فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۰۱ تا ۶٬۱۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۵۹۸-۱۵۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بی ثباتی ازدواج تأثیر عمیقی بر روابط زوجین و بافت خانواده می گذارد. اگرچه پژوهش های متعددی بر روی بی ثباتی ازدواج انجام شده است، نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش به هدف شناسایی سهم عوامل بلوغ عاطفی، نگرش به ازدواج، سن هنگام ازدواج و میزان درآمد بر بی ثباتی ازدواج زنان و مردان متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک، انجام شد. همچنین شناسایی نقش مؤلفه های عامل نگرش به ازدواج و مؤلفه های عامل بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج دو گروه مورد مطالعه، از اهداف این مطالعه است. روش: در این پژوهش، از روش توصیفی، همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. تعداد 197 مرد و زن با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک و دارای حداقل یک فرزند، با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند تا به پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج (بوث و همکاران، 1987)، نگرش به ازدواج (روزون و براتون، 1998) و بلوغ عاطفی (بهارگاوا و سینگ، 1974) پاسخ دهند. همچنین، سن زمان ازدواج و میزان در آمد از طریق مصاحبه گرد آوری شده است. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در زنان، دو متغیر نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در مجموع 17/5 درصد و در مردان تنها متغیر نگرش به ازدواج، 21 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را تبیین می کنند (0/01 >p). مؤلفه بدبینی در زنان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 7/6 درصد پیش بینی کرده و مؤلفه بدبینی در در مردان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 26/1 درصد پیش بینی کرد. دیگر مؤلفه ها در هر 2 گروه با بی ثباتی ازدواج رابطه نداشتند. مؤلفه عدم ثبات هیجانی (بلوغ عاطفی)، در زنان با 17/1 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرده و مؤلفه سازگاری اجتماعی (بلوغ عاطفی) در مردان، 7/9 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرد (0/05 >p). همچنین متغیر های سن و درآمد ارتباط معنی داری با بی ثباتی ازدواج نداشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بدبینی در زنان و مردان، عدم ثبات هیجانی در زنان و سازگاری اجتماعی در مردان بر میزان بی ثباتی ازدواج تأثیرگذار هستند. از نتایج این پژوهش می توان در راستای تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درمانی به منظور کاهش بدبینی زوجین و افزایش ثبات هیجانی زنان و سازگاری اجتماعی مردان به منظور کاهش بی ثباتی ازدواج زوج ها استفاده نمود.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر باورهای غیرمنطقی و رابطه والد -فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر باورهای غیرمنطقی و رابطه والد-فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر مشهد در نیمه دوم سال 1400 بودند. نمونه پژوهشی شامل 40 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس رابطه والد-کودک (CPRS، پیانتا، 1992) و پرسشنامه چهار عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز (4IBT-A، عبادی و معتمدین، 1384) بود. برای گروه آزمایش هشت جلسه ی 90 دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی ارائه شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود رابطه والد -فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته تاثیر داشت (01/0> P). براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود رابطه والد-فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته مؤثر است.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی در راستای خانواده درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
501 - 522
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله های شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و فراشناخت برکاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی انجام گرفت. روش : روش این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، بیماران مراجعه کننده به بیمارستان معتمدی و مرکز مشاوره روشنا سمنان در سال 1398 است که از آنان نمونه ای شامل 36 نفر انتخاب گردید و به طور تصادفی در سه گروه 12 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. در ابتدا پرسشنامه افکار وسواسیOBQ،گروه مطالعه شناخت اختلال وسواس فکری - عملی (2003) ، در هر سه گروه توزیع و پاسخها به عنوان نمرات پیشآزمون ثبت شد. سپس اعضای گروه های آزمایش اول، بر اساس پروتکل سیگال، ویلیامز و تیزدل (2002)، تحت مداخله ی"شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی" و اعضای گروه های آزمایش دوم، بر اساس روش درمان فراشناختی ولز (2008)، تحت مداخله ی "درمان فراشناختی" قرار گرفته و نهایتا برای افراد گروه های گواه، هیچ مداخله ای انجام نپذیرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره با نرم ا فزار SPSS-22 تحلیل گردید. یافته ها و نتایج : نتایج تحقیق نشان دهنده تاثیر گذاری(P<0.01) هر دو رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی است. بعلاوه نتایج نشان داد که بین اثربخشى مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی تفاوت معناداری (P>0.05)وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق میتوان نتیجه گرفت که هر دو رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی تفاوتی با یکدیگرنداشته و میتوانند اثر بخش باشند.
پیش بینی کیفیت زندگی براساس ابعاد مثبت و منفی خودشفقت ورزی در زنان سرپرست خانوار: نقش میانجی گری توانمندسازی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
263 - 272
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه کیفیت زندگی با ابعاد مثبث و منفی خودشفقت ورزی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی در زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش (4300نفر)، زنان سرپرست خانوار غرب تهران بودند که از میان آنها نمونه ای به تعداد 285 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت-کنندگان به مقیاس های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه ، خودشفقت ورزی نف و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر با نرم افزارهای spss نسخه 26 و Amos نسخه 21 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که متغیرهای ابعاد مثبت خودشفقت ورزی (267 %)، و توانمندسازی روانشناختی (105 %) تاثیر مستقیم و مثبت بر کیفیت زندگی دارند. همچنین ابعاد منفی خودشفقت ورزی (106- %) تاثیر منفی و مستیم بر کیفیت زندگی دارد. و ابعاد مثبت خودشفقت ورزی از تغییر توانمندسازی روانشناختی تاثیر غیرمستقیم و مثبتی بر کیفیت زندگی دارد و همچنین ابعاد منفی خودشفقت ورزی به طور غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روانشناختی بر کیفیت زندگی اثر غیر مستقیم و مثبت ندارد . با توجه به یافته های به دست آمده آموزش توانمندسازی روان شناختی از طریق شناخت و ارتقا توانایی های زنان سرپرست خانوار و همچنین تاثیر غیرمستقیمی از راه ابعاد مثبت خودشفقت ورزی بر ارتقای کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد، نقش مهمی در ارتقا کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد بنابراین افزودن آن در مداخلات مربوط به مراکز بهزیستی و همچنین مراکز توانمندسازی زنان سرپرست خانوار پیشنهاد می شود.
ارائه الگوی علی روابط باورهای فراشناخت و یادگیری خودراهبر با نقش میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
45 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه الگوی علی روابط باورهای فراشناخت بر یادگیری خودراهبر با نقش میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان کبود راهنگ بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری نیز کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر کبورآهنگ به تعداد 1150 نفر بود که از بین آنان با استفاده از جدول مورگان تعداد 288 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد شده باورهای فراشناخت بیر و مونته آ (2010)، یادگیری خودراهبر گاگیلمینو (1977) و خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (۱۹۹۹) بود. روایی (محتوا و سازه) و پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) پرسشنامه ها حاکی از آن بودند که ابزارهای اندازه گیری از روایی و پایایی خوبی برخوردار هستند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها توسط نرم افزار spss و pls و با استفاده از آزمون های همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که باورهای فراشناخت بر یادگیری خودراهبر تاثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین باورهای فراشناخت بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. تأثیر یادگیری خودراهبر بر خودکارآمدی تحصیلی مثبت و معنی دار است. همچنین در ادامه نتایج نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین باورهای فراشناخت و یادگیری خودراهبر تقش واسطه ای ایفا می کند. نتیجه گیری: بنابراین می توان با تقویت باورهای فراشناخت در دانش آموزان و به تبع آن افزایش خودکارآمدی تحصیلی آنان زمینه افزایش یادگیری خودراهبر در آنان را نیز فراهم نمود.
The Effectiveness of Social Skills Training on Improving the Adaptation of Late Learning Children
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was the effectiveness of social skills training on the adaptive behavior of late learning children. This research was quasi-experimental in terms of practical purpose and in terms of data collection. The statistical population of the research included all the students of Bandar Anzali city who studied in primary schools or referred to counseling centers of the city in the academic year of 1401-1400. For this purpose, 30 students who were diagnosed as late learners on the basis of the Wechsler IQ test and who had obtained a low score in Adaptive Behavior Scale (AISS) and clinical interviews with teachers, were selected and randomly selected. They were divided into two experimental (15 people) and control (15 people) groups. Then, social skills training was conducted for 2 months during 12 two-hour training sessions for the subjects of the experimental group and the control group did not receive any training. Then, the adaptive behavior test was performed again on both groups. The data were analyzed using the covariance statistical method. The results showed that social skills training improves the adaptive behavior of late learning children (F=0.389 and P<0.05). Therefore, it can be concluded that school teachers and counselors and parents can use social skills in schools and at home and counseling centers to improve the adaptation of late learning children.
بررسی شیوه تربیت سیادت مندانه کودک در هفت سال اول از منظر منابع اسلامی و مکاتب روان شناسی
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو ابتدا مبانی علمی تربیت کودک در هفت سال اول، با توجه به روایت «الولد سید سبع سنین...» مفهوم شناسی شده و سپس برخی از معروف ترین نظریات روان شناسی در زمینه رشد کودک به روایت مذکور عرضه شده است تا ضمن نقد و بررسی این نظریات، اصالت برنامه های تربیتی اسلام از منظر دانش تجربی آشکار شود. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. بر اساس نتایج، مهم ترین برنامه تربیتی اسلام در هفت سال آغازین زندگی کودک، برخورد محترمانه و بزرگوارانه با کودک است. گزینش مرحله سیادت بر مبنای مسائل دقیقی صورت گرفته است؛ مسائلی همچون نیازهای خاص دوران کودکی، ویژگی های منحصر به فرد کودک در این دوران و آثار مثبتی که روش های خاص تربیتی این دوران بر شخصیت کودک بر جای می گذارد. با توجه به نگرش محدود روان شناسی تجربی نسبت به ماهیت انسان، شاید تعداد انگشت شماری از نظریات موجود در حیطه روان شناسی کودک کاملاً صحیح و بی نقص باشند. با این وجود مرحله سیادت وارد شده در روایت مورد بحث با در نظر گرفتن تمام جوانب و چهارچوب های رشد کودک در عین سادگی و کوتاهی، مدلی جامع و شامل را ارائه می دهد که باید توسط والدین و نظام های آموزشی مورد توجه ویژه ای قرار گیرد.
پیش بینی ابعاد کمال گرایی (خودمدار، دیگر مدار و جامعه مدار) بر اساس مؤلفه های هوش هیجانی در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هوش هیجانی و کمال گرایی از جنبه های اصلی و تأثیرگذار در زندگی شخصی و تحصیلی دانشجویان می باشند. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ابعاد کمال گرایی (خودمدار، دیگر مدار، جامعه مدار) بر اساس مؤلفه های هوش هیجانی در دانشجویان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی، کمّی و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال تحصیلی1400-1399 بود که به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی 117 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش، مقیاس هوش هیجانی برادبری وگریوز (2004) و کمال گرایی چندبعدی تهران (2007) بود. داده های به دست آمده با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که نمره کل هوش هیجانی با کمال گرایی خودمدار و کمال گرایی دیگر مدار رابطه مستقیم و معناداری داشت اما با کمال گرایی جامعه مدار رابطه معناداری نداشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد از بین مؤلفه های هوش هیجانی، مؤلفه مدیریت رابطه قادر به پیش بینی کمال گرایی خودمدار و همچنین مؤلفه خود مدیریتی قادر به پیش بینی کمال گرایی دیگر مدار و کمال گرایی جامعه مدار می باشد. به نظر می رسد با اجرای مداخلات مناسب می توان در راستای اصلاح نگرش های کمالگرایانه و ارتقای هوش هیجانی دانشجویان گام برداشت و به بهبود کیفیت زندگی و سلامت روانی آن ها کمک نمود.
واکاوی تجارب زیسته معلمان از عوامل مؤثر بر خشونت در بین دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تجارب معلمان در زمینه عوامل مؤثر بر خشونت در بین دانش آموزان دوره ابتدایی بود. میدان تحقیق و جامعه موردمطالعه معلمان مدارس شهر سنندج بودند. ازآنجایی که پژوهشگر قصد داشت تجربه زیسته معلمان در زمینه عوامل مؤثر بر خشونت در بین دانش آموزان ابتدایی را پیدا کند؛ لذا راهبرد پدیدارشناسی انتخاب شد. روش نمونه گیری در این پژوهش به شیوه هدفمند و ملاکی انجام شد. از بین معلمان مدارس شهر سنندج درمجموع از 10 نفر برای مشارکت دعوت به عمل آمد که 4 نفر آنان معلمان مرد و 6 نفر زن بودند. اصل اشباع نظری برای اتمام نمونه گیری مورداستفاده قرار گرفت. تجارب مشارکت کنندگان در دو الگو ترسیم گردید. 1- عوامل و پیامدهای معلمان (ناکارآمدی در تدریس و رفتار فردی، تنزل جایگاه و مقام معلم در جامعه، خشونت با همکاران و عوامل کادر مدرسه)2- عوامل و پیامدهای دانش آموزان (افت و ترک تحصیل، افزایش معضلات اجتماعی، آسیب روحی و روانی).
پیشبینی سبک زندگی ارتقادهنده سلامت بر اساس عواطف مثبت و سرمایه روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی بهزیستی ذهنی بر اساس کنترل عمل و سرسختی روانشناختی در نوجوانان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان 12 تا 18 ساله بود در سال 1402 که به تمامی مراکز مشاوره و روان درمانی خصوصی در منطقه 9 شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین (2016) 300 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مربوطه نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل مقیاس سرسختی روانشناختی لنگ و همکاران (2004)، مقیاس کنترل عمل دیفندورف (2000) و مقیاس بهزیستی ذهنی ریف (2002) بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد سرسختی روانشناختی با ضریب بتای 15/0 و کنترل عمل با ضریب بتا 16/0 می توانند بهزیستی ذهنی آزمودنی ها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که می توان از طریق متغیرهای کنترل عمل و سرسختی روانشناختی بهزیستی ذهنی نوجوانان را پیش بینی نمود.
مقایسه تأثیر درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی بر سرمایه های روان شناختی و سلامت روان مادران کودکان ناتوان ذهنی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
89 - 111
حوزههای تخصصی:
مطالعه با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی بر سرمایه های روان شناختی و سلامت روان مادران کودکان عقب مانده ذهنی انجام شد. هدف کاربردی و روش اجرا شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه انتظار به همراه پیش آزمون –پس آزمون بود. جامعه آماری شامل مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی مدارس استثنایی و مؤسسات توان بخشی شهر قم بود. از بین آن ها 39 نفر که دارای معیارهای ورود بودند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 13 نفری جایگزاری شدند. گروه های آزمایش مشاوره گروهی شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی را دریافت نمودند. برای گردآوری داده ها از فهرست تجدید نظر شده علائم روانی (دراگوتیس و همکاران، 1984) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007) استفاده شد.نتایج نشان داد بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0>p).مقایسه گروه های درمانی بیانگر اثرگذاری بالاتر واقعیت درمانی در بهبود سلامت روان در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری داشت. اما متغیر سرمایه روان شناختی بین دو گروه اختلاف معناداری مشاهده نشد. بر این اساس این دو رویکرد درمانی می توانند به عنوان الگویی مناسب و اثربخش در پیشگیری مشکلات روانی و ارتقای سرمایه های روان شناختی مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی به کار گرفته شوند.
تدوین و اعتبار سنجی مقیاس ترس از در حاشیه ماندن در جامعه ایرانی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
147 - 169
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : هدف اصلی این مطالعه توسعه و بررسی ویژگی های روان سنجی سازگاری مقیاس ترس از در حاشیه ماندن در میان جمعیت نوجوانان و جوانان ایرانی بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود ،جامعه پژوهش 380 نوجوان و جوان ایرانی 16 تا 24 ساله بودند که در سال 1400 در مدارس و دانشگاههای اردبیل مشغول به تحصیل بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.پس از ترجمه پرسشنامه اصلی به فارسی که شامل 10 سوال بود، پرسشنامه ترس از در حاشیه ماندن توسط یک پرسشنامه 18 سوالی اندازه گیری شد که نسبت به پرسشنامه اصلی تغییر یافته است. تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی برای بررسی شواهد اعتبار ساختاری آن انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پرسشنامه ترس از در حاشیه ماندن با سه خرده مقیاس فقدان،اجبار و مقایسه و 18 سوال، از لحاظ روانسنجی از پایایی(95/.) و برازندگی(62/.) خوبی برخوردار است.ساختار عاملی تاییدی نیز ،مدل سه عاملی پیشنهادی پرسش نامه یاد شده را تایید کرد. نتیجه گیری:ازپرسشنامه تحلیل عاملی شده ترس از در حاشیه ماندن می توان برای تشخیص و کمک به نوجوانان و جوانان در معرض خطر آسیب های شبکه های اجتماعی استفاده کرد.
روایابی نسخه فارسی مقیاس پذیرش بیماری در بین زنان 18 سال به بالا در دوره شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
131 - 142
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف روایابی نسخه فارسی مقیاس پذیرش بیماری (PDAS) در بین زنان 18 سال به بالا در دوره شیوع کووید-19 در پاییز سال 1400 انجام شد. ابزار مورد استفاده نسخه اصلاح شده مقیاس پذیرش بیماری (لئونگ و همکاران، 2021) بوده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل عاملی اکتشافی؛ تحلیل عاملی تاییدی و ضریب آلفای کرونباخ بوده است. نتایج نشان داد شاخص های برازندگی در ساختار عاملی بدست آمده طی تحلیل اکتشافی دارای NFI، NNFI، GFI، CFI، IFI، RFI در محدوده 9/0 بوده است که در سطح خطای RMSEA مورد تایید واقع شد. این مطلب بیانگر تایید روایی سازه نسخه فارسی ابزار مورد بررسی بوده است. ضریب آلفای کرونباخ نیز برای تک تک خرده مقیاس ها و نیز مقیاس کل بالاتر از 7/0 حاصل شد. در خصوص سطوح پذیرش بیماری نیز، یافته ها نشان داد 8/48 درصد سطح پایین پذیرش بیماری، 8/43 درصد سطح متوسط پذیرش بیماری و 5/7 درصد سطح پذیرش خوب از بیماری را دارا هستند. با توجه به اینکه روایی این ابزار مورد تایید واقع شده است، استفاده از این ابزار در مراکز مشاوره خانواده، مراکز نگهداری افراد دارای بیماری زمینه ای، بیماران مبتلا به بیماری های صعب العلاج یا افراد دارای نیازهای ویژه جهت اندازه گیری میزان پذیرش بیماری افراد پیشنهاد می گردد.
تدوین مدل نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی در میان دختران نوجوان بود. نوع پژوهش حاضر توصیفی، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دختران نوجوان شهر اصفهان بودند که 567 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای مشارکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود، پایگاه هویت آدامز، سبک های دلبستگی کولینز و مقیاس تاییدطلبی وایزمن و بک استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین داده ها نشان داد که پایگاه هویت موفق، سبک دلبستگی ایمن و تاییدطلبی بر نگرش به تصویر بدنی اثر مستقیم و پایگاه هویت و سبک های دلبستگی با میانجی گری تایید طلبی بر نگرش به تصویر بدنی تاثیر غیر مستقیم داشتند. بنابراین در زمینه نگرش به تصویر بدنی بایستی متغیرهای پایگاه هویت، سبک دلبستگی و تایید طلبی مورد توجه قرار گیرد.
بررسی اعتبار و تغییرناپذیری ساختار عاملی مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری لکاوالیر در کودکان دارای اختلال اوتیسم 3 تا 6 و 7 تا 12 سال شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۸۳۴-۸۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: انعطاف ناپذیری، پاسخ ناساگارکودکان دارای اختلال اوتیسم به تغییرات محیطی بوده است. جهت سنجش انعطاف ناپذیری رفتاری کودکان دارای اختلال اوتیسم گروه های سنی مختلف، ابزاری با پایایی و روایی مناسب نیاز است. به دلیل اختلاف نظر در زمینه ی رابطه ی انعطاف ناپذیری رفتاری با سن شکاف تحقیقاتی وجود دارد بنابراین مسئله این است که آیا ساختار عاملی مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری لکاوالیر در گروه های سنی مختلف تغییرناپذیر است؟ هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اعتبار و تغییرناپذیری ساختارعاملی مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری در کودکان دارای اختلال اوتیسم 3 تا 6 و 7 تا 12 سال شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش توصیفی- پیمایشی ازنظر هدف کاربردی بود. جامعه ی آماری، کودکان دارای اختلال اوتیسم 3 تا 12 سال شهر اصفهان بودند که 450 نفر به طور تصادفی ساده انتخاب و طبق ملاک ورود و خروج پژوهش 430 نفر (230 نفر تحلیل عامل اکتشافی و 200 نفر تحلیل عامل تأییدی) وارد تحلیل آماری شدند. مقیاس تشخیصی علائم اوتیسم گارز (GARS) (2012) با آلفای کرونباخ 89/0 و مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری لکاوالیر (BIS) (2020) با آلفای کرونباخ 0/97 استفاده شد. یافته ها: داده ها با آلفای کرونباخ، تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی تجزیه وتحلیل شدند. مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری روایی (0/62 < CVR و 0/79 < CVI) و همسانی درونی مناسبی در دوگروه سنی داشت (0/70 <α). χ2∆ در الگوی بامحدودیت و بدون محدودیت باقی مانده های اندازه گیری در گروه های سنی مختلف مساوی بودند ]0/089 , P= 108/51 =(90) χ2∆[. نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری لکاوالیر برای هر دو گروه سنی اعتبار و روایی مناسبی دارد و ساختار عاملی آن تغییرناپذیر است.
Causal relationship between Self-Compassion and Psychological Capital with Corona Anxiety: Mediating Role of Empathy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۴ - Serial Number ۱۴, Autumn ۲۰۲۲
19 - 34
حوزههای تخصصی:
Objective: The Coronavirus not only affects physical health, but the outbreak of this virus can also have devastating psychological effects. To treat and diagnose, these impacts should be identified. This study aimed to the mediating role of empathy in relationship between self-compassion and psychological capital with corona anxiety. Method: The research method was correlation of the type path analysis. The population of this study included all Undergraduate Students Poldokhtar Higher Education Center (450 student) who were studying during the academic year of 2020-2021. 210 male students participated in this study online and responded to Corona Disease Anxiety Scale (CDAS; Alipour & et al., 2020), Self-Compassion Scale (SCS; Neff, 2003), Psychological Capital Questionnaire (PCQ; Luthans et al., 2007)and Interpersonal Reactivity Index (IRI; Davis, 1983). The research method used was casual modeling. Results: The results showed that the proposed model has a good fit with the data of this study (RMSEA = 0.001, GFI = 1.00, AGFI = 0.98, CFI = 1.00). The results showed that the psychological capital had a direct effect on corona anxiety (β = -0.16, p<0.05); but Self-compassion did not have a direct effect on corona anxiety (p>0.05). Self-compassion had a direct effect on empathy (β = 0.32, p<0/01); but psychological capital did not have a direct effect on empathy (p>0/05). Also, empathy had a direct effect on corona anxiety (β = -0.29, p<0/01). Indirect pathway results showed that only Self-compassion mediated by empathy could reduce corona anxiety (p<0/01). Conclusions: According to the results, students with higher psychological capital and empathy experience less corona anxiety, and on the other hand, the more self-compassion increases, the more empathy improves, which results in a decrease in corona anxiety. Therefore, through education and promotion of self-compassion, empathy can be increased and the severity of corona anxiety in students can be reduced.
بررسی آسیب های خیانت زناشویی بر اساس منابع اسلامی
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات روزافزون خانواده ها که آسیب های جدی را نیز در پی دارد، خیانت زناشویی است. هدف از این پژوهش، بررسی آسیب های خیانت زناشویی بر اساس منابع اسلامی است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع تحلیل محتواست. واحد تحلیل در این تحقیق، جملات، واژه ها و موضوعات است. بر اساس نتایج این تحقیق، آسیب های جدی و بسیاری در پی خیانت زناشویی به وجود می آیند. این آسیب ها را می توان به آسیب های فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم کرد. آسیب های فردی خیانت زناشویی عبارتند از: محرومیت از معارف و حقایق علوم، از دست رفتن موقعیت های خوب ازدواج، قساوت قلب، خروج ایمان، افتادن در دام شیطان، دادن تقاص، مجازات کیفری، خشم و غضب پروردگار، محرومیت از رحمت پروردگار، محرومیت از شفاعت، عذاب دردناک، جاودانگی در عذاب، نفاق و رسوایی، دخول در آتش جهنم و عدم آمرزش. آسیب های خانوادگی خیانت زناشویی عبارتند از: قتل، عدم استشمام بوی بهشت، تربیت نادرست کودکان، از بین رفتن نسبت ها، محرومیت از ارث، رستگار نشدن، بدخلقی، از بین رفتن برکت، از بین رفتن رزق و روزی و فقیر شدن. آسیب های اجتماعی خیانت زناشویی عبارتند از: شایع شدن مرگ ناگهانی، زلزله، زوال نعمت های الهی همچون باران، ناامنی روانی جامعه و شیوع گناه در جامعه. توجه به نتایج این پژوهش می تواند در پیشگیری از وقوع خیانت زناشویی مؤثر باشد.
آموزش توانمندسازی روانی - اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب در رفتارهای پرخطر و امیدواری دختران نوجوان: تدوین و بررسی اثربخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۱۰۳-۱۰۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: دوره نوجوانی یکی از حساس ترین دوره های زندگی است که نقش بنیادی در موفقیت یا شکست افراد در آینده دارد. در این راستا نیاز است تا رفتارهای پرخطر که در این سنین رواج بیشتری می یابند، مورد بررسی قرار گیرند و همچنین امید به آینده در نوجوانان نیز تقویت شود. هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب در رفتارهای پرخطر و امیدواری دختران نوجوان بود. روش: در قالب یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون- پیگیری با کنترل، 30 نفر از دانش آموزان دختر نوجوان مدارس متوسطه منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی و همکاران، 1390) و پرسشنامه امیدواری (اشنایدر و جینروا و همکاران،2016) بودند. بسته آموزشی توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر تئوری، پس از تدوین طی هشت جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها:. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به کاهش رفتارهای پرخطر (4/036=F و 0/001=P) نوجوانان دختر می شود و بر امیدواری (4/791=F و 0/001=P) آن ها تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: آموزش توانمندی های روانی اجتماعی مبتنی بر تئوری انتخاب می تواند میزان رفتارهای پرخطر و امیدواری در نوجوانان دختر را تحت تأثیر قرار دهد و استفاده از آن در کنار سایر روش های درمانی توصیه می شود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر شیفتگی شغلی و شکوفایی شخصی روان درمانگران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۲۰۸-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر شیفتگی شغلی و شکوفایی شخصی روان درمانگران شهر تهران انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه روان درمانگران شهر تهران در سال 1400-1401 بود. تعداد 30 روان درمانگر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پروتکل طرحواره درمانی یانگ (2003) در 20 جلسه 60 دقیقه ای و پرسشنامه شیفتگی شغلی (WOLF) باکر و دمورتی (2008) و شکوفایی شخصی (FQ) سلیمانی و همکاران (2015) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری شیفتگی شغلی و شکوفایی شخصی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0>P). بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت طرحواره درمانی بر شیفتگی شغلی و شکوفایی شخصی روان درمانگران مؤثر بوده و نتایج آزمون پیگیری حکایت از ماندگاری این اثر در طول زمان دارد.
اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
167 - 175
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری انجام گرفت. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 نفر از بیماران بیمارستان شهید مدنی تبریز که در بازه زمانی 15 مرداد 1398 تا 15 مرداد 1399 تحت جراحی بای پس عروق کرونری قرار گرفته اند، تشکیل می دادند که به همراه همسران خود در پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زوج درمانی شناختی-رفتاری داتیلیو قرار گرفت ولی گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی های هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند. برای گردآوری داده ها از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) استفاده شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش، از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که زوج درمانی شناختی-رفتاری باعث بهبود علایم افسردگی، اضطراب و استرس بیماران بای پس عروق کرونری می شود (001/0P=). زوج درمانی شناختی-رفتاری با ایجاد تغییر در شناخت ها و رفتارهای زوجین با استفاده از تکنیک های متعدد و آموزش مهارت های مؤثر می تواند به بهبود روابط زوجین و افزایش حمایت عاطفی آنان و در نتیجه درمان اختلالات روانشناختی بیماران مؤثر باشد.