فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۴۱ تا ۴٬۷۶۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تعیین اثربخشی آموزش مهارت حل مساله با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی مدرسه ای بر روابط مدرسه ای دختران ساکن درشبانه روزی پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده که با استفاده از ط رح پ یش آزم ون- پ س آزم ون ب ا گ روه کنترل انجام گرفته است. به این منظور 30 نفر از دختران نوجوان س اکن در ش بانه روزی ش هر نیش ابور ب ه صورت تصادفی انتخاب و به همین شیوه در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخل ه در 8 جلس ه آموزش مهارت حل مساله با رویکرد توانمندسازی مددکاری مدرسه ای ش رکت کردن د . داده ها از طریق پرسشنامه سازگاری ف ردی - اجتم اعی کالیفرنی ا جم ع آوری ش د. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t برای گروههای مستقل استفاده گردید.نتایج نشان داد آموزش مهارت حل مساله با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی، تأثیر معناداری بر افزایش سطح روابط مدرسه ای دختران ساکن در شبانه روزی داشته است. و هم چنین بین میانگین گروه مداخله و کنترل، در متغیر مورد بررسی روابط مدرسه ای تفاوت معنی دار وجود دارد و روشی مؤثر جهت ارتقای سطح روابط مدرسه ای دختران ساکن در شبانه روزی است.
تعیین اثر بخشی بسته مدیریت راهبرانه کلاس درس بر درگیری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
81 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی بسته آموزشی مدیریت کلاس درس براساس تئوری انتخاب بر درگیری تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه ی اول در سال تحصیلی 400-1399 صورت گرفت. روش پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهرستان کنارک در سال تحصیلی 400-1399 بود که دو کلاس (دانش آموزان و معلمان دروس زیست شناسی، ریاضی و ادبیات هر کلاس) بعد از همتا سازی به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. بسته مدیریت راهبرانه مدیریت کلاس که در مطالعه دیگری اعتباریابی شده بود به معلمان گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. از پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013) برای اندازه گیری میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار spss18 از روش های آماری تحلیل کواریانس تک متغیره، تی زوجی و تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته ها: محاسبه دو شاخص CVR و CVI روایی محتوایی بسته آموزشی را تایید کرد. نتایج آنوا با اندازه گیری های مکرر برای متغیر درگیری تحصیلی دانش آموزان نشان دهنده تفاوت معنی دار پیش آزمون و پس آزمون و عدم تفاوت معنی دار پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش بود(P<0/01) که حاکی از تاثیر متغیر مداخله بر درگیری دانش آموزان در پس آزمون و ثبات نتایج در آزمون پیگیری بود. پیش آزمون و پس آزمون گروه گواه تفاوت معنی داری نداشت. نتیجه گیری: بسته آموزشی سبک مدیریت راهبرانه کلاس براساس تئوری انتخاب، روی درگیری تحصیلی دانش آموزان تأثیر گذار است.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی فرزندان آن ها بود.
روش : این پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه منطقه 5 شهر تهران و مادران آن ها در سال تحصیلی 1398-1397 بودند. نمونه آماری این پژوهش تعداد 48 نفر از دانش آموزان به همراه مادران آن ها بودند که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس مادران آن ها در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزشی مدیریت استرس و مدیریت خود و آموزش تلفیقی (مدیریت استرس و مدیریت خود) در 8 جلسه 60 دقیقه ای، دو بار در هفته می باشد.. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی (سواری، 1390)، می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار spss نسخه 23 تحلیل شد.
یافته ها: آموزش تلفیقی در مقایسه با سه روش دیگر در کاهش نمرات تعلل ورزی روش موثرتری بوده است. نتایج نشان می-دهد که بر خلاف دو مؤلفه تعلل ورزی عمدی و تعلل ورزی ناشی از خستگی، تفاوت میانگین های تعدیل شده مؤلفه تعلل ورزی ناشی از بی برنامگی و نمره کل تعلل ورزی در دو گروه مدیریت خود و گروه کنترل (001/0=p) معنادار است و این موضوع بیانگر اثر بخشی معنادار روش آموزش مدیریت خود در کاهش تعلل ورزی ناشی از بی برنامگی و نمره کل تعلل ورزی است. هم چنین اثر هر سه روش آموزشی به مادران، در مرحله پیگیری، تعلل ورزی تحصیلی فرزندان دختر آنان را کاهش داد و تفاوت معناداری در اثر بخشی این سه روش در کاهش تعلل ورزی تحصیلی وجود ندارد.
نتیجه گیری : آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران به صورت پایدار تعلل ورزی تحصیلی فرزندان را کاهش می دهد. اجرای برنامه آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران، تعلل ورزی تحصیلی فرزندان آنان را در مقایسه با گروه گواه کاهش داده است. بر این اساس چنین نتیجه گیری می شود که آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران، به صورت پایدار ابعاد تعلل ورزی فرزندان را کاهش می دهد.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد- فرزند بر کیفیت دلبستگی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
73 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: ا ز پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد- فرزند بر کیفیت دلبستگی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده شهر اصفهان انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال رفتار برونی سازی شده شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 بود. روش: پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. حجم نمونه شامل 30دانش آموز دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده بودند که به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (15 دانش آموز در گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده شامل سیاهه رفتاری کودکان و نوجوانان (آخنباخ و رسکورلا، 2001) ، پرسشنامه اختلال دلبستگی کودکان و نوجوانان (راندولف، 2000) وپرسشنامه همدلی (جولیف و فارینگتون، 2006) بود. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و داده ها نشان دادکه مداحله ی مبتنی بر تعامل والد- فرزند بر کیفیت دلبستگی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده تاثیر معنادار دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر تعامل والد- فرزند بر کیفیت دلبستگی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری برونی سازی شده تاثیر معنادار دارد(001/0>p).
پیش بینی مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم براساس باورهای هوشی و تاب آوری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، تعیین رابطه باورهای هوشی و تاب آوری با مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان مدارس دوره دوم متوسطه قم است. روش پژوهش از نظر اهداف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه یک استان قم در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 7023 نفر می باشد که بر اساس جدول مورگان، 364 نفر به روش تصادفی – طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد باورهای هوشی براون و رایان (2003)، تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و مسئولیت پذیری هاریسون گاف (1984) با پایایی به ترتیب 0/85 0/88 و 0/80 مطابق آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها با بهره گیری از آزمون های کلوموگروف-اسمیرونوف، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون نشان داد بین باورهای هوشی با مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه وجود دارد. بین تاب آوری با مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین باورهای هوشی و تاب آوری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله می تواند پرتوهای نوینی را در ارتباط باورهای هوشی و تاب آوری با مسئولیت پذیری دانش آموزان نمایان سازد.
پیش بینی کیفیت زندگی همسران جانبازان: نقش هوش معنوی و خود تنظیمی هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
71-83
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: جنگ معمولاً پیامدهای گسترده فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد که تأثیر بسیاری بر مشکلات جسمی و روانی و به طور کلی کیفیت زندگی جانبازان و همسران آنان می گذارد. ازاین رو، هدف مطالعه حاضر بررسی نقش هوش معنوی و خودتنظیمی هیجانی در پیش بینی کیفیت زندگی همسران جانبازان بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی همسران جانبازان تحت پوشش بنیاد شهید و ایثارگران منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 225 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه هوش معنوی بدیع و همکاران، تنظیم هیجان گراس و جان و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چندگانه استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی بین هوش معنوی و خودتنظیمی هیجانی با کیفیت زندگی مثبت و معنی دار بود (۰۱/0>P) و مؤلفه های هوش معنوی ۵/۳۴ درصد و مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی ۱/۲۲ درصد از واریانس کیفیت زندگی را تبیین کردند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، کاربرد آموزش هوش معنوی و خودتنظیمی هیجانی در همسران جانبازان سبب افزایش کیفیت زندگی می شود.
مقایسه عملکردهای شناختی افراد با عشق آتشین و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکردهای شناختی (بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و توجه) افراد با عشق آتشین و افراد عادی صورت گرفت. روش پژوهش: در این پژوهش 500 نفر از دانشجویان دانشگاه خلیج فارس با روش نمونه گیری هدفمند با میانگین سن 21 سال و انحراف معیار 06/3 انتخاب شدند و پرسشنامه عشق آتشین (PLS) را تکمیل نمودند. با توجه به نمره کسب شده به دو گروه عشق آتشین و عادی تقسیم شدند. از بین این افراد، 204 نفر (103 نفر عشق آتشین و 101 نفر عادی، 109 نفر مرد و 95 نفر زن) برای اجرای آزمون های استروپ، ویسکانسین و عملکرد پیوسته انتخاب شدند و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین افراد با عشق آتشین و افراد عادی از نظر بازداری پاسخ تفاوت معناداری (05/0.P>) وجود دارد. هیچ تفاوت معناداری در مولفه های انعطاف پذیری شناختی و توجه بین افراد دو گروه مشاهده نشد. همچنین در مولفه توجه بین دو گروه دختران و پسران تفاوت معنادار (05/0.P>) وجود داشت. نتیجه: با توجه به اینکه بازداری پاسخ در افراد با عشق آتشین ضعیف است، می توان با آگاهی و آموزش به افراد در سنین پایین تر عواقب منفی روابط همراه با عشق آتشین را کاهش داد. ۷
مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر عود مجدد به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۳۰۷-۲۷۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف انجام یک مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر عود و بازگشت مجدد به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکردگراندد تئوری انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، روش کیفی گراندد تئوری بود. جامعه پژوهش حاضر شامل همه افراد مراجعه کننده به یک کلینیک ترک اعتیاد در شهرستان قروه در سال 1399 بود که بعد از یک دوره مصرف مواد مخدر به مدت حداقل 4 ماه دوره پرهیز داشتند، اما مجدد دچار عود شده بودند. از این بین، 17 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه ی نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. به منظور تسهیل در فرآیند کدگذاری و تحلیل از نرم افزار MAXQDAاستفاده گردید. یافته ها: عوامل تاثیرگذار در عود مجدد به سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد شامل: الف) عوامل زمینه ساز شامل عوامل فردی، روانی و بین فردی؛ ب) عوامل آشکارساز شامل عوامل خانوادگی؛ ج) عوامل تدوام بخش شامل عوامل اجتماعی، فرهنگی و عوامل محیطی؛ و د) عوامل تشدیدکننده شامل عوامل درمانی، شناسایی و استخراج گردید. نتیجه گیری: عوامل متعددی در عود مجدد به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد نقش دارند که می توان با شناسایی آن ها در محیط ها، فرهنگ ها و جوامع مختلف اقدامات پیشگیرانه را تنظیم و تدوین نمود و زمینه آگاهی عمومی را ایجاد نمود.
تاثیر مولفه های ساختار سازمانی بر رضایت شغلی کارکنان در محیط های فرهنگی (مطالعه موردی: موسسه رزمندگان و دبستان پسرانه معراج اندیشه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در پژوهش حاضر بررسی تاثیر ساختار سازمانی بر رضایت شغلی میان کارکنان موسسه رزمندگان و مدرسه معراج اندیشه است. در این راستا روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق کارکنان موسسه رزمندگان ومدرسه معراج اندیشه هستند که 157 نفر می باشند. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان برابر 113 نفر به صورت تصادفی ساده در نظر گرفته شده است. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ساختار سازمانی مشتمل بر 15 سؤال و پرسشنامه رضایت شغلی مشتمل بر 18 سؤال است که از روایی و پایایی مناسب برخوردار بودند. پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ برای پرسشنامه ساختار سازمانی 86% و برای پرسشنامه رضایت شغلی 89% محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی ساده و چندگانه از نوع گام به گام در محیط نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون خطی ساده نشان داد که ابعاد ساختار سازمانی شامل (پیچیدگی، رسمیت و تمرکز) بر رضایت شغلی تاثیر مثبت و معنی داری دارد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که 7/64 درصد اطلاعات رضایت شغلی کارکنان توسط مؤلفه های رسمیت و تمرکز بیان می شود.
رابطه ابعاد حساسیت و هوش زیباشناسی در دانش آموزان: مقایسه بر پایه جنسیت و سن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حساسیت و هوش زیباشناسی به تازگی مورد توجه دانشمندان حوزه های مختلف هنر، جامعه شناسی، و روان شناسی قرار گرفته و نظریه های گوناگونی در مورد آن ارائه شده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه ابعاد حساسیت و هوش زیباشناسی در دانش آموزان و مقایسه این متغیرها برپایه جنسیت و سن بود. روش کار: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان شهر تویسرکان (دوره های دبستان، متوسطه نخست، و متوسطه دوم) در سال 1400 بود. تعداد 300 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های حساسیت و هوش زیباشناسی را به روش آنلاین یا حضوری پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی و مدل معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای SPSS-25 و Lisrel تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین همه ابعاد حساسیت و هوش زیباشناسی رابطه معنادار وجود دارد (05/0>P). بین دختران و پسران و نیز گروه های سنی از نظر هوش زیباشناسی و حساسیت زیباشناسی تفاوت آماری معنادار به دست آمد. همچنین، مدل برآورد شده در این پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود (92/0 =CFI؛ 91/0 =GFI؛ و 011/0 =RMSEA). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش زیباشناسی افراد با حساسیت زیباشناسی آنان رابطه نزدیکی دارد و این ارتباط نزدیک در سطح مؤلفه های این دو نیز وجود دارد. همچنین حساسیت، توجه، و پاسخ دهی دانش آموزان دختر و پسر در پایه های تحصیلی گوناگون نسبت به محرک های زیبا متفاوت است و باید در برنامه ریزی های آموزشی و پرورشی خود به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشند.
بررسی تطبیقی میزان تأکید بر استفاده از عوامل موثر در پرورش تفکر نقاد در آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کاربردی و از نوع کیفی و برای شناسایی عوامل مؤثر در پرورش تفکر نقاد در آموزش عالی صورت گرفته است. نتایج برگرفته از 58 مقاله پژوهشی در فواصل سال های2000 تا 2022 بوده است و به تأیید 11 صاحب نظر رسیده است. برای بررسی و تحلیل یافته ها در میان کشورها از روش تطبیقی- مقایسه ای بر اساس الگوی بردی در ﭼﻬﺎر ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﻮﺻیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه استفاده شده است. یافته ها نشان داده اند که آموزش عالی کشورهای موردمطالعه کمتر به این عوامل توجه داشته اند. ایران نیز از این امر مستنثنی نیست و در 5 عامل: محیط امن، آشنایی به اصول استدلال ورزی و قضاوت مبتنی بر شواهد، اجتناب از قضاوت عجولانه و تعهد به اصول اخلاق نقادی و دانش و مهارت و همسانی باور و عملکرد و تناسب زمان برای پوشش دادن سرفصل برنامه درسی نیاز به توجه ویژه دارد.
بررسی مقایسه ی اثربخشی درمان مواجهه وجلوگیری از پاسخ و درمان فراشناخت بر کاهش شدت علائم اختصاصی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ با درمان فراشناخت بر کاهش شدت علائم اختصاصی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پژوهشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران اختلال وسواس فکری-عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان شیراز در سال 1400 بود. مداخله فراشناخت به مدت ۸ جلسه گروهی و به مدت دو ماه به صورت جلسات ۱٫۵ ساعته بر روی گروه آزمایش اول و مداخله مواجهه و جلوگیری از پاسخ به مدت ۱۴ جلسه ۲ ساعته بر روی گروه آزمایش مواجهه و جلوگیری از پاسخ اجرا شد. هر دو گروه آزمایش و گروه کنترل در طی دوره مطالعه در دوز های نزدیک، داروی فلووکسامین (دوز ۲۰۰ تا ۳۰۰) مصرف کردند. هر دو گروه درمانی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری را نشان دادند. اما گروه درمانی مواجهه و جلوگیری از پاسخ، نسبت به گروه درمانی فراشناخت کاهش بیشتر و معناداری را داشته است. بر پایه یافته های پژوهش، تأثیر درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ، در کاهش علائم اختصاصی اختلال وسواس اجبار در مراجعین از درمان فراشناختی مؤثرتر می باشد؛ بنابراین درمانگران می توانند از این درمان در کنار درمان های موفق دیگر، جهت ارتقا کیفیت زندگی بیماران استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان سوگ زنان مبتلا به اختلال سوگ ناشی از کووید – 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
115 - 147
حوزههای تخصصی:
شیوع نشانگان اختلال سوگ از جمله پیامدهای شیوع ویروس کووید -19 بوده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان سوگ زنان مبتلا به اختلال سوگ ناشی از کووید – 19 بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. از زنان 25 تا 45 ساله مبتلا به اختلال سوگ (ناشی از کووید – 19) شهر تهران در سال 1400-1399 تعداد 45 نفر به صورت نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و در سه گروه (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه نشانگان سوگ هوگان (2001) بود. یک گروه درمان مبتنی بر هیجان (10 جلسه یک و نیم ساعته) و یک گروه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (9 جلسه یک و نیم ساعته) را دریافت کردند. گروه کنترل در حین اجرای پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلی ل واریانس با اندازه گیری مکرر با رعایت پیش فرض ها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو مداخله در مقایسه با گروه کنترل به هر شش مولفه نشانگان سوگ اثربخشی معناداری دارند و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان سوگ (به غیر از رشد شخصی) به صورت معناداری اثربخشی بیشتری دارد. نتایج بیانگر کارامدی بیشتر درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر نشانگان سوگ ناشی ازکووید – 19 در زنان بود.
تحلیل تأثیر رهبری استبدادی بر خلاقیت کارکنان و عملکرد شغلی با تأکید بر نقش میانجی مبادله رهبر-عضو (مورد مطالعه: بانک سپه استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل تأثیر رهبری استبدادی بر خلاقیت کارکنان و عملکرد شغلی با تأکید بر نقش میانجی مبادله رهبر-عضو می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری کارکنان بانک سپه استان یزد (920نفر) بود. که با فرمول کوکران 271 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه های استانداری است . نتایج حاصل از آزمون فرضیات، نشان داد که رهبری استبدادی بر مبادله رهبر-عضو تأثیر متوسط، مستقیم و مثبت معنی دار و بر خلاقیت کارکنان و عملکرد شغلی تأثیر متوسط، مستقیم و غیرمستقیم، و مثبت معنی دار دارد، مبادله رهبر-عضو بر خلاقیت کارکنان تأثیر متوسط، مستقیم و معنی دار و بر عملکرد شغلی تأثیر ضعیف، مستقیم و غیرمستقیم و معنی دار و همچنین خلاقیت کارکنان بر عملکرد شغلی تأثیر ضعیف، مستقیم و معنی دار در نهایت مبادله رهبر-عضو می تواند نقش میانجی گری را ایفا کند. با وجود مدل طراحی شده می توان انتظار داشت که مدیران بانک شاید بتواند در کوتاه-مدت از طریق رهبری استبدادی به افزایش مبادله رهبر-عضو، خلاقیت و عملکرد شغلی کارکنانش بپردازد و حتی قادر هستند تا خلاقیت و عملکرد شغلی را با کمک نقش میانجی مبادله رهبر-عضو بیشتر افزایش دهند، اما اگر در بلندمدت بخواهند با چنین سبک رهبری استبدادی به روند کار بانکی ادامه دهند هرگز نخواهند توانست و ضربه مهلکی را بر پیکره بانک نیز خواهند زد.
The Effect of Mindfulness-Based Cognitive-Behavioral Therapy (MBCT) on Perceived Stress, Disease Adaptability, Quality of Life, and Cognitive Functions in Patients Undergoing Chemotherapy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۴ - Serial Number ۱۴, Autumn ۲۰۲۲
45 - 58
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed at investigating the effectiveness of mindfulness-based cognitive-behavioral therapy on the perceived stress, disease adaptation, quality of life, and cognitive function of patients undergoing chemotherapy. Method: The design of the study was semi-experimental with a pretest-post test and control group. The statistical population of this study was all patients with sarcoma-lymphatic and gastrointestinal cancer undergoing chemotherapy in Firoozgar-Taleghani-Shariati specialized hospitals in Tehran in the second half of 2021. The study sample consisted of 40 patients with cancer who were selected through convenience sampling and then were randomly assigned to experimental and control groups (20 in each group). The therapy was performed by the researcher for eight 90 minutes –sessions, two sessions per week. Research data were collected using Cohen's Perceived Stress Scale, Watson's disease adaptability, Barclay's cognitive functions, and quality of life questionnaires, and were analyzed by multivariate repeated measures variance analysis. Results: The results showed a significant difference in all variables, and demonstrated that mindfulness-based cognitive therapy significantly improved perceived stress, disease adaptation, quality of life, and cognitive functions of participants in the experimental group in the post-test and follow-up. Conclusion: According to the research findings, it can be concluded that mindfulness-based cognitive therapy is effective in improving the psychological indicators of cancer patients.
اثربخشی مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف و پردازش هیجانی در افراد وابسته به مواد در مرحله بازتوانی غیر دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۹۶-۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف و پردازش هیجانی افراد وابسته به مواد در مرحله بازتوانی غیر دارویی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مردان وابسته به مواد در کلینیک های ترک اعتیاد شهر ارومیه، در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد و پرسشنامه پردازش هیجانی را در پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش، در 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش ولع مصرف و پردازش هیجانی تاثیر معنی دار داشت و این اثربخشی در دوره پیگیری دو ماهه نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای بهبود ولع مصرف و پردازش هیجانی افراد وابسته به مواد در مرحله بازتوانی غیر دارویی از این مداخله استفاده نمایند.
اثر روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه بر سازمان شخصیت و سبک های دفاعی افراد مبتلا به شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه (معطوف به انتقال) بر سازمان شخصیت و سبک های دفاعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که به بخش سرپایی بیمارستان روانپزشکی زارع و کلینیک خانه معنا ساری در بازه زمانی اردیبهشت الی خرداد 99 مراجعه کردند، که با تایید روانپزشک 32 نفر بودند، از میان آنها 7 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه 4 نفر و گروه گواه 3 نفر به روش تصادفی قرار داده شد و داده ها در طی یک سال، با استفاده از پرسشنامه سازمان شخصیت کرنبرگ IPO (کرنبرگ، 2002) و سبک های دفاعی DSQ-40 (اندورز و همکاران، 1993) گرداوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل نمودار، تغییر پایا و درصد بهبودی، استفاده شد. یافته ها نشان داد که روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه (معطوف به انتقال) می تواند نتایج مطلوبی بر روان سازمان شخصیت و سبک های دفاعی افراد مبتلا به شخصیت مرزی بگذارد. موفقیت آمیز بودن درمان بیماران مرزی بسیار پیچیده تر از آن است که متون پژوهشی نشان می دهند و همچنین فرجام درمان به صورت موفقیت در مقابل شکست نیست، بلکه شماری از حوزه های عملکردی را شامل می شود. همچنین برای تعمیم نتایج به پژوهش های بیشتر نیازمندیم.
تجارب اولیه شرم و امنیت و خستگی ناشی از شفقت در روان درمانگران: نقش میانجی شفقت به دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی شفقت به دیگران در رابطه تجارب اولیه شرم و امنیت با خستگی ناشی از شفقت در روان درمانگران انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه روان درمانگران، مشاوران و متخصصین سلامت روان در تابستان سال 1400 تشکیل دادند. تعداد 200 نفر به روش در دسترس از اعضای گروه ها و صفحات شبکه های اجتماعی مرتبط با روانشناسی و مشاوره انتخاب شدند و مقیاس های خستگی ناشی از شفقت (CFST؛ فیگلی، 1995)، شفقت به دیگران (گو و همکاران، 2020)، خاطرات اولیه محبت و امنیت (EMWSS؛ ریچتر و همکاران، 2009) و مقیاس تأثیر رویداد تجدیدنظر شده IES-R)؛ ویس و مامار ۱۹۹۷؛ نسخه سازگارشده با خاطرات شرم توسط ماتوس و پینتو-گوویا، ۲۰۱۱) را تکمیل کردند. درنهایت داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای 26-SPSS و 3-PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که خاطرات اولیه محبت و امنیت به طور مستقیم (05/0< P) و غیرمستقیم از طریق شفقت به دیگران (01/0< P) با خستگی ناشی از شفقت رابطه منفی و معنادار داشت. خصوصیات تروماتیک خاطرات شرم فقط به طور مستقیم با خستگی ناشی از شفقت رابطه مثبت و معنادار (01/0< P) داشت. همچنین مدل به دست آمده از پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. درمجموع یافته ها نشان دادند شفقت به دیگران نقش میانجی معنی داری در رابطه تجربیات اولیه محبت و امنیت و خستگی ناشی از شفقت در روان درمانگران دارد، اما در رابطه ی بین تجربیات شرم تروماتیک اولیه و خستگی ناشی از شفقت نقش میانجی معنی داری ندارد.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر انتظارات زناشویی بدبینانه و خودانتقادی در دختران کمال گرای روان رنجور: یک مطالعه ی آزمایشی تک موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر انتظارات زناشویی بدبینانه و خودانتقادی در دختران کمال گرای روان رنجور بود. جامعه ی آماری پژوهش دختران کمال گرای روان رنجور مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر اهواز در سال 1401 بود که نمونه ی پژوهش 5 نفر از دختران کمال گرای روان رنجور بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و کسب حداقل نمره ی خط برش 145 در آزمون کمال گرایی روان رنجور انتخاب شدند. طرح تحقیق مطالعه حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی بود. مشارکت کنندگان مقیاس انتظارات زناشویی بدبینانه و خودانتقادی را تکمیل نمودند. پروتکل درمان متمرکز بر هیجان طی 11 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها در سه مرحله ی خط پایه، درمان و پیگیری جمع آوری شدند و به روش شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و ترسیم دیداری تحلیل شدند. نتایج درصد بهبودی نشان داد که شرکت کنندگان در مرحله ی درمان در متغیر انتظارات زناشویی بدبینانه (75/18) و در متغیر خودانتقادی (98/21) و در مرحله ی پیگیری در متغیر انتظارات زناشویی بدبینانه (91/23) و در متغیر خودانتقادی (66/49) بهبود پیدا کردند. هم چنین شاخص تغییر پایای هر دو متغیر در مرحله ی پس از درمان و پیگیری معنی دار (96/1 z= و سطح معنی داری 05/0) بود و نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان باعث کاهش انتظارات زناشویی بدبینانه و خودانتقادی در دختران کمال گرای روان رنجور می شود
تدوین مدل دلزدگی زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی در افراد متأهل: با نقش واسطه ای تمایز یافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
445 - 460
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل دلزدگی زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی در افراد متاهل : با نقش واسطه ای تمایز یافتگی انجام پذیرفت. روش پژوهش: پژوهش به لحاظ هدف کاربردی طرح پژوهش توصیفی واز نوع همبستگی مدل یابی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمام زنان و مردان متاهل جوان بین 20-35 ساله مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی و مشاوره در سطح شهر تهران بود با استفاده از روش نمونه گیریدر دسترس 480 نفر(289 نفر زن، 191 نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس دلزدگی زناشویی پاینر(1996)، پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر(1998)، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگ سالان کولینز و رید در سال (1990) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تمایز یافتگی با دلزدگی زناشویی رابطه ی منفی و معناداری برقرار است و چون بین سبک های دلبستگی نیز با تمایزیافتگی رابطه برقرار است، بنابراین تمایزیافتگی در رابطه ی سبک های دلبستگی با دلزدگی زناشویی نقش واسطه گری دارد البته تمایزیافتگی تنها برای رابطه ی سبک اجتنابی با دلزدگی نقش واسطه گری دارد زیرا با دو سبک دیگر رابطه ی معناداری ندارد. همچنین مدل مفهومی پژوهش بین تمایز یافتگی و دلزدگی زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود داشت و تمایزیافتگی در رابطه با سبک های دلبستگی ناایمن (دوسوگر/اجتنابی) رابطه منفی دارد و از طرفی با سبک دلبستگی نا ایمن رابطه مثبت و معنی دار دارد و در ارتباط بین سبک دلبستگی اجتنابی و دلزدگی زناشویی نقش میانجی داشت(p<0/05) نتیجه گیری: با توجه به رابطه سبک های دلبستگی و دلزدگی زناشویی همچنین با توجه به نقش واسطه ای تمایزیافتگی در رابطه سبک های دلبستگی و دلزدگی زناشویی نتیجه گیری می شود توجه به این دو متغیر در مداخلات پیش از ازدواج و زوجی مشاوران و روانشناسان حوزه خانواده در پیشگیری از اسیب های رابطه زوجین موثر است.