فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۸۱ تا ۳٬۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع چاقی و اضافه وزن به میزان هشدار دهنده ای در ایران نیز رو به افزایش است که این مساله می تواند پیامدهای مختلف روان شناختی را برای افراد چاق به همراه بیاورد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود دشواری شناسایی احساسات (16/8=F، 001/0>P)، دشواری در توصیف احساسات (83/10=F، 001/0>P)، و تفکر معطوف به بیرون (89/10=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
شناسایی پیشایندها و پیامدهای تفکر انتقادی با روش آموزش شناختی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از جمله اهداف آموزش معاصر دانش آموزان گشودگی به تنوع، به چالش کشیدن باورها و ارزش های خود و یادگیری از تنوع است تا به شهروندان فعال و مسئول باشند و تمایل به پذیرش چالش ها داشته و دیدگاه های جامع و پیچیده تری نسبت به جهان و روابط اجتماعی داشته باشند. این پژوهش با هدف بررسی پیشایندها و عوامل اثر گذار بر تفکر انتقادی و پیامدهای تفکر انتقادی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی اکتشافی از نوع تحلیل محتوا با ابزار مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش مبتنی بر مقالات معتبر ادبیات تفکر انتقادی و انجام مصاحبه 21 نفر از اساتید صاحب نظر، خبرگان، مدیران و معلمان مسلط به آموزش شناختی و تفکر انتقادی تا رسیدن با اشباع نظری انجام شد و روش تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی و با کد گذاری مفاهیم، مقوله فرعی و مقوله اصلی در نرم افزار MAXQDA-2020 انجام گرفت. یافته ها: پیشایندهای تأثیرگذار بر تفکر انتقادی شامل آموزش شناختی، تعارض شناختی، پرسشگری و حل مسئله، یادگیری مبتنی بر مشکل و یادگیری پروژه محور است. پیامدهای تفکر انتقادی شامل اصلاح اقدامات جهت آموزشی پایدار، توانمند شدن دانش آموزان، یادگیری شناختی و قضاوت عقلانی است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش شناختی، تعارض شناختی، پرسشگری و حل مسئله، یادگیری مبتنی بر مشکل و یادگیری پروژه محور بر تفکر انتقادی اثر گذار هستند و سبب پیامدهای اصلاح اقدامات جهت آموزشی پایدار، توانمند شدن دانش آموزان، یادگیری شناختی و قضاوت عقلانی می شود.
ارتباط بین باورهای مذهبی و رضایت از زندگی در بازنشستگان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: به موازات افزایش جمعیت سالمندان پرداختن به عوامل مؤثر بر سلامت جسمانی و روانی آنان ازجمله دین و جهت گیری مذهبی اهمیت ویژه ای یافته است. این مطالعه با هدف بررسی تعیین همبستگی بین رضایت از زندگی و باورهای مذهبی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و مقطعی است. جامعه آماری تمامی کارمندان بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان بود که از میان آنان 158 نفر به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه های رضایت از زندگی داینر و همکاران و جهت گیری مذهبی آلپورت انجام شد. به منظور تحلیل داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان در مطالعه 24/8±78/59 بود و بیش از نیمی از شرکت کنندگان زن و بیشتر آنان متأهل؛ با مدرک تحصیلی دیپلم و از نظر اقتصادی نیز متوسط بودند. نتایج نشان داد بین نمره رضایت از زندگی با باورهای مذهبی و مؤلفه جهت گیری بیرونی همبستگی مثبتی وجود داشت. همچنین بین رضایت از زندگی شرکت کنندگان بالای 60 سال، متأهل، بازنشستگان مرد، افراد با تحصیلات بالای دیپلم و با وضعیت اقتصادی متوسط با باورهای مذهبی همبستگی مثبتی مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به کاهش یافتن رضایت از زندگی در دوران بازنشستگی و سالمندی به دلیل مشکلات جسمانی و روانی، باورهای مذهبی می تواند جبران کننده محدودیت های ناشی از مشکلات جسمانی و روانی باشد و رضایت از زندگی را افزایش دهد.
بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی چندبُعدی بر تجربه سوگ و شدت سوگ در بازماندگان متوفیان ناشی از کووید 19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
134-149
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به همه گیری بیماری کووید 19 و آمار بالای مرگ ومیر ناشی از آن، یکی از مسائل روان شناختی که بعد از همه گیری کووید 19 افراد با آن دست و پنجه نرم می کنند، سوگ و داغ دیدگی است. ازاین رو، نیاز به بررسی اثربخشی شیوه نامه های مشاوره سوگ برای ارائه خدمات مناسب به افراد سوگوار در دوران همه گیری وجود دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی چندبُعدی بر تجربه سوگ و شدت سوگ در بازماندگان متوفیان ناشی از کووید 19 بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری است. جامعه آماری پژوهش تمام افراد سوگواری بود که یکی از اعضای خانواده شان را به دلیل بیماری کووید 19 در سال 1401-1400 از دست داده بودند. از میان این افراد 34 نفر به صورت هدفمند نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند و به صورت تصادفی به دو گروه 17 نفره (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه تجربه سوگ و مقیاس شدت سوگ بود. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج تحلیل آماری به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که روان درمانی معنوی چندبُعدی در بهبود تجربه سوگ و کاهش شدت سوگ در بازماندگان متوفیان ناشی از کووید 19 اثربخش بود. همچنین اثر تعاملی گروه × زمان برای مؤلفه های احساس گناه، تلاش برای توجیه، واکنش های بدنی، قضاوت شخص با دیگران و خجالت و شرمندگی تجربه سوگ در مقدار 01/0؛ برای مؤلفه احساس ترک شدن در مقدار 05/0 و همچنین برای متغیّر شدت سوگ در مقدار 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، پژوهش حاضر از اثربخشی مشاوره معنوی در بهبود تجربه سوگ و کاهش شدت سوگ قویاً حمایت کرده است. یافته ها نشان می دهد که توجه به ویژگی های زمینه ای افراد همانند مذهب و دین می تواند در کاربست مشاوره مفید و مؤثر واقع شود.
Even Wonder Woman Couldn’t Do It All: The Impacts of Superwoman Syndrome on Women with Incarcerated Partners(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
143 - 155
حوزههای تخصصی:
Incarceration affects approximately 2 million individuals, with about half the male population reporting they are in an intimate relationship; causing non-incarcerated partners to experience various stressors and challenges. Specific to women, there is a phenomenon called “Superwoman Syndrome,” which refers to various the roles women take on such as caregiver, partner, career woman, and breadwinner. This may lead to higher rates of stress and dissatisfaction, decreased family functioning, and dysfunctional patterns. This can also exacerbate feelings of resentment, dissatisfaction, and inundation, proliferating into negative feelings towards the family unit. Partner incarceration can exasperate these impacts, leading to higher rates of stress and other mental health concerns. Our goal is to address the lacunae in literature regarding the social, emotional, financial, and systemic needs of females with incarcerated partners, through advocacy of policy changes. Further, empirical exploration and research into this population can help to mitigate some of the negative effects, and produce better outcomes for both individual women, and their families.
مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد- کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
25 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد- کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام مادران دارای کودک سنین پیش از دبستان در شهر اصفهان در سال 1398 بودند. 45 نفر از مادران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی برای کودکان پیش از دبستان (دهقانی، 1392) بود. گروه آزمایشی اول 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله تعامل مؤثر والد- کودک (بهرامی و همکاران، 1400) و گروه آزمایشی دوم 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فیلیال تراپی (براتون و همکاران، 2006) را دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تأثیر مداخله فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد و کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان (203/10F=) معنادار بوده است (05/0>P). همچنین مقایسه تطبیقی بین دو مداخله نشان داد در ابعاد شناختی و آموزشی بهزیستی روان شناختی، تفاوت معناداری به نفع مداخله تعامل مؤثر والد و کودک مشاهده شد. همچنین اثر فیلیال تراپی و تعامل مؤثر والد و کودک بر متغیر وابسته در مرحله پیگیری 60 روزه تداوم داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت فیلیال تراپی و تعامل مؤثر والد و کودک می توانند نقش مهمی در افزایش بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان، ایفا کنند
مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای شیوه های فرزند پروری با میانجی گری رابطه والد و کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
374 - 387
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای شیوه های فرزند پروری با میانجی گری رابطه والد و کودک انجام شد. روش پژوهش: در مطالعه ای مقطعی در قالب طرحی همبستگی، کلیه مادران دانش آموزان مقطع ابتدایی با مشکلات رفتاری شهرستان کرج با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده که از لیست اسامی دانش آموزان با تشخیص مشکلات رفتاری انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه، داده های پژوهش به کمک سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL) - نسخه والدین آخنباخ و رسکولار (2001)، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1973) و پرسشنامه رابطه والد و کودک پیانتا (2015) استفاده شد. برای بررسی پیش فرض های آزمون های آماری و آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس به بررسی مسیرهای مشخص شده پژوهش مطابق با مدل مفهومی پرداخته شده است. نسخه 3/3 نرم افزار اسمارت پی ال اس برای تدوین مدل تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری و نسخه SPSS نسخه 26 برای آمار توصیفی استفاده شده است. همچنین ازتحلیل مسیر برای تعیین ضرایب مستقیم و غیر مستقیم استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده از روش بوت استرپ و آزمون سوبل هر دو نشان می دهند اثر غیر مستقیم شیوه های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان به واسطه رابطه کودک والد برابر 298/0- شده است و مقدار آماره سوبل در سطح اطمینان 95% معنادار شده است (001/0>P، 28/5 Sobel=). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت شیوه های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان با توجه به نقش میانجی رابطه کودک والد تاثیر معناداری دارد. یافته های این مطالعه همسو با پیشینه پژوهشی گویای اثر گذاری شیوه های فرزند پروری با میانجی گری رابطه والد و کودک در ایجاد مشکلات رفتاری کودکان می باشند که ضمن در برداشتن تلویحات بالینی می تواند در برنامه پیشگیری مورد کاربست قرار گیرد
تحولات جدید در مبارزه با اعتیاد: رویکردهای نوین و چالش های پیش رو
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: اعتیاد به مواد مخدر یکی از چالش های بهداشتی و اجتماعی جهانی است که تأثیرات گسترده ای بر زندگی افراد و جوامع دارد. این اختلال مزمن و عود کننده، با مصرف اجباری مواد مخدر و تحمل نسبت به آن همراه است و تغییرات عملکردی در مدارهای مغزی مرتبط با پاداش، استرس، و خودکنترلی ایجاد می کند. این تغییرات ممکن است حتی پس از ترک مصرف مواد مخدر برای مدت طولانی ادامه یابند. باوجود پیشرفت های زیاد در فهم عوامل زیستی و عصب شناختی مرتبط با اعتیاد، این اختلال همچنان یک مشکل عمده در زمینه سلامت عمومی است. اعتیاد به مواد مخدر باعث تضاعف مشکلات اجتماعی و اقتصادی می شود و بر زندگی افراد تأثیرات زیادی دارد. بااین حال، دیدگاهی که اعتیاد را یک بیماری مغزی معرفی می کند، از انتقادات مبتنی بر مواردی چون عدم توانایی در توضیح ناهمگونی در بهبودی، تأکید بیش ازحد بر بعد اجباری اعتیاد، و عدم شناسایی علامت عصبی خاصی از اعتیاد رنج می برد. این انتقادات نشان می دهند که نیازمند تحقیقات و بحث های گسترده تر در حوزه های مختلف برای درک کامل تر و ارائه راهکارهای مؤثرتر برای پیشگیری و درمان اعتیاد هستیم.
شناسایی فرصت ها و چالش های جذب رهجویان از اعتیاد در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
79 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش ها و فرصت های جذب رهجویان از اعتیاد در صنعت گردشگری بود. روش: پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش شامل رهجویان از اعتیاد و نیز کارفرمایان حوزه گردشگری استان فارس بود که براساس نمونه گیری گلوله برفی و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 22 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: نتایج گویای این بود که چالش های جذب رهجویان شامل 2 بعد سازمانی و فراسازمانی، 4 مضمون اصلی فردی، بین فردی، سازمانی و نهادی و 17 مضمون فرعی بود. همچنین، فرصت های جذب این افراد نیز در قالب 2 بعد سازمانی و فراسازمانی، 2 مضمون اصلی فرصت های مرتبط با مدیریت منابع انسانی و فرصت های اجتماعی-رقابتی و 8 مضمون فرعی قرار داشت. نتیجه گیری: داشتن شغل و حرفه یکی از مهمترین عوامل بازدارنده رهجویان از مصرف مجدد مواد و بازگشت به اعتیاد است. همچنین، در صورتی که جامعه ای به دنبال مبارزه با این معضل اجتماعی است می بایست ضمن شناخت چالش ها و فرصت های موجود در این حوزه، زمینه استخدام و اشتغال رهجویان از اعتیاد را به صورتی مناسب فراهم آورد.
مفهوم شناسی تعارض بین فردی در منابع اسلامی: مطالعه ای کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در حالی که بُعد اجتماعی انسان وابسته به روابط بین فردی اوست، اما سطوح بالای تعارض بین فردی، منجر به کاهش تعهد، افزایش مشکلات ارتباطی، کاهش رضایت شغلی و افزایش استرس می شود. درک صحیح از مفاهیم عمیق به کاربرده شده در منابع اسلامی مستلزم شناخت واژگان است. این پژوهش با هدف مفهوم شناسی «تعارض بین فردی» در منابع اسلامی (قرآن و حدیث) انجام شده است. بدین منظور برای یافتن مفاهیم متناظر، از روش کیفی تحلیل محتوا و برای تبیین ساختار مفهومی از روش معناشناسی زبانی و در بخش بررسی میزان مطابقت این مفاهیم، از روش «روایی محتوایی» استفاده شده است. بدین منظور، به واسطه جملات توصیفی تبیینی مرتبط با موضوع در کتب لغت، اصطلاح شناسی و متون اسلامی جست و جو کردیم. در بخش اول، با تشکیل حوزه معنایی تعارض در روابط بین فردی سی مفهوم شناسایی شد و از این مفاهیم، 23 مفهوم در بررسی روایی تأیید شد که هفت مفهومِ «رقابت»، «تفرقه»، «معارضه»، «ستیز»، «انتقاد»، «تنش» و «کشمکش» حذف شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم مشیر به تعارض در روابط بین فردی در سه بخش مفاهیم حوزه شناختی، یعنی «منافسه»، «تضارب آرا»، «تفرقه»، «شقاق»، «اختلاف»، و مفاهیم حوزه عاطفی، یعنی «تنافر»، «نشوز»، «تفرقه»، «صراع»، و مفاهیم حوزه رفتاری تعارض کلامی، یعنی «مجادله»، «مشاجره»، «مراء»، «تناقض»، «خصومت»، «محاجه»، و غیرکلامی یعنی «مقاتله»، «تضارب»، «معارکه»، «معارضه»، «تضاد»، «عداوه»، «تنازع»، «اعراض» ترسیم پذیر است.
تحلیل کیفی نظر متخصصان ایرانی درباره نقش باورهای معنوی و اعتقادی مؤثر در تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
66-79
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: دین و باورهای دینی در بیشتر جوامع نقش مهمی در زندگی انسان ها ایفا می کند؛ در جامعه ایرانی با توجه به شرایط فرهنگی این نقش بارزتر است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی نظر متخصصان ایرانی درباره نقش باورهای معنوی و اعتقادی مؤثر در تنظیم هیجان انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوای نهفته است. جامعه آماری متخصصان و صاحب نظران تنظیم هیجان در ایران بودند که با روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع با 11 نفر از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: با اتمام مصاحبه ها، پس از حذف و همسان سازی کدهای مشابه و تکراری، نتایج تحلیل داده ها به سه طبقه اصلی و شش زیر طبقه منجر شد. طبقات شامل نگرش های مذهبی و معنوی، آموزه های معنوی/ مذهبی تنظیم کننده هیجان و تمایز باور ها از خرافات بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که باورهای معنوی و اعتقادی نقش پررنگی در تنظیم هیجان افراد دارند؛ بنابراین به مشاوران و درمانگران سلامت روان پیشنهاد می شود که در ارتباط با مراجعان و در جلسات درمانی به این مهم توجه ویژه ای داشته باشند.
آزمون مدل عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در رابطه با تجارب آسیب زای دوره کودکی با نقش میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات نشان می دهد که شدت تغییرات در عملکردهای شناختی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی به طور مستقیم با بدتر شدن عملکرد کلی و کیفیت زندگی آنان مرتبط است. هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در رابطه با تجارب آسیب زای دوره کودکی با نقش میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بستری شده در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل در بازه زمانی فروردین ۱۳۹۸ تا پایان شهریور ۱۳۹۹ بود، که تعداد ۳۷۹ نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین و فینک (۱۹۹۸)، بی ثباتی هیجانی اولیور و سیمسون (۲۰۰۴)، سطح هیجان ابراز شده هال و همکاران (۲۰۰۷) و توانایی های شناختی نجاتی (۱۳۹۲) استفاده گردید. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۴ و LISREL نسخه ۸/۸ انجام شد. یافته ها: براساس یافته های تحقیق تجارب آسیب زای دوره کودکی بر بی ثباتی هیجانی (۰/۷۲=β) و هیجان ابراز شده (۰/۶۸=β)، اثر مستقیم و مثبت معنادار و بر روی عملکرد شناختی (۰/۱۰-=β) اثر مستقیم و منفی معنادار دارد (۰/۰۵>P). همچنین تجارب آسیب زای دوره کودکی از طریق متغیر میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده بر روی عملکرد با ضریب مسیر (۰/۴۷-=β) اثر منفی معنی داری دارد (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: براساس نتایج بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده دارای نقش میانجی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و عملکرد شناختی مبتلایان به اختلال دو قطبی هستند؛ لذا در جهت بهبود عملکرد شناختی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، متغیرهای ثباتی و هیجان ابزار شده باید مورد توجه قرار گیرد.
مدل یابی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس مهارت های ارتباطی و احساس تنهایی با میانجی گری سازگاری در میان نوجوانان در دوران همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
105 - 120
حوزههای تخصصی:
بازی های آنلاین یکی از انواع بازی های رایانه ای و هوشمند است که با توجه به افزایش آشنایی قشر جوان با اینترنت، همچنین دسترسی به گوشی و تبلت های هوشمند فراگیر شده است . اعتیاد به بازی های آنلاین به عنوان رفتاری وسواسی، از لحاظ جسمانی و روانی مخرب در نظر گرفته شده است. مطالعه حاضر با هدف مدل یابی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس مهارت های ارتباطی و احساس تنهایی با نقش میانجی سازگاری در میان نوجوانان در دوران همه گیری کووید-19 انجام شده است. طرح پژوهش حاضر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان 12 تا 18 ساله شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های مهارت های ارتباطی کروکوت، احساس تنهایی راسل و همکاران، پرسشنامه اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ و سازگاری سینها و سینگ پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مهارت های ارتباطی و سازگاری با اعتیاد به بازی های آنلاین رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). همچنین بین احساس تنهایی با اعتیاد به بازی های آنلاین رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). نتایج حاصل از مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 25 درصد از واریانس سازگاری توسط مهارت های ارتباطی و احساس تنهایی و 32 درصد از واریانس اعتیاد به بازی های آنلاین توسط مهارت های ارتباطی، احساس تنهایی و سازگاری تبیین می شود. در مجموع، شناسایی متغیرهای ایستا و پویای مؤثر در بروز اعتیاد به بازی های آنلاین به متخصصان کمک می کند تا بر عوامل مذکور تمرکز کنند و فعالیت هایشان را سازماندهی کنند که این امر منجر به ارائه خدمات مؤثرتر به مراجعان می شود.
بالندگی اعضای هیئت علمی در بُعد آموزش: یک مرور نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانشگاه به عنوان یک ایده و یک نهاد در جهان، به عنوان نوک پیکان توسعه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در نظر گرفته می شود. یکی از مسائل مهم درباره دانشگاه ها، ارتقاء کیفیت و تضمین کیفیت مستمر با توجه به تغییرات و تحولات در عرصه های مختلف است. یکی از برنامه هایی که در سطح دنیا در ارتباط با ارتقاء کیفیت در آموزش عالی صورت می گیرد، برنامه های بالندگی اعضای هیئت علمی است. یکی از ابعاد مهم در برنامه های بالندگی اعضای هیئت علمی در کنار بُعد پژوهش و خدمات اجتماعی، بُعد آموزش است. روش کار: این تحقیق با استفاده از مرور نظام مند پژوهش های انجام یافته با پروتکل اجرایی شفاف و واضح انجام یافته است. در این تحقیق از دیاگرام جریان جستجوی پریزما (PRISMA) و همچنین آیتم های فهرست وارسی پریزما با اندک تغییراتی استفاده شده است و مبنای عمل در این تحقیق در بخش مرور نظام مند قرار گرفته است. یافته ها: در بخش یافته های این تحقیق 31 عنصر مهم و کلیدی در ارتباط با بالندگی آموزشی اعضای هیئت علمی در بُعد آموزش استخراج شد و در ذیل دو طبقه کلی و اصلی یعنی ساختار و عمل تحلیل و ترکیب شد. نتیجه گیری: بالندگی اعضای هیئت علمی در بُعد آموزش، موضوعی چندوجهی است که برای نمونه، شامل ساختارسازی همچون ایجاد مرکز توسعه آموزش و همچنین اعمالی همچون ایجاد اجتماع عملی و یادگیری و منتورینگ است و دست-اندر-کاران آموزش عالی بایستی به این عناصر توجه کنند. عناصر و دلالت های دیگر در مقاله بحث شده است.
تدوین و اعتباریابی الگوی رضایت زناشویی درپاندمی ها و ارزیابی اثر بخشی آن بر بهزیستی روان شناختی در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۱۲۷-۸۸
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتبار یابی الگوی رضایت زناشویی در پاندمی ها و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی روان شناختی در دوره کرونا اجرا شد. روش: در این پژوهش از روش تحقیق آمیخته (در بخش کیفی، از روش نظام مند نظریه داده بنیاد و در بخش کمّی، از روش نیمه آزمایشی و طرح تک آزمودنی از نوع AB) استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی، 24 نفر از زنان متاهل25- 55 سال (12 نفر دارای رضایت زناشویی و 12 نفر فاقد رضایت زناشویی) بودند که با رعایت معیارهای لازم و روش نمونه گیری هدفمند تا مرز اشباع داده ها، انتخاب شدند. جامعه هدف در بخش کمّی، زنان متاهل 25 تا 55 ساله دارای فرزند 6 تا 13 ساله شهر تهران بودند که تعداد 3 نفر از آنان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در مداخله شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمّی، مقیاس رضایت زناشویی اینریچ (1993) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1988) بود. داده ها در بخش کیفی، با استفاده از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کُربین (در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و در بخش کمّی، بر اساس شاخص های تحلیل دیداری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها در بخش کیفی منجر به شناسایی 79 کد باز و 26 کد محوری و 4 کد انتخابی شامل «نیازهای ارتباطی؛ ویژگی های شخصیتی؛ عوامل اجتماعی و راهبردهای رفتاری» شد. پس از تلفیق مقوله ها، الگوی رضایت زناشویی در ایام کرونا، تدوین و روایی محتوای آن تائید شد. نتایج تحقیق در بخش کمّی، اثربخشی مداخله مبتنی بر الگو بر بهزیستی روان شناختی را نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس نتیجه پژوهش حاضر می توان از الگوی استخراج شده، جهت انجام مداخلات مشاوره ای در حوزه های زوج و خانواده برای تسهیل انطباق پذیری با بحران های مشابه استفاده کرد.
ارزیابی مدل سازگاری با بیماری بر اساس عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان با نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل سازگاری با بیماری بر اساس عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی با نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرج در مهر 1400 تا فروردین 1401 را تشکیل دادند که از میان آن ها و به صورت در دسترس 222 نفر انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه عدم قطعیت در بیماری میشل (1983، PPUC)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (2010، CFI)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (2004، DERS) و سازگاری با سرطان واتسون و همکاران (1989، MAC) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که عدم قطعیت بر دشواری در تنظیم هیجان تأثیر مثبت و معنادار، انعطاف پذیری شناختی بر دشواری در تنظیم هیجان، عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان، دشواری در تنظیم هیجان بر سازگاری با سرطان تأثیر منفی و معنادار داشت (01/0p<). همچنین تأثیر عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری تنظیم هیجان اثر منفی و معنادار و اثر انعطاف پذیری شناختی بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری در تنظیم هیجان مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی نقش کلیدی در پیش بینی سازگاری با بیماری دارند و توجه بیشتر کلینیک های مشاوره به این متغیر ها در زنان مبتلا به سرطان پستان ضروری بنظر می رسد.
اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر همدلی-عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی زوجین جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش،تعیین اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر همدلی عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی زوجین جوان شهر اهواز بود. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زوجین جوان دارای زن باردار 22 تا 31 ساله، مراجعه کننده به بیمارستان و مطب های خصوصی پزشکان زنان و زایمان شهر اهواز در سال1400 بودند که از میان آنها30 زوج داوطلب و واجد شرایط در چهارچوب نمونه گیری هدفمند گزینش و به شیوه تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (هرگروه 15زوج یا 30 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس همدلی عاطفی (مهرابیان و اپستین، 1972،EES)، پرسشنامه ادراک انصاف (پری، 2004،PEM) و پرسشنامه تمایل جنسی (هالبرت، 1992، HSDQ) استفاده شد. برای گروه آزمایش 8 جلسه 180 دقیقه ای آموزش غنی سازی روابط زناشویی بصورت گروهی اجرا شد و در گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کورانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین دو گروه در همدلی عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی در مرحله پس آزمون وجود دارد(05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش غنی سازی روابط زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر بهبود همدلی عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی زوجین جوان مؤثر است.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
144-133
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به کووید19 استان مازندران در سال 1400 بودند که از میان آنان به روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دوگروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند در این پژوهش از پرسشنامه استرس کرونا سلیمی و همکاران CSS-18(1399) و جلسات درمانی واقعیت درمانی 8جلسه هفته ای یکبار به مدت90دقیقه و همچنین ذهن آگاهی در 8جلسه وهفته ای یکیار به مدت 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد واقعیت درمانی استرس کرونا را در بیماران مبتلا به کووید 19 کاهش می دهد (001/0=p)، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی استرس کرونا را در بیماران مبتلا به کووید 19 کاهش می دهد (001/0=p)، بین اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19 تفاوت وجود ندارد (05/0=p)؛ بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که از این دو روش درمانی می توان در جهت کاهش استرس کرونا در بیماران مبتلا به کوید-19استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی در بیماران کرونری قلب تحت مداخله پرکوتانئوس کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی در بیماران کرونری قلب انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی ابا طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران آنژیوپلاستی شده مراجعه کننده به کلینک قلب فاطمه زهرا (س) ساری در سال 1400 بود. تعداد 45 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه ) گمارش شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش اول 10 جلسه درمان شناختی رفتاری و شرکت کنندگان گروه آزمایش دوم 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کردند. پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 (ویر و شربورن، 1992) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر سه گروه اجرا شد. تحلیل یافته ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که با کنترل اثر پبش آزمون بین میانگین پس آزمون کیفیت زندگی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد اثربخشی درمان شناختی رفتاری نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی بیشتر است 0002/0= p). بنابراین، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به کرونری قلب، درمان شناختی رفتاری کارآمد به نظر می رسد.
تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۲۱۸-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر تیزهوش پایه نهم شهر ارومیه در شش ماهه اول سال تحصیلی 99-1398 بودند. پرسشنامه نشاط ذهنی بین آن ها توزیع و تعداد 30 نفر که در این آزمون پایین تری نسبت به بقیه کسب کردند به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه یکسان 15 نفره آزمایش و گروه در انتظار درمان گمارده شدند. گ روه آزم ایش، طی 8 جلس ه 90 دقیق ه ای در هر هفته دو جلسه، درمان گروه ی راه حل محور را دریافت کردند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک های مقابله ای (WOCQ) (لازاروس و فولکمن، 1984) و نشاط ذهنی (SVS) (ریان و فردریک، 1997)، استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که باکنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و گروه در انتظار درمان در متغیرهای سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر کاهش سبک مقابله ای هیجان مدار و افزایش سبک مقابله ای مسئله مدار و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش مؤثر است.