مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
آزمون استروپ
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجا که مطالعات انجام شده روی بیماران مبتلا به فنیل کتونوری (PKU) که دارای هوش طبیعی هستند و به موقع و مداوم تحت درمان بوده اند، اختلالاتی در کارکردهای اجرایی مغز نشان داده است، این مطالعه با هدف بررسی بیشتر تفاوت کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به فنیل کتونوری درمان شده با کودکان طبیعی انجام شده است.
روش: در این مطالعه مقطعی – تحلیلی، 10 کودک مبتلا به PKU (تحت درمان) با بهره هوشی طبیعی با 15 کودک سالم که همگی از نظر سن و جنس و بهره هوشی با آنها همسان شده بودند، به وسیله سه آزمون نوروسایکولوژیک برج لندن (نگاشت کامپیوتری)، آزمون عملکرد مداوم و آزمون استروپ مقایسه شدند.
یافته ها: در آزمون برج لندن، عملکرد افراد مبتلا به PKU ضعیف تر از گروه کنترل بود. این اختلاف در سه مرحله اول آزمون معنی دار بود. در آزمون عملکرد مداوم، تعداد خطاهای حذف در گروه مورد به طور معنی دار بیشتر از گروه کنترل بود. تفاوت تعداد خطاهای ارتکاب در دو گروه معنی دار نبود. در آزمون استروپ، از نظر آماری بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. نتایج این مطالعه، بین سطح فنیل آلانین همزمان با آزمون و نتیجه آزمون ها ارتباطی نشان نداد.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که کارکردهای اجرایی افراد مبتلا به PKU که تحت درمان قرار گرفته اند، علیرغم بهره هوشی طبیعی، در مقایسه با کودکان طبیعی دارای درجاتی از اختلال، به ویژه در زمینه برنامه ریزی و توجه است.
بررسی سوگیری توجه، سبک های خوردن، و نمایه توده بدنی در افراد رژیم گیرنده و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، چاقی و اضافه وزن یکی از معضلاتی است که سلامت جمعیت بسیاری از کشورهای جهان، ازجمله ایران را تهدید می کند. بررسی مطالعات پیشین نشان می دهد که عوامل شناختی، به ویژه سوگیری توجه، نقشی مهمی در ناکامی کسانی که به منظور کاهش وزن، تحت رژیم درمانی قرار می گیرند، ایفا می کند. همچنین، نتایج پژوهش های صورت گرفته حاکی از آن است که سبک خوردن افراد، عامل مهمی در پیش بینی میزان موفقیت آنها در رسیدن به هدف کاهش وزن است. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط عوامل فوق در جامعه ایرانی است. روش: در پژوهش حاضر رابطه بین سوگیری توجه، سبک های خوردن، و تعامل این دو در کسانی که تحت رژیم کاهش وزن بودند (34 نفر) و در افراد عادی (35 نفر) مورد بررسی قرار گرفت؛ این افراد واجد ملاک های پر اشتهایی روانی و بی اشتهایی روانی نبودند. برای سنجش سوگیری توجه از نسخه تطبیق یافته آزمون استروپ هیجانی و برای سنجش سبک خوردن غالب از پرسشنامه عادات خوردن داچ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری حاکی از آن بود که سوگیری توجه خوراکی و نمایه توده بدنی در رژیم گیرندگان، بیش از افراد عادی است. همچنین، اغلب افرادی که رژیم غذایی داشتند، در مقیاس های خوردن بازداری شده و خوردن هیجانی نمرات بالاتری را نسبت به گروه غیر رژیم گیرندگان کسب کردند. نتیجه گیری: رژیم گرفتن می تواند با افزایش سوگیری توجه و غلبه سبک خوردن بازداری شده و هیجانی همراه باشد. این عوامل در چارچوب نظریه انگیزشی می توانند شکست در رِژیم درمانی را تبیین کنند.
اثر بخشی آموزش کنترل توجه بر کاهش تورش توجه به مواد و بهبود شاخص های درمانی معتادان تحت درمان سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشخص شده است که شناخت های ضمنی، به ویژه تورش توجه نسبت به محرک مربوط به مواد، نقش مهمی در حفظ، پیشرفت و عود رفتار سوء مصرف مواد بازی می کند. این تحقیق، امکان پذیری پرورش توجه با برنامه آموزش کنترل توجه نسبت به مواد را بررسی می کند. روش: شرکت کنندگان نمونه ای (87=N) از سوء مصرف کنندگان تحت درمان با روش سم زدایی بودند که به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش، سه جلسه آموزش با این برنامه را پشت سر گذاشتند. تمامی شرکت کنندگان، پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه وسوسه پس از ترک مواد، پرسشنامه خلق مثبت- خلق منفی، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه آمادگی برای تغییر، پرسشنامه اطمینان موقعیتی و پرسشنامه دغدغه های شخصی و آزمون استروپ مواد را کامل کردند. همین طور، شاخص بازخورد زیستی (ترشح بزاق) به هنگام مواجهه آزمودنی ها با محرک های مواد و محرک های خنثی، اندازه گیری شد. از تمامی آزمودنی ها در جلسات پس آزمون و پیگیری یک ماهه سنجش به عمل آمد. یک پیگیری مختصر تلفنی شش ماهه نیز برای ارزیابی وسوسه، خلق مثبت و منفی، استرس ادراک شده، آمادگی برای تغییر، اطمینان موقعیتی، میزان دارو، تعداد لغزش و عود آزمودنی ها نیز اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، گروه آموزش دیده، در پس آزمون و پیگیری یک ماهه تورش توجه کمتری را برای محرک های مواد نشان دادند؛ وسوسه و خلق منفی آن ها در پس آزمون و پیگیری شش ماهه کمتر بود؛ و استرس ادراک شده پایین تری را در پس آزمون و پیگیری یک ماهه گزارش دادند. همچنین، گروه آموزش دیده، در دو خرده مقیاس پرسشنامه اطمینان موقعیتی (مشکلات اجتماعی در کار و موقعیت های اجتماعی خوشایند) در پس آزمون و اطمینان موقعیتی در پیگیری شش ماهه افزایش نشان دادند. تلویحات یافته های پژوهش از لحاظ نظری و عملی بحث شده است.
تاثیر تمرین با شدت بالا بر عملکردهای شناختی و روانی- حرکتی بازیکنان مبتدی و ماهر فوتبال
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثرات مخرب یا انگیزشی تمرین با شدت بالا بر اعمال شناختی در ورزشکاران ماهر و مبتدی است. شرکت کننده ها شامل 18 فوتبالیست مرد (10 نفر مبتدی و 8 نفر ماهر) بودند که بر اساس یک برنامه افزایش شدت تدریجی روی نوارگردان دویدند تا به حالت 90% از ضربان قلب ذخیره حالت پایدار برسند. آزمون های شناختی و روانی-حرکتی قبل از تمرین و بلافاصله پس از آن به انجام رسیدند. آزمون ها شامل آزمون عکس العمل ساده، آزمون پیش بینی سرعت و آزمون استروپ بود. نتایج نشان داد که تمرین با شدت بالا هیچ اثر مخربی بر عملکرد شناختی در ورزشکاران ماهر و مبتدی نداشت. همچنین تفاوت معنی داری در سازگاری با شرایط تمرین با شدت بالا، بین ورزشکاران مبتدی و ماهر وجود نداشت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ورزشکاران به دلیل شرکت در تمرین های طولانی و درازمدت می توانند با فشارهای محیطی در زمان اجرا سازگاری حاصل کنند.
تأثیر محرومیت از خواب بر توجه انتخابی و مداوم در دانشجویان دختر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواب یکی از مهم ترین چرخه های شبانه روزی و الگوی پیچیده زیست شناختی است، که برای تجدید قوای بدنی و ذهنی افراد عادی و ورزشکاران ضروری است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر 24 ساعت محرومیت از خواب بر توجه انتخابی و مداوم ورزشکاران دختر است. بدین منظور 30 دانشجوی داوطلب به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جای گرفتند. گروه آزمایش 24 ساعت بیدار ماندند و گروه کنترل در این دوره برنامه عادی خود را دنبال کردند. آزمون های اندازه گیری توجه پیش و پس از دوره 24 ساعته اجرا و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مقایسه شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه از نظر شاخص های توجه انتخابی و مداوم تفاوت معناداری وجود دارد. با استناد به نتایج این پژوهش می توان بیان کرد که محرومیت از خواب بر توجه تأثیرگذار است و موجب کاهش عملکرد شناختی ورزشکاران و در نهایت تنزل عملکرد ورزشی آنها در طی مسابقات یا روندهای رقابتی خواهد شد.
تفاوت عملکرد حافظة کاری و سوگیری توجه در واژگان زبان اول و دوم در فارسی آموزان چینی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به منظور بررسی چگونگی عملکرد حافظه کاری و سوگیری توجه در واژگان زبان فارسی به عنوان زبان دوم و در مقایسه با واژگان زبان مادری انجام گردیده است. مسئلة پژوهش ترسیم چگونگی عملکرد این دو در یادگیری واژگان زبان فارسی به عنوان زبان دوم است. آزمودنی های تحقیق 30 نفر از فارسی آموزان چینی زبان در موسسه دهخدا بوده اند، که در آزمون اِن-بک به منظور ارزیابی حافظه کاری و آزمون استروپ در ارزیابی توجه انتخابی شرکت کردند. طی آزمون ان-بک آزمودنی ها در صورت تشابه هر محرک با محرک قبل کلید مشابه و در صورت عدم تشابه کلید غیرمشابه را فشار می دادند. در آزمایش استروپ شرکت کنندگان باید رنگ کلمه نوشته شده با رنگ های مختلف را بیان می کردند. توجه انتخابی از طریق زمان بیشتر برای نامیدن رنگ کلمات تهدید کننده مشخص می شود. تکلیف آزمودنی این است که بر مشکل محرک رنگ فایق بیاید. به منظور تحلیل داده های پژوهش عملکرد شرکت کنندگان در زبان چینی (مادری) و زبان فارسی (زبان دوم)، نمره حافظه کاری آنان (دقت) و نیز میانگین زمان پاسخگویی (سرعت حافظه کاری) به محرک های دو زبان، همچنین نمره سوگیری توجه (دقت) و میانگین زمان پاسخگویی (سرعت) در دو زبان محاسبه و با آزمون تی وابسته مقایسه شد. یافته های پژوهش نمایانگرآن بود که دقت و سرعت حافظه کاری و سرعت سوگیری توجه آزمودنی ها نسبت به واژگان زبان مادری بسیار بیشتر از هر یک از موارد فوق در زبان فارسی می باشد، اما دقت سوگیری توجه آن ها در دو زبان تفاوت معناداری نداشت.
ارزیابی عملکرد شناختی کودکان دارای مشکل اضافه وزن و چاق در آزمون برج لندن و آزمون استروپ در مقایسه با کودکان دارای وزن نرمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات نشان داده است که چاقی و اضافه وزن با افت کارکردها و تواناییهای شناختی همراه است. که می تواند به دلیل تغییرات ایجاد شده در ساختار و کارکردهای مغز باشد، این مطالعه با هدف ارزیابی چگونگی عملکرد کارکردهای اجرایی به ویژه عملکرد سیستم بازداری و کنترل و حل مساله در دو گروه کودکان و نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق و کودکان نرمال انجام شده است. روش: طرح مطالعه حاضر از نوع علی- مقایسه ای می باشد. در این مطالعه 41 دانش آموز در محدوده سنی 7 تا 12 سال،21 دانش آموز دارای اضافه وزن و چاق و 20 دانش آموز دارای وزن نرمال، از جمعیت دانش آموزان دبستانهای تهران در سال 95 به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه های این پژوهش انتخاب شدند و دو آزمون استروپ و برج لندن ارزیابی شدند. یافته ها: نتاییج حاصل از مقایسه میانگین عملکرد دانش آموزان در آزمونها نشان می دهد، که در عملکرد سیستم بازداری و کنترل بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد، عملکرد کودکان چاق پایین تر است. نتیجه گیری: : یافته ها نشان می دهد عملکرد شناختی کودکان چاق و دارای اضافه وزن نسبت به کودکان دارای وزن نرمال پایین تر است، که این افت عملکرد می تواند به مرور سایر تواناییهای شناختی آنها را نیز متاثر سازد و در موفقیت های تحصیلی و اجتماعی آنها تاثیر گذار باشد.
مقایسه میزان تمرکز توجه و BDNF ناشی از اعمال تمرین استقامتی در دختران و پسران غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مغز (BDNF) دانشجویان دختر و پسر غیرورزشکار و همچنین بررسی ارتباط بین تغییرات این دو عامل بود. بدین منظور، 30 دانشجوی غیرورزشکار (میانگین سنی 6/1±1/24 سال)، براساس پیش آزمون استروپ در چهار گروه پسران، دختران، پسران کنترل و دختران کنترل، توزیع شدند، و پس از نمونه گیری خونی، تمرینات خود را براساس پروتکل تمرین استقامتی با شدت 85-70 درصد ضربان قلبی بیشینه و به مدت 40 دقیقه، 3 جلسه در هفته به مدت 5 هفته ادامه دادند. نتایج نشان داد تمرین استقامتی موجب افزایش معنا دار میزان BDNF در هر دو گروه دختران و پسران شد (05/0>P)، ولی زمان پاسخ به آزمون استروپ، فقط در گروه پسران به صورت معنا داری کاهش یافت (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد، تفاوت معنا داری بین پسران و دختران در اثرگذاری تمرین استقامتی بر زمان پاسخ به آزمون استروپ وجود نداشت (05/0P>)، اما میزان BDNF در گروه دختران به صورت معنا داری بیشتر از پسران بود (05/0>P). همبستگی بین تغییرات زمان پاسخ به آزمون استروپ و میزان BDNF در هیچ یک از دو گروه پسران و دختران، از نظر آماری معنا دار نبود (05/0P>). به طور کلی براساس یافته های این تحقیق به نظر می رسد تمرین استقامتی می تواند به افزایش میزان BDNF و بهبود تمرکز منجر شود، اما در این زمینه تفاوت هایی احتمالی بین دختران و پسران وجود دارد که نیازمند تحقیقات بیشتری است.
ارزیابی تغییرات امواج مغزی بیماران افسرده ی تحت درمان تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای با استفاده از پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات اعصاب و روان در میان جوامع بشری است. امروزه، تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای( tDCS ) به عنوان یک روش جدید در درمان افسردگی شدید شناخته شده است. مطالعات زیادی ارتباط بین تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای و افسردگی را بررسی کرده اند، اما تحقیق در زمینه ی تأثیر این روش درمانی بر فعالیت عصبی محدود است.هدف اصلی این تحقیق، ارائه ی شاخصی مناسب برای ارزیابی تغییرات ناشی از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای در فعالیت مغزی بیماران افسرده ، با استفاده از مؤلفه های پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی (ERP) است. روش: در این مطالعه، هفت بیمار افسرده ی شدید (چهار مرد و سه زن) با میانگین سنی 34/85 و انحراف استاندارد 4/25 سال شرکت کردند. ابتدا از شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسش نامه ی افسردگی بک و اضطراب هامیلتون را تکمیل کنند. پس از آن، به مدت پنج دقیقه سیگنال مغزی پایه ی هر فرد درحالت چشم بسته و چشم باز در سه کانال Fz،Cz و Pz ثبت شد. سپس هم زمان با ثبت سیگنال مغزی، از آزمودنی ها خواسته شد در آزمون استروپ شرکت کنند. این آزمون با360 تحریک (120 تحریک متجانس، 120 تحریک نامتجانس و 120 تحریک خنثا) ، در مجموع 12 دقیقه طول می کشد. پس از ثبت امواج مغزی،، قشر پشتی جانبی پیش پیشانی ( DLPF ) نیم کره ی چپ بیماران ، با استفاده از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای شش روز متوالی ، روزی 20 دقیقه، با جریان یک میلی آمپر تحریک شد .در پایان دوره ی درمانی، مشابه جلسه ی اول ، امواج مغزی بیماران ثبت شد . یافته ها: برای تحلیل داده ها، پس از حذف نویز و آرتیفکت، با روش میانگین گیری سنکرون ، مؤلفه های پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی و سپس ، پنج ویژگی متناسب با ضرایب ویولت هر باند فرکانسی این مؤلفه ها، در هر نوع تحریک استخراج شد. برای انتخاب ویژگی بهینه، بین درصد تغییرات ویژگی ها بعد از اعمال تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای و قبل از آن با درصد تغییرات حاصل از آزمون استروپ افراد( پیش و پس از دوره ی تحریک) همبستگی گرفته شد. بر اساس نتایج ، بعد از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای، زمان نهفته گی مؤلفه ی N400 به طور معناداری کاهش یافت. همچنین بین بهبود صحت پاسخ گویی به تحریکات متجانس و نامتجانس و افزایش ضرایب ویولت باند آلفا، همبستگی معناداری به این شرح مشاهده شد: 0/9060 r= ، 0/0128 p= ، 95/ r=0 ، 0037 =0/ P در کانال Pz . نتیجه گیری: طیف توان باند آلفا در ناحیه ی پریتال می تواند با میزان بهبود افسردگی ناشی از اِعمال تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای ارتباط معناداری داشته باشد.
اثربخشی آموزش حافظه کاری بر عملکردهای توجه دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری بر عملکردهای توجه دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری نارساخوانی است. روش: طرح پژوهشی حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر و پسر دچار اختلال یادگیری نارساخوانی کلاس های دوم تاپنجم ابتدایی که در سال 93-92 در مدارس اختلال یادگیری استان مرکزی مشغول به تحصیل بودند، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 32 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به روش تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، نرم افزار آموزش حافظه کاری، نرم افزار آزمون استروپ، مقیاس هوشی وکسلر کودکان چهار، آزمون خواندن و نارساخوانی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، بین گروه آزمایش و کنترل، پس از اجرای نرم افزار آموزش حافظه ی کاری در گروه آزمایش، زیر مقیاس های کارکردهای توجه در آزمون استروپ، به طور معنی داری بهبود یافت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مداخله آموزش حافظه کاری، سبب بهبود کارکردهای توجه در دانش آموزان اختلال یادگیری نارساخوانی می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
خستگی ذهنی اثر بازخورد به کوشش های موفق در یادگیری حرکتی را تخریب می کند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۷
135 - 150
حوزه های تخصصی:
خستگی ذهنی یک حالت روان شناختی است که به وسیله دوره های طولانی فعالیت های شناختی ایجاد می شود. تأثیر خستگی ذهنی بر اجرای مهارت های حرکتی شناخته شده است؛ اما تأثیر آن بر یادگیری مهارت های حرکتی کمتر بررسی شده است؛ براین اساس، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش خستگی ذهنی بر اثربخشی بازخورد به کوشش های موفق در یادگیری تکلیف تولید نیرو بود. بدین منظور، ۴۴ پسر غیرورزشکار (۲۵-۱۸ سال) براساس خستگی ذهنی و نوع بازخورد به چهار گروه تقسیم شدند. برای ایجاد خستگی ذهنی از نرم افزار استروپ استفاده شد و برای اطمینان از وقوع خستگی ذهنی از پرسش نامه های چند بعدی سنجش خستگی و مقیاس خودگزارشی بینایی استفاده شد. شرکت کنندگان در مرحله اکتساب در ۱۲ دسته شش کوششی به تولید نیروی ملاک پرداختند. آزمون های یادداری فوری و انتقال یک، ۱۰ دقیقه بعد و آزمون انتقال دو، ۲۴ ساعت بعد از مرحله اکتساب و بدون ارائه بازخورد اجرا شدند. برای تحلیل داده ها در مرحله اکتساب، از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر و در آزمون های یادداری و انتقال، از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در مرحله اکتساب فقط اثر بلوک های تمرینی معنا دار بود و تمام گروه ها درطی مرحله اکتساب به صورت مشابهی پیشرفت معنا دار داشتند. نتایج آزمون های یادداری و انتقال نیز نشان داد که اثر اصلی خستگی ذهنی معنا دار بود؛ اما اثر اصلی بازخورد و تعامل خستگی ذهنی با بازخورد (به جز در آزمون یادداری) معنا دار نبود . یافته ها نشان می دهد که احتمالاً خستگی ذهنی موجب ازبین رفتن مزایای بازخورد به کوشش های موفق و کاهش یادگیری می شود.
بررسی رابطه عملکرد در آزمون استروپ با تنظیم هیجانی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شهر مشهد
حوزه های تخصصی:
در هر نظام آموزشی، پیشرفت تحصیلی به عنوان مهم ترین شاخص توفیق فعالیت های علمی و آموزشی محسوب می شود، بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از اهمیت خاصی نزد پژوهشگران علوم تربیتی و روان شناسی برخوردار است.. در همین راستا، هدف این پژوهش، بررسی این موضوع است که آیا بین عملکرد در آزمون استروپ و تنظیم هیجانی با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟ مواد و روش کار: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان شهر مشهد است. با روش نمونه گیری خوشه ای ابتدا از ناحیه های مختلف یک ناحیه به تصادف انتخاب شد و در ادامه از مدارس پسر موجود در مقطع متوسطه، یک مدرسه به تصادف انتخاب شد که 120 نفر از دانش آموزان به تصادف از سه پایه تحصیلی متفاوت، انتخاب شدند. در این پژوهش، از آزمون استروپ، مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی(CERQ-P) و معدل دانش آموزان به منظور سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. روش آماری: برای تجزیه وتحلیل داده ها، از مدل آماری رگرسیون چندمتغیری به منظور مشخص کردن رابطه ی متغیرهای موردنظر، با استفاده از نرم افزار SPSS19 صورت گرفت. نتایج: تحلیل یافته ها نشان داد بین عملکرد در آزمون استروپ و تنظیم هیجانی با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P). بحث: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، از آموزش های مبتنی بر بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی می توان برای بهبود وضعیت تحصیلی دانش آموزان استفاده کرد.
پیش بینی تفکر خودکشی بر اساس سوگیری توجه در جمعیت بالینی و غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پیش بینی تفکر خودکشی بر پایه سوگیری توجه در جمعیت بالینی و غیربالینی هدف پژوهش حاضر بود. مواد و روش ها: شرکت کننده ها 120 نفر (77 زن و 43 مرد، دامنه سنی 40-18 سال) به صورت هدفمند در قالب سه گروه بالینی خودکشی، بالینی غیرخودکشی و غیربالینی انتخاب شدند (هر گروه 40 نفر) و در سنجش های آزمون استروپ خودکشی (SST) و مقیاس افکار خودکشی بک (BSS) شرکت کردند. سه شاخص سوگیری توجه متشکل از زمان واکنش، تداخل زمان و نسبت تداخل محاسبه شد و داده ها با استفاده از آزمون تی جفت شده، ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه در سطح اطمینان 95 درصد تحلیل شدند. یافته ها: بین میانگین زمان واکنش در انواع استروپ (مثبت، منفی و خودکشی) در مقایسه با استروپ خنثی تفاوت معنادار مشاهده نشد (0/05>P). تفکر خودکشی تنها با زمان واکنش کل نمونه در استروپ هیجانی مثبت (0/001 >r=32/0 ، P)، استروپ هیجانی منفی (0/01>r=0/27 ، P) و استروپ خودکشی (0/01 >r=0/28 ، P) و با تداخل زمان گروه غیربالینی در استروپ خودکشی (0/05 >r=0/33 ، P) همبستگی معنادار داشت و در باقی موارد، روابط بین متغیرها از لحاظ آماری معنادار نبودند (0/05 >P). تحلیل رگرسیون بر اساس داده های کل نمونه نشان داد که سن (253/0- = β)، جنسیت (0/233=β)، داشتن شرایط بالینی (0/242= β) و اقدام اخیر به خودکشی (0/424 = β) با تبیین 44 درصد از تغییرات، تعیین کننده های معنادار تفکر خودکشی هستند و شاخص های مربوط به سوگیری توجه نقشی در پیش بینی تفکر خودکشی نداشتند (0/05 >P). نتیجه گیری: به نظر می رسد که بروز سوگیری توجه در قبال اطلاعات مرتبط با خودکشی تابع شرایط بالینی نبوده و همبستگی سوگیری توجه و تفکر خودکشی از الگوی معینی تبعیت نمی کنند. عواملی نظیر سن، جنسیت، شرایط بالینی و سوابق رفتارهای خودکشی گرایانه گذشته تعیین کننده های مهم تفکر خودکشی به شمار می روند، اما شاخص های سوگیری توجه ممکن است نقش تعیین کننده ای در پیش بینی تفکر خودکشی نداشته باشند.
مقایسه بازداری شناختی در دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی شناختی، زبان بخشی از توانمندی های شناختی انسان تلقی می شود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از توانایی های شناختی انسان همراه است. یکی از توانایی های شناختی انسان بازداری شناختی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازداری شناختی در دانش آموزان دو زبانه و دانش آموزان یک زبانه انجام شد. روش این پژوهش عل ّ ی مقایسه ای بود. جامعه مورد مطالعه، دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر قزوین بودند که تعداد 82 دانش آموز (43 دانش آموز دو زبانه و 39 دانش آموز یک زبانه) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار های پژوهشِ پرسش نامه دموگرافیک و آزمون رایانه ای استروپ عددی بود. دانش آموزان پس از پر کردن پرسش نامه دموگرافیک، به آزمون استروپ عددی پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تجزیه و تحلیل شد. یافته های آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین عملکرد دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه در آزمون استروپ عددی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که اثر استروپ عددی و اثر استروپ فیزیکی در دانش آموزان یک زبانه بیشتر از دانش آموزان دو زبانه است. با توجه به یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که دانش آموزان دو زبانه نسبت به دانش آموزان یک زبانه، عملکرد بهتری در بازداری شناختی دارند که سبب می شود در برخورد با مسائل شناختی، خطای کم تری داشته باشند و سریع تر پاسخ دهند. واژه های کلیدی: آزمون استروپ، بازداری شناختی، دانش آموزان، دو زبانه، یک زبانه.
مطالعه تاثیر زایگارنیک بر زمان واکنش و میزان توجه در متقاضیان گواهینامه رانندگی شهر همدان
منبع:
دانش انتظامی همدان سال اول تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
79 - 96
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر مطالعه تأثیر اثر زایگارنیک بر میزان توجه و زمان واکنش متقاضیان گواهینامه رانندگی بوده است. به این منظور از بین هنرجویان متقاضی دریافت گواهینامه رانندگی در دی ماه سال 1390 شهرستان همدان که تعداد آنها 455 نفر بود تعداد40نفر(20زن و20مرد) به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و در یک طرح آزمایشی(پس آزمون با گروه کنترل) با آزمون استروپ مورد سنجش قرار گرفتند. روش تجزیه تحلیل داده ها آزمون تحلیل واریانس چند متغیره بود. نتایج نشان داد که اثر زایگارنیک، میزان توجه را کاهش، زمان واکنش را افزایش می دهد و در خصوص عامل تعدیل کننده جنسیت در زمان واکنش،بر خلاف پیش بینی ها تفاوتی بین دو جنس مشاهده نگردید. همچنین در این تحقیق مشاهده شدکه اثر زایگارنیک در میزان توجه مردان بیش از زنان اختلال ایجاد می کند بنابراین، نتیجه گیری می شود که اثر زایگارنیک با تأثیر منفی بر زمان واکنش و میزان توجه (به ویژه در مردان) می تواند یکی از عوامل تأثیرگذار در حوادث رانندگی باشد .
تأثیر بازخورد خودکنترل بر یادگیری تولید نیروهای کم، متوسط و بیشینه در شرایط خستگی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خستگی ذهنی، حالتی روان شناختی است که به واسطه فعالیت مداوم شناختی ایجاد شده و سبب کاهش عملکرد جسمانی می شود، اما تأثیر آن بر یادگیری حرکتی کمتر بررسی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازخورد خودکنترلی بر یادگیری تولید نیروهای کم، متوسط و بیشینه در شرایط خستگی ذهنی بود. نمونه پژوهش 28 نفر از داوطلبان واجد شرایط بودند که به صورت تصادفی به دو گروه بازخورد خودکنترل و جفت شده تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری شامل دینامومترالکتریکی، آزمون استروپ، پرسشنامه چند بعدی خستگی ذهنی و مقیاس VAS بود. هر دو گروه ابتدا تحت پروتکل خستگی ذهنی به مدت یک ساعت آزمون استروپ را انجام دادند و پس از اطمینان از ایجاد خستگی ذهنی، وارد مرحله اکتساب تکلیف تولید نیرو شدند. آزمون یادداری فوری با تأخیر 10 دقیقه و یادداری تأخیری 48 ساعت بعد از پایان مرحله اکتساب اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد که در شرایط خستگی ذهنی تفاوت معناداری بین گروه های بازخورد خودکنترل و جفت شده در اکتساب و یادداری نیروهای مختلف وجود ندارد. همچنین در شرایط خستگی ذهنی خطای تولیدشده در یادگیری نیروی متوسط نسبت به نیروی کم و بیشینه کمتر است، به طوری که یادگیری نیروی متوسط به طور معناداری نسبت به نیروی کم بهتر بود. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که خستگی ذهنی سبب کاهش اثربخشی بازخورد خودکنترل می شود و یادگیری تولید نیروهای کم و بیشینه را بیشتر از متوسط تخریب می کند.
تأثیر فعالیت هوازی با شدت کم و متوسط بر کارکردهای اجرایی و توجه انتخابی کودکان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
157 - 176
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فعالیت هوازی با شدت کم و متوسط بر کارکردهای اجرایی و توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ای.دی.اچ.دی) انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 20 دختر 7 تا 12 سال مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی از دبستانی در منطقه 6 شهر تهران بود که به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه فعالیت هوازی با شدت کم و متوسط تقسیم شدند. جهت بررسی کارکردهای اجرایی و توجه انتخابی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از آزمون های استروپ و برج لندن استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری آزمون تحلیل واریانس یک راهه ، آزمون تعقیبی توکی و آزمون لِوین (برای تجانس واریانس ها) استفاده شد. نتایج نشان داد گروه فعالیت هوازی با شدت متوسط دارای عملکرد بهتری در متغیرهای مورد مطالعه نسبت به گروه فعالیت هواری با شدت کم بودند (P