مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
سوءمصرف مواد مخدر
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضر، به منظور دستیابی به شناختی توصیفی و تحلیلی از میزان شیوع مصرف مواد مخدر در سطح شهرستان ایلام انجام شده و درصدد است میزان و گستره ی شیوع مصرف مواد مخدر، مهم ترین انواع مواد مخدر مصرفی و پراکندگی توزیع مصرف مواد مخدر مصرفی در نواحی چهارده گانه ی شهر ایلام را بررسی نماید. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق شیوع شناسی توصیفی و با استفاده از ابزار پرسش نامه ی مبتنی بر چک لیست و شیوه ی نمونه گیری صید– صید مجدد توأم با نمونه گیری گلوله برفی به گردآوری داده ها از معتادان مراجعه کننده به مراکز درمانی و کمپ های ترک اعتیاد پرداخته است. سپس، به مدد فرمول آماری فوق هندسی تعداد جمعیت پنهان معتادان محاسبه، تعداد تخمینی معتادان واقعی در سطح شهرستان را برآورد نموده است. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که اعتیاد در شهرستان ایلام به عنوان پدیده ای مذکرگزین، جوان گزین، مجردگزین، شهرنشین گزین، کم سوادگزین و قشر متوسط گزین عمل نموده و روندی تصاعدی و بی وقفه داشته و رشد آن در دهه ی 70 آغاز و در دهه ی 80 سرعت گرفته و نوعی جابه جایی از مصرف مواد سنتی (نظیر تریاک) به سمت مواد مخدر جدید صنعتی و آشپزخانه ای (نظیر شیشه و کراک) در حال رخ دادن است. برآورد می شود تعداد معتادان شهرستان حدود 7 هزار نفر و میزان شیوع اعتیاد 1/5 درصد به ازای جمعیت 15 سال به بالا باشد.
مروری بر متغیرهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر و پیامدهای آن
حوزه های تخصصی:
اعتیاد زنان علاوه بر همه آنچه از اعتیاد گفته می شود، پدیده ای با لایه های پنهان تر و ابعاد فزون تر از خود اعتیاد است. آمارها نشان می دهد که نرخ زنان درگیر با معضل اعتیاد رو به افزایش است که در سال های اخیر این موضوع و همچنین مشکلات ناشی از آن، نهادها و سازمان های زیادی را درگیر خود کرده و در سراسر کشور عزیزمان ایران، مردم و مسئولان را با چالش هایی روبه رو کرده است. مقاله پیش رو با هدف مروری بر علل و عوامل و پیامدهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر، به بررسی و تبیین بسترها، زمینه ها و نقش متغیرهای اصلی و دخیل تأثیرگذار بر گرایش به اعتیاد زنان پرداخته است. روش ﺗﺤﻘیﻖ ﭘﮋوﻫﺶ به صورت مطالعه کتابخانه ای و اسنادی بر مبنای نظریات موجود در حوزه اعتیاد بانوان است. یافته ها نشان می دهد گرایش به اعتیاد زنان رابطه مستقیمی با عواملی همچون جنسیت، سن، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و نوع شغل داشته و عوامل دیگری نیز همچون علل فردی، خانوادگی و اجتماعی نیز می توانند تأثیر بسزایی در میزان گرایش به اعتیاد زنان داشته باشند. همچنین کاهش فرصت ازدواج دختران معتاد، طردشدن از خانواده، عدم ایفای نقش مادری، فروپاشی خانواده، نبود نظارت بر رفتار فرزندان، ارائه الگوی نامناسب رفتاری، کاهش روابط فامیلی و احتمال ابتلای اعضای خانواده به بیماری هایی از قبیل ایدز و... می توانند از پیامدهای اعتیاد زنان به شمار آیند.
تبیین مصرف مواد مخدر در بین اقوام منطقه مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
111-129
حوزه های تخصصی:
گرایش به مواد مخدر، مصرف آن و اعتیاد به آن از مهم ترین و اولویت دارترین مسائل و آسیب های اجتماعی در جامعه جدید است که از زوایای مختلف مورد بررسی و توجه قرار گرفته است. یکی از زمینه های اعتیاد و گرایش به مواد مخدر، وجود بستر های مثبت نگرشی و هنجاری شدن مصرف مواد در جامعه است. مطالعه حاضر به شیوه پیمایش به بررسی نگرش های موجود در میان خرده فرهنگ های قومی شهرکرد (فارس، ترک و بختیاری) پرداخته است. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بر روی نمونه ای به حجم 197 نفر جمع آوری و سپس با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شده است. نتایج نشان داد که حدود 35 درصد از پاسخگویان به هر نحوی (دارودرمانی، تفننی، اعتیاد و...) یکی از مواد مخدر سنتی یا صنعتی (عمدتاً تریاک و مشروبات الکلی) را مصرف کرده اند. گرچه اکثر پاسخگویان به مصرف مواد مخدر نگرش منفی داشتند، اما نگرش نزدیک به یک سوم آنها در حد متوسط بود و البته این نگرش در حال تغییر به سمت مثبت بود. از طرف دیگر، نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که قومیت های مختلف در شهرکرد اعم از ترک، بختیاری و فارس در نسبت با مواد مخدر تفاوت نگرشی نداشتند. به عبارتی، دلالت یافته ها این است که قومیت های مذکور نگرش یکسانی به مواد مخدر دارند و قومیت شرط تفاوت در نگرش به مصرف مواد مخدر نیست.
بررسی عوامل تاثیرگذار در سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
11-34
حوزه های تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد مخدر از مهم ترین مسائلی است که عوارض آن تهدیدی جدی برای جامعه محسوب می شود و به عنوان یکی از بحران های چهارگانه قرن بیست و یکم همه جوامع را درگیر کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی علل و عوامل تاثیرگذار در سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکرد گراندد تئوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی در سال 1398 در شهر قروه انجام شد. 16 نفر با سابقه سوءمصرف مواد با حداقل 4 سال سابقه وابستگی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . جهت گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد . به منظور تسهیل در فرآیند کدگذاری و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. یافته ها: عوامل تاثیرگذار در سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد عبارت بودند از: الف) عوامل زمینه ساز شامل عوامل فردی و بین فردی؛ ب) عوامل آشکارساز شامل عوامل خانوادگی؛ و ج) عوامل تدوام بخش و تشدیدکننده شامل عوامل اجتماعی- فرهنگی و محیطی. نتیجه گیری: عوامل متعددی در بروز اعتیاد و سوءمصرف مواد نقش دارند و شناسایی آن ها در محیط ها، فرهنگ ها و جوامع مختلف امکان تدوین اقدامات پیشگیرانه و افزایش زمینه آگاهی عمومی را فراهم می کند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل جنسی و برانگیختگی جنسی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
251-274
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل جنسی و برانگیختگی جنسی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان با سوء مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز درمانی اعتیاد مخصوص زنان شهر تهران در سال 1394 بود. از بین آن ها، 28 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند . ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه جمعیت شناختی، پرسش نامه عملکرد جنسی زنان و مصاحبه تشخیصی تمایل جنسی زنان بود. بسته آموزشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت یک ماه و طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دوبار در هفته) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثرات معناداری بر بهبود میل جنسی و برانگیختگی جنسی زنان با سوء مصرف مواد مخدر داشت و این تاثیرات در مرحله پیگیری نیز پایدار بودند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که ذهن آگاهی می تواند در کنار سایر مداخلات مثل دارودرمانی و مداخلات پزشکی، در بهبود میل و تحریک جنسی زنان با سوء مصرف مواد مخدر موثر باشد.
تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر میزان وسوسه سوءمصرف مواد مخدر در مردان بزرگسال مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد در شهر صفادشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر میزان وسوسه سوءمصرف مواد مخدر در مردان بزرگسال مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد در شهر صفادشت بود. برای رسیدن به این هدف، از جامعه ای آماری که همه مردان بزرگسال مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد در مرکز اخوان واقع در شهر صفادشت را دربرمی گرفت، استفاده شد. طرح تحقیقی به صورت تجربی، پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه گواه و یک گروه آزمایش و حجم نمونه بالغ بر 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انجام شد. تعداد جلسات برگزارشده 10 جلسه و هر هفته یک بار در مرکز مورد نظر بود. در این پژوهش از پرسشنامه سنجش وسوسه مواد و همچنین تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر روی گروه نمونه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین وسوسه به سوءمصرف مواد مخدر مردان بزرگسال مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری (01/0 p> ) وجود دارد؛ یعنی با حذف تأثیر نمرات پیش آزمون بین میانگین تعدیل شده وسوسه به سوءمصرف مواد مخدر برحسب گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به نتایج، به نظر می رسد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز می تواند موجب کاهش نشانه های ولع مصرف، افراد مبتلا به سوءمصرف مواد مخدر گرد؛ . لذا، به متخصصان حوزه اعتیاد پیشنهاد می شود که از روش تحریک الکتریکی فراجمجمه ای به عنوان یک روش مداخله در درمان این افراد بهره ببرند.
فراتحلیل پژوهش های تبیین عوامل جامعه شناختی موثر بر سوءمصرف مواد مخدر (با تاکید بر همنشینی با معتادین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۹۳)
203 - 227
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر، اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر به دلیل پیامدهای سوئی که در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، روانی و حتی سیاسی داشته، به یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی کشور بدل شده و به تبع آن و با هدف برنامه ریزی و سیاست گذاری در جهت حل بحران، با جمع بندی و ترکیب یافته های پژوهش ها این حوزه با هدف شناسایی و تبیین مهمترین عوامل موثر، همراه با ارایه راهکارهای مرتبط به دنبال رفع مساله است. روش: پژوهش حاضر به روش فراتحلیل کمی صورت گرفته است. جامعه آماری، شامل کلیه پژوهش های انجام شده از سال 1383 تا پایان سال 1399 شمسی در زمینه موضوع مورد مطالعه است. از طریق نمونه گیری هدفمند، 28 پژوهشی که دارای ویژگی های مناسب برای ورود به فراتحلیل بودند، انتخاب شدند. یافته ها: اندازه اثر برآورد شده در نمونه های مورد پژوهش 44/0 بود که بر اساس نظام تفسیری کوهن در محدوده اطمینان سطح متوسط ارزیابی می شود. در نهایت، می توان گفت فارغ از تفاوت جوامع آماری مورد مطالعه تحقیقات، معاشرت با دوستان معتاد بر سوءمصرف مواد مخدر یا گرایش بر آن، تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: افراد معتاد به دلیل محیط زندگی خود و نیز افرادی که با آنها در ارتباط (معتادین) هستند، در معرض یادگیری رفتارهای انحرافی (اعتیاد) قرار می گیرند و بر این اساس، نزدیکان و همسالانی که اعتیاد داشته باشند، تشکیل خرده فرهنگی می دهند که در مقابل فرهنگ حاکم ایستادگی کرده و تأثیر زیادی بر تشکیل و تقویت نگرش افراد در اعتیادشان گذاشته و احتمال نجات فرد از اعتیاد را به شدت کاهش می دهد.
مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر عود مجدد به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۳۰۷-۲۷۹
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف انجام یک مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر عود و بازگشت مجدد به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکردگراندد تئوری انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، روش کیفی گراندد تئوری بود. جامعه پژوهش حاضر شامل همه افراد مراجعه کننده به یک کلینیک ترک اعتیاد در شهرستان قروه در سال 1399 بود که بعد از یک دوره مصرف مواد مخدر به مدت حداقل 4 ماه دوره پرهیز داشتند، اما مجدد دچار عود شده بودند. از این بین، 17 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه ی نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. به منظور تسهیل در فرآیند کدگذاری و تحلیل از نرم افزار MAXQDAاستفاده گردید. یافته ها: عوامل تاثیرگذار در عود مجدد به سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد شامل: الف) عوامل زمینه ساز شامل عوامل فردی، روانی و بین فردی؛ ب) عوامل آشکارساز شامل عوامل خانوادگی؛ ج) عوامل تدوام بخش شامل عوامل اجتماعی، فرهنگی و عوامل محیطی؛ و د) عوامل تشدیدکننده شامل عوامل درمانی، شناسایی و استخراج گردید. نتیجه گیری: عوامل متعددی در عود مجدد به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد نقش دارند که می توان با شناسایی آن ها در محیط ها، فرهنگ ها و جوامع مختلف اقدامات پیشگیرانه را تنظیم و تدوین نمود و زمینه آگاهی عمومی را ایجاد نمود.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهزیستی روانشناختی افراد دارای سوءمصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سوءمصرف مواد مخدر یکی از مشکلات بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی مهم در بسیاری از کشورها است، که جهان در سه دهه اخیر با آمارهای تکان دهنده شیوع آن در جامعه مواجه شده است. هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهزیستی روانشناختی افراد دارای سوءمصرف مواد مخدر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای سوءمصرف مواد مخدر در مراکز ترک اعتیاد طی سال های ۱۳۹۶ الی ۱۳۹۸ در شهر کرمانشاه بود. تعداد ۶۰ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۳۰ نفر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹) و مداخله ۸ جلسه ای آموزش مهارت های زندگی خلیلان و افلاکی فر (۱۳۹۵) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۸ و تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر ابعاد بهزیستی روانشناختی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار داشته است (۰/۰۵>P). براساس نتایج برای شش بعد بهزیستی روانشناختی یعنی استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی و پذیرش خود به ترتیب ۰/۲۴، ۰/۳۰، ۰/۳۱، ۰/۴۹، ۰/۶۷ و ۰/۳۹ در تفاوت میانگین گروه ها ناشی از اثر مداخله بوده است. نتیجه گیری: براساس نتایج آموزش مهارت های زندگی سبب افزایش تسلط بر خود و کاهش نگرش مثبت به مصرف مواد مخدر در افراد شد؛ بنابراین با فراگیری آموزش مهارت های زندگی می توان تسلط محیطی، استقلال و سایر سازه های بهزیستی روانشناختی در افراد را ارتقا داد.
سیاست ها و راهبردهای کنترل مصرف مواد مخدر در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۲ شماره ۴۸
۱۹۹-۱۷۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه، آثار مستقیم یا غیر مستقیم سوءِمصرف مواد مخدر بسیاری از کشورها را تحت تأثیرات منفی قرار داده و معضل اجتماعی مهمی محسوب می شود. هزینه های بسیار و راهکارهای سخت گیرانه و شدید مقابله با آن، چنان که باید، در طی چندین دهه، نتوانسته گشایشی در گره کور سوءِمصرف مواد مخدر ایجاد کند و بسیاری صاحب نظران معتقدند که لازم است از منظر دیگری، به این معضل اجتماعی نگریسته شود. این مطالعه با هدف دستیابی به ابزار مناسبی برای ایجاد نگرشی تازه به مسئله سوءِمصرف مواد مخدر انجام شد. روش: رویکرد تحلیل پویایی های سیستم، به این جهت که قادر است تعاملات میان پارامترهای سیستم های پیچیده را بررسی کند، ممکن است ابزار مناسبی برای ایجاد نگرشی تازه به مسئله سوءِمصرف مواد مخدر به دست دهد. با درپیش گرفتن این رویکرد، ابتدا مدلی شبیه سازی شده از پدیده سوءِمصرف مواد مخدر طراحی شد. سپس به استناد روش های متعدد پایایی سنجی، پایایی مدل در تبیین و پیش بینی رفتار سوءِمصرف مواد مخدر انجام شد. درنهایت، در راستای کنترل سوءِمصرف مواد مخدر، فرضیه های روابط میان متغیرهای مدل پیشنهاد شده به وسیله مدل ارزیابی شد. یافته ها: در این مقاله، با اتخاذ رویکرد تحلیل پویایی های سیستم به عنوان ابزار تحلیلی با قابلیت آینده پژوهی، سوءِمصرف مواد مخدر مدل شده، در محیط نرم افزار «ونسیم» شبیه سازی شده است و سیاست ها و راهبردهای مختلف موردِآزمون قرار گرفته و درنهایت، بسته های سیاستی برای مدیریت معضل سوءِمصرف مواد مخدر ارائه شده است. بحث: مهم ترین این سیاست ها و راهبردها عبارت است از: تشکیل خانه های اعتیاد، حمایت درمانی و اقتصادی از معتادان و خانواده های آنان، ایجادکردن و فراهم آوردن زمینه تفریحات و سرگرمی های سالم، زمینه سازی برای جایگزین های کم خطرتر مواد مخدر، ارتقای سطح نگرش ها و باورهای عمومی افراد جامعه درباره سوء ِمصرف مواد مخدر، مشارکت اقتصادی و صنعتی با کشورهای تولید کننده مواد مخدر، تقویت اراده و خواست سوءِ مصرف کنندگان برای توقف رفتار و رفع نابسامانی های اجتماعی از طریق بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی.
مطالعه جامعه شناختی عوامل زمینه ساز رفتارهای مخاطره آمیز در بین دانش آموزان (مورد مطالعه: دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش رفتارهای مخاطره آمیز در بین دانش آموزان کشور و اهمیت دوران نوجوانی و آسیب پذیری نوجوانان در موقعیت های تنش زا، پژوهش حاضر با هدف مطالعه دلایل زمینه ساز رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان صورت گرفته است.پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی، از نظر زمانی مقطعی و از نظر شیوه اجرا کیفی است. جمعیت آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر تبریز در مناطق پنج گانه آموزش و پرورش هستند که 57 نفر از آن ها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور اطمینان از حصول اعتبار پژوهش از درگیری مستمر و طولانی مدت، کنترل داده ها توسط برخی از مشارکت کنندگان و جست وجوی توافق بین اعضای تیم تحقیق در روند کدگذاری و تحلیل، عرضه کامل یافته ها و تکنیک تثلیث بهره گرفته شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، گردآوری و با رویه های نظام مند کدگذاری استراوس و کوربین در سه مرحله باز، محوری و انتخابی کدگذاری و تحلیل شدند.براساس تحلیل داده ها، دلایل زمینه ساز رفتارهای پرخطر دانش آموزان شامل عوامل روان شناختی، عوامل خانوادگی، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی و عوامل آموزشی هستند.دلایل و شرایط فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، آموزشی در پدیدآمدن و گسترش رفتارهای مخاطره آمیز دانش آموزان نقش دارند و کاهش هریک از کنش ها نیازمند برنامه ریزی های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت و اجرای برنامه های متنوع آموزشی در سطح خرد و کلان است.