار داشت. از طرفی، همبستگی خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی اجتناب متقابل (P≤005; R=-0/147) و سبک دل بستگی اضطرابی (P≤001; R=-0/403) معکوس و معنادار بود. برآیندهای رگرسیون چند متغیره نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی توانایی پیش بینی خوشنودی زناشویی را داشتند. نرخ همبستگی چندگانه میان الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی با خوشنودی زناشویی برابر با 676/0 بود و نرخ تعیین برابر 457/0 به دست آمد. بنابراین، با شناخت و غنی سازی الگوی ارتباطی سازنده، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی می توان خوشنودی زناشویی را در زوجین بهبود بخشید.
نقش واسطه گری مؤلفه های ذهن آگاهی در رابطه بین انواع جهت گیری هدف با هویت های چهارگانه تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال هشتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۱
63 - 78
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تغییرات امواج مغزی بیماران افسرده ی تحت درمان تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای با استفاده از پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات اعصاب و روان در میان جوامع بشری است. امروزه، تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای( tDCS ) به عنوان یک روش جدید در درمان افسردگی شدید شناخته شده است. مطالعات زیادی ارتباط بین تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای و افسردگی را بررسی کرده اند، اما تحقیق در زمینه ی تأثیر این روش درمانی بر فعالیت عصبی محدود است.هدف اصلی این تحقیق، ارائه ی شاخصی مناسب برای ارزیابی تغییرات ناشی از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای در فعالیت مغزی بیماران افسرده ، با استفاده از مؤلفه های پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی (ERP) است. روش: در این مطالعه، هفت بیمار افسرده ی شدید (چهار مرد و سه زن) با میانگین سنی 34/85 و انحراف استاندارد 4/25 سال شرکت کردند. ابتدا از شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسش نامه ی افسردگی بک و اضطراب هامیلتون را تکمیل کنند. پس از آن، به مدت پنج دقیقه سیگنال مغزی پایه ی هر فرد درحالت چشم بسته و چشم باز در سه کانال Fz،Cz و Pz ثبت شد. سپس هم زمان با ثبت سیگنال مغزی، از آزمودنی ها خواسته شد در آزمون استروپ شرکت کنند. این آزمون با360 تحریک (120 تحریک متجانس، 120 تحریک نامتجانس و 120 تحریک خنثا) ، در مجموع 12 دقیقه طول می کشد. پس از ثبت امواج مغزی،، قشر پشتی جانبی پیش پیشانی ( DLPF ) نیم کره ی چپ بیماران ، با استفاده از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای شش روز متوالی ، روزی 20 دقیقه، با جریان یک میلی آمپر تحریک شد .در پایان دوره ی درمانی، مشابه جلسه ی اول ، امواج مغزی بیماران ثبت شد . یافته ها: برای تحلیل داده ها، پس از حذف نویز و آرتیفکت، با روش میانگین گیری سنکرون ، مؤلفه های پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی و سپس ، پنج ویژگی متناسب با ضرایب ویولت هر باند فرکانسی این مؤلفه ها، در هر نوع تحریک استخراج شد. برای انتخاب ویژگی بهینه، بین درصد تغییرات ویژگی ها بعد از اعمال تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای و قبل از آن با درصد تغییرات حاصل از آزمون استروپ افراد( پیش و پس از دوره ی تحریک) همبستگی گرفته شد. بر اساس نتایج ، بعد از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای، زمان نهفته گی مؤلفه ی N400 به طور معناداری کاهش یافت. همچنین بین بهبود صحت پاسخ گویی به تحریکات متجانس و نامتجانس و افزایش ضرایب ویولت باند آلفا، همبستگی معناداری به این شرح مشاهده شد: 0/9060 r= ، 0/0128 p= ، 95/ r=0 ، 0037 =0/ P در کانال Pz . نتیجه گیری: طیف توان باند آلفا در ناحیه ی پریتال می تواند با میزان بهبود افسردگی ناشی از اِعمال تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای ارتباط معناداری داشته باشد.
تأثیر درمان مبتنی بر تحریکات بینایی بر کاهش علائم اختلال یادگیری املانویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارسایی در تمییز ادراک شنیداری یکی از عوامل اختلال املانویسی محسوب می شود. بر طبق فرضیه کیفیت مغزی نورون های آینه ای در انتقال معنای حرکت از سیستم بینایی به شنیداری نقش دارند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی تحریک بینایی بر ادراک شنیداری و عملکرد املانویسی در دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری انجام شد. روش: طرح پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر و پسر مبتلابه اختلال املانویسی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 1394-1395 با دامنه سنی 7 تا 9 سال بود که 30 نفر از این دانش آموزان (14 دختر و 16 پسر) به شکل در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه 15 نفرِ (هر گروه 7 دختر و 8 پسر) جایدهی شدند. ابتدا آزمون های تمییز ادراک شنیداری (وپمن، 1958) و پیشرفت مهارت نوشتن (راغب، 1384) بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش، تحریک بینایی را در 12 جلسه 30 دقیقه ای و به مدت چهار هفته دریافت کردند. در پایان هر دو گروه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اجرای تحریکات بینایی موجب کاهش خطای تمییز ادراک شنیداری و بهبود عملکرد املانویسی در دانش آموزان با اختلال املانویسی می شود ( 0/0001 > p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، تحریک بینایی با تقویت فرایندهای ذهنی زیربنایی کودک باعث کاهش مشکلات املانویسی دانش آموزان می شود بنابراین می توان از این روش درمانی جدید برای بهبود اختلال املانویسی در دانش آموزان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۹ شماره ۹۲
1031-1040
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثر بخشی آموزش خودمتمایز سازی و بررسی انعطاف پذیری روانشناختی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کم توجهی پرداخته اند. اما پژوهش پیرامون اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی مغفول مانده است. هدف : بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی شهر اهواز در سال تحصیلی 1397 بود. نمونه شامل 30 نفر از مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، آموزش خودمتمایزسازی (کاظمیان و اسمعیلی، 1391) را طی ده جلسه دریافت کردند و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های انعطاف پذیری روانشناختی (دنیس و واندروال، 2010)، احساس گرفتاری (گیلبرت و آلان، 1998) و پرسشنامه کانرز معلمان (بروک و کلینتون، 2007) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی بر انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی تأثیر معناداری داشته است (0/001 p< ). علاوه بر این نتایج نشان داد که این آموزش توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (0/01 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش خودمتمایزسازی با بهره گیری از فنون اجتماعی و هیجانی می تواند انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس آموزش خودمتمایزسازی می تواند به عنوان روشی کارآ، جهت بهبود انعطاف پذیری روانشناختی و کاهش احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی رابطه تعارض کار – خانواده و تعارض زناشویی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین تعارض کار-خانواده و تعارض زناشویی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی در کارکنان ایران خودرو دیزل بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن را 5260 نفر از کارکنان ایران خودرو دیزل تشکیل دادند که 360 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و به مقیاس های تعارض کار-خانواده کارلسون و همکاران (2000)، تعارض زناشویی اشتراوس (1979) و سرمایه روان شناختی لوتانز و آویلو (2007) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: همبستگی بین متغیرها نشان داد که بین تعارض کار-خانواده و ابعاد آن با تعارض زناشویی رابطه منفی و بین سرمایه روان شناختی و خرده مقیاس های خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی با تعارض زناشویی رابطه منفی (001/0= P ) معناداری دارد. همچنین بین سرمایه روان شناختی و خرده مقیاس های خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی با تعارض کار-خانواده و ابعاد آن رابطه منفی (001/0= P ) معناداری به دست آمد. تحلیل رگرسیون گام به گام نیز تعارض کار-خانواده و سرمایه روان شناختی را پیش بینی کننده های معنی داری برای تعارض زناشویی نشان داد؛ هم چنین بر اساس نتایج معلوم شد که ابعاد خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی پیش بینی کننده قوی تعارض زناشویی هستند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که سرمایه روان شناختی به عنوان یک عامل ضربه گیر می تواند تأثیر منفی تعارض خانواده-کار و سرریزشدگی کار-خانواده بر تعارضات زناشویی کارکنان را تضعیف کند.
مدل پیش بینی تنهایی اجتماعی بر اساس حساسیت بین فردی و هوش اجتماعی با میانجی گری خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
67 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از متغیر های نامطلوب رواشناختی که اثرات منفی بر فرد دارد، تنهایی اجتماعی است. هدف این پژوهش پیش بینی تنهایی اجتماعی بر اساس حساسیت بین فردی و هوش اجتماعی با میانجی گری خود انتقادی بود. روش: طرح پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد تهران در سال 1397 بودند. تعداد نمونه این پژوهش 632 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه حساسیت بین فردی (بویس و پاپکر، 1989)، پرسشنامه هوش اجتماعی (تت، 2008) و پرسشنامه مقیاس خود انتقادی (گیلبرت، همپل، مایلز و آیرونز، 2004) بود. روش تحلیل داده ها مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر های نشانگر دو متغیر خود انتقادی و حساسیت بین فردی به طور معناداری بر این دو سازه مکنون بار شده اند (T>1.96). اثر خود انتقادی بر تنهایی اجتماعی مثبت و معنادار، اثر حساسیت بین فردی و هوش اجتماعی بر تنهایی اجتماعی منفی و معنادار است. همچنین اثر حساسیت بین فردی بر تنهایی اجتماعی مثبت و معنادار و اثر هوش اجتماعی بر خود انتقادی منفی و معنادر است (T>1.96). اثر ساختار غیر مستقیم حساسیت بین فردی بر تنهایی اجتماعی به واسطه متغیر خود انتقادی مثبت و معنادار است، اما اثر ساختار غیر مستقیم هوش اجتماعی بر تنهایی اجتماعی به واسطه متغیر خود انتقادی و معنادار نیست. همچنین اثرات ساختاری کل حساسیت بین فردی بر تنهایی اجتماعی، مثبت و معنادار و اثرات ساختاری کل هوش اجتماعی بر تنهایی اجتماعی نیز منفی و معنادار است (T>1.96). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، می توان از بازتوانی (رشد و افزایش مجدد) و حمایت از هوش اجتماعی از طریق آموزش های فردی، گروهی، کارگاهی و نیز با کاستن از حساسیت های بین فردی و متغیر خودانتقادی، برای کاهش تنهایی اجتماعی بهره برد. کلمات کلیدی: تنهایی اجتماعی، حساسیت بین فردی، هوش اجتماعی، خود انتقادی.
طراحی بسته آموزشی ذکر به منظور کاهش نشانه های افسردگی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
افسردگی، یکی از شایع ترین و مهم ترین اختلالات روانی است، همچنین یکی از مهم ترین مقابله های دینی با این پدیده، استفاده از «ذکر» با مضامین خاص خود می باشد. ازاین رو، هدف این پژوهش، «تدوین بسته آموزشی ذکر به منظور کاهش نشانه های افسردگی بر اساس منابع اسلامی» است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی بوده و در آن از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا و کمّی از نوع دلفی استفاده شده است. ابتدا کارکردهای ذکر در منابع اسلامی موردبررسی قرار گرفت؛ سپس اذکار مرتبط با افسردگی بر اساس ملاک های مشخص گزینش گردید؛ در ادامه معرفت های موجود در اذکار منتخب، مورد تحلیل قرار گرفت. این معرفت ها به اختصار عبارت اند از: خدااسنادی، خدامالکی، خداپناهی، اطمینان به روزی، امید به خدا، خدامحوری، تنزه الهی، جبران و امید، ممکن الخطا بودن، خدامُنعمی و خیر باوری. در نتیجه، بسته آموزشی بر اساس کارکردهای معرفتی، معنوی، عاطفی و رفتاری ذکر و در چارچوب منطق مراتب توحید در اندیشه اسلامی تدوین گردید. و در آخر، روایی محتوایی معارف و بسته آموزشی توسط کارشناسان با استفاده از شاخص های CVR و CVI مورد ارزیابی و تأیید قرار گرفت. نتیجه آن که بسته آموزشی ذکر برای کاهش نشانه های افسردگی از لحاظ نظری قابلیت تدوین دارد.
بررسی رابطه بین سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان و نگرش آنها به آموزش وب محور با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
15 - 28
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با همه گیری کُوید 19 مراکز آموزشی ناگزیر به استفاده از آموزش وب محور شدند که نگرش معلمان به این نوع از آموزش و برخورداری آنها از سواد رسانه ای و اطلاعاتی از جمله الزامات آموزش و پرورش برای تحقق پیشرفت دانش آموزان می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان و نگرش آنها به آموزش وب محور با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دوران کرونا انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر ابتدایی دور دوم شهرستان رباط کریم (تعداد1280 نفر) و معلمان ناحیه یک (تعداد730 نفر) که جهت تعیین تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 294 دانش آموز و 332 معلم انتخاب شدند که با توجه به شیوع کرونا و عدم دسترسی به همه افراد نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. پرسشنامه سواد رسانه ای یزدانی (1391)، پرسشنامه نگرش به آموزش وب محور وطن پرست و همکاران (1395)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1990) در این پژوهش استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که بین سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان به آموزش وب محور با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با ضریب همبستگی 352/0 رابطه وجود دارد. همچنین بین نیاز اطلاعاتی معلمان با ضریب 626 /0، مکان یابی اطلاعات معلمان با ضریب 157/0، ارزشیابی اطلاعات معلمان با ضریب 266/0، سازماندهی از اطلاعات معلمان با ضریب 230/0، تبادل اطلاعات معلمان با ضریب213/0، علاقه به کار کردن در محیط مجازی معلمان با ضریب 214/0، اضطراب به کار کردن در محیط مجازی معلمان با ضریب 171/0- و بین اهمیت آموزش مجازی معلمان ضریب 133/0 با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دوران کرونا در سال 1400 همبستگی مثبت وجود دارد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که افزایش سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان و نگرش آن ها به آموزش مبتنی بر وب منجر به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود.
مقایسه اثربخشی مصاحبه انگیزشی و تلفیق طرحواره درمانی با مصاحبه انگیزشی بر کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مصاحبه انگیزشی و طرحواره درمانی تلفیقی با مصاحبه انگیزشی و بر کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه بود. روش: روش پژوهش حاضر نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر، بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مراجعه کننده به بخش دیالیز بیمارستان بعثت همدان در سال 1394 بودند. نمونه پژوهش 45 بیمار بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. بیماران گروه های آزمایش مداخلات مربوطه را به مدت 10 جلسه، به صورت فردی دریافت نمودند. داده های به دست آمده از مقیاس (HADS)، با آزمون های آماری تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد بین میانگین نمرات افسردگی و اضطراب گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده می شود (01/0 P< ). نتایج آزمون بن فرونی نشان داد بین میانگین نمرات افسردگی و اضطراب گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده می شود (01/0 < P )؛ اما بین میانگین نمرات افسردگی و اضطراب گروه های آزمایش تفاوت معنی داری مشاهده نمی شود (01/0 P> ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاد می گردد روانشناسان و متخصصان سلامت از این دو روش درمانی برای کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه استفاده نمایند.
اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر ابعاد چهارگانه تاریک شخصیت مادران و علائم اضطراب جدایی کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر ابعاد چهارگانه تاریک شخصیت مادران و علائم اضطراب جدایی کودکان پیش دبستانی انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی است که با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و یک دوره پیگیری اجرا شد. از میان مادران همه کودکان پیش دبستانی دارای علائم اضطراب جدایی شهرستان کازرون در زمستان 1397، 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش در هشت جلسه 90دقیقه ای (یک بار در هفته) درمان چشم انداز زمان شرکت کردند. داده های پژوهش از طریق پرسش نامه دوجین کثیف، مقیاس کوتاه تکانش دیگرآزاری و پرسش نامه علائم مرضی کودکان جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان چشم انداز زمان مادران باعث کاهش معنی دار نمرات کودکان در علائم اضطراب جدایی (05/P≤0) در مرحله پس آزمون تا پیگیری یک ماهه شد. در مورد ابعاد چهارگانه تاریک شخصیت مادران، فقط در بعد خودشیفتگی تفاوت معنی داری میان گروه آزمایش و کنترل مشاهده شد و در سه بعد ماکیاولیسم، جامعه ستیزی و دیگرآزاری کاهش معنی داری دیده نشد (P≥0/05). نتیجه گیری: درمان چشم انداز زمان مادران، منجر به کاهش علائم اضطراب جدایی در کودکان می شود، اما بر همه ابعاد چهارگانه تاریک شخصیت مادرها تأثیر معنی داری ندارد.
مقایسه تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر زوج درمانی به شیوه گاتمن و سیستمی - رفتاری بر صمیمیت زناشویی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تأثیر دو روش مشاوره گروهی مبتنی بر زوج درمانی گاتمن و سیستمی-رفتاری بر صمیمیت زناشویی زنان متاهل شهر تهران می باشد. روش: پژوهش از نوع آزمایشی با اندازه گیری مکرر و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل می باشد و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های صمیمیت زناشویی الکسیس. جی واکر و لیندا تامپسون (MIS) استفاده شد. تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام گرفت. جامعه آماری موردنظر شامل 100 نفر از زنان متأهل شهر تهران می باشد که داوطلبانه در سال 1398 به مراکز مشاوره فرا ذهن و مهمید تهران مراجعه کردند. تعداد 36 نفر که دارای کمترین نمرات از پرسشنامه صمیمت زناشویی بودند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفری قرار گرفتند. گروه های آزمایش و کنترل به صورت تصادفی انتخاب و هیچ مداخله ای روی گروه کنترل انجام نشد. پیش آزمون از هر سه گروه به عمل آمد و پس از پایان 14جلسه90 دقیقه ای زوج درمانی گروهی، پس آزمون گرفته شد و یک ماه بعد، آزمون پیگیری از گروه ها به عمل آمد. یافته ها: نتایج داده ها نشان داد که زوج درمانی به شیوه گاتمن و زوج درمانی سیستمی-رفتاری روی صمیمت زناشویی مؤثر بوده و این اثرگذاری در مرحله پیگیری هم پایدار بوده است، اما تفاوت معناداری بین این دو رویکرد ازلحاظ اثربخشی روی صمیمت زناشویی دیده نشد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی رویکردهای مورد مطالعه ، توصیه می شود از این رویکردها در مراکز مشاوره خانواده برای افزایش صمیمیت و رضایت زناشویی استفاده شود.
اثربخشی آموزش تاب آوری بر بهزیستی روان شناختی دختران خیابانی دارای ختلال های برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری بر بهزیستی روان شناختی دختران خیابانی واجد اختلال های برونی سازی شده بود. در این مطالعه شبه تجربی، از جامعه آماری دختران 12 تا 16 ساله عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان شهر تهران، 94 نفر به مقیاس خودگزارش دهی آشنباخ و رسکورلا (2001) پاسخ دادند. 30 نفر با نمره 63 و بالاتر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به تعداد مساوی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش در 15 جلسه آموزش تاب آوری شرکت کردند. پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (ریف و کیز، 1995) قبل و بعد از جلسات آموزشی توسط دختران تکمیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان دادند در تمامی مؤلفه های بهزیستی روان شناختی به استثنای استقلال عمل، نمره های دختران گروه آزمایش بالاتر از گروه گواه بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش تاب آوری موجب افزایش بهزیستی روان شناختی دختران خیابانی دارای اختلال های برونی سازی شده می شود.
اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بروز بیماری های مزمن جسمی، همچون آسیب مغزی تروماتیک سبب آسیب های هیجانی و روان شناختی در بیماران می شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک انجام گرفت. روش پژوهش حاضر «نیمه آزمایشی» با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران دارای آسیب تروماتیک مغزی مراجعه کننده به بیمارستان «آیت الله کاشانی» اصفهان در سه ماهه پاییز 1398 بودند. در این پژوهش تعداد سی بیمار دارای آسیب تروماتیک مغزی با روش «نمونه گیری هدفمند» انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 بیمار). گروه آزمایش معنویت درمانی را طی یک ماه در هشت جلسه دریافت نمودند. پس از شروع مداخله سه بیمار در گروه آزمایش و دو بیمار در گروه گواه از پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه «اضطراب» (بک و همکاران، 1988) و «ادراک درد» (ملزاک، 1997) بودند. داده های حاصل از پژوهش به شیوه «تحلیل واریانس» با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج نشان دادند معنویت درمانی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک دارای تأثیری معنادار است (p<0/001). بدین روی این روش توانست منجر به کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک شود. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که معنویت درمانی می تواند به مثابه یک روش کارآمد برای کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک مورد استفاده گیرد.
بررسی تأثیر فاکتورهای (سن، جنسیت، نوع دانشگاه، وضعیت اشتغال) بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان با رویکرد مدل چند سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت حضور دانشجویان در دانشگاه که آینده سازان یک مملکت هستند، توجه به انگیزه تحصیلی دانشجویان و عوامل افزاینده و کاهنده آن اهمیت پیدا می کند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان انجام گرفته است. روش شناسی: این مطالعه از نوع مقطعی – تحلیلی است که ارتباط بین کاهش انگیزه تحصیلی و متغیرهای سن، جنسیت، نوع دانشگاه و اشتغال را مورد بررسی قرار می دهد. جامعه آماری شامل اطلاعات کلیه 570 دانشجو که در دهه 1394 از سیستم آموزشی انصراف داده اند، می باشد که از سیستم آموزشی استخراج شدند. روش نمونه گیری به صورت سرشماری می باشد. برای تحلیل داده ها از روش آماری رگرسیون سه سطحی استفاده گردید. تحلیل داده ها و برازش مدل در نرم افزار SAS نسخه 9.1 اجرا گردید. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که میانگین تعداد دانشجویان ترک تحصیل 23 نفر می باشد. سن، جنسیت، نوع دانشگاه تأثیری بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان نداشته است (145/0; 185/0; 506/0p =) اما رابطه بین مسئله اشتغال و ترک تحصیل معنادار شد (003/0p =). یعنی بیکاری و عدم اشتغال باعث ترک تحصیل دانشجویان شده است. نتیجه گیری: در نظر گرفتن وابستگی میان داده ها و استفاده از مدل رگرسیون چند سطحی منجر به یافتن اثر تصادفی متغیر اشتغال گردید که نشان می دهد مسئله اشتغال و نگرانی نیافتن شغل مناسب در آینده باعث کاهش انگیزه دانشجویان در تحصیل شده است و استفاده از مدل چند سطحی این تفاوت را آشکار می کند. مسئولان آموزشی باید به مسئله مشاوره شغلی و بیکاری به عنوان یک معظل مهم بنگرند. کلید واژه ها: اشتغال، انگیزه تحصیلی، جنسیت، سن، دانشجو، مدل چند سطحی. Abstract Attention to importance of university students presence who are the future of a country, it is important to perpend to students' motivation and factors of increase and decrease. Purpose : This study was conducted to determine of effective factors on students' motivation decrease. Methodology : This study is sectional-analytical that survey relationship between the decline of academic motivation and variables of age, gender, type of university and busyness. The statistical population includes all 570 students who have been dropped out of the educational system in the 2015s and who were extracted from the educational system. the sampling method is census-based. for analyze of data was used statistical method of three-level regression. was implemented data analysis and model fitness in SAS software version 9.1. Results : The results of the findings showed that the average number of dropping out of school were 23 people. age, gender, type of university has no significant effect on students' motivation (p = 0.506; 0.185; 0.145) but was significant the relationship between busyness and drop out of school (p = 0.003). Namely unemployment and lack of busyness was reason for drop out of school. Conclusion : Taking into account the dependency between data and use multilevel regression model were employed to find a random effect of busyness variable that indicates to busyness problem and concerns not getting employment in the future is reason to reduce the students motivation in studying. and the use of multilevel models reveal this the difference. Educational authorities should consider the issue of job counseling and unemployment as an important issue. Keywords : Academic Motivation, Age, Employment, Gender, Multilevel Model, Student.
نقش میانجی تنظیم هیجان در ارتباط با گرایش معنوی و رفتارپرخطردر نوجوانان دارای سرپرست معتاد به مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
233-252
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی مولفه های موثر جهت پیشگیری سیر رفتارهای پرخطر و تداوم آن مورد توجه است. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان در ارتباط با گرایش معنوی و رفتارهای پرخطر در نوجوانان دارای سرپرست معتاد به مصرف مواد صورت گرفت. روش: روش تحقیق همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش فرزندان معتادان به مصرف مواد بودند که به کلینیک و کمپ های ترک اعتیاد تحت حمایت بهزیستی شهراصفهان در سال 1395 مراجعه کرده بودند. با روش نمونه گیری دردسترس تعداد 225 نفر(134 پسر و 91 دختر) انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های گرایش های معنوی، تنظیم شناختی هیجان و خطرپذیری نوجوانان ایرانی بود. یافته ها: گرایش های معنوی با تنظیم هیجان مثبت و سازگارانه رابطه مثبت و با تنظیم هیجان منفی و ناسازگارانه رابطه منفی داشت. گرایش معنوی با رفتار پرخطر رابطه منفی نشان داد. نتایج حاصل از الگوی ساختاری نشان داد گرایش معنوی به واسطه تنظیم هیجان بر رفتار پرخطر تاثیر غیر مستقیم دارد. نتیجه گیری: گرایش معنوی با اثرمستقیم برتنظیم هیجان سازگارانه و مثبت بر پیشگیری از رفتارهای پرخطر تاثیر دارد.