فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۶۱ تا ۳٬۸۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
219 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های فردی و تعاملی کودکان پیش دبستانی دارای اختلالات اضطرابی بر اساس مدل تحولی-تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط انجام شد. روش: روش پژوهش، ترکیبی از نوع همزمان-لانه گزینی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام کودکان 4 تا 6 ساله دارای اختلالات اضطرابی شهرستان کاشمر است که در سال 1400-1399 بر اساس طرح غربالگری اضطراب تشخیص اختلالات اضطرابی دریافت کرده اند و از میان آنها 19 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های کیفی از طریق مصاحبه با کودک و والد و داده های کمی از طریق پرسشنامه های کیفیت مراقبت مادرانه قنبری (1390)، عملکرد تأملی مادر لیتن (2013) وضعیت حسی دان (1999) و تحول هیجانی-کارکردی گرینسپن (2001) جمع آوری، اطلاعات کمی توسط نقطه برش و اطلاعات کیفی توسط روش تحلیل محتوا تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که سه تفاوت بین داده های کمی و کیفی وجود دارد: اطلاعات کمی 26 درصد از افراد نمونه که حاکی از ضعف ثبت حسی در کودکان مضطرب بود با نتایج کیفی بیش واکنشی حسی در این کودکان، متناقض است و همچنین در عملکرد تأملی مادر و خرده مقیاس ابهام پرسشنامه کیفیت مراقبت مادرانه اکثریت افراد نمونه اختلالی وجود نداشت که با اطلاعات کیفی در تناقض است. نتیجه گیری: تفاوت های به دست آمده دلیل بر برتری روش کمی و یا کیفی نیست و با رویکرد DIR همسو است و نتایج به دست آمده مکمل یکدیگرند و جزئیات بیشتری از ویژگی های فردی و تعاملی کودکان مضطرب را نشان می دهند.
مدل یابی ترس از شکست بر اساس خودانتقادگری، طرح واره های ناسازگار اولیه و ادراک شایستگی با میانجی گری اضطراب رقابتی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازآنجا این پژوهش مدل یابی ترس از شکست بر اساس خودانتقادگری، طرح واره های ناسازگار اولیه و ادراک شایستگی با میانجی گری اضطراب رقابتی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم بود که با روش همبستگی از نوع مد ل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوم متوسطه شهر شیراز بود که تعداد آن ها در بازه زمانی پژوهش، 7420 دانش آموز بود. در این پژوهش حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 361 مشارکت کننده تعیین شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ارزیابی ترس از شکست کانروی (2002)، سطوح خودانتقادی تامپسون و زاروف (2004)، طرح واره ناسازگار اولیه یانگ (1998)، ادراک شایستگی هارتر (1982) و اضطراب رقابتی ایلی نویز (1990) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق نرم افزار AMOS 18 انجام گرفت. نتایج نشان داد که خودانتقادگری علاوه بر تأثیر مستقیم با میانجی اضطراب رقابتی با ترس از شکست رابطه مثبت و غیرمستقیم دارد (23/0= B). همچنین، طرح واره های ناسازگار اولیه علاوه بر تأثیر مستقیم با میانجی اضطراب رقابتی با ترس از شکست رابطه مثبت و غیرمستقیم دارد (21/0= B). در نهایت ادراک شایستگی علاوه بر تأثیر مستقیم با میانجی اضطراب رقابتی با ترس از شکست رابطه منفی و غیرمستقیم دارد (26/0-= B). با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که اضطراب رقابتی می تواند رابطه ی مثبت بین خودانتقادگری و طرح واره های ناسازگار اولیه با ترس از شکست دانش آموزان را افزایش دهد و از طرف دیگر رابطه ی منفی بین ادراک شایستگی و ترس از شکست دانش آموزان را کاهش دهد.
The Role of Mindfulness on Problem Solving in Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate mindfulness's effectiveness on the problem-solving styles of secondary school students of Garmsar city. The statistical population of this research was all second-year high school students of Garmsar city in the academic year 2022-2023. The sample included 341 students who were selected by random cluster sampling. The research tools included a standard questionnaire on mindfulness and a questionnaire on problem-solving styles. The data was analyzed by Lisrel and SPSS software. Considering that the effect of the mediator variable is considered, structural equation modeling was used for data analysis. The results showed that the five components of observation, description, action, awareness, non-judgment, and non-reaction affected the problem-solving styles of secondary school students of Garmsar city. Based on the obtained results, mindfulness can affect problem-solving techniques. Based on the obtained results, mindfulness can influence problem-solving styles. Therefore, the results of this study can have important implications in the field of education, such as the effectiveness of mindfulness on problem-solving for educational professionals.
مدل یابی تاثیر عوامل فردی، آموزشی و خارجی موثر بر بهزیستی روان شناختی در کودکان با نقش میانجی آموزش رسانه ای مهارت های زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
3 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی عوامل فردی، آموزشی و خارجی مؤثر بر بهزیستی روان شناختی در کودکان با نقش میانجی آموزش رسانه ای مهارت های زندگی انجام گرفت. روش پژوهش: این تحقیق به لحاظ هدف از نوع توصیفی و به لحاظ جمع آوری اطلاعات جزء مطالعات پیمایشی بحساب می آید. برای انجام تحقیق، در ادبیات کلیه عوامل مرتبط با موضوع بهزیستی روان شناختی در کودکان با تکیه بر مبانی نظری و ادبیات شناسایی شده و در ادامه، جهت اعتبارسنجی گویه ها بارهای عاملی گویه ها ارائه شد. جامعه آماری تحقیق خبرگان و کارشناسان حوزه روان شناسی بودند که به طور ویژه مطالعاتی در حوزه کودکان داشتند. برای انتخاب افراد شرکت کننده از روش نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی استفاده شده و در نهایت 20 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از مدل ساختاری تفسیری انجام گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که عوامل زمینه ساز بهزیستی در سه بُعد فردی، آموزشی و خارجی تقسیم می شوند که عواملی از قبیل هوش هیجانی، ویژگی های شخصیت، خودتنظیمی، مسئولیت پذیری، خودکارآمدی، تنظیم هیجان، حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهن آگاهی، الگوهای ارتباطی، استرس و اضطراب اجتماعی برای بُعد فردی، آموزش مدیریت والدین، عملکرد تحصیلی، آموزش هوش مثبت، آموزش مهارت های زندگی و عملکرد خانواده برای بُعد آموزشی و در نهایت، ارتباط والد-فرزند، انسجام و انعطاف پذیری خانواده، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، شبکه های اجتماعی، اشتغال والدین، اعتیاد اینترنتی و بازی های رایانه ای به عنوان عوامل خارجی مؤثر بر بهزیستی روان شناختی کودکان در مدل مطرح شده اند. نتیجه گیری: بنابراین توصیه می شود که خانواده ها با افزایش حضور در محیط های اجتماعی و اعتماد کردن به کودکان خود، روحیه ابراز احساسات و تجربیات را در کودکان خود تقویت کنند، چرا که این مسئله باعث تقویت بهزیستی روان شناختی در کودکان می شود.
اثربخشی بسته آموزشی فراتشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنا درمانی بر تعارض زناشویی زنان درگیر طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
103 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنادرمانی بر تعارض زناشویی زنان درگیر طلاق عاطفی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان واجد شرایط طلاق عاطفی شهر تهران که به کلینک روانشناسی آتیه در سال 1397 مراجعه کرده اند، بود که با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و از بین آن ها، 30 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمایش، آموزش فراتشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنا درمانی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. بسته آموزشی محقق ساخته فراتشخیصی براساس تکنیک تحلیل مضمون در ده جلسه 90 دقیقه ای روی گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. ابزار اندازه گیری به کار رفته در پژوهش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی (براتی و ثنایی، 1999)، پرسشنامه طلاق عاطفی (گاتمن، 2008) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که تأثیر درمان مبتنی بر فراتشخیصی شناخت درمانی، طرحواره درمانی و معنا درمانی در کاهش تعارضات زناشویی (36/362=F، 001/0>P) در شرایط پیگیری ماندگاری اثربخشی دارد. نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته شد که درمان فرا تشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنادرمانی کاهش تعارضات زناشویی موثر است.
ارتباط بین هوش معنوی و معنویت سازمانی پرستاران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
47-57
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی و معنویت سازمانی از عوامل مؤثر بر عملکرد و رفتار حرفه ای پرستاران معرفی شده اند. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط هوش معنوی با معنویت سازمانی پرستاران صورت گرفته است. روش کار: مطالعه حاضر توصیفی - تحلیلی از نوع همبستگی است. 193 نفر از پرستاران بیمارستان سیدالشهدای فارسان به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسش نامه استاندارد هوش معنوی کینگ و معنویت سازمانی میلین جمع آوری و با آزمون های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داده است که میانگین نمره هوش معنوی (61/14± 45/83) و معنویت سازمانی پرستاران (08/12±12/69) بالاتر از متوسط بود. نتیجه آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داده است که بین میانگین نمره هوش معنوی با معنویت سازمانی پرستاران ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت (208/0=r و 05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه می توان بیان کرد که هوش معنوی می تواند موجب افزایش معنویت سازمانی پرستاران گردد. بنابراین، با برنامه ریزی در دوره آموزش پرستاری و سپس در دوره های ضمن خدمت جهت افزایش هوش معنوی به عنوان یک عامل روان شناختی می توان به ارتقای معنویت سازمانی پرستاران کمک کرد.
بررسی اثربخشی برنامه گروهی واقعیت درمانی بر کاهش اضطراب زنان در دوران بارداری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه گروهی آموزش واقعیت درمانی بر کاهش میزان اضطراب زنان در دوران بارداری بود. این مطالعه به روش شبه تجربی بود و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 30 نفر از زنان باردار که مراکز بهداشتی درمانی مشهد مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای موردسنجش، پرسشنامه اضطراب بارداری وندنبرگ بود؛ که با این پرسشنامه سطح اضطراب اندازه گیری شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های اضطراب گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه گواه کاهش معناداری یافت؛ به عبارت دیگر، برنامه گروهی آموزش واقعیت درمانی، اضطراب دوران بارداری زنان را به طور معناداری کاهش داد و توصیه می شود از برنامه گروهی آموزش واقعیت درمانی در مراکز بهداشت و مراکز مشاوره جهت کاهش اضطراب زنان در دوران بارداری استفاده شود.
اثربخشی آموزش حافظه فعال بر انعطاف پذیری شناختی، بهبود عملکرد تحصیلی و حل مسئله دانش آموزان با ناتوانی یادگیری درس ریاضی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه فعال بر انعطاف پذیری شناختی، بهبود عملکرد تحصیلی و حل مسئله دانش آموزان با ناتوانی یادگیری درس ریاضی (مورد نمونه: دانش آموزان متوسطه دوم شهر اسلام آباد غرب)، می باشد. پژوهش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. ابزار گرداوری داده ها شامل آزمون سنجش ظرفیت حافظه فعال دانیمن و کارپنتر (1980)، آزمون ریاضی کی مت (۱۹۸۸)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (۲۰۱۰)، پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (EPT)- 1999 و پرسشنامه حل مسئله هپنر PSI- 1987 است. به منظور انجام پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم انتخاب و در 2 گروه آزمایش 15 نفر، (8 پسر و 7 دختر) و گروه کنترل 15 نفر، (8 پسر و 7 دختر) قرار گرفتند. در ابتدا داده های حاصل از پرسشنامه جمع آوری و پس از ورود به نرم افزار SPSS-24 تجزیه وتحلیل مربوط به آن در قالب تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که مداخله حافظه فعال می تواند موجب افزایش انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری درس ریاضی شود. همچنین، مداخله حافظه فعال می تواند موجب افزایش بهبود عملکرد تحصیلی و افزایش حل مسئله دانش آموزان با ناتوانی یادگیری درس ریاضی شود. آموزش حافظه فعال می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود اشکالات ریاضی در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضیات مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
87 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان شهر تهران است که برای برخورداری از خدمات مشاوره و روانشناسی به مراکز مشاوره سطح شهر تهران مراجعه کردهاند. 30 نفر از این افراد که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی از نوع قرعهکشی و به طور مساوی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. افراد در گروه آزمایش تحت مداخلهی شناختی رفتاری در طی 9 جلسهی 90 دقیقهای قرار گرفتند و گروه کنترل در انتظار ماندند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس پریشانی روانشناختی لوبیاند (1995) به دست آمد. یافته ها:در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آماراستنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش، حاکی از آن بود که مداخله شناختی رفتاری بر پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان شهر تهران اثربخش است. بنابراین نتایج این پژوهش ضرورت بکارگیری درمان های روان شناختی در کنار درمان های متداول دارویی برای بیماران را نشان می دهد.
مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی و توجه معطوف به خود در زوجین نابارور شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی و توجه معطوف به خود در زوجین نابارور شهر اصفهان انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی زوجین نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری شهر اصفهان در نیمه سال 1400 بود. از این میان 45 زوج به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و با روش تصادفی در سه گروه آزمایش 1، آزمایش 2 و گروه گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش یک، درمان ذهن آگاهی، گروه آزمایش دو، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت 8 جلسه دریافت نمودند. گروه گواه، هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه کمال گرایی هیل و همکاران (۲۰۰۴) و پرسشنامه کانون توجه وودی و همکاران (1997) بود. یافته: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی و توجه معطوف به خود موثر است (05/0>p). به بیان دیگر، هر دو درمان، اثر معنی داری در کاهش کمال گرایی و توجه معطوف به خود داشته اند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثر معنی داری در کاهش کمال گرایی و توجه معطوف به خود داشته اند.
مقایسه فراخشم، فراتحقیر و فرا کنترل در زنان مبتلا به پراشتهایی روانی و پرخوری مفرط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه فراخشم، فراتحقیر و فرا کنترل در زنان مبتلا به پراشتهایی روانی و پرخوری مفرط بود. این پژوهش از نوع توصیفی- علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال خوردن که جهت استفاده از خدمات روان شناختی در سه ماه اول سال 1400 به کلینیک های روان شناسی و مراکز تخصصی تغذیه شهر کرج مراجعه کرده و تمایل به حضور در پژوهش را داشتند بود. روش نمونه گیری پژوهش به صورت در دسترس بود. که تعداد 50 زنان مبتلا به پراشتهایی روانی و 50 زن مبتلا به پرخوری مفرط به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس تشخیص اختلال خوردن استیک و همکاران (2000) (EDDS) و مقیاس فراهیجان میتمانسگروبر و همکاران (2009) (MES) جمع آوری شد. داده های پژوهش به روش تحلیل واریانس ( چند متغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دو گروه از زنان مبتلا به پراشتهایی روانی و پرخوری مفرط در فرا تحقیر، فراکنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). همچنین بین این دو گروه از نظر فرا خشم تفاوت معناداری وجود ندارد (۰۵/۰ < p). نتیجه گیری می شود بین دو گروه زنان مبتلا به پراشتهایی روانی و پرخوری مفرط در مولفه های فراهیجان چون فراتحقیر و فراکنترل تفاوت معناداری وجود دارد اما در فراخشم بین دو گروه تفاوتی دیده نشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر سلامت روان در زنان بعد از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر سلامت روان در زنان آسیب دیده از خیانت همسر بود. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت همسر شهر تهران در سال 1400-1401 بود که به مراکز مشاوره مراجعه کردند. تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. همه آن ها پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ و هیلر (1979) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند و گروه های آزمایش مداخلات طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون و پیگیری بین گروه های طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه گواه در متغیر سلامت روان تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P) و مداخلات درمانی باعث ارتقای سلامت روان زنان خیانت دیده شدند. این در حالی بود که بین دو گروه طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هیچکدام از مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). بنابراین می توان گفت روش های طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان در زنان بعد از خیانت همسر اثربخش بودند.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه استفاده آسیب زا از ابزار دیجیتال در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۴۰-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه استفاده آسیب زا از ابزار دیجیتال در کودکان انجام شد. این پژوهش کاربردی و از لحاظ روش همبستگی است. جامعه آماری کلیه کودکان 4 تا 7 ساله استان خراسان شمالی بودند که در سال 1401 جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش تعداد 254 نفر در مطالعه اول و 220 نفر در مطالعه دوم به صورت در دسترس انتخاب شدند. این افراد در 2 مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. در مطالعه اول فقط فرم پرسشنامه محقق ساخته و در مطالعه دوم علاوه بر آن دو پرسشنامه مهارت اجتماعی ماتسون(MESSY) (1983) و رابطه والد-فرزند (CPRS، 1994) هم به والدین داده شد. برای بررسی روایی محتوا فرم بین ۵ نفر از اساتید و اعضای هیئت علمی روانشناسی توزیع شد و cvi برای پرسشنامه محاسبه شد. تحلیل عاملی اکتشافی منجر به استخراج دو عامل زیربنایی «اختلال اجتماعی»و «کنترل مختل» شد. مدل دو عاملی 65/54 درصد از واریانس کل را تبیین کرد. شاخص های مدل تحلیل عامل تاییدی نشان داد مدل دو عاملی از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج نشان داد آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 85/0 است که حاکی از همسانی درونی مطلوب پرسشنامه است. ضریب همبستگی پیرسون بین نمره کل این پرسشنامه با دو مقیاس مهارت اجتماعی و رابطه والد-کودک به ترتیب 59/0- و 47/0- است که نشان می دهد این پرسشنامه از روایی ملاکی مناسبی برخوردار است. در مجموع پرسشنامه استفاده آسیبزا از ابزار دیجیتال از ویژگی های روانسنجی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است.
مقایسه اثربخشی بسته های آموزش مثبت نگر، تاب آوری و ذهن آگاهی بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۵۲-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش روان درمانی مثبت نگر، تاب آوری پنسیلوانیا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه اول مدارس دولتی شهرستان شهرکرد در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه آزمایش و گواه (هرکدام 15 نفر) جایگزین و هر یک از گروه های آزمایش، طی 6 جلسه، هر هفته دو بار، تحت آموزش برنامه های روان درمانی مثبت نگر (سلیگمن و همکاران، 2013)، تاب آوری پنسیلوانیا (سلیگمن و همکاران، 2009) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2012) قرار گرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت ننمود. ابزار پژوهش، پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ) تومینین-سوینی و همکاران (2012) بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج حاکی از تأثیر معنی دار آموزش برنامه مثبت نگر، تاب آوری و ذهن آگاهی بر بهزیستی تحصیلی بر مقیاس های ارزش مدرسه (558/20 = F)، فرسودگی نسبت به مدرسه (52/29 =F)، رضایت مندی تحصیلی (403/11 =F)، درآمیزی با تکالیف مدرسه (608/8 =F) و ثبات این برنامه ها در اثرگذاری، در مرحله پیگیری بود (05/0=>P) ولی تفاوت معناداری بین سه نوع مداخله در مقایسه با همدیگر وجود نداشت. نتایج نشان می دهد هر سه مداخله با تغذیه منابع مقابله ای و تقویت پرطاقتی و سرمایه روان شناختی یادگیرندگان، در تقویت انگیزه، پیشرفت و بهزیستی تحصیلی آن ها مؤثر واقع می شود.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۲۸-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مرکز مشاوره حال خوب شهر طبس در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از میان آنها 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 2 ساعته (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در پژوهش مقیاس نشخوار فکری نولن- هوکسما و مارو (RRS، 1991) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS، 2004) بود. تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان (01/0p=) نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود (01/0p=). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی روش مداخله ای مناسبی بر بهبود کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی بوده است.
رابطه تنظیم هیجانی والدین و مهارت اجتماعی فرزندان با توجه به نقش واسطه ای شیوه برخورد والدین با هیجان های منفی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۸۴-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطه ای شیوه برخورد والدین با هیجان های منفی فرزندان در رابطه بین تنظیم هیجانی در تبیین مهارت اجتماعی فرزندان بود. پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بوند. حجم نمونه 300 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که 286 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های مهارت های اجتماعی (SSRS) گرشام و الیوت، (1990)، مشکلات در نظم بخشی هیجانی (DERS) گراتز و روئمر (2004) و شیوه های برخورد با هیجانات منفی کودکان (CCNES) (فابز و همکاران، 1990) بودند. جهت تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS-SEM3 استفاده شد. یافته ها نشان داد تنظیم هیجان، رابطه مستقیم و مثبت با مهارت اجتماعی فرزندان (39/0= β، 001/0= p ) ارد. تنظیم هیجانی رابطه مستقیم و مثبت با شیوه های غیر حمایتی (32/0= β، 4/0= p ) دارد. شیوه های حمایتی برخورد رابطه مستقیم و مثبت با مهارت اجتماعی (33/0= β، 001/0= p ) داشت، اما شیوه های غیر حمایتی رابطه مستقیم و منفی با مهارت اجتماعی فرزندان (19/0-= β، 01/0= p ) داشت. تنظیم هیجان به طور غیر مستقیم و منفی، باواسطه ای شیوه های غیر حمایتی برخورد (07/0-= β، 03/0= p ) با مهارت اجتماعی فرزندان رابطه داشت. مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد مهارت اجتماعی فرزندان تحت تأثیر تنظیم هیجانی و همچنین شیوه های برخورد والدین با هیجان های منفی فرزندان قرار دارد.
تدوین الگوی مشاوره ای استقرار پایگاه هویت مهاجران مبتنی بر "بازگشت به خویشتن" مستخرج از استعاره های داستان های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هویت، سازه ای متغیر و پویا است و در معرض مؤلفه های فرهنگی متفاوت، دچار تغییرات بنیادین می شود. مهاجران در مواجهه با جامعه میزبان، واکنش های متفاوتی به سازگاری هویت خود با شرایط فرهنگی جدید، نشان می دهند. علی رغم اهمیت بالای هویت و تغییرات آن در شرایط فرهنگی و جغرافیایی متفاوت و چگونگی شکل گیری پایگاه جدید هویتی در افراد مهاجر، هیچ یک از پژوهش ها مشخصاً به بحث سرگشتگی هویتی ناشی از مهاجرت و چگونگی کمک به فرد در بازتعریف هویت به عنوان امری پویا نپرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگویی جهت کمک به دانشجویان مهاجر برای شکل دهی به پایگاهی استقراریافته از هویت با تمرکز بر بازگشت به خویشتن انجام شد. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش هرمنوتیک کلاسیک انجام شد. جامعه پژوهش، اثر معروف مولانا جلال الدین محمد بلخی، یعنی مثنوی معنوی بود و نمونه موردنظر با توجه به محتوای پژوهش دو داستان؛ "نی نامه" و " کنیزک و پادشاه" از دفتر اول مثنوی معنوی بود. دو داستان مذکور به عنوان یک منبع اسنادی مورد استناد قرار گرفته است و کدگذاری اولیه مبتنی بر روش هرمنوتیک و با تأکید بر وجه استعاری داستان های مذکور انجام شد و از طریق فرآیندهای توصیفی و تفسیری، ساختار زیربنایی پژوهش ترسیم شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها در قالب الگوی مشاوره ای با شش فرآیند 1) اتحاد درمانی 2) کشف مقصود جان 3) آگاهی بخشی 4) اصل جویی 5) وحدت بخشی و 6) پایان بخشی، صورت بندی شد که هر فرآیند، محتوا، هدف و فنون مختص به خود را دارد. نتیجه گیری: الگوی استقرار پایگاه هویت مبتنی بر بازگشت به خویشتن بر اساس مؤلفه ها و چهارچوب نظری مستخرج از آن، می تواند در جهت حل چالش های هویتی دانشجویان مهاجر مفید واقع شود.
تدوین مدل علائم نوموفوبیا در دانش آموزان بر اساس سبک دلبستگی، سواد رسانه ای و منبع کنترل با میانجی گری اعتیاد به اینترنت
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گوشی های هوشمند با دسترسی به اینترنت که جایگزین رایانه ها شده اند، به بخش جدایی ناپذیر از زندگی تبدیل و زندگی را آسان تر کرده اند. اما در کنار این ویژگی های مثبت، اثرات منفی مختلفی نیز وجود دارد. بنابراین، استفاده از گوشی های هوشمند می تواند مشکل آفرین نیز باشد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علائم نوموفوبیا در دانش آموزان براساس سبک دلبستگی، سواد رسانه ای و منبع کنترل با میانجی گری اعتیادبه اینترنت انجام گرفت. روش پژوهش: روش این مطالعه ازنوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول دولتی شهر قم بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 306 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه نوموفوبیا ایلدیریم و کوریا (2015)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شاور (1987)، پرسشنامه سواد رسانه ای فلسفی (1393)، پرسشنامه منبع کنترل راتر (1966) و پرسشنامه اعتیادبه اینترنت یانگ (1999) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل علائم نوموفوبیا در دانش آموزان براساس سبک دلبستگی، سواد رسانه ای و منبع کنترل با میانجی گری اعتیاد به اینترنت با داده های تجربی برازش دارد (05/0>P). نتیجه گیری: توصیه می شود برنامه های مداخله ای در مدارس برای نوجوانان در آسیب پذیرترین جمعیت هایی که با اثرات نامطلوب استفاده از گوشی های هوشمند، به ویژه رفتار نوموفوبیک مواجه هستند، طراحی و اجرا شود.
اثربخشی تنظیم هیجان بر تقویت پایگاه هویت نوجوانی و روابط خانوادگی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی دوره تغییرات عمیقی است که کودک را از بزرگسال جدا می کند و تغییرات قابل ملاحظه ای در مفهوم خود صورت می گیرد. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان بر تقویت پایگاه هویت نوجوانی و افزایش روابط خانوادگی بر روی نوجوانان دختر شهر اصفهان بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری کلیه دختران 15 تا 18 سال، مشغول به تحصیل در مدارس متوسطه دوم بودند که با روش نمونه گیری در دسترس حدود 40 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه هویت بنیون و آدامز (1986) و روابط خانوادگی(ریچی و فیتز پاتریک،1990) بود که در سه مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری توسط هر دو گروه تکمیل شد. برنامه آموزشی تنظیم هیجان بارلو (پروتکل آموزشی درمانی آلن، مک هاگ و بارلو، 2009). در 12 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها به کمک آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه های تکراری) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین میانگین نمرات ابعاد رفتارهای هویت (هویت به تعویق افتاده، هویت آشفته، هویت زود شکل گرفته و هویت پیشرفته) و روابط خانوادگی (جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر تنظیم هیجان تاثیر معنادار و مثبت در افزایش نمره پایگاه هویت و روابط خانوادگی داشته و این تاثیر تا مرحله ی پیگیری نیز پایدار ماند.
مقایسه تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و عزت نفس جنسی زنان دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر باهدف مقایسه تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و عزت نفس جنسی زنان دیالیزی انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر کلیه زنان دیالیزی متأهل مراجعه کننده به انجمن حمایت از بیماران دیالیزی شهر مشهد در بازه زمانی دی ماه سال 1400 تا خردادماه سال 1401 بود که 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه کنترل جایگزین شدند. داده ها از طریق پرسش نامه های نگرانی از تصویر بدن لیتلتون، آکسوم و پوری (Littleton et al., 2005) و عزت نفس جنسی زنان – فرم کوتاه دویل زینا و شوارز (Doyle Zeanah & Schwarz, 1996) به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار 25Spss- استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل بر تصویر بدن و عزت نفس جنسی زنان دیالیزی مؤثر هستند (05/0 P<). بعلاوه، طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت معنی داری مؤثرتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بود (05/0 P<)؛ بنابراین، کار هم زمان بر روی طرح واره ها و استفاده از فنون پذیرش و تعهد می تواند منجر به خودانگاره بدنی بهتر و عزت نفس جنسی بالاتر و درنتیجه بهبود اعتمادبه نفس و ارتباط زناشویی در زنان دیالیزی گردد.