فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۸۶۱ تا ۹٬۸۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه : یادگیری واژه های جدید، حافظه فعال دیداری و توجه انتخابی از عوامل تأثیرگذار در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی به شمار می آیند. اما مسئله اصلی اینست: آیا صدای سفید بر یادگیری واژه های جدید، حافظه فعال دیداری و توجه انتخابی دانش آموزان تأثیر دارد؟ هدف: بررسی تأثیر صدای سفید بر یادگیری واژه های جدید، حافظۀ فعال دیداری و توجه انتخابی در دانش آموزان مقطع ابتدایی بود . روش: پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان باوی استان خوزستان در سال تحصیلی 98-1397 بود که 100 نفر از دانش آموزان پایه های پنجم و ششم ابتدایی به صورت تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و در دوگروه آزمایش و گواه (هر گروه 50 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: از آزمون محقق ساخته واژه های جدید، آزمون حافظۀ فعال دیداری ژان لویی سلیه (2012) و آزمون توجه انتخابی، تمرکز و تلاش مندی d2 (باقری، 1391). داده ها با استفاده از روش کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: صدای سفید بر یادگیری واژه های جدید در دانش آموزان ابتدایی تأثیر معناداری داشت (0/000 P< ). بر حافظۀ فعال دیداری تأثیر معناداری نداشت (0/160 P> ) و بر توجه انتخابی نیز تأثیر معناداری نداشت (0/470 P> ). نتیجه گیری: می توان برای افزایش یادگیری واژه های جدید دانش آموزان مقطع ابتدایی از صدای سفید استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی برنامه مداخله ای روان درمانی پویشی کوتاه مدت، آموزش تن آگاهی وتلفیق این دو بر کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۷
339-348
حوزههای تخصصی:
زمینه: کارکردهای اجرایی مغز، ساختارهای مهمی هستند که با فرآیندهای روانشناختی، مسئول کنترل هوشیاری، تفکر و اعمال مرتبط با آن هستند. بنابراین مسئله پژوهش این است که آیا با استفاده از مداخله روان درمانی پویشی کوتاه مدت، تن آگاهی و تلفیق این دو با یکدیگر می توان کارکردهای اجرایی را ارتقا بخشید. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای روان درمانی پویشی کوتاه مدت، آموزش تن آگاهی و تلفیق این دو برکارکردهای اجرایی انجام شد. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود که آزمون برج لندن جهت سنجش عملکردهای اجرایی مغز (توانایی حل مسئله) به کار گرفته شد. جامعه پژوهش شامل ۲۰۷۶ نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم منطقه ۴ شهر تهران بود که در سال تحصیلی ۹۶-13۹۵ مشغول به تحصیل بودند. ۶۰ نفر آزمودنی انتخاب که پس از مصاحبه تشخیصی اولیه ۴۵ نفر، به روش نمونه در دسترس مناسب جهت شرکت در دوره شناخته شدند، در مرحله بعد افراد به صورت تصادفی براساس قرعه کشی در ۳ گروه آزمایش و ۱ گروه کنترل جایگیری شدند. ابزار پژوهش آزمون برج لندن شالیس (1982)، پروتکل روان درمانی پویشی دوانلو (1995) و مداخله تن آگاهی کبات – زین (1982، 1990) بود. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل بر روی نمرات پیش آزمون و پس آزمون بین دو گروه آزمایش وکنترل نشان داد که برنامه های آموزش تن آگاهی، برنامه مداخله ای روان درمانی پویشی کوتاه مدت و تلفیق این دو باعث افزایش نمرات در هر سه گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری شده است و اثربخشی مداخله تلفیقی بیشتر از دو مداخله دیگر بوده است (0/05> p ). نتیجه گیری: مداخله تلفیقی بیشترین تأثیر و مداخله تن آگاهی کمترین تأثیر را بر توانایی حل مسئله آزمودنی ها داشته است. هرچند که تأثیرگذاری مداخله مبتنی بر روان درمانی پویشی کوتاه مدت بیشتر از مداخله تن آگاهی بوده است اما تفاوت بین این دو مداخله قابل توجه نبود، این در حالی است که تفاوت مداخله تن آگاهی و تلفیقی قابل توجه بود.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرش به روابط فرازناشویی با میانجی گری ابعاد ذهن آگاهی به منظور ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۷
383-389
حوزههای تخصصی:
زمینه : طرحواره های ناسازگار اولیه از عواملی هستند که می توانند بر زندگی و روابط بین زوجین تأثیرگذار باشند. اما مسئله اصلی اینست، آیا ابعاد ذهن آگاهی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرش به روابط فرازناشویی می توانند نقش میانجی گر داشته باشد؟ هدف : بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با نگرش به روابط فرازناشویی با توجه به میانجی گری ابعاد ذهن آگاهی بود. روش : این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زوجین 25 تا 40 ساله شهر انار بودند. 205 زوج به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پزوهش عبارتند از: پرسشنامه ی گرایش به روابط فرازناشویی حبیبی و پورآوری (1391)، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (2006) و پرسشنامه طرحواره ناسازگار اولیه یانگ (1988). تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر و تحلیل میانجی گرانه چندگانه انجام شد. یافته ها : مدل نهایی با داده ها برازش مطلوبی دارد و طرحواره های ناسازگار اولیه از طریق ابعاد ذهن آگاهی پیش بینی کننده نگرش به روابط فرازناشویی هستند (0/05> p ). همچنین نتایج تحلیل میانجی گرانه نیز نشان داد از ابعاد ذهن آگاهی، توصیف، عدم قضاوت و عدم واکنش مهمترین نقش میانجی گرانه را دارند (0/05> p ). نتیجه گیری : می توان از طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد ذهن آگاهی روابط فرازناشویی را پیش بینی کرد.
مقایسه اثر بخشی تکنیک آموزش توجه و آموزش ایمن سازی روانی بر اضطراب و نگرانی نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب و نگرانی عملکرد تحصیلی دانش آموزان نوجوان را تحت تاثیر قرار می دهد. در این راستا روش های درمانی مختلفی از جمله ایمن سازی روانی و آموزش توجه برای کاهش اضطراب و نگرانی از سوی پژوهشگران پیشنهاد شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه و بررسی اثربخشی این دو روش درمانی بر نگرانی و اضطراب دانش آموزان نوجوان استعداد درخشان مراغه بود. روش ها: این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان نوجوان استعداد درخشان شهر مراغه تشکیل دادند. از جامعه مذکور تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه جایگزین شدند. دو گروه درمانی، درمان های فوق را دریافت کردند و برای گردآوری داده ها، پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا (میر و همکاران، 1990) و پرسشنامه ی اضطراب (بک و همکاران 1998) را تکمیل کردند. داده های پژوهش از طریق تحلیل واریانس چند عاملی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که هر دو درمان در مقایسه با لیست انتظار، موفق به کاهش علایم دانش آموزان(0001/0p<) شد. همچنین نتایج نشان داد تکنیک آموزش توجه در متغیر نگرانی بیشتر از درمان ایمن سازی موثر بود. نتیجه گیری: به عنوان نتیجه گیری می توان گفت، هر دو روش آموزش توجه و ایمن سازی روانی در کاهش شدت نگرانی اثر بخش بودند و تکنیک آموزش توجه می تواند به عنوان یکی از تکنیک های موثر در کاهش نگرانی دانش آموزان در نظر گرفته شود.
نقش همانندی/ تضاد ویژگی شخصیتی درون گرایی/برون گرایی و پایبندی مذهبی زوجین در پیش بینی رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش همانندی/ تضاد ویژگی شخصیتی درون گرایی/ برون گرایی و پایبندی مذهبی زوجین در پیش بینی رضایت زناشویی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی می باشد و به روش پس رویدادی انجام شده است. بدین منظور، 232 نفر (116 زوج) از دانشجویان دانشگاه بجنورد و دانش پژوهان مؤسسه امام خمینی ره که حداقل یک سال از زندگی مشترک آنها گذشته بود، با استفاده از پرسش نامه های «شخصیت نئو» کاستا و مک کری، «پایبندی مذهبی» جان بزرگی و «رضایت زناشویی اسلامی» جدیری مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها به کمک شاخص های مرکزی، شاخص های پراکندگی، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون T، آزمون F، آزمون LSD و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان می دهد که ویژگی شخصیتی درون گرایی/ برون گرایی تأثیر خاص و معناداری بر سطح رضامندی زناشویی ندارد. همچنین میان همانندی/ تضاد این ویژگی شخصیتی با رضامندی زناشویی نیز رابطه ای پیدا نشد. بنابراین، ترکیب مطلوبی از زوجین را برای پیش بینی بیشترین سطح رضامندی زناشویی نمی توان ارائه داد. نتیجه دیگر اینکه در زوجینی که از نظر درون گرایی/ برون گرایی با یکدیگر متفاوت بودند، پایبندی آنان به مذهب نیز متفاوت می شد. همچنین افراد درون گرا و برون گرا در میزان پایبندی مذهبی متفاوت اند، اما میان پایبندی مذهبی زوجین با رضامندی زناشویی آنها رابطه معنادار مثبت وجود دارد.
بررسی روش های تدریس سنتی و مدرن و تاثیر آن در یادگیری دانشجویان پیام نور اصفهان
حوزههای تخصصی:
یادگیری با سطح بهره وری بالا یکی از اهداف مهم آموزش عالی می باشد. روشهای سنتی به روش هایی گفته می شود که اکثر مراکز آموزشی دنیا، در طول تاریخ آموزش و پرورش از آن استفاده کرده اند و امروزه نیز یکی از متداول ترین روشهای حاکم بر مراکز آموزشی هستند. مهمترین این روشها، روش حفظ و تکرار، سخنرانی، پرسش و پاسخ، نمایشی، ایفای نقش، گردش علمی ، بحث گروهی و روش آزمایشگاهی است. تحقیق در پی بررسی و تبیین روش های تدریس سنتی و مدرن و تاثیر آن در یادگیری دانشجویان پیام نور اصفهان می باشد. بر این اساس پژوهشی در رابطه با دروس علوم انسانی مقطع کارشناسی ارشد دانشجویان دانشگاه پیام نور اصفهان با استفاده از شیوه طبقه ای متناسب انجام شده است. آزمودنی ها شامل 250 نفر در دو گروه گواه وآزمایشی می باشند. این پژوهش با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون در گروه های آزمایش و گواه صورت گرفت. گروه آزمایش به مدت 3 ماه هر هفته 50 دقیقه تحت آموزش به شیوه مدرن در درس های علوم انسانی قرار گرفتند و گروه گواه نیز به شیوه معمول و سنتی به یادگیری پرداختند. داده ها و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون T و استفاده از نرم افزار spss تحلیل گردید. نتایج و بافته های پژوهش حاضر حاکی از تأیید فرض کلی تحقیق می باشد. اما باید خاطر نشان کرد که وقتی داده ها و اطلاعات بصورت خرد مورد مطالعه قرار می گیرند احتمال ریزش تحلیل های آماری زیاد تر می شود. و احتمال معنا داری نتایج را کاهش می دهد.
اثربخشی آموزش متمرکز بر شفقت خود بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
131-150
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف اثربخشی آموزش متمرکز بر شفقت خود بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد انجام گرفت. روش : طرح پژوهشی حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه ای به حجم 50 نفر از افراد وابسته به مواد به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، آموزش مبتنی بر شفقت خود را طی 10 جلسه 90 دقیقه ای یکبار در هفته دریافت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش متمرکز بر شفقت خود به طور معناداری باعث کاهش عاطفه منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد شد و این تغییرات در دوره پیگیری نیز ماندگار بود. نتیجه گیری : نتایج گویای اثربخشی آموزش متمرکز بر شفقت خود بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد بود. بنابراین، می توان از آموزش متمرکز بر شفقت خود در کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد استفاده کرد.
تأثیر کمال گرایی بر مسئولیت پذیری با میانجی گری اضطراب امتحان در دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تاثیر کمالگرایی بر مسئولیت پذیری با میانجی گری اضطراب امتحان در دانشجویان انجام گرفت. روش: روش پژوهش ازنظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 1397-1396 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد و بر این اساس 761 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: اضطراب امتحان ساراسون (1984)، کمال گرایی فلت و هویت (1991) و مسئولیت پذیری کالیفرنیا (1951) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار Spss-V24 و AMOS-V8.8 در سطح معناداری 0.01انجام شد. همچنین به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد کمال گرایی اثر غیرمستقیم به واسطه اضطراب امتحان بر مسئولیت پذیری داشت. کمال گرایی بر مسئولیت پذیری اثر مستقیم معنادار داشت، بعلاوه کمال گرایی بر اضطراب امتحان اثر مستقیم معنادار داشت و همچنین اضطراب امتحان بر مسئولیت پذیری اثر مستقیم معنادار داشت. درمجموع شاخص های مدل قابل قبول و مدل اصلاحی از برازش مناسب برخوردار بود (P<0.01) نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که کمال گرایی و مسئولیت پذیری نقش مهمی در اضطراب امتحان دارند بنابراین در نظر گرفتن این عوامل در اقدامات درمانی و آموزشی جهت کاهش اضطراب امتحان می تواند بسیار مؤثر باشد.
رابطه دلبستگی مادر-کودک با مشکلات خوردن: نقش واسطه ای خودنظم جویی کودک در خوردن و مراقبت تغذیه ای والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای خودنظم جویی کودک در خوردن و مراقبت تغذیه ای والدین در رابطه بین دلبستگی مادر کودک با مشکلات خوردن بود. 248 نفر از مادران کودکان 2 تا 4 سال شهر شهرکرد با روش نمونه برداری دردسترس انتخاب شدند و مقیاس دلبستگی پس از تولد (کاندون و کورکیندال، 1998)، مقیاس مشکلات خوردن کودک (لوینسون، 2005)، پرسشنامه خودنظم جویی در خوردن (شری و دیگران، 2004) و پرسشنامه ساختار و شیوه های تغذیه (جانسن، ویلیامز، مالان، نیکولسون و دنیلز، 2014) را تکمیل کردند. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با روی آورد مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته ها نشان داد مراقبت تغذیه ای والدین در رابطه بین دلبستگی مادر کودک و مشکلات خوردن نقش واسطه ای دارد. تأثیر دلبستگی مادر کودک از طریق مراقبت تغذیه ای والدین بر کاهش مشکلات خوردن کودک برابر 26/0 بود. همچنین دلبستگی مادر کودک با خودنظم جویی در خوردن، رابطه مثبت معناداری داشت اما نقش واسطه ای خودنظم جویی در خوردن در رابطه بین دلبستگی مادر کودک و مشکلات خوردن تأیید نشد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود متخصصان قلمرو تربیت، به اهمیت و ضرورت ارتباط مادر و کودک به عنوان عامل تعیین کننده در سلامت روانی و پیشگیری از بروز مشکلات رفتاری و تغدیه ای کودکان، توجه ویژه ای داشته باشند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر روابط فرا زناشویی و خشونت خانگی در زنان با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۹ شماره ۹۶
1667-1682
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر رفتارهای مرتبط با طلاق عاطفی در زنان نشان داده اند، اما آیا درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر روابط فرا زناشویی و خشونت خانگی مؤثر است و کدام یک تأثیر بیشتری دارد؟ هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر روابط فرا زناشویی و خشونت خانگی در زنان با مشکلات طلاق عاطفی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری 2 ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل 203 نفر از زنان با مشکلات طلاق عاطفی ارجاع داده شده به مراکز مشاوره و مرکز اورژانس اجتماعی 123 شهرستان دزفول در سال 1397 بودند که 60 نفر از آنها به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 20 نفرِ (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. درمان شناختی رفتاری (داتیلیو، 2009) و طرحواره درمانی (یانگ و همکاران، 2006) در 16 جلسه، طی 2 ماه برای دو گروه آزمایشی انجام شد. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه خشونت علیه زنان (حاج یحیی، 1999) و مقیاس نگرش به خیانت زناشویی (واتلی، 2008) بودند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که هر دو مداخله درمانی بر کاهش روابط فرا زناشویی و خشونت خانگی در زنان مؤثر بوده و این نتیجه در مرحله پیگیری پایدار بود. (0/01 p< ). همچنین، بین درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر روابط فرا زناشویی و خشونت خانگی زنان تفاوت معناداری به لحاظ آماری یافت نشد (0/05 p> ). نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی از مداخلات مؤثر برای کاهش روابط فرا زناشویی و خشونت خانگی در زنان با طلاق عاطفی می باشند.
ادراک خود در مراجعان ایرانی با سابقه ای از ترومای پیچیده: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
1 - 34
حوزههای تخصصی:
سابقه ی ترومای پیچیده در کودکی می تواند به تأثیرات روان شناختی قابل توجهی در بزرگسالی منجر شود که یکی از مهم ترین آن ها ادراک-های ناسازگارانه از خود است. هدف مطالعه ی حاضر، فراهم کردن درکی عمیق از چگونگی ادراک خود در مراجعان بزرگسال ایرانی است که سابقه ای از ترومای پیچیده در کودکی داشته اند. روش پژوهش، پدیدارشناسی تفسیری است که یک روش کیفی است. برای این منظور، 12 مراجع (8 زن و 4 مرد) با سابقه ای از ترومای پیچیده (غفلت هیجانی و فیزیکی و سوءرفتار هیجانی، فیزیکی و جنسی) که به دو کلینیک روان شناسی در تهران مراجعه کرده بودند با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه عمیق استفاده شد. مصاحبه ها ضبط و کلمه به کلمه پیاده شد و با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. دو مؤلفه ی اصلی به نام های درک مرکزی از خود و راهبردهای مقابله ای استخراج شد. درک مرکزی از خود، شامل دو طبقه ی اصلی شرم ناسازگارانه و ترس ناسازگارانه بود؛ و راهبردهای مقابله ای، شامل پنج طبقه اصلی اجتناب، برگرداندن خشم نسبت به خود و رفتارهای جبرانی بود. یافته ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
رابطه تیپ های رفتاری و تصمیمات سرمایه گذاری با میانجی گری خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۰
115 - 130
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه تیپ های رفتاری و تصمیمات سرمایه گذاری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تیپ رفتاری میشل ام. پامپیان (2012)، پرسش نامه خودکارآمدی شوآرزو جرسالم (1995) و پرسش نامه تصمیمات سرمایه گذاری محقق ساخته استفاده گردید. جامعه آماری شامل کلیه سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران بود که از این بین براساس نمونه گیری در دسترس 350 نفر انتخاب شدند. با توزیع 350 پرسشنامه، تعداد 320 پرسشنامه از بین نمونه آماری جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. پس از بررسی برازش مدل ، نتایج نشان داد که تیپ های رفتاری تغییر گریز، انباشتگر، مستقل و دنباله رو تأثیر معناداری بر خودکارآمدی و تصمیمات سرمایه گذاران دارند و همچنین تاثیر خودکارآمدی بر تصمیمات سرمایه گذاران نیز تائید شد و در نتیجه مشخص گردید که نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین تیپ رفتاری و تصمیمات سرمایه گذاری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران مورد تأیید است.
مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و واقعیت درمانی بر کنترل عواطف مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و واقعیت درمانی بر کنترل عواطف مادران کودکان کم توان ذهنی ا نجام شد . به منظور دستیابی به هدف از بین تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی (آموزش پذیر) که فرزندشان در سال تحصیلی 99-98 در مدارس استثنایی دوره ابتدایی منطقه 4 شهر تهران مشغول به تحصیل بودند، 45 نفر بصورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و بطور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه به ترتیب رفتاردرمانی دیالکتیکی و واقعیت درمانی دریافت کردند. مقیاس کنترل عواطف ( ویلیامز کمبل و آهرانز، 1997) بعنوان ابزار پژوهش در سه مرحله قبل و بعد از آموزش، و پیگیری سه ماهه در هر سه گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. در پایان یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته نشان داد هر دو رویکرد درمانی موجب بهبود کنترل عواطف مادران شده است و تأثیر هر دو رویکرد در طی زمان دارای پایداری اثر است ( 01/0 P≤ ). نتایج آزمون بونفرنی نشان داد اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک نسبت به واقعیت درمانی بر کنترل عواطف بیشتر است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره مادران کودکان دارای ناتوانی، رفتاردرمانی دیالکتیکی و واقعیت درمانی بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر احساس تنهایی و کفایت اجتماعی نوجوانان دختر دارای نشانه های نوموفوبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر احساس تنهایی و کفایت اجتماعی نوجوانان دختر دارای نشانه های نوموفوبیا انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه (99-98) در شهرستان کاشان تشکیل می دادند. تعداد 40 نفر از دانش آموزانی که در پرسشنامه نوموفوبیا بالاترین نمره را کسب کرده بودند به صورت هدفمند گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جایگزین شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه نوموفوبیا (ییلدریم و کوریا، 2015)، پرسشنامه احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی (دی توماسو، برانن و بست، 2004) و پرسشنامه کفایت اجتماعی (پرندین، 1385) استفاده شد. برنامه آموزش مهارت های زندگی در 10 جلسه 1.5 ساعته برای اعضای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته های حاصل نشان داد که آموزش مهارت های زندگی منجر به کاهش احساس تنهایی و افزایش کفایت اجتماعی در دانش آموزان دارای نوموفوبیا شده است (001/0 p< ). با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می گردد آموزش مهارت های زندگی در برنامه دانش آموزان دارای نوموفوبیا گنجانده شود.
همبسته جهت گیری آیینی و چشم داشت از پیوند زناشویی با امید به زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امید به زندگی یکی از سازه های پر جُستار در روانشناسی مثبت و دربرگیرنده ویژگی هایی است که ما را به جستجوی فردای بهتر وا می دارد. هنگامی امید در زندگی وجود داشته باشد، شادی و شادمانی در زندگی وجود خواهد داشت و کسانی که در زندگی به جهت اینکه از درون نیز برانگیخته می شوند، می تواند انتظارات خود را از زندگی نیز مورد کاوش و تبیین خود قرار دهند و انتظاراتی که از پیوند زناشویی دارند را به دست آورند. پژوهش حاضر با هدف بررسی همبسته جهت گیری آیینی و چشم داشت از پیوند زناشویی با امید به زندگی انجام شد. روش پژوهش از دید هدف، کاربردی و شیوه انجام دادن آن توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری دربرگیرنده همه دانشجویان دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 که شمار آنان 2250 نفر بودند که از میان آنان 328 نفر (106 پسر و 222 دختر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه امید به زندگی(Snyder et al., 1991)، پرسشنامه ی جهت گیری آیینی آلپورت و راس(Allport & Ross,1967) و سنجه چشم داشت از پیوند زناشویی (Jones & Nelson, 1997) استفاده شد.. تحلیل داده ها از راه برآورد ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برآیندها حاکی از آن بود که جهت گیری آیینی ، چشم داشت از پیوند زناشویی، با امید به زندگی رابطه معنادار داشتند و امید به زندگی بر پایه این متغیرها قابل پیش بینی بود. می توان جهت گیری آیینی، چشم داشت از پیوند زناشویی، جزء عوامل زیربنایی مرتبط با امید به زندگی دانست. لذا با توجه به تأثیر مهم امید به زندگی بر زندگی دانشجویان، پیشنهاد می گردد که مسئولان، مشاوران و روانشناسان مراکز مشاوره دانشگاه به عوامل مرتبط با امید به زندگی همچون جهت گیری آیینی، چشم داشت از پیوند زناشویی، توجه بیشتری داشته باشند.
اثربخشی طرح واره درمانی گروهی بر دشواری تنظیم هیجان و پرخاشگری در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
59 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی و تداوم اثر طرح واره درمانی بر دشواری تنظیم هیجان و پرخاشگری در دانش آموزان دختر نوجوان بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر از آن ها انتخاب و در گروه های آزمایشی و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های دشواری تنظیم هیجان و پرخاشگری، در سه مرحله استفاده شد. گروه آزمایشی تحت طرح واره درمانی (8 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد طرح واره درمانی بر کاهش تمام مؤلّفه های دشواری تنظیم هیجان و پرخاشگری دانش آموزان دختر نوجوان اثربخش بود. اما گذشت زمان باعث شد به صورت معناداری این تأثیر در مرحله پیگیری کاهش داشته باشد. درواقع طرح واره درمانی با کار بر روی ابعاد چندوجهی فرد زمینه تغییر را فراهم کرده و اثر بخش است. از آن جایی که دوران نوجوانی فی نفسه با دشواری در تنظیم هیجان و ناهنجاری های رفتاری از جمله پرخاشگری همراه است، می توان طرح واره درمانی را به منظور کاهش دشواری تنظیم هیجان و پرخاشگری نوجوانان به کار برد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر پیوستگی، انطباق پذیری، صمیمیت عاطفی، و کیفیت ارتباطی والدین بعد از تولد فرزند نخست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بعد از تولد فرزند نخست، زوجین برای سازش یافتگی با شرایط جدید زندگی خود و ارضای نیاز به صمیمیت عاطفی همگام با سبک والدگری مطلوب، به طور کلی دچار سردرگمی می شوند. مدیریت مشکلات مربوط به پرورش فرزند و وظایف مراقبتی هر یک از والدین، ممکن است باعث آشفته تر شدن روابط زناشویی شود. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر پیوستگی، انطباق پذیری، صمیمت عاطفی، و کیفیت ارتباطی والدین بعد از تولد نخستین فرزند است. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوگروه آزمایش وگواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی والدین دارای یک فرزند زیر 5 سال بود که در 6 ماه اول سال 1398 در مهدکودک های شهر رشت حضور داشتند. حجم نمونه شامل 16 زوج (8 زوج گروه آزمایش و 8 زوج گروه گواه) از جامعه آماری مذکور بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایش 9 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی هیجان مدار انجام شد و گروه گواه در نوبت مداخله قرار گرفت. تمامی آزمودنی ها در طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه های انطباق پذیری و پیوستگی السون و همکاران (1985)، ارزیابی شخصی صمیمت شافر و السون (1981) و کیفیت ا رتباطی زوجین (خوشکام، 1385) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده نیز با تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر پیوستگی (0/001 < P ، 492/500= F )، انطباق پذیری (0/001 < P ، 225/231= F )، صمیمت عاطفی(0/01 < P ،482/1362= F ) و کیفیت ارتباطی(0/0001 < P ، 444/244= F ) والدین، تأثیر مثبت معنی دار داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که روش زوج درمانی متمرکز بر هیجان با تأثیر بر سبک برقراری ارتباط مؤثر، گسترش پیوند عاطفی، شناسایی اعتقادات و باورها و پیشینه دلبستگی زوجین، درک رابطه رفتار با افکار و هیجان ها، و ایجاد انتظارات واقع بینانه درباره والدگری، به خصوص پس از تولد نخستین فرزند، موجب ارتقا و بهبود رضایت مندی و صمیمت هر یک از والدین می شود.
مقایسه ی تاثیر آموزش معکوس و آموزش سنتی بر اشتیاق تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
69 - 80
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر یادگیری آموزش معکوس و آموزش سنتی بر اشتیاق تحصیلی درس ریاضی دانش-آموزان ابتدایی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر و دختر پایه پنجم ابتدایی شهرستان تالش در سال تحصیلی 99- 1398 تشکیل می دادند. نمونه این پژوهش شامل 39 نفر دانش آموزان پسر و دختر پایه پنجم ابتدایی، شامل 22 نفر گروه آزمایش و 17 نفر گروه کنترل می باشد، که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. بدین صورت که ابتدا دو مدرسه از بین مدارس ابتدایی شهرستان تالش که در دسترس بوده اند انتخاب و سپس از هر مدرسه کلاس پایه پنجم که شامل دانش آموزان پسر و دختر بودند و حجم تقریبا برابری داشتند انتخاب شدند. دانش آموزان هر کلاس در دو گروه آزمایش معکوس و گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اشتیاق (Wang et al, 2011) که دارای سه جنبه رفتاری، هیجانی و شناختی اشتیاق به مدرسه بود استفاده شد که می تواند تمام جنبه های اشتیاق تحصیلی مربوط به درس ریاضی را بسنجد. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای این پرسشنامه بالای 7/0 برآورد شد. داده ها از طریق آزمون آماری آنالیز کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه های پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش معکوس بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان مورد تأیید قرارگرفته است و دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان گروه کنترل در پس آزمون، به طور معنی داری اشتیاق تحصیلی بیشتری داشتند.
بررسی رابطه اختلالات شخصیت و بهره هوشی در مجرمین قتل عمد ارجاع شده به سازمان پزشکی قانونی خراسان رضوی در سال های 1398-1397
حوزههای تخصصی:
مقدمه: قتل عمد از جمله جرائمی است که با توسل به پرخاشگری صورت می گیرد. هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه اختلالات شخصیت و بهره هوشی در مجرمین قتل عمد ارجاع شده به سازمان پزشکی قانونی خراسان رضوی در سال های ۱۳۹۸-۱۳۹۷ انجام شد. روش: این مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زندانیان قتل عمد مراجعه کننده به سازمان پزشکی قانونی خراسان رضوی در سال های ۱۳۹۸-۱۳۹۷ را تشکیل دادند که از میان آن ها ۱۰۵ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها، آزمون بالینی چند محوری میلون (میلون-۳) و آزمون ماتریس های پیشرونده ریون بزرگسالان بود. یافته ها با نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: ضرایب همبستگی بین بهره هوشی با اختلالات شخصیت نشان داد که از بین انواع اختلالات شخصیت، بین اختلال شخصیت ضداجتماعی با بهره هوشی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (p=۰/۰۱، r=-۰/۲۴). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت که بیشتر زندانیان قتل عمد، مرد، متأهل، سیکل، مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی و افت قوای هوشی در حد هوش بهر مرزی بودند که این متغیرها می توانند نقش تعیین کننده در ایجاد جرم و جنایت داشته باشند؛ بنابراین لازم است در تدوین سیاست جنایی استان توجه ویژه ای به این موارد به همراه ارائه خدمات روان شناختی معطوف گردد.
حس آمیزی در زبان فارسی؛ رویکردی شناختی و پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حس آمیزی پدیده ای ادراکی و عصب شناختی است که بر اساس آن، تحریک یکی از حواس موجب تحریک یک یا چند حس دیگر می شود. Ullmann (1964) برای نخستین بار سلسله مراتبی را برای انتقال حواس در حس آمیزی زبانی معرفی کرد. پژوهشگران مقاله حاضر اندیشه Ullmann را به عنوان چارچوب نظری انتخاب کردند تا دریابند در پیکره ای متوازن از زبان فارسی، کدامیک از حواس در بیشترین تعامل با یکدیگر هستند و نیز سلسله مراتب انتقال حواس در زبان فارسی چگونه است؟ روش کار: به این منظور، ابتدا پیکره ای متوازن از زبان فارسی با بهره گیری از پایگاه داده های زبان فارسی تنظیم شد، سپس با استفاده از کلید واژه های مربوط به حواس پنج گانه و حوزه های مرتبط، جملات دربردارنده موارد حس آمیزی استخراج و الگوی انتقال حواس در زبان فارسی مشخص شد. یافته ها: داده های برگرفته از پیکره نشان دادند که در زبان فارسی، حواسی که با بالاترین بسامد در جایگاه حوزه مبدأ و مقصد درنگاشت های حس آمیخته واقع می شوند به ترتیب عبارتند از حس لامسه و شنوایی. همچنین سلسله مراتب انتقال حواس در زبان فارسی تفاوت هایی را با الگوی پیشنهاد شده از سوی اولمان و نیز سایر زبان ها نشان داد. نتیجه گیری: نتایج آماری بازنمود حس آمیزی در زبان فارسی و مقایسه آن با سایر زبان ها نشان داد که زبان ها در تعامل حواس پنج گانه از مفاهیم حسی پایه یعنی لامسه و چشایی استفاده می کنند تا مفاهیم حسی پیشرفته یعنی بینایی و شنوایی را توصیف و بیان کنند، اما ارجحیت های پارامتری از زبانی به زبان دیگر متفاوت است.